تاریخ انتشار : ۰۸ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۳:۳۳  ، 
کد خبر : ۲۰۹۷۸۶

بازخوانی نهضت تندروها (بخش اول)


وقتی متن سخنرانی آقای آغاجری را خواندم، احساس کردم که به 22 سال پیش بازگشته ام و در حال مطالعه جزوه گروه فرقان هستم. به خود لرزیدم و از اینکه خون استاد مطهری در حال لوث شدن است، بیمناک شدم.» فرزند استاد شهید مطهری
وقتی متن سخنرانی آقای آغاجری را خواندم، احساس کردم که به 22 سال پیش بازگشته ام و در حال مطالعه جزوه گروه فرقان هستم. به خود لرزیدم و از اینکه خون استاد مطهری در حال لوث شدن است، بیمناک شدم.» فرزند استاد شهید مطهری
در جبهه اصلاحات هر کسی نقش خود را بازی می کند و در این میان برخی چهره ها باید همچنان جهت‌گیری های جبهه را رادیکال نگه دارند و آتشی را که در زیر خاکستر نهفته است، حفظ کنند تا روزی که فضای سیاسی کشور اقتضاء کرد، تندروی‌های سال‌های اصلاحات بار دیگر کلید بخورد و این بار نزاع بنیادی با اصل نظام شکل بگیرد؛ به‌گونه‌ای که کار را یک سره کنند. شاید از همین روست که هاشم آغاجری که روزی از سوی دستگاه قضایی به خاطر سخنرانی توهین‌آمیز در خانه معلم همدان به اعدام محکوم شده بود، هر از گاهی بی‌پروا به مبانی دینی و انقلابی حمله می کند و در سوی دیگر امثال اکبر گنجی این پازل را تکمیل می کنند و حتی مهدویت و حیات موعود را نیز به انکار می نشینند. غافل از اینکه مردم پیوندی عمیق با مبانی دینی دارند و این دست مواضع تنها به انزوا رفتن اصلاحات را تشدید خواهد کرد.
آغاجری هنوز یک عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب به حساب می آید. کسی که آرزوی انقلاب در ایران را در سر دارد و علناً می گوید: «من دعا می کنم که اگر روزی انقلابی در این کشور اتفاق افتاد، آرام و مخملی باشد اما با این رویه آقایان باید منتظر یک انقلاب کلنگی بود چرا که جامعه ما را کینه و نفرت پرکرده است!»(1) کسی که سازمان مجاهدین تمام قد پشتش ایستاد تا آنجا که از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نامشروع لقب گرفت.
آغاجری زندگی سیاسی خود را از 15 سالگی با انجمن حجتیه در سال 48 آغاز کرده بود. او در سال 50 با گرایش به سازمان مجاهدین خلق مدنی به عضویت این گروه سیاسی درآمد و در سال 58 در خوزستان دست به تشکیل و راه اندازی کانونی فرهنگی- نظامی به نام فتح زد. و بعد از آن دفتر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را در آبادان راه اندازی نمود.(2)
عمده انتقاداتی که به آغاجری برمی گردد، به خاطر 2 سخنرانی توهین آمیز اوست که دومی حکم اعدام او را رقم می زند و برای مدت ها فضای سیاسی کشور را ملتهب و متأثر از خود می کند. آن گونه که آیت الله نوری همدانی با اشاره به سخنرانی نخست آغاجری می گوید: «اگر آن روز که این شخصیت اظهار داشت "دین افیون ملت‌هاست" با وی برخورد می‌شد امروز جرأت بیان این حرف‌ها را پیدا نمی‌کرد.»(3)
فضای تساهل و تسامحی که اصلاحات در کشور رایج کرد، چنین دستاوردهایی داشت. تسامح در برابر اهانت ها به حریم دین و مرجعیت بر جرأت جسارت کنندگان افزود و این گونه بود که ایران اسلامی، عرصه خروش اقشار مختلف مردم شد.
سخنرانی نخست آغاجری مربوط می شود به مراسم تجلیل از کدیور که در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد. آغاجری در این سخنرانی به تاسی از مارکس، دین را افیون توده ها و حکومت ها خواند. او در آنجا گفت: «من امروز می خواستم از نهج البلاغه سخن بگویم... اما به اقتضاء حال و موقعیت منصرف شدم... تصمیم گرفتم حکومت دینی را از منظری دیگر مورد توجه قرار دهم. به یاد آوردم این جمله معروف مارکس را که گفته است "دین افیون توده هاست." سخنی که مارکس در باب دین گفته است هر چند که تمام حقیقت نیست اما بخشی از حقیقت را در خود دارد... دین در حکومت های دینی نه تنها افیون توده هاست، آن چنان که مارکس گفته است؛ بلکه من می افزایم علاوه بر آن افیون حکومت ها هم هست.»(4)
مواضع آغاجری در راستای سکولاریزه کردن نظام و جدا کردن 2 حوزه دین و سیاست ابراز می شد و این همان مسیری بود که هم‌کیشان آغاجری نیز درصدد تبیین آن بودند تا از این طریق، روحانیت شیعی را خانه‌نشین کنند و آرزوی دیرینه معاندان نظام محقق گردد.
امام راحل در خصوص کسانی که دم از جدایی دین و سیاست می زدند، می فرمود:«گول نخورید از این اشخاصی که می خواهند بازی بدهند که آقا شما چه کار دارید به این کارها؛ دارند خودشان می کنند... ما مکلفیم به اینکه در امور دخالت کنیم. ما مکلفیم در امور سیاسی دخالت کنیم. مکلفیم شرعا همان طور که پیغمبر می کرد.»(5)
عجیب آنجاست که کسانی که بارها به بهانه های مختلف فریاد وااماما بلند کرده اند، خود کلیدی ترین تفکرات اسلام را تخطئه می کنند و خم هم به ابرو نمی آورند!
آغاجری در دانشگاه شهید بهشتی در ادامه گفت: «برای اینکه هسته و گوهر دین، محورهای اساسی دینداری که همانا ایمان و اعتقاد آزادانه و داوطلبانه انسان به متعلق دین است، جای خودش را به ظاهرگرایی، فرمالیسم، ریاکاری، مناسک پرستی عاری از حقیقت ندهد، نهاد دین باید از نهاد دولت تفکیک شود.... خواهش می کنیم از آقایان صاحب قدرت، حساب روش های حفظ قدرت خود را با روشهای حفظ دین و حقوق مردم خلط نکنند. چنین خلطی در درجه اول و پیش از همه چیز دین و مردم را پایمال می کند.»(6)
او از دموکراسی دم می زد و می گفت: «همیشه به نام تئوکراسی، دموکراسی سرکوب شده است.» او از مطهری و شریعتی هم یاد می کرد و اندیشه های ناهمگون و نادرست خود را به آنان نسبت می داد. در عین حال، از خاتمی به عنوانی یک اصلاح طلب دینی سخن به میان می آورد. او می گفت: «اگر مطهری اصلاح طلب دین بود. دوم خرداد و سخنگوی این حماسه ملی یعنی خاتمی اصلاح طلب انقلاب و دولت است. از این حیث پیوند اصلاح طلبی در این دو حیطه می تواند راهگشا و درس آموز باشد. به ویژه آنکه ما در جمهوری اسلامی به سر می بریم، نظامی که محصول پیوند دین و دولت است.»(7)
چندی بعد به دنبال اعتراضات گسترده مردم و روحانیون هم قطاران حزبی آغاجری به میدان آمدند تا در این قائله یار دیرینشان را همراهی کنند. تاج زاده طی سخنانی گفت:«من حرف های اخیر او (آغاجری) را که در جایی سخنرانی کرده است کاملا قبول دارم و چیزی که او درباره دین گفته مطهری نیز گفته است. پس چرا به مطهری اعتراض نمی کنند؟»
انتساب این نسبت به شهید مطهری بر آتش انتقادات افزود. آن گونه که شورای نظارت بر نشر آثار شهید مطهری رسماً اطلاعیه ای صادر کرد. در این اطلاعیه آمده بود: «نظر به اظهارات آقای تاج زاده مبنی بر اینکه گفته های اخیر آقای هاشم آغاجری در خصوص افیون بودن دین برای توده ها و حکومت ها همان چیزی است که استاد شهید آیت الله مطهری بیان کرده اند (چنانکه خود آقای آغاجری نیز این سخن را گفته اند) و نظر به سؤالات مکرر مردم شریف ایران از شورای نظارت بر نشر آثار استاد مطهری به اطلاع می رساند که این شورا پس از بررسی دقیق سخنان آقای هاشم آغاجری به این نتیجه و رای رسید که سخنان وی نه تنها همان چیزی نیست که استاد مطهری گفته اند، بلکه همان چیزی است که آن متفکر و مجاهد گرانقدر در راه مبارزه با آن به شهادت رسید. توضیح و مستندات این شورا در مقاله ای به قلم یکی از اعضای شورا در برخی روزنامه ها به چاپ می رسد. از خدای متعال تقوا و خلوص نیت مسئلت داریم.»(8)
پس از آن مقاله تند و صریح فرزند شهید مطهری در رسانه ها منتشر شد: «در خبرها آمده بود که آقای تاج زاده در سخنرانی خود در اردوی جامعه اسلامی دانشجویان در شیراز در پاسخ به سؤالی درباره سخنان اخیر آقای هاشم آغاجری گفته اند: "من حرف های اخیر او را که در جایی سخنرانی کرده است کاملاً قبول دارم و چیزی که او درباره دین گفته، مطهری نیز گفته است. پس چرا به مطهری اعتراض نمی کنند؟" پس از دیدن این خبر، متن دقیق سخنان آقای آغاجری را به دست آوردم تا درباره نظر آقای تاج زاده قضاوت عادلانه ای داشته باشم. بعد از مطالعه مطالب آقای آغاجری از سخن آقای تاج زاده متعجب و از نفوذ اندیشه های بیگانه در انقلاب اسلامی متأسف شدم.»(9)
دکتر علی مطهری ضمن پاسخ به برخی شبهاتی که در خصوص نگاه شهید مطهری مطرح شده است، آورده بود: «وقتی متن سخنرانی آقای آغاجری را خواندم، احساس کردم که به 22 سال پیش بازگشته ام و در حال مطالعه جزوه گروه فرقان هستم. به خود لرزیدم و از اینکه خون استاد مطهری در حال لوث شدن است، بیمناک شدم. حال چقدر قلب واقعیت است که درباره کسی که در راه مبارزه با این افکار انحرافی و خطرناک ناجوانمردانه و در حالی که امام و امت سخت به او نیازمند بودند، شهید شد، بگوییم او دارای همین افکار بود. به راستی اگر اعضای گروه فرقان که تز اصلی شان "اسلام منهای روحانیت" بود، امروز حضور داشتند، سخنی غیر از همین حرف ها می گفتند؟»(10)
علی مطهری به شدت نسبت به وضعیت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که حامی درجه اول آغاجری به شمار می آمد، ابراز نگرانی کرد: «وضعیتی که امروز سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پیدا کرده است. شباهت زیادی به وضعیت سازمان مجاهدین خلق در سال های 1350 تا 1354 یعنی قبل از تغییر ایدئولوژی این سازمان دارد... مبادا تاریخ تکرار شود و بار دیگر جوانان معصوم در راه افکار غلط کشته شوند و مصداق "خسر الدنیا و الاخره" گردند. پیشنهاد می کنم هر چه زودتر یک تجدید نظر در افکار و آرای خود بنمایید و اندیشه های خود را به اسلام شناسان عرضه بدارید و از انحراف مصون بمانید. اگر مطالب آقای آغاجری در سخنرانی مذکور مورد تایید آن سازمان است، باید قبول کنیم که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به شدت از صراط مستقیم منحرف شده است.»(11)
آغاجری از یک سو به مقدسات دینی حمله می کرد و از سوی دیگر راهبردهای حزبی و جناحی ارائه می داد و از خاتمی به عنوان یک چهره برجسته اصلاحات قدیسه می ساخت. در آستانه انتخابات ریاست جمهوری هشتم او از لزوم تبدیل انتخابات 80 به رفراندوم اصلاحات سخن گفت و ادامه داد: «این کار برای برداشته شدن آخرین موانع از سر راه اصلاحات لازم است.»(12)
تندروی ها در دوره اصلاحات تا به‌آنجا بود که شخص خاتمی را وادار به اعتراف کرد تا بعد از پایان دوره 8 ساله ریاست جمهوری از افراطیونی سخن به میان بیاورد که مانع پیشبرد اهداف اصلاحات شدند. افراطیونی که البته هیچ وقت مشخص نشدند و هیچ وقت خاتمی نخواست مرز خود را با آنها روشن کند. کسانی که امروز هم دور خاتمی هستند و شاید این مَثَل کارآیی خود را از دست داده است که "آدم مار گزیده از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود!" خاتمی صراحتاً گفت:«هم در طرح مسائل و هم در پیگیری آن تندروی هایی وجود داشت و همین مانع طرح اولویت های اصلاحات به صورت گام به گام شد.»(13) او ادامه داد: «در دوران اصلاحات برخی خواستار گذار از قانون اساسی بودند و در مقابل عده ای هم هر حرکت دولت را مقابله با ارزش ها می پنداشتند که هیچ کدام از این دو وجه مورد نظر ما نبود.»(14) جالب اینجاست که همان تندروهای دیروز که خاتمی از آنها سخن می گفت، امروز باز هم از حامیان او هستند و از کاندیداتوری او می گویند.
تندروها می کوشیدند تا خاتمی را به ورطه افراط سوق دهند. آغاجری در خرداد ماه 1380 در گفتگو با هفته نامه پیام نو گفت:«خاتمی باید شفافیت، صراحت و نشان دادن عزم و اراده ی جدی برای تغییر وضع موجود و تداوم قدرتمند اصلاحات در چهار سال دوم را همچنان در پیش بگیرد... آقای خاتمی صریحاً با آنها (مردم) عهد ببندد که در 4 سال بعد با اتکا به این رأی قاطع ملت در مقابل همه ی موانع خواهد ایستاد و هرگونه مماشات و محافظه کاری و در واقع ملاحظه را کنار خواهد گذاشت. چنانچه آقای خاتمی با این اپوزیسیون به صحنه بیاید، من فکر می کنم که روحیه ی پر نشاط و با انگیزه در بین مردم مجدداً فعلیت پیدا خواهد کرد.»(15)
سازمان نامشروع، با کارویژه بدبین کردن جوانان به اسلام و روحانیت
«مردم شریف و مسلمان ایران! سازمان موسوم به "مجاهدین انقلاب اسلامی" در جهت بدبین کردن نسل جوان به اسلام و روحانیت و تفکیک دین از سیاست -که هدف دشمنان جهانی اسلام نیز هست- تلاش می‌کند. سخنان موهن یکی از اعضاء مرکزیت این سازمان در همدان (توهین او به عقاید دینی، مراجع تقلید و مردم متدین ایران) و حمایت بی‌دریغ آن سازمان از گفته‌های او شاهدی بر این مدعاست. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چنین سازمانی را فاقد مشروعیت دینی می‌داند و متدینین را از همکاری با آنها بر حذر می‌دارد.» جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
با وجود آنکه سخنرانی نخست آغاجری که طی آن "دین" را "افیون توده‌ها و حکومت‌ها" خوانده بود، حواشی زیادی ایجاد کرد، اما او باز هم بر سر این بود که اهداف سازمان را در مسیر سکولاریزه کردن کشور با جدیت پی بگیرد. او این بار بیش از آنکه از مطهری بگوید، بر شریعتی تکیه کرد و در سالگرد درگذشت او در 29 خرداد 81 در خانه معلم همدان حاضر شد. آغاجری این‌بار جملاتی را بر زبان راند که نه تنها فضای کشور را به کلی ملتهب کرد، بلکه در خارج از کشور نیز دستاوریزی برای رسانه‌های معاند قرار گرفت. جملاتی که صدور حکم اولیه ارتداد او را در پی داشت. جملات آغاجری اگر چه در قالب یک سخنرانی به ظاهر علمی بیان می‌شد اما به اعتراف هم‌کیشان خود او، چندان با فضای علمی جلسه همخوانی نداشت.
عباس عبدی از جمله کسانی بود که صراحتاً به این عدم همخوانی اشاره کرد. او طی مصاحبه‌ای رسماً اعلام کرد: «ادبیات به‌کار گرفته شده توسط آغاجری مناسب بحث علمی نبوده. اگر وی قصد داشت به تحلیل وضعیت روحانیت بپردازد، بهتر بود به زبان علمی‌تر بحث می کرد، تا در نتیجه مجبور به استفاده از کلمات عمومی و لحن تحقیرآمیز نشود.»(16)
با وجود آنکه تندروهای اصلاحات خود به لحن تحقیرآمیز سخنان آغاجری معترف بودند و بعضاً در نوع بیان آغاجری اشکالاتی وارد می‌دانستند، هیچ‌گاه حاضر نشدند، سخنان وقیحانه یار غارشان را محکوم کنند. آنها تلاش کردند تا با سیاسی‌کاری حواشی ایجاد شده را جمع کنند. اما سخنان بی‌شرمانه آغاجری به این سادگی‌ها جمع‌شدنی نبود.
آغاجری در خانه معلم همدان بدون در نظر گرفتن تفاوت های بنیادی مسیحیت قرون وسطی و اسلام ناب از پروتستانتیزم اسلامی سخن به میان آورد و روحانیت، مرجعیت، مردم و مقدسات را یک جا به باد تمسخر گرفت. او آموزه‌های دین را سیاه و تاریک لقب داد و مردم را به واسطه تقلید میمون صفت خواند و تصریح کرد: «برای اصلاحات باید دین را تغییر داد.»(17)
آغاجری نهضت پروتستانتیزم را تئوریزه می‌کرد: «نهضت پروتستانتیزم می‌گفت ما مسیحیت را باید از دست روحانیت سنتی کلیسایی آزاد کنیم و دین را باید از دست پاپ نجات داد.» و از این مسیر حمله به روحانیت را در دستور کار داشت: «کی قبل از صفویه ما این سلسله مراتب را داشته‌ایم؟ ...نظام کلیسایی. از بالا شروع می‌شود، پاپ، اسقف‌ها، کاردینال‌ها، کشیش‌ها، کشیش محلی، کشیش فلان، بعد به تدریج در دوره ما تأثیر این فرهنگ و البته تحت تأثیر زمینه‌های اجتماعی و اقتدارگرایی در ایران، به سمت این سلسله مراتب طبقه‌ای با یک نظم سلسله مراتبی و یک نفر در رأس آن به نام آیت‌الله العظمی فی العالمین و السموات و الارضین و... تا آخر، این در رأس و بعد همین‌طور می‌آید پایین سلسله مراتب، آیت‌الله، حجت‌الاسلام، ثقة‌الاسلام، چی چی‌الاسلام (خنده تمسخر حضار) حالا در این چند سال اخیر که حوزه ما تبدیل به مسند دولتی هم شده، مسئله حساس شده، قبلا این عناوین دولتی نبوده.»
به دنبال توهین‌های بی حد و حصر آغاجری به روحانیت و حوزه‌های علمیه اقشار مختلف مردم همگام با علما به اعتراض برخاستند. آیت‌الله استادی رئیس شورای عالی حوزه علمیه قم دست به قلم برد و خطاب به خاتمی نوشت: «سخنان آقای هاشم آغاجری را از طریق تلکس خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران دریافت نمودیم که موجب تأثر و تاسف عمیق گردید. این اولین بار نیست که در برخی محافل و مجامع مقدسات اسلام و روحانیت شیعه مورد بی‌مهری قرار گرفته و یا با عباراتی دو پهلو دست خوش هتک و توهین می‌شود. اما تعابیر به کار رفته در صحبت‌های این شخص در توهین به روحانیت به قدری صریح است که قابل تحمل از سوی هیچ مسلمان متعهدی نمی‌باشد. سؤال اصلی اینجاست که این نوع اظهارات تا کی باید تکرار گردد؟ آیا نباید حضرتعالی از نفوذ اجرایی و معنوی که بر گروه‌های هوادار یا مدعی هواداری از دولت و مجلس دارید، استفاده کرده و به این بی حرمتی ها خاتمه دهید؟»(18)
دولت اصلاحات همچنان با تساهل و تسامح سخن می‌گفت و می‌کوشید تا دو سوی میدان را داشته باشد. دولتمردان هیچ گاه حاضر نشدند اظهارات وقیحانه آغاجری را آن‌گونه که باید محکوم کنند. و اینها همان کسانی هستند که امروز از شکاف بین دولت نهم و علما و بی اعتنایی دولت به حوزه سخن به میان بیاورند. همان ها که در دوره حیات سیاسی شان لحظه ای را برای حمله به دین و علما از دست ندادند.
حرف های آغاجری موجبات استقابل گسترده رسانه های بیگانه و معاندین نظام را فراهم آورد. علی رضا نوری زاده در مصاحبه با رادیو آمریکا اعلام کرد:«حرفی که آغاجری می‌زند، حرف اغلب آزاداندیشان است. به نظر من حرف‌های آغاجری موجب یک انقلاب و تحول فکری در عرصه رابطه دین و مردم خواهد بود.»(19)
دکتر محمود احمدی‌نژاد در پایان نشست شورای مرکزی جمعیت ایثارگران با اشاره به هتاکی‌های آغاجری گفت: «تندروها و افراطیون دوم خرداد این روزها حمله به روحانیت و دین را در دستور کار قرار داده‌اند و متأسفانه این همان جریان افراطی است که همواره مانع از استقرار آرامش و شکل‌گیری وفاق در کشور است و به نام اصلاح‌طلبی متحجرانه‌ترین شعارها را به زبان جاری می‌کند. اینان به دنبال اسلام التقاطی و سپس سکولار کردن جامعه هستند.»(20)
او همچنین ادامه داد: «این افراطیون روزی سخن از "عبور از خاتمی" و روزی دیگر "عبور از قانون اساسی" و امروز شعار "عبور از دین" را سر می‌دهند. اینان می‌دانند که روحانیت نماد مقاومت، ایستادگی و سربلندی جامعه ایرانی در طول تاریخ بوده است و بزرگترین مانع برای تحقق اهداف ضد اسلامی و ایرانی تندروها محسوب می‌شوند و روحانیت است که مانع بازگشت استبداد و حاکمیت استکبار در ایران می‌باشد. لذا امروز حمله به روحانیت را در دستور کار قرار داده‌اند.»(21)
شخصیت‌های مختلف سیاسی نسبت به جریانات پیش‌آمده اعلام موضع می‌کردند. مهندس سید مرتضی نبوی مسئول واحد سیاسی جامعه اسلامی مهندسین گفت: «تفکرات آغاجری به هیچ وجه به خود وی منحصر نمی‌شود. وی صرفاً به عنوان یک مهره پیاده کم‌ارزش یک جریان فکری عمل کرده است. آغاجری به صراحت حرف هایی را زده است که مجموعه طیف سکولار و ضد دین نفوذ کرده در درون دوم خرداد بدان معتقد هستند.»(22)
او با اشاره به جریان ضد دینی در دولت اصلاحات ادامه داد:«وجود جریان ضد دین در درون جبهه دوم خرداد که آغاجری صرفا مهره‌ای پیش‌تاخته از آن است دیگر برای افکار عمومی ثابت شده است و بسیاری از بزرگان این جبهه به ویژه آقای خاتمی و آقای کروبی نیز نسبت به خطر آن هشدار داده اند. جبهه دوم خرداد باید این هشدارها را جدی بگیرد و از مماشات نسبت به این جریان ضد دینی خودداری کند. چه در غیر این صورت احتمال تکرار حوادثی شبیه ماجرای اخیر همواره وجود دارد.»(23)
سید احمد خاتمی نیز این چنین لب به سخن گشود: «آنان که در پی تئوریزه کردن مجدد بردگی ملت ایرانند از سالیان پیش لبه تیز هجمه خود را علیه روحانیت اصیل و فداکار قرار دادند و آخرین آن اهنتی است که گوینده سخن وقیح "دین افیون توده ها و حکومت هاست" در خانه معلم همدان به روحانیت اصیل نموده است. به نظر می رسد مشکل گوینده و گویندگان این سخن روحانیت نیست بلکه مشکل آنها همان دین است که آن را افیون می دانند. آری از کسانی که از دین چنین تصوری دارند و از سوسیالیسم تعدیل شده به عنوان دین برتر یاد می کنند، انتظاری جز این نیست.»(24)
او به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اشاره کرد و افزود:«در اینجا باید از سازمانی که گوینده این سخن عضو آن است، سازمانی کهصندلی‌های مهم حکومت دینی را قبضه کرده است، پرسید آیا این سخنان را قبول دارید یا نه؟ خوشحال می‌شویم که بدون هیچ توجیه و اما و اگر بگویند که ما این مواضع را قبول نداریم. و اما اگر پاسخشان مثبت است، باید بدانند که سازمان منافقین هم از همین رهگذر به جهنم مخالفت با نظام اسلامی افتاده و در دام استکبار قرار گرفتند. امید آنکه تجربه شده را بار دیگر تکرار نکنند. که "من جرب المجرب حلت به الندامه"»(25)
غلامحسین الهام که آن روز سمت سخنگویی قوه قضائیه را در اختیار داشت، از جمله کسانی بود که نسبت به اظهارات آغاجری رسما واکنش نشان داد. او گفت:«امروز به صورت علنی شمشیرکشی به سوی دین میسر نیست. بنابراین دین زدایی به صورت آرام در زمینه ارکان جامعه دنبال می شود. در حالی که امکان پذیر نیست نظامی عنوان اسلامی داشته باشد، کارگزاران آن اسلامی نباشند، نمی شود نظام، اسلامی باشد، اما در بدنه آن اصحاب معاویه حکومت کنند.»(26)
او به سابقه حمله مستقیم به دنین اشاره کرد و هدف از بیان این دست حرف ها را این گونه توصیف کرد: «با این حرف جامعه را آزمایش کردند که دیدند ایستادگی وجود دارد. حالا به نهادهای دینی پرداخته‌اند و اهل مرجعیت را تخریب می کنند.»(27)
واکنش‌ها به سخنان آغاجری البته کمی متفاوت بود. برخی به شدت این اظهارات را محکوم کردند، برخی سعی کردند به راحتی و با ابراز نگرانی جزئی از کنار این اظهارات بگذرند و برخی دیگر در حمایت از سخنان آغاجری برآمدند.
حجت الاسلام و المسلمین کروبی که آن روز ریاست مجلس شورای اسلامی را عهده دار بود طی مصاحبه ای در خصوص توهین های صورت گرفته گفت:«متاسفانه برخی حرف ها و کارهای کشور روی حساب نیست. برای ما یک عنوان حجت الاسلامی باقی مانده که یک آقای دانشگاهی آمده و می خواهد آن را از ما بگیرد و می گویند این عناوین از کلیسا آمده است!»(28)
برخی تلاش کردند اعتراضات مردمی را توطئه ای علیه اصلاحات معرفی کنند. همان ها که پیشتر توهم توطئه را به رقیب نسبت می دادند! حسین مجاهد رئیس جبهه مشارکت همدان اظهار داشت:«مدتی به اجتماعات ما حمله نمی شد. در حالی که مسائل مورد طرح در آن جلسات نیز زیاد با مباحث جلسات اخیر فرق نمی کرد. گویا خودشان به بی فایدگی این اقدامات رسیده بودند... گروه های فشار دریافته اند که اگر فضا باز شود و نیروهای دوم خردادی بتوانند از طریق جلسات بحث و سخنرانی با مردم ارتباط برقرار کنند، استقبال قابل توجهی از آراء و اندیشه های آنها می شود. به همین خاطر می خواهند فضا را ببندند.»(29)
این سخنان اگر چه در باب دفاع از اتهاماتی که متوجه آغاجری است، مطرح می شد، اما در واقع اعترافی بزرگ بود به این موضوع که سخنان آغاجری همان موضوعاتی است که اعضای سازمان و اعضای جبهه مشارکت به آنها اعتقاد دارند و در جلسات مختلفشان بیان می کنند.
به دنبال اعتراضات گسترده مردم به سخنان آغاجری، سازمان مجاهدین انقلاب رسما بیانیه ای صادر کرد. بیانیه ای که نوعی دفاع تمام عیار از آغاجری به حساب می آمد. در این بیانیه آمده بود:«سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران افتخار می کند که اعضایی همچون دکتر هاشم آغاجری دارد. اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران از جًملًه دکتر هاشم آغاجری همچون گذشته معتقد به استقلال نهاد دین و مرجعیت از حکومت و قدرت است و این استقلال را ضامن سلامت نهاد دین و حفظ ایمان می دانند.»(30)
به دنبال این بیانیه، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به ریاست آیت‌الله مشکینی تشکیل جلسه داد و در نهایت اطلاعیه‌ای صادر کرد که طی آن سازمان مجاهدین فاقد مشروعیت دینی دانسته می‌شد. در این اطلاعیه آمده بود: «مردم شریف و مسلمان ایران! سازمان موسوم به "مجاهدین انقلاب اسلامی" در جهت بدبین کردن نسل جوان به اسلام و روحانیت و تفکیک دین از سیاست -که هدف دشمنان جهانی اسلام نیز هست- تلاش می‌کند. سخنان موهن یکی از اعضاء مرکزیت این سازمان در همدان (توهین او به عقاید دینی، مراجع تقلید و مردم متدین ایران) و حمایت بی دریغ آن سازمان از گفته‌های او شاهدی بر این مدعاست. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چنین سازمانی را فاقد مشروعیت دینی می‌داند و متدینین را از همکاری با آنها بر حذر می‌دارد.»
اطلاعیه صریح جامعه مدرسین حوزه علمیه قم جای هیچ شک و شبهه‌ای باقی نمی‌گذاشت. جامعه مدرسین همان مجموعه است که امام راحل درباره آن فرموده بودند:«به فرزندان انقلابیم بفرمایید که تندروی عاقبت خوبی ندارد. اگر آنان جذب حضرات آقایات جامعه محترم مدرسین نشوند، در آینده گرفتار کسانی خواهند شد که روح اسلام آمریکاییند.»
با اطلاعیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم عملا ماجرا وارد فاز جدیدی شد، باب تخریب جامعه مدرسین نیز باز شد و حمله به روحانیت شدت گرفت...

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات