تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۲۱  ، 
کد خبر : ۲۱۲۹۲۲

بررسی سیر بازیافت جریان‌های چپ مارکسیستی دانشجویی (بخش اول)

حسین حسینی مقدمه: یکی از پدیده های انحرافی پدیدآمده در محیط دانشگاه در فضای بعد از 18 تیر 1378باز تولید گروه های جریان چپ مارکسیستی است. این گروه ها با هسته مرکزی وابسته به گروهک های ضد انقلاب خارج کشور و برخی ایادی داخلی و لایه پیرامونی متشکل از برخی سرخوردگان از سیاست های فشار از پایین و چانه زنی از بالای مدعیان اصلاح طلبی، در سایه غفلت و بی اعتنایی به قوانین مدعیان سیاست های تسامح و تساهل برخی مسئولان دانشگاهی عصر اصلاحات در برخی دانشگاه های کشور ، مجدداً متولد شده اند. جریانی که سازماندهان اصلی آن، هدف غایی خود را از چنین اقدامی نه اعمال رفرم در سیاست های جاری بلکه اعمال تغییرات ساختاری و اساسی در نظام جمهوری اسلامی ایران قرار داده بودند. اسناد موجود نشانگر این مدعاست که سازماندهان اصلی این جریان ، فعالیت های آنان را در قالب هایی چون جریان های چریکی و نیز نقش آفرینی در سازماندهی سندیکاهای کارگری و در نهایت سازماندهی اغتشاشات خیابانی تعریف کرده بودند. روزنامه کیهان در نظر دارد طی مقالاتی -با استناد به برخی اسناد موجود- به واکاوی این جریان بپردازد.

با نگاهی به تأثیر متقابل عنصر دانشجو و دانشگاه -به عنوان گروه مرجع و تأثیرگذار- در بین مردم در تحولات سیاسی اجتماعی ایران اسلامی و تأکید بر نقش دانشگاه و محیط های دانشجویی در فعل و انفعالات فکری در جامعه، که نشانگر این واقعیت است که دانشگاه نمایشگاه سیاست ها، آرمانها، مکاتب، و سنت های مختلف خلاف جریان و محل رشد و نمای آنها است و نیز تأیید این واقعیت که هرگونه اعتراضی در محیط دانشگاه توجه همگان را به خود جلب می کند؛ می توان دریافت که برای احزاب و گروه های مخالف نظام، دانشگاه بستر مهمی است که این گروه ها در جهت تقابل با نظم سیاسی موجود از عناصر تشکیل دهنده آن بهره می برند. یکی از این گروه های متخاصم با نظام جمهوری اسلامی «جریان چپ مارکسیستی» است. از دیدگاه کمونیست ها، دانشگاه سنگر بسیار مهم مبارزه برای جنگ طبقاتی و برقراری سوسیالیسم و حکومت کارگری است که می تواند تأثیر زیادی بر تناسب قوا میان دولت و ضد دولت (جنبش سرنگونی) و همچنین طبقه کارگر و طبقه متوسط و مرفه جامعه بگذارد. بنا به ادعای آنها از آنجاکه روشنفکران و تحصیلکردگان جامعه نقش تعیین کننده ای در تعمیق آگاهی مارکسیستی و کمونیستی در طبقه کارگر به عنوان اهرم مورد استفاده در تقابل با ساختار سیاسی حاکم بازی می کنند، دانشگاه سنگر مهمی است که باید تصرف شود و در تصرف نگاه داشته شود.
اوایل دهه هشتاد خورشیدی، میدان فعالیت های سیاسی-اجتماعی برخی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور شاهد تولد پدیده چپ مارکسیستی بود.
این بازتولید و حضور مجدد جریان چپ مارکسیستی در عرصه سیاست اجتماعی ایران در شرایطی صورت می گرفت که اولاً پوچ بودن ادعای «آرمان شهر مارکسیستی» به دنبال اقدامات ضد انسانی مدعیان مارکسیستی در اقصی نقاط جهان و نیز در شرایط بعد از شکست اردوگاه مارکسیسم و فروپاشی بلوک شرق، بیش از پیش خود را نمایان ساخته بود . در داخل کشور گروه های مختلف مارکسیستی به دنبال خیانت ها و جنایت های متعدد در حق مردم مسلمان ایران و کشور خود، با برخوردهای سهمگین مواجه شده و عملاً صحنه سیاسی اجتماعی ایران اسلامی برای فعالیت آنان مناسب نبوده است؛ به همین دلیل سران و فعالین این گروه ها و نیز اکثر بازماندگان آن، به خارج از مرزهای جغرافیایی ایران اسلامی متواری شده و در خارج از کشور به سازماندهی فعالیت های خود پرداختند که به «عصر چپ کاغذی» مشهور است. عصری که در آن، تنها نمود عینی گروه های چپ مارکسیستی ایرانی، در سازماندهی چند وب سایت و صدور چند بیانیه در محکوم کردن اقدامات تخریبی گروه های موازی و انشعاب های پی در پی در درون گروه های خودخوانده تجلی پیدا کرد.
«علی صمد» از تئوریسین های سازمان «چریک های فدائی خلق» در خصوص بازتولید چپ مارکسیستی در ایران به ویژه در حوزه دانشجویی در فاصله سال های 82 -1381 می نویسد: «مشخصاً از سال های 82-81 دانشجویان و تشکل های آنها به عرصه های فکری دیگرکشیده شدند و گرایش ها و تمایلات چپ دمکرات، چپ رادیکال و یا کلاً سوسیال دمکراسی در میان دانشجویان تقویت شد. این گرایش ها بر فعالیت های سیاسی-مطبوعاتی خود افزودند. در واقع انتشار چند هزار نشریه علنی و گاه نیمه علنی با تیراژهای متفاوت در عرصه های سیاسی، اجتماعی، صنفی، علمی و... توسط دانشجویان با گرایش های سیاسی با تعلقات اجتماعی مختلف در سراسر دانشگاه های ایران، باعث تقویت سکولاریسم و جمهوریت و نیز گسترش رابطه و نزدیکی جناح های مختلف دانشجویی درعرصه فعالیت های دانشجویی شد.»
برخی احزاب و گروه های چپ مارکسیستی فعال در خارج از کشور در دهه 80 ، با استفاده از برخی شکاف ها و خلأهای قانونی ناشی از اجرای سیاست های تسامح و تساهل دولت اصلاحات، توانستند از طریق برخی بازماندگان و فعالین سابق خود در داخل کشور نسبت به سازماندهی و هدایت جریان های چپ مارکسیستی در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی با هدف سازماندهی آنان در قالب واحدهای چریکی و یا سازماندهی و تقویت و آگاهی بخشی به سندیکاها و تشکل های کارگری وابسته، به منظور براندازی نظام جمهوری اسلامی اقدام کنند.
این گروه های نوپای مارکسیستی دانشجویی نیز با بهره گیری از امکانات لجستیکی و تشکیلاتی احزاب و گروه های مارکسیستی پشتیبان خود، با سیاه نمایی و توصیف شرایط داخلی به عنوان «دوران ظهور یک انقلاب ضد طبقاتی» به منظور عینیت بخشیدن به آرمان های خود در وقوع تغییرات ساختاری و اساسی در نظام جمهوری اسلامی ایران، سعی داشتند بعد از گسترش دامنه همفکران خود و شبیه سازی الگوهای تاکتیکی به کار گرفته شده از سوی قدمای این جریان، سازماندهی تشکیلاتی خود را در دانشگاه و در کل جامعه در رأس برنامه های خود قرار دهند.
بررسی های به عمل آمده در خصوص نحوه شکل گیری و هدایت این گروه های نوپای مارکسیستی نشان می دهد برخی گروه های چپ مارکسیستی در خارج از کشور تلاش داشتند با سازماندهی فعالیت این گروه های دانشجویی در دو سطح «فعالیت های تشکیلاتی علنی»، از جمله استفاده از پایگاه قانونی سایر تشکل های دانشجویی، برنامه ریزی برای برگزاری مراسم و تجمعات غیرقانونی مختلف و ایجاد انحراف در تجمعات دانشجویی قانونی؛ و «فعالیت های غیر علنی و مخفیانه» از جمله آرایش سیاسی در قالب یک حزب با مختصات ترسیمی از سوی رهبران مارکسیستی و نیز سازماندهی گروه های چریکی، سعی نمودند با استفاده ابزاری از این گروه ها بر پیکره نظام مقدس اسلامی ضربه وارد نمایند.
جریان چپ در دانشگاه‌ها
جریان چپ مارکسیستی در سال 1379 با انتشار نشریه دانشجویی «دانشگاه و مردم» با محوریت یکی از فرزندان کادرهای حزب توده، در پوشش فرهنگی و اجتماعی پس از سالها بار دیگر وارد فضای دانشگاه شد. این فرد با استفاده از فضای دانشگاه بعد از 18 تیر 1378 توانست جمعی را حول یک گروه مطالعاتی در دانشگاه تهران سازماندهی نماید. جلسات مطالعاتی وی تا سال 1384 -سال خروج وی از کشور- در دانشکده فنی دانشگاه تهران و نیز منزل شخصی وی در اکباتان دایر بود و افرادی نظیر وی که دارای وابستگی هایی به برخی از احزاب و گروه های چپ مارکسیستی بودند، در آن شرکت می کردند. انتشار نشریه دانشجویی «گون» با محتوی سوسیالیستی در دانشگاه های تهران و امیرکبیر، اولین نمود عینی چپ در دانشگاه ها است. همزمان با انتشار نشریه گون در دانشگاه تهران در سال 1382 نسخه ای از بیانیه اعلام موجودیت «سازمان جوانان سوسیالیست» در کوی دانشگاه تهران به صورت محدود توزیع شد. از آن پس گروه هایی چون «انجمن جوانان آزادی خواه» و «سازمان سرخ جوانان» در فضای سایبری اعلام موجودیت کردند که هرکدام از آنان ادعای فعالیت در فضای دانشگاه های کشور را داشتند. در اواخر سال 1382 نشریه دانشجویی »خاک« به جمع نشریات کمونیستی اضافه شد و همزمان با این نشریه، نشریه دانشجویی «عصیان» در دانشگاه امیرکبیر منتشر گردید.
بررسی های به عمل آمده در خصوص «خاستگاه اجتماعی» دانشجویان سازماندهنده گروه دانشجویی «دانشگاه و مردم» و گروه دانشجویی «خاک» نشانگر این واقعیت است که خاستگاه اکثریت فعالین سازمان یافته بر محوریت نشریه دانشجویی «خاک» علی رغم وابستگی پیشروانش به گروه های چپ مارکسیستی، در طبقه متوسط رو به پایین اجتماع قرار داشته اند و این در حالی است که خاستگاه اجتماعی فعالین سازمان یافته در نشریه دانشجویی «دانشگاه و مردم» و «گون»، در طبقه متوسط رو به بالای جامعه قرار داشته اند.
بررسی های به عمل آمده در خصوص «شکل عمومی سازماندهی اولیه» گروه های مختلف چپ در دانشگاه ها، نشانگر این واقعیت است که گروه های چپ مارکسیستی در دانشگاه ها ابتدا در قالب حلقه های مطالعاتی وکتابخوانی چون بررسی آثار صمد بهرنگی، صادق هدایت و... و در گام بعدی مطالعه آثار مارکس و لنین و دیگر نویسندگان این نحله فکری، نمود پیدا کرده است.
نشریه «حقیقت» ارگان حزب کمونیست ایران (م.ل.م) در شماره 19 آذر 1383در مصاحبه ای با «سورنا هدایت» سردبیر نشریه دانشجویی «بذر» ارگان واحد دانشجویی این حزب یکی از بسترهای شکل گیری چپ مارکسیستی در دانشگاه ها را پرورش برخی فعالین در خانواده های مارکسیستی عنوان می کند. وی در این مصاحبه -به عنوان یک دانشجوی سال سوم یکی ازرشته های فنی در دانشگاه های تهران-، علت اصلی گرایش به اندیشه های چپ را موقعیت خانوادگی خود دانسته که سبب گردید، محفلی را در دانشگاه ها سازمان دهند. وی در ادامه سازماندهی گروه های مطالعاتی در گسترش جریان چپ در دانشگاه ها مؤثر می داند و معتقد است:
جمع ما به این نتیجه رسید که بزرگ ترین وظیفه ما در شرایط موجود آگاهی دادن به دیگر دانشجویان است. طریقی را که اتخاذ کردیم سازمان دادن کتاب خوانی جمعی بود. گزارشاتی از تاریخچه جنبش چپ جهانی و ایران تکثیر کردیم. برخی آثار کلاسیک مارکسیستی را هم در دسترس دیگران قرار می دادیم و یا از داستان های کوتاه و رمان های معنی دار از نویسندگان مترقی یا خود بچه های دانشجو برای جذب دیگران استفاده می کردیم. از این طریق تلاش داشتیم به بازسازی حلقه گمشده بین نسل جوان امروز با تاریخ گذشته جنبش چپ در ایران بپردازیم.»
وی در ادامه اظهارات خود ظهور نشریات مارکسیستی در دانشگاه ها را محصول سازماندهی گروه های مطالعاتی می داند و انتشار این نشریات در دانشگاه ها را به دو صورت قانونی یعنی از طریق صدور مجوز از جانب اعضای هیئت نظارت بر نشریات دانشجویی و نیز غیر قانونی و زیرزمینی عنوان می کند و می گوید:
تا سال1380 نشریات گوناگونی در دانشگاه های مختلف منتشر می شد. کمتر نشریه ای بود که خط مارکسیستی داشته باشد. اما در همین لحظه تعدادی از نشریات با خط مشی چپ در دانشگاه های مختلف تهران و شهرهای دیگر وجود دارند. این نشان دهنده رویکرد بخشی از دانشجویان به گرایشات مارکسیستی در طی سا ل های اخیر است. کما اینکه در طی سال های 76 تا80 -مانند حالا- امکان نشر یک نشریه چپ مارکسیستی برای دانشجویان بود اما این کار انجام نمی شد. ولی امروزه یک بخش از نشریات دانشجویی به اشاعه تفکرات مارکسیستی می پردازند. برخی از این نشریات قانونی اند و برخی غیر قانونی چاپ می شوند.
از نشریات چپ مارکسیستی منتشر شده در بین سال های 1379 لغایت 1385 می توان به نشریاتی چون دانشگاه و مردم، خاک، گوزن ها، پیشاهنگ، رستا،تابوت، پندار، توقیف شد، نما، درفش کاویانی، کار و اندیشه ، لوگوس، رود، آتش، ناقوس سبز، نوای نو ، به پیش و اشتراک اشاره کرد. علاوه بر این نشریات، نشریه های متعدد دیگری در دانشگاه های مختلف تهران و شهرستان ها به تبلیغ و ترویج اندیشه های منسوخ مارکسیستی می پرداختند. بررسی های به عمل آمده نشانگر این مدعاست که اکثریت اعضای تحریریه این نشریات را اعضای ثابت هسته های مطالعاتی چپ مارکسیستی در دانشگاه ها تشکیل می دادند.
در کنار انتشار نشریه های دانشجویی، «سازماندهی وبلاگ های دانشجویی»، سومین عرصه از فعالیت تشکیلاتی دانشجویان مارکسیست می باشد. عرصه وبلاگ نویسی، عرصه ای است مجازی که نویسنده می تواند تمام افکار و عقاید خویش را به هرترتیبی که می خواهد در آن به رشته تحریر در آورد. به دلیل اینکه این فضای مجازی نیازمند صرف هزینه و زمان اندک است، از سوی برخی عناصر چپ دانشجویی مورد استقبال قرار گرفته است. این وبلاگ ها از فرمت و شمایل مشابهی نیز برخوردارند که نشانگر ارتباط ارگانیکی این افراد باهم می باشد. وبلاگ هایی چون دانش سرخ، فردای سرخ، ندای سرخ، 19 بهمن، انفرادی در زمره وبلاگ های چپ دانشجویی هستند که محور فعالیت های آنها طرح مباحث فلسفی و ارائه دیدگاه های ماتریالیستی و مارکسیستی است.
بعد از سازماندهی اولیه دانشجویان چپ در دانشگاه ها در قالب نشریات در بین سال های 1382 الی 1383 فعالین دانشجویی چپ با نفوذ در برخی تشکل های دانشجویی (چون شوراهای صنفی دانشجویی، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ها و جامعه فرهنگی دانشجویی) و نیز انتشار نشریات دانشجویی، محملی را فراهم ساخته بود تا برخی از مراسم های منسوب به این جریان ها در قالب نشریات و یا تشکل های دانشجویی رسمی با اخذ مجوزهای قانونی از مراجع ذی صلاح به انجام برسد.
در کنار اقدام به نفوذ تشکیلاتی دانشجویان چپ مارکسیست به تشکل های دانشجویی قانونی دانشجویان سازماندهی کانون های دانشجویی با اخذ مجوز از سازمان های ذی صلاح مهم ترین اقدام تشکیلاتی دانشجویان مارکسیست در گسترش فعالیت های تشکیلاتی خود می باشد. از مهم ترین کانون های سازمان یافته در این عصر می توان به کانون اشتراک، کانون امروز، سازمان فرهنگی ورزشی چیا، گروه رستا، کانون آفتابکاران ، کانون چپ نو اشاره کرد.
همزمان با سازماندهی های مقدماتی دانشجویان مارکسیست در دانشگاه ها، عرصه اجتماعی به دلیل خلأ ناشی از عدم اجرای قانون از سوی برخی مسئولان سبب شده بود آثار و منابع اندیشه چپ به دلیل فعالیت برخی بازماندگان گروهک های چپ در حوزه نشر، در طیف وسیعی منتشر گردد.
«مزدک طوسی نژاد » از فعالین متواری جریان دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب در خصوص چگونگی شکل گیری و رشد جنبش چپ در دانشگاه می نویسد:
«شرایط سیاسی و شرایط اجتماعی آن دوران (سال 80 و 81 ) موجب عروج چپ در دانشگاه و میدان یافتن فعالیت های رادیکال شد.
از نظر من مبنای آشنایی ما با مارکسیسم و فعالیت های ما در قالب فعالین مارکسیست تا سال 84 ، صرفا دانشگاه نبوده است. ما در جامعه یکدیگر را پیدا کردیم ، کانون تأسیس کردیم ، جلسات برگزار کردیم و به هر شکل و نحوی افراد مختلف را از درون جامعه در خودمان جای دادیم و این روند نتوانست ادامه پیدا کند به این دلیل که ازسال 84 به بعد امکانات ما برای ادامه کار آرام آرام سلب شد و در عین حال فشارهای امنیتی افزایش یافت .با این وصف فضای سیاسی و اجتماعی اواخر دوران خاتمی ، شکست دولت او و پروژه ی اصلاحات و حضور انسانهای مارکسیست و تشخیص اجتماعی و سیاسی درستی که برای آغاز این کار داشتند ، شاید جزء مهم ترین عواملی باشد که بتوان همچنان از آن به عنوان عوامل موثر اجتماعی یاد کرد . اما قطعا تمام این شرایط ، بدون تمامی حواشی فعالیت های چپ رادیکال و همچنین افراد خستگی ناپذیرش جوابگو نمی بود.»
«عابد توانچه » یکی از دانشجویان منسوب به جریان چپ مارکسیستی در دانشگاه امیرکبیر در مصاحبه ای با سایت الکترونیکی «اشتراک» در باب شکل گیری و رشد جنبش چپ در دانشگاه معتقد است:
چپ در سال 79 به طور « علنی » در فاز فرهنگی و اجتماعی مجددا وارد فضای دانشگاه شد و شروع به انتشار نشریاتی در همین زمینه کرد. در سال 81 نسل دیگری از فعالان چپ شروع به فعالیت علنی کردند که معتقد به موضع گیری سیاسی در راستای ایدئولوژی فکری خود بودند. نسل اول با دلایل گوناگونی که بیشتر رنگ و بوی ملاحظات امنیتی داشت با حرکت جدی سیاسی چپ دانشجویی مخالفت می کردند.
کم کم چپ ها در همه ی دانشگاه های تهران و چند دانشگاه شهرستان به انواع و اقسام روش ها از انتشار بیانیه و نشریه گرفته تا برگذاری جلسات سخنرانی و نمایشگاه کتب چپ و ... اعلام حضور کردند. دانشگاه تهران، پلی تکنیک، سهند، رجایی، شریف، بابلسر، مشهد، اصفهان، کردستان، کرمانشاه و ... همه شاهد فعالیت چپ ها بودند.
الف) گرچه عده ای از فعالان جدید چپ دانشجویی از خانوده هایی بودند که با درجات کم و زیاد نقشی در فعالیت گذشته ی چپ داشتند اما بیشتر اعضای چپی که دوباره در دانشگاه جوانه زده بود کسانی بودند که با مطالعات شخصی خود و بدون تأثیر خانوده و یا گذشتگان گرایش های مارکسیستی پیدا کرده بودند.
ب)کم کم تعدادی از فعالان چپ برای استفاده از امکانات تنها تشکل رسمی دانشگاه وارد شورای مرکزی انجمن ها و تحکیم شدند که این اختلافات جدیدی را بین نیروهایی که تنها معتقد به کار فرهنگی بودند و نیروهایی که معتقد به کار توامان سیاسی و فرهنگی بودند ایجاد کرد.
بعد از آن به مرور در دانشگاه های بسیاری ما شاهد راه اندازی سایت ها و وبلاگهای شخصی و گروهی مارکسیست ها و انتشار مجلات و سخنرانی ها و مراسم پرشمار دیگر چپ ها بودیم. همه فعالیت خوبی می کردند. ارتباط بین نیروهای چپ در دانشگاه هر روز بیشتر می شد. تا کار به جایی کشید که سال 85 سال قدرت نمایی چپ ها در دانشگاه بود.
شکست سیاست ها و تفکرات اصلاح طلبانه، زمزمه های عبور از خاتمی ، جبهه گیری دانشگاه و گروه های دوم خردادی روبه روی هم، حمله ی بیرحمانه اصلاح طلبان (در سخنرانی ها و روزنامه ها و تلویزیون و ...) به جنبش دانشجویی دانشگاه بعد از آنکه فعالان دانشجویی از سمت «رأی جمع کن»های اصلاح طلبان خسته شدند و استعفا دادند و از همه مهم تر بی توجهی اصلاح طلبان در عرصه قدرت به معیشت طبقه پایین جامعه و روشن شدن این موضوع برای مردم که روی کار آمدن محافظه کاران و اصلاح طلبان تفاوتی در وضعیت اقتصادی آنان ایجاد نمی کند بستر مناسبی برای چپ در جامعه و دانشگاه ایجاد کرد.»
در نهایت باید خاطر نشان ساخت علی رغم سیاه نمایی های گسترده گروهک های مارکسیستی در دانشگاه ها از وضعیت سیاسی اجتماعی و اقتصادی حاکم بر کشور و نیز علی رغم بهره گیری از روش های مختلف به منظور جذب نیروی انسانی در بدنه تشکیلاتی خود، اما سرنوشت رغم خورده برای این گروهک های دانشجویی چیزی جز نابودی نبوده است.
در ادامه این نوشتار به بررسی سیر تحول مهم ترین گروه های سازمان یافته دانشجویی خواهیم پرداخت.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات