تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۳۸۹ - ۱۱:۴۷  ، 
کد خبر : ۱۸۸۸۱۴
گفتگو با سردار جعفر جهروتی زاده فرمانده یگان مستقل ویژه شهادت

درد دلهاى یک فرمانده

اشاره: “18 سال از پایان جنگ مى‌گذرد و ناگفته‌هاى جنگ از 8 سال دفاع مقدس که در دل رزمندگان آن دوران باقى مانده بسیار، فرصت براى بازخوانى و بازیابى آن معارف و حقایق از زبان مستقیم این عزیزان بسیار اندک، و این بارهم تنها هفته دفاع مقدس، این فرصت را هم خدا ساخت تا پاى صحبتهاى یکى از دلاور مردان آن ایام “سردار جعفر جهروتی” جانباز شیمیایى دلسوخته‌اى بنشینیم که در جبهه‌هاى کردستان دوشادوش حاج احمد متوسلیان رزمید و بعد در تشکیل تیپ حضرت رسول او را همراهى کرد و از سال 63 فرماندهى “یگان مستقل ویژه شهادت” را برعهده گرفت که انجام عملیاتهاى برون‌مرزى در عمق خاک عراق را عهده‌دار بود.”

* عنوان نخستین سوال بفرمایید، چرا 8 سال جنگ ما در مقابل رژیم بعثى عراق، عنوان “دفاع مقدس” را به خود گرفت و ما از این جنگ به عنوان 8 سال دفاع مقدس یاد مى‌کنیم؟
** باید عرض کنم، هر نوع دفاعى در نوع خود مقدس است، کسى که مورد ظلم واقع شده دفاع او در برابر ظالم مى‌تواند مقدس باشد، اما بسیارى از ارتشهاى دنیا در قصه دفاع خود، بسیارى از مسائل را در نظر نمى‌گیرند و تنها منافع خود را مدنظر قرار مى‌دهند شاید از این منظر دفاع ما مقدس است که ما در عین حال دفاع مى‌کردیم یک سرى ملاحظاتى را داشتیم، ارتش عراقى که با حمایت بسیارى از کشورهاى دنیا در مقابل ما قرار گرفت، با این هدف به میدان آمد که بکشد تا زنده بماند، به هیچ کس رحم نکنند تا منافعشان تامین شود، اما ملت عراق در این قضیه نقشى نداشت. سران حزب بعث عراق و ارتش تحت فرماندهى دیکتاتورى به نام صدام و با حمایتهاى جهان کفر این جنگ را بر ما تحمیل کردند، ما در دفاع خود، مراعات حال افراد بى‌گناه و افراد غیرنظامى را داشتیم که فرد بى‌گناهى در این میان کشته نشود، شما در همین بغداد بروید و ملاحظه کنید، در زمانى که راه عتبات عالیات در دوران صدام باز شد، بنده در سفر دومى که به عراق داشتیم خیلى روى این قضیه کنجکاو شدم که ببینم در جنگ چقدر از خانه‌هاى مردم و محل اسکان افراد غیر نظامى آسیب دیده؟ حقیقتا جایى را ندیدم، به طور نمونه در دوران جنگ هواپیماى جنگنده ما که براى انجام عملیات انهدام پل منطقه “الدوره” به بغداد رفته، باتوجه به اینکه بغداد در آن زمان از نظر پدافند زمین به هوا بعد از شوروى در رتبه دوم قرار داشت، هواپیماى ما وقتى در زیر آن همه آتش و موشک، زمانى که براى انهدام پل شیرجه مى‌زند، وقتى مى‌بیند یک ماشین شخصى با 4 سرنشین غیرنظامى در حال عبور از روى پل هستند، از زدن پل خوددارى مى‌کند. و در حالى که به راحتى مى‌تواند پل را بزند خلبان جان خود را به خطر مى‌اندازد و دوباره بر‌مى‌گردد بالا، تااینکه ماشین و سرنشینان غیرنظامى از پل عبور کنند و مجددا براى زدن پل شیرچه مى‌زند، و این به نمایش گذاشتن نقطه اوج انسانیت است، ما در جنگ از این موارد زیاد داشتیم، زمانى که در جنگ عراقیها به عنوان اسیر به دست ما مى‌افتادند، رفتار رزمندگان ما با آنها مانند یک برادر بود، حتى در مواقعى که خودشان مجروح بودند به شدت نیاز به آب داشتند اما در کنار خود 4 مجروح عراقى را مى‌دیدند نمى‌گفتند که این دشمن عراقى است، نه بلکه همان آب سهیمه خودشان را بین مجروحان عراقى تقسیم مى‌کردند، دفاع ما در هشت سال جنگ تحمیلى در مقابل عراق به خاطر این مسائل مقدس است، ارتش‌هاى دیگر هم دفاع دارند اما در این دفاع تنها منافع خودشان را مى‌بینند، موشک و بمب خود را به هر نقطه‌اى مى‌زنند، مردم بى‌گناه و غیرنظامى برایشان مهم نیست، مهم برایشان تامین منافع است، اما در نظام جمهورى اسلامی، ایران با محوریت قرآن و دین و به رهبرى امام خمینى قیام کرد و ما در جنگ سعى کردیم که آنچه را که قرآن گفته عمل کنیم، البته این تنها بخشى از بحث چرایى دفاع مقدس است و صدها بخش دیگر نیز هست که لازم است به صورت جداگانه به آن پرداخته شود.
* شبهاتى توسط یک سرى افراد روشفکر‌نما مطرح مى‌شود که اصولا جنگ را یک واژه خشن و زشت معرفى مى‌کنند که با وجدان بشرى سازگار نیست، اگر بخواهیم از جنگ از زبان شما که از نزدیک آن را لمس کرده‌اید، تعریفى ارائه کنیم که حقیقت جنگ را در خود داشته باشد، چه تعریفى از آن ارائه مى‌کنید؟
** جنگ براى همه یک واژه تلخ است، کسى از جنگ دفاع نمى‌کند ماکه مانند نیروهاى آمریکایى و صهیونیستى نیستیم که از جنگ لذت ببریم و از غارت و آدم‌کشى لذت ببریم، متاسفانه مشکلاتى که در حال حاضر در بین جوانان و جامعه ما وجود دارد به خاطر کوتاهى بسیارى از مسئولین امر بوده و چه بسا بسیارى از این کوتاهى‌ها تبدیل به خیانت شده، شما به طور
نمونه به برنامه‌هاى صدا و سیما نگاه کنید، سهم آن از انتقال وقایع دوران دفاع مقدس به نسل امروز چقدر بوده و تا چه میزان توانسته به سهم خود عمل کند؟
حالا خود بچه‌هاى جنگ، در خود جنگ، همیشه جنگ را در حاشیه مى‌دیدیم، البته واژه جبهه بهتر از جنگ است، حضرت امام هم نگفت جنگ دانشگاه بود بلکه گفتند “جبهه دانشگاه بود.” اگر روى این مفاهیم کار شود.بسیارى از شبهات از بین مى‌رود، اما متاسفانه در خصوص این شبهات اصلا کار نشده، جداى از نام جنگ، یک فضایى در این جنگ ایجاد شد که قبلا این فضا را تجربه نکرده‌ بودیم. عرض کردم که جنگ براى خود ما همیشه در حاشیه بود بلکه ما چیزهاى دیگرى را مى‌دیدیم، آن فضاى عرفانى حاکم، ایمان اخلاص و تقواى بچه‌ها و آن خودباورى و توکلى که رزمنده‌ها داشتند و اینکه ما در جنگ به عینه تحقق وعده‌هاى الهى که در قرآن آمده را دیدیم، بچه‌ها به جایى مى‌رسیدند که جز خدا کس دیگرى را نمى‌دیدند، و این سفره به برکت آن جبهه پهن شد و امروز هم این سفره مى‌تواند پهن شود، این فضاى خاص جنگ نبود اما ما در جنگ به آن رسیدیم، حال چه کسانى در آن دوران آن فضا را ایجاد کردند؟ همان بچه‌هاى دانشگاهها، دانشجوها، پیرمرد و نوجوان و در هر سن و صنفى در آن فضا حاضر شدند و آن را خلق کردند، اگر قرار باشد تنها بحث جنگ باشد، جنگ یک تعریف شخصى دارد، مى‌گویند نیروهاى حمله کننده باید از این امکانات برخوردار باشند و نیروهاى دفاع‌کننده از فلان امکانات بهره‌مند باشند، اما بچه‌هاى ما با کمترین امکانات و با دست خالى در مقابل عراق ایستادند، به طور نمونه در مرحله اول عملیات بیت‌المقدس حاج احمد متوسلیان در پشت جاده خاکى ایستاد و بچه‌ها 18 کیلومتر در دل دشمن حرکت کردند و خودشان را به جاده آسفالت رساندند، حال در این مسیر 18 کیلومترى از هرگردان 300 نفره، 150 تا 200 نفر حتى یک اسلحه یا یک سرنیزه و قمقه هم نداشتند و این در حالى بود که عراقیها جواب تلاش بچه‌هاى ما را با موشک 3 مترى مى‌دادند، آنچه که توان داشتیم و برایمان مقدور بود را فراهم مى‌کردیم اما امکانات ما به لحاظ نظامى در مقایسه با عراقیها حتى 5 صدم امکانات حداقلى مورد نیاز در جنگ هم نمى‌شد، یعنى بچه‌ها به این نقطه رسیدند که به صرف سلاح و مهمات نمى‌توان به موفقیت دست یافت، یکى از بزرگترین دستاوردهاى دفاع مقدس ما مى‌تواند همین باشد، خداوند در قرآن کریم مى‌فرماید: “ان تنصرالله، ینصرکم و یثبت اقدامکم” و این شاید در جبهه‌ها براى رزمنده‌ها محقق شد و تحقق این وعده الهى را دیدند که وقتى قرار است خدا یارى کند دیگر اگر تمام ارتشهاى دنیا هم جمع شوند، کارى از آنها برنمى‌آید.
* اگر آمار و ارقامى از کمکهاى تسلیحاتی، مالى و یا سایر کمکهاى دول غربى و شرقى به حزب بعث عراق در ذهنتان هست، بفرمائید.
** در جنگ ما 80 کشور از رژیم بعث عراق حمایت کردند، 34 کشور نیروى انسانى در اختیار ارتش عراق گذاشتند و بسیارى از کشورها نیز حمایتهاى مالی، اطلاعاتى و تبلیغاتى از رژیم بعث عراق به عمل آوردند، بنابراین این تنها عراق نبود که ما با آن درگیر بودیم بلکه حداقل ما در مقابل تهاجم 80 کشور دنیا از خود دفاع مى‌کردیم و این در حالى بود که در ابتداى تهاجم ارتش عراق تمام مرزهاى ما باز بود و آنها ظرف مدت چند روز 1150 کیلومتر از خاک ما را به اشغال درآوردند، البته ناگفته نماند که قبل از تهاجم سراسر عراق هم، 7 یا 8 روز از پیروزى انقلاب اسلامى نگذشته بود که غائله‌هاى ضد انقلاب در استانهاى مختلف کشور شروع شد و 28-27 بهمن 57 بود که پادگان مهاباد توسط ضد انقلاب خلع سلاح شد، در مرداد و شهریور 58 اکثر مراکز استانهاى ما مثل خوزستان، کرمانشاه، کردستان، سارى و حتى خود تهران درگیر با نیروهاى ضدانقلاب بود و حتى گاهى براى اینکه بتوانیم خانه‌هاى تیمى را از چنگ آنها خارج کنیم مجبور بودیم از سلاحهاى نیمه سنگین استفاده کنیم؛ در مرحله اول دشمن از این طریق وارد عمل نشد، اینکه در شهرهاى مختلف حزبها و گروهکهاى مختلف از خلق عرب گرفتند تا کومله و دموکرات و رزگارى به جان مردم افتادند گناه مردم ما چه بود؟ این بود که مى‌خواستند با محوریت قرآن و شریعت حکومت تشکیل دهند و این خلاف مصلحت و منافع دشمنان اسلام و انقلاب اسلامى ایران بود.
البته در کنار تمام این هجمه‌ها بحث دولت موقت هم بود، اینکه عده‌اى در دولت موقت قصد تجزیه کشور را داشتند، در حالى که بچه‌هاى ما مظلومانه در کردستان در مقابل ضد انقلاب به شهادت رسیدند،‌ آنها تحت عنوان “هیئت حسن‌نیت” دنبال مذاکره با ضد انقلاب بودند، مى‌خواهم بر این حقیقت اشاره کنم که اگر نبودند امثال حاج احمد متوسلیان، حاج همت و سایرین که از دانشگاهها، کلاسهاى درس و مدرسه مقابل این هجمه‌هاى سنگین بایستند و مقاومت کنند، چه بسا کاسه زهرى را که سال 68 به خورد امام (ره) دادند، همان سال 58 به خورد ایشان مى‌دادند، اگر بخواهم به یک نمونه از آن ایام اشاره کنم باید جریان محاصره پادگان بانه را بگویم که در آن محاصره بچه‌ها چندین روز بود که هیچ غذا و تدارکاتى به آنها نرسیده بود و بچه‌ها واقعا در وضعیت اسفناکى به سر مى‌بردند، ‌خدا رحمت کند شهید حاجى‌پور را، رفت و یک مشت استخوان از سردخانه ارتش جمع کرد آورد و در پادگان جوشاند تا آب آن یک مقدار پروتئین داشته باشد و بچه‌ها بخورند، در این شرایط آقایان تحت عنوان هیئت حسن‌نیت با هلى‌کوپتر مى‌آمدند داخل پادگان مى‌نشستند و با ماشینهاى آنچنانى مى‌رفتند داخل شهر و با ضدانقلاب و با امثال شیخ احمد مفتى‌زاده جوجه کباب مى‌خوردند و صفا مى‌کردند و این آقایان لااقل وقتى با هلى‌کوپتر مى‌آمدند پادگان حتى یک گونى آرد را هم از ما دریغ مى‌کردند که با هلى‌کوپتر براى ما بیاورند، بناى کار‌ آنها بر خیانت بود مى‌خواستند بچه‌ها آن سنگرها را خالى کنند، یا به طور نمونه نیروهاى ضدانقلاب وقتى رزمنده‌هاى ما را دستگیر مى‌کرد در داخل خود ژاندارمرى جمهورى اسلامى شهر بانه زندانى مى‌کرد! بچه‌ها باچنین غربتها و مظلومیتها یى جنگیدند و مقاومت کردند.
یکى از بزرگترین خیانتهایى که نسبت به جنگ کردند این بود که جنگ ما را 8 سال عنوان کردند، در حالى که ما دو سال قبل از هجوم سراسرى عراق، در کردستان با ضد انقلاب درگیر بودیم، آن هم جنگى که به مراتب سخت‌تر از جنگ با عراق بود،یعنى قبل از شروع جنگ کلاسیک عراق علیه ما یک جنگ نامنظم را همان قدرتهایى که از آنها نام برده شد برما تحمیل کردند تا این طفل جمهورى‌ اسلامى ایران از بین ببرند و در این میان حتى خود بنى‌صدر به عنوان فرمانده کل قوا کاملا عنصر دشمن است. بنده در جریان مقاومت 45 روزه خرمشهر در حالى که بچه‌ها با چنگ و دندان و با دست خالى در خرمشهر مسیر عراقیها را سد کرده بودند، با چشمان خود شاهد بودم که در زیر پل خرمشهر بنى‌صدر و چند نفر دیگر نشسته بودند، بچه‌ها از داخل خرمشهر آمدند و گفتند آقاى بنى‌صدر ما مهمات و امکانات نداریم و شهر در حال سقوط است، و بنى‌صدر بچه‌ها را تشویق مى‌کرد که شهر را خالى کنید و به دزفول بروید یعنى بچه‌ها را به عنوان فرماندهى کل قوا به 150 کیلومتر عقب‌نشینى وادار مى‌کرد آن هم با این شعار که زمین مى‌دهیم و زمان مى‌گیریم، این همان چیزى است که اگر جوان امروز ما به آن برسد گرفتار این همه مصائب و مشکلات و فسادهاى مختلف نمى‌شود اما روى این حقایق کار نشده.
* به نظر شما علت اصلى اینکه ما نتوانستیم معارف و حقایق دوران دفاع مقدس را به نسل امروز جامعه منتقل کنیم. چیست؟
** دیروز بنده در یک دانشگاه براى سخنرانى دعوت بودم و به شدت دلم گرفت ، واقعا ما با خود جنگ کارى نداریم ما مى‌گوئیم حوادثى که در طول دوران دفاع مقدس در کشور ما رخ داده اگر به حقیقت آن دست پیدا کنیم براى ما سودمند است ضمن اینکه دوران دفاع مقدس هویت و بخشى از تاریخ ملتهاست. شما ملاحظه کنید که ما چقدر در طول سال بر روى این مفاهیم کار مى‌کنیم، تنها در طول سال 4-3 بار به بهانه‌هایى که بحثهایى تحت عنوان جبهه، جنگ و شهادت مطرح مى‌شود و بعد یک سرى آثارى ساخته مى‌شود و تمام اما به طور نمونه نگاه کنید به همین سریال نرگس که البته در جاى خود بسیار خوب و مفید است، اما به هرحال باید یک مقدار سبک و سنگین کنیم که واقعا چقدر جا دارد که از این فیلم صحبت شود و یا از یک هنرمند صدا و سیما که شاید در طول عمرش تا به امروز در رفاه بوده و مشکلى نداشته،‌اما عرض بنده این است که چرا آقایان جایگاهها را گم کرده‌اند، چرا جایگاهها را جا به جا مى‌کنند، اما در آن طرف قضیه به طور مثال جانباز شیمیایى ما در طول چندین سال در جبهه‌ها آنقدر بدبختى و مصائب را تحمل کرده یک نمونه آن جزیره مجنون که عراقیها از آنجا استفاده از بمبهاى شیمیایى را آغاز کردند و در آنجا 27-26 روز بود که بچه‌ها اصلا آبى به لبشان نرسیده بود چون عقبه و جاده‌اى وجود نداشت و به طور دائم زیر بمباران و موشکهاى هواپیماهاى عراقى بودیم و از شدت تشنگى از لبان چاک چاک بچه‌ها خون جارى بود. حال این جانباز شیمیایى آمده پس از تحمل آن سختى‌ها در زمانى که خیلى‌ها در شهرها در ناز و نعمت به سر مى‌بردند، و بعد از جنگ هم چه عذابهایى به خاطر مجروحیتهاى خود کشیده، خانواده او هم چه سختى‌هایى را که تحمل کرده و در نهایت به شهادت مى‌رسد و در رسانه‌هاى خود و از صدا و سیما شاهدیم که تنها از میان دهها مورد به صورت خیلى جزئى و سطحى تنها نامى از یکى دو نفر از آنها برده مى‌شود و بعد تمام، اگر شما این حقایق و رشادتهاى این دلاوران دفاع مقدس را انتقال ندهید 4 روز دیگر اینها هم مى‌روند، پس کى نسل امروز ما مى‌خواهد با زندگى یک جانباز شیمیایى آشنا شود و در حالى که اصلا این در دنیا عرف است که قهرمانان جنگهاى خود را به انحاء مختلف حفظ مى‌کنند و آثار مختلفى از زندگى آنها تولید مى‌کنند، اما در قصه خودمان چه کسى مى‌خواهد نسل امروز را با زندگى یک قهرمانى که در آن دوران سینه‌اش را سپر گلوله‌ها و ترکشهاى دشمن کرد تا دیگران زنده بمانند آشنا کند، ... بله دیروز در آن دانشگاه واقعا دلم شکست چرا که دیدم اصلا هیچ زمینه‌اى براى بحث شهید و شهادت و گفتن از بچه‌هاى جبهه‌ها، وجود ندارد.
 * چرا واقعا تا این حد شکاف بین نسلى که خود در جبهه‌ها به طور مستقیم حضور داشت، با نسل امروز که آن دوران را درک نکرده، عمیق شده است؟
** اینکه چرا این شکاف عمیق شد، من واقعیتها را مى‌گویم اما نمى‌دانم چقدر از این واقعیتها را شما در مطلب خود منعکس مى‌کنید، بعد از جنگ یک عده یکدفعه به خود آمدند، دیدند که عمرشان تمام شد و آنها دائم درگیر جنگ بودند و عده‌اى براى اینکه معبرى براى خودشان بازکنند آمدند و اصلا فکر بچه‌ها را به سمت دیگرى منحرف کردند، یعنى آن کارى را که رژیم صهیونیستى و آمریکا قصد داشتند در لبنان با حزب‌الله انجام دهند و در مرحله اول آنها را خلع‌سلاح کنند و بعد هم انسجامشان را از بین ببرند، اما موفق به آن نشدند، اما بعد از پایان دوران دفاع مقدس برخى از آقایان آمدند و براى شکستن انسجام بچه‌ها، به انحاء مختلف آنها را فریب دادند، اول آنها را خلع‌سلاح کردند و بعد هم انسجام آنها را بهم ریختند و به سمت مسائل مادى و اقتصادى کشاندند، برخى از آقایان این معبر را باز کردند تا به راحتى به غارت بیت‌المال بپردازند و مافیاى نفت، مواد مخدر و .. را ایجاد کنند و این طور بود که بحث دفاع مقدس به حاشیه رانده شد و حتى از حاشیه هم حذف شد، بنده به جرات مى‌توانم بگویم که اگر نبود وجود شخص مقام معظم رهبری، همین میزان از آن فضاى ایثار و شهادت و جهاد هم درجامعه امروز ما باقى نمى‌ماند. متاسفانه بعد از جنگ، ما نتوانستیم آثارى از آن دوران را براى جوان امروز حفظ کنیم، درهمین تهران، مگر کم بود مدارسى که مورد حملات موشکى حزب بعث عراق قرار گرفت، یا در خرمشهر بیش از 2000 خانه‌اى که نشان از جنایات صدام را در خود داشت، کدام یک از آنها را حفظ کردیم، الان حتى یک دیوار که اثر 4 تا گلوله و ترکش در آن باشد، باقى نمانده، من امروز این دانشجویى را که از شهر به جاده اهواز - خرمشهر مى‌برم و به او مى‌گویم که ما در مسیر همین جاده و در عملیات بیت‌‌المقدس 6500 کیلومتر از خاک خودمان را از دست دشمن درآوردیم و صدها تانک را در مسیر همین جاده منهدم کردیم، 19 هزا نفر اسیر عراقى گرفتیم، اصلا این حرفها براى دانشجوى ما قابل باور و فهم نیست.
چطور باید باور کند که در صورتى که حتى یک تانک سوخته را هم در کنار جاده دیگر مشاهده نمى‌کند، تانکهاى سوخته‌ را هم بردند و فروختند، خوب جوان امروز را نمى‌شود مجاب کرد که بچه‌ها چه سختى‌هایى و چه مظلومیتهایى را تحمل کردند.
البته باید این را هم گفت که الحمدالله هنوز فضاى ایثار و شهادت در جامعه هست، اما یک عده چه در بین مسئولین و چه غیر مسئولین اصلا لیاقت ندارند که در این فضا باشند، اما نسل امروز ما آن فضا را تا حدى حفظ کرده و اگر دوباره زمینه آن فضا ایجاد شود خواهیم دید که از بین همین معلمهایمان، امثال شهید همتها شکوفه خواهند زد و حاج احمد متوسلیانها از بین همین دانشجویان بیرون خواهند آمد و اعتقاد دارم که صدها شهیدباکرى و همتها از بین همین جوانان امروز سربلند مى‌کنند و واقعا اگر این جنگ به عنوان یک باب جهاد به وجود نمى‌آمد، الان حاج همت کجا بود؟ شاید یک معلم ساده‌اى بود که در اصفهان که بر سر کلاس درس خود مى‌رفت و مى‌آمد و یا شاید هم بازنشسته شده بود و خانه‌نشین و امثال شهید همتها در آن فضاى دوران دفاع مقدس ساخته شدند و شدند انسانهاى مخلص و پاکى که امثال من عقب مانده را از ظلمت به سمت نور هدایت کردند.
* شهید حمید باکرى قول معروفى دارند در خصوص عاقبت بچه‌هایى که از قافله شهادت باز مى‌مانند و آنها را به سه دسته تقسیم مى‌کنند، به نظر شما آیا این پیش‌بینى شهید باکرى درست از آب درآمد؟
** بله همین طور است، جمله حمید باکرى کاملا مصداق پیدا کرد، در حالى که حمید باکرى این جمله را در سال 62 بیان کردند، شهید باکرى 5 سال قبل از اتمام جنگ به بچه‌هاى رزمنده، هشدار مى‌داد که از خدا شهادت را طلب کنید و گرنه زمانى فرا مى‌رسدکه جنگ تمام مى‌شود و ما به 3 دسته تقسیم مى‌شویم: یک دسته از گذشته خود پشیمان مى‌شویم، یک دسته بى‌تفاوت و دسته سوم هم وفادار به گذشته خود که دق مى‌کنیم و مى‌میریم، به اعتقاد من درست است که جانبازان شیمیایى در نهایت به شهادت مى‌رسند و هیچ درمانى براى آنها وجود ندارد؟ اما مى‌خواهم بگویم که این فضاى حاکم در جامعه شهادت این جانبازان باقى مانده از آن ایام را سالها به جلو مى‌اندازد، یعنى این جانبازان قبل از اینکه جراحات شیمیایى او را از پا درآورد، دق مى‌کند و جمله زیباى شهید باکرى مصداق پیدا مى‌کند.
* سردار اشاره داشتید که جنگ بستر ظهور امثال شهید همتها را فراهم ساخت و اگر این سفره پهن نمى‌شد، امثال او در همان شهرهاى خود باقى مى‌ماندند و به ظهور نمى‌رسیدند، حال چطور ما مى‌توانیم همتهاى شهرى و دیار خود را بشناسیم؟
** این امر امکان‌پذیر نیست، باید یک میدان آزمایشى دوباره ایجاد شود و به قول شهید چمران در میدان آزمایش است که مرد از نامرد شناخته مى‌شود، اما درخصوص کار فرهنگى در جامعه امروز باتوجه به این امر که مدت هفت سال است که در جاهاى مختلف و به اشکال مختلف با جوانان سر و کار دارم، بسیار ضعیف انجام مى‌شود، امروز در جامعه ما فقط تحت عنوان کار فرهنگی، پولهاى بیت‌المال دور ریخته مى‌شود و به هدر مى‌رود و جوان امروز ما آنقدر که از سایتها و شبکه‌هاى ماهواره‌اى مختلف بیگانه خوراک فکرى و فرهنگى دریافت مى‌کند، یک هزارم آن را هم ما از داخل به او خوراک نمى‌دهیم.
علماى ما و اهل علم ما کجا هستند، چرا ساکت نشسته‌اند؟ همه دست روى دست گذاشته‌ایم و نشسته‌ایم.
امروز همه مسئولین تنها متوجه شکم مردم و یا انرژى هسته‌اى هستند، چه کسى دغدغه بى‌دینى را در کشور دارد، چه کسى آمده براى بى‌دینى این جوانان فکرى کند؟ اگر یک روزى مرزهاى این کشور تهدید شود، مگر این سلاحها و تسلیحات ماست که مى‌تواند جلوى تجاوز دشمن را سد کند، به لحاظ نظامى ما که یک هزارم توان تسلیحاتى امثال آمریکا را نخواهیم داشت تنها نیروى ایمان خواهد بود که در کنار سلاحهاى اندک ما مى‌تواند دنیا را به زانو درآورد، هما‌ن‌طور که ما در جنگ واقعا دنیا را به زانو درآوردیم، کجاست آن ایمان؟
ملاک خوب و بد بودن و یا دیندارى و بى‌دین بودن، به ظاهر افراد نیست بلکه اگر کسى ظاهر موجهى ندارد به خاطر این است که برخى به وظیفه خود عمل نکرده‌اند و ما امروز نگران ظاهر جوانان نیستیم، بلکه امروز فکر جوانان ما را تسخیر کرده‌اند، اگر فکر، روحیه و انگیزه جوانان ما از دست برود، آن وقت است که همه چیز را از دست خواهیم داد، انرژى هسته‌اى و معیشت مردم بسیار خوب است اما نباید این مسائل باعث شود اصل قضیه به حاشیه رانده شود.
* مقام معظم رهبرى فرمودند که ما هر لحظه در حال جهاد هستیم و در یک مبارزه مستمر آیا در این جهاد سره و ناسره را مى‌توان تشخیص داد و چگونه؟
** اینکه حضرت آقا یک جمله اى را فرمودند، رسانه‌ها وظیفه دارند بیایند و یک کار وسیع را شروع کنند، باید تعبیر درست و دقیقى از بیانات ایشان ارائه شود.
بله ما به طور دائم در حال جهادیم، روزى با دشمن بیرونى و امروز جها با نفس، موضوع جهاد با نفس امروز در جامعه ما یک مقوله ناشناخته است، شما ببینید آن سیل خروشانى که از اقشار مختلف در زمان جنگ به سمت جبهه‌ها سرازیر مى‌شدند، شاید بتوان گفت 20 درصد خودشان راه را شناختند و رفتند، اما مابقى به خاطر آوردن اطلاع‌رسانى و آگاهى که از طریق رسانه‌ها و صدا و سیما به آنها داده مى‌شد، راه را پیدا مى‌کردند و عازم جبهه‌ها مى‌شدند، لذا امروز هم باید به نقش آگاهى داده و اطلاع‌رسانى دقت لازم شود، اینکه رهبرى صحبتى را ارائه مى‌کنند نباید آن را بایگانى کرد. چرا که مشخص نیست این سخنان که از صدا و سیما پخش مى‌شود، چند درصد مردم موفق مى‌شوند آن را ببینند و چند درصد هم ممکن است به خاطر مسائل، مشکلات و خرابکاریهاى برخى از آقایان اصلا در جریان این صحبتها قرار نگیرند، لذا باید رسانه روى این بیانات کار کنند و مطالب آن را براى استفاده عموم مردم استخراج کنند.
* دوران هشت سال جنگ تحمیلى در داخل خاک ایران به وقوع پیوست و بخشى از تاریخ کشور ماست، اما بعد از جنگ ما به عنوان صاحبان اصلى این سرمایه، آنچنان که باید و شاید نتوانستیم از این معارف و سرمایه‌ براى آینده خود استفاده کنیم، اما در خارج از مرزهاى ایران بسیارى از ملتها و کشورها توانستند آن را الگوى حرکت، جهاد و مبارزه، خود کنند که نمونه اخیر آن نبرد 33 روزه حزب‌الله در مقابل ارتش تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستى بودکه به پیروزى قاطع و کاملى دست پیدا کرد، شما علت این امر را تحت عنوان چه مسائلى تحلیل مى‌کنید؟
** اتفاقى که در لبنان توسط حزب‌الله روى داد، اولا یکى از دست‌آوردهاى دوران دفاع مقدس ماست، در واقع یکى از دست‌آوردهاى دفاع مقدس، بیدارى بود که انقلاب امام خمینى در بین مسلمانان جهان و تمامى آزادگان ایجاد کرد و به کشورهایى که تحت سلطه ابرقدرتها در حال له شدن بودند این قدرت و جرات را داد که مى‌شود با ایمان و توکل و با دست خالى در مقابل قوى‌ترین ارتشها ایستاد. در جریان جنگ حزب الله لبنان هم اگر به جاى نیروهاى حزب‌الله دو گردان از بچه‌هاى بسیجی، مقابل صهیونیستها مى‌ایستادند، چه بسا پیروزى فراتر از حزب‌الله به دست مى‌آمد. اگر تصویر دنیا را قبل از انقلاب اسلامى ایران با تصویر امروز دنیا را در کنار هم بگذارید، میزان تفاوت از زمین تا آسمان است، در آن موقع همه فکر مى‌کردند آمریکا واقعا یک غولى که به هرکسى حمله کند، همه را له خواهد کرد، اما امروز آن عظمت آمریکا به عنوان یک ابرقدرت شکسته شده و آمریکاییها و صهیونیستها تنها دنبال نجات خودشان هستند، اما دو توضیح اینکه چرا حزب‌الله لبنان توانست از الگوى دفاع مقدس ما به خوبى استفاده کند و ما خود نتوانستیم باید بگویم، بچه‌هاى حزب‌الله دائم در حال آماده باش بوده‌اند. و دیگر اینکه بعد از اتمام جنگ ما عده‌اى از آقایان آمدند و با انحراف مسیر بچه‌ها، انسجام آنها را شکستند و عده‌اى را به سمت مسائل اقتصادى و غیره کشاندند، اما حزب‌الله لبنان انسجام خود را حفظ کرد و در سنگر حماسى خود باقى ماند. لذا هم توانست در کار فرهنگى موفق عمل کند و هم در بعد نظامی، اگر ما هم بعد از جنگ انسجام بچه‌ها را حفظ مى‌کردیم و به همان شکل باقى مى‌ماند الان غوغایى در جبهه فرهنگى در دنیا برپا کرده بودیم و در این جبهه‌ هم بچه‌هاى ما دشمن را به صورت صد در صد شکست مى‌دادند، اما شما نگاه کنید، چه تعداد از نیروهاى رزمنده و یا فرماندهان دوران دفاع مقدس، بعد از خاتمه جنگ آمدند براى انجام کار فرهنگی، شاید تعداد انگشت شمار ماهم که آمدیم براى کار فرهنگی، از هیچ جایی، هیچ نوع حمایتى از ما به عمل نمى‌آید، یعنى جریانى در کشور حاکم شد که نمى‌خواست آن فضاى دوران جنگ در سطح جامعه جریان و ادامه یابد اما من با صراحت مى‌گویم که این جریان پایدار نخواهد ماند، و به زودى ریشه‌کن خواهد شد، الحمدالله اگر امروز براى کشور تهدیدى ایجاد شود و رهبر انقلاب و مسئولین اعلام کنند که نیاز به یک بسیج عمومى است، بیش از 5 میلیون نفر از بین همین جوانان خواهند آمد و ثبت‌نام مى‌کنند، به طور نمونه در همین جریان نبرد اخیر حزب‌الله، 2 میلیون جوان ایرانى آمد و به طور داوطلبانه براى اعزام به لبنان اعلام آمادگى کرد، و دشمن این نکته را به خوبى مى‌داند و روى آن حساب مى‌کند این جوانان ایران، ظاهرشان و فکر فعلى آنها نمى‌تواند ملاک باشد و اگر یک روز میدان امتحانى پیش آید، خود را نشان خواهند داد.
لذا مى‌خواهم بگویم که ما بعد از جنگ هم خلع سلاح شدیم و هم انسجام ما شکسته شد اما این اتفاق براى حزب‌الله لبنان نیفتاد و آنها به طور دائم در حالت آماده باش به سر مى‌بردند.
البته باید به سه معظل اصلى در نظام خود که مقام معظم رهبرى در طول سالیان اخیر بر دفعات بر آن تاکید داشته‌اند یعنى فقر، فساد و تبعیض نیز اشاره کنیم که اگر در جامعه ما ریشه‌کن شود، بسیارى از معضلات دیگر مرتفع خواهند شد.
* به عنوان کلام‌ آخر، اگر نکته خاصى را مد نظر دارید مطرح بفرمائید.
** مقدس یک خاکریز بزنیم و جلوى بسط و گسترش آن روحیه در سطح جامعه را سد کنیم، این کار به ضرر همه تمام خواهد شد، البته باید این اعتراف را هم داشته باشیم. که به خاطر عملکرد بد ما بسیارى از مردم نسبت به ارزشها و دستاوردهاى انقلاب بدبین شده‌اند، اما اینکه عده‌اى که یا نمى‌فهمند و یا خوابند و یا خائن و قصد دارند حاکمیت فضاى ایثار و شهادت در جامعه جلوگیرى کنند باید بدانند که حاکمیت آن فضا، دین را در تصمیم‌گیرى‌ها و تجزیه‌ تحلیلها در مقابل با مشکل مواجه خواهد کرد و اگر امروز آمریکاییها به افغانستان و عراق با نیت ایران آمدند، در داخل ایران روحیه شهادت‌طلبى را مى‌بینند که از هر اقدامى علیه ما عاجز مانده‌اند و مى‌دانند که اگر 4 تا موشک هم به شهرهاى ما بزنند، جایى در ایران براى نیروهاى آنها وجود نخواهد داشت و ملت ما با تمام توان در مقابل آنها خواهد ایستاد ما در مسیر خودمان باید بیش از بیش در معرفى رزمندگان، فرماندهان و جانبازان آن دوران به نسل امروز اطلاع‌رسانى و تلاش داشته باشیم و در برخورد با جانبازان به صورت گزینشى عمل نکنیم، اما متاسفانه شاهدیم در مراکز و مراسمات مختلفى که برگزار مى‌شود، تنها به سراغ آن دسته از جانبازانى مى‌روند که هیچ مشکل و انتقادى از مسئولین امر ندارند، اما مگر جانبازان ما چه توقعى از مسئولین دارند، باید اجازه بدهند، آنها هم خودشان را تخلیه کنند و حرفشان را بزنند، به خدا انتقاد کردن این جانبازان هم در جهت تقویت نظام و انقلاب است و در پایان مى‌خواهم به دولت جناب آقاى دکتر احمدى‌نژاد بگویم که اگر ایشان مى‌خواهند در دوران ریاست جمهورى خود موفق شوند، باید به مردم اعتماد داشته باشند و درها را به روى مردم باز کنند و حرفها را به طور مستقیم از این مردمى که ذى‌نفع در مسائل دولتى نیستند بشنوند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات