تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۲  ، 
کد خبر : ۲۲۰۷۲۵

روابط ایران - چین و تأثیر آن بر سیاست‌های آمریکا


مترجم: محمد جعفری
روابط ایران و چین چوبی شده است لای چرخ اقدامات بین المللی در جهت منزوی کردن ایران و مجبور ساختن این کشور برای توقف فعالیت هسته ای خویش. با وجود آن که سلاح های ایرانی بلای جان سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان شده و فعالان حماس و حزب الله که از حمایت تهران برخوردارند اسرائیل را تهدید می کنند و از سویی سانتریفیوژهای این کشور همچنان به غنی سازی ادامه می دهند، کشور چین بدون توجه به تمام اینها روابط خود را با جمهوری اسلامی ایران گسترش داده است. کشور چین همواره سلاح در اختیار ایران قرار داده و روابط اقتصادی خود را با این کشور قوی تر می سازد. چین از حامیان بزرگ حکومت ایران در شورای امنیت سازمان ملل می باشد. مواردی که به طور خلاصه و مجمل ذکر شد اثربخشی سیاست واشنگتن را در قبال ایران خنثی کرده است. اگرچه حمایت چین از ایران رهبران آمریکایی را ناامید ساخته اما این ناسازگاری روابط آمریکا با چین را چندان تحت الشعاع خود قرار نداده است. چین از ایران حمایت می کند تا علاوه بر مزایای اقتصادی، از گزند دشمنی با ایران در امان باشد.
به نظر می رسد چین از ایران به عنوان سپری در مقابل آمریکای خشن استفاده می کند. این روابط مزیتی دوجانبه دارد. اقتصاد ایران از پشتیبان خوبی برخوردار است و از سویی اهداف استراتژیک و سیاسی او در منطقه حمایت می شود. در عین حال پکن می تواند با کمک تهران، آمریکا را سر جای خود بنشاند و او را در منطقه به بند بکشد و همچنین می تواند توانایی خود را برای ناکام گذاشتن ایالات متحده در سیاست های خویش در خارج از آسیا و اقیانوسیه به نمایش بگذارد. کشور چین هیچ تمایلی به صف آرایی در مقابل آمریکا ندارد. با وجود ایران، پکن می تواند با خیالی آسوده قدرت خود را به رخ آمریکا بکشد و برتری خود را بدون درگیری نظامی با ایالات متحده در آسیا- اقیانوسیه اعلام کند.
روابط ایران- چین خار چشم ایالات متحده است، نه تنها به این دلیل که سیاست های واشنگتن در منطقه را با بن بست مواجه می سازد بلکه از جهتی نیز به این خاطر است که نتیجه چالش با ایران در مقیاس جهانی پیامدهای گسترده تری برای اعتبار و رهبری جهانی آمریکا دارد.
نگاهی کلی بر روابط ایران و چین
روابط تنگاتنگ ایران و چین علاوه بر زمینه های احساسی، دلایل معقول و واقعی نیز دارد. زیرساخت های تاریخی از جمله عواملی است که این ارتباط را مستحکم تر می کند. تمدن های کشور ایران و چین از غنی ترین نمونه های جهان هستند که پس از گشایش جاده ابریشم در قرن دوم پیش از میلاد تا حدودی با هم مرتبط شدند.
آنها نه تنها تاریخی مشترک دارند بلکه هر دو قربانی قتل و غارت غرب شدند و توسط قدرت های بزرگ تحقیر شده اند. پیشینه تاریخی این دو کشور در قربانی واقع شدن تأثیر به سزایی را در لحن سخنرانی ها و نگرش این دو کشور گذاشته است و متعاقبا بهانه خوبی است که مرتبا در روابط خود به آن اشاره می کنند.
ایران و چین، هر دو از کشورهای تجدیدنظرطلب هستند و نسبت به جهانی که توسط ایالات متحده اداره شود عمیقا بدبین و مشکوک می باشند و برای رسیدن به جهانی چند قطبی که در آن نفوذ آمریکا کمرنگ است، گام برمی دارند. رهبر اسبق چین در دیدار خود با ایران در سال 1991 در گفت وگوی خود با رسانه های کشور ایران به این نکته اشاره کرد: «ما مخالف سلطه آمریکا بر جهان، مخالف حکومت اقلیت بر جهان و مخالف ایجاد نظامی جدید در روابط بین الملل توسط آمریکا هستیم و در این موضوع به طور کامل با ایران هم عقیده می باشیم.» هوجین تائو، رئیس جمهور چین نیز در ژوئن 2009 بر این دیدگاه تأکید کرد و گفت: «تهران و پکن باید به همدیگر کمک کنند تا حرکت رو به رشد جهان را به نفع ملت های خود پیش ببرند در غیر این صورت همان هایی که عامل و باعث و بانی مشکلات حال حاضر بین المللی هستند مجددا حکومت بر جهان را به دست خواهند گرفت.» رهبران ایرانی نیز چنین اظهاراتی کرده اند. رئیس جمهور ایران محمود احمدی نژاد در تعدادی از سخنرانی های خود به «نظام جدید جهانی» اشاره کرده است. این هدف مشترک استراتژیک در سال های اخیر به روابط تهران- پکن رونق بسیاری داده است.
البته این رابطه تنگاتنگ را نباید به سادگی بر مبنای دیدگاه های مشترک و یا گذشته تلخ دانست بلکه دستیابی به منافع مشترک نیز بسیار مهم است. کشور چین در سال 2009 بیش از 50درصد نفت مصرفی خویش را وارد کرد. ایران به عنوان یکی از بزرگترین عرضه کنندگان نفت خارجی 11درصد از نفت کشور چین را تأمین کرد.
آمریکا نگران این موضوع است و با ناراحتی به روابط انرژی محور چین با کشوری که واشنگتن آن را یاغی می خواند نگاه می کند. سوزان اشرینک معاون دستیار وزیر خارجه شرق آسیا و امور اقیانوسیه گفت:
«کشور چین، به عنوان یک تازه کار در بازارهای انرژی، غالب نفت خوب و گاز را در کشورهای بزرگ و صاحب قدرت دست نیافتنی دید چرا که آنها از پیش در دست شرکت های ملی کشورهای تولیدکننده و یا شرکت های نفتی غرب قرار داشت. بنابراین چین به ناچار رو به کشورهایی کرد که شرکت های آمریکایی به دلیل تحریم های خود آمریکا حق نداشتند با آنها تجارت کنند، از جمله سودان و ایران.» چین مدافع قدرتمند این کشورها است زیرا امنیت انرژی او وابسته به آنهاست. باتوجه به ترس از نوسان در عرضه انرژی که می تواند به شدت اقتصاد چین را تحت شعاع خود قرار داده و منجر به ناآرامی ها داخلی گردد، رهبران چینی اعتقاد دارند که باید توسط خرید سهام و یا انعقاد قراردادهای عرضه انرژی طولانی مدت در کشورهای تولیدکننده کنترل نفت و گاز جریان قابل اعتماد و ثابت انرژی به کشور خود را تأمین کنند».
علاوه بر این چین و ایالات متحده بر سر تایوان نیز دعوا دارند و پکن احتمال می دهد آمریکا برای قطع دسترسی او به نفت تلاش کند. ارتباط نزدیک با ایران لااقل این نتیجه را دارد که تهران عرضه نفت خود را به چین قطع نکند. جان گارور می گوید: «باتوجه به شرایط کنونی چین، تمایل به یک منبع عظیم سوختی همچون ایران برای ادامه همکاری اهمیت بالایی دارد».
چین و عرضه تسلیحات
چین از زمان جنگ ایران- عراق تسلیحات به کشور ایران فروخته است (1980-1988). کشور چین طبق برآورد کنگره پژوهش خدمات، بیش از 3 میلیارد دلار از توافقنامه های نقل و انتقالات اسلحه با ایران در مدت زمان 1980 تا 1987 به دست آورده است. پس از جنگ روند تجارت اسلحه برای مدتی به حالت تعلیق درآمد اما در سال 1990 ما دوباره شاهد رشد این نقل و انتقالات بودیم. چین بین سال های 1993 و 1996 معادل 400 میلیون دلار و در طی سالهای 1997 تا 2000 معادل 600 میلیون دلار اسلحه به ایران عرضه کرد. گذشته از تسلیحات کوچک، پکن قطعات توپخانه ای، موشک های کروز ضدکشتی، موشک های زمین به هوا، جت های جنگنده، تانک، نفربر و قایق های گشت مخصوص حملات سریع در اختیار ایران قرار داده است. «بیتس گیل»، متخصص امور خارجی چین، در سال 1998 نوشت «به جز پاکستان و احتمالا کره شمالی، تجارت تسلیحاتی چین با ایران به لحاظ کمی و کیفی جامع تر و پایدارتر از هر کشور دیگری است».
همکاری هسته‌ای ایران - چین
کشور چین هم در زمینه موارد استفاده نظامی و هم تکنولوژی دانشی برای گسترش موشک به ایران کمک کرده است. همکاری هسته ای این دو کشور از اواسط 1980 شروع شد «هنگام که چین شروع به آموزش تکنسین های ایرانی در چین کرد. این آموزش ها براساس توافقنامه همکاری هسته ای پنهان بود و در جهت کمک به ساخت تأسیسات تحقیقاتی اولیه در اصفهان طراحی شده بود». بعدها تلاش های آمریکا مانع از آن شد که این کشور راکتور تحقیقاتی، راکتورهای آب فشرده و تأسیسات هگزافلورید اورانیوم (UF6) در اختیار ایران قرار دهد. البته لازم به ذکر است که ایرانیان بعدها توانستند توسط طرح ساختی که چینی ها به آنها فروخته بودند موفق به ساخت تأسیسات UF6 شوند. اگرچه «جیانگ زمین» در سال 1997 به بیل کلینتون قول داده بود که همکاری هسته ای خویش را با ایران متوقف خواهد کرد اما به قول خویش عمل نکرد.
نهادهای چینی همواره در سال های اخیر از محدودیت های صادراتی سرپیچی کرده اند و در تابستان 2007 در زمینه تکنولوژی مرتبط با موشک های بالستیک با ایران دست به همکاری تجاری زدند. علاوه بر این ها در سال اکتبر 2010 براساس گزارشهای شرکت های چینی تحریمات تازه تصویب را نیز نادیده گرفته و تکنولوژی های مورد استفاده در موارد جنگی را به ایران فروختند که احتمالاً شامل «فیبر کربنی با کیفیت بالا... برای کمک به ایران در ساخت بهتر سانتریفیوژها» می باشد.
در صورت درگیری نظامی میان ایران و آمریکا، چین جانب کدامیک را خواهد گرفت؟
با گذشت زمان تهران هرچه بیشتر به اتمی شدن نزدیک تر می شود. حمله اسرائیل به ایران جرقه آتش بازی خواهد بود که بعید بنظر می رسد آمریکا بتواند از دخالت در آن اجتناب کند. موضع چین در چنین مناقشه ای هنوز مشخص نیست. پکن دست به اقداماتی زده است که تمامی آن ها از سویی در جهت تقویت روابط با تهران و از سویی نیز مقابله با نفوذ آمریکا در منطقه است. جمهوری چین تاریخ بلند بالایی از نقل و انتقالات اسلحه به ایران دارند و ارتش آزادی بخش خلق (PLA) توانایی های اینترنتی و فناوری پیشرفته ضد ماهواره ای جنگ افزارهای معمولی (غیراتمی) را به دست آورده و درحال پیشرفت آن هستند، توانایی هایی که می توان از آنها هنگامی که استفاده از جنگ افزارهای معمولی غیرممکن است، برای یاری دوستان و هم پیمانان استفاده کرد.آیا در صورت درگیری نظامی ایران- آمریکا کشور چین به فروش تسلیحات به تهران ادامه خواهد داد؟ آیا ارتش آزادی خلق از توانایی های اینترنتی و جنگ افزارهای فضایی خود برای جلوگیری از عملیات های نظامی آمریکا استفاده خواهدکرد؟
ممکن است پکن نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه را در تضاد با منافع طولانی مدت خود ببیند اما در این سناریو منافع کوتاه مدت در اولویت قرار دارند. این منافع کوتاه مدت دارای دو قسم هستند، امنیت انرژی و گریز از درگیری نظامی با ایالات متحده.
درحال حاضر تقریباً 40درصد تمام نفت دنیا از تنگه هرمز عبور می کند. در این میان 24درصد از نفت عبوری از این تنگه در سال2003 به آسیا فرستاده شده است. ایران در سال 2009 یازده درصد از نفت صادراتی خود را در اختیار چین قرار داد و از آن مهم تر آمارهای اخیر نشان می دهد حدود یک سوم نفت چین از طریق تنگه هرمز وارد این کشور می شود. بستن این تنگه- که در صورت درگیری آمریکا با ایران، ضربه مهلک شماره یک ایران خواهد بود- کشور چین را متضرر خواهدکرد.چین تمام تلاش خود را برای بازگشایی این تنگه و حفظ جریان ورودی سوخت خواهد کرد و پکن به هیچ عنوان مایل نیست سیاستی را در پیش گیرد که منتهی به شکست اقتصادی و آشوب های داخلی شود.پکن دوست ندارد خود را درگیر مقابله نظامی با واشنگتن کند. با وجود اینکه پکن قدرت نظامی خود را با هدف شکست نیروی نظامی آمریکا مدرنیزه کرده است اما چین همچنان بدنبال پرهیز از درگیری نظامی با ایالات متحده است. توانایی نظامی چین برای مقابله با ایالات متحده در اطراف و درون خلیج فارس عملاً صفر است و رهبران چینی بخوبی از این موضوع آگاهند.
از یک دیدگاه امکان دارد در شرایط درگیری نظامی ایران و آمریکا، کشور چین زیاد دخالت نکند چراکه با منافعش در تضاد است. اما از سویی باتوجه به تغییرات دو دهه اخیر، پیشرفت های چین در موشک های کروز و بالستیک ضدکشتی، نیروهای دریایی، نیروهای دفاعی موشکی و هوایی و قابلیت های نامتقارن باید گفت که کشور چین توانایی دفاع از خویش را در مقابل تجاوزات خارجی در آینده خواهد داشت و در نتیجه پکن، مطمئن از قابلیت خویش در دفع تمامی اقدامات انتقام جویانه آمریکا ممکن است از قابلیت های اینترنتی و فضایی خود برای دفاع از تهران استفاده کند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات