تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۳۸۹ - ۱۰:۰۸  ، 
کد خبر : ۱۹۴۵۱۷
نگاهی به منابع انرژی دریای خزر

کدام مسیر خط لوله نفت خزر مناسب‌تر است؟


 پروین گودرزی / کارشناس دفتر انرژی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی
احتمال وجود منابع گسترده نفت خام و گاز طبیعی در ناحیه دریای خزر باعث افزایش چشمگیر تولید نفت و گاز طبیعی در این ناحیه می شود. به علت وجود منابع متنوع انرژی این موضوع در مباحث سیاست انرژی کنگره آمریکا مطرح بوده و در این بررسی ها می تواند نقش مهمی ایفا کند. با این حال موانع زیاد و قابل توجهی در راه افزایش تولید نفت و گاز خزر وجود دارد که باعث کندی پیشرفت تولیدات در این ناحیه می شود این مقاله براساس سندهای موجود به روز شده است.
دریای خزر دارای ۷۰۰ مایل طول و در ناحیه آسیای مرکزی و در سرحد کشورهای ایران، آذربایجان، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان واقع شده است. از بین این کشورها تنها ایران عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت خام اوپک است. کشورهای ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان در سال ۱۹۹۱ بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مستقل شدند.
ناحیه دریای خزر از مدت ها قبل تولیدکننده نفت خام و گاز طبیعی بوده و هنوز بسیاری معتقدند که منابع و ظرفیت های نفت و گاز این منطقه بسیار وسیع تر از آنچه که امروزه دیده می شود، است.
تولیدات فعلی و ذخایر اثبات شده
بر پایه برآورد های BP و EIA اداره اطلاعات انرژی آمریکا منطقه دریای خزر در حال حاضر به عنوان یک عرضه کننده مهم اما نه اصلی نفت خام به بازارهای جهانی به شمار می‌رود.
در سال ۲۰۰۳ میزان تولیدات منطقه خزر به زحمت به رقم ۶۱ میلیون بشکه در روز می رسید که این خود شامل گاز طبیعی مایع نیز بود. این مقدار در حدود ۲ درصد تولید جهان را دربرمی گرفت. جدول شماره ۱ بیش از یک دوجین از کشورهای غیرمنطقه خزر هر یک روزانه بیش از ۵۱ میلیون بشکه در روز تولید می کنند. تولیدات منطقه خزر گرچه در سال های فروپاشی اتحاد شوروی و سال های پس از آن لطمه دید، ولی الان به سطح بالاتری رسیده است. در حال حاضر قزاقستان حدود ۶۵ درصد و جمهوری آذربایجان حدود ۲۰ درصد تولید نفت خام منطقه را بر عهده دارند.
تولید نفت منطقه خزر از ذخایر اثبات شده آن ۱۸ ۱۷ میلیارد بشکه است. براساس برآورد های انجام شده این رقم معادل ۵۱ درصد ذخایر اثبات شده جهان و کمتر از ذخایر آمریکا است. ذخایر آمریکا حدود ۲۲ یا ۳۱ میلیارد بشکه است. برآورد مقادیر بیشتر ذخایر «احتمالی» نشانگر پتانسیل و امکان تولید خیلی بیشتر در این منطقه است. به هر حال چه در حال حاضر و چه در آینده موانعی در راه تولید بیشتر در این منطقه وجود دارد.
سهم منطقه دریای خزر در تولید و تامین گاز جهان بسیار بیشتر از سهم این منطقه در تولید نفت است. به طوری که تولید گاز در سال ۲۰۰۳ حدود ۶۲ تریلیون فوت مکعب در سال بوده و این حدود ۳ درصد از کل تولید جهان است. به موازات تولید نفت، تولید گاز بالاتر است، گرچه طی دوره فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و چند سال پس از آن موانعی در تولید نفت وجود داشت. ترکمنستان یک تولید کننده مهم با سهم تولیدی ۹۱ تریلیون فوت مکعب گاز در سال است. این مقدار معادل ۷۵ درصد تولید گاز منطقه خزر است.
برخلاف نفت ذخایر اثبات شده گاز طبیعی منطقه خزر در مقایسه با تولیدات گاز طبیعی آن سهم بیشتری از کل ذخایر جهان را دربرمی گیرد. در برخی موارد مهم اغلب جست وجو برای کشف منابع نفتی منجر به کشف ذخایر جدید گاز شده است. براساس برآورد های انجام شده توسط BP و مجله نفت و گاز ذخایر اثبات شده گاز طبیعی در منطقه خزر در وسعتی معادل وسعت ناحیه نفتی است تقریبا ۱۷۰ تریلیون فوت مکعب و ۲۶۲ تریلیون فوت مکعب یا ۲۳ درصد تا ۸۴ درصد کل ذخایر جهان.
افزایش تولید گاز در این منطقه با موانعی مشابه آنچه در توسعه و تولید نفت وجود دارد، روبه رو است.
چشم‌انداز تولید و منابع
احتمال می رود ذخایر عظیم دیگری نیز بتوان در منطقه دریای خزر پیدا کرد. این نظریه برپایه این واقعیت بنا است که تعدادی از شرکت های نفتی در آنجا سرمایه گذاری زیادی کرده اند. بسیاری از این ذخایر شناخته شده هنوز توسعه پیدا نکرده اند و این در حالی است که معمولا بسط این منابع راهگشایی برای کشف ذخایر وسیع تر است و چشم انداز آن بیشتر از چیزی است که در ابتدا برآورد شده است. در حال حاضر بسیاری از نواحی هنوز مورد اکتشاف قرار نگرفته اند.
براساس برآورد و تخمین EIA امکان وجود ذخایری شامل ۱۸۴ میلیارد بشکه نفت خام علاوه بر آنچه تا کنون پیدا شده است، وجود دارد که می تواند تولید نهایی این منطقه را تا حد ۱۰ برابر سطح فعلی ارتقا دهد.
این سطح از ذخایر اثبات شده مساوی با ۷۵ درصد از کل ذخایر در اختیار عربستان سعودی است و در حدود ۱۵ درصد کل ذخایر جهان است.
براساس داده های موجود محصولات نفتی ناحیه دریای خزر تقریبا تا سال ۲۰۱۰ سه برابر خواهد شد و به حدود ۹۴ میلیارد بشکه در روز می رسد.
در زمان های آتی مقدار اکتشاف ذخایر اثبات شده گاز طبیعی در مقایسه با نفت در یک دوره زمانی یکسان کمتر خواهد بود، اما در حال حاضر بسیار زیاد و بزرگ است. براساس برآوردها ۳۰۰ تریلیون فوت مکعب دیگر گاز طبیعی در این ناحیه است. در این مورد باید کل ذخایر اثبات شده منطقه خزر در سال ۲۰۱۰ با احتساب کل ذخایر اثبات شده گاز منطقه ۷۵۲ مرتبه بیشتر از سطح فعلی آن و بسیار بیشتر از ذخایر گاز طبیعی عربستان سعودی باشد. با این انتظارات برآورد می شود تولید گاز طبیعی منطقه خزر فراتر از شش تریلیون فوت مکعب تا سال ۲۰۱۰ باشد.
هر چند هرگونه مقایسه بین مقدار ذخایر گاز طبیعی و نفت خام منطقه خزر و عربستان سعودی نشان می دهد نفت و گاز عربستان از حیث هزینه تولید و دسترسی به بازار دارای برتری است. با این حال برای کشورهای منطقه خزر مقادیر و هزینه تولید منابع انرژی و توانایی برای توسعه و انتقال گاز و نفت به بازار تابعی از چگونگی و حفظ ارتباط کشورهای منطقه با شرکت های بین المللی انرژی در دنیا است.
بازارهای امروز و آینده
براساس آنچه قبلا ذکر شد کشورهای منطقه خزر بالقوه صادرکننده های بزرگ نفت و گاز هستند. نفت و گاز منطقه خزر دارای بازارهای متعدد بوده و تنوع گسترده ای از بازارهای بالقوه را دارا است. این بازارها می تواند شامل کشورهایی باشد که در تلاش برای تامین تقاضای اقتصادی انرژی کشور خود و همچنین شامل کشورهایی که در پی کاهش وابستگی خود به انرژی خلیج فارس هستند. امروزه تقریبا تمام نفت خام دریای خزر به شمال و یا غرب منتقل می شود.
تحت تاثیر نظام دستوری سابق شوروی و زیرساخت های آن در حال حاضر هم نفت خام به طور گسترده از طریق خطوط لوله یا از طریق روسیه به سمت بازارهای اروپا انتقال می یابد، با پالایشگاه هایی که بخشی از این شبکه هستند.
همچنین قسمتی از نفت این منطقه به وسیله تانکرهای نفت از تنگه بسفر و مسیر مدیترانه به اروپای غربی انتقال می یابد. انتقال گاز طبیعی، حتی بیشتر از نفت، متکی به خطوط لوله ای است که عمدتا از طریق روسیه و خط لوله ویژه و انحصاری آن به شمال و یا غرب فرستاده می شود. این نکته با توجه به این واقعیت که روسیه خود تولیدکننده نفت و گاز است روسیه را به یک قدرت و قطب بازار در تعیین نرخ ترانزیت محموله های انرژی منطقه خزر از طریق شبکه حمل و نقل خود و در برخی موارد تعیین اینکه چه مقدار نفت و گاز باید انتقال داده شود، تبدیل کرده است.
همچنین از آنجا که رقابت انرژی بر مبنای هزینه تحویل به مشتری و قیمت حمل و نقل آن است، قیمت گذاری سر چاه انرژی منطقه خزر بسیار سخت است. از این رو کشورهای منطقه خزر درصدد برآمده اند مسیرهای داخلی در کشورهای روسیه را توسعه داده و احتمالا با مجموعه ای از مسیرها انتقالات طولانی و پرهزینه از مسیر روسیه به اروپا و سایر بازارها را کاهش داده و در مذاکرات هزینه انتقال محموله ها که از طریق سیستم خطوط لوله روسیه صورت می گیرد، قیمت و بهره مفید انرژی را برای خود بالا ببرند.
منابع انرژی خزر بسیار مورد توجه کشور ترکیه قرار گرفته زیرا هم این منابع نزدیک هستند و هم به ترکیه فرصت می دهد قسمتی از صورت حساب واردات انرژی را از طریق هزینه ترانزیت محموله ها یی که از این کشور عبور می کنند جبران کند. مصرف انرژی در ترکیه بسیار بیشتر از تولید آن رشد یافته و این امر باعث شده که این کشور به سرعت به سمت واردات گاز و نفت پیش رفته و در نتیجه یک بازار بزرگ برای گاز روسیه است. همچنین ترکیه از روابط خوبی با کشورهای آسیای مرکزی و منطقه خزر برخوردار است. با این حال بسیاری از منتقدان عقیده دارند ترکیه در مورد مصرف گاز طبیعی و واردات آن بسیار خوش بینانه رفتار می کند.
علاوه بر ترکیه، کشورهای آسیای شرقی نیز بازارهای بالقوه جذابی برای این منطقه به شمار می روند. ژاپن مقادیر چشمگیری از گاز مورد نیاز خود را وارد می کند، مصرف انرژی در هند و پاکستان نیز به سرعت در حال افزایش است.
مهم تر از همه می توان چین را نام برد که ذخایر گاز و نفت این کشور جوابگوی اقتصاد در حال توسعه و مصرف سرسام آور نفت آن نیست و افزایش مصرف انرژی در این کشور عاملی برای احداث خطوط لوله از قزاقستان به چین است.
چشم انداز صادرات انرژی منطقه خزر در آینده به کشورهای ذکر شده ممکن است با توسعه و بسط صادرات انرژی کشورهای غیرمنطقه خزر به آنها محدود شود. این پیشرفت ها شامل توسعه ظرفیت صادرات گاز آفریقای شمالی، کشف نقاط وسیع گاز طبیعی در داخل و یا نزدیک مصر، توسعه میدان وسیع گاز در پاکستان و رشد ظرفیت صادرات گاز طبیعی مایع در کشورهای خلیج فارس است.
چالش‌های توسعه آتی
موانعی همچون موانع جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیکی، قانونی و روانشناسی در راه کشف بیشتر و توسعه منابع انرژی منطقه دریای خزر وجود دارد. به علت محصور بودن دریای خزر در بین خشکی و دور بودن کشورهای منطقه از بزرگترین بازارهای انرژی، حمل ونقل باید حداقل ابتدا از طریق خطوط لوله، سپس در بسیاری موارد به وسیله تانکر از راه گذرگاه های آبی تنگ و کم عمق و شلوغ بسفر انجام شود. خطوط لوله منطقه خزر که قبل از سال ۱۹۹۷ تکمیل شد به جز آنهایی که در شمال ایران واقع شده اند، از داخل روسیه عبور کرده و برای وصل کردن ارتباطات داخلی جمهوری سابق شوروی طراحی شده بود. خطوط لوله های کنونی برای جابه جایی تولیدات فعلی، حتی کمی بیشتر، از ظرفیت کافی برخوردار است. تکمیل خط لوله CPC از منطقه نفتی تنگیز قزاقستان به نووروسیسک روسیه در دریای سیاه در سال ۲۰۰۱ و توسعه طراحی شده آن قابل توجه است. اما ظرفیت «موثر» خط لوله CPC و سایر خطوط به دلیل محدودیت های حاکم بر عبور و مرور حق عبور تانکرها از طریق بسفر، ممکن است تحت فشار قرار گیرد. وقتی خطوط لوله BTC کامل شود، ظرفیت آن به انضمام سایر خطوط لوله عملیاتی در کل به ۱۲ میلیون بشکه در روز می رسد.
خطوط جدید در خدمت پتانسیل اقتصادی بازارهای آسیای شرقی است ولی ممکن است این خطوط طولانی بوده و مستلزم ترانزیت از طریق کشورهای افغانستان، ایران و یا پاکستان باشد. این قسمت از مسیرها که از داخل ایران به سمت بازارهای آسیای شرقی می رود شامل مسیرهای آبی خلیج فارس است.
این موضوعات با در نظر گرفتن این حقیقت مشکل و سخت می شود که مسیرهای خط لوله می تواند با کشمکش های منطقه ای قطع شود. نمونه ای از این کشمکش ها شامل کشمکش های طولانی بین هند و پاکستان ادامه شرایط نابسامان در افغانستان، نزاع ارمنستان و آذربایجان در مورد قره باغ، تلاش های جدایی طلبانه در گرجستان و فعالیت های نظامی در چچن است.
براساس چنین واقعیت هایی، تصمیم گیری برای مسیرهای خط لوله نیاز به یک پشت گرمی در امنیت و پذیرش سیاسی گروه های موثر در منطقه دارد که مانع توسعه منابع انرژی منطقه دریای خزر می شود.
از نظر صرف اقتصادی، مسیرهای خط لوله طولانی تر، دارای کمترین جذابیت برای تولیدکننده ها هستند، با فرض برابر بودن شرایط، رقابت انرژی بر مبنای هزینه تحویل به مشتری و هزینه های ترانزیت بر مبنای فاصله به طور موثری قیمت سرچاه دریافتی توسط تولیدکنندگان را پایین می آورد. به عبارت دیگر بالا بودن قیمت پایه تحویلی انرژی و حمل ونقل براساس مسافت به طور قابل توجه، سود حاصله از منابع انرژی را کاهش می دهد.
از آنجا که درآمد حاصل از انتقال انرژی سودی برای دولت ها به ارمغان می آورد، از این رو، سیاست نیز مانند اقتصاد در تعیین مسیر خط لوله انرژی نقش بازی می کند. در مناطق دریایی، ساخت محتاطانه خط لوله برای به حداقل رساندن اثرات زیست محیطی به خصوص در نواحی اطراف و یا داخل دریا، هزینه خطوط لوله را افزایش می دهد. این در حالی است که بسیاری از منابع انرژی منطقه خزر دور از ساحل است و نیاز به دکل های حفاری اختصاصی دارد. ظرفیت تولید بسیار محدود دکل ها در این منطقه نسبتا دورافتاده، منجر به افزایش هزینه ها شده و سازماندهی را مشکل می کند و این امر خود مانعی برای توسعه منابع انرژی خزر است. از زمانی که یک دکل جدید، سال قبل، به مجموعه دکل های قبلی اضافه شده و یکی هم در خط لوله تولید قرار گرفته، این وضعیت تا حدودی بهبود یافته است.
لاینحل ماندن رژیم قانونی دریای خزر نیز مانع شناخت کامل پتانسیل انرژی منطقه شده است.
به رغم تلاش های بسیار در میان کشورهای ساحلی دریای خزر، تنها آذربایجان، قزاقستان و روسیه به توافق در مورد چگونگی مالکیت منابع دریا و یا حقوق خود برای توسعه این منابع رسیده اند. ثروت بالقوه ناشی از توسعه، منافع هر یک از این کشورها را تشدید کرده و منجر به تضاد و کشمکش در این منطقه شده است.
اشتیاق سرمایه گذاری با افزایش ناگهانی قراردادهای «مشارکت در تولید» طی اوایل و اواسط دهه ۹۰ کاهش یافت. بعضی تلاش های اکتشافی نیز در سال های اخیر، نتایج ناامیدکننده ای بالاخص در رابطه با نفت داشته است. تا حدودی کاهش فعالیت ها، ناشی از سرمایه گذاری کمتر و کاهش اکتشافات، بیشتر با اثرات روانی همراه بوده است.
اما از سوی دیگر کسب سود سرشار در پروژه شمال دریای خزر توسط چین در مارس ۲۰۰۳ شرایط مناسب را برای اکتشاف بیشتر و با اطمینان و جسارت بیشتر فراهم کرده است. به رغم موانعی که در بالا ذکر شد، توسعه انرژی در منطقه دریای خزر در جریان است و احتمالا تداوم عملیات، دید و شناخت گسترده تری از منابع بسیار وسیع انرژی در منطقه دریای خزر به دست می دهد. سرعت توسعه در صورت برخورد با موانع ممکن است کاهش یابد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات