هزاران یهودی سیاهپوست اتیوپی از سودان با همکاری موساد و دولت سرنگون شده جعفر نمیری از طریق بروکسل به فلسطین اشغالی انتقال داده شدند. این عملیات که با نام مستعار موسی انجام شد پس از برملاشدن، موجی از انزجار را در سراسر جهان اسلام بوجود آورد و همکاری نمیری با موساد و دولت آمریکا برای جابجائی این سیاهپوستان یهودی که به فلاشهها معروف شدهاند شاید یکی از عواملی بود که بعداً به سقوط نمیری انجامید. در کتابی که اخیراً بنام «عملیات موسی» در آلمان بچاپ رسیده نویسنده که خود یهودی است شرح این عملیات را میدهد. «تودور پارفیت» نویسنده این کتاب استاد زبان عبری و تاریخ یهود در دانشگاه لندن است. ما قسمتهائی از این کتاب را در اینجا بلحاظ اهمیت آن و شناساندن دولتمردان که از مسلمانی فقط نام آنرا با خود یدک میکشند و بخصوص شخص نمیری حاکم معزول سودان برای خوانندگان عزیز نقل میکنم.
نویسنده در ابتدا گزارش کوتاهی از وضع قحطیزدگان اتیوپی و فرار آنها به سودان میدهد و یادآور میشود که دولت سودان و مقامات اسرائیلی در مقابل مسئلهای قرار گرفته بودند که فقط با مشارکت میتوانستند آنرا حل و فصل کنند. رژیم صهیونیستی که متوجه شد هر روز عده زیادتری به اردوگاههای موقتی که در سودان بود روی میآورند تصمیم به یک اقدام همه جانبه گرفت تا به این وسیله آنها را به فلسطین اشغالی منتقل کند و از این طریق بر شمار یهودیان اسرائیل بیفزاید.
مسئلهای که در درجه اول مورد مطالعه قرار گرفت موضوع مخفی بودن عملیات و پنهان نگهداشتن آن از افکار عمومی جهان اسلام بود.
بدست آوردن همکاری نمیری با این جابجائی مشکلی را ایجاد نمیکرد و آنها پس از تماسهای زیادی که با مقامات دولتی سودان انجام دادند قول یک همکاری همه جانبه از طرف مقامات سودانی را بدست آوردند.
نمیری در اولین قدم تمام مسئولانی که امکان داشت از انتقال فلاشهها به فلسطین اشغالی بوئی ببرند را از افراد مورد اطمینان خود انتخاب کرد. این عده از گروه 47000 نفری سازمان امنیت سودان (امن الدوله) انتخاب شدند و آنها جای افرادی که قبلاً مسئول اردوگاههای آوارگان بودند را گرفتند.
مثلاً در «ام الرقوبه» رئیس اردوگاه آوارگان به اسم سعید الحنیفی بجرم اینکه کمونیست است بازداشت و عثمان الزکی که از افراد مورد اعتماد نمیری بود جای او را گرفت در «وادی الحلو» ابورحیل که یک مامور اطلاعاتی بود مسئولیت اردوگاه را بعهده گرفت و مامورین امنیتی سودان تماماً کنترل اردوگاههای فلاشهها را در اختیار گرفتند تا خبری بخارج نرسد. جمعیت و انجمنهائیکه در مورد فلاشهها تحقیق میکردند و یا از وضع آنها جویا میشدند نیز مجبور به تعطیل و ترک خاک سودان شدند.
دولت آمریکا در تمام مراحل و بااطلاع از نقشهای که در پیش بود با تمام قدرت برای کمک به جابجائی و در درجه اول مخفی نگهداشتن عملیات همکاری میکرد و مثلاً در این رابطه در سپتامبر سال 1984 وزارت امور خارجه آمریکا قرارداد همکاریی را با انجمن کاتولیکها داشت ملغی کرد. زیرا این انجمن در «طواوه» فعالیت میکرد و این شهر قرار بود در آینده مرکز جابجائی فلاشهها گردد.
بعقیده سازمان امنیت سودان آنها بیش از آنچه که باید چیز میدانستند دولت و ارتش سودان نیز در این موقع تصمیم گرفته بودند که کنترلی بر آوارگان فلاشه که به سودان میآمدند داشته باشند و در ضمن مواظب حرکتهای آنها بوده و اجازه ندهند که احتمالاً عدهای اردوگاهها را ترک کنند. مثلاً گروهی حدود 30 نفر که وادی الحلو را ترک کرده بودند دو مرتبه دستگیر و به اردوگاهها کاملاً محافظت شده «ام الرقوبه» انتقال داده شدند. در طول سال سعی در این میشد که فلاشهها تا آنجا که ممکن است در ام الرقوبه جمع شده و از بیرون رفتن آنها از اردوگاه ممانعت بعمل آید. هر اطلاعی در مورد فلاشهها بوسیله سازمان امنیت کنترل و مخفی نگاه داشته میشد.
افرادی که در داخل اردوگاه کار میکردند وظیفه داشتند تمام اعمال و رفتار پناهندگان را زیرنظر گرفته و کوچکترین خلافی را بلافاصله گزارش بدهند. دولت سودان که تا این موقع تمام همکاریهای لازم را کرده بود از ترس فشار افکار عمومی جهان اسلام با یک جابجائی یک پارچه مخالفت داشت و آنرا ریسک بزرگ برای شخص جعفر نمیری میدانست.
رژیم صهیونیستی از دولت آمریکا و بخصوص شخص ریگان خواهش کرده بود که سودان را به همکای زیادتری مجبور کند دولت آمریکا نیز در این رابطه ژنرال «ورنون والترز» را در بهار آنسال به خرطوم فرستاد تا مدت زیادی را بمذاکره با جعفر نمیری بگذراند. در اوایل تابستان شیمون پرز کابینه رژیم صهیونیستی را در یک نشست مخفی گردهم آورد و درباره آینده فلاشهها و تصمیماتی که تاکنون با همکاری آمریکا و دولت سودان و شخص جعفر نمیری پیرامون بازگرداندن فلاشهها به فلسطین اشغالی گرفته شده بود آگاه ساخت.
در این گردهمائی راهها و عملیاتی که باید در آینده برای انتقال فلاشهها انجام میگرفت مورد بررسی قرار داده شد. اعضای کابینه متفقالقول بودند که فقط با همکاری نزدیک دولت سودان و شخص جعفر نمیری این عمل انجامپذیر است.
دو هفته بعد اسحاق شامیر برای مذاکره پیرامون همین موضوغ به واشنگتن رفت با جورج شولز وزیر امور خارجه آمریکا تماس گرفت و او را در جریان تصمیمات و تدابیری که رژیم صهیونیستی تا آن لحظه گرفته بود قرار داد.
اسحاق شامیر بر این عقیده بود که جابجائی هزاران فلاشه و خارج کردن آنها از سودان هر چند که مسئله بزرگی است ولی چون هر روز تقریباً هزاران آواره اتیوپی از طریق خرطوم نواحی خشکی زده را ترک میکنند، انتقال فلاشهها که از لحاظ وضع ظاهری مانند سایر آوارگان اتیوپی هستند امری عادی بنظر خواهد آمد و خشکسالی در این منطقه و فرار قحطی زدگان اتیوپی از طریق سودان بطرف نقاط دیگر جهان میتواند مانع توجه مردم به فلاشهها گردد. جورج شولز قول داد که با تمام قدرت جعفر نمیری را به همکاری بیشتری فراخواند.
مسئله آگاهی یهودیان آمریکا از این تصمیم نیز چیز تازهای نبود و گروههای یهودی ساکن آمریکا که در تعیین خطمشی دولت آمریکا باندازه کافی قدرت دارند حتی پا را نیز فراتر نهاده و در مجلسین آمریکا نامهای را به تصویب رساندند که طبق آن از رئیسجمهور خواسته شده بود که اولاً نگرانی دولت آمریکا را از وضع آوارگان یهودی اتیوپی مورد تاکید قرار داده از حق آنها در مورد مهاجرت جانبداری کند و ثانیاً راههای انتقال آنها را با هر وسیله ممکن مهیا نموده و اجازه مهاجرت از دولتهای مربوطه را بگیرد.
تعداد زیادی از یهودیان آمریکائی که در شغلهای حساس انجام وظیفه میکردند تمام سعی و کوشش خود را بکار میبردند و عده زیادی از سناتورها و اعضاء کنگره که خود یهودی بودند از مدتها پیش از این موضوع اطلاع داشتند. «هواردو ولیپ» که رئیس گروه پارلمانی سنا در مورد آفریقا بود در سال 1983 در یک مسافرت مخفی به آفریقا از منطقه فلاشهها دیدن کرده بود و بعد از مراجع سعی در بکارگیری تمام نیروهای یهودی و طرفدار صهیونیسم در پیشبرد نقشههای آینده نمود.
در ماه سپتامبر کنگره آمریکا تحت فشار یهودیان مدت شش روز در این باره گفتگو کرد. نماینده آمریکا در سودان «جری ویور» که بقول یک دیپلمات غربی مردی حادثهجو و در ظاهر مامور پناهندگان سفارت آمریکا در خرطوم و در اصل رابط دولت آمریکا و سازمان امنیت سودان بود با «عمر الطیب» و بقیه ماموران سودانی رابطه نزدیک برقرار کرد. او بهترین شخص برای هماهنگ کردن برنامههای آتی بود و از بهار سال 1984 او رسماً به امور فلاشهها در خرطوم رسیدگی میکرد. دو مرتبه در آوریل و ژوئن آنسال او از اردوگاه «ام الرقوبه» بازدید کرد. در مرتبه دوم پیتر پار نماینده امور آوارگان سازمان ملل نیز با او بود. وی از اردوگاه وادی الحلو به دفعات بازدید کرده و کاملاً از وضع آوارگان آگاه بود این نتیجه را میتوان گرفت که «هبری ویور» در تمام مراحل، رول بزرگی را بازی کرده است. دولت آمریکا قادر بود هر وقت که اراده کند باندازه کافی جعفر نمیری را تحت فشار قرار بدهد در حقیقت دولت آمریکا بود که تصمیم به انتقال فلاشهها به فلسطین اشغالی گرفته بود و لذا برای دولت آمریکا بدست آوردن همکاری جعفر نمیری کار آسانی بود و اساساً سودان راهی جز انتخاب راهی که آمریکائیان پیش پای او گذارده بودند نداشت. سودان که زمانی انبار غله جهان غرب بود اکنون به کشور گرسنهای تبدیل شده بود که براحتی میتوانست مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. اقتصاد نابسامان و مسئله جنوب سودان و آوارگان اتیوپی دست بدست هم داده و رژیم سودان را که در سرسپردگی با آمریکا و عوامل آن ناتوانتر از همیشه بود بیشتر از همیشه محتاج به آمریکا و اجرای سیاستهای آن دولت نموده بود.
کمکهای لیبی و اتیوپی به مخالفان جنوب سودان مشکلات زیادی را ایجاد کرده و فقط مصر بود که هنوز جعفر نمیری را تا اندازهای حمایت میکرد و اگر حمایت دولت آمریکا نمیبود نمیری خیلی پیشتر از اینها ساقط میشد. در چنین شرایطی بازی با این عروسک خیمهشببازی برای آمریکا کار سادهای بود. مسئله مهمی که برای جعفر نمیری مطرح بود نفوذ گروه اخوانالمسلمین بود نمیری که از آنها هیچوقت به خوبی یاد نکرده بود از این میترسید که با علنی شدن این موضوع موجی از انزجار جهان اسلام را فراگیرد و اخوانالمسلمین در تشدید این انزجار نقشآفرینی کند. با بالا رفتن قروض سودان و این حقیقت که دولت نمیری حتی قادر به پرداخت بهره آن قروض هم نبود بانک بینالمللی هم حاضر به دادن وام جدید نبود از تابستان سال 1984 ببعد عملاً ارتش سودان در جنوب و در خارج از شهرهای بزرگ کنترل اوضاع را از دست داده و کمکهای اتیوپی و لیبی به شورشیان جنوب روابط سودان با این دو کشور را تیره کرده بود. جعفر نمیری که در جهان اسلام تقریبا تنها مانده بود در این حال فقط از حمایت آمریکا بهرهمند میشد و همانطوریکه اشاره شد دولت آمریکا قادر بود هر سیاستی را که اراده کند در سودان اعمال نماید. جعفر نمیری در اواسط سال 1984 تصمیم گرفت که از این موضوع حداکثر استفاده مالی را کرده و از کمکهای آمریکا زیادتر بهرهمند شود. در بعضی از گزارشها صحبت از 60 میلیون دلار است که توسط یهودیان آمریکا جمعآوری و به نمیری داده شد. بعضی گزارشها نیز حاکی از آن بود که در قبال این موضوع اسرائیل حاضر شده مقدار معتنابهی اسلحه به سودان بدهد. با وجود این در درجه اول کمکهای تصویب شده آمریکا برای سودان که در سال 1984 مبلغ 5/46 میلیون دلار در نظر گرفته شده بود و کمکهای بعدی برای سال 1985 که بمبلغ 250 میلیون دلار بود بیش از هر چیز برای نمیری ارزش داشت و او را برای اجرای سیاستهای آمریکا و از جمله کمک کردن به رژیم صهیونیستی راضی مینمود در بعضی گزارشها آمده است که نمیری اجازه انتقال فلاشهها را آنقدر عقب انداخت تا کنگره آمریکا این کمکهای را تصویب نماید رژیم اشغالگر قدس راههای مختلفی را در نظر گرفته بود و بنظر میرسید که سادهترین راه انتقال فلاشهها به شرق سودان و از طریق بندر سودان به فلسطین اشغالی باشد ولی جابجائی هزاران نفر چیزی نبود که مسکوت بماند و در ثانی وسایل نقلیه زیادی در دست نبود و اکثر وسایل نقلیه در مناطق خشکسالی زده مورد احتیاج بودند و تامین سوخت آنها هم مشکل بزرگی را ایجاد میکرد سودان مخالفتی با یک پل هوائی نداشت و در سالهای گذشته مکرراً تعدادی از فلاشهها از طریق فرودگاه خرطوم بدون اینکه کوچکترین سوءظنی ایجاد کرده باشند بوسیله هواپیماهای کرایهای خارج شده بودند. مسئله اصلی پیدا کردن شرکتی بود که به سودان رفتوآمد داشته باشد و پروازهای آن به خرطوم کاملاً عادی جلوه کند. در این شرایط، شرکت هواپیمائی TEA بهترین موقعیت را داشت. رئیس یهودی آن یکی از بهترین حامیان رژیم صهیونیستی و خودش نیز از صهیونیستهای معروف بود وی با وجود اینکه تبعه بلژیک بود بارها به کمک رژیم صهیونیستی شتافته بود. راضی کردن این شخص که نامش «جورج کوتلمن» است، بزودی انجام گرفت، او که با دولت آمریکا در هر مورد همکاری داشت در این مورد هم به توافق رسید.
«جورج کوتلمن» با همکاری رژیم صهیونیستی تصمیم بر این داشت که فلاشهها را از طریق بروکسل به فلسطین اشغالی انتقال دهد و برای اینکار از یک دوست یهودی قدیمی یعنی «جان کول» که وزیر دادگستری و معاون نخستوزیر بلژیک و تنها شخصی بود که مسئولیت سازمان امنیت بلژیک را بعهده داشت استفاده کرد. کول بزودی توانست موافقت «ویلفرند مارتنس» نخستوزیر بلژیک را نیز بدست آورد و او نیز قول هرگونه همکاری را داد. دولت بلژیک تصمیم گرفته بود فقط مقاماتی را که حتما باید از این موضوع اطلاع داشته باشند در جریان قرار دهد و هنگامیکه در ژانویه 1985 این موضوع برملا شد خبرگزاری بلژیک گزارش داد که حتی وزیر امور خارجه نیز از این موضوع مطلع نبوده است. تصمیمات امنیتی در سودان بعد از توافقها به حداکثر ممکن رسید و ام الرقوبه کاملا به محاصره درآمد و افرادی که ممکن بود خطری ایجاد کنند مانند احمد عبدالرحمن که مسئول امور پناهندگان بود به اتهام نوشیدن الکل از کار برکنار شد جرم او فقط این بود که زیاد کنجکاو شده بود.
ماموران امنیتی زیادی که خود از فلاشهها بودند از فلسطین اشغالی به سودان منتقل شده و کنترل تمام اردوگاهها را در اختیار گرفتند و سعی در جمعآوری فلاشهها از مکانهای مختلف نمودند. حتی گزارشها حاکی از آن بود که جاسوسانی در تمام مناطق پناهندگان در تردد بودند که وظیفه آنها آماده کردن فلاشهها برای انتقال به خارج بود.
لسآنجلس تایمز در ماه اکتبر نوشت که یک دیپلمات آمریکائی به ژنو رفت تا با ماموران موساد همکاری بکند، او زیادتر از یک میلیون دلار برای نقل و انتقال فلاشهها خرج کرد و مکانهائی را در خرطوم اجاره نمود که فلاشهها بطور موقت در آن سکونت کنند. یکی از نکات مورد توافق با ماموران امنیتی این بود که وسایل و تجهیزاتی که مورد استفاده قرار میگیرند بعداً در اختیار آنها قرار داده شوند.
در تاریخ 21 نوامبر «عملیات موسی» شروع شد. هزاران فلاشه به «طواوه» آورده شده بودند که فقط چند دقیقه با جاده اصلی خرطوم فاصله داشت آنان هنگام شب در پناه تاریکی اتوبوسهای حامل آنها که از طرف ماموران امنیت سودان محافظت میشدند به خانههای از پیش اجاره شده در خرطوم میرفتند تا در شب بعد آنها را به هواپیماهائی که در آخر باند فرودگاه خرطوم توقف کرده بودند رسانده و از آنجا به خارج انتقال دهند. از موقعیکه فلاشهها طواوه را ترک میکردند تا هنگامیکه داخل هواپیما میشدند. تحت نظر مامورین موساد و پرسنل امنیتی سودان بودند و آزادی هیچگونه حرکتی را نداشتند خدمه هواپیماها هم موظف شده بودند که هیچگونه اطلاعی در مورد عملیات خود بروز ندهند. خدمه هواپیما بعد از رسیدن به خرطوم به هتلی واقع در آنطرف رودخانه نیل و با فاصله نسبتا زیادی با مرکز شهر، انتقال مییافتند.
مابین نوامبر و هفته اول ژانویه 1985 یوئینگهای 707 شرکت هواپیمائی TEA 35 پرواز بین خرطوم و تلآویو انجام دادند. هواپیماها در راه پرواز خود از آسمان مصر میگذشتند و از آنجا به بروکسل رفته و در نیمه شب پس از یک توقف دو ساعته برای بنزینگیری از آنجا عازم تلآویو میشدند. برای اینکه کسی از مسافرین این هواپیما و صحنههای رقتانگیزی که در آن اتفاق میافتاد باخبر نشود هواپیماها در گوشه دور افتادهای از فرودگاه زاونتن بروکسل توقف میکردند و جه بسا بارها اتفاق افتاده که عدهای در هواپیما مرده بودند و یا زنی نوزادی بدنیا میآورد.
تصمیمات امنیتی شدیدی که در سودان برای مخفی نگهداشتن انتقال فلاشهها گرفته شده بود بخوبی بمورد اجرا درمیآمد و با وجود اینکه گروهها یهودی آمریکا از این موضوع اطلاع داشتند سعی در پنهان نگاه داشتن آن میکردند و فقط بعضی از روزنامههای یهودی اشارهای به آن مینمودند مسئله اصلی دور نگهداشتند اذهان مردم سودان و جهان اسلام از این موضوع بود و تاکنون رژیم اشغالگر قدس و همدستان آمریکائیش میتوانستند کاملاً از دولت سودان و شخص جعفر نمیری راضی باشند. در تمام مراکز یهودی آمریکا سعی در جمعآوری کمکهای نقدی برای انتقال فلاشهها میشد و این موضوع در آمریکا دیگر علنی شده بود. سازمانهای یهودی آمریکا باید هزینه این عملیات را بعهده میگرفتند زیرا رژیم صهیونیستی با قروض خارجی در حدود 22 میلیارد دلار و تورمی معادل 475 درصد قادر بتامین بودجه این عملیات نبود. حال که این موضوع حداقل در آمریکا برملا شده بود صهیونیستها عقیده داشتند که باید حداکثر تلاش برای جمعآوری کمکهای مالی در آمریکا بعمل آید. اگرچه برملا شدن این موضوع چندان بمذاق بعضی از یهودیان و بالاخص رژیم صهیونیستی سازگار نبود و استدلال انجمنهای یهودی مبنی بر اینکه با برملا شدن این موضوع آنها قادر به تهیه پول بیشتری برای «عملیات موسی» هستند نیز صیونیستها را چندان قانع نمیکرد آنها عقیده داشتند که انجمنهای یهودی بهتر است از بودجههای پنهانی خود فعلاً استفاده کنند و مانع علنی شدن این موضوع گردند.
در 11 سپتامبر 1984 نیویورک تایمز در صفحه اول خود پرده از روی «عملیات موسی» برداشت و نوشت که یک پل هوائی بین آفریقا و تلآویو ایجاد شده است. مقامات آمریکائی تصمیم گرفته بودند که قبل از برملا شدن این موضوع با سرعت هرچه کاملتر کار انتقال فلاشهها را بپایان برسانند.
با وجود اینکه مطبوعات آمریکا حتی از تعداد فلاشهها و همکاری سودان و رژیم صهیونیستی پرده برداشته بودند این موضوع در آمریکا مسکوت ماند. روزنامههای بلژیکی که کاملا از این موضوع اطلاع داشتند تا آخرین لحظه سکوت خود را حفظ کرده و چیزی را برملا نکردند. مقامات سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی توانستند بزودی روزنامههای آمریکائی و نشریات یهودی را وادار به سکوت کنند. در فلسطین اشغالی هم روزنامهها راز «عملیات موسی» را فاش نکردند. مقالاتی که در نیویورک تایمز چاپ شده بود هم جای شبهه و ابهام زیادی را باقی گذاشته بود و چنین وانمود میشد که فلاشهها بدون اینکه نامی از کشوری برده شده باشد در حقیقت از اتیوپی به خارج انتقال داده میشوند. راز این عملیات وقتی برملا شد که روزنامه عبری زبان کوچکی بنام «نکودا» در صفحه 6 خود اشارهای به آن کرد و در مصاحبهای که با رئیس یکی از کیبوتزها بنام «دومیتز» بعمل آمده بود اشارهای به انتقال فلاشهها به فلسطین اشغالی شده و او گفته بود با وجود اینکه تعداد آنها زیاد است اجازه ندارد این اطلاعات را در اختیار مطبوعات بگذارد.
ابن اظهارات شبههانگیز و دو پهلو در روزنامه دیگر نیز درج شد و در 3 ژانویه متن کامل مصاحبه دومیتز بچاپ رسید خبرگزاری آسوشیتدپرس هم این خبر را بعداً پخش کرد رژیم صهیونیستی نیز دیگر ضرورتی برای کنترل اخبار مربوط به این موضوع احساس نمیکرد این رژیم پس از آنکه قدرت خود را برای سانسور مطبوعات به اثبات رسانده بود معلوم نبود به چه علتی دیگر سعی در پردهپوشی از این موضوع ننموده و در عصر روز سوم ژانویه 1985 رژیم صهیونیستی یک کنفرانس مطبوعاتی شد. هنوز معلوم نیست که آیا اختلافات داخلی در رژیم صهیونیستی باعث این کار شده و یا اینکه این موضع از قبل پیشبینی شده بود. در هر حال با برملا شدن این موضوع برای دولت سودان راه دیگری جز توقف این جابجائی باقی نماند هر چند که فقط چهار پرواز دیگر کافی بود تا تمام فلاشهها از سودان به تلآویو انتقال داده شوند آخرین پرواز TEA در 5 ژانویه در پناه تاریکی انجام گرفت و لکه ننگ دیگری بر پیکر ارتجاع عرب و نوکران خودفروخته رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا بر جای گذاشت ارتجاع عرب حتی پس از برملا شدن این واقعه ننگین نیز حاضر نشدند از طریق رسانههای خود بهائی به آن بدهند و آنرا تجزیه و تحلیل کنند. آنها بدینترتیب، رضایت کامل خود را از عملیات انتقال فلاشهها به فلسطین اشغالی نشان دادند هر چند که خود فلاشهها بعداً سر به شورش برداشته و دردسر بزرگی برای رژیم اشغالگر قدس شدند.