تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۱۰:۱۱  ، 
کد خبر : ۲۰۶۶۷۰

«سواد رسانه‌ای» و «جنگ نرم» (بخش دوم و پایانی)


امیریزدیان و حامدحاجی‌حیدری
مطلب سوم‏
سواد رسانه‌ای به شرح پیش گفته، در فضایی که متن ما را فراگرفته است، اهمیتی بیش از پیش یافته است.‏
مطالعات‏ فرهنگی و آموزش انتقادی، به منظور تعلیم حضور فراگیر فرهنگ رسانه‌ای در جامعة معاصر، گرایشات رو به رشدی نسبت به آموزش چندفرهنگی و سواد رسانه‌ای که موضوع تفاوت اجتماعی و چندفرهنگی را هدف قرار می‌دهد، از خود نشان می‌دهند.‏
عمده ناظران می‌پذیرند که بازنمایی رسانه‌ای، به ساخت تصاویر ذهنی ما و درک جهان کمک کرده و آموزش باید با چالش‌های دوگانة تدریس سواد رسانه‌ای در جوامع چندفرهنگی و همچنین، حساس‌سازی مردم و دانش‌آموزان نسبت به نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها در جامعه‌ای که اساس را بر تبعیض و نابرابری‌های جنسیتی، طبقاتی و نژادی نهاده است، مواجه شود.‏ نظریه سواد رسانه‌ای انتقادی، علاقه مند به بررسی نقش رسانه‌های عمده در وخیم‌تر کردن یا از بین بردن نابرابری‌هاست.‏ این رویکرد، علاقه مند است تا دریابد که آموزش رسانه‌ای و تولید رسانه‌های جایگزین، چگونه می‌تواند به ایجاد تنوع فرهنگی سالم و گفتگوی عقیدتی مستحکم‌تر کمک کند. آنها با برخی از جدی‌ترین مشکلات و مسائل که اخیرا در برابر ما به عنوان شهروند و دانش‌آموز قرار دارد، مواجه می‌شوند.‏
رسانه‌ها، بازتاب‌های معصوم حقیقت نیستند. آنها پول می‌گیرند و اغلب به تناسب دریافت پول حقایق را منتشر می‌سازند.‏
تحلیل‏ انتقادی رسانه، تلاش می‌کند تا ساختارهای سرکوب را شناسایی کرده و برملا سازد.‏ صرف حق اظهارنظر و گفتن اینکه "دانستن حق مردم است"، چیزی‌ست که همه مدعی آن می‌شود.‏
اما اینکه آیا رسانه‌ها واقعا فضایی برای‏ گفتگوی آزاد و اطلاع‌رسانی به مردم ایجاد می‌کنند یا خیر، مقوله دیگری است.‏
سواد رسانه‌ای انتقادی، پرورش مهارت‌ها برای تحلیل کدها و قواعد رسانه‌ای، توانایی نقد کلیشه‌ها، ارزش‌های مسلط و افکار مدافع کورکورانه قدرت است.‏ سواد رسانه‌ای انتقادی، توانمندی‌ برای تفسیر معانی و پیام‌های چندگانة موجود در متون رسانه‌ای است.‏
سواد رسانه‌ای به افراد کمک می‌کند تا هوشمندانه از رسانه‌ها استفاده کرده، محتوای رسانه‌ای را تشخیص داده و ارزش‌گذاری کنند، قالب‌های رسانه‌ای را به طور انتقادی تحلیل کنند، کاربردها و آثار رسانه‌ای را بررسی کنند و رسانه‌هایی جایگزین به وجود بیاورند.‏ با این وجود، در برنامه‌ریزی‏ آموزشی بحثی وجود دارد مبنی بر اینکه چه چیزی رشتة آموزش رسانه را با اولویت‌ها و برنامه‌های متفاوت، شکل می‌دهد؟‏
دیدگاه حمایت‌گرا‏ در تلاش است تا از جوانان در برابر تأثیرات اعتیاد و دستکاری رسانه‌ای محافظت کند و این کار را از طریق پرورش علاقه به سواد غیررسانه‌ای مانند کتاب و توجه به فرهنگ عالی و ارزش‌های زیبایی و حقیقت و کاستن از ارزش انواع فرهنگ رسانه‌ای و رایانه‌ای، انجام می‌دهد.‏
در مقابل، جریان "سواد رسانه‌ای" سعی دارد خواندن، تحلیل و رمزگشایی از متون رسانه‌ای را به طور موازی با پیشرفت سواد چاپی به دانش‌آموزان بیاموزد.‏ آموزش‌های رسانه‌ای به دانش‌آموزان‏ می‌آموزد که کیفیت زیباشناختی رسانه‌ها را درک کرده و از انواع فناوری‌های رسانه‌ای به عنوان ابزاری برای اظهار نظر و خلق شخصی استفاده کنند.‏
بر اساس این دیدگاه‌ها، سواد رسانه‌ای انتقادی، فرهنگ رسانه‌ای را به عنوان محصول چالش و تولید اجتماعی تحلیل کرده و به دانش‌آموزان می‌آموزد که در برابر بازنمایی‌ها و گفتمان‌های رسانه‌ای دیدگاهی انتقادی داشته باشند. اما در عین حال بر اهمیت فراگیری کاربرد رسانه‌ها به عنوان روشی برای اظهار نظر شخصی و فعالیت اجتماعی نیز تاکید دارد. ‏ مرکز سواد رسانه‌ای ایالات متحده (Center of Media Literacy-CML‏)، یک الگوی ارتباطی را مد نظر دارد، که طی آن پنج جنبه اصلی که جایگاهی مهم در عرصة سواد رسانه‌ای انتقادی دارد چنین معرفی شده است:‏
1. اصل عدم شفافیت(Non-Transparency‏):‌ تمام پیام‌های رسانه‌ای "ساخته" می‌شوند.‏
مفهوم اول بنیان سواد رسانه‌ای بوده، قدرت رسانه‌ها در ارائة پیام مشخص و شفاف را به چالش می‌کشد.‏
2. رمز‌ها و قواعد(‎(Codes & Rules‎‏: پیام‌های رسانه‌ای با استفاده از زبانی خلاق و قواعدی خاص ساخته می‌شوند.‏
دومین مفهوم اساسی نیز برای ترسیم این مهم که نشانه‌ها و نمادها چگونه عمل می‌کنند، قویاً بر نشانه‌شناسی متکی است. دانش‌آموزان سواد رسانه‌ای به وسیلة ‌نشانه‌شناسی وجود معانی دوگانه در نشانه‌ها را تحلیل می‌کنند:‏
 معنای لغوی و دال (مرجع تحت‌اللفظی برای محتوا)
 معنای ضمنی و مدلول (دلالتی ذهنی‌تر و اشتراکی‌تر از پیام بر اساس رمز‌های فرهنگی و ایدئولوژیک) ‏
3. رمزگشایی مخاطب‎(Audience Decoding)‎‏: افراد مختلف تجربه‌ای متفاوت از یک پیام رسانه‌ای واحد دارند‏
مفهوم سوم در فعالیت‌های مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگام در بریتانیا شکل گرفته است؛ جایی که مفهوم مخاطب فعال نظریه‌های پیشینی را که مخاطبان رسانه‌ای را افرادی منفعل و اغلب قربانی می‌پنداشت، به چالش کشیده است.‏تجهیز مخاطب از طریق تفکر انتقادی برای دانش‌آموزان، امر ضروری است تا بدین وسیله قدرت رسانه‌ها را به چالش کشیده و خوانش‌های دلخواه را خلق کنند. نظریه مخاطب لحظة دریافت را بستری چالش‌برانگیز از نظرفرهنگی در نظر می‌گیرد که در این بستر مهارت‌های تفکر انتقادی نیرویی بالقوه برای خوانش‌های متفاوت و چالشی آزادانه با گفتمان‌های مسلط به مخاطب ارائه می‌دهد.‏
4. محتوا و پیام‎(Content & Message)‎‏: رسانه‌ها در بردارندة ارزش‌ها و عقاید پنهانی خود هستند.‏
مفهوم اساسی چهارم بر محتوای واقعی پیام رسانه‌ای تمرکز دارد تا ایدئولوژی، تعصب و معانی ضمنی پیدا و پنهان در بازنمایی را به چالش بکشد. مطالعات فرهنگی، فمینیسم و آموزش انتقادی زرادخانه‌ای از تحقیق برای این منظور فراهم می‌آورند تا بازنمایی رسانه‌ای موضوعات مربوط به نژاد، طبقه، جنسیت و غیره به چالش کشیده شوند.‏
5. انگیزه(Motivation‏): رسانه‌ها در جهت کسب سود و یا قدرت ساماندهی شده‌اند.‏مفهوم پنجم دانش‌آموزان را به طرح این پرسش ترغیب می‌کند که پیام چرا و از کجا ارسال شده است.‏
الگوی حاصل از چهارچوب نظری:‏

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات