تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۶:۳۳  ، 
کد خبر : ۱۹۵۴۸۳

جنگ نرم (بخش هفتم)


دکتر احمدحسین شریفی
اصالت لذت و سود
یکی دیگر از مبانی فکری نظام لیبرال دموکراسی این است که معیار همه فعالیت‌ها سود و لذت فردی یا جمعی این‌جهانی است؛ هر کاری که موجب سود‌آوری بیش‌تری شود، کاری مجاز و درست است و هر کاری که موجب کاهش سود گردد، کاری نادرست و قبیح است. این اندیشه، هر چند اندیشه‌ای نسبتاً قدیمی است؛ اما آگاهانه یا ناآگاهانه ریشه در نظریة فلسفی و معرفت‌شناختی پراگماتیسم دارد. توضیح آن‌که، تئوری‌های مختلفی در بحث صدق و توجیه در عرصة معرفت‌شناسی مطرح شده است. یکی از مشهورترین دیدگاه‌ها که دیدگاه اندیشمندان مسلمان نیز هست صدق را عبارت می‌داند از «مطابقت قضیه با واقع». اما این نظریه در غرب جدید و ابتدا توسط باروخ اسپینوزا (1637-1677) آرام آرام، و البته بدون هیچ دلیل موجه و معقولی، کنار گذاشته شد. اسپینوزا برای نخستین بار سه معیار برای صدق معرفی کرد: «بداهت»، «مطابقت با واقع» و «تلائم و سازگاری با دیگر باورها». پس از وی به تدریج نظریات دیگری دربارة صدق ارائه گردید که یکی از مشهورترین آن‌ها نظریة سودمندی عملی یا پراگماتیسم است که توسط برخی از فیلسوفان آمریکایی مطرح شد. بر اساس این نظریه، درستی و نادرستی هر چیزی را با توجه به سوددهی و سودمندی عملی آن تعریف می‌کنند. کار درست کاری است که سودمندی عملی داشته باشد و کار نادرست کاری است که زیان عملی داشته باشد. به همین ترتیب، اندیشة درست به اندیشه‌ای گفته می‌شود که در عمل مفید باشد. این اندیشه در مسایل معنوی و دینی و به طور کلی در همة‌ امور قدسی و ماورایی نیز به همین ترتیب قضاوت می‌کند.
به این ترتیب که دربارة باورهای دینی و ارزش‌های اخلاقی نیز مدعی‌اند صرف نظر از درستی یا نادرستی واقعی و نفس الامری آن‌ها، اگر باور یا ارزشی در مقام عمل برای فرد یا جامعه‌ای مفید بود، برای همان فرد یا جامعه درست نیز هست! و اگر مفید نبود هر چند مطابق با واقعیت و نفس الامر نیز باشد، درست نیست.
در دوران جدید جرمی بنتام (1748-1832م) و جان استوارت میل (1806-1873م) دو تن از بزرگ‌ترین فیلسوفان سیاسی و اخلاقی مغرب زمین هستند که تلاش فراوانی برای تثبیت لذت‌گرایی و سودگرایی در عرصه‌های مختلف زندگی کردند. معیار ارزش و شاخص تشخیص فضیلت و رذیلت از دیدگاه اینان لذت و سود است. با این تفاوت که بنتام لذت جمعی و سود عمومی را ابزاری برای دستیابی به لذت و سود شخصی می‌دانست و معتقد بود برای دستیابی به لذت‌های شخصی و تأمین منافع فردی خود چاره‌ای جز توجه به سود و لذت دیگران نداریم. اگر می‌خواهیم از زندگی خود لذت ببریم، باید در جهت توسعة لذت و تکثیر سود نیز تلاش کنیم؛ اما جان استوارت میل، بر این باور بود که معیار فضیلت و ارزش، تأمین سود عمومی و لذت اکثری است. کار خوب از دیدگاه استوارت میل کاری است که بیش‌ترین سود را برای بیش‌تر تعداد افراد جامعه به ارمغان بیاورد.
این تفکر در عرصة تصمیمات سیاسی و اقتصادی و امنیتی و روابط خارجی و به طور کلی همة شؤون زندگی فردی و اجتماعی مدافعانش، خود را نشان می‌دهد. به‌عنوان مثال، بسیاری از استراتژیست‌های غربی تأکید و تصریح دارند که سیاست امنیتی و استراتژی نظامی ایالات متحده باید بر پایة «منافع ملی» استوار شود. اصالت منافع در نگاه غربیان تا آنجا است که ممکن است بهترین و نزدیک‌ترین دوستان خود را نیز فدای منافع ملی خود کنند. لرد پالمرستون می‌گوید: «دوستان و دشمنان می‌آیند و می‌روند، اما منافع پایدار و همیشگی‌اند.» به‌عنوان مثال، منافع آمریکا اقتضا می‌کرد که تا پیش از انقلاب اسلامی، از ایران در قبال عراق حمایت کند؛ اما همان منافع اقتضا می‌کرد که پس از انقلاب، عراق را علیه ایران بشوراند و جنگی هشت‌ساله علیه ایران را مورد حمایت همه جانبه قرار دهد و یا در زمان حضور کمونیست‌ها در افغانستان، منافع غرب اقتضا می‌کرد گروه‌های افراطی و متعصبی همچون القاعده را در این کشور تربیت و تقویت کنند، و زمانی دیگر نیز همان منافع اقتضا می‌کند که به بهانة وجود این گروه در افغانستان به آن کشور لشکرکشی کنند و افزون بر منابع و ذخایر مادی افغانستان، عزت و شرف مردم آن را نیز به یغما ببرند! از نگاه غربیان، جنگ‌ها و صلح‌ها و دشمنی‌ها و دوستی‌ها همگی دائر مدار منافع ملی است. یعنی اگر توسعة منافع مستلزم اقدامات نظامی باشد، در آن صورت اقدام نظامی امری موجه و خوب است؛ اما اگر اقدامات نظامی در راستای توسعة منافع ملی و یا دفاع از منافع ملی نباشد، امری غیر موجه و نادرست می‌باشد. اما اینکه منافع ملی آمریکا دقیقاً چه چیزهایی هستند، تاکنون تعریف درست و جامعی از سوی اندیشمندان یا دولتمردان آمریکایی ارائه نشده است. در عین حال، در سال 1991 جورج بوش یکی از ارکان و ابعاد منافع ملی آمریکا را «ایجاد جهانی امن و با ثبات، که در آن آزادی سیاسی و اقتصادی، حقوق بشر و نهادهای دموکراتیک مجال شکوفایی داشته باشند» معرفی کرد. معنای این سخن آن است که در هر جایی از دنیا که از نظر آمریکایی‌ها حقوق بشر و یا نهادهای دموکراتیک و یا آزادی سیاسی و اقتصادی وجود نداشته باشد، دولت آمریکا مجاز است علیه آن منطقه یا کشور به اقدام نظامی دست زند.
در مقابل، معیار ارزش از دیدگاه اسلام، دستیابی به سعادت حقیقی و کمال نهایی انسانی است که می‌توان از آن به «قرب الهی» یا «لقاء الله» تعبیر کرد. این معیاری است که با تکیه بر آن می‌توان خوبی یا بدی همة فعالیت‌های فردی و اجتماعی، اعم از سیاسی و اقتصادی، هنری و فرهنگی و ملی و بین المللی و امثال آن، را تعیین کرد. بر این اساس، حتی اگر کاری در ظاهر مستلزم الم و درد دنیوی و یا ضرر مادی باشد، اما رضایت خدای متعال را به دنبال داشته باشد و موجب قرب او شود، کاری خوب و ارزشمند است و هر کاری که هر چند در ظاهر لذت‌ها و سودهای فراوانی را نیز در پی داشته باشد اما موجب غضب الهی و دور شدن از درگاه او شود، کاری بد و زشت تلقی می‌شود. ما معتقدیم لذت و سود واقعی در سایة تقرب به خدا و دستیابی به کمال حقیقی تأمین می‌شود. بر اساس نظام ارزشی اسلام، اگر نیک بنگریم خواهیم دید که هم به بهترین صورت به بعد لذت و لذت‌خواهی آدمی توجه شده است و هم به عاطفة دیگر دوستی و تأمین سود عمومی. اگر کسی در مسیر هدف نهایی نظام ارزشی اسلام باشد و به قرب الهی دست یابد، به بالاترین و خالص‌ترین لذت‌ها و منفعت‌ها دست یافته است. قرآن کریم در آیات زیادی به توصیف لذت‌ها و نعمت‌های بهشتیان پرداخته و آن‌ها را در مقایسه با لذت‌های دنیوی برتر و پایدارتر معرفی می‌کند:
بل تؤثرون الحیاه الدنیا و الاخره خیر و ابقی؛ بلکه شما زندگی دنیا را ترجیح می‌دهید؛ در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است.
فیها ما تشتهیه الانفس و تلذّ الاعین و انتم فیها خالدون؛ در بهشت هر چه دل‌ها می‌خواهد و چشم‌ها از آن لذت می‌برد موجود است و شما جاودانه در آن خواهید ماند.
و قالوا الحمد لله الذی اذهب عنّا الحزن ان ربّنا لغفور شکور الذی احلّنا دار المقامة من فضله لایمسّنا فیها نصب و لایمسّنا فیها لغوب؛ و گفتند ستایش برای خداوندی است که اندوه را از ما برطرف ساخت؛ به راستی که پروردگار ما آمرزنده و پاداش دهنده است؛ همان کسی که را از فضل خویش در این سرای اقامت جاودان جای داد، که در آن نه رنجی به ما می‌رسد و نه سستی و خستگی.
پیامبر اسلام(ص) در روایتی در بیان نعمت‌ها و لذت‌های بهشتیان می‌فرماید:
فیعطیهم الله ما لاعین رأتْ و لااذُنٌ سمعتْ و لم یخطُرْ علی قلب بشر؛ خداوند به بهشتیان چیزهایی عطا می‌کند که نه چشمی دیده،‌ نه گوشی شنیده و نه به قلب انسانی خطور کرده است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات