تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۲  ، 
کد خبر : ۲۱۷۲۷۳

اسطورۀ «هولوکوست» (قتل‌عام یهود) و تبلیغات جهانی صهیونیسم


زین‌العابدین صدیق «ابومحی‌الدین»
به بهانه:

1- برگزاری مراسم افتتاح موزه قتل‌عام یهودیان، در واشنگتن - آمریکا
2- پخش سریال دوران طلایی از سیمای جمهوری اسلامی ایران (شبهای چهارشنبه)

قتل‌عام یهودیان در جنگ جهانی دوم، موضوع یا به تعبیری سوژه‌ای است که تاکنون درباره آن صدها کتاب به رشته تحریر درآمده و هزاران فیلم و تئاتر و سریال ساخته شده و بزبانهای مختلف ترجمه و در ممالک مختلف دنیا، بویژه جهان غرب، به نمایش درآمده است.
این موضوع اگرچه در اثر تکرار و تبلیغات گسترده بعنوان یک رویداد تاریخی و واقعیت به افکار عمومی القاء شده است، اما جهانیان اطلاع موثق یا مستند و معتبری درباره آن ندارند.
از سوی دیگر این مساله در محافل دانشگاهی و دیگر مراکز آموزشی در جهان بصورت یک رخداد تاریخی غیرقابل تشکیک مورد آموزش قرار میگیرد.
در همین راستا فیلمها و سریالهای ساخته شده در جهان غرب بدون هیچ تفسیر، توضیح و یا ملاحظه‌ای، ترجمه و برای اقشار مختلف در کشورهای جهان سوم بنمایش گذاشته میشود که پخش سریال «دوران طلائی» در سیمای جمهوری اسلامی ایران (شبهای چهارشنبه) در هفته‌های گذشته، تنها یک نمونه بارز و بسیار کوچک از آن است.
مساله‌ای بنام «Holocauste» در جنگ جهانی دوم، اکنون نه فقط بزرگترین سلاح تبلیغاتی نظام سلطه جهانی است بلکه در جهان امروز هر جنایتی با آن مقایسه میشود. حتی در کشورهای جهان سوم و نیز ممالک اسلامی، هنگامی که به بزرگترین کشتارها و جنایتها اشاره میگردد، آن را با Hololcauste در جنگ جهانی دوم مقایسه و تطبیق میکنند.
قتل‌عام فجیع مسلمانان بی‌دفاع و مظلوم بوسنی و هرزگوین که یک رویداد بسیار وحشتناک در سده اخیر است متأسفانه توسط شماری از محافل خبری و سیاسی با سوژه فوق‌الذکر قیاس میشود.
آیا تاکنون فکر کرده‌اید که چرا در همه فیلمهائی که در جهان غرب در رابطه با وقایع قبل یا بعد از جنگ ساخته شده‌اند، بنحوی سوژه رنج و مظلومیت یهود در آن جای دارد؟
آیا تاکنون از خود پرسیده‌اید که چرا نویسندگان و پژوهشگرانی که برای ارائه واقعیتهای ناگفته قبل و بعد از جنگ جهانی فعالیت داشته‌اند از سوی جهان غرب و نظام مورد تهدید و تطمیع قرار گرفته‌اند و حقوق اجتماعی و امنیت جانی از آنان سلب و بعضا ترور و یا خانه‌نشین شده‌اند؟
راستی! کیست نداند که سوژه‌ای بنام «رنج یهود»، «ناامنی یهود»، «فقدان حقوق اجتماعی یهود»، «کشتار یهود» و فراتر از همه واژه‌ای تحت عنوان «یهودستیزی» یا «آنتی‌سیمیتیسم» در یکی دو سده اخیر بویژه پس از جنگ جهانی دوم، بیشترین و موثرترین نقش را در راستای مطامع صهیونیسم جهانی بخصوص در مسیر انتقال یهود به سرزمین فلسطین داشته است؟
شماری از مورخان و محققان را عقیده بر این است که اگر ماشین تبلیغاتی صهیونیسم چنین سوژه‌ای را در دست نمی‌داشت، نه تنها در راستای استراتژی خویش شکست فاحشی را متحمل میشد که شاید امروز پدیده‌ای بنام رژیم اسرائیل در عرصه‌های سیاست، جغرافیا و تاریخ خودنمایی نمی‌کرد و مشکلی بنام «اشغال فلسطین» با تمامی ابعاد بغرنج آن در جهان امروز وجود نمی‌داشت.
بعید نیست عده‌ای پس از مطالعه این مقاله، نگارنده را «ضدیهود»، یا «یهودستیز» و به تعبیر نظام تبلیغاتی صهیونیستی «آنتی‌سمیتیست» قلمداد کنند. بنده ناگزیرم از پیش چنین اتهامی را مردود اعلام نموده و تاکید نمایم که غرض از این نوشتار، نه معارضه با «یهود» بلکه تشریح شیوه‌های تبلیغاتی صهیونیسم جهانی است که با بکارگیری ابزارهای مختلف سیاسی، تاریخی و حتی علمی نه تنها چهرۀ تاریخ جهان را در راستای استراتژی اشغالگرانه خویش دگرگون جلوه داده، که امروز همچنان برای تثبیت ادعاها و به عبارتی واقع جلوه دادن تبلیغات خویش، از تمامی ابزارهای فرهنگی و هنری سود جسته و متاسفانه تا حدودی نیز در فریب افکار عمومی موفق بوده و حتی نظرات و دیدگاههای برخی روشنفکران و جماعت به اصطلاح تحصیل کرده را تحت‌تاثیر تبلیغات خود قرار داده است.
بطوریکه امروز، برای مقایسه هر جنایتی که توسط جانیان جهانی علیه مظلومان و ستمدیدگان در اقصی نقاط جهان صورت میگیرد فوراً به سوژه‌ای چون کشتار یهود در آلمان هیتلری اشاره میگردد. به عبارتی، امروز نه فقط صهیونیستهای اشغالگر از قِبَل چنین سوژه‌ای نان میخورند و خود را وارث و بازمانده نسلی قلمداد میکنند که به ادعای آنها، بشکل بی‌رحمانه‌ای قتل‌عام گردیده بلکه شماری از اندیشمندان و قلم‌بدستان در نقاط مختلف جهان نیز در تکرار چنین سوژه‌هایی مصرّ هستند.
راستی! در این میان تکلیف افکار عمومی چیست؟ چگونه میتوان حقایق تاریخی را پیدا و منتشر نمود، تا از یک سو، از تحریف تاریخ جلوگیری شود و از سوی دیگر افکار جهانی از کجراهه به واقعیتها هدایت گردد؟
راستی! چرا محققان و پژوهشگران بخصوص در جهان غرب حق ندارند درباره چنین موضوعاتی تحقیق کنند؟ مگر جهان غرب جهان دمکراسی و آزادی نیست؟ چرا هیچ محققی مجاز نیست وارد این حریم ممنوعه شود؟ اصلا چرا نظام حاکم بر جهان غرب، تحقیق و گفتگو در چنین مسئله‌ای را ورود به حریم ممنوعه تلقی و اعلام کرده است؟
خوشبختانه اندیشمندان و روشنفکرانی امروز در جهان و بخصوص در غرب ابراز وجود کرده و از طریق تشکیل گروههای تاریخی و تحقیقی با عنوان گروه «تجدیدنظرطلبان تاریخ» یا «اصلاح‌گران تاریخ» درصددند تا برخی از واقعیتهای تاریخی را برای افکار جهانی بخصوص نسل جوان در جوامع مختلف بازگو کنند.
این قبیل افراد و گروهها، اگر‌چه در اقلیتند و از سوی دیگر، توسط نظام حاکم، دچار محدودیتهائی هستند، لیکن شیپور مباحثه و مناقشه را بصدا درآورده و نهادهای قدرتمند صهیونیستی جهان را به مبارزه طلبیده و آنها را به هراس و اضطراب واداشته‌اند.
به اعتقاد و ادعای نویسندگان و پژوهشگران و مورخان یاد شده آنچه امروز بعنوان تاریخ رسمی در دانشگاههای جهان خصوصاً در غرب تدریس میشود، دقیقاً تحت مرام و مطامع صهیونیسم و بدست افراد، مراکز، موسسات و نهادهای آرشیوی، مطالعاتی و تبلیغاتی وابسته به صهیونیسم تنظیم و تدوین شده است.
از جمله موضوعات مهم و جنجال‌برانگیزی که برخی تاریخ‌نویسان و محققان بر آن دست گذاشته‌اند موضوع «اتاقهای گاز» یا «کوره‌های آدم‌سوزی» در آلمان هیتلری و مسئله کشتار یهودیان در این اتاقها و یا کوره‌ها در اردوگا‌ههای اسرای جنگ جهانی دوم در آلمان، لهستان و... میباشد.
بر همگان آشکار است که براساس تبلیغات صهیونیستی و ادعاهای محافل سیاسی غرب که از طریق صدها فیلم سینمائی و هزاران جلد کتاب ارائه شده است، در خلال جنگ جهانی دوم شش میلیون و بتعبیر و ادعای جماعتی دیگر، صد هزار نفر یهودی توسط نازیها و همدستانشان کشته شده‌اند.
نظام سیاسی، تبلیغاتی حاکم بر جهان غرب، پس از جنگ جهانی دوم بشکل و شیوه‌ای سازماندهی شده است که چنانچه فرد، یا گروهی کوچکترین مخالفتی در مقابل ادعاهای فوق بنماید، چه از طریق نگارش حتی یک مقاله یا ساخت و انتشار یک فیلم و یا یک سخنرانی کوتاه، فوراً مورد بازخواست قرار گرفته و از سوی محاکم جنجالی غرب در لیست سیاه قرار میگیرد و ناگزیر باید تاوان گستاخی! خود را پس دهد.
پرفسور Robert Faurisson از جمله اندیشمندان و محققان غرب است که معتقد به بازنگری تاریخ و تدوین مجدد آن لااقل از جنگ جهانی دوم به این طرف میباشد.
او می‌نویسد: مردم عموماً گمان میکنند که «اتاقهای گاز» هیتلری واقعاً وجود داشته است و با حسن‌نیت خود گمان میبرند که هزاران دلیل و سند در این رابطه موجود است. در حالیکه وقتی این دلایل مطالبه شود و اسناد ادعایی مورد بازرسی و بررسی قرار میگیرند معلوم میشود که گفتارهای فوق هیچ اساسی ندارند.
پیام این قبیل محققان به افکار عمومی چنین است: وقتی در رابطه با «اتاقهای گاز» تبلیغات میشود، بپرسید: یک اتاق گاز چیست؟ چگونه جایی است؟ چگونه گاز را در آن وارد میکنند؟ چگونه میتوان برای خارج کردن اجساد به اتاق گاز وارد شد؟ باید به محل رفت و اتاقهای گاز را از نزدیک دید یا حداقل بازمانده‌ها و خرابه‌های آنرا مشاهده کرد یا عکس گرفت و اندازه‌گیری کرد.
باید اسنادی نظیر نقشه‌ها، دستورات و صورت هزینه‌ها را دید، از سازندگان آن سؤال کرد و کتابهای تخصصی در مورد گاز را از نظر گذراند. باید به ابزارها و وسائل مورد استفاده نظیر کوره‌های سوزاندن اجساد توجه نمود. مانند یک تحقیق پلیسی در مورد یک جنایت یا حادثه؛ باید تا حد ممکن در تهیه اسناد مادی وقایع دقت نمود.
براساس دیدگاه اصلاح‌گران و تجدید‌نظرطلبان تاریخ جهان، مساله‌ای بنام «کوره‌های آدم‌سوزی» یا «اتاقهای گاز» هیتلری که به کشتارگاه میلیونها یا صدها یهودی معروف گردیده، اسطوره‌ای است که برای اولین‌بار در برخی محافل صهیونیستی در آمریکا در سال 1321 شمسی مطرح شد و این در شرایطی بود که هیچ‌کس و هیچ محفل علمی، تاریخی و یا مطالعاتی و تحقیقاتی بدان اعتنائی نکرد.
حتی سرکردگان نیروهای متفق در جنگ که کاملاً از مسائل آشکار و نهان جنگ اطلاعات کافی داشتند، کوچکترین نظر و یا عکس‌العملی در این رابطه ابراز نکردند؛ اما وقتی در اواخر جنگ جهانی دوم، صحنه‌های دلخراش بعضی از اردوگاههای اسراء و اجساد روی هم انباشته اسرایی که از بیماری تیفوس جان داده بودند را دیدند زمزمه‌ای تحت عنوان وجود «اتاقهای گاز» شروع و سوژه و مسلک جدیدی در جهان بنام Holocauste یا «قتل‌عام یهودیان» ساخته شد.
البته این سوژه جدید (Holocauste) از همان زمان بشدت توسط عده‌ای از نویسندگان، محققان و تاریخنگاران مستقل، زیر سؤال برده شد و مورد مخالفت قرار گرفت و بعنوان پدیده‌ای جعلی و دروغین در بستر تاریخ مطرح گردید؛ لیکن رسانه‌های خبری بزرگ که عموماً وابسته و یا تحت‌نفوذ و سلطه بودند یا خاموش ماندند و سکوت را پیشه نمودند و یا مخالفین را طرفدار نازیها قلمداد و یا بعنوان دیوانه معرفی کردند.
از سوی دیگر محافل قدرتمند سیاسی نیز با شدت تمام به سرکوب این قبیل افراد و اندیشه‌ها برخاستند و آنان را سر جایشان نشاندند. البته، اگرچه سرکوب همچنان افزایش و استمرار پیدا کرد اما جرقه ابراز واقعیت و معارضه با تبلیغات صهیونیستی زده شد. بطوریکه پس از چند دهه سکوت شوم مجدداً اعتراض به ادعاهای دروغین نضج گرفت و عده‌ای برای افشاء حقایق تاریخی گامهایی به پیش گذاشتند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات