تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۸:۳۶  ، 
کد خبر : ۲۰۴۳۲۴

پیامد فرقه بهاییت، با رویکرد وحدت‌‌شکنی جامعه اسلامی (بخش دوم)


میثم آقادادی
3- استکبار جهانی و مهدی باوری:
3-1. توطئه ها

نظام سلطه جهانی و جبهه استکبار برای استمرار بخشیدن به نفوذ و تسلط و حفظ منافع نامشروع خود با دقت فراوان امکانات و نقاط قوت جهان اسلام را زیر نظر دارد تا آن ها را به دقت شناسایی کرده و نابود سازد.
یکی از نقاط قوت که در لیست سیاه مورد نظر قرار گرفته است، اندیشه رهایی بخش مهدی باوری است که در خط مشی مبارزاتی امت مسلمان از جایگاه استراتژیکی برخوردار است. از این رو، نظام سلطه سناریوهای متعددی را جهت تضعیف و نابودی این اندیشه مقدس طراحی کرده و متناوباً به اجرا گذارده است که به شکل گذرا به برخی از آن ها اشاره می شود:
3-1-1. دخالت مستقیم و حمایت از پروسه شخصیت پردازی و مهدی تراشی:
در طی قریب به یکصد سال اخیر اشخاص متعددی قیام کرده و اعلام داشته اند که همان مهدی موعود هستند و عده ای نابخرد یا مغرض را به دور خود جمع کرده، موجب تشنج و آشوب در یکی از مناطق جهان اسلام شده اند. مانند مهدی الصومال در آفریقا، سید علی محمد باب، حسینعلی بها، و سید محمد نور بخش در ایران، میرزا غلام احمد قادیانی در پاکستان، سید محمد جونپوری در هند و محمد بن عبدا... القحطانی در حجاز. حمایت خائنانه استعمارگران و جبهه استکبار از این جریان، به خوبی روشنگر اهداف شوم آنان است.(هاشم العمیری، در انتظار ققنوس، ص315)
جریان ظهور منجی به دلایل متعددی مورد توجه همه مردم جهان و خصوصاً مسلمانان و بالأخص شیعیان است که آن مشخصات موعود واقعی را کاملاً در احادیث نقل می کنند. اگر چه نتوان از نظر گاه تاریخ،این جریان های بوجود آمده به نام مهدویت را ساخته دست مستقیم استعمار دانست قطعا استعمار از بستر فراهم شده اختلاف مذهبی استفاده می کند و علاوه بر آن با نگاهی تاریخی به انحرافاتی که در طول زمان رخ داده است مفید می باشد: نخستین انحراف در مسأله مهدویت در قرن اول هجری است که در مورد محمد حنیفه فرزند برومند حضرت علی (علیه السلام) رخ داد. او هرگز مدعی مهدویت نبود ولی مختار ثقفی در قیام خود ضد بنی امیه [به دلایلی] به محوریت محمد حنیفه تکیه کرد و از مردم برای او بیعت گرفت و بدین وسیله، فرقه ای به نام کیسانیه شکل گرفت.
دومین انحراف در مورد زید است که در قرن دوم هجری بود که البته او نیز ادعای مهدویت نکرد ولی گروهی او را به عنوان مهدی مطرح کردند و بدین وسیله فرقه زیدیه شکل گرفت. سومین انحراف در مهدویت به نام محمد بن عبدالله مشهور به نفس زکیه انتشار یافت. با تأسف خود او نیز ادعا کرد و از مردم به عنوان مهدی بیعت گرفت و حتی از امام صادق بیعت خواست. چهارمین انحراف در مهدویت مربوط به اسماعیل فرزند امام صادق است که در عهد امام صادق درگذشت و هرگز ادعایی نداشت ولی بعدها از سوی شخصی به نام عبدا... بن میمون آیین اسماعیلیه بنیان گردید. سرانجام تیره ای از اسماعیلیان در مقر حکومتی به نام دولت فاطمیان تشکیل دادند و 270 سال بر بخش اعظم کشورهای اسلامی، حکومت کردند. سر سلسله فاطمیان عبیدالله المهدی، نخستین کسی است که بطور رسمی ادعای مهدویت نمود و با عنوان مهدی بیعت گرفت .(مهدی پور، شبهات مهدوی دوران ما، صص75-70)
3-1-2. تخریب پایه های فکری مهدی باوری از طریق ژست های علمی و به ظاهر شرق شناسی:
نظام سلطه زیر نقاب شرق شناسی، سربازان صلیبی و شوالیه های نقاب دار خود مانند فان فلوتن ، گلدزیهریهودی ، ولهوسن، پروکیلمن و دونالدسن را به نام مشتشرق وارد کشورهای اسلامی کرد تا شاید از طریق عملیات شبهه سازی اذهان افراد غیر متخصص و غیر آشنای با مبانی دقیق اسلامی را مشوب کند و از طریق آنان در پیکره جامعه اسلامی، رخنه ایجاد کند.
متأسفانه در این باب به توفیقاتی هم نایل شده اند و اسلام گرایانی چون احمد امین و محمد رشید رضا را به این دام کشیدند به گونه ای که در بررسی های مهدی شناختی اینان به راحتی می توان رگه های رسوبات استشراقی را مشاهده کرد.
3-1-3. حمایت از خود باختگان سر سپرده داخلی:
کوته فکران و سیه دلانی چون احمد کسروی، شریعت سنگلجی، سلمان رشدی و اخیرا احمد الکاتب که برای منور الفکر نامیده شدن در جامعه و تشویق های مدام و... ذوق زده شده اند، طعمه های خوبی بودند که سیه فکران سلطه جو و حیله باز، آنان را به راحتی با اعطای مدال های حلبی به دام خود بکشند و به اصطلاح، روانشناسان، آنان را شرطی کنند، یعنی مستقیم یا غیر مستقیم به آنان گوشزد کنند که هر لقب و عنوان و تشویق در برابر یک ضربه به اصول و باورها یا یک دهن کجی به مفاخر و ارزش ها نصیب آنان خواهد شد. در این میان ایده ناب و قرآنی مهدویت، نیز توسط برخی از دین فروشان مورد معامله قرار گرفت.
3-1-4. انتشار تبلیغات مسموم رسانه ای:
امپراطوری اهریمنی رسانه های استکباری و بمباران تبلیغاتی توپخانه های صوتی و تصویری و ژورنالیستی نظام سلطه، یکی از قوی ترین ابزارهای کودتای فکری و شستسوی مغزی توده هاست. اینان با جادوی صوت و تصویر، مخاطبان را افسون کرده، قدرت تفکر را از آنان سلب و عواطف آنان را علیه اهداف مورد نظرشان بسیج می کنند. در واپسین دهه های قرن 20 هجری این نوع را علیه ایده (ظهور مهدی موعود) شاهد بودیم. در سال 1982 م سریالی با نام نوستراداموس به مدت 3 ماه متوالی از شبکه تلویزیون آمریکا پخش شد. این فیلم سرگذشت ستاره شناس و پزشک فرانسوی به نام میشل نوستراداموس بود که نزدیک 500 سال قبل می زیسته که این فیلم پیشگویی های وی را درباره آینده جهان به تصویر کشیده بود که مهم ترین آن ها، پیشگویی وی درباره ظهور نواده پیامبر اسلام (ص) در مکه مکرمه و متحد ساختن مسلمانان و پیروزی بر اروپائیان و ویران کردن شهرهای بزرگ سرزمین جدید (آمریکا) بود. هدف از این مانور تبلیغاتی، به تصویر کشیدن چهره ای خشن، بی رحم ویرانگر و گرفتار جنون قدرت از مهدی موعود و تحریک و بسیج عواطف ملل غربی علیه اسلام و منجی موعود آن بود و در کوتاه مدت بستر سازی روانی برای مقابله با جنبش های اسلامی آرمان طلبی را که با الهام از ایده استکبار سوز مهدویت به احیای عزت و هویت ناب اسلامی خود، همت گماشته بودند، در دستور کار خود داشت.
3-1-5. تحریف اندیشه ناب مهدویت از طریق ارائه مقالات به ظاهر تحقیقی در کتب معتبر و پر مخاطبی که در گستره جهانی انتشار می یابد.
برای نمونه دائره المعارف آمریکانا، قدیمی ترین دائره المعارف انگلیسی زبان جهان به شمار می رود و طبعاً به لحاظ این قدمت از اعتبار و اشتهار ویژه ای در میان دائره المعارف های عمومی جهان برخوردار است. در این دائره المعارف (ویرایش 1998) با مراجعه به (Babism) و مدخل بابی گرائی به روشنی می بینیم که به رغم سیره یا ادعای معمول دائره المعارف های رسمی جهان، مبنی بر عدم جانبداری و حفظ بی طرفی در نگارش مدخل ها، مدخل مربوط به مسلک با بیت به نحوی محسوس جانبدارانه نوشته شده و چهره سران و فعالان اولیه این مسلک استعماری به گونه ای رندانه، چنان شهید نمایی شده که حس ترحم و دلسوزی خواننده را نسبت به این مسلک و سران آن بر می انگیزد و جالب است که جهت گیری مقاله به طور حساب شده، به سود بهائیت و به زیان رقیب بابی ها، (ازلی ها) تنظیم شده است.(هاشم العمیری، پیشین، صص317-315) قسمتی از ادعاهای کذب این مقاله را بر می شمریم: علاوه بر فرقه مذهبی دانستن آن، ریشه پیدایش آن را کشف باب می داند، کشته شدن 20 هزار نفر از پیروان باب در ایران در طی 6 سال، شهید شدن باب، تأکید نمودن بهائیان بر وحدت نوع بشر و ... در دانشنامه ایرانیکا نیز که زیر نظر احسان یار شاطر (بهائی زاده) تنظیم شده در مقاله زمینه های فکری مشروطیت نوشته عباس امانت تحت عنوان اولین مدافعان اصلاحات، از عباس افندی (پیشوای بهائیت) نیز در کنار میرزا ملکم خان و سید جمال الدین اسد آبادی و... یاد شده و با اشاره به آثار مکتوب آنان از عباس افندی و پدرش حسینعلی بها، چهره ای اصلاح طلب و هوادار دینی و فرهیختگی ترسیم شده است.
3-2. اهداف
از جمله اهداف استکبار جهانی و استعمار در کشورهای جهان سوم خصوصا کشورهای اسلامی پنج مورد را می توان ذکر کرد، که به ایجاز به توضیح آن می پردازیم:
3-2-1. دولت سازی:
از اهداف قدیمی و ابتدایی استکبار، استعمار مستقیم است که بصورت دولت سازی و دخالت مستقیم در کشورهای ذی نفوذ و تحت الحمایه صورت می گیرد. در مورد کشور ایران نیز در زمان پهلوی دوم، آمریکا در صدد تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی بود که امام خمینی (ره) از آن به شدت ابراز مخالفت کردند و آن را سرآغازی برای ورود بهائیان به دستگاه های دولتی ایران تفسیر نمودند.
چنانچه این پیش بینی امام هم درست بوقوع پیوست و بطور مثال «بهائیان بعد از جریان انقلاب سفید پست های حساسی را به اشغال خود در آوردند از جمله سپهبد اسدا... صنیعی، وزیر جنگ کابینه حسنعلی منصور؛ امیر عباس هویدا، وزیر دارایی دولت حسنعلی منصور و نخست وزیر بعدی؛ منصور روحانی، مدیر عامل سازمان آب تهران، وزیر آب و برق و وزیر کشاورزی در دولت هویدا؛ لیلی امیر ارجمند، رئیس کتابخانه دانشگاه ملی، رئیس کتابخانه ملی نفت، مشاور مخصوص فرح، مدیر برنامه های آموزشی ولیعهد؛ سر لشکر پرویز خسروانی، معاون فرماندهی کل ژاندارمری در سال 1343، معاون نخست وزیر و سرپرست تربیت بدنی در دوره هویدا؛ عطاءا... خسروانی، وزیر کار؛ فرخ رو پارسا، وزیر آموزش و پرورش؛ دکتر منوچهر شاهقلی وزیر بهداری و پرویز ثابتی معاون ساواک.
بهائیان در مدت کوتاهی چنان رشد کردند و مشاغل حساس را به اشغال خود درآوردند که در کابینه هویدا نه وزیر بهائی راه یافت. آن ها علاووه بر پست های حساس نظامی و سیاسی بر بسیاری از منابع اقتصادی نیز تسلط یافتند مثلا هژ بر یزدانی، صاحب سهام بانک ایرانیان و بانک توسعه کشاورزی و ثابت پاسال نیز از سرمایه داران بزرگ بهائی بودند. حتی مراکز فرهنگی مانند تلویزیون ایران نیز توسط حبیب ا... ثابت پاسال بهائی اداره می شد.»(حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران،ص185)
3-2-2. ملت سازی:
گر چه ملت سازی استعمار، بیشتر در مورد کشورهای استعمارگر صادق است، بدین معنی که آن ها ملت مورد نظرشان را در یک «خواب فرهنگی» نگه می دارند. از جمله راه کارهای آنان برای این هدف نیز سانسور خبری و تفسیرهای به رأی و تحلیل های نادرست اخبار است. مثلاً در اخبار رسمی که از تلویزیون خود، پخش می کنند، منشأ بسیاری از فسادها و کمبودها را «مسلمانان» معرفی می کنند یا مثلا نمادهای اسلامی مثل مسجد و محراب و... را با شگردهای طراحی و گرافیکی با عناصر خشونت ربط می دهند، که نمونه بارز آن در عرصه رسانه ای و سینمایی است، بخصوص سینمای هالیوود که از جمله فیلم هایی که در همین ارتباط ساخته اند، (فیلم 300) می باشد.
3-2-3. نخبه سازی:
در میان دانشمندان کشور خود و نیز کشورهای وابسته و تحت الحمایه، به دانشمندانی که از نظر سیاسی به آن ها وابسته اند. بیشتر توجه می کنند.(یادداشت های مسترهمفر، ترجمه ی بهرمن،ص91 ) در بین هنرمندان و ورزشکاران نیز این هدف دنبال می شود و متأسفانه در کشور جمهوری اسلامی ایران هم ما شاهد قدردانی از این نخبگان ملی! در جشنواره هایی مثل جشنواره فیلم دهه فجر و... هستیم.
3-2-4. فرهنگ سازی:
فرهنگ سازی به عنوان یکی از اهداف استعمار در کشورهای اسلامی به چند شکل عملیاتی می شود:

3-2-4-1. گرفتن روح دستورات و احکام اسلامی:
متأسفانه تا حدودی این سیاست، برای استعمار مؤثر واقع افتاده است. چنانچه امروزه بسیاری از اندیشه ها و صحبت های امام خمینی (ره) در مورد احکام اسلامی و مسایل سیاسی جهان اسلام به عنوان معمار کبیر انقلاب اسلامی حتی در خود کشور اسلامی ایران نادیده گرفته می شود. اگر ما قائلیم که امام خمینی با شناخت صحیح از اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام آمریکایی، اهداف استعمار را برای ملت ایران و ملت مسلمان جهان تبیین کرده است، باید آن اندیشه ها، امروزه نیز مورد استفاده واقع شود.
3 -2-4-2. باز گفتن دستورات اصیل اسلامی به مسلمین:
قصد دشمن از این کار این است که برای مثال وقتی بیت العدل می گوید هر بهائی در آپارتمان باید جزء اولین عیادت کنندگان فرد مریض باشد یا برخورد بسیار گرم و خوب با فرزندان همسایه داشته باشد، در واقع غیر مستقیم متذکر این مطلب می شود که اسلام، این دستورات را ندارد و دین بهاء ا... بهتر از اسلام بیانگر این دستورات است.
از آن جا که فرهنگ دارای یک پوسته و یک مغز می باشد، نهادهای فرهنگی به مثابه پوسته فرهنگ قلمداد می شود. مثلا نمادهای فرهنگ اسلامی، در مورد لباس، موی سر، نوع برخورد و... و مغز فرهنگ نیز آن روح دستورات اسلامی است که مثلا تکیه بر جماعت، اتحاد و همبستگی، الفت میان مسلمین و اعضای جامعه، تولی و تبری، پیروی از دستورات رهبر اسلامی و ... است.
مقام معظم رهبری نیز چندین سال پیش با تبیین تهاجم فرهنگی دشمن، خطر آن را متوجه همه اعضای جامعه اسلامی دانستند. باید توجه داشت، دشمن در این تهاجم فرهنگی بیش از آنکه به قشر فرهنگ توجه کند، روح فرهنگ را مورد حمله قرار داده است و با ایراد شبهات راجع به اعتقادات شیعه در ماهواره ها و سایت ها و... به تضعیف این باور مذهبی پرداخته است. گر چه ظاهر فرهنگ نیز از دستبرد تهاجم دشمن محفوظ نمانده است ولی تلاش اصلی دشمن در آن قسمت معطوف می باشد. برای نمونه شورای کتاب کودک که مواردی از قبیل کمک به شکوفایی ادبیات اصیل ایرانی برای کودکان و نوجوانان کمک به بهبود کیفی و کمی کتاب های کودکان و نوجوانان جزء اهداف آن می باشد، با سرمایه گذاری روی نویسندگان بهایی و یا مسلمان(!) مبلغ بهائیت در پی ترویج اندیشه های بهاییت و نفوذ تعالیم ضد و نقیض این فرقه در افکار کودکان و نوجوانان برمی آید.(دیدار، بیست سال تلاش،ص11)
دکتر عباسعلی روحانی که جزء هیئت مؤسس این شورا بوده است، روحی ارباب همچنین همسرش فروغ ارباب که علاوه بر ترجمه هایی برای کودکان، مقالات مسلکی نیز در نشریات خاص بهاییان به خصوص مجله ی آهنگ بدیع به چاپ رسانده اند، هوشنگ فتح اعظم که از مهره های شناخته شده ی بهایی می باشد، احسان یارشاطر از فراماسونرهای معروف و عضو لژ فراماسونی(مهر) و لیلا ایمن-که او هم بهایی بود- انتخاب می شد(همان،صص223-215)، از جمله افرادی می باشند که رژیم پهلوی در راستای ترویج بهائیت در بین اندیشه های نوجوانان از آن ها استفاده می کرد.
3-2-5. مذهب سازی:
از جمله اهداف دشمن در راه استعمار کشورها، سوء استفاده از اعتقادات مذهبی آن کشور می باشد. البته این مذهب سازی در ادبیات ما به این لفظ و معنا کاربرد دارد ولی در واقع استعمار کمتر به مذهب سازی مستقیم پرداخته است. البته آنان از هر راه ممکنی برای تضعیف امت ها استفاده می کنند. برای مثال ششمین دستوری که طی یک سند 50 صفحه ای به جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی، مسترهمفر، داده شده بود، تأسیس ادیان و مذهب های مختلف در کشورهای اسلامی است. در کتاب یادداشت های مسترهمفر(همان،ص91) آمده است:
«این [مورد بالا] به برنامه ریزی حساب شده ای نیاز دارد، به گونه ای که هر دین، با تمایلات مردم، به یک منطقه تناسب داشته باشد. مثلا باید چهار دین در مناطق شیعه پدید آورد، دینی که خدایش حسین بن علی باشد، دینی که جعفر صادق را پرستش کند، دینی که مهدی موعود را بپرستد و دینی که علی الرضا را عبادت کند؛ جای مناسب برای اولی کربلا، دوم اصفهان، سوم سامرا و چهارمی خراسان است، چنانچه باید مذهب های چهارگانه اهل سنت را به شیوه ادیان جداگانه ای در آورد که ارتباطی با یکدیگر نداشته باشند، بلکه دارای اختلافات خونینی باشند، در کتاب هایشان باید دست برد تا هر گروه تنها خود را مسلمان بداند و بر این باور باشد که دیگران کافرند و کشتن و بیرون راندن آنان واجب است.»
همانطور که گفته شد این مذهب سازی کمتر بصورت مستقیم مورد استفاده استعمار واقع شده است و بیشتر مواقع از بستر فراهم شده ناشی از علل مختلف اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و...، سوء استفاده شده است و از شیادانی نظیر سید علی محمد باب حمایت می کنند. «بنابراین در مورد علل گرایش پیروان به این فرقه ها می توان گفت فقراقتصادی و فرهنگی و ناامیدی مردم به علت شکست در جنگ های ایران و روس، ایده گرایش به منجی عالم بشریت حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه) را در میان مردم شدت بخشید. شیخ احمد احسایی به عنوان یکی از شاگردان علمای برجسته زمان مورد توجه عموم و دربار قرار گرفت . اندیشه های جدید او در مورد حضرت حجت (عج) نظر عده ای را به خود جلب نمود اما تکفیر او موجب پراکندگی آنان شد که با محافل علمی اصولی در تماس بودند، به عبارت دیگر خواص و عوام نزدیک از دور او پراکنده شدند... علی رغم برخی که زمینه اجتماعی جنبش بهائیت را تضاد طبقاتی مبتنی بر عوامل اقتصادی می دانند، به نظر می رسد که طبقات اجتماعی، آن زمان مبتنی بر زمینه های سیاسی، شکل گرفته بود و ریشه این جنبش عمدتاً در زمینه های سیاسی و فرهنگی نهفته است نه اقتصادی. شکست اقتدار دین و دولت در جنگ های ایران و روس و فقر عمومی مردم، زمینه را برای گرایش به شیخیه در پیروان این فرقه فراهم کرد.
تمایلات صوفی گرایانه محمد شاه و صدر اعظم، خواست دولت روسیه و همراهی بریتانیا برای شکستن مهم ترین عامل انسجام اجتماعی جامعه ایرانی یعنی مذهب شیعه، تضاد میان دولت و ملت در بخش ساختار سیاسی – اجتماعی و وجود جنبش شیخیه و تمایلات واقع گریز در اذهان عمدتاً طبقات پایین فرهنگی – سیاسی جامعه عمده ترین عواملی هستند که زمینه را برای بوجود آوردن جنبش بابیه فراهم نمودند. از آن پس این جنبش با حمایت بیگانگان در خارج از ایران برنامه ریزی شد و به حیات خود در شکل بهائیت و انواع آن ادامه داد.»(زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران،صص163-162)
4- روابط سران بهائیت با استعمار
4-1. با استعمار پیر انگلستان

در مورد ریشه بابیگری و عامل ایجاد آن، افرادی که نقش اول را به انگلیس می دهند، ملاحسین بشرویه را دلیل می آورند که مدتی در مشهد و بعد در بین النهرین جزء شبکه جاسوسی انگلیس کار می کرده و فکر با بیگری را به سید علی محمد باب شیرازی القا می کرده است. البته افرادی نیز ریشه پیدایش آن را بنا بر اظهارات شاهزاده دالگورکی، دولت شوروی می دانند که خاطراتش را بعد از سقوط تزارها و روی کار آمدن بلشویکها در مجله (شرق) منتشر کرده است.
هر دو گروه دلایل مقتضی در اثبات نظریات خود دارند ولی نکته قابل توجه این است که بر خلاف نقشه های قبلی این دو دولت، در این مورد با هم توافق داشته اند.
«وجود مواردی در مکتوبات و نامه های میرزا حسینعلی نوری و اخلاف او سبب شده که موضوع ارتباط دول استعماری با آیین های بابی و بهائی یکی از مسائل جدی و پر مناقشه تاریخ بهائیت شود... هیچ گونه شکی در مورد علاقه دول استعماری به پیگیری حوادث آن ها و گاهی دخالت آشکار در سیر تحولات این آیین ها از جمله فشار سیاسی دولت روس برای حفظ جان میرزا حسینعلی نوری نیست.
موارد دیگری از این علاقه دول استعماری در منابع بهائی و غیر بهائی گزارش شده است از جمله در سال 1278 م، (سرآرنولد باروز کمبال)، جنرال قنسولی دولت انگلستان، با میرزا حسینعلی در بغداد ملاقات و قبول حمایت و تابعیت دولت انگلیس و مهاجرت به هند استعماری یا هر نقطه دیگری را به او پیشنهاد کرد.»(شریف زاده، پایان نامه:نقش انگلیس در پیدایش فرقه های مذهبی بابیت و بهائیت)
«صبحی مهتدی (کاتب و منشی پیشین عباس افندی) نقل می کند زمانی که پس از جنگ جهانی اول و در سال های سلطه انگلیس بر مصر و فلسطین تصمیم گرفت همراه ابن اصدق (از عناصر شاخص بهائیت) جهت دیدار با عباس افندی از ایران به حیفا برود به محبت و همت آقای نعیمی (شاعر معروف بهائی)گذشته ازجواز حرکت به فلسطین، توصیه نیز از سفارت انگلیس دریافت کرد.»(صدری، دانشنامه ی جهان اسلام،ج4،ص736)
پس از اشغال نظامی فلسطین توسط ارتش انگلیس و قیمومیت بریتانیا بر آن دیار زخم خورده دو عنصر استعمارگر و صهیونیست در کادر حکومت انگلیس فلسطین ظاهر شدند که با عباس افندی و خانواده وی نیز پیوندی وثیق به هم زدند: سربرت سموئل و سررونالد استورز. در اوایل حکومت سموئل بود که دربار بریتانیا عنوان شهسوار طریقت امپراتوری بریتانیا را به عباس افندی اعطا کرد که اعطای این نشان به پاس قدردانی از خدمات بهائیان در دوران جنگ بود. روحیه ربانی (ماکسول) همسر آمریکایی شوقی ربانی می نویسد: موقعی که سرهربرت ساموئل از کار کناره گرفت [شوقی افندی، جانشین عباس افندی] نامه ای مملو از عواطف و هدیه [دوستانه] برای او مرقوم و ارسال فرمودند که هر جمله ای از آن حلقه محکمی گردید در سلسله روابط حسنه بین مرکز امر و حکومت این کشور.
استورز همراه ساموئل در تشییع جنازه عباس افندی (سال 1921) شرکت جست و پیشا پیش مشایعین، سراشیبی کوه کرمل را پیمود و به قول خود: آخرین مراتب خضوع و محبت قلبی خود را تقدیم داشت.(احمدی خواه، دوستان آنگلوصهیون عباس افندی، نشریه ی جام جم، ش29، ص16)
اخبار امری به تفصیل به اقدامات و ابراز احترامات این مقامات در مقابل سران بهائیت پرداخته است. که آقای موسی نجفی در مقاله بهائیت و انگلیس به رابطه این دو با هم پرداخته است: سابقه ارتباط و طمع انگلیس به بهائیان، چتر عنایت لندن بر سر پیشوا راز اعطای نشان و غیره.(نجفی، انگلیس و بهائیت، همان، ص15-12)
«بعد از پیروزی انگلستان بر عثمانی در آوریل 1920 م در فلسطین (مقر حاکم نظامی انگلیس) جشن بزرگی به افتخار عبدالبها برگزار شد که حاکم انگلیس، عالیترین نشان امپراتوری را که متضمن لقب Sir بود (شوالیه امپراتوری بریتانیا) به عباس افندی داد. عباس افندی نیز در مقام تشکر این دعا را گفت: اللهم ان سرادق العدل قد ضربت اطنابها علی هذه الارض المقدسه فی مشارقها و مغاربها. اللهم ایّد الامبراطور جورج الخامس انگلترا بتوفیقاتک الرحمانیه و أدم ظلها الظلیل علی هذه الاقلیم الجلیل بعونک و صونک و حمایتک انک انت المقتدر المتعالی العزیز الکریم.»
از جمله دلایل اعطای این لقب نیز تهیه آذوقه ارتش انگلیس و بیرون راندن عثمانی‌ها از خاک فلسطین گفته شده است. نیز عبدالبها بعد از تابعیت گرفتن عثمانی، تابعیت انگلیس را هم می‌گیرد تا به گفته خودش، انس و الفت میان ایران و انگلیس برقرار شود و افراد ایران جان خود را برای انگلیس فدا کنند و بر عکس. وی انگلیسی‌ها نفوسی پاک و پاکیزه می‌داند که برای صلح و اتحاد فعالیت دارند.
با شروع جنگ جهانی اول و اقدام عثمانی به فتح فلسطین عیدالبهاء به ظاهر طرفدار عثمانی ولی در واقع طرفدار انگلیس می‌باشد و لذا وقتی به جرم جاسوسی دستگیر می‌شود، قول می‌دهد که به انگلیس گزارش غلط دهد ولی باز هم به نفع انگلیس اقدام می‌کند به نحوی که جمال پاشا پادشاه عثمانی تصمیم به اعدام وی می‌گیرد و در مقابل، انگلیس نیز به پاس خدماتی که به دولت بریتانیا کرده است، از وی حمایت می‌کند.
4-2-باآمریکا:
باآنکه موسسین فرقه بهاییت ازابتدا روسیه وانگلیس بودند اما پس ازمدتی آمریکا به عنوان استعمار جدید و تازه نفس به میدان آمد به نحوی که باذکرشواهد متعدد تاریخی میتوان ازآمریکا به عنوان مهم ترین عامل حفظ وگسترش بهاییت نام برد. اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی آمریکا به صراحت حاکی ازحمایت وپشتیبانی آمریکا و به خصوص سرویس های جاسوسی آنها از بهایییان است که در این راه برای منحرف کردن افکار عمومی همواره ازمسیحیان صهیونیست مدد گرفته اند.آمریکاییان همچنین باروی کار آوردن مهره های خود زمینه حضور ورسمیت یافتن بهاییان درممالک اسلامی رافراهم آوردند ازجمله درمصرکه درزمان جمال عبد الناصر بهاییان به رسمیت شناخته نشدند و فعالیتشان غیر قانونی بود اما باروی کار آمدن انور سادات از آزادی برخوردار شدند. (سایه روشن بهاییت کیهان صص 142-146)
نتیجه گیری:
دستور به اتحاد و وحدت به اشکال مختلفی مورد تأکید قرآن و روایات اسلامی قرار گرفته است. در این بین احکام اجتماعی مذهب تشیع از قبیل نماز جمعه و جماعت حج امر به معروف ونهی از منکر این مهم را نمایان میکند. از طرف دیگر فرقه سازی وحمایت از فرق انحرافی وبدل ایجاد کردن در مقابل صراط مستقیم الهی هماره مورد توجه استعمار به مثابه ابزار مستحکم اختلاف افکنی در جوامع مسلمین بوده است.دراین بین فرقه ضاله بهاییت با حمایت های مستقیم وغیر مستقیم استعمار در جامعه اسلامی ایران موردحمایت قرار گرفته و میگیردکه هدف استعمار دراین راستا دولت سازی،ملت سازی،نخبه سازی وفرهنگ سازی و مذهب سازی میباشد.این مقاله با روش توصیفی تحلیلی وباتبیین مواردفوق،به روابط سران بهاییت بااستعمار پیر انگلستان وآمریکا می پردازد.
پرداختن به این سوالات میتواند به عنوان گام های بعدی این تحقیق مطرح شود:آیا امروزه دشمن اقدام مستقیم برای ایجاد مذهب جدید خواهد کرد؟ چه بسترهای انحرافی در دین اسلام و در مذهب تشیع و تسنن وجود دارد که احتمال سوء استفاده از آن توسط استعمار وجود دارد؟ راه های تقویت وحدت اسلامی، بررسی نقاط ضعف سیاست داخلی جمهوری اسلامی ایران در زمینه وحدت اسلامی، تفاوت دیدگاه ها و ارائه دیدگاه صواب از وحدت شیعه و سنی. حقوق بهائیان در قانون های جمهوری اسلامی یعنی در قانون اساسی جمهوری اسلامی، تبصره ها و آیین نامه ها و لایحه های دولت و نیز مصوبات مجلس شورای اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور و موارد معتبر دیگر. بررسی این که بهائیان در ایران، از چه حقوقی برخوردار هستند و از چه حقوقی محروم اند و دلایل هر کدام. بررسی مسایل فقهی در مورد بهائیان به عنوان کافران که نجس اند: منظور بررسی احکام نجاست است که مثلا در مورد طهارت و نجاست مسلمین چه برخوردی باید داشته باشند، قبرستان بهائیان آیا می تواند در قسمتی از قبرستان مسلمین باشد یا نه؟ ازدواج موقت با آن ها و دیگر مسایل فقهی و احکام مرتبط. شرکت های تجاری و اقتصادی بهائیان در ایران و در جهان .

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات