سیدصادق خرازی ـ سفیر اسبق ایران در فرانسه
ایالات متحده سرزمین پدیدهها و عجایب است. نسبت میان سیاستمداران با مردم عادی نسبت همه پاردوکسها و تناقضهاى موجود انسان است. اگرچه تنوع و تکثر در ضمیر و ذات مردمان این سرزمین خودنمایی میکند و به همین دلیل میتوان گفت ایالات متحده زادگاه نهضت و نحلهها و ادیان و مسلکهای جعلی است.
نوستالژیها، حزب و گروه و دسته میسازند و به طرف العینی هم نابود میشوند و زوال مىیابند. بیست سال پیش که در امریکا ماموریت داشتم، ماجرای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری بوش پدر را از نزدیک مشاهده میکردم و تحولات سیاسی ایالات متحده و نحوه ظهور یک پدیده را میدیدم. نقش احزاب و رسانهها و گروههای مرجع و نفوذ قدرتهای نامرئی کاملا مشهود بود. از قلب سرزمین و منطقه اى دور افتاده امریکا، جوانى خوش سخن با ایدههای بلند وتجربه کم رقیب سیاست مداری که همه عمرش را در سیاست و بحران سپری کرده شد و به راحتی او را شکست داد. انتخابات و رقابت میان بوش اول و کلینتون داستان جالبی از حقیقتهای پر رمز و راز این سرزمین است. بوش پدر نماد تجربه و مدیریت بحران و قدرت و اقتدار بود و جوانی از آرکانزاس امریکا نماد تحول خواهی و بر هم زدن سیستم چرخش قدرت در امریکا. در همان هنگام پدیده ای در ایالات متحده نضج گرفت و حتی به عنوان طرف سوم و مستقل به دلیل پول و ثروتی که داشت فرا تر از حزب عمل کرد و بیست ملیون رای به خود اختصاص داد.راس پرو اگر چه نتوانست در انتخابات موفق شود و بیش از صد ملیون دلار هزینه کرد ولی یک نقش عمده داشت و ان تخریبچی بسیار خوبی برای تخریب قدرت حاکم بود و با فرضیهها و نظریههای که مطرح میکرد دمار از روزگار حاکم کاخ سفید و تیم همراه او در آورد
در امریکا همیشه روانشناسی اجتماعی بدین گونه بوده است. یا مردم سیاسی نیستند یا طرفدار یکی از دو حزب جمهوری خواه و یا دمکرات هستند. ساختار قدرت و سیستم سیاسی هیچگونه تحولی غیر از روش و شیوه متعارف را بر نمیتابد، حزب نیازمند مرامنامه، اساسنامه و ساختار و تشکل است. این ماجرای تی پارتی(tea party) مجمع گلایه مندان از سیستم سنتی سیاسی در ایالات متحده و بویژه نالان از بی توجهیهای حزب جمهوری خواه و جدی نگرفتن امیال و آرزوهای این جماعت است. این واقعه دقیقا همان ماجرای تخریب چیهای جدید علیه قدرت حاکم است
تی پارتی حزب نیست و حتی جنبش و حرکت هم نمیتواند تلقی شود بلکه یک جریان محفلی از سیاستمداران شکست خورده یا سیاستمداران دلخور و دارای سرخوردگیهای حزبی حزب جمهوری خواه و متعدد البته با گرایش نئو کانی و اُلترا ناسیونالیستی هستند که اگر در انتخابات پیروز شوند بى تردید ذوب در جریان حزب ظاهرا برنده یعنی جمهوریخواهان میشوند .
اینک اعتراضات عمومیدر امریکا به اوج رسیده است. جمهوری خواهان به همراه وسایل ارتباط جمعى فرا فکنی را به اوج رسانده اند. در حالی که خود از مقصران و متهمان اصلی مشکلات و معضلات اجتماعی و پولی و مالی بوده اند و باراک اوبامای تازه وارد و تازه کار را به باد انتقاد و تخطئه گرفته اند و در فضای ایجاد شده نارضایتی عمومیبیشترین نقش را عهده دارند و در این مصاف محفل تى پارتى که به دلیل نقد حافظه عمومینسبت به عملکرد جمهوریخواهان راه دیگری بر گزیده اند تا بتوانند افکار عمومیرا از دمکراتها جدا سازند.
اصلاحات مورد نظر باراک اوباما در سیستم نوین درمان، آموزش و مالیات نیازمند همدلی و همکاری مجلسین نمایندگان امریکا است ولی به اذعان همه صاحب نظران عمق گرفتاریها در ایالات متحده عمیق تر و وسیع تر از انی است که اندیشههای روفورمیستى اوباما در کوتاه مدت موثر افتد لذا تصورم این است که دمکراتها از در اختیار قرار گرفتن مجلسین و بدست آوردن قدرت در مجلس نمایندگان و سنا توسط جمهوریخواهان استقبال کنند. دقیقا همان اتفاقی که پس از ریزش محبوبیت بیل کلینتون در دور اول ریاست جمهوری اش رخ داد و در انتخابات ۱۹۹۶ دمکراتها معرکه گرفتند مجلسین در اختیار جمهوری خواهان است و عملا همه امور را سد کرده اند و توانستند با فرا فکنی و فضا سازی جمهوریخواهان را مقصر نشان دهند و در نهایت شکست دهند. وقتی در آغاز این مقال نوشتم ایالات متحده سرزمین عجایب است به همین دلیل است که میبینیم انتخابات تجلی خشم و نارضایتى عمومى شده است . ریشههای این خشم عمومى در کجاست؟ چرا باراک اوباما که خود وارث سیاستهای غلط دولتهای گذشته است باید هدف این خشم و نارضایتى عمومى قرار گیرد؟ این محفل تى پارتى در واقع با دولت بزرگ و حجم یافته و مالیات مخالف است. چرا در روزهاى ریاست جمهورى جورج بوش دولت ایالات متحده به بهانههای امنیت داخلی بزرگ و بزرگ تر شد سکوت کرد و در آن روزهاى پر حرمان دولت، مالیاتهای اخذ شده از مردم به همراه خون جوانان امریکایی را قربانی سیاستهای غلط خود در جنگ و سیاست خارجى صرف جنگهایى در عراق و افغانستان کرد و هیچ دست آوردی و هیچ منفعتى را عاید امریکایىها نکرد حتى حامىدولت نئوکان بودند.
مایکل بلومبرگ شهردار جمهوری خواه به همراه سارا پیلن و کریستین دونل و جمع دیگری از محافظه کاران در حقیقت با فرصت طلبی سیاسی آمیخته به افکار نژاد پرستانه در پی نقد کردن خشم مردم از حاکمان واشنگتن هستند استراتژى آنها بدین گونه است که از پدیده خشم واعتراض احاد مردم دو کار انجام دهند. در عین حالیکه تی پارتیها آزرده و دلخور از روند و روش جمهوریخواهانند ولی مایلند هم عملکرد گذشته نئو کانهای محافظه کار را بپوشانند و هم اینکه با پدیده بحرانهاى اقتصادى و دست گذاشتن روی نقاط ضعف دولت دمکرات اوضاع را در ایالات متحده به خود معطوف سازند. تى پارتى هدفش جمع اوری رای ناراضیان از دولت اوباما ودل بریدگان از محافظه کاران مَسند نشین دیروز و شکست خورگان امروز است که بتواند کنترل بخشی ازکنگره را در اختیار داشته باشد. این جنبش با یک چنین استراتژی وهدفی فاقد اعتبار و قدرت در اینده خواهد بود.
بخش عمده جمهورى خواهان همانند دموکراتها در برابر تى پارتى با احتیاط برخورد مى کند. این جنبش اعتراضى در این دور رقابتهاى انتخاباتى حرف چندانى براى گفتن ندارد و فاقد برنامه براى اصلاح نابسامانىهاى رایج در واشنگتن است. تى پارتى بیش از این که یک حرکت سیاسی باشد یک جریان نوستالژیک و آمیخته با احساسات نژاد پرستانه و حس ناقص ناسیونالیستی است که با نگاهی خصمانه و دیدگاههاى نژاد پرستانه نسبت به رئیس جمهورى که هم دموکرات است؛ هم سیه چرده و هم نامى مسلمان را باخود به همراه دارد، مىنگرد . اگردولت دمکرات واشنگتن امریکا را از بحران سیاسی اقتصادى نجات دهد، جنگ در افغانستان و عراق را با مدیریت بحران به نقطه مطلوبی برساند و نرخ بیکارى را کاهش داده و برنامه بهداشت عمومى را عملى سازد مورد توجه مردم ایالات متحده خواهد شد و دگر جایی برای پدیده تی پارتی و یک چنین جنبشهای فرصت طلبانه ای وجود نخواهد داشت. اگر دموکراتها بتوانند در مورد طرح ساماندهى مالیاتى که اوباما در پیش گرفته است و بر اساس آن اکثریت مالیات دهندگان امریکایى از فشار رهایى پیدا مى کنند، آرزوها و امیال شکست خورده برخی از اعضای تی پارتی که اینک مورد پذیرش و توجه قاطبه حزب جمهوری خواه نیستند اینک در حرکت جاه طلبانه و اولترا رادیکال و الهام گرفته از واقعه سال ۱۷۳۳ در بوستن تجلی پیدا کرده است واقعه ایی که مستعمره نشینان بریتانیا علیه زور و ظلم مالیاتی دولت انگلستان طغیان و همه چای را به دریا ریختند و مقدمه انقلاب و استقلال امریکا شد. تی پارتیها در پی ایجاد رویدادها و پدیدههای جدید اما بر گرفته از تاریخ هستند. البته این گونه شبیه سازیهای تاریخی با روحیه اکثریت مردم ایالات متحده اعم از بخش خاموش یا فعال جامعه خواه از حزب حاکم یا حزب جمهوریخواه باشد همخوانی ندارد و فاقد وجاهت ملی خواهد بود.
مثلا خانم سارا پیلین در این باور و اندیشه است که بتواند روزى رئیس جمهور ایالات متحده شود. البته باید نگران تبعات دیدگاه تى پارتى و تاثیر ان بر بخشی از آرزوهاى نژاد پرستانه امریکایىها نسبت به غیر بومیان بود. البته آن دسته از امریکایىها هم که عضو این جنبش نیستند به شدت نگران نتیجه این تندروىها هستند.پدیده تی پارتی بخشی از نتیجه سیاستهای افراطی دولت نئو کان جمهوری خواه است که با ارائه سیاستهای صلیبی خود بخود از پدیدههای افراطی حمایت کردند و بجای انکه سیاستهای منطقی در قبال پدیدههای افراطی اتخاذ کنند تا جلوی افراط را بگیرند امروز خود با پدیدههای افراطی تر وخطر ناک تر از خود روبرو شده اند ،آنها از حواریون مسیحیت سیاسی هستند که خود را به نحوی مسیحیت صهیونیزم میدانند و به آرمانهای صهیونیزم سیاسی وفادارند و یا خود از طرفداران لابی قدرتمند اسرائیل در ایالات متحده و یا جمعی از انها از یهودیان نیویورک و مرتبط با محافل سیاسی هستند.
این جنبش برای آینده اقلیتهای مذهبی و نژادی بویژه براى مسلمانان ورنگین پوستان به مثابه زنگ خطرى مى ماند این جریان و تفکر انشعاب کرده و سر خورده از بی توجهی اکثریت حزب جمهوری خواه نسبت به فلسطین و دنیای اسلام به صورت جزمیو خطر ناک میاندیشند و در مواضع تند برخی از اعضای تی پارتی عملا نوعی خشونت وترور علیه مسلمانان وفلسطینیان دیده میشود. آنها نسبت به برخی از قوانین فدرال و حتی قانون اساسی ایالات متحده اعتراضاتی دارند و حتی با برخی ادعاها وتفسیرهای افراطی سعی در ایجاد محدودیت برای حق آزادى بیان براى افراد غیر بومیقائل هستند. اما در مسائل مربوط به سیاست خارجى ناگفته پیداست که این طیف جهان را به خوب و بد تقسیم مى کنند.
این تنها تعبیرهاى نادرست از قانون اساسى توسط اعضاى جنبش تى پارتى نیست بلکه این افراد به دنبال اعمال استانداردهاى دوگانه هم هستند. تندروهاى تى پارتى همچنین در پی آنند تا ازانتخابات کنگره سکویی پرتاب به سمت انتخابات ریاست جمهورى در سال۲۰۱۲ میلادی بردارند.