ترجمه: مانیا عرشی
پیکر «طارق ایوب»، خبرنگار شبکه الجزیره در بغداد که در جریان بمباران نمایندگی این شبکه در عراق توسط نیروهای ائتلافی کشته شد با احترام فراوان به خاک سپرده شد.
در جنگ آمریکا علیه عراق رسانهها نقش مهمی را ایفا کردند که این نقش به خاطر قرار گرفتن در عصر ارتباطات ماهوارهای خیلی پررنگتر از همیشه جلوه میکرد. در این جنگ شبکههایی مثل «سیانان» و «بیبیسی» نقش رسانههای دولتی آمریکایی و انگلیسی را ایفا میکردند و با وفاداری کامل به دولتهای متبوعشان خبرها را پوشش میدادند. در حالی که شبکه خبری «فاکس نیوز» هم که یک شبکه غیردولتی است در تمام مدت به طرفداری از این جنگ میپرداخت.
در نقطه مقابل، ماهوارههای عربی الجزیره، العربیه، الحیات/ ال.بی.سی و ابوظبی گزارشهایی متعادل و حرفهای ارائه دادند. آنها از نامگذاریهای بیطرفانهای از قبیل «جنگ علیه عراق»، «جنگ در عراق» یا «جنگ سوم خلیج فارس» استفاده میکردند و از اینکه الفاظی مثل «تهاجم علیه عراق» یا «تجاوز به خاک عراق» را به کار برند که از نگاه قوانین بینالمللی دقیقتر و مناسبتر بود،خودداری میکردند.
گویندگان اخبار این شبکهها به کرات در مواضعی کاملا خنثی از «گروههای عراقی» و «نیروهای ائتلافی» صحبت میکردند و به جای واژه «اشغال» یک شهر یا بندر، الفاظی مثل «تحت کنترل درآمدن» یا «به دست افتادن» شهر توسط نیروهای ائتلافی را جایگزین میکردند. تمام ماهوارههای عرب زبان به جز یک کانال جدید تحت نام «العالم» از این شیوه پیروی کردند. این کانال ماهوارهای از این جنگ به نام جنگ سلطه یاد میکرد.
پوشش رسانهها در شناسایی ماهیت این جنگ تاثیر زیادی داشت، این مبارزه در واقع اولین جنگی در خاورمیانه بود که از نگاه «سی.ان.ان» دیده نشد و شبکههای عربی آن را پوشش دادند و از طرف دیگر، در زمان این جنگ موضع سردرگم ماهوارههای عربی چون الجزیره، العربیه و الحیات آشکار شد. این ماهوارههای خصوصی به اتصال به حکومتهای عرب و استفاده از توان مالی آنها تمایل زیادی نشان میدهند و تا جایی که ممکن باشد از تاختن بر این دولتها خودداری میکنند. هر چند که گاهی اوقات مجبور به چنین اقداماتی میشوند. شبکه العربیه که برای مقابله با شبکه الجزیره تاسیس شده و از نظامهای سعودی و کویت حمایت میکند در همان ابتدای کار مورد خشم دولت کویت واقع شد و این کشور بدون در نظر گرفتن این مساله که قبل از جنگ این شبکه از مسئولان کویتی و تمام کسانی که دیدگاههای این کشور و رسانههای آمریکایی را تبلیغ میکردند حمایت میکرد، تصمیم گرفت که سهم سرمایه خود را در این شبکه ماهوارهای قطع کند. البته روزنامهنگاران و نویسندگان کویتی و سعودی در این شبکه به شدت برای حمله به سایر ماهوارهها تلاش و رقابت میکردند که به ادعای آنها از نداشتن اقتدار رنج برده و در مورد عراق متعصبانه عمل میکردند.
به گفته «اناس الزهید» نویسنده یک سری مقالات در الشرق الاوسط، ماهوارههای عربی یک واقعیت را فراموش کردند: سقوط رژیم صدام در عمل موجب خوشبختی و سعادت مردم عراق و مردم منطقه میشود و بنابراین از نگاه این نویسنده، صدام تنها مقصر این جنگ است!
الجزیره هم به نوعی تسلیم خشم دولت آمریکا شده که به باور مسئولان آمریکایی و بنا به گفته بوش این کشور، برکت خدا و هدیهای برای تمام دنیاست و طبیعی است که تا زمانی که چنین تصوری وجود دارد و تا زمانی که بوش ادعا میکند که هدیه خداوند به آمریکاست، هیچکس نمیتواند با اراده او مقابله کند! حتی الجزیره که هیچ تلاشی برای مصاحبه یا مذاکره با مقامات آمریکایی نکرد اما به نوعی با آنها همگام شد.
سیاست چهار کانال خبری عمده قبل از جنگ حمایت رژیمهای عرب بود که بر این باور بودند که تنها راه جلوگیری از جنگ این است که صدامحسین کنار رود. البته این کانالها زمانی که بوش به طور غیرمنتظرهای اعلام کرد که نیروهایش چه صدام برکنار شود، چه خیر، وارد عراق خواهند شد با شکست در تئوری خود مواجه شدند. در زمانی که جنگ بالا گرفت، این کانالها باید تمامی تمرکز حرفهای و توان خود را جمع میکردند تا بینندگان را در زیر فشار شدید رقابت رسانهای از یک طرف و لزوم حفظ خطوط قرمز دنیای عرب و دنیای بینالمللی از طرف دیگر به خود جذب و با خود همراه کنند.
در زمانی که تمامی دنیا با نسلکشی اسرائیل در عملیات سپر دفاعی خود و قتلعامهای جنین مواجه شده بود، تصمیم الجزیره برای پخش و انتقال نوار بن لادن و دستیارانش که خواستار قتل مسیحیان و یهودیان شده بودند، موجب تضعیف اعتماد عمومی به این شبکه شد، چرا که پخش این نوار، اقدام اسرائیل در مناطق اشغالی را موجه جلوه میداد. این شبکه همچنین آخرین نوار بن لادن که که کالین پاور در سخنرانی خود قبل از جلسه شورای امنیت به آن اشاره کرده بود، پخش کرد که در آن به ارتباط میان القاعده و رژیم عراق اشاره شده بود.
هر چند که کانال الجزیره از قطر پخش میشود که بزرگترین پایگاه و مقر فرماندهی نیروهای مرکزی آمریکاست، ولی این شبکه برای جلب نظر بینندگان عرب تلاش زیادی میکرد. این کانال به طور مکرر با «عبدل الباری اتوان»، سردبیر القدس العربی که در لندن منتشر میشود مصاحبه میکرد که از جمله مخالفان سرسخت رژیمهای عرب خصوصا مصر و عربستان سعودی است. وی خیلی کم و به ندرت از قطر انتقاد میکند!
این شبکه همچنین از طریق تماسهای تلفنی مداوم با فیلد مارشال «سعد الشزلی»، فرمانده نیروهای مسلح سابق مصر و از مخالفان انورسادات چنین هدفی را دنبال میکرد.
گفتنی است که اظهارات الشزلی در مورد حوادث منطقه میتوانست موجب تحلیلهای نظامی بسیاری شود.
این شبکه در بحبوحه جنگ، فضای بیشتری به معارضان عراق یا منتقدین و تحلیلگرانی داد که از مردم عراق میخواستند که خود را تسلیم کنند. یک نمونه از این دست، اتفاقی بود که در 26 مارس رخ داد که یک بیننده برای مدت زمان زیادی پشت خط منتظر ماند. الجزیره به بهانه چارچوب زمانی بابت این قضیه عذرخواهی کرد، ولی در همین زمان، فرصت بیشتری را به روحانی مرکز فرهنگی اسلامی کالیفرنیا اختصاص داد که از مردم میخواست تا با نیروهای ائتلافی متحد شوند و صدامحسین را از کشور اخراج کنند.
الجزیره از طریق برنامه «حافظ المرازی» که از واشنگتن پخش میشد، برای اعلام موضع خود تلاش کرد: «ما همراه یا علیه جنگ نیستیم. ما خنثی هستیم.» در کل تمامی گویندگان خبر قبل از روز ششم جنگ از استفاده از واژههایی مثل تجاوز یا امثال آن خودداری کردند، ولی بعد از آن گاهی اوقات از واژه نیروهای «متجاوز» استفاده میکردند. العربیه تلاش زیادی انجام داد تا رژیمهای عربی و سران کاخ سفید را با هم متحد کند. برای مثال، با نماینده دائم عراق در سازمان ملل گفتوگو کرد و وی از غیرقانونی بودن تهاجم و بیتفاوتی سازمان ملل برای محکوم کردن این اقدام صحبت کرد. از طرف دیگر، این شبکه با دکتر «وحید عبدالمجید» مصاحبه کرد که در میان دانشمندان مصری به خاطر تلاش مداوم برای دفاع از رژیمهای عربی معروف است. وی از دولتهای مصر و کویت به شدت دفاع میکرد، جالب است که شبکه العربیه در زمانی که واکنش مردم را به جنگ گزارش میکرد از عباراتی نظیر «به اصطلاح تهاجم آمریکا علیه عراق» استفاده میکرد.
«ال.بی.سی» هم در این میان تمام تلاش خود را میکرد تا فعالیت رژیم کویت را مثبت جلوه دهد. این شبکه تنها صحنههایی از حادثه را نمایش میداد و اکثر زمان خود را صرف به تصویر کشاندن کمکهای کویت به مردم عراق میکرد. ابوظبی هم از چنین سیاستی پیروی میکرد. این شبکه در روزهای اول تهاجم با تبلیغات آمریکا همراه و همگام بود و با سربازان فراری صحبت میکرد و از آنها میپرسید که آیا راه درست را انتخاب کردهاند؟ این چهار کانال در پوشش خبری خود نکات زیر را در نظر گرفتند و به آن عمل کردند:
اول: پوشش محدود واکنشهای عمومی به تهاجم، خصوصا در اولین هفته جنگ، در آن زمان، گزارشها به عکسهای بدون صدا و زیرنویسهای خبری محدود بود.
دوم: تمرکز بر تحلیلهای نظامی جنگی و اجتناب از تحلیلهای سیاسی جنگ و اظهارات عربها.
سوم: پوشش خبری سریع وضعیت در مناطق فلسطین و ارتباط دادن آن با عراق. الحیات/البیسی در برقراری ارتباط از همه بهتر بود.
چهارم: تکرار بیش از حد مواد خبری. این تکرار تنها به بولتنهای خبری یا خبرهای کوتاه منحصر نبود. به اصطلاح پوشش خبری تکراری از تصاویر، مصاحبهها، کنفرانسها، مذاکرات و غیره بود. الحیات و ابوظبی به هر حال به خاطر طبیعت متفاوتی که داشتند کمتر تکراری بودند.
پنجم: هر چند که بروز جنگ برای خیلی از دولتهای خلیجفارس و مصر قابل پیشبینی بود ولی این کانالها هیچ کار تحلیلی یا مستند برای بینندگان غرب انجام ندادند که آنها بتوانند پس زمینه این جنگ را درک کنند. هیچ فیلم مستندی از شهرهای عراق، زندگی صدامحسین یا جنگهای خلیجفارس پخش نشد. هیچ سمینار یا مصاحبهای درباره سیستم سازمان ملل و نقش آن، کنوانسیون ژنو، قطعنامه 1441، استراتژی آمریکا در منطقه، دولت آمریکا و غیره برگزار نشد. حتی برنامههای شبکه العربیه که بعضی از این مقولات را دنبال میکرد از شبکههای انگلیسی ترجمه شده بودند. جای تعجب دارد که در این میان یک کانال کوچک با نام «انبیان» بدون توجه به کیفیت فیلم پخش شده دیگران را از صحنه مبارزه خارج کرد. این کانال یک فیلم مستند از صدامحسین در 30 مارس پخش کرد که در نوع خود خارقالعاده بود. لازم است که از کانالهای نیل نیوز و کانال یک ماهواره مصر نام ببریم که در پوشش خبری از این چهار کانال خیلی عقبتر بودند ولی در برنامههای تحلیلی مثل «دیرات الحیوار» و «الساریو القدیم» و همچنین در فیلم مستند خیلی بهتر عمل کردند. بعضی اظهار نظرها در مورد مسائل تکنیکی و حرفهای از این قرار است:
1- الجزیره به ارتباط دائمی خود با خبرنگاران ادامه میداد و بعضی اوقات به نظر میرسید که خبرنگاران و مجریان خبری خیلی بیشتر از خود حادثه اهمیت داشتند. در 26 ماه مارس، این شبکه ارتباط مستقیم با کنفرانس خبری شهر دوحه را به تاخیر انداخت. العربیه در مقابل در انتقال اطلاعات دقیقتر بود.
2- الجزیره به دلیل وضعیت مالی بهتر تحرک بیشتری داشت و در میان عراق، واشنگتن، لندن و بقیه کشورها به راحتی حرکت میکرد. این قابلیت به بینندگان امکان میداد که صحنههای مختلفی را ببینند.
3- بعضی از شبکههای معروف مثل البیسی اولین شبکهای بودند که از بمباران مناطق غیرنظامی توسط نیروهای ائتلافی خبر دادند. «علی منتظری» خبرنگار این شبکه اولین کسی بود که اثبات کرد این مناطق کاملا مسکونی بودهاند. ابوظبی هم اولین کانالی بود که صحنههایی را از بندر «ام القصر» میگذاشت.
4- کادر خبری کانال ابوظبی به خاطر حضور تحلیلگران حرفهای از دیگران متمایز بود، ولی این شبکه آنقدر به تحلیلگران خود بها میداد که کمتر به گفتوگو با متخصصان میپرداخت.
5- الجزیره به خاطر بیان جزئیات جنگ از سایرین متمایز بودند. البته «ای.ان.ان» هر چند که در عرصه رقابت با چهار کانال دیگر چندان قوی نبود، ولی بیان خوبی از تصاویر جنگ داشت.
6- بدترین چیزی که الجزیره و العربیه انجام میدادند زیرنویسهای خبری بود. این زیرنویسها یک نقص تصویری داشت. این زیرنویسها از چپ به راست حرکت میکردند که مخالف جهت نوشتاری زبان عربی است. علاوه بر این، تصویر با خیلی چیزهای دیگر از قبیل آرم شبکه، اطلاعات گوینده و محل تصویر اشغال میشد.
7- سرعت زیاد جنگ و عدم آمادگی اولیه باعث آشکار شدن ضعفهای خبرنگاران عرب برای پوشش خبری شد. در این میان الجزیره از همه بهتر بود و بعد از آن ابوظبی که در مقوله ساختار زبانی قویتر عمل میکردند. این جنگ موجب شد که ضعف خیلی از مقامات خلیج فارس که حتی در به کارگیری قواعد دستوری ضعف داشتند، آشکار شود. اما بدون توجه به تمامی این بحرانها، ماهوارههای عربی رقابتی حرفهای انجام دادند، هر چند که این ماهوارهها به جز شبکه خبری الجزیره همگی تقریبا تازه تاسیس بودند. البته الجزیره بعد از 27 سال ماه مارس موضعی بیطرفانهتر و نزدیکتر به دیدگاه عربهایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از این شبکه حمایت میکردند گرفت و به آنها نزدیکتر شد. یک سوال هنوز برجای مانده است و آن هم در مورد تاثیر این کانالها خصوصا الجزیره و العربیه در افکار بینالمللی است و همچنین اینکه آیا لازم است که یک نوار زیرنویس ترجمه یا دوبله بر روی خبرها ایجاد شود یا خیر؟