تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۳۸۹ - ۰۸:۲۰  ، 
کد خبر : ۱۹۵۴۵۵

تقوای سیاسی و بصیرت سیاسی

سیدمرتضی مفیدنژاد اشاره: یکی از محورهای مهم و قابل توجه در رهنمودها و بیانات رهبر معظم انقلاب در طول سفر به شهر مقدس قم، مسئله بصیرت، راهکارهای افزایش آن و توجه هرچه بیشتر به مفهوم آن بود. ایشان که بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری روی این مفهوم تاکید ویژه‌ای داشتند،یکی از راههای اصلی مقابله با جنگ نرم دشمنان، را مجهز شدن به ابزار بصیرت و شناخت دقیق موقعیت و حوادث دانستند. این توصیه به خواص و نخبگان از اهمیت جدی‌تری برخوردار می‌باشد چرا که به نوعی در پیشانی این جبهه مقابله قرار دارند. در همین راستا آنچه در ادامه می‌آید بررسی مفهومی است که به طور قطع مهم‌ترین نقش را در بالا بردن و تقویت بصیرتها دارد؛ یعنی تقوای سیاسی.

در اهمیت و جایگاه ویِژه‌ تقوا همین نکته کافی است که حضرت علی(علیه‌السلام) آن را "رئیس‌الاخلاق" نامیده است و در خطبه‌ متقین نهج‌البلاغه حدود 200 ویژگی از صفات انسان‌های با تقوا را برای همّام بن شریح، شرح داده است. در واقع درکتاب نهج‌البلاغه شاید کمتر موضوعی از سوی حضرت به قدر تقوا مورد تأکید قرار گرفته باشد. به‌عنوان نمونه در تأثیر معنوی تقوا در خطبه‌ 113 نهج‌البلاغه امیرمؤمنان می‌فرماید: "تقوای خدا، دوستان خدا را از حرام نگه داشته و دل‌های آنان را ملزم به ترس از خدا می‌نماید، تا حدّی که شب‌ها (برای نماز) بیدار و روزهای گرم را (برای روزه) تشنه نگه می‌دارد. پس رنج و تشنگی را به راحتی و سیرابی برگزیده، مرگ را نزدیک دیده به سوی عمل شتافتند و آرزوها را تکذیب کرده، آخرت را ملاحظه نمودند..."
استاد شهید مرتضی مطهری در توضیح این مسئله متذکر می‌شود: "امیرالمؤمنین که بیش از هر کس دیگری در تعلیمات خود، روی معنای تقوا تکیه کرده و به آن ترغیب فرموده، آثار زیادی برای آن ذکر می‌کند و گاهی عمومیت عجیبی به فواید تقوا می‌دهد. مثل اینکه می‌فرماید: "دواءٌ داءٍ قلوبِکُم، شِفاءٌ مَرَض اَجْسادِکُم، و صلاحُ فَسادِ صدورِکُم، طَهُور دَنَس اَنفُسِکُم؛ تقوا دوای بیماری دل‌های شما و شفای مرض بدن‌های شما، درستی خرابی سینه‌های شما و مایه‌ پاک شدن نفوس شما است." علی(علیه‌السلام) همه‌ ابتلائات بشر را یک‌کاسه می‌کند و تقوا را برای همه‌ آنها مفید می‌داند. حقاً هم اگر به تقوا صرفاً جنبه‌ منفی و اجتناب و پهلو تهی کردن ندهیم و آن‌طور بشناسیم که علی(علیه‌السلام) شناخته، باید اعتراف کنیم که یکی از ارکان زندگی بشر است چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی؛ و اگر نباشد، اساس زندگی متزلزل است..."1‏
اما نکته‌ قابل توجه در بحث تقوا که علی(علیه‌السلام) بر روی آن توجه ویژه‌ای داشت، بحث تقوای نخبگان و کارگزاران حکومت بود. امر مهمی که ما امروز آن را به تقوای سیاسی در عرصه‌ مدیریت‌ سیاسی جامعه می شناسیم. سیره‌ امیرالمؤمنین بر همه ثابت نمود که تقوا مفهومی نیست که منحصر به محور فردی و دوری از محرمات شرعی باشد، بلکه تقوا به‌عنوان یک مفهوم چندوجهی باید در عرصه‌های اجتماعی نظیر سیاست، اقتصاد و... تسری یابد. با توجه به مفاهیم و چارچوب‌های مطرح شده در سیاست اسلامی، برای یک سیاستمدار اسلامی الزامی است که همه ابعاد تقوا خصوصاً بُعد سیاسی آن را دارا باشد.‏
در بحث تقوای سیاسی علی(علیه‌السلام) - به‌عنوان زمامدار حکومت اسلامی- بیشترین توجهات را در این زمینه معطوف به نخبگان سیاسی و کارگزاران کرده‌اند. در میان خطبه‌ها و نامه‌های نهج‌البلاغه شواهد بساری دال بر این قضیه وجود دارد. به‌طور مثال در اهمیت تقوا برای حاکم، حضرت در فرمان حکومتی به مالکِ‌اشتر می‌فرماید: "و اتباع ما اَمَر بِهِ فی کِتابِهِ مِنْ فرائِضِه و سُنَتِّه... و اِنَّ ینصر الله سبحانه بقلبِه و یده و لسانه ... و اَمَرَهُ اَنْ یکسر نَفْسَه من الشهورات و یزعَها عند الجمحات؛ پیروی آنچه در کتاب خود فرموده از واجبات و سنت‌هایش و اینکه خدای سبحان را با دل و دست و زبان یاری کند... او را فرمان دهد تا نفس خود را از خواهش‌ها باز دارد و هنگام سرکشی به فرمانش آرد."2‏
این‌گونه استنباط می‌شود که رعایت تقوا از سوی نخبگان و مسئولان به این دلیل از اهمیت بیشتری برخوردار است که آنها -خواسته یا ناخواسته- الگویی برای جامعه هستند که مدل رفتاری آنها به‌سرعت در بین مردم تبدیل به الگو می‌شود. امیرالمؤمنین در نامه‌ای که به عثمان‌بن‌حنیف استاندار بصره نوشته‌اند، با تأکید بر اهمیت این موضوع می‌فرمایند: "آگاه باش که هر پیرو و مأمومی را پیشوایی است که باید از او پیروی کند و به روشنایی نور و دانش وی روشنی گیرد..."3‏
آنچه در بالا ذکر شد تنها نمونه‌هایی از توصیه و سفارش اکید امیرالمؤمنین به نخبگان زمانه‌ خود جهت رعایت تقوا و پرهیزگاری است که به نوعی تأثیر مستقیم در هدایت و حرکت عمومی جامعه دارد. مسئله‌ای که علی‌رغم تأکیدات و توجهات فراوان علی(علیه‌السلام) به وقوع نپیوست و دوری از تقوا و فاصله گرفتن برخی از نخبگان از این امر، جامعه‌ اسلامی را با مشکلات و درگیری‌های درونی عمیقی مواجه ساخت.‏
با این حال رعایت تقوا دارای اثرات و انعکاسات بسیار مهمی در درون شخصیت انسان‌ها می‌باشد که توجه به آنها بسیار حائز اهمیت می‌باشد. شهید مطهری در فصل دوم کتاب "ده گفتار" در بحث پیرامون تقوا به نکته‌ مهمی اشاره می‌کند که تقوا و رعایت حدود الهی دارای دو اثر و پیامد مهم و اساسی می‌باشد:
1. به دست آوردن بصیرت و روشن‌بینی (اِنَّ تتقوا الله یَجْعَلَ لَکُمْ فرقاناً- سوره انفال آیه 29)
2. حل شدن مشکلات و آسان شدن کارها (وَ مَنْ یتقِّ الله یَجْعَل لَهُ مَخْرَجاً- سوره طلاق- آیه 2)‏
آنچه که بیشتر قصد داریم در اینجا به آن بپردازیم بصیرت و روشن‌بینی است که از آثار مترتب برای تقواپیشگی و پرهیزگاری است. استاد شهید ذیل عنوان بحثی با عنوان "راز تأثیر تقوا در بصیرت" خاطر نشان می‌کند: "یکی از حالات و قوایی که در عقل انسان یعنی در عقل عملی انسان یعنی در طرز تفکّر عملی انسان که مفهوم خوب و بد و خیر و شر و درست و نادرست و لازم و غیرلازم و وظیفه و تکلیف و اینکه الآن چه می‌بایست بکنم و این‌گونه معانی و مفاهیم را بسازد تأثیر دارد، طغیان هوا و هوس‌ها و مطامع و احساسات لجاج‌آمیز و تعصب‌آمیز و امثال اینهاست. زیرا منطقه و حوزه‌ عملی عقل انسان به دلیل اینکه مربوط به عمل انسان است همان حوزه و منطقه‌ احساسات و تمایلات و شهوات است.‏
این امور اگر از حد اعتدال خارج شوند و انسان محکوم اینها باشد نه حاکم بر اینها، در برابر فرمان عقل فرمان می‌دهند، در برابر ندای عقل و وجدان فریاد و غوغا می‌کنند، برای ندای حق پارازیت را پیدا می‌کنند، دیگر آدمی ندای عقل خویش را نمی‌شنوند، در برابر چراغ عقل گرد و غبار و دود ایجاد می‌کنند، دیگر چراغ عقل نمی‌تواند پرتو افکنی کند... پس توجه به این مطلب لازم است که حالات و قوای معنوی انسان به حکم تضاد و تزاحمی که میان بعضی با بعضی دیگر است در یکدیگر تأثیر مخالف می‌کنند و تقریباً اثر یکدیگر را خنثی می‌کنند، تأثیر تقوا در تقویت عقل و ازدیاد بصیرت و روشن‌بینی روشن می‌شود.‏
تقوا نه سوهان است نه سنباده و نه روغن چراغ. تقوا دشمنِ دشمنِ عقل است، از نوع سوم دوستانی است که علی(علیه‌السلام) فرمود: "و عدُوُّ عَدُوُّکَ". ملکه‌ تقوا که آمد دشمن عقل را که هوا و هوس است رام و مهار می‌کند، دیگر نمی‌تواند اثر عقل را خشی کند، گرد و غبار برایش به‌وجود آورد، پارازیت ایجاد کند. پس معلوم شد که تقوا واقعاً تأثیر دارد در طرز تفکر و طرز قضاوت انسان ولی نوع تأثیرش این است که جلو تأثیر دشمن را می‌گیرد و از این راه دست عقل را باز می‌کند و به وی آزادی می‌دهد: "عتقٌ من کلِّ مَلِکهٍ"4
رهبر انقلاب نیز دراین‌باره تأکید دارند: "بصیرت مهم است. نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران به وجود بیاورند. آدم گاهى مى‏بیند که متأسفانه بعضى از نخبگان خودشان هم دچار بى‏بصیرتى‏اند؛ نمی‌فهمند؛ اصلاً ملتفت نیستند. یک حرفى به نفع دشمن می‌پرانند؛ به نفع جبهه‏اى که همتش نابودى بناى جمهورى اسلامى است... خواص هم هستند، آدم‌هاى بدى هم نیستند، نیت بدى هم ندارند... بى‏بصیرتى است دیگر."
لذاست که اگر بسیاری از نخبگان و خواص ما التزام واقعی خویش را به فرمول زیر نشان دهند شاید بسیاری از مشکلات ما مرتفع گردد:

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات