به گزارش فارس، پایگاه اینترنتی بنیاد "هریتیج " (Heritage) در مقالهای به قلم گروهی از نویسندگان به نامهای "دکتر آریل کوهن " (Ariel Cohen, Ph.D.)، کارشناس مسائل روسیه و امور مربوط به انرژی، "لیزا کورتیس " (Lisa Curtis)، کارشناس مسائل جنوب آسیا، "دکتر درک سیزورز " (Derek Scissors, Ph.D.)، کارشناس سیاستهای اقتصادی مربوط به آسیا و "دکتر ری والسر " (Ray Walser, Ph.D.)، کارشناس مسائل سیاسی آمریکای لاتین تصریح کرد: در پانزدم و شانزدهم آوریل سال جاری، شهر برازیلیا پایتخت برزیل میزبان اجلاس سران چهار کشور برزیل، روسیه، هندوستان و چین بود. این گروه از کشورها به اختصار "BRIC " خوانده میشوند. از سال 2001 که اقتصاددانی بهنام "جیم اونیل " (Jim O’Neill) به استخدام BRIC درآمد تا به دستیابی این کشورها به بازارهای فروش بیشتر کمک کند. جهان برخورد سرسختانهای با BRIC داشته است.
در اجلاس BRIC، "هو جین تائو " از چین، "مانموهان سینگ " از هند، "دیمیتری مدودوف " از روسیه و "لولا دا سیلوا " از برزیل شرکت میکنند تا به دنبال راههایی برای افزایش تاثیر گروه BRIC بر اقتصاد و سیاست جهانی باشند. با توجه به عملکرد دولت اوباما و کاهش رقابتپذیری آمریکا در سطح جهان و در نتیجه ورود جهان به "دوران پس از سیطره آمریکا " به نظر میرسد که تاثیر گروه BRIC میتواند بیشتر نیز باشد. به این ترتیب، پنج فرضیه در خصوص BRIC وجود دارد که آمریکاییها باید پیش از آنکه خود را به "تقدیرگرایی " اوباما بسپارند به آنها توجه کنند.
اقتصاد کشورهای عضو BRIC ایالات متحده را تحتالشعاع قرار میدهد
نظر به نرخ رشد اقتصادی نجومی چین به نظر میرسد که آمریکاییها وزن اقتصادی BRIC را بیش از حد ارزیابی کردهاند. بر اساس گزارشهای صندوق بینالمللی پول (International Monetary Fund)، بر اساس استاندارد GDP، مجموع چهار کشور عضو BRIC تنها 15 درصد از اقتصاد آمریکا قویترند اما به هر حال، اقتصاد آمریکا با پشتوانه 14 تریلیون دلاری، همچنان به تنهایی 60 درصد بزرگتر از مجموع اقتصادهای 4 کشور مذکور با تنها 6/8 تریلیون دلار پشتوانه اقتصادی است. چهار کشور عضو BRIC مجموعا 15 درصد اقتصاد جهان را در اختیار دارند اما آمریکا به تنهایی دارای 25 درصد اقتصاد جهان است. بر اساس قدرت خرید شهروندان نیز، هر شهروند آمریکایی به طور متوسط هشت برابر یک شهروند عضو BRIC قدرت خرید دارد. تعداد شهروندان آمریکایی 307 میلیون نفر و مجموع تعداد شهروندان BRIC برابر با 6/2 میلیارد نفر است اما بر اساس استاندارد GDP، توان خرید هر شهروند آمریکایی 15 برابر شهروندان این کشورهاست.
کشورهای عضو BRIC از مقبولیت بیشتری برخوردارند
نویسندگان مقاله در ادامه میافزایند: هر چند که کشورهای عضو BRIC تلاش میکنند تا نفوذ اقتصادی و امنیتی خود را در سطح بینالمللی افزایش دهند اما باید دانست که بین خود این چهار کشور بیش از آنکه همبستگی و مشابهت وجود داشته باشد، اختلاف وجود دارد.
بر اساس استاندارد GDP، اقتصاد چین به تنهایی از اقتصاد سه کشور دیگر عضو این گروه بزرگتر است اما بر اساس درآمد سرانه شهروندان، چین از روسیه و برزیل در سطح پایینتری است حال آنکه از هندوستان بسیار بالاتر است. در حالی که چین بزرگترین وارد کننده مواد خام در جهان است، روسیه و برزیل از بزرگترین صادر کنندگان این کالاها محسوب میشوند. صادرات روسیه بیشتر به هیدروکربنها و منابع طبیعی اختصاص دارد اما سه کشور دیگر صاحب اقتصادهای صنعتی بزرگ هستند. افزایش جمعیت هندوستان در حدی است که جهان تاکنون به خود ندیده است، جمعیت چین هم بیش از آنکه در حال ثروتمند شدن باشد در حال پیر شدن است و جمعیت روسیه نیز در حال متمرکز شدن در سرزمینهایی خاص است.
به اعتقاد نویسندگان سایت هریتیج، در عرصه سیاسی روسیه تمایل دارد تا بار دیگر به دوران شوروی سابق بازگشته و خود را همتای آمریکا ببیند. مسکو بیش از سایر اعضای BRIC خواهان کاهش قدرت آمریکا است. از سوی دیگر هندوستان در تلاش است تا نشان دهد که سیاست خارجی این کشور بر اساس عدم وابستگی و استقلال راهبردی بنیاد نهاده شده است. در طول سالهای جنگ سرد، هندوستان از اعضای بزرگ جنبش عدم تعهد محسوب میشد و چپگرایان امروز هندوستان نیز با بهبود روابط این کشور با ایالات متحده مخالفت میکنند. مانموهان سینگ نخست وزیر این کشور و کابینه وی از سوی دیگر شدیدا به بهبود روابط با آمریکا راغبند اما در عین حال تمایل دارند تا به عنوان یک قدرت اقتصادی نوظهور در BRIC نقش داشته و ضمنا عملکرد داخلی خود را ارتقا بخشند. ادامه دارد...