صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۸ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۱۴  ، 
کد خبر : ۱۹۳۶۹۷

گزیده سرمقاله‌ برخی از روزنامه‌های 17آذر1389


بصیرت:  برخی روزنامه‌های امروز سرمقاله‌های خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.

* تهران امروز

روزنامه تهران امروز در یادداشت خود با عنوان "فرار از پاسخ به جای مذاکره "به قلم رسول رضایی آورده است:‏ تازه ترین مذاکرات ایران و غرب در ژنو در شرایطی به پایان رسید که بیانیه پایانی کاترین اشتون رئیس گروه مذاکره کننده 1 + 5 بیش از هر چیز فرار از پاسخ غربی ها به جای مذاکرات سازنده را آشکار کرد . چرا که تحلیل مذاکرات ژنو نشان می دهد امیدهای اولیه برای تداوم مذاکرات سازنده و حصول نتیجه با بیانیه خلاف توافق و دور از انتظاری که اشتون در پایان مذاکرات منتشر کرد تا حدودی کمرنگ شد. البته ناامیدی نه تا آن حد که اساس مذاکرات را با اخلال دوباره مواجه کند بلکه از آن‌رو که مشکل حاد و همیشگی که از ناحیه غربی ها سر راه مذاکرات ایجاد می شد دوباره سر برآورده است . اگر مذاکرات ژنو را خلاصه کنیم دو نتیجه از آن حاصل می شود . اول توافق بر سر ادامه مذاکرات در استانبول ترکیه و دوم اختلاف بر سر موضوع مذاکره. اختلافی که طی یکسال و نیم گذشته باعث شده بود امکان مذاکرات ایران و غرب مهیا نشود . چرا که ایران اصرار دارد عنوان مذاکرات از مذاکره بر سر فعالیت‌های هسته ای ایران به مذاکره بر سر مسائل مهم جهانی تغییر نام دهد و اساسا حاضر بر سر حقوق مسلم خود نیست اما غربی‌ها اگر چه در ظاهر و برای از سر گیری مذاکرات موافقت خود را با موضوعات پیشنهادی ایران اعلام می کنند اما در نهایت و هنگام صدور بیانیه های پایانی به همان راه سابق می روند و دوباره فعالیت‌های صلح‌آامیز هسته ای ایران را موضوع مذاکره اعلام می کنند و این نکته ای است که مورد اعتراض ایران است و حتی سایه اعتراض ایران به مواضع غرب بر مذاکرات ژنو هم دیده می شد. چرا که تا یک هفته قبل از مذاکرات ژنو ایران اصرار داشت که درباره مسائل مهم جهانی از جمله زرادخانه هسته ای اسرائیل ، امنیت جهانی ، حملات کشورهای غربی به منطقه و به راه اندازی دو جنگ ویرانگر در عراق و افغانستان و تعیین مسببان این جنگ‌ها مذاکره شود ... از نظر ایران این امکان وجود ندارد که بر سر حقوق ملت‌ها که بر اساس پادمان های بین المللی به رسمیت شناخته شده است مذاکره ای صورت گیرد . فعالیت‌های صلح امیز هسته ای ایران از جمله این حقوق مسلم است که ایران اعلام کرده حاضر به مذاکره درباره آن نیست و اگر هم ابهامی وجود دارد ، حاضر به رفع ابهام است. بر همین اساس ایران مایل بود درباره مسائل مهم جهانی و مسئولیت های حقوقی غربی‌ها هم مذاکره کند که مسئله ترور فیزیکدانان ایرانی هم به آن اضافه شد و داستان مذاکرات ژنو را پیچیده تر از گذشته کرد . چرا که غرب در قبال این ترورها سکوت پیشه کرد و این همان نکته ای بود که تیم مذاکره ایرانی در ابتدای مذاکرات 2 روزه ژنو به درستی بر آن انگشت گذاشت و از اروپا و آمریکا دلیل سکوتشان را پرسید. اگر چه اشتون در همان لحظات اولیه این ترورها را محکوم کرد و تا حدودی فضا برای مذاکرات سازنده مهیا شد و حتی تا ساعتی پس از پایان مذاکرات هم خوش بینی های اولیه درباره نتایج مذاکرات وجود داشت اما بیانیه اشتون و تاکید بر این نکته که قرار شده است درباره مسائل اساسی هسته‌ای ایران در استانبول ترکیه مذاکره کنیم ، در واقع فضا را به شرایط قبل از مذاکرات برگرداند و غربی ها خواسته یا ناخوسته – که البته دلائل حاکی از عمدی بودن اقدام اشتون است – زمینه های تفاهم را کمرنگ کردند . در حال حاضر ایران حداکثر تفاهم را از خود نشان داده است و در عین حال به انتظاراتی هم که از غربی ها دارد در یک فرآیند حرفه ای دیپلماتیک مطرح کرده است و غرب را به خاطر سکوت در قبال ترور فیزیکدانان هسته ای ایران به چالش کشیده است و خواستار توضیح انان درباره مسئولیت‌های جهانی و منطقه ای شان شده است . بنابراین ایران تکلیف خود را روشن کرده و در عین حال شفافیت‌های لازم را هم انجام داده است . اما در سوی دیگر غرب و مشخصا گروه 5+1 مانده اند و انتظاراتی که نه تنها ایران بلکه جامعه جهانی از آنان دارند . غرب نباید انتظار داشته باشد که در اتوبان یکطرفه رانندگی کند و دائما کشورهای دیگر به آنان توضیح بدهند بلکه خود غربی‌ها بیش از همه نیازمند توضیح دادن به جامعه جهانی در قبال مسئولیت‌هایشان هستند و می بایستی به سوالا تی پاسخ دهند که دغدغه ای جهانی به شمار می آید . سوالاتی نظیر اینکه بالاخره تکلیف سلاح‌های هسته ای اسرائیل و تروریسم دولتی این رژیم چیست ؟ سوالی مانند اینکه چرا غرب به رهبری آمریکا کشورهای عراق و افغانستان را به اشغال درآورده و مسبب کشتارها و مسئول پرداخت خسارات چند صد میلیارد دلاری به این کشورها کیست ؟ اینها و سوالی مانند اینکه آیا بالاخره از نظر غربی‌ها فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای حق سایر کشورها هم هست یا خیر ، سوالات بنیادی است که اگر به آنها پاسخ داده نشود امید به حصول اجماع جهانی درباره مسائل مهم بین المللی را کمرنگ می‌کند . سوالاتی که دیروز اشتون در بیانیه پایانی مذاکرات به عمد از کنار ان گذشت و حتی حاضر به احصای آن نیز نشد و همین مسئله هم بر کم فروغ کردن نتایج مذاکرات تاثیر گذار بود. اکنون 5+1 می تواند با بیانیه جدیدی که به سوالات اساسی که از پرسیده شده پاسخ روشن بدهد تا راه را برای مذاکرات سازنده در آینده باز کنند.

* آرمان

روزنامه آرمان درسرمقاله خود با عنوان "تامین نظر ایران در مذاکرات ژنو "به قلم حشمت الله فلاحت پیشه* آورده است:‏ مذاکرات ژنو بعد از دو روز و انجام سه دور مذاکره میان سعید جلیلى، دبیر شوراى عالى امنیت ملى ایران و کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجى اتحادیه اروپا و نماینده گروه 1+5 در مذاکره با ایران، با تعیین زمان و مکان مذاکرات بعدى به پایان رسید.

طرح مسئله ترور دانشمندان هسته‌اى ایران در دور اول مذاکرات آن چنان فضاى گفت‌وگو‌ها را تحت تاثیر قرار داد که مسئول هیات مذاکره کننده روسیه و چین را به تکاپوى آن انداخت تا براى تلطیف فضاى گفت‌و‌گو‌ها به دیدار سعید جلیلى بروند. به نظر مى‌رسد دور دوم مذاکرات به نسبت جدى‌تر بوده است. در این دور از مذاکرات توافق شد تا در نشست سوم میان ایران و گروه 1+5 مسائلى نظیر عدم اشاعه، خلع سلاح و همکارى‌هاى صلح آمیز در زمینه فناورى‌هاى هسته‌اى مورد بررسى قرار گیرد. توافقات انجام شده در رابطه با برگزاری دور بعدی مذاکرات در استانبول و همچنین ادامه مذاکرات بر اساس همکاری بر روی نقاط مشترک نشان می‌دهد که نظر ایران با این توافق بیش از نظر گروه 1+5 در مذاکرات فیمابین تامین شده است. بعد از 14 ماه به نظر می‌رسد که نظر ایران در این توافقات تامین شده و اینکه قرار باشد مذاکرات ادامه بیابد گام مثبتی است، البته باید مقداری نیز در رابطه با تغییر رویکرد 1+5 از مقابله به همکاری تردید داشت. سابقه قبلی از مذاکرات بین ایران و 1+5 به تجربه ثابت کرده است که آنها پس از دیپلماسی به رویکرد فشار روی می‌آورند و سعی می‌کنند ایران را در موضع ضعف به میز مذاکره بکشانند و البته شرایط امروز چندان برای آنها مساعد نبود، زیرا پس از شکست اوباما در انتخابات و پیروزی ایران در عراق و لبنان شرایط بین المللی در مذاکرات به نفع ایران بود. ایران با وزنی که در منطقه و عرصه جهانی دارد نباید در جایگاه پاسخ دادن به سئوالات آنها می‌بود که در این مذاکرات به عینه مورد توجه قرار گرفت. باید منتظر بود که طیف افراطی گروه 1+5 با برجسته ساختن بخش‌های دیگر از قطعنامه سعی کنند یک فضای تشدید شده فشار را بر علیه ایران اعمال کنند. البته از سوی دیگر نیز چین و روسیه در این روند با احساس اینکه بازیچه آنها قرار گرفتند نسبت به اقدامات آنها وارد یک واکنشی خواهند شد.

*رئیس کمیته سیاست خارجی مجلس

* جام جم

روزنامه جام جم در یادداشت خود با عنوان "تکدی‌گری و آسیب ها "به قلم علی رمضانی آورده است:‏ یکی از آسیب هاو مسائل مورد توجه هر جامعه و همچنین کشور ما پدیده تکدی گری و گدا صفتی است که با ساختارهای فرهنگی اجتماعی اقتصادی هر جامعه ای در ارتباط است در این بین این پدیده در شهر ها بویژه در شهر‌های بزرگ از معضلات اجتماعی گریبان گیر بوده که با شیوه های گوناگون و با سوء استفاده از احساسات و عواطف انسانی و سعی در کسب منافع شخصی پیوند خورده است که در نهایت ذلت و خواری و با نمایش اعضای معلول و از کارافتاده، زخمی و... در گوشه و کنار شهر ها و حتی روستاها ی کشور پدیدار می شوند در این راستا باید تو جه داشت که این متکدیان و گدایان شامل دو طیف عمده بوده اند گرو هی از آنان متکدیان بومی و ایرانی بوده و گروه دو م متکدیانی عمدتان غیر قانونی و خارجی بیشتر از کشورهایی نظیر پاکستان و بنگلادش و...بوده اند در واقع متکدیان با گدایی کردن نه تنها به کار تولیدی نمی پردازند و یا خدمتی ارائه نمی دهند، بلکه در بسیاری از موارد در مسیر های انحرافی غیر قانونی حاوی دهها پیامد منفی اجتماعی و فرهنگی و بهداشتی برای کشور بوده اند. در این حال همین پیامدهای منفی و تبعات گریبان گیر آن بوده است که اهمیت این پدیده را برای هر کشوری مهم کرده است و در تمام کشورهای پیشرفته دنیا کنترل و پیشگیری از این گونه آسیب ها مورد توجه تمام سازمانهای مردمی و دولتی است. در این حال در کشور ما نیز هر چند برابر مواد 712 و 713 قانون مجازات اسلامی تکدی گری جرم محسوب می شود به همین علت افراد متکدی مجرم بوده و برابر قانون باید با آنها برخورد ‌شود و پیش از این نیز حدود 11 ارگان موظف شدند که با پدیده تکدی گری برخورد کرده و آن را ساماندهی کنند اما وجود این پدیده در کشور بویژه نمود تکدی گران خارجی در شهر های بزرگ همچون تهران خود نشان از عدم توجه کافی نهاد های مسئول به این امر دارد در این حال باید گفت که هر چند علت کشیده شدن بعضی افراد به تکدی گری فقر و نیاز مالی افرادو بیکاری نیز باشد اما آنچه مشخص است در واقع درصد کمی از گداها از روی احتیاج به تکدی گری روی می آورند و آنچه جالب است و همچنین برخی از مقامات و کارشناسان به ان اشاره کرده اند مافیای تکدی گری و عملکرد باندی گسترده ی این گروه ها در شهرهایی نظیر تهران است به طوری که تعداد زیادی از متکدیان ساعت کار، محل و موقعیت از پیش تعیین شده برای تکدی گری دارند و به صورت دسته جمعی و سازمان یافته و زیر مدیریت افراد سودجو، تکدی‌گری می‌کنند و گاه در شهر های بزرگی نظیر تهران برای گریز از قانون تبدیل به دستفروشی می شود و با فروش فال، گل، تمیز کردن شیشه خودرو و... در بسیاری از موارد شهروندان را با وجود عدم نیاز مجبور به خرید کالای گران خود می کنند.آنچه مشخص است در واقع رویکرد مقابله بااین آسیب اجتماعی نیازبه همتی دوچندان داشته است در این راستا از یک سو این امر از انجا که در سالهای گذشته با جدیت قابل توجهی روبرو نبوده است نیازمند رویکردی نوین در همکاری نهادهای مسئول در برابر برخورد با متکدیان و بویژه متکدیان خارجی است در این حال نیز باید توجه داشت که صرف توجه دوره ای به این امر همچون گذشته چاره‌ساز این امر نبوده و بی شک برای زدودن بیشتر این رفتارو آسیب ضد اجتماعی از شهر ها و حتی روستاهای کشور نیازمند فرهنگ سازی در بین مردم (عدم کمک به این نیازمندان غیر واقعی) و انجام اقدامات حمایتی، مشاوره ای و...اعطای فرصتهای بیشتر به متکدیان برای باز گشت سالم به جامعه هستیم.

* سیاست روز

روزنامه سیاست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان "نخستین گام مثبت " به قلم قاسم غفوری آورده است: گروه 1+5 پس از 14 ماه فرار از مذاکره ،سرانجام به میز گفت‌وگو با جمهوری اسلامی ایران بازگشت. دور جدید این مذاکرات طی دو روز با محوریت گفت‌وگوهای سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سوئیس برگزار شد. در نهایت طرفین بر ادامه این مذاکرات در استانبول تاکید کردند.

هرچند که محافل رسانه‌ای و سیاسی غرب در آستانه این مذاکرات فضاسازی‌های منفی بسیاری برای تحت الشعاع قرار دادن این مذاکرات صورت دادند، اما مواضع نمایندگان ایران در ژنو، استقامت و پایداری ایران بر مواضع اصولی خویش در دست‌یابی به حقوق هسته‌ای ملت ایران را باردیگر مورد تاکید قرار داد که تاثیر بسیاری بر عقب نشینی این گروه از مواضع خصمانه گذشته داشت.

به اذعان بسیاری از تحلیلگران و ناظران سیاسی، جمهوری اسلامی ایران بر اساس مواضع اصولی و همیشگی خود در مذاکرات حاضر شد و در اصل این گروه 1+5 بود که با اختلافات داخلی شدید و نیز عدم برنامه منسجم در نشست حاضر شده بود.

بسیاری از ناظران سیاسی، مذاکرات ژنو را موفقیتی دیگر برای ایران در پیگیری حقوق هسته‌ای خویش عنوان داشتند چرا که جمهوری اسلامی ایران به رغم تمام ادعاها و فضاسازی‌های غربی‌ها ،از مواضع خویش عقب نشینی نکرده و بر اساس محورهای از پیش ذکر شده در این مذاکرات حضور یافته بود.

خودکفایی جمهوری اسلامی ایران در تولید کیک زرد و نیز تولید اورانیوم با غلظت 20 درصد غنی سازی شده، تاثیر بسیاری بر بالابردن قدرت چانه زنی ایران در مذاکرات ژنو داشته است. مواضع قاطعانه ایران در مذاکرات ژنو، شکست زودهنگام طرح‌های غرب برای توقف و یا محدود سازی فعالیت‌های هسته‌ای ایران را به همراه داشت.

در مجموع رویکرد گروه 1+5 به پایان دادن به سیاست فرار از مذاکره، هر چند گامی مثبت برای جبران اشتباهات گذشته از سوی این گروه می‌باشد، اما آن را باید آغاز راهی دانست که تداوم آن نیازمند اتخاذ تصمیمات اعتماد ساز دیگر از سوی این کشورها می‌باشد، بویژه اینکه جامعه جهانی همواره تاکید دارد که پیچیدگی‌های ایجاد شده در پرونده هسته‌ای ایران به دلیل مواضع نادرست و مغرضانه این کشورها می‌باشد.

الف ) مهمترین مسئله، پایبند بودن گروه 1+5 بر توافقات صورت گرفته در نشست ژنو برای ادامه این مذاکرات در ترکیه می‌باشد. متاسفانه اعضای گروه 1+5 بویژه آمریکا و اعضای اروپایی آن تاکنون بر تعهدات خویش برای ادامه مذاکرات، پایبند نبوده که نتیجه آن توقف روند گفت‌وگوها به مدت 14 ماه بوده است. گرایش به پاسخگویی به سوال ایران بویژه در مورد تجهیزکنندگان رژیم صهیونیستی به سلاح هسته‌ای و نیز عدم کارشکنی در میزبانی ترکیه به عنوان میزبان دور بعدی مذاکرات، می‌تواند بخشی از این اعتماد سازی باشد. 1+5 باید پذیرنده نقش کشورهای مستقل نظیر ترکیه در پرونده هسته‌ای ایران باشد و از تکرار مواضع خصمانه اتخاذ شده پس از امضای توافقنامه سه جانبه تهران میان ایران ، ترکیه و برزیل خودداری کند.

ب) کارنامه گروه 1+5 بویژه آمریکا نشان می‌دهد که آنها همچنان در توهم کارآمدی سیاست تحریم و تهدید برای تحقق اهدافشان در قبال ایران می‌باشند. آنها باید دریافته باشند که این سیاست هرگز نمی‌تواند اراده ملت و دولت ایران برای دست‌یابی به حقوق خویش از جمله در زمینه استفاده از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای را متزلزل سازد، لذا این گروه باید از اصرار بر سیاست سوخته تهدید و تحریم در فواصل میان مذاکرات ژنو و استانبول خودداری کرده و در جهت اعتماد سازی از جمله لغو تحریم‌های اعمال شده از سوی قطعنامه غیر قانونی 1929 شورای امنیت و تحریم‌های یک جانبه آمریکا و اروپا علیه ایران گام بردارد. این امر تا حدودی می‌تواند ترمیم کنند نگاه منفی ایجاد از گروه 1+5 در میان ملت ایران باشد.

گروه 1+5 که در رسیدن به زیاده خواهی‌های خود علیه ایران دستاوردی نداشته‌اند از حربه شورای امنیت و تحریم‌های آن برای به اصطلاح تحت فشار قرار دادن ایران استفاده کرده‌اند. بازگرداندن پرونده ایران از شورای امنیت به آژانس و خودداری از سیاسی ساختن گزارش‌های آژانس در قبال فعالیت‌های هسته‌ای ایران می‌تواند گامی موثر برای بیان حسن نیت 1+5 برای ادامه مذاکرات در ترکیه باشد.

در نهایت می‌توان مذاکرات ژنو و تعیین ترکیه به عنوان محل بعدی مذاکرات را گام نخست گروه 1+5 برای بازگشت به مسیر صحیح در پرونده هسته‌ای ایران دانست که نتیجه استقامت و پایداری دولت و ملت ایران در دست یابی به حقوق خویش از جمله در زمینه دست یابی به حقوق هسته‌ای می‌باشد.

با توجه به اینکه تعلیق مذاکرات سال گذشته به دلیل عدم صداقت و استمرار مواضع خصمانه و نادرست گروه 1+5 در قبال حقوق هسته‌ای ملت ایران بوده ، لذا این کشورها برای نتیجه بخش بودن مذاکرات آینده ، ضمن کنار نهادن مواضع سوخته و نخ نما شده گذشته، باید گام‌های جدیدی برای بهبود چهره خود در میان ملت ایران بردارند که پذیرش حقوق هسته‌ای ملت ایران ،بخش کوچکی از این اعتماد سازی می‌باشد.

* کیهان

روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان "سندی برای تحقق آرمان های انقلاب " به قلم حمید امیدی آورده است: چندی پیش نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جریان بررسی اولین ماده لایحه برنامه پنجم توسعه، دولت را موظف کردند تا با همکاری سایر قوا، الگوی توسعه اسلامی- ایرانی را تدوین و به مجلس ارائه دهند. این الگو باید مستلزم رشد و بالندگی انسانها بر مدار حق و عدالت و دستیابی به جامعه ای متکی بر ارزشهای اسلامی و انقلابی و تحقق شاخص های عدالت اجتماعی و اقتصادی باشد تا مبنای تهیه برنامه ششم توسعه و برنامه های بعدی قرار گیرد.

چهارشنبه شب گذشته اولین نشست نخبگان و برجستگان علمی کشور برای بررسی اندیشه های راهبردی در محضر رهبر معظم انقلاب برگزار شد. در این نشست رهبر فرزانه انقلاب الگوی یاد شده را «ریل گذاری» برای آینده کشور توصیف کرده و آن را سندی بالادستی برای همه اسناد برنامه ای و چشم اندازی کشور خواندند. ایشان 4 عرصه فکر، علم، زندگی و معنویت را برای طراحی الگوی پیشرفت ترسیم و بر انعطاف راهبردهای آن و ثبات اهداف تعریف شده، تاکید کردند.

واقعیت آن است که یکی از مشکلات اساسی ما در نظام برنامه ریزی به الگوی توسعه مربوط می شود که طی سالهای پس از پیروزی انقلاب عمدتا غیربومی، لیبرالیستی و مبتنی بر مکاتب سرمایه داری بوده است. همچنین در انقلابی که «انقلاب فرهنگی قرن» نام گرفته، بسیاری از آرمانهای بزرگی که در شریعت اسلام و به تبع آن در فرمایشات امام راحل(ره) و رهبری معظم انقلاب آمده در حد کلان و سطح آرمانی خود متوقف شده و هیچگاه تبدیل به اهداف عینی و عملیاتی نشده اند، لذا در نظام برنامه ریزی و تصمیم گیری نیز به عنوان یک شاخص مدنظر قرار نگرفته اند.

دهه چهارم انقلاب که دهه پیشرفت و عدالت نام گرفته باید محمل تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی قرار گیرد. این امر مستلزم طرح ریزی سازوکارهای راهبردی در قالب الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت است. الگویی که بایستی مبتنی بر ارزشهای اسلامی باشد.

تجربه 3 دهه مدیریت در کشور نشان می دهد که نیاز ما به این الگو یک نیاز جدی و ضروری است. آنچه تا به حال محوریت داشته برگرفته از مدل غربی توسعه بوده و حال ما نیازمند طراحی یک الگوی پیشرفت، مبتنی بر باورها و ارزشهای اسلامی و ایرانی خودمان هستیم. سطح معرفت شناسی ما و نگاهمان به انسان در فرهنگ اسلامی- ایرانی تفاوتهای جدی با فرهنگ غربی دارد. نگاه صرفا مادی به انسان در اومانیسم غربی باعث شده که آنها فقط به فکر توسعه زندگی دنیایی و مادی جوامع بشری باشند و نگاهی کاملا یک سویه را شاخص فکر و عمل خود قرار دهند. حال آنکه در نگاه اسلامی و فرهنگ ایرانی، الگوی مناسب الگوی پیشرفت همه جانبه در ابعاد مادی و معنوی زندگی انسانهاست. مدل غربی توسعه، انسان را حریص پرورش می دهد و او را وادار می کند تا برای رسیدن به منافع و کسب مادیات بیشتر، از هر راهی تلاش کند. اما اسلام با این مدل مخالف است و از نگاه «الدنیا مزرعه الآخره» زندگی دنیایی انسان را خدامحور و معطوف به زندگی جاودانه آخرت تعریف می نماید.

ریشه اختلافات ما با غرب در نگاه هستی شناسانه ماست. بنابراین بعد از انقلاب اسلامی و خدامحور خمینی کبیر(ره)، مدلهای غربی و لیبرالیستی، علیرغم آنکه در تدوین طرحها و برنامه ها، خواسته و ناخواسته ملاک و شاخص قرار گرفت، هیچگاه پاسخگوی نیازهای اساسی ما نبود.

حضرت آیت الله خامنه ای به این مساله مهم اشارات راهگشایی داشته اند. معظم له توجه به مساله «توحید» را در تدوین این الگو ضروری دانسته و می فرمایند؛ اگر توحید، اعتقاد به خدا و التزام به این اعتقاد، به بدنه زندگی بشر بسط داده شود، مشکلات جامعه بشری حل و راه پیشرفت حقیقی گشوده خواهد شد.

رهبر معظم انقلاب توجه به معاد و محاسبه اخروی را در الگوی پیشرفت، موجب منطقی شدن تحمل همه دشواریها و ترویج ایثار و از خودگذشتگی برشمرده و تاکید می کنند که این مفهوم اساسی و سرنوشت ساز باید در این الگو معنا یابد. ایشان محور بودن «انسان» در اسلام و فلسفه های مادی غرب را کاملا متفاوت از یکدیگر دانسته و خاطرنشان می کنند؛ هدف نهایی اسلام، رستگاری انسان است و در این نگاه همه مسائل از جمله عدالت،رفاه، امنیت و عبادت مقدمه یا اهداف میانی هستند و هدف اصلی این است که انسان سعادتمند شود.

به همین دلیل رهبرانقلاب از واژه «پیشرفت» به جای «توسعه» استفاده کردند. محور اصلی در توسعه بعد مادی زندگی انسان است. توسعه مانند پرنده ای است که فقط یک بال دارد. قادر به پرواز نیست و یا آنکه به هدف غایی و نهایی هرگز نخواهد رسید. اما بال دیگر، ابعاد معنوی زندگی بشری است که در کنار مادیات دنیایی 2 بال پرنده پیشرفت را شکل داده و انسان را به اوج آسمان رستگاری می رساند.

الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت باید به مثابه یک دست نامرئی، دستان ایرانی مسلمان را بگیرد و او را تا آستانه سعادت و نیکبختی هدایت کند.

حال که دست اندرکاران ماموریت تدوین و تهیه الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی را پیدا کرده اند، توجه به چند نکته کوتاه ضروری به نظر می رسد؛

1- باید از تمام ظرفیت علمی و پژوهشی کشور در دو عرصه حوزه و دانشگاه بهره برد تا سندی که به دست می آید همه نقطه نظرات کارساز و راهگشا را در خود داشته باشد.

2- پژوهشهای میدانی و به عبارتی مردمی لازمه کار شمرده شود. قرار است این الگو در خدمت پیشرفت و سعادت مردم باشد. اگر الگوی طراحی شده بهترین باشد، اما مردم با نگرشی که دارند راه دیگری برگزینند قطعاً اهداف مورد نظر محقق نخواهد شد.

3- این سند نباید در طول زمان و به دست دولتها تغییر ماهوی یابد. سند بدست آمده متعلق به دولت خاص و در زمان معین نیست و با تعویض دولتها نباید سلایق آن را دستخوش تغییر و تحول نماید.

4- این سند باید بتواند به بومی سازی و اسلامی سازی علوم- خصوصاً علوم انسانی- کمک نماید. در بخش علوم انسانی باید زمینه ای فراهم شود که انسان شناسی، جهان شناسی و معرفت شناسی بومی شده و با بازنگری اساسی مجدداً به صورت اسلامی و ایرانی تعریف و تدوین شود.

5- شاید مهمترین آفت یک چنین کارهای بزرگی، برخورد «شعاری» با آن است. متاسفانه تجربه های ناخوشایند از برخوردهای این چنینی و ابتر ماندن این قبیل کارهای بزرگ، کم شمار نیستند. گاه دیده شده که مسئولان و متولیان امر با تکرار سخنان رهبرمعظم انقلاب، بدون آنکه نقشه قابل اعتنایی برای نیل به آن هدف ترسیم کرده و به اجرا بگذارند، باعث شده اند تا هدف واقعی و نتایج عملی آن آرام آرام به بوته فراموشی سپرده شود.

همچنین باید مراقب بود تا این امر مهم و سرنوشت ساز در چنبره بازی های سیاسی گرفتار نشده و در چارچوب حزب و جناح محصور و مصادره به مطلوب نشود.

51 سال تا افق ایران 1404 فرصت باقی است. اگر دست بجنبانیم و به فکر باشیم، فرصت بسیار مغتنم و کارسازی است و اگر دست روی دست بگذاریم و تحقق کارهای بزرگ را مشمول مرور زمان کنیم، این 51 سال هم مثل 5 سال گذشته به سرعت سپری می شود. یادمان باشد؛ زمان هیچگاه به عقب بازنمی گردد.

* جمهوری اسلامی

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان "نسل کشی در زندان‌های صهیونیستی " آورده است: منابع آگاه فلسطینی از ابتلای 1500 نفر از فلسطینیان دربند رژیم صهیونیستی به سرطان، به دلیل به کارگیری داروهای خطرناک و آزمایش‌های صورت گرفته برروی آنها، خبر می‌دهند. به نوشته روزنامه المستقبل چاپ لبنان، یک عضو کمیته مرکزی جنبش فتح در این زمینه گفته است: تماس‌هایی برای ارائه این جنایات به دادگاه لاهه در جریان است.

حادثه اخیر، تنها مورد از اقدام ضدانسانی صهیونیستها نیست. منابع فلسطینی فقط در سالجاری دو گزارش در مورد آزمایش داروهای ممنوعه و خطرناک توسط صهیونیست‌ها بر روی زندانیان فلسطینی منتشر کردند که بموجب آنها صهیونیستهای جنایتکار از دهها کودک فلسطینی به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده کرده و انواع آزمایش‌های پزشکی را برروی آنها انجام داده‌اند. اتحادیه بین‌المللی حمایت از کودکان، ضمن محکوم کردن این اقدام، خواستار اجرای مقررات بین‌المللی جهت دفاع و حمایت از غیرنظامیان فلسطینی شد.

در این میان، مقامات رِژیم صهیونیستی نه تنها این گزارش‌ها را رد نکرده‌اند بلکه برخی از مسئولان این رژیم تلویحاً آنرا تأیید نیز نموده‌اند. از رژیمی که در مقابل چشم جهانیان، با انواع تجهیزات جنگی و با سبعانه‌ترین روش، مردم فلسطین را به خاک و خون می‌کشد، اینگونه جنایات، غیرمنتظره نیست.

صهیونیستها که به طور روزمره و به بهانه‌های مختلف فلسطینی‌ها را به قتل می‌رسانند قطعاً زندانیان دربند را طعمه‌های آماده تری برای جنایت‌های خود می‌دانند. سردمداران رژیم صهیونیستی با اقدام ضد بشری خود علیه زندانیان فلسطینی، در واقع دو هدف را تعقیب می‌کنند. نخست اینکه داروهای خطرناک را، که اساساً برروی حیوانات آزمایش می‌شوند، برروی فلسطینی‌ها آزمایش می کنند تا به این طریق، ضمن مشاهده نتایج آزمایش‌های خطرناک، فلسطینی‌ها را تحقیر نمایند. دوم اینکه با این اقدام، در واقع زمینه قتل عام بدون سرو صدای فلسطینی‌ها را در بازداشتگاه‌های مخوف خود فراهم آورند بدون آنکه صدای اعتراض این مردم بی پناه را کسی بشنود و شرایط وخیم آنها را کسی ببیند. هدف نهایی رژیم صهیونیستی، قلع و قمع و نسل کشی فلسطینی هاست و این هشداری است به وجدانهای بیدار جهانی، به خصوص ملت‌ها و دولت‌های اسلامی که به فریاد زندانیان دربند رژیم صهیونیستی پاسخ دهند. هم اکنون حدود ده هزار فلسطینی در زندانهای رژیم صهیونیستی اسیر هستند که برخی از آنها، سالهای متمادی است که توسط صهیونیست‌ها به بند کشیده شده‌اند بدون آنکه ملجایی برای شکایت داشته باشند و یا اینکه محاکمه عادلانه‌ای برای آنها برگزار شده باشد.

براساس گزارش نهادهای بین المللی، رژیم صهیونیستی همچنین صدها کودک را در اسارتگاه‌های خود نگهداری می‌کند. اگر به فتواهای اخیر خاخام‌های صهیونیست که کشتن حتی نوزادان فلسطینی را مباح دانسته‌اند نیز توجه شود آنگاه مشخص می‌شود که جان فلسطینی‌های دربند رژیم صهیونیستی تا چه حد برای صهیونیستها بی ارزش است.

افشای جنایت اخیر صهیونیستها در مبتلا کردن عمدی صدها زندانی فلسطینی به امراض صعب العلاج ضمن اینکه یکبار دیگر ماهیت این رژیم ضد بشری را آشکار ساخت، برگ دیگری بر پرونده سیاه دولتهای غربی حامی این رژیم افزود و آنها را رسواتر ساخت.

دولتهای غربی که خود را به دروغ مدعی حمایت از حقوق بشر به خصوص مدافع حقوق زندانیان وانمود می‌کنند در قبال افشای جنایت پلید و ضدانسانی رژیم صهیونیستی علیه فلسطینی‌های دربند هیچ حساسیت و واکنشی نشان نداده‌اند درحالی که برای آزادی یک اسیر اسرائیلی در اختیار فلسطینی ها، چندین سال است که تبلیغات می‌کنند و به هر اقدامی دست می‌زنند و از همه گونه نفوذ خود در مجامع بین‌المللی برای آزادی این صهیونیست بهره برداری می‌نمایند.

متاسفانه از مجامع بین‌المللی نیز کمترین تحرکی در برخورد با جنایت صهیونیستها علیه زندانیان فلسطینی مشاهده نمی‌شود و این مجامع و محافل عریض و طویل، حتی از محکوم کردن لفظی جنایت‌های اسرائیل نیز ابا دارند.

تأسف بارتر اینکه دولتهای اسلامی، به خصوص سران کشورهای عربی نیز از غرب دنباله روی می‌کنند و جرأت محکوم کردن جنایت‌های رژیم صهیونیستی علیه مردم بی دفاع فلسطین را، که هر روز بر ابعاد آن نیز افزوده می‌شود، به خود نمی‌دهند. حتی برخی از این دولتهای خائن و مرعوب، خیانت را به آنجا رسانیده‌اند که بر حماس فشار می‌آورند تا تنها اسیر اسرائیلی را آزاد نماید. با توجه به شواهد موجود، اکنون مسجل شده است. که رژیم صهیونیستی درصدد از بین بردن تدریجی و بدون سروصدای هزاران زندانی فلسطینی توسط داروهای خطرناک و ناشناخته است تا به رغم از این فلسطینی ها، که عمدتاً از نسل جوان فلسطین و از مبارزان ضد صهیونیست می‌باشند، خلاص شود.

در چنین شرایطی است که رسالت ملت‌های مسلمان سنگین‌تر از گذشته است تا برای نجات هزاران فلسطینی بی پناه و اسیر دست صهیونیستهای وحشی به هر طریق ممکن اقدام کنند. ملت فلسطینی خود راه خود را که تکیه بر مقاومت و مبارزه است پیدا نموده و در این مسیر، با وجود تحمل بی‌عدالتی‌ها و سختی‌های فراوان و کمترین تزلزلی از خود نشان نمی‌دهد و با طرد سازش طلبان، که اقدامات ذلت بار آنها حتی نتوانسته است یک اسیر فلسطینی را آزاد نماید، در میدان مبارزه حاضر است. کشورهای اسلامی با استفاده از هر اقدام ممکن، صهیونیستها و حامیان آنها را رسوا نمایند و با استفاده از اهرم‌هائی که در اختیار دارند زمینه آزادی هزاران فلسطینی دربند رژیم صهیونیستی را فراهم سازند. درصورت ادامه روال کنونی و بی تفاوتی مسلمانان، نه تنها هیچیک از این زندانیان، امکان نجات از سیاه چالهای صهیونیستها را ندارند بلکه هر روز بر میزان خطری که آنها را تهدید می‌کند افزوده می‌شود.

* مردم‌سالاری

روزنامه مردمسالاری در سرمقاله روز خود با عنوان "پازل مهلک سعودی ها "به قلم علی ودایع آورده است: ملک عبدالله رهسپار ایالا ت متحده شد و عکس هایی از او منتشر شد که تداعی کننده سرنوشت ملک فهد بر روی صندلی چرخدار بود. پادشاه 86 ساله عربستان از سفر پزشکی آمریکا زنده باز گردد یا جان بدهد، در هر صورت زنگ ها را برای جانشینی در سیستم حکومتی غیردموکراتیک عربستان به صدا درآورده است. شاهزاده های سعودی مذاکرات نهان و آشکاری را انجام می دهند و اخبار دربار کاملا سانسور می شود. به صورت سنتی رقابت در بین قبایل، مناصب حکومتی را تعیین می کند. قبایل بنی خالد، بنی تمیم، السدیری، الشمری، العنزه والعجمان قدرت های سیاسی را در چنگ دارند. طایفه السدیری بیشترین میزان وهابی را دارد و آنها اختلا فات شدیدی با طایفه الشمری که نزدیک به شیعیان است دارند. گرچه با به قدرت رسیدن پنجمین پادشاه آل سعود در سال 1982 السدیری ها توانستند نفوذ وسیعی در حکومت عربستان تصاحب کنند و پست های کلیدی در وزارت دفاع، گارد سلطنتی و سازمان امنیت را از آن خود کنند ولی در سال 2005 با مرگ فهد و با آغاز پادشاهی برادر ناتنی وی که از مادر به طایفه الشمری وابسته است، این طایفه خیز بلندی برای اهرم های قدرت برداشت.

می توان با صراحت گفت نبرد برای جانشینی ملک عبدالله بین السدری ها و الشمری ها بالا خواهد گرفت و تقابل خاندان 6 هزار نفری سعودی آشکار خواهد شد. بندر بن سلطان رئیس شورای عالی امنیت ملی عربستان که به مدت 22 سال سفیر عربستان در واشنگتن بود و ازمهره های تاثیرگذار خاندان سعودی است خود را به ریاض رساند. وی که مادرش یک برده سیاه پوست بوده روابط گسترده ای با جمهوریخواهان دارد. وی سهم عمده شرکت نفتی تگزاس را در جیب دارد و مبالغ سرسامآوری در تبلیغات جورج بوش هزینه کرد. اما یک مشکل برای این گزینه وجود دارد و آن هم بیماری سرطان غددلنفاوی اوست. در مقابل این فرد، امیر نایف بن عبدالعزیز ایستاده است. وزیر کشور عربستان از محبوبیت و مقبولیت مطلوبی میان خاندان سعودی برخوردار اوست.برخی معتقدند به قدرت رسیدن نایف درگیری کمی در عربستان به پا خواهد کرد. نقطه اصطکاک اصلی او، با وهابیونی است که حامی القاعده هستند. او نگران گسترش جنگ اسلا م تندرو وهابی ها در عربستان با غرب است و گفته می شود مواضعی نزدیک به بریتانیا و آمریکا اتخاذ می کند. حضور امیر نایف در قلب ستادهای امنیتی عربستان قدرت او را دوچندان می کند. با توجه به بافت قبیله ای عربستان، مرگ ملک عبدالله زلزله مهلکی در ریاض به پا خواهد کرد که سونامی آن کل شبه جزیره عربستان و حتی خاورمیانه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

* جوان

روزنامه جوان در یادداشت امروز خود با عنوان "شهدای راه جهاد علمی " به قلم کریم دهکردی آورده است: خوشبختانه در فقه پویای تشیع عرصه جهاد قابل تعمیم تشخیص داده شده و جهاد نظامی به جهاد سازندگی، جهاد فرهنگی و جهاد خدمت‌رسانی گسترش داده شد. جهاد علمی نیز از سال 1385 وارد گفتمان انقلاب اسلامی شد، زیرا برای تحقق شعار قرآنی «نفی‌سبیل» و پاسداری از اصل تغییرناپذیر «نه شرقی و نه غربی» جهاد علمی امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است.

نظام جمهوری اسلامی و ملت شهیدپرور ایران در راه جهاد نظامی در جنگ هشت ساله و حواشی آن ده‌ها هزار نفر از بهترین عزیزانی را تقدیم کرد. در جهاد سازندگی نیز هزاران نفر از مردم این سرزمین به شهادت رسیدند. در جهاد فرهنگی نیز (شهدای امر به معروف و نهی از منکر) جوانانی را تقدیم کردیم. در راه وحدت اسلامی و ملی (شهدای وحدت) نیز عزیزانی تقدیم شدند. اگرچه بسیاری از عزیزانی که در جهاد نظامی، فرهنگی، سازندگی و... به شهادت رسیدند، شخصیت علمی نیز بودند، اما به خاطر خود علم کمتر باب شهادت باز شده بود. شهادت شهید علی محمدی در سال گذشته و شهید شهریاری در هفته گذشته نشان داد که باب شهادت برای «جهادگران عرصه علم» در حال باز شدن است و مسیری دیگر برای مجاهدت باز می‌شود که پاداش آن همتراز با شهادت است. احتمالاً مفهوم «شهدای هسته‌ای» کشور نیز به گفتمان شهادت و عرصه‌های شهیدپروری اضافه خواهد شد.

اگر از منظر اعتقادی به این مهم بنگریم، خواهیم دید که عمل علمی در کشور ما به سمتی می‌رود که رنگ خون به خود بگیرد و اینجاست که فراتر از تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌ها می‌توان با صراحت اعلام کرد که توقف پیشرفت علمی کشور جزئی از مبارزه همه‌جانبه غرب علیه انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران است.

شهادت دانشمندان هسته‌ای کشور نشان داد که خلاقیت علمی در ایران امروز صرفاً به حضور در برنامه چهره‌های ماندگار یا لوح و تقدیر رئیس‌جمهور ختم نخواهد شد که پاداشی عظیم که همان فوز شهادت است، در انتظار است. اکنون زمان‌ آن رسیده است که آنانی که در حسرت شهادت به سر می‌برند و زانوی غم در بغل می‌گیرند که «حیف شد ما در دوران دفاع مقدس نبودیم» امروز دیگر به دنبال باب شهادت نگردند، آنان باید به عرصه علمی وارد شوند و در این جهاد مقدس قله‌های آن را نشانه روند. شهید شهریاری به گفته رئیس سازمان انرژی اتمی کشور «پیشتازترین دانشمند هسته‌ای کشور بود» و به همین سان به شهادت نزدیک‌تر بود.

این روند می‌رود تا ارزش‌گرایی در عرصه علمی کشور را نهادینه و قداست آن را به گفتمان غالب تبدیل کند. قطعاً شهادت دانشمندان هسته‌ای منشأ تحولات بزرگ معنوی و علمی در عرصه کشور خواهد شد و مفهوم شهادت را دچار تحول عرصه‌ای خواهد کرد. اگر مقام معظم رهبری از کار علمی به عنوان «جهاد علمی» نام بردند، مگر می‌شود جهادی بدون شهادت باشد؟ همانگونه که در فرهنگ عاشورایی ایرانیان شکست و پیروزی هر دو پیروزی در جهاد علمی نیز راهی جز پیروزی وجود ندارد.

یا به قله علم مورد نظر می‌رسیم و پیروز می‌شویم یا اندیشمندان و دانشمندان ما در این راه به شهادت می‌رسند که به تعبیر امام راحل پیروزی بزرگ‌تری است. بنابراین با نگاه درون گفتمان دینی از چه چیزی نگران هستیم؟ امروز و در فردای شهادت عزیزان هسته‌ای کشور مشتاقان شهادت به عرصه علم، هجومی مضاعف خواهند آورد زیرا این باب را باز شده می‌دانند و چه سعادتی بالاتر از شهادت در قله دانایی؟ همانگونه که قرآن کریم بین آنان که می‌دانند و آنان که نمی‌دانند، تفاوت قائل شده است شهادت در اوج دانایی قطعاً از اجری مضاعف برخوردار است.

به قول امام راحل ما تا درک کامل راه شهیدانمان باید فاصله طولانی را بپیماییم. امروز سرآغاز «شهدای هسته‌ای» کشور است و استقامت ملت و نظام ما بر سر این علم، هزینه‌های دیگری نیز خواهد داشت. خوشا به حال آنان که پاداش آنان قرار گرفتن در لیست چهره‌های ماندگار الهی است و لوح آنان به صورت ابدی در گستره دو جهان ثبت خواهد شد. عرصه‌های نیازهای انقلاب اسلامی عرصه شهادت نیز هستند. شهادت، علم ما را بومی‌تر خواهد کرد و مرزهای گفتمانی علم‌خواهی اسلام و غرب را شفاف‌تر خواهد نمود.

* قدس

روزنامه قدس در سرمقاله روز خود با عنوان " دانشجو؛ بصیرت افزایی در سایه ولایت فقیه "به قلم غلامرضا قلندریان آورده است:‏ 16 آذر 1332 همچون دیگر مناسبات تاریخ و تحولات معاصر ایران در تقویم مناسبتها، جایگاه ممتازی را دارا می باشد. چند ماه پس از کودتای ننگین 28 مرداد، صاحبان کودتا برای نظاره کردن سرمایه گذاری امنیتی و سیاسی خود، معاون رئیس جمهور آمریکا را راهی تهران کردند تا از نزدیک ثمره کودتا را ببینند و آن را برای سردمداران کاخ سفید گزارش کنند. دانشجویان به عنوان پیشقراولان مبارزه با استکبار و نوکر آمریکایی آنها پهلوی دوم که مشروعیتش را از طریق ریسمان قهر خارجی تأمین می کرد، کام آقای نیکسون را تلخ کردند. دانشجویان در تمامی سالهای حکومت پهلوی، خواستار بازگشت به اصول اساسی دین اسلام، مبارزه با خرافه پرستی و هجوم فرهنگی غرب - که در سطح گسترده در جامعه ایران در حال نفوذ بود - بودند. این رسالت دانشجویی تاکنون نیز با مبارزه علیه استکبار، هر ساله بر پویایی این حرکت افزوده است.

مراسم بزرگداشت 16 آذر، امسال در فضایی متفاوت، رویکردی جدید را تجربه کرد و با وجود تلاشهای تفرقه افکنانه مخالفان و رسانه های بیگانه معاند، دستاوردهایی مغتنم و قابل اعتنا را برای نظام اسلامی در پی داشت. از سویی دیگر، تقارن بزرگداشت مراسم روز دانشجو با ایام عزاداری سالار و سرور شهیدان حضرت امام حسین(ع) در سال جاری، حال و هوای عاشورایی و حسینی به نشستهای دانشجویی در سراسر کشور بخشید. ترور و شهادت استادان دانشگاه در آستانه محرم، عطر ایثار و شهادت را در فضای دانشگاه ها و محافل علمی با رایحه استکبارستیزی و تقویت روحیه ظلم ستیزی ایجاد کرد. این ایام، فرصت مغتنم و قابل اعتنایی را برای آحاد جامعه دانشگاهیان، همچون دیگر اقشار جامعه فراهم آورد که با بصیرت و ولایتمداری، وظیفه خویش را در قبال ترفندها و توطئه های دشمنان به منصه ظهور و بروز برسانند.

دشمن سال گذشته با بهره برداری از شرایط کشور، تلاش نمود تا امیدهای واهی خویش را در آستانه تحقق ارزیابی کند که در صحنه بودن دانشجویان در اطاعت از فرامین ولی فقیه خود، بیگانگان و دشمنان قسم خورده این انقلاب را در دستیابی به هدفهایشان ناکام گذاشت. سال گذشته کودتای سایبری bbc و voa از طریق مثلث امامت، دانشجو و امت که همان حلقه مفقوده سال 32 بود، بی نتیجه ماند و شورش اشرافیت و اباحه گری و لمپنیزم را علیه جمهوریت به شکست کشاند.

امسال دانشگاهیان در حالی مراسم 16 آذر را برگزار نمودند که این نشستهای دانشجویی به دلیل ترور و شهادت استادان دانشگاه، شعارهای مرگ و نفرت حاضران را بیشتر از گذشته علیه جبهه ظلم و ستم در سپهر محافل علمی طنین انداز نمود. تشکلهای علمی در حالی رسالت دانشجویی خویش را در دفاع از آرمان هم سلکان شهیدشان ادامه می دهند که میزبان مراسم شهادت استاد خویش نیز می باشند. بدون شک، این اتهام که اکنون با قراین بین و واضح متوجه غرب است، در حالی در این نشستها مطرح گردید که آقای دکتر جلیلی دبیر شورای امنیت ملی نیز در نشست ژنو، 3 جلسه اول نشست را به محاکمه غرب در خصوص شهادت دکتر شهریاری تبدیل نمود و آنها را به دلیل عدم محکومیت، ملامت نمود.

اگر چه 16 آذر روایتگر بیداری دانشجویان است، ولی مراسم دیروز نشان داد که دانشجویان با بصیرت افزایی خویش و با الهام از رهنمودهای رهبری، توانسته اند نقشه های شوم دشمنان را که همواره دانشگاه را بویژه در عرصه جنگ نرم هدف قرار داده است، خنثی نموده و به آنها و ایادی شان اعلام نمایند که فرزندان اهل علم این مرز و بوم با حمایت از آرمانهای انقلاب، اجازه نفوذ اندیشه های بیگانه در ادبیات انقلاب اسلامی را نخواهند داد.

متولیان روز دانشجو در بزرگداشت این مراسم نشان دادند اولویتهای تهدیدهای دشمن را شناسایی کرده و با اعتقاد به جنگ نرم دشمن، مکانیسم مقابله با ابزار نوین را طراحی و آمادگی مقابله مثال زدنی را با دشمن دارا می باشند. دانشجویان، برداشت و استنباط توهم توطئه را که فاقد وجاهت انقلابی می باشد تخطئه نموده و با ایمان به حضور دشمن در عرصه جدید، با دستاوردهای علمی خود همچون گذشته بی نتیجه بودن تلاشهای دشمن را اثبات خواهند کرد.

تلاش دشمن برای یارگیری از دانشگاه با توجه به تحولات سال گذشته، کاملاً با ناکامی مواجه گردید و با وجود تبلیغات و تحریکاتی که از چند روز قبل از طریق رسانه های مجازی انجام دادند، نتوانستند نتیجه بگیرند. این موضوع مبین این واقعیت است که نه تنها دشمن در پیگیری پروژه استفاده ابزاری از دانشجویان به عنوان پیشقراول یک حرکت تخریبی علیه آرمانهای نظام شکست خورده، بلکه جنبش دانشجویی با حضور مثال زدنی در عرصه حمایت از نظام، از بدو شکل گیری انقلاب و دوران دفاع مقدس تاکنون، پیشگام و الهام بخش بوده است.

اولویت محوری و مرکزی مطالبات دانشجویی در 16 آذر 1389 لزوم ولایتمداری و بصیرت افزایی در سایه ولایت مطلقه فقیه در تمامی شؤون کشور و شمول آن در تمامی اقشار اجتماعی ایران بخصوص قشر دانشگاهی است که بقیه مطالبات نیز بر اساس همین منبع و ماخذ به سامان می رسد.

بنابراین، جریان اصیل و حق طلب دانشجویی کشور که تاکنون پیشگام مبارزه با زیاده خواهیهای دشمنان بوده، به خوبی از آزمون پیروی از آرمانهای عاشورا سربلند بیرون آمد و امسال در جبهه پیشرفت علمی و تلاش همه جانبه، در لبیک به فرمان رهبر معظم انقلاب، در راستای تحقق الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت نیز ان شاءا... سربلند و کامیاب خواهد بود.

بدون تردید، حذف چهره ها و سرمایه های علمی کشور از قبیل دکتر علی محمدی و دکتر شهریاری، نمی تواند روند پیشرفت شتابان علمی کشور را متوقف کند، بلکه جنبش اصیل دانشجویی بهترین راه بزرگداشت شهدا را در اقتدا به الگوهای شهدای جامعه علمی کشور در مسیر ولایت مطلقه فقیه و خط اصیل انقلاب و امام می داند.

*دنیای اقتصاد

روزنامه دنیای اقتصاد در سرمقاله خود با عنوان "مذاکرات هسته‌ای و اسقاط اتهام " به قلم محمود صدری آورده است:

مذاکرات ایران و گروه 1+5 در ژنو پایان یافت و نماینده ایران در مذاکرات از حصول دو توافق خبر داد. توافق‌هایی که سعید جلیلی از آن یاد کرده، ...معطوف به مسائل مورد ادعای آمریکا و اروپا؛ یعنی برنامه هسته‌ای ایران نیست، بلکه یکی درباره ادامه مذاکره راجع به نقاط مشترک است و دیگری درباره محل مذاکرات آینده؛ یعنی استانبول ترکیه. ظاهر این دو توافق از بی‌حاصلی مذاکرات ژنو حکایت دارد؛ اما براساس نمادشناسی دیپلماتیک، می‌توان از تحولی تازه و درخور اعتنا سخن گفت. اینکه ایران و بازیگران اصلی صحنه بین‌المللی، پس از یک‌سال قطع مذاکره، حاضر به مذاکره شده‌اند و پس از مذاکرات از «نقاط مشترک» سخن گفته‌اند به این معنا است که طرفین مذاکره از یکدیگر ناامید نشده‌اند. ایجاد امیدواری به مذاکره مهم‌ترین کارکرد دیپلماسی است و از این جهت، ایران و گروه 1+5 گامی به پیش برداشته‌اند.

توافق دوم در واقع ادامه و مکمل توافق اول است و مستقلا ارزشی ندارد؛ اما همین بخش کم ارزش توافق، برای طرف ایرانی اهمیت استراتژیک دارد. ترکیه به همراه ایران و برزیل یکی از اضلاع مثلث توافقنامه تهران است که سال گذشته پیشنهادی غافلگیرکننده به طرف‌های غربی داد و به نوعی ابتکار عمل را از دست آمریکا و اروپا خارج کرد. توافقنامه تهران، خواستار مبادله اورانیوم نیمه فرآوری شده ایران با اورانیوم فرآوری شده در ترکیه شد؛ اما غربی‌ها این پیشنهاد را نپذیرفتند. کامیابی اجلاس تهران در این بود که پیش از آن، روسیه پیشنهاد مشابهی داده و غرب آن را پذیرفته بود و امتناع غرب در برابر پیشنهاد اجلاس تهران، اروپایی‌ها و آمریکا را پیرو معیار «دوگانه» تصویر می‌کرد.

اجلاس تهران البته نتیجه عملی و معطوف به هدف ایران در پی نداشت؛ اما برای دیپلماسی آمریکا و اروپا نوعی خجلت اخلاقی ایجاد کرد. حال اگر نمایندگان ایران و طرف‌های بین‌المللی در استانبول ترکیه گرد آیند و احیانا برزیل و ترکیه به عنوان میهمان و ناظر در مذاکرات شرکت کنند، ایران دست کم از «تنهایی ژنو» خلاص می‌شود و در زمینی بازی دیپلماتیک خواهد کرد که برخی قواعد بازی آن را خودش نوشته است. بازی در چارچوب قواعد پیشنهادی ایران یعنی اسقاط همه اتهامات پیش از اجلاس سه جانبه تهران. نکته آخر اینکه مدیریت وقایع مرتبط با روابط ایران و غرب از حالا تا زمان مذاکرات استانبول (احتمالا بهمن) مقدمه ضروری کامیابی در این مذاکرات است. محور این مدیریت وقایع، همان سخنی است که شامگاه دیروز سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران در اعتراض به بیانیه اجلاس ژنو مطرح کرد. زیرا اگر اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها بتوانند فضای مذاکره را به پیش از اجلاس تهران بازگردانند، ایران بار دیگر در موضع اتهام خواهد نشست.

* وطن امروز

روزنامه وطن امروز در سرمقاله خود با عنوان "حجاب ؛ بینش یا نمایش ؟ "به قلم فهیمه فرهمندپور* آورده است:‏ اینکه حجاب را یک محصول فرهنگی و فرآیند یک جریان برنامه‌ریزی‌ شده و اجرای درازمدت بدانیم و آن را از شکل یک دستورالعمل انتظامی خارج کنیم یا از حجاب به‌عنوان مصداق یک ضابطه اجتماعی یاد کرده و صرف‌نظر از میزان توفیق برنامه‌های فرهنگی، با بخشنامه و دستورالعمل و ضابطه و پلیس دنبال اجرایی کردن پوشش دلخواه زنان و مردان در جامعه باشیم، نه موضوع جدیدی است و نه مباحثه نتیجه‌مندی. اما با قبول نظر هر طرف این مباحثه یا مناقشه، قطعاً نمی‌توان انکار کرد که حداقل دستگاه‌های فرهنگساز و به طور خاص، رسانه‌ها باید در این زمینه پایبند ضوابط و اصولی باشند که حجاب را به عنوان یک نماد فرهنگی و دینی در مخاطب خود نهادینه کنند.نقش رسانه ملی بویژه تلویزیون در این زمینه غیرقابل انکار است. ترویج و تبلیغ پوشش مناسب و نیز چادر- به عنوان حجاب برتر- از مواردی است که سال‌هاست در دستور کار رسانه ملی قرار داشته و تکثیر مجریان چادری در برنامه‌های مختلف و بخش‌های خبری و نیز ارائه این الگوها در قالب فیلم‌ها و سریال‌ها در این جهت قابل توجهند اما این برنامه‌ریزی در صورتی بر مخاطب اثر خواهد داشت که از حداقل ریشه و مبنای ممکن در متظاهران به آن برخوردار باشد. تاکید بر واژه حداقل از آنجاست که از یکسو انتظار ریشه‌داری حداکثری، بسیار آرمانی و در شرایط موجود غیرواقع‌بینانه و قطعا خارج از دسترس است و از سوی دیگر فقدان همین حداقل پایبندی واقعی، از حجاب جز امری نمایشی و فرمایشی به مخاطب القا نخواهد کرد.نمایش بازی اخیر میترا حجار، بازیگر زن جوانی که عکس‌های او در سال 2007 در جشنواره فیلم لس‌آنجلس با پوششی بسیار نامناسب و در سال 2010 در برلین با ظاهری البته متعادل‌تر، از جمله جست‌وجوشده‌ترین صفحات جست‌وجوگر گوگل است، در سریال «گمشده» شبکه یک سیما، در نقش یک زن جوان چادری، نگرانی‌هایی را در زمینه نحوه توجه و رویکرد رسانه ملی به حجاب موجب شده است.

اینکه حجاب یک انتخاب بر اساس شناخت و اعتقاد و گرایش شخصی است یا یک لباس فرم برای عرضه و نمایش مطابق ضوابط فرمایشی و کلیشه‌ای؟ / اینکه چگونه چنین رفتار دوگانه‌ای قادر به انتقال یک ارزش اخلاقی به زنان و دختران جوان مخاطب این برنامه خواهد بود؟

/ اینکه آیا استفاده از پوشش برتر برای بازیگری که پیش از این عکس‌های نامناسب او در سایت‌ها مورد مراجعه فراوان بوده، احساسات خیل عظیم زنان محجبه و ملبس به چادر را جریحه‌دار خواهد کرد یا نه؟ / و البته اینکه با پذیرش کسانی که می‌روند و حریم‌های دینی، ملی و اخلاقی را نادیده می‌گیرند، چگونه می‌توان انتظار داشت نمونه‌های فراوان دیگر به پیشنهادهای مشابه آن‌سوی مرزها جواب مثبت ندهند و این بی‌اعتنایی به ارزش‌ها و هنجارهای جمعی جامعه ایران، به یک جریان هدفمند و گسترده تبدیل نشود.

/ و... همه مواردی است که می‌تواند توجیه قابل قبول کسانی باشد که نگران گم شدن خیلی چیزها در سریال گمشده‌اند.

* جهان صنعت

روزنامه جهان صنعت در ستون نقد روزخود با عنوان "یک کلا‌ف هوایی پر از آلودگی " به قلم طهماسب طلا‌یی آورده است:‏ ‌دو روز پیش بود که یکی از خبرگزاری‌ها خبری با این تیتر منتشر کرد که بارش باران مصنوعی بر تهران اما زمانی که در متن این خبر جست‌وجو می‌کردید متوجه می‌شدید که قرار است برای مقابله با آلودگی شهر تهران با تصمیم ویژه مسوولا‌ن مرتبط، بر فراز آسمان تهران آب‌پاشی انجام شود تا آلودگی‌ها با این روش که نام باران مصنوعی را بر آن نهاده بودند کمتر شود‌!

بماند که تا پیش از این واژه باران مصنوعی را جز بارور‌سازی ابرها برای وادار کردن آسمان به گریه نمی‌شناختیم اما درخصوص این طرح برخی کارشناسان از همان ابتدا با نگاهی تردیدآمیز به میزان تحقق این هدف و نتایج آن نظر افکندند تا برخی این تصور را داشته باشند که این طرح جدی نیست و این اتفاق نمی‌افتد.

اما در ادامه و طی روز گذشته خبری در خروجی رسانه‌ها قرار گرفت که از اجرای این طرح خبر داد و اعلا‌م شد هواپیما‌ها با ارتفاع پایین در آسمان مشغول به آب‌پاشی بر سر شهر هستند تا آلودگی را فراری دهند‌!

این روش هر چند تیری در تاریکی آلودگی هوای تهران بود اما با این حال حتی با پذیرش اینکه این اقدام مثمرثمر باشد، باز هم نکته‌ای نادیده دارد که باید بیشتر به آن وقع نهاد.

مگر میزان آبی که پنج فروند هواپیما می‌توانند در آسمان رها کنند چه میزان است که بتواند آلودگی را کمتر کند؟ از سوی دیگر بدون توجه به اینکه چنین طرحی چرا به جای پیشگیری‌ها مطرح شده باید یک سوال مهم داشت که آیا این اقدام عجیب و نادر در جهان مفید به فایده واقع شد یا خیر؟

در آخرین گزارش مرکز هماهنگی اطلا‌ع‌رسانی آلودگی هوای تهران آمده است که بر میزان غلظت کلیه آلا‌ینده‌ها به غیر از منواکسیدکربن نسبت به روز گذشته افزوده شده، همچنین در میزان غلظت آلا‌ینده ازن تغییری ملا‌حظه نمی‌شود و بر خلا‌ف آغاز عملیات آب‌پاشی در تهران میزان آلا‌ینده‌های هوای پایتخت باز هم افزایش یافته و شاخص کیفیت هوا به نیمه شرایط هشدار رسید.

چراکه پیش از این مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران گفته بود آب‌پاشی بی‌فایده است و آبی که این هواپیما‌های مخصوص سم‌پاشی بر شهر می‌پاشند پیش از رسیدن به زمین تبخیر می‌شود و در تغییر اینورژن نیز موثر نیست.

به هرسو با رد تمام این موضوعات هم اگر فرض را بر آب‌پاشی انبوه و نزدیک به زمین بگذاریم، باز هم یک نکته مهم دیگر می‌ماند که کمتر به آن پرداخته شده است.

با ریزش آب بر فراز دود و آلودگی‌های صنعتی شهر تهران چه اتفاقی در عمل می افتد؟ مگر نه آن است که آلا‌ینده‌ها از بالا‌ی سرمان به زیر پایمان می‌ریزد؟ در چنین اتفاق نادری که درست برعکس عملکرد مبارزات با آلا‌یندگی در جهان است (انتقال آلودگی از زمین به هوا) آب‌های زیرزمینی و بخارات سمی ایجاد شده به کجا خواهند رفت.

دست آخر هم اگر بخواهیم بگوییم که آب اندکی منتشر شده و به سفره‌های زیرزمینی نرسیده باز هم باید پرسید که با وجود تاثیر قابل تردید اجرای این طرح چه میزان هزینه برای پروازهای پرشماری شده است که خود آلا‌یندگی داشته‌اند؟

 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات