تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۸:۲۰  ، 
کد خبر : ۲۱۰۷۴۹

آثار جهانی شدن اقتصاد بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (بخش نخست)


لیلا ممیز، کارشناس روابط بین الملل
با تفکیک جغرافیایی کشورها در قالب مفهوم «مرز» سیاست عملاً‌ در دو حوزه مجزا، اما مرتبط، تقسیم‌بندی شد. سیاست داخلی در ذیل حاکمیت به صورت مطلق، و سیاست خارجی در فضایی متفاوت به صورت نسبی تعریف و پذیرفته گردید. فرایند پیچیده جهانی شدن این روند را متحول نمود و شرایط جدیدی را ایجاد کرد که به تغییر رابطه سیاست داخلی و سیاست خارجی انجامید. همچنین رابطه اقتصاد و سیاست نیز در چالشی مستمر قرار گرفت که متغیرهای داخلی و خارجی در رقابتی طاقت‌فرسا غلبۀ یکی بر دیگری را زمینه‌سازی می‌کنند. در این مقاله تلاش نویسنده بر شناسایی آثار جهانی شدن، با تمرکز بر وجه اقتصادی آن، بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران معطوف می‌باشد.
اندیشکده روابط بین الملل ـ هدف این پژوهش بررسی تأثیر جهانی شدن اقتصاد بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می‌باشد. در قسمت اول به شناسایی متغیر مستقل، یعنی جهانی شدن اقتصاد، و در قسمت دوم به متأثر شدن سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از آن، یعنی متغیر وابسته، پرداخته می‌شود. پرسش اصلی پژوهش این است که جهانی شدن اقتصاد (به معنای کم اهمیت شدن مرزهای ملی به وسیله ارتباطات و مبادلات پولی و تجاری) چه تأثیری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذاشته است؟ در پاسخ اجمالی می‌‌‌توان گفت که جهانی شدن و به ویژه آثار اقتصادی آن باعث شده است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه و تعامل با محیط بیرونی بعضی از جنبه‌های جهانی شدن را بپذیرد و از آرمان‌گرایی صرف به آرمان‌گرای واقع‌نگر و درحقیقت به سوی میانه‌روی و اعتدال میل کند. گفتمان دهه دوم انقلاب با شاخص اصلاح‌طلبی اقتصادی و سیاست تعدیل، گفتمان دهه سوم انقلاب با شاخص‌های صلح‌دوستی و همزیستی در روابط خارجی بیانگر رویکرد اعتدال و میانه‌روی جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی می‌باشد.
در جهت پاسخ تفصیلی به سوال اصلی، در این پژوهش تلاش می‌شود که ابتدا تعریف و ماهیت جهانی شدن اقتصاد و ابعاد آن، یعنی: جهانی شدن تجارت، جهانی شدن تولید، رشد سرمایه‌گذاری خارجی و جهانی شدن فناوری، بررسی اجمالی گردد. سپس به سیاست خارجی ایران در سیر جهانی شدن اقتصاد پرداخته شده است. در قسمت سیاستگذاری خارجی ایران و اقتصاد جهانی به این موضوع توجه شده است که جهانی شدن اقتصاد، با ارزش‌ها و هنجارهایی که دارد، نوعی روابط اقتصادی را پدید آورده که دولت جمهوری اسلامی ایران را نسبت به فرآیندهای اقتصادی جهانی متعهد ساخته و این طرز تلقی دولت از سیاست خارجی موضعی مبتنی بر همکاری هم به لحاظ منطقه‌ای و هم به لحاظ بین‌المللی را موجب گردیده است. در قسمت بعد، به دلایل و مسائل مهمی که در عصر جهانی شدن اقتصاد در دستور کار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است ــ تا منطبق بر ویژگی‌های جدید اقتصاد بین‌الملل و براساس دیپلماسی اقتصادی نوین عمل کند ــ پرداخته شده است. سیر تاثیرگذاری جهانی شدن اقتصاد بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران موضوع پایانی این مقاله خواهد بود. در این قسمت به اقدامهای اساسی که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تحت تأثیر جهانی شدن اقتصاد در دستور کار خود قرار داده پرداخته شده که شامل موارد زیر است: الف) خصوصی‌سازی صنایع دولتی و کاهش حجم بوروکراسی؛ ب) هماهنگ‌سازی سیاستهای اقتصادی با سیاستهای سازمانهای مالی و بین‌المللی؛ ج) سیاست جذب سرمایه‌های خارجی.
چارچوب مفهومی بحث
مجموعه عواملی سنتز جهانی شدن را موجب گردیده است که بخشی از آن به ایدئولوژی نظام سرمایه‌داری و بخش دیگر به پیشرفت علمی و به ویژه کاربرد علوم تجربی مربوط است. اندیشه و نهاد اخلاق کار پروتستانی نیز محرک دیگری برای رشد و تولید انبوه در سطح جهانی محسوب می‌شود. البته جهانی‌شدن تعاریف متعددی دارد و دارای ابعاد مختلفی است که در این قسمت مفهوم جهانی‌شدن و جهانی‌شدن اقتصاد ــ که رویکرد این نوشتار می‌باشد _ مطرح گشته است.
جهانی شدن یعنی گسترش و تعمیق پیوندها و وابستگی‌های متقابل در سطح جهان. اما در حوزه اقتصادی، جهانی شدن مفهوم خاصی دارد. جهانی شدن اقتصاد یعنی اینکه فرایند توزیع و تولید کالا در سطح جهانی و بدون توجه ویژه به مرزهای جغرافیایی_ سیاسی انجام می‌گیرد.
پژوهشگران اقتصادی، جهانی شدن را به طرق مختلف تعریف نموده‌ و هر یک از منظر خاصی به این مساله نگاه کرده‌اند. کروگمن و رنه بالز جهانی شدن را ادغام بیشتر بازارهای جهانی تعریف کرده‌اند. پروفسور کول با بهره‌گیری تکامل یابنده‌ای از فعالیتهای فرامرزی بنگاه‌ها و شرکتها، که شامل سرمایه‌گذاری بین‌المللی، تجارت، همکاری برای ابداع و نوآوری، توسعه فرآورده‌های تازه، تولید، منبع‌شناسی و بازاریابی است، جهانی شدن را تعریف می‌کند.
مک ایوان جهانی شدن را گسترش بین‌المللی مناسبات تولیدی و مبادله سرمایه‌سالارانه می‌داند. ساتکلیف و گلین با تأکید بر گسترش سرمایه‌داری، جهانی شدن را با به ‌هم‌پیوستگی بیشتر اقتصادها مشخص می‌کنند. لئوارد بر این عقیده است که جهانی شدن وضعیتی است که رفاه یک مرد یا زن عادی، دیگر فقط به عملکرد دولتشان وابسته نمی‌باشد. آنتونی مک گرو یادآور می‌شود که جهانی شدن اقتصاد به معنای تحولی ژرف در اقتصاد جهانی، ایجاد یک بازار مشترک جهانی و نابودی دولت ــ ملت‌ها به عنوان موجودیتهای اقتصادی می‌باشد. پیتر ویلکین جهانی شدن را به مثابه یک فرایند دگرگونی در نظام جهانی سرمایه‌داری و فرایندی که مجموعه‌ای از گرایشهای ساختاری و ایدئولوژیک را تشدید می‌کند، تعریف می‌نماید . صندوق بین‌المللی پول جهانی شدن را ادغام وسیع و عمیق‌تر تعریف می‌کند. به عبارت دیگر، جهانی شدن را رشد وابستگی متقابل اقتصادی کشورها در سراسر جهان از طریق افزایش حجم و تنوع مبادلات کالا و خدمات و جریان سرمایه در ماورای مرزها و همچنین از طریق پخش گسترده‌تر و وسیع‌تر تکنولوژی می‌داند.
درحقیقت، جهانی شدن در بعد اقتصادی مجموعه تحولاتی است که در عوامل و نهادهای تولید، تحرک ویژه‌ای ایجاد می‌کند و یکنواخت‌سازی مصرف و تولید و کم شدن فاصلۀ قیمتها، دستمزدها، هزینه‌ها و قوانین گمرکی را به دنبال دارد. همزمان با کاهش مداخله دولت در بعضی از امور اقتصادی، قدرت بازار و بخش خصوصی و شرکتها افزایش می‌یابد. سرعت و گسترش ارتباطات و آزادی تجارت بر مبادلات کشورها سایه می‌افکند و در فرایند فعلی، جهانی شدن اقتصاد تقریبا مترادف با الحاق کشورها به سازمان تجارت جهانی (WTO) تلقی می‌شود. با وجود تاثیرات فوق در روند جهانی شدن، بسیاری از متفکران کشورهای پیشرفته معتقدند که تحقق کامل فرایند جهانی شدن در هر صورت در همه ابعاد مادی و معنوی برنده و بازنده‌هایی دارد و البته همه کشورهای جهان این امکان را ندارند که از تمامی محورهای آسیب‌پذیر کشور و ملت خود در برابر جهانی شدن محافظت کنند. یکی از سیاستهای اعلام‌شده در فرایند جهانی شدن، تقلیل نیروی کار بخشهای دولتی و خصوصی است. این امر موجب بیکاریهای جدیدی خواهد شد. تا سال 1995، در مکزیک نیروی کار مشکل حیاتی نداشت، ولی پس از آن ششصدهزار کارگر اخراج شدند و قدرت خرید کارگران بیش از 25 درصد کاهش یافت و این یکی از مسائل و مشکلات جهانی شدن در آن منطقه است. ادغام شرکتها در نیمه دوم دهه 1990 باعث شد بیش از 5/2 میلیون بیکار به وجود آید. در حقیقت، در شرکتهای بزرگ نیروی کار بین 10 تا 30 درصد کاهش پیدا کرد.
در یک تحلیل می توان گفت همواره دو دید کلی در خصوص جهانی شدن به چشم می‌خورد: «جهانی شدن» به عنوان یک فرآیند (Process) که وجه توصیفی تحولات معاصر را شامل می‌شود و «جهانی سازی» به عنوان یک طرح (Project) که متضمن وجه تجویزی تحولات می‌باشد. این دو زاویۀ دید، گرچه با یکدیگر مرتبط هستند، در تبیین صورت‌مسأله و نحوۀ برخورد با آثار، تبعات و مدیریت راهبردی آن، در دو سوی کاملاً متفاوت سیر می‌کنند. در همین چارچوب، سؤالی که اغلب جوامع در حال توسعه در مورد نحوۀ تعامل با پدیدۀ جهانی شدن، چه به صورت فرآیند و چه به صورت طرح، با آن مواجه می‌باشند، طرد کامل‌ «جهانی شدن» به عنوان نماد عینی نظم «امپریالیسم لیبرال» یا قبول گریز‌ناپذیر آن به عنوان «تنگنای طلایی» گذار به عصر مابعد صنعتی است. برنامۀ ملی مطالعات جهانی شدن در ایران، با توجه به اهمیت گفتمان و تأثیرات عملی جهانی شدن در دهۀ معاصر، به ضرورت تبیین سیاست‌های کلان کشور و ارتقای سطح توان نظام و دولت در مدیریت این پدیده همت گمارده و عملاً رویکرد بینابینی مدیریت‌پذیر، نه نفی کامل و نه پذیرش کامل، را در دستور کار خود قرار داده است و در عین حال اصل موضوع را در سطح «پدیدارشناسی» باز می‌کاود.
ماهیت و عناصر جهانی شدن اقتصاد
جهانی شدن از واژهایی است که همواره مورد بحث محافل علمی و اجرایی جامعه می‌باشد. گروهی از تحلیلگران دو واژه جهانی شدن و بین‌المللی شدن را مترادف یکدیگر می‌پندارند، در حالی‌که بین‌المللی شدن به بین‌المللی شدن هنجارها و درک مشترک بین رهبران کشورها اشاره دارد و به جای نظام بین‌المللی می‌توان از جامعه بین‌المللی استفاده کرد. عده‌ای جهانی شدن را مترادف روابط بین‌الملل می‌دانند؛ در حالی‌که روابط بین‌الملل ناظر بر روابط بین دولتهاست و با جهانی شدن بسیار متفاوت است. جهانی شدن، فرایند افزایش ارتباطات بین جوامع است، به شکلی که حوادث و رویدادهای یک گوشه از جهان به شکل فزاینده‌ای بر کل جهان اثر می‌گذارد. در دنیای جهانی‌شده وقایع و رخدادهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، محیط زیستی، و بهداشتی به یکدیگر مرتبط‌اند. آنتونی گیدنز جهانی شدن را افزایش و تقویت روابط اجتماعی در گستره جهان تعریف می‌کند که مناطق جغرافیای دور از هم را به گونه‌ای به یکدیگر ارتباط می‌دهد که رویدادها و وقایع در یک نقطه بر اتفاقات منطقه دیگر که در فاصله بسیار دور واقع شده است اثر می‌گذارد و بالعکس.
جهانی شدن اقتصاد بارزترین و مشخص‌ترین نمونه جهانی شدن به شمار می‌رود. به عبارت دیگر، جهانی شدن در بعد اقتصادی از گستردگی، سرعت و عمق بیشتری برخوردار است. وجه مسلط و غالب اقتصاد در فرآیند جهانی شدن به گونه‌ای است که ابعاد سیاسی و فرهنگی این فرآیند تحت تأثیر بعد اقتصادی شکل گرفته و در حال انجام است. جهانی شدن اقتصاد دو مشخصه مهم را شامل می‌شود. حیطه و عمق از یک طرف دربردارنده مجموعه‌ای از فرآیندهاست که در سراسر جهان نمود پیدا می‌کند و از طرف دیگر مستلزم سطوح بالای تعامل یا وابستگی متقابل میان دولتها و جوامعی است که تشکیل‌دهنده‌ جامعه جهانی هستند. در شرایط جهانی شدن، اقتصاد فرآیندی رو به پیشرفت است که در آن تعاملات فرامرزی به سرعت در حال شکل‌گیری و گسترش و وابستگی متقابل اقتصادی میان کنش‌های واحدهای در حال جهانی شدن، حکومتها و نهادهای عمومی و خصوصی در یک کشور در حال تعمیق است. سطحی‌ترین شکل جهانی شدن اقتصاد این است که یک واحد اقتصادی در کشوری خاص، در قالب اهداف تجاری درازمدت در شیوه‌ تولید با واحدهای اقتصادی دیگر در سراسر جهان در تعامل باشد. این تعامل شکل شبکه‌ای زنجیروار از ارزش‌افزوده آسان و سریع سودهای به‌دست‌آمده و هزاران نوع دیگر از همکاری است.
جهانی شدن اقتصاد دو بعد کمّی و کیفی را شامل می‌شود. به لحاظ کمّی، این امر در افزایش تجارت و حرکت سیال سرمایه‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها، افزایش مسافرتها و مهاجرتها و... تبلور می‌یابد؛ و به لحاظ کیفی، بر خلاف بعد کمّی که ویژگی قرن بیستم است، در سالهای اخیر خود را نشان داده که در قالب تسلط متغیرهای اقتصاد بر تعاملات بین‌الملل، ظهور بازیگران جدید جهانی و توسعه سریع فناوری‌های ارتباطی نمود یافته است. این تحولات سبب گردیده است که بسیاری از نظریه‌پردازان از پایان یافتن دوران بین‌المللی و آغاز دوران جهانی شدن سخن به زبان آورند.
به طور کلی می‌توان گفت جهانی شدن اقتصاد به معنای وابستگی شدید اقتصاد داخلی و خارجی کشورهای گوناگون به یکدیگر، کاهش معتنابه موانع گمرکی در تجارت بین‌الملل، گستردگی نقل و انتقالات مالی بین کشورها، دسترسی همزمان به اطلاعات توسط تکنولوژی، برداشته شدن مرزها در مناطق مختلف جغرافیایی به منظور ایجاد بازار مشترک و تولید بیشتر و تحرک نیروی کار و یکسان‌سازی قوانین مختلف در کلیه سطوح می‌باشد . جهانی شدن اقتصاد این مفهوم را دربردارد که تصمیمات و اقدامات اقتصادی در یک بخش از جهان نتایج مهمی برای اشخاص و اقتصادهای دیگر دربردارد.
از منظر دیگر، جهانی شدن اقتصاد دارای دو بعد است؛ بعد اول مفهوم گسترش جغرافیایی را شامل می‌شود. لذا جهانی‌شدن اقتصاد به طور فزاینده‌ای فضای جغرافیایی گسترده‌ای را اشغال می‌کند. در بعد دوم، جهانی شدن اقتصاد مفهوم فزاینده‌ای دارد که شدت و فشرده شدن وابستگی‌ها، پیوندها و تعاملات بیشتر اقتصادی را دربرمی‌گیرد. لذا ترسیم جهانی شدن اقتصاد به شکل فرآیندهای متعدد، متکثر و گسترده الزام‌آور است. جهانی شدن اقتصاد روی ماهیت بی‌مرز بودن امور اقتصادی تأکید می‌ورزد و بالاخره جهانی شدن اقتصاد بر تبدیل شدن جهانی، به ویژه اقتصاد جهانی، به یک واحد همگرا شده تأکید می‌کند. نتیجه وضعیت فوق این است که توان نظم بخشیدن به اقتصادهای ملی از بین می‌رود و نظام اقتصادی جهانی جانشین آن می‌شود.
اقتصاد نوین جهانی واقعیتی است که جهانی شدن بسیاری از ویژگیهای آن را شکل می-بخشد. امروزه این ویژگی‌ها هر یک موضوع علوم و دانشهای متداول است. جهانی شدن، فراتر از همه چیز، تحولی بنیادین در نخستین عرصه فعالیت اقتصادی انسان، یعنی بازار، است. در گذشته اقتصاد ملی کانون اصلی توجه بسیاری از اقتصاددانان قرار گرفته بود، اما امروزه دیگر این چنین نیست. بازارهای ملی هر چه بیشتر به بازارهای بین‌المللی می-پیوندند. آنها در واقع زیرمجموعه‌هایی از بازارهای بزرگ فراملی هستند. بازارهای فراملی افزون بر اینکه از ویژگی چند منظوره بودن و تنوع برخوردارند، به واقع جهانی و فراگیرند. این بازارها نه تنها محل مبادله مقادیر بی‌شمار کالا و خدمات می‌باشد، بلکه سرمایه و حتی کالا نیز در آن در گردش درمی‌آید. به عنوان مثال، سرمایه‌گذاری در پروژه-های مالی مربوط به بازارهای داخلی، اگر بازدهی لازم را نداشته باشد، به سمت هر پروژه خارجی دیگری که از بازده سرمایه‌ بیشتری برخوردار باشد سوق پیدا می‌کند. اکنون الکتریسیته با سرعت هر چه بیشتر خود روزانه تریلیون‌ها دلار پول را در سراسر دنیا به گردش درمی‌آورد و این باعث شده است بازارهای ملی و پولی نیز گسترده‌ای جهانی پیدا کنند. امروزه دیگر کالاهای تولیدی مورد مبادله در بازارهای جهانی فقط محصول کشوری واحد نیستند، بلکه شبکه‌ای بین‌المللی از تولید‌کنندگان و عرضه‌کنندگان هستند که این کالاها را تولید و به بازارهای جهانی عرضه می‌کنند.
در مطالعه فرآیند جهانی شدن اقتصاد عوامل مختلفی یافت می‌شود که هر یک در ایجاد و تداوم این فرایند مؤثر واقع شده و می‌شوند. اما به طور کلی چهار عامل اساسی و بنیادین وجود دارد که به طور ملموس چرخهای جهانی شدن اقتصاد به شمار می‌روند و این متغیرهای اصلی سایر پدیده‌ها و عوامل جهانی شدن را تحت تأثیر قرار داده ‌است که در زیر به آنها اشاره می‌‌شود:
1ــ جهانی شدن تجارت
در فرآیند فعلی جهانی شدن، که از جنگ جهانی دوم به بعد آغاز شده است، گسترش تجارت خارجی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. امضای موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (گات) و تبدیل این نهاد به سازمان تجارت جهانی در طی زمان می‌تواند بیانگر اهمیت این نهادها در برقراری تجارت آزاد و ایجاد وابستگی اقتصادی کشورها به یکدیگر و جهانی شدن اقتصادها باشد. اکنون بازارهای جهانی، در کالاها، و به شکلی روزافزون، در خدمات، کشورها، مناطق، شهرها، سازمانها و افراد را در نقطه‌ای که بسیار فراتر از تصور تجارت به عنوان مبادله محصولات ملی است به هم می‌پیوندند. توسعه کمّی و کیفی تجارت در سطح جهانی یکی از شاخصه‌های بنیادی، مهم و بارز جهانی شدن اقتصاد به شمار می‌آید. این شاخصه، که سابقه‌ای به قدمت فرآیند جهانی شدن اقتصاد دارد، بار اصلی و اولیه این فرآیند را به دوش می‌کشد. به عبارت دیگر، تجارت بین‌المللی اولین نمود و سمبل جهانی شدن اقتصاد به شمار می‌آید که سابقه آن به اواسط قرن نوزدهم باز می‌گردد. در عصر جهانی شدن اقتصاد، تجارت از اشکال سنتی و محدود خود خارج شده و در قالبهای جدید، یعنی مدیریت سازمان تجارت جهانی بر تجارت جهانی و ظهور منطقه‌گرایی، و در پیوند با پدیده‌های دیگر اقتصاد به سیر رو به رشد خود ادامه می‌دهد.
2ــ جهانی شدن تولید
یکی از ابزارهای دیگر که در دو دهه گذشته ادغام اقتصادی کشورهای جهان را موجب گشته و جهانی شدن را سرعت بخشیده است، جهانی شدن تولید می‌باشد؛ در واقع پس از آنکه مساله سرمایه‌گذاری‌های خارجی میان کشورها شدت پیدا کرد، این امکان فراهم شد که عرضه تولیدات در کشورهای مختلف بر پایه مزیت رقابتی شود. در جهان امروز، کالاها و حتی اجزای یک کالا در کشورهای مختلف، که شرایط بهتری برای تولید آن کالا دارند، تولید می‌شوند و در نهایت در کشورها یا کشور ثالثی مونتاژ می‌گردد؛ یعنی از طریق ایجاد کارخانه جهانی ادغام تولید میسر می‌شود. در جهانی شدن تولید، نقش شرکتهای فراملی کلیدی است. این شرکتها با هدف دستیابی به منابع مورد نیاز و عوامل ارزان قیمت تولید، از جمله نیروی کار یا سرمایه، و به منظور به حداکثر رساندن سود و برخوردار شدن از مزیت رقابتی به سوی بازارهای خارجی حرکت می‌نمایند و در سایر کشورها سرمایه-گذاری می‌کنند.
سازماندهی تولید سرمایه‌داری حتی باعث شده است صاحبان صنایع بخشهای وسیعی از ظرفیت تولید کارخانه‌ای خود را به بخشهایی از جهان سوم، به‌ویژه به کشورهای پویاتر تازه‌صنعتی‌شده، ببرند. «تلاشهای نهادهای چند جانبه، مانند صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و سازمان همکاری توسعه اقتصادی، و پیشرفت در حمل و نقل و ارتباطات، که هزینه‌های سازمانی و ملی و فنی ناشی از انتقال شرکت‌ها را درحد چشمگیری کاهش داده-اند، نقش چشمگیری در جهانی شدن تولید داشته است.»
3ــ رشد سرمایه‌گذاری خارجی
جریان سیال و پرتحرک سرمایه‌گذاری‌های مستقیم خارجی امروزه جدیدترین نمود جهانی شدن اقتصاد است. در پرتو فرایند جهانی شدن، سرمایه‌ها با هدف کسب سود بیشتر به آسانی و با حجم عظیمی در سراسر جهان در حرکت می‌باشند و این جریان سیال زمینه‌ساز تحولات اقتصادی مهم در سراسر جهان و در نهایت پویایی و حیات سرمایه‌داری جهانی است. «طی دو دهه گذشته، اشکال مختلف جریانهای سرمایه از رشد بالایی برخوردار بوده است. از جمله می‌توان به سرمایه‌گذاری مستقیم، سرمایه‌گذاری خارجی در اوراق بهادار، وام‌های بانکی، اوراق قرضه و خرید سهام اشاره نمود. سیال شدن سرمایه و رشد سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی باعث شکوفا شدن مزیت‌ها در اقصی نقاط دنیا شده و با افزایش وابستگی اقتصادی کشورها فرآیند جهانی شدن سرعت گرفته است.
4ــ جهانی شدن فناوری
جهانی شدن فرآیندهای اقتصادی با پیشرفتهای عمده در فناوری به خصوص گسترش فناوری‌های به اصطلاح نرم در حوزه‌های ارتباطات و اطلاعات تشدید شده است. افزایش شدید قدرت رایانه‌ها و نرم‌افزارهای رایانه‌ای و تحولات در فناوری ارتباطی به انحای مختلف به فشرده شدن جهان کمک کرده‌اند. مبادلات پول، کالا و اشخاص به واسطه پیشرفتهای فناورانه متعدد شتاب بیشتری پیدا کرده‌اند. در واقع انقلابات ارتباطات و اطلاعات، که محصول توسعه پویایی تکنولوژی است، سیر ادغامها و تملکهای فرامرزی را آسان ساخته و موانع و محدودیتهای فیزیکی و جغرافیایی را از بین برده یا خنثی ساخته است. در حال حاضر با دیجیتالی شدن بازارهای مالی و سرمایه، بسیاری از خدمات مورد نیاز در اسرع وقت و با کمترین هزینه انتقال‌پذیر می‌باشد.
«علاوه بر پیشرفتهای اطلاعاتی، جهانگرایی تکنولوژیک نیز نقش بسزایی در روند جهانی شدن اقتصاد ایفاد کرده است که دارای ابعاد سه‌گانه می‌باشد: 1ــ بهره‌برداری جهانی از تکنولوژی؛ 2ــ همکاری در زمینه تکنولوژی؛ 3ــ تولید جهانی تکنولوژی.» افزایش همکاری جهانی برای دستیابی به تکنولوژی‌های پیشرفته و گستردگی جهانی تولید تکنولوژی از پدیده‌های جدید تکنولوژی در عصر جهانی شدن اقتصاد است. همکاری شرکتهای بزرگ تجاری برای دستیابی به تکنولوژی و رشد کیفی محصولات خویش و نیز استفاده از تکنولوژی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه باعث شده که در این وضعیت جهانگرایی، تکنولوژی به عنوان یکی از شاخصهای مهم جهانی شدن مطرح گردد.
براساس مطالب فوق، ویژگی‌های جهانی شدن اقتصاد را می‌توان به شرح ذیل خلاصه نمود:
1ــ جهانی شدن بازارهای مالی؛ 2ــ جهانی شدن استراتژی شرکتها در درون یک بازار رقابتی؛ 3ــ انتشار تکنولوژی همراه فرآیند تحقیق و توسعه در سطح جهان؛ 4ــ مطرح‌شدن الگوهای مصرف جهان همراه بازارهای مصرف جهانی؛ 5ــ توان نظم بخشیدن به اقتصاد ملی توسط اقتصاد سیاسی جهان؛ 6ــ کاهش نقش دولت ــ ملت در طراحی قوانین تدبیر جهانی؛ 7ــ افزایش شکاف‌های طبقاتی در درون جوامع، اعم از توسعه یافته یا در حال توسعه، 8ــ حاشیه‌ای شدن جوامع کمترتوسعه‌یافته.
درمجموع ، عده‌ای از نظریه‌پردازان جهانی شدن اقتصاد ادعا می کنند که فرایند جهانی شدن به نفع جهان سوم نیز هست، ولی عده بیشتری آن را حداقل در کوتاه‌مدت به زیان این کشورها می‌دانند. مایک مور، رئیس سازمان تجارت جهانی، تصریح می کند: مشارکت کشورهای فقیر در فرایند جهانی شدن به نفع کشورهای پیشرفته است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که شرکت کشورهای فقیر در جهانی‌سازی فقط در مواردی که آمادگی داشته باشند به زیانشان نخواهد بود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات