شهاب کاشفی
چندی پیش اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و مردی که طی 27 سالی که از پیروزی انقلاب اسلامی سپری میشود همواره در تصمیمات سیاسی نظام نقشی موثر و فعال داشته، به صراحت اعلام کرد که «خطر نزدیک است» و در مورد مناقشه ایران و غرب که بر سر فعالیتهای هستهای ایران درگرفته هشدار داد. چند روز بعد آیتالله موسوی خوئینیها یکی از روحانیون برجسته اصلاحطلب نیز اعلام کرد که ایران در دشوارترین شرایط 27 سال گذشته قرار گرفته است. این اظهارات را اگر در کنار خبر اعلام شده از سوی علی عسگری نماینده مشهد در مجلس شورای اسلامی در مورد بازگشت زودهنگام هاشمی رفسنجانی از سفر مشهد به تهران برای حضور در یک جلسه مهم با مقام معظم رهبری قرار دهیم و در نظر بگیریم که این جلسه همزمان با سفر علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی به مسکو برای بررسی طرح هستهای روسیه و در آستانه نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای برای بررسی پرونده ایران برگزار شده است، حساسیت اوضاع فعلی کشور در عرصه بینالملل را بیش از پیش درمییابیم.
یکپارچه شدن غرب علیه ایران برای جلوگیری از تداوم فعالیتهای هستهای ایران و تهدیداتی که حتی تا حد مطرح شدن احتمال حمله نظامی به ایران از سوی برخی رسانههای غربی نیز مطرح شده است، شرایط ایران را برای اقناع جامعه بینالملل مبنی بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای خود و عدم تمایل برای تولید هرگونه سلاح هستهای را بسیار مشکل ساخته است. این در حالی است که دستیابی به انرژی هستهای حق مردم ایران است و این حق براساس کنوانسیونهای بینالمللی محترم شمرده شده است. اما تلاش غرب برای جلوگیری از دستیابی ملت ایران به این حق بدیهی به چند دلیل صورت میگیرد:
مهمترین عامل فشار وارده علیه ایران، تمایل آمریکا برای اعمال فشار بر ایران و مقابله این کشور با نظام جمهوری اسلامی است که این موضوع بر کسی پوشیده نیست. آمریکا برای اعمال فشار بر ایران به بزرگنمایی فعالیتهای هستهای ایران پرداخته و موفق شده سایر کشورهای غربی را نیز به حمایت از خود ترغیب کند. غربیها حتی روسیه، و سایر کشورهای مهم شرق را نیز فراموش نکردهاند تا با جلب حمایت آنان بر ضد ایران، عملا سیاست «نگاه به شرق» دولت جدید ایران را با شکست مواجه کنند.
در این میان ارائه اطلاعات نادرست از فعالیتهای هستهای ایران، غیر صلحآمیز خواندن آن و حتی ابهامآفرینیهای مبنی بر اینکه ایران در پی تولید سلاح هستهای است موجب ایجاد نگرانی کاذب در جامعه بینالملل شده تا زمینه برای تضییع حق بدیهی ایران به منظور دستیابی به انرژی هستهای فراهم شود.
اما در این کارزار نابرابر، ایران برای دستیابی به این حق بدیهی خود چه باید بکند؟ توجه به این نکته ضروری است که برخوردای از انرژی هستهای حق مسلم ماست، اما موضوع مهم این است که چگونه باید این حق بدیهی را حفظ کرد؟ به نظر میرسد که تداوم مذاکرات همه جانبه بهترین راه برای پافشاری بر حق بدیهی ایران برای دستیابی به انرژی هستهای است.
در این مذاکرات همه جانبه نباید به روسیه و چین بسنده کرد و مذاکره با اروپا را ـ با همه مشکلاتش ـ به دست فراموشی سپرد. مذاکرات همه جانبه و اقناع تمام طرفهای درگیر در مناقشه هستهای در نهایت به سود ایران خواهد بود. هر چند که به نظر میرسد که باید برای به سامان رساندن پرونده هستهای سنگ بزرگتری را برای مذاکرات نشانه گرفت. هر چه باشد مذاکره بهتر از جنگ است.