جامعه بشری از ارکان گوناگونی ساخته شده است که یکی از مهمترین آنها مدرسه است. مدرسه به دلیل نقش تربیتی و آموزشی خود تاثیر بسیار مهمی در شکلگیری روابط اجتماعی دارد.
البته باید گفت مدرسه به خودی خود دارای ارزش نیست و آنچه به مدرسه ارزش و بها میبخشد، وجود دانشآموزان است که در آن به یادگیری دروس زندگی میپردازند و آنچه این دو را به هم پیوند میدهد تعلیم و تربیت است. با توجه به نقش مهمی که دانشآموزان در ساختارهای اجتماعی دارند نحوه تربیت آنان در مدرسه از اهمیت خاصی برخوردار است و باید فضاهای مناسبی برای آموزش و تربیت در اختیار دانشآموزان قرار گیرد تا بتوانند در دوران تحصیلات رسمی خود آنچه را لازم دارند بیاموزند. چون کوتاهی در این باره عواقب بسیار مخرب و ناگواری را برای فردای جامعه به بار خواهد آورد.
جامعه امروز برای تربیت و تعلیم رسمی بهای سنگینی میپردازد و توقع بهرهبرداری هم دارد. اکنون در همه کشورهای جهان ورود به مدرسه در سن معین و اشتغال به تحصیل در دوره مقرر برای همه افراد جامعه اجباری و الزامی است.
شدن انسان مرهون آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت اوست... گسترده تعلیم و تربیت مانند گستره حیات بسیار وسیع است و از زمان انعقاد نطفه آغاز میشود و تا آخرین لحظه حیات استمرار مییابد.
نخستین ضرورت مدرسه، محیط سالم زندگی است. محیطی که در هر شبانهروز ساعات قابل ملاحظه زندگی همه کودکان و نوجوانان را در بر میگیرد.
مدرسه علاوه بر عرضه آگاهیها و مجهز کردن کودکان به اندیشه و باورهای بهداشتی باید عادتهای ناسالم و ناباوریهای زندگی گذشته آنان را از میان بردارد. مدرسه باید زمینه مساعد حرکت و جنبوجوش را، که لازمه رشد طبیعی است، برای اوقات فراغت از درس فراهم داشته باشد.
مدرسه امروز، از یک سو موظف به تحقق هدفها و مقاصد وسیع و پراکنده جدیدی است که از وسعت نیازهای زندگی زمان نشات میگیرند.
یکی از دلایل مهم اهمیت دوران دانشآموزی این است که اولین فعالیت اجتماعی انسان در دوران ابتدایی زندگی است در واقع اولین هویت مستقل فرد است که در طول زندگی شکل میگیرد با دانشآموز شدن کودک شخصیتی پیدا میکند و وظیفه خاصی دارد که باید آن را انجام دهد. روابط اجتماعی خاصی خواهد داشت که مستقل از خانواده شکل میگیرد و همه این موارد شکلدهنده شخصیت واقعی او در آینده خواهد بود. از سوی دیگر چون دوران دانشآموزی از سنین پایین آغاز میشود و تا سنین بالا ادامه دارد بنابراین طیف وسیعی از لحاظ سنی را در بر میگیرد پس نیازها و خصوصیات بسیار متنوعی نیز دارد و با توجه به گستردگی آن باید به آن پرداخت.
دانشآموزان راهنمایی و دبیرستان در رده سنی خاصی قرار دارند و در اوج شور حال هستند و در تمامی مناسبات خود اعم از فردی یا اجتماعی احساسات و عواطف بسیار هیجانی از خود بروز میدهند. این واکنش طبیعی آنان که لازمه سنی است در شکلگیری و جهتگیری بسیاری از رفتارهای اجتماعی بسیار موثر است. زیرا تعداد دانشآموزان بسیار زیاد است و با توجه به احساساتی که دارند حاضرند برای رسیدن به خواستههای خود و تحقق آنچه میپندارند صحیح است هرگونه فداکاری انجام دهند خواه ناخواه این رفتارها هنگامی که به صورت جمعی انجام شود در حوادث اجتماعی نقش مهمی ایفا خواهد کرد.
نخستین حرکت اجتماعی سده اخیر که نوجوانان در آن نقش عمدهای ایفا کردند، جنبش تنباکو است.
فتوای تحریم تنباکو از سوی مرجع آن عصر، یعنی «میرزای شیرازی» صادر شد که در نهایت منجر به تبعید ایشان از تهران شد. خبر تبعید عالم بزرگ «میرزا حسن آشتیانی» به سرعت بین مردم کوچه و بازار منتشر شد و مردم عادی دسته دسته به خانه ایشان روی آوردند. نوجوانان تهران با شور و هیجان، پیشاپیش جمعیت حرکت میکردند، و شعار میدادند: «یا غریبالقربا! میرود سرور ما» با طرح این شعار، جمعیت نیز به پاسخگویی میپرداختند و با وجود یخبندان شدید و سردی هوا، هیجان نوجوانان، بسیاری از کودکان را نیز به جمعیت پیوند میداد. هنگامی که راهپیمایان به بازار رسیدند، نوجوانان برخی از کسبه را که هنوز در بستن مغازه خود تردید داشتند با فریادهای انقلابی خود وادار به بستن میکردند. با شروع نهضت مشروطهخواهی، دانشآموزان نقش بسیار فعالی در حرکت مردمی برعهده گرفتند. اولین تظاهرات مشروطهخواهی به صورت مهاجرت به «حضرت عبدالعظیم» و بازاربندان و بستنشینی آغاز گردید.
از جمله گروههایی که در سفارت انگلیس به بست نشستند، دانشآموزان «دارالفنون» بودند. دانشآموزان «دارالفنون» عصر روز چهارشنبه 17 جمادیالثانی 1324 به سفارت رفتند و به دیگران پیوستند. تعداد آنها 40-30 نفر میشد. شاگران کامل و تربیت شده، نه بچه ساده امربر! آنها چادری مخصوص خود علم کرده و سکنی گرفتند. دانشآموزان در تهیه «اعتراضنامه» بستنشینان شرکت کردند. «مظفرالدین شاه» ده روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت و ولیعهد وی «محمدعلی میرزا» به تخت سلطنت نشست. وی از همان ابتدا به مخالفت با مشروطهخواهان پرداخت... دیگر کشور در هیجان مبارزه فرو رفت... در سرتاسر کشور تظاهرات آغاز گردید. در این تظاهرات دانشآموزان به تهییج مردم پرداختند. روزنامه حبلالمتین - شماره12 - ضمن تشریح فعالیت دانشآموزان مدرسه ادب در رشت مینویسد:
«در گردهمایی مردم، دو نفر طفل صغیر (از این مدرسه) بالای منبر رفته و خطابهیی خواندند که اهالی خیلی گریه کردند. خیلی مهیج بود». در همین شماره «حبلالمتین» از همگامی دانشآموزان با خیل خروشان مردم سخن رفته و از تحصن آنان در تلگرافخانه گزارشهایی ارایه شده است.
ذکر این نکته لازم است که در طی سالهای قبل از شکلگیری انقلاب هیچگاه حرکت و نهضتی متشکل و سازمانیافته به نام نهضت دانشآموزی مصداق ندارد. یعنی در مقام مقایسه با قشری چون دانشجویان که بیتردید به طور فعال و چشمگیر در حرکتهای سیاسی آن دوران نقش داشتند چنین فعالیتی را در میان دانشآموزان نمیتوان یافت و دلیل این امر واضح است، یکی مساله سن دانشآموزان است که آگاهی سیاسی اجتماعی به طور کامل به صورت گسترده در این سنین وجود نداشته و دیگر روشهای خاص مبارزه در دوران اختناق است که مقتضای این سنین نبوده است.
با توجه به نیروی عظیمی که به صورت بالقوه در مدرسهها نهفته بود، رژیم سابق برای سیاسی کردن مدرسه برای نیل به اهداف خود تلاشهای زیادی به عمل میآورد... بعد از مهر سال 1357 مبارزه دانشآموزان به طور وسیع و گسترده و از درون مدرسهها به خیابان کشیده میشود. لازم به توضیح است که آنچه در آن روزها رخ داد چیزی جدا از جو جامعه ایران در آن زمان نبوده و آن روزها که هر گروهی به دنبال یافتن بهانهیی برای اعتراض به رژیم بود، دانشآموزان نیز از بازگشایی مدرسهها بدین منظور استفاده کردند.
در روز اول و دوم آبان ماه اغتشاشهایی در چند مدرسه بزرگ «تهران» از جمله مدرسههای نزدیک دانشگاه صورت میگیرد که مسئولان آنها مجبور میشوند آن مدارس را به مدت چند روز تعطیل اعلام کنند. از جمله به دنبال تظاهرات دانشآموزان در «دبیرستان البرز» و ورود دانشجویان «دانشگاه پلی تکنیک» به داخل این مدرسه و برگزاری نماز جماعت مشترک با دانشآموزان، این مدرسه تا چند روز تعطیل میگردد. در روز سیزده آبان سال 1357 تظاهرات دانشجویان و دانشآموزان در دانشگاه با مداخله نیروهای نظامی تبدیل به تظاهرات خونین و جنگ و گریزی شش ساعته در محوطه و خیابانهای اطراف دانشگاه شد. خیابانهای اطراف دانشگاه درست به صورت میدان جنگ در آمده بود. وقایع روز 13 آبان اگرچه به شهادت تعداد زیادی دانشآموزان انجامید ولی مانع از ادامه مبارزه آنان نشد. پس از حوادث ماه آبان، مدرسههای سراسر کشور تعطیل شد. ولی دانشآموزان همچنان در وقایع ماههای بعد که هر روز وسعت بیشتری مییافت شرکت فعال داشتند و شهیدان فراوان دانشآموز در ماههای قبل از پیروزی انقلاب گواه این امر است و نشانگر سهم عمده آنان در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی ایران بوده است. همانطور که قبلاً گفته شد، دانشآموزان به دلیل این که طیف بسیار وسیعی را از لحاظ سنی، احساسی و عملکرد را تشکیل میدهند در مناسبات و تحولات اجتماعی نقش بسیار تعیینکنندهای دارند. جوامع نیز به این نقش تاثیرگذار پی بردهاند و پرچمداران اجتماعی و سیاستمداران همواره برای پیشبرد اهداف خود سعی میکنند که بر این قشر تاثیر بگذارند و از نیروی بالقوه آنان به نفع خود استفاده کنند. متاسفانه بارها دیده شده است که این منفعتطلبی با سوءاستفاده همراه شد و این نوجوانان به نردبان ترقی عدهای سودجو تبدیل شدهاند. مصلحتاندیشان با تحریک احساسات جوانان به سود خود به خواستههای خود رسیدند و سپس نه تنها شعارهای خود را فراموش کردند بلکه آرمانهایی را که مدعی آن بودند زیر پا گذاشتند. حال این وظیفه بر دوش دانشآموزان سنگینی میکند که با چشمان باز و آگاهی کامل پا در عرصه فعالیتهای اجتماعی بگذارند و از تجربیات کسانی که قبلاً این راه را طی کردهاند استفاده کنند تا جلوی سوءاستفاده عدهای سودجو را بگیرند و اجازه ندهند تا از احساسات پاک و پرشور آنان استفاده ابزاری شود.
اهمیت این دوران اکنون بر همگان آشکار شده است و جامعه سعی دارد بهای لازم را به آن بدهد. و حالا موضوع سمینارهای گوناگون، بررسیها و تحقیقات مختلف شده است و یکی از راههای رایج در کشور ما، برای ارج نهادن، انتخاب یک روز به این مناسبت است. در روز 13 آبان تلاش میشود مسایل دانشآموزان بررسی شود و به مشکلات آنان رسیدگی شود. اما برای این که دانشآموزان جایگاه ویژه خود را پیدا کنند باید به نیازها و خواستههای طبیعی و بر حق آنان توجه شود. چند سخنرانی و سرود و همایش برای این طبقه اجتماعی کافی نیست. باید ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با این آیندهسازان کشور داشت و خواستههای آنان را از زبان خودشان شنید و با همراهی خودشان راهکارهایی برای حل مشکلاتشان پیدا کرد. این که هنگام شعار آنان را به عرض اعلا برسانیم و در عمل آنها را جدی نگیریم بازی خوشایندی نخواهد بود. این قشر جامعه به حق خواهان احترام است و در جایی که لازم بوده به خوبی وظایفشان را ادا نمودهاند. بنابراین باید به این توقع منطقی آنان تن داد.
روز دانشآموز بر تمامی دانشآموزان و دستاندرکاران تعلیم و تربیت مبارک باد.
شهده شعاری 8/8/84