* خبرنگار: دانشگاهیان در حوزه نفت با توجه به پیچیدگیهای فرآیند تولید نفت، نقش بسیار موثری را میتوانند ایفا کنند، این در حالیست که برخی از استادان مهندسی نفت عنوان میکنند که مشکلات گوناگونی برای فعالیت دانشگاهیان در دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی در بخش بالادستی نفت وجود دارد. از جمله این مشکلات روند نامطلوب تبادلات میان دانشگاه و شرکت ملی نفت و روند طولانی پاسخگویی به پروپوزالهای ارسالی به این شرکت،عنوان میشود. به نظر میرسد که هماکنون در این حوزه ارتباط بسیار ضعیفی میان صنعت نفت و دانشگاه وجود دارد؛ از سویی دسترسی اساتید به اطلاعات مورد نیاز برای انجام تزهای مقطع دکترا و کارشناسی ارشد به سادگی میسر نیست. لطفاً توضیح دهید که جریان آموزش و پژوهش در بخش بالادستی نفت چه کارکردی میتواند داشته باشد؟ شما در این مورد با چه موانعی مواجه اید؟ چه راهکاری را برای تسهیل و رونق این ارتباط پیشنهاد میکنید؟
** دکتر روستا آزاد: تاکنون در برنامهیزی کلان صنعت نفت به خصوص در حوزهی بالادستی آن، به هیچ وجه بحث استفاده از دانش و فکر بومی در بهرهبرداری از مخازن نفتی مطرح نبوده است؛ صنعت نفت در درجهی نخست نیازمند دانشی است که به واسطهی آن بتواند از نظر سطح علمی به دانشگاهیان نزدیک شود. در گذشته، دورهی مهندسی نفت در مقطع کارشناسی به صورت محدود، تنها در دانشکده نفت برگزار میشد؛ از حدود 7-8 سال پیش در مقطع کارشناسی ارشد نیز پذیرش دانشجو صورت گرفته است، مدتی پیش اولین دکترای بالادستی نفت کشور از دانشگاه صنعتی شریف فارغ التحصیل شد. هدف از عقب نگه داشتن کشور در این بخش این است که منشاء اصلی تفکر و ایدهی بهرهبرداری از مخازن نفت ایران همواره در خارج از کشور باشد و حتی هدف از ایجاد دانشکدهی نفت تنها این بود که برای شرکتهای غربی انتقال تمام نیروهای مورد نیاز از خارج از کشور مقرون به صرفه نبود، تفاوتهای اقلیمی نیز محدودیتهایی ایجاد می کرد. بنابراین نیاز به تربیت نیروهای بومی به عنوان «وردست» در کشور احساس شد که برای رفع آن به تاسیس دانشکدهی نفت در ایران اقدام کردند؛ در دانشکده نفت آبادان علاوه بر رشته مهندسی مخازن نفت، سایر رشتهها همانند برق، مکانیک و ... نیز تدریس میشد؛ به بیان دیگر، ایجاد رشتهی مهندسی نفت بر اساس برنامهی مدونی نبوده و در میان تمام رشتههای تحصیلی این دانشکده، حوزهی بسیار محدودی در حد کارشناسی، به این رشته اختصاص داده شد. اولین نکتهای که در صنعت نفت باید به آن پرداخته شود آناست که با وجود آنکه یکصد سال از تاسیس صنعت نفت در ایران سپری میشود، این صنعت هنوز از یک برنامهی مدون بهعنوان پشتوانه برخوردار نیست. پس از سپری شدن سالیان متمادی از تاسیس صنعت نفت در ایران، چه پیش از پیروزی انقلاب و چه پس از آن، تنها 5-4 سال است که به آموزش در مقطع دکترا پرداخته شده است؛ چنانکه گفته شد نخستین دکترای نفت نیز مدتی بیش فارغالتحصیل شد. البته در خارج از کشور، فارغالتحصیلانی در این مقطع داشتهایم، اما با توجه به جاذبهی موجود در خارج از کشور، موفق به جذب آنها در کشور نشدهایم و این افراد جذب مجموعههای نفتی بینالمللی شدهاند؛ چه بسا که هم اکنون نیز جذب میشوند.
ما در مورد جذب نیروها با چندین مشکل عمده مواجه هستیم:
1- کمبود نیروی انسانی ماهر.
2- نحوه بهکارگیری نیروهای انسانی ماهر و متخصص در بهرهبرداری صحیح و صیانتی از مخازن.
از سوی دیگر بسیاری از اقدامات مربوط به بخش بالادستی نفت همانند اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری باید به پیمانکار بخش خصوصی واگذار شود؛ متاسفانه در ایران از حضور چنین بخشی محروم هستیم و تمام مسوولیتها در حوزهی بالادستی نفت، برخلاف اصل 44 قانون اساسی، در تملک دولت است. در واقع هیچ سازمان و یا ارگانی نیز به دنبال ایجاد آن نبوده است. بنابراین، دولت و یا شرکت ملی نفت به نمایندگی از دولت، باید به دنبال ایجاد بخش خصوصی فعال در حوزه بالادستی نفت، باشد. البته اینکار به راحتی امکانپذیر نیست، شما نمیتوانید کسی را که فاقد ظرفیت، دانش، ساختار و زیر ساخت مناسب در بخش خصوصی است، وارد این صنعت کنید. بنابراین خلاء ناشی از عدم حضور بخش خصوصی فعال در بالادستی نفت را نه در حوزه تملک بلکه در حوزه پیمانکاری و مهندسی بهطور کامل احساس میکنیم.
در گفتوگو با مدیران ارشد وزارت نفت عنوان کردم که نفت چالش اصلی ماست و غربیها نیز به دنبال این هستند که ما را از این طریق تحت فشار قرار دهند. هر فکر اولیه و بدیهیای نیز میگوید که اولین اقدام باید کسب استقلال در این حوزه باشد؛ این اقدام نیز نیازمند سرمایهگذاری است. از مدیران نفت در دوران پیش از پیروزی انقلاب هیچ انتظاری نداشتیم، چرا که مدیریت آن بهطور کامل از حیطهی اختیارات ما خارج بود، به عبارت دیگر در این زمینه مدیریت ملی وجود نداشت.
پس از پیروزی انقلاب که مدیریت ملی ایجاد شد این موضوع مورد غفلت واقع شد، چراکه دستهایی از بهوقوع پیوستن آن جلوگیری میکردند، این دستها به طور یقین از حضور عواملی در داخل کشور برای رسیدن به اهداف خود بهره می بردند.
مهندس زنگنه در اواخر دوران وزارت خود هنگام راهاندازی دانشکدهی مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف عنوان کرد: «تمام خدماتی که تا کنون انجام دادهام قابل مقایسه با این اقدام نیست؛ از نظر خودم این اقدام، مشابه تاسیس دارالفنون است». این، سخن کمی نیست که وزیری پس از اعمال خدمات ارزنده، تاسیس دانشکده و ایجاد دورههای تحصیلات تکمیلی ارشد و دکترا در کشور را جزء بزرگترین بخش پرونده کاری خود بداند. میخواهم بگویم که در دورهای دستهایی پنهان از ایجاد دورههای آموزشی و تربیت نیروهای انسانی در بهرهبرداری صیانتی از مخازن کشور جلوگیری کردند.
در یکی از نشریات دانشگاه صنعتی شریف، خاطرهای از مجید شریف واقفی منتشر شده بود که در کنکور سراسری رتبه اول را کسب کرده بود؛ وی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در دانشکدهی فنی دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه صنعت نفت آبادان پذیرفته اما در مصاحبهی دانشگاه صنعت نفت رد شده بود و وی را به ادارهی کارگزینی ارجاع داده بودند؛ گفتنیست شریف واقفی در این خاطرات عنوان میکند که پس از مراجعه به ادارهی کارگزینی، به من گفته شد که «شرکت نفت جای هر کسی نیست و تمام افراد ثبت نام از ردههای بالا سفارش شدهاند».
با این اوصاف در نظر بگیرید که به مرور زمان، چه نوع بافت پرسنلیای در رأس امور شرکت نفت قرار گرفت؛ این رویکرد به مرور زمان تعدیل شد و دیگر به آن شدت و حدت گذشته نیست؛ اما در هر صورت این سابقه، در تاریخ نفت کشور وجود دارد.
برای درک مشکلات آموزش و پژوهش در بخش بالادستی نفت باید مشکلات کلی این صنعت مورد بررسی قرار دهیم. در یک بررسی کلی میتوان گفت عمده ترین این مشکلات موجود عبارتند از:
1- سیستم حاکم بر بالادستی نفت، دولتی است.
این سیستم بسیار سست و ناکارآمد و از حضور در صحنه رقابتی دنیای امروز به خصوص در حوزه نفت ناتوان است.
2- کمبود نیروی انسانی.
ما از وجود افرادی توانمندی برخوردارهستیم که بسیاری از آنها در خارج از کشور فعالیت میکنند، در داخل کشور نیز با توجه به دورههای برگزار شده تعداد قابل توجهی از نیروهای صاحب نظر در حال تربیت هستند که مایهی خوشبینی و امید به آینده است. اما مساله اصلی نحوه سازماندهی این نیروها بهخصوص در بخش خصوصی است؛ در این مورد بخش دولتی باید تصدیگری خود را به حداقل رسانده و مدیریت کند. متاسفانه در حال حاضر چنین ذهنیتی وجود ندارد، بنابراین دولت به منابع خدمات مهندسی و پیمانکاری خارج از کشور متوسل میشود. البته با توجه به گردش مالی قابل توجه در حوزهی نفت، مخالفت عوامل و دستهای پنهان با ایجاد این سازوکارها به نظر طبیعی میرسد.
برای نمونه قصد داشتیم دستگاه "Core hold" که شبیهساز نفت است را به قیمت 600 هزار دلار از کانادا تهیه کنیم اما متاسفانه پس از گذشت سه سال، سفارت کانادا با عدم صدور ویزا، ما را از تحویل این دستگاه محروم کرد. ما این دستگاه را در داخل با بودجهی 40 میلیون تومان ساختیم. هم اکنون نیز این دستگاه مورد استفاده قرار میگیرد؛ پس از ساخت این دستگاه نه تنها مورد تشویق قرار نگرفتیم بلکه بسیاری نیز به ما هجوم آورده و ما را تخطئه و مسخره کردند. علیرغم تمام مخالفتها، با ارادهای بسیار قوی، کار را پیش بردیم. نتیجه این تلاش، ساخت و بهکارگیری این دستگاه 40 میلیون تومانی در داخل کشور است. این دستگاه، بروشور شده و قابل فروش و تولید انبوه است؛ اما مخالفین حتی از مراجعهی خریداران به ما برای سفارش خرید این دستگاه امتناع میکنند. ریشه اصلی این مخالفتها به خارج از کشور باز میگردد؛ به عبارت دیگر، بازوهای این قوای مخالف در خارج از کشور و دستها و سرپنجههای آن در داخل کشور است، این سرپنجهها افرادی هستند که به اقتضای منافع شخصی به این عمل مبادرت میکنند.
نمونه دیگر حدود دو سال پیش اتفاق افتاد که نماینده شرکت "IFB " فرانسه بهمنظور فروش پمپ این دستگاه 40 میلیون تومانی، به ایران مراجعه کرد؛ این نماینده به دلیل آنکه مرا نمیشناخت، ادعا می کرد که دو عدد از این پمپ را به قیمت 120 هزار دلار به پژوهشگاه صنعت نفت فروختهایم، بنابراین مشاهده میکنید که عدهی بسیاری از طریق این پورسانتها کسب درآمد میکنند، در این صورت بسیاری از این مخالفتها کاملاً طبیعی است. البته با وجود تمام این مخالفتها، از میدان خارج نشدهایم و به راه خود نیز ادامه خواهیم داد؛ حرکتهای خوبی آغاز شده است و روزنههای امید وجود دارد، اما همچنان راه زیادی پیش رو داریم.
لازم به توضیح است در مورد نفت به خصوص تفاوتهای زیادی از نظر حقوق، مزایا و پرداختیها با کشورهای جنوب خلیج فارس داریم؛ پرداختیها در کشور براساس مقیاس داخلی است که همین مقیاس معیوب نیز با توجه به لایحهی نظام هماهنگی پرداخت، کسر شده است.
مشاهده می کنید که تعدادی از کارشناسان و متخصصان این صنعت، مسوولیتهای خود را ترک کرده و اقدام به مهاجرت کردهاند؛ فردی که هم اکنون در اهواز مشغول به کار است، میتواند به فاصلهی یک ساعت در کشورهای امارات، کویت و ... با ده برابر حقوق و صد برابر امکانات رفاهی فعلی زندگی کند. اگر این فرد با شرایط موجود در کشور مانده و از چاههای نفت برداشت میکند، دلایل گوناگونی مانند عرق ملی، خانوادگی و مذهبی بسیار قوی برای ماندن دارند. البته با توجه به تمدن و تاریخ کشور، چندان تعجب برانگیز نیست؛ اما به هر حال افرادی که با این شرایط در کشور میمانند و خدمت میکنند، نارضایتیهایی نیز خواهند داشت و این سبب می شود که برداشت از مخازن نفتی کشور، مطلوب نباشد.
کشورهای عرب حوزهی خلیج فارس در زمینهی میزان برداشت از مخازن نفتی، از ما پیشی گرفتهاند؛ میزان برداشت آنها از مخازن مشابه مخازن ما، حدود 30 تا 40 درصد است، اما میزان برداشت ایران از مخازن مشابه، به دلیل فرار از بحثهای رسانهای و پیامدهای آن 25 تا 20 درصد اعلام میشود؛ این در حالیست که این رقم صحت ندارد و میزان واقعی برداشت ایران حدود 17 تا 18درصد است. در حالی که باتوجه به وجود مخازن گازی در کشور، میتوان از طریق تزریق گاز به مخازن نفت به برداشت بیشتر از مخازن کمک کرد اما متاسفانه از این منابع در کشور استفاده نمیشود. به دلیل برنامهریزی ضعیف در بسیاری از نقاط نیز هرزروی قابل توجهی وجود دارد؛ برای نمونه میزان هرزروی نفت و گاز در یکی از جزایر به اندازهی مصرف شهر تهران است، این مسائل به دلیل بهرهبرداری نادرست و مدیریت ضعیف در کشور ایجاد شده است.
برای جلوگیری از چنین مشکلاتی باید دانش خود را افزایش دهیم؛ از همه مهمتر باید شرکتهای دانش بنیان تخصصی پیمانکار نفت را توسعه بخشید، همچنین دولت را از تصدیگری خارج و به حوزهی مدیریت و نظارت هدایت کرد، این اقدامات بسیار راهبردی هستند و باید انجام شوند. ما در خارج از کشور از ظرفیتهای قابل توجهی برخوردار هستیم در صورت ایجاد زمینهی مساعد، این نیروها بدون نیاز به تربیت نیروهای جدید در کشور قابل جذب هستند.
هم اکنون بسیاری از دانشجویان من در کشورهایی همانند فرانسه، کانادا، سنگاپور، عربستان و نروژ مشغول به فعالیت هستند. از طریق ایجاد سازوکار مناسب، میتوان جاذبهی لازم برای حضور این افراد در صنعت نفت کشور را فراهم کرد، چراکه در غیر این صورت، حتی نیروهای پرورش یافته در داخل را نیز از دست خواهیم داد.
* خبرنگار: توضیح دهید برای جبران نقصانهای پیشگفته شما چه سازوکارهایی را در دانشکدهی مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف، در پیش گرفتید، اگر شما مدیر پژوهش و فنآوری در شرکت ملی نفت بودید، چه الگوها و سیاستهایی را برای تسهیل روابط در پیش میگرفتید؟
** دکتر روستاآزاد : دانشگاه صنعتی شریف به همراه دانشگاه تهران، امیرکبیر، سهند تبریز و شیراز پنج دانشگاهی بودند که در آنها رشتهی مهندسی نفت در اواخر دورهی وزارت آقای زنگنه، ایجاد شد؛ در همان دوران از سوی حوزهی نفت مقاومتهای زیادی شد، چراکه تا آن هنگام تنها دانشکدهی نفت و پژوهشگاه صنعت نفت، بهعنوان بخش آموزش و پژوهش حضور داشتند و سالها نیز اعتبارات قابل توجهی را به دست آورده بودند؛ به بیان دیگر دردانهی صنعت نفت محسوب میشدند و از امکانات مالی خوبی نیز بهرهمند بودند. هنگامیکه مهندس زنگنه این طلسم را شکست با مقاومت بسیاری مواجه شد.
پس از این اقدام، تحصیل همزمان در دو رشته مطرح شد؛ به 500 نفر پذیرفته شده در دانشکدههای برق، مکانیک، کامپیوتر، صنایع و عمران دانشگاه صنعتی شریف اجازه داده شد که همزمان در رشتهی مهندسی نفت نیز تحصیل کنند.
پس از مطرح شدن تحصیل در دو رشته، بسیاری از دانشجویان در دانشکدهی برق، به رشته مهندسی نفت روی آوردند، به طوریکه بیش از نیمی از آنها مقطع کارشناسی ارشد را نیز در همین رشته ادامه دادند. به باورمن این موضوع بیانگر جذابیت این رشته و علاقهمندی افراد است. این حرکت باعث شد تعدادی از نخبگان کشور، به سمت رشتهی مهندسی نفت هدایت شوند. بنابراین در آیندهای نزدیک، با تعداد قابل توجهی نیروی تربیت شده در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد روبرو خواهیم بود. با ایجاد مقطع کارشناسی مهندسی نفت در دانشکدهی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف، سالانه حدود 100 نفر از رتبههای بالای کنکور جذب این رشته میشوند؛ طی 5-4 سال اخیر، نیز حدود 100 نفر در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شدند.
این نیروهای بسیار زبده، مستعد و توانمند جذب بازار کار میشوند؛ ورود نیروهای جوان و زبده به رشتهی مهندسی نفت در دانشگاههای شیراز، تهران، امیرکبیر و سهند میتواند بازار را از نظر نیروی انسانی متخصص و پرانرژی تحت تاثیر قرار دهد.
ما دورههای دکترای مشترکی را با همکاری سه مجموعهی دانشگاه صنعت نفت، پژوهشگاه صنعت نفت و دانشگاه صنعتی شریف برگزار کردیم، هم اکنون فارغالتحصیلان این دورهها، آمادهی ورود به بازار کار هستند. اولین فارغالتحصیل مقطع دکترا نیز مربوط به همین دوره است. زمانی که این طلسم شکسته شد، طبیعی بود که صنعت نفت ذهنیت و رویکرد مثبتی نسبت به این مسئله نداشته باشد، اما هم اکنون از تفاهمات و تعاملات خوب و مناسبی با پژوهشگاه صنعت نفت برخوردار هستیم، البته چالشهای گذشته همچنان پابرجاست.
در حوزهی پژوهش، پروژههای خوبی تعریف شدهاند که در حال انجام شدن هستند، نکتهای که در مورد پروژهها باید به آن توجه کرد این است که پروژهها نیز بهطور کامل و سالم تعریف نمیشوند؛ به عبارت دیگر، ارتباطات افراد در تعریف پروژهها تا حدودی تاثیرگذار است.
هم اکنون بهعنوان معاون پژوهشی دانشگاه صنعتی شریف، مشاهده میکنم که پروژهها بدون در نظر گرفتن تخصص افراد به آنها واگذار میشود؛ افرادی که دارای تخصص هستند از پرداختن به این پروژهها محروم میشوند و این اتفاق به دلایل غیرعلمی و غیر پژوهشی رخ میدهد. موضوع ارتباط پروژهای و پژوهشی خالی از مشکل نیست، اما در مقایسه با سابقه و پس زمینه گذشته خود در مجموع مثبت است. بهعبارت دیگر باید به این موضوع به دید مثبت نگریست؛ در مورد اینکه چه اقدامات بنیادینی باید انجام شود با آقای دکتر عمادی مدیریت پژوهش و فناوری شرکت ملی نفت صحبتهایی شد و مسائل به طور کامل انتقال یافت.
باید فعالیتهای پژوهشی جایگزین اقدامات پراکنده و متفرق در قالب عملکرد نظام یافته، مستمر و هدفدار شوند. بههمین دلیل ایدهی پژوهشکده و مراکز پژوهشی مشترک را خود تبلیغ کردیم.
با استفاده از ادبیات وزارت علوم و تحقیقات فنآوری، برای پژوهشکدهها و مراکز پژوهشی مشترک نوع 2 و 3، اساسنامه و آیین نامهای تنظیم کردیم. صنعت نفت یکی از حوزههایی است که با جدیت پیگیری میشود. در دانشگاه صنعتی شریف، با بسیاری از مراکز به صورت راهبردی ارتباط برقرار میشود. البته با توجه به کیفیت بالای پژوهش در دانشگاه صنعتی شریف، این تعامل با مراکزی که از پژوهش درجه یک برخوردارند، انجام میشود؛ صنعت نفت و خودرو از جمله مراکزی هستند که پژوهش درجه یک را در سطح بینالمللی میطلبند.
صنعت رنگ ساختمان، پژوهش درجه یک را شامل نمیشود، رنگ با هر کیفیت نازلی در ساختمان استفاده میشود، اما رنگ خودرو باید با کیفیت بالا و درجه یک ارائه شود چراکه سیستم به صورت رقابتی عمل میکند بنابراین بهجای واردات رنگ ساختمان، رنگ خودرو وارد میشود.
ما شرکای پژوهشی خود را مشخص و تعریف کردیم؛ قصد داریم که با این شرکا تعاملات نهادینه داشته باشیم. در این تعاملات نهادینه، مراکز پژوهشی و پژوهشکدههای مشترک از بهترین شکل خود برخوردارند.
اخیراً طی جلساتی با حضور دکتر عمادی، طرح تاسیس پژوهشکدهی مهندسی نفت تصویب شد و هم اکنون در حال اجراست. براساس این طرح به زودی بخش قابل توجهی از توان پژوهشی اساتید در راستای نیازهای صنعت نفت هدایت خواهد شد.
در ادامه باید به این موضوع اشاره کنم که یک پژوهشکده باید از ویژگیهای زیر برخوردار باشد:
1- برنامه راهبردی داشته باشد.
2- با صنعت مرتبط باشد.
3- کار گروهی داشته باشد؛ به صورت multi dicipline عمل کند.
معاونین پژوهشی دانشگاههای استان تهران و سراسر کشور، هر چند وقت یکبار طی جلساتی تجارب خود را به یکدیگر منتقل میکنند. تلاش ما در این جهت است که مدل پژوهشکدهی تاسیس شده را به سایر دانشگاهها ارائه کنیم تا آنها نیز در این مسیر گام بگذارند. اگر دانشگاهها از این زاویه با خارج از دانشگاه وارد تعامل شوند، در آیندهای نه چندان دور ثمرات بسیار ارزندهای در پی خواهد داشت.
* خبرنگار: برای خوانندگان توضیح دهید فعال شدن این ظرفیت پژوهشی در بخش بالادستی نفت چه ثمراتی میتواند داشته باشد؟ برای نمونه تا چه میزان میتواند در افزایش ضریب بازیابی نفت موثر باشد؟ دانشگاه صنعتی شریف تا کنون چه پروژههایی را اجرا کرده است و پروژههای اجرا شده در این دانشگاه به چه اندازه میتوانند تاثیرگذار باشند؟
** دکتر روستا آزاد: تاثیرات، غیر قابل انکار است. تخصص من بیوتکنولوژی نفت است و تا کنون پروژههای MEOR زیادی را انجام دادهام؛ برداشتهای میکروبی در آزمایشگاهها نشان میدهد که این ازدیاد برداشت میتواند تا دو برابر، میزان برداشت را افزایش دهد. این مساله به خصوص در مورد نفت سنگین و سبک بسیار قابل توجه است.
ما میتوانیم از این ایده بهمنظور برداشت از" مخازن غیرقابل برداشت" استفاده کنیم؛ به این شکل که این مخازن را از نظر میکروبی تلقیح کنیم؛ پس از سپری شدن 10-5 سال زمان، میتوان از این مخازن، نفت سبک برداشت کرد،؛ تئوری صحت این قضیه را تائید میکند.
در مورد مخازنی که هم اکنون از آنها برداشت میکنیم، بهتر است به جای اینکه بهطور مداوم با حفر چاههای بیشتر میزان برداشت را افزایش دهیم، با همان چاههای قدیم و با اعمال این فنآوریها، ازدیاد برداشت داشته باشیم؛ لازم به توضیح است هزینهی حفر هر چاه جدید، در حدود 5 میلیون دلار است، با اجرای این فنآوری بازگشت سرمایه خواهیم داشت. به باورمن پژوهشهایی که هم اکنون در حال انجام شدن هستند را میتوان پژوهشهای خوبی دانست.
نکتهای که نباید فراموش کرد این است که از پژوهش تا عمل چند حلقهی زنجیرهی مرتبط به یکدیگر وجود دارد.
این حلقههای زنجیره عبارتند از:
1. پژوهشکدههای مشترک
2.شرکتهای پیمانکاری
3.خدمات مهندسی خصوصی و زنجیرههای اطراف آن.
این زنجیرهها نه تنها در صنعت نفت بلکه در هر صنعتی باید حضور داشته باشند تا بتوان نتایج دستاوردهای پژوهشی را در مرحلهی عمل اجرا کرد؛ در دانشگاه صنعتی شریف، پژوهشها بهدلیل جهت دار بودن، قابل بهرهبرداری هستند. اما باید کسی وجود داشته باشد تا بتواند از این نتایج استفاده کند. طبیعی است که دانشگاه به خودی خود نتواند وارد صحنهی عمل شود و نتایج را اعمال کند. دانشگاه میتواند نظارت کند و مشاورهی علمی بدهد، اما نمیتواند پیمانکار اجرایی باشد. بدنهی صنعت نفت نیز توانایی به مرحلهی عمل درآوردن یک دستاورد پژوهشی را ندارد، به خصوص اینکه سیستم این بدنه بهطور کامل دولتی است.
ممکن است دانشگاه بتواند دستورالعمل ساخت دارویی را به شما بدهد، اما شما با این دستورالعمل نمیتوانید دارو را بسازید چراکه ساخت دارو نیازمند سازوکارهایی است که گرچه دستورالعمل ساخت دارو نوعی سرمایه و دارایی محسوب میشود، اما این سازوکارها باید فراهم شوند؛ بنابراین شما با این دارایی بدون سازوکارهای مورد نیاز نمیتوانید کاری انجام دهید.
با توجه به اینکه نفت و گاز و صنایع وابسته مزیت نسبی قوی کشور محسوب میشوند، میتوانند موتور دانش و پژوهش را به حرکت درآورده و فرهنگ اجرای نتایج پژوهشها را در کشور نهادینه کنند. اگر صنعت نفت رونق بیشتری بگیرد این قابلیت را خواهد داشت که بهعنوان موتور محرک سایر مراکزعمل کند؛ نمونه بارز این موضوع را میتوان در حوزهی مهندسی مشاهده کرد؛ زمانی که حوزهی مهندسی عمران، سد و پل سازی در کشور ایجاد شد و توسعه پیدا کرد، آثار آن در سایر حوزههای صنعتی نیز مشاهده شد. الگو و سازوکار مهندسی، صنعت، ابتکار، نوآوری و فنآوری در تمام حوزهها یکسان است.
در دنیای امروز گفته میشود هر شرکتی که فعالیت خود را آغاز میکند، میتواند یک چرخش (spin off) ایجاد کند. به بیان دیگر در هر چرخش این شرکت، شرکتهای جدیدی ایجاد خواهند شد. برای نمونه، یک صنعت خودروی مولد میتواند زنجیرهای عظیم و وسیع از سایر تکنولوژیها، فرهنگها، دانش و پژوهش نیز ایجاد کند. صنعت خودرو در ایران این اقدام را به صورت ناقص انجام داده است، چراکه بومی نیست بلکه یک صنعت مونتاژ است، اما درهمین حرکت از حالت مونتاژ به سمت صنعت بومی نیز میتوان آثار آن را در سایر حوزهها مشاهده کرد. هم اکنون تکنولوژی روباتیک را تنها میتوان در صنعت خودرو مشاهده کرد. اگر صنعت خودرو در کشور وجود نداشت، از وجود روباتیک نیزمحروم بودیم. بنابراین، ایجاد یک صنعت بر اساس اصول و برنامهای مدون، میتواند موجبات راهاندازی سایر حوزهها را فراهم کند.
* خبرنگار: به باور برخی از کارشناسان در چارچوب یک استراتژی ملی نیازمند تعریف سازوکارهایی هستیم که نخبگان برجسته کشور را با امتیازات و بورسهای ویژهای جذب رشتهی نفت کنند و درکنار این حرکت، امکانات پژوهشی نیز توسعه یابد، این جریان موجبات تولید تکنولوژی را فراهم خواهد کرد؟
** دکتر روستا آزاد: نخبگانی که شما میگویید" نخبگان فکری" هستند؛ یک نخبهی فکری بدون کمک سایر نخبگان، نمیتواند کاری از پیش ببرد. یک فرد نخبه ممکن است تئوری خوبی را ارائه دهد، اما بدون کمک دیگران خروجی موثری نخواهد داشت مگر اینکه نخبگان سایر زمینهها نیز در کنار او باشند. ممکن است فردی در زمینهی محاسبه، ذهن فعالی داشته باشد اما در زمینهی خلاقیت و ابتکار اینگونه نباشد. نخبهی خلاق، دستان هنرمندی دارد. نخبهی دیگری نیز پژوهش را بهعمل تبدیل میکند. مورد اخیر هنری است که از سایر موارد متفاوت و مستقل است. ژاپنیها درتبدیل پژوهش به عمل بسیار نخبه و فعال هستند، هنگامیکه در کانادا تحصیل میکردم یکی از اساتید من، پژوهش بسیار خوبی انجام داد و آنرا ثبت اختراع (patent) نیز کرد؛ اما نمیتوانست از این پژوهش استفاده کند. این استاد در جستوجوی تعامل با شرکتهای ژاپنی بود که حاصل فکر و دانش خود را به آنها بفروشد، چراکه آنها میتوانستند از این دانش استفاده کنند.
در دنیای امروز، حتی یک فوتبالیست نیز دارای مدیر برنامهریزی است؛ به عبارت دیگر یک فوتبالیست به تنهایی نمیتواند زندگی حرفهای داشته باشد، مگر اینکه فردی صاحب فکر و ایده در کنار وی حضور داشته باشد که از تدبیر لازم در مسائل بازار، مدیریت مسائل مالی، دیپلماسی و سیاست برخوردار بوده و بتواند از وی یک بازیکن حرفهای بسازد؛ این موضوع در مورد نخبه فکری نیز صادق است. بنابراین مجموع نخبگان باید در کنار یکدیگر کار انجام دهند. همان گونه که بازوی شما بدون کمک ساعد، پنجه و بند انگشتان نمیتواند چیزی را از روی زمین بلند کند، یک مهندس قابل نیز اگر تکنسین و کارگر ماهر و قابلی نداشته باشد نمیتواند کاری انجام دهد. یک تکنسین قابل میتواند نخبهی خوبی باشد. یک نخبه به تنهایی حکم بازوی بدون ساعد و پنجه را دارد؛ برای پیشبرد کارها، این زنجیره باید در کنار یکدیگر قرار بگیرند. برای نمونه مهندس خوب، تکنسین زبده، کارگر ماهر، عملیات مالی خوب، پشتیبانی مناسب و حتی کارکنان خوب باید در کنار یکدیگر قرار گیرند.
در همین خبرگزاری شما ، به جهت قرار گرفتن عوامل دستاندرکار در کنار یکدیگر کارها پیش میرود. اینکه هم اکنون شما به راحتی نشستهاید و کار خود را انجام میدهید، به دلیل آناست که نیروهای بسیاری حضور دارند که در این زنجیره شما را پشتیبانی کردهاند. شما نمیتوانید ادعا کنید که به تنهایی قادربه ایجاد یک خبرگزاری هستید. چراکه حتی اگر خبرنگار حرفهای نیز باشید، بدون این عناصر جانبی، قادر به پیشبرد کارها نخواهید بود و در این صورت تلف خواهید شد.
یک نخبه با پول راضی نمیشود؛ اوج لذت نخبه در«خلاقیت» و به عبارتی در تجلی نخبگی وی نهفته است، اگر یک نخبه موفق به حل رابطهای پیچیده شود و نتیجهی آن، بهعنوان مثال دریک هواپیما، تلویزیونی با تکنولوژی پیشرفته و یا حتی میکروفون متجلی شود، این تجلی اوج لذت او خواهد بود. یک فرد نخبه همانند یک ماهی، همیشه دریای بزرگتری را برای بهتر شنا کردن میطلبد؛ اینگونه نیست که بگوید من به یک دریاچهی کوچک با کمی غذای مورد نیاز روزانه بسنده میکنم.
دکتر نامجو یکی از دانشجویان سابق دانشکدهی برق دانشگاه صنعتی شریف در زمینه خلاقیت کامپیوترهای رده "mini" مشهور است. وی در شرکت آمریکایی HP" " مشغول به فعالیت شد و حقوق بسیار مناسبی نیز دریافت میکرد اما فعالیت در این شرکت او را راضی نکرد. بنابراین پس از استعفا، در زیر پلهای منزل خود اقدام به مونتاژ کامپیوتر کرد؛ وی میگفت در زمان استعفا، سرپرست شرکت مرا دیوانه خطاب کرد، چراکه شرکت "HP" در آمریکا برای بسیاری از افراد، کعبهی آمال محسوب میشود و افراد بسیاری راغب هستند که یک موقعیت شغلی در این شرکت داشته باشند اما من در پاسخ به وی گفتم: «این کار با وجود درآمد و موقعیت اجتماعی بالا، مرا راضی نمیکند».
وی پس از خروج از شرکت HP، کار را از مونتاژ کامپیوتر در زیر پلهای منزل شروع کرد تا به معماری و طراحی کامپیوترهای مینی رده سان (sun) و اسبایک (spike) رسید (کامپیوترهایی که هم اکنون به جهت تحریمهای اعمال شده علیه ایران، از خرید آنها محروم هستیم). بنابراین مشاهده میکنید که پول و امکانات به تنهایی یک فرد نخبه را ارضا نمیکند هرچند که وی نباید به لحاظ مالی تحت فشار باشد.
خبرنگاری، در مصاحبهای از وی پرسید که آیا قصد دارد به ایران بازگردد؟ وی پاسخ داد: " من کشورم را دوست دارم، اما در ایران نمیدانم باید چه کاری انجام دهم؟ چرا که فضای کار ندارم؛ من در آمریکا اگرچه درآمد هنگفتی ندارم، اما فضای مورد نیاز برای کار را در اختیار دارم."
یک فرد نخبه را نمیتوان ازطریق اعطای بورس و این قبیل موارد درکشور حفظ کرد. حفظ و نگهداری یک نخبه با ایجاد فضای فعالیت امکانپذیر خواهد بود. این همان چیزی است که در گرو اجرای سیاستهای ابلاغی اصل 44 قانون اساسی کشور است؛ زیرا سیستم دولتی توان انجام چنین کاری را ندارد؛ ایجاد فضای موزون، شاداب، فعال، منضبط و عادلانه بخش خصوصی، میتواند افراد بسیاری از جمله نخبگان را وارد صحنه کند. ایجاد بخش خصوصی همانند بازی دومینو است، در این بازی، مهرهی آخر را شما حرکت نمیدهید، بلکه تنها ساختار (tree gage) را می چینید به این ترتیب مهرهی آخر در زمان خود، حرکت خواهد کرد. ادامه دارد...