حجتالاسلام کروبی چنین آغاز سخن کرد:
درصد ساله اخیر مبارزات و حرکتهایی که در این میهن عزیز اسلامی ایران و سایر کشورهای اسلامی، آغاز و شروع شد، مهمترین نقش را برای بسیج نیروها، برای بحرکت درآوردن تودهها، برای ایجاد تحرک و شور و هیجان بین ملت، نیروهای مذهبی و پیشاپیش آنها، روحانیین و علماء بر عهده داشتند و ایفاء نمودند. ایران خودمان و حوادثی و مبارزاتی که در آن رخ داد و به وجود آمد، سندی زنده و گویا و شاهدی بسیار پرارزش است بر این واقعیت و بر این حقیقت. از مبارزات جنگل تا جنبش مشروطه، تا ماجرای تنباکو، تا نهضت ملی، تا ماجرای تنباکو، تا نهضت ملی، تا انقلاب اسلامی ایران عزیز، که منجر به پیروزی شد، در تمام این حرکتها و جنبشها، نیروهای مذهبی و در رأسش روحانیین و تحصیلکردههای همین مدرسهها و دانشگاه امام صادق(ع) نقش سرنوشتساز و سازنده داشتند.
در ماجرای مشروطه، شخصیتهایی مانند طباطبایی و بهبهانی در همین مساجد و در همین مدارس و تحصنها در همین حضرت عبدالعظیم و قم، و علمای بزرگی در آغاز حرکت، همانند مرحوم آیتالله نوری و دیگران، تلاش کردند برای نابودی استبداد و تحقق یافتن مشروطه، و مدرسههای علمیه پایگاهی بود، برای این حرکت، و قیام.
در ماجرای تنباکو هم که مرجعی بزرگوار فتوی را میدهد، روحانیین و علماء حرکت میکنند، میرزای آشتیانی در تهران آن نقش مهم را ایفاء میکند و استعمار و ناصرالدین شاه را مجبور به عقبنشینی و شکست مینمایند. در ماجرای نهضت ملی، شماها نوعا حضور داشتهاید و گام به گام شاهد قضایا، از نزدیک بودهاید خیلی فاصله نشده است،که چه نقشی مرحوم آیتالله کاشانی، فدائیان اسلام و نیروهای مذهبی در ملی شدن نفت، اخراج انگلیسیها و بثمر رسیدن حرکت داشتند. و چون اینروزها، روزهای سالگرد مرحوم آیتالله کاشانی رحمتالله علیه است، لذا مختصری یادآوری میشود مبارزات این مرد بزرگ و ظلمی که نسبت به این شخصیت بزرگ دشمنان، روا داشتند. عمری به علم و تقوا و پاکدامنی و مبارزه بر علیه استکبار و بنفع مستضعفین گذارند. زندگی توام با رنج و مشقت و تبعید و زندان قلعه فلکالافلاک و آوارگی و ماجرای عراق و پایان کار، آن مظلومیتها و برچسبها و تهمتها و افتراها. و همچنین نقش سایر نیروهای مذهبی، ترورهای سرنوشتساز، که در جامعه تحول بوجود آورد و دست استعمار را کوتاه کرد، اما متاسفانه این نیروهای مذهبی، بدترین ستم، در همان روزهای قدرت (از سوی) ملیگراها بر سرشان آمد. یعنی مرحوم نواب طولانیترین زندان را در آن دوره دید و مرحوم آیتالله کاشانی هم آن برچسبها و تهمتها و اساعه ادبها و جسارتها، از این قماش شنید و جوسازی و، پردهکشی روی واقعیتها، که بلطف خدا، با پیروزی انقلاب اسلامی ماهیتها روشن شد، از چهرههای درخشان، پردهها کنار رفت و روشن گردید و خطوط انحرافی هم، به مردم کاملا نشان داده شد و معلوم شد در آن روز چه افردی خادم بودند و مظلومانه آنها را منزوی و خانهنشین کردند.
مبارزه طولانی و ریشهدار امام
بهر جهت، آخرین مبارزه، انقلاب اسلامی، آغازش سال 41 پیروزیش 57، به رهبری امام بزرگوارمان.
در این حرکت و جنبش و قیام و انقلاب، قضیه، همانند گذشته نبود، این بار، روحانیت به رهبری امام، بتمام معنا شرکت کرد و با آن موقعیت و شخصیتی که امام و سابقه درخشان علم و تقوا و بینشی که امام در حوزه و بین علماء داشت، با ورود این شخصیت بزرگ به مبارزه، روحانیت، و مسلمانها بعنوان اطاعت از مرجع تقلید، وارد مبارزه، با یک گستردگی بیسابقهای شدند. البته این نکته را هم عرض کنم، قبل از آنهم، امام، مبارزات و موضعگیری بر علیه رضاخان (داشتند)، نامههایی که امام بیش از چهل سال قبل نوشته است، نقطهنظرهای خودش را بیان کرده، کتابی که آنموقع منتشر میکند، سخنرانیهایی که در آن شرایط رضا شاه داشته اینها همه، اسناد گویائی است بر مبارزه طولانی و ریشهدار امام بر علیه استکبار، بر علیه نظام سلطنتی، بر علیه فساد و بیحجابی و فجایع، منتها، بتمام معنا به میدان آمدن و نیروها را بسیج کردن و مبارزه را منسجم شروع کردن تا سقوط شاه، از سال 41 شروع شد.
بنابراین نکته اول سخن اینست که در مبارزات صدساله، پیشاپیش اسلام و مایههای اسلامی و مسلمانها و، روحانیینی که مردم بعنوان اسلام و نمایندگان امام زمان(عج) از آنها اطلاعت میکردند، بودند. این انقلاب، علیرغم خواست دشمنان این امت، برهبری امام بزرگوارمان در سال 57 به پیروزی رسید و از آنجائیکه انقلاب، انقلاب اسلامی بود، مردمی که وارد شدند و اطاعت از امام نمودند، برای شکم، برای نان و برای مسکن قیام نکردند. حرکت آنها و قیام آنها برای تحقق اسلام، حکومت الله بر روی زمین ، و عوض شدن ارزشها و معیارها و ملاکها در جامعه بود. برای اینکه معیارهای طاغوتی و ضدانسانی از بین برود و معیارها و ارزشهای الهی و انسانی بر این جامعه حاکم بشود. برای اینکه تحول فرهنگی در این جامعه بوجود بیاید. که وقتی تحول فرهنگی بوجود آمد، هنگامی که اسلام بر جامعه حاکم شد، آنوقت است که هر ستمی، هر تبعیضی، هر نابسامانی، هر فقری، هر بیچارگی طبیعی است که از بین میرود و ریشهکن میشود. اما اینکه مردم قیام برای اسلام کردند، نه برای نان و مسکن، معنایش این نیست که مردم در نابسامانی بمانند، مشکلات جامعه حل نشود، مستضعف در همان مستضعفیاش بسر ببرد، مردم در دشواریهای کشنده زندگی کنند. چون امامی که بارها فرموده است، مردم قیام برای خدا و برای اسلام نمودند، همین امام، وقتی انقلاب به پیروزی میرسد، نامه میدهد و فرمان صادر میکند و تاسیس بنیاد مسکن مینماید و میفرماید مشکل مسکن در این جامعه باید حل شود و هر انسانی دارای یک مسکن باشد، و حساب صد باز میکند و میخواهد که دولت از امکانات این ملت، هماهنگ با خود این مردم و امکانات این ملت، مشکل مسکن حل بشود همین امام، وقتی انقلاب به پیروزی میرسد، اعلام میکند که اب و برق مجانی برای مستضعفین و بارها در سخنانش اعلام میکند انقلاب را این پابرهنهها، این کودنشینها،این زاغهنشینها انجام دادهاند و باید به آنها خدمت کنید و مشکلات آنها را حل کنید. و بدولت میگوید آنی که صد در صد عمل کرده، ملت است و شما باید خدمتگزار آنها باشید و به آنها خدمت کنید.
پس، نکته دوم عرض ما، انقلاب گرچه اسلامی است،انقلاب گرچه برای تحقق حکومت خدا بروی زمین است، اما در حکومت الله در حکومت خدا، در حکومت اسلامی، تبعیض و ظلم و ستم و نابرابری و نابسامانی، باید رخت بربندد و ریشهکن شود و از بین برود. فراموش نمیکنم مرحوم شهید آیتالله بهشتی درست در روزی که آیتالله مطهری را به شهادت رسانده بودند و همه برادرها در خانه مرحوم آیتالله مطهری جمع بودند، و آن روزها ما در خدمت مردم در کمیته امداد بودیم، میفرمود: جمهوری اسلامی شده، و در جمهوری اسلامی دیگر برای ما ننگ است که گرسنهای در جامعه وجود داشته باشد (تکبیر نمازگزاران). باید حداقل - این را اردیبهشت 58، این شخصیت بزرگ مظلوم میفرمود - حداقل حالا کاری کنید و امکاناتی در اختیار شما گذاشته بشود، که در سراسر کشور بتوانید کارهای امدادی را آنچنان انجام بدهید، که گرسنهای نداشته باشیم، تا ببینیم در مراحل بعدی چکار کنیم. که حالا آنها چه مشکلاتی داشتند، بجای خود بماند. و همانوقت هم این شخصیت بزرگ و مظلوم حامی نهادها بود و برای مردم کوشش و تلاش مینمود.
پس، امام که چنین سخن میگوید، رهبران ما هم که همه مردمی و دلشان و قلبشان برای مردم میطپد و میخواهند استضعاف از بین برود، محرومین به نوایی برسند و به فرموده رئیس دیوان عالی کشور، اگر فردا هم شروع کنیم، دیر شده است و باید زود برای این مردم محروم کار کرد و نابسامانیها را بر طرف نمود. و آنچنان تحت تاثیر قرار میگیرد که بیاختیار اشکش هم جاری میشود و گریه میکند.
کجا مانع است؟ مجلس که در خدمت مردم، دولت در خدمت مردم، حوزه علمیه قم در خدمت مردم، اسلام برای نجات مردم، مقام رهبری که دیگر بعد از ائمه در هیچ انقلابی، حرکتی، جنبشی، چنین رهبری با این خصوصیات و به این جامعی وجود نداشته، رهبری که سالها در نجف بماند و ان زندگی فقیرانه و مستضعف را داشته باشد، در آن خانه کوچک و محقر، رهبری که بر این کشور و بر قلوب مسلمانان در سراسر جهان حکومت میکند و در خانه محقر دیگری، بعنوان مستاجر زندگی میکند. رهبری که دوتا روزنامه عصر برایش میبرند، میگوید،یک روزنامه برای من کفایت میکند برای چه اسراف در بیتالمال میکنید و دو تا روزنامه میاورید؟ پس از مقام رهبری تا رئیسجمهور،تا مجلس، تا علماء، همه دل میسوازنند برای مستضعفین و میخواهند که مشکلات مردم حل بشود.
چرا این مشکلات مانده است؟ چرا آن انتظاری که از انقلاب بوده، انجام شده؟ این نکته را قبلا من بگویم، کار خیلی شده، اینرا همه ما میدانیم. در زمینههای مختلف، در بعد فرهنگی، تحولی که در جامعه ما بوجود آمده، معجزهآسا است و هیچکس چنین تصوری نمیکرد. در قطع وابستگی با بیگانه، لغو قراردادهای استعماری و اسارتبار، اخراج مستشارها، بستن لانه جاسوسی، در اختیار گرفتن نفت، و این ثروت مردم را اینجور مقتصدانه مصرف کردن، تا برای مردم ذخیر بماند، عمران و آبادی که در این کشور شده، با این همه مشکلات، بوسیله بنیاد مسکن، بوسیله جهاد سازندگی، بوسیله استانداریها بطور مستقیم، اینها واقعا ارقام و آماری دارد. که بموقع باید گفته بشود و کم و بیش هم گفته شده و در تمام زمینهها، از برق و راه و مدرسه، برای ملت، بخصوص مناطق مرحوم، کارهای فراوانی شده و مهمتر ازهمه اینها، آن انقلاب و، صدور انقلاب و، حکومت الله بر این زمین و از بین رفتن ارزشهای طاغوتی و جایگزین شدن ارزشهای الهی و آسمانی، اینها همه دستاورد انقلاب است، اینها همه محصول انقلاب است.
اما حقیقت اینستکه اینها شده، ولی از انقلاب بیش از پیش انتظار میرود. بیش از بیش انتظار میرود از انقلاب و سرمایهگذاریهایی که برای این انقلاب شده، و مردم از این انقلاب بیش از این انتظار دارند. من معتقدم آنی که موجب این شده که آن انقلاب صد در صد تا بحال موفق نشده (که بیاری خدا در این زمینه هم موفق میشود) عوامل بیگانه که نقش مهمی داشتند، سنگاندازی و، چوب لای چرخ گذاشتن و، حادثهآفرینی و، تهمتزدنشان، و ماجراجوییهایشان، خودبخود ما را از یک سری کارهای عمیق بازداشت. از آن لحظه اول برای اینکه نتوانیم کارهایمان را صد در صد به ثمر برسانیم، جنگ افروزی بر علیهمان شد، خانههای تیمی علیهمان تشکیل شد، چهرههای مقدس انقلابی را لکهدار میکردند، محاصره اقتصادی سدیم، جنگ و تهاجم بیگانه، آنهم جنگی نابرابر و ظالمانه علیهمان شد. نقشه کودتا شد، بهر جهت، پشت سر هم، حوادثی برای ما بوجود آوردند، که طبیعی است، این حوادث، بخش مهم نیروهای ما را مشغول دفع این توطئهها کرده و مهجزهآسا از این توطئهها پیروزمندانه گذشته است، اما نتیجتا، بر (انجام) یک سری اصلاحات، موفق نشدیم.
یک عامل دیگر هم، تندرویها، خودسریها، خودکامگیهای که گاهی موجب شده که، کارها به نحو کافی و وافی انجام نشود، یعنی متوقف بشود.
اختلافات آشتیناپذیر با زراندوزان
یک مسئله هم، متاسفانه نقزدنها در گوشه و کنار، عوامل کندکننده، حرفهایی زدهاند، برای دلسردی و مشوب کردن اذهان ببینید برادرها! انقلابی در این جامعه شده است، این انقلاب مورد رضایت نه غرب است، نه شرق. میکردند و تلاش میکنند تشتت و تفرقه بین جامعه ما بوجود بیاورند
الحمدالله تا بحال آرزویشان را بگور بردهاند و نتوانستهاند کاری بکنند. اما باز هم دست بر نمیدارند و گوشه کنارها حرفهایی میزنند و نتیجه هم ندارد الحمدالله مردم هشیارند، روحانیت هشیار است، مسلمانها هشیارند، این تجربه چند ساله، مردم را چندین بابر پختهتر، کار کشتهتر و ورزیدهتر نمود. دشمنان ما بدانند، این خزعبلات و یاوههایشان هیچ اثر ندارد. اینکه رادیو اسرائیل اعلام میکند، میگوید در ایران اختلاف است بین آنهایی که اسلام مترقی میخواهند و آنهایی که اسلام ارتجاعی میخواهند.
بداند این غلطها هیچ ارزشی ندارد. اصلا اسلام ارتجاعی ما نداریم. اسلام مترقی است، اسلام جوابگوی مشکلات مردم است، آنی که انقلاب با آن درگیر است، سرمایهدارها هستند ، آنی که انقلاب با آن درگیر است، عوامل صهیونیستها هستند. و اینهم تازگی ندارد، خود پیغمبر(ص) با اینها درگیر بود و پیغمبر با زراندوزها درگیر بود، دست و پنجه نرم میکرد، قرآن میگوید: «والذین یکفرون الذهب و الفضه و لاینفقونها فی سبیل الله، فبشر هم بعذاب علیم» این درگیری هم درگیری طولانی و سابقهداری است و قرآن عنم داشته است. بنابریان، اسلام، اسلام مترقی است، اسلام، اسلام پیشرفته است، و هیچگ.نه اختلافی هم نیست، چرا، اختلافی داریم آشتیناپذیر با زراندوزان. اختلافی داریم، با صهیونیستها و عوامل آنها، اختلافی داریم با آنهایی که میخواهند همان بساط زمان شاه را داشته باشند طبیعی است، انقلاب با آنها درگیری دارد و چنین فرصت و امانی هم به آنها نمیدهد.
تنها، به برادرهای خوبمان، به برادرهای مومنمان که آشنا نیستیند، هشدار میدهیم، خدای ناکرده سادهلوحی نکنند و طعمه این عوامل فساد، ناخودآگاه، غیرمستقیم، باواسطه قرار نگیرند و هشیارانه با اینها برخورد کنند. آقا، عدهای نمیخواهند این جامعه اصلاح بشود، از هر طریق تلاش میکنند و کوشش میکنند که کار برای مردم (انجام) نشود، افرادی که، زمینخواران بزرگ (هستند). خوب، اتمام گفت: مشکل مسکن را حل کنید. باید مشکل مسکن هم حل بشود، چه جوری، میخواهد مشکل مسکن حل بشود؟ مسأله اجاره، موجر و مستاجر هم باین صورتی است که دارید میبینید، فریاد دادستان کل کشور، برخاسته، و زجر میبرد، فقیه هست، عالم هست، مجتهد هست، بیش از از 30 سال جان کنده، درس خوانده، الان هم وقتی توی ماشینش میروی، توی خانهاش میروی، همان توی ماشین هم لحظهای غافل نیست، یک انبار کتاب، آنجا کنارش هست و دارد مطالعه میکند. اما، میگوید که بابا فکر مستضعفین باید بود، به قاضیها و قضات میگوید، در درگیریها مراقب باشید، ببینید طرف چه کسی را میگیرد؟ آنکه نیازمند است؟ آنکه زندگیش وابستگی دارد. اما این گربههای مرتضی علی که چهار چنگوله پائین میآیند، هر جوری بیندازیشان، اینها، هی میگردند آن گوشه و کنار، بگوش افراد مومن و پاک و ساده لوح میخوانند و جوسازی میکنند.
من چند تا از این قضایا را برای شما بگویم، که روشن شوید و امیدوارم فشرده هم بگویم. ببینید برادرها. شما بروید یک مقدار به حرفهای وزیر مسکن و معاونین او گوش بدهید. زمین شهری تصویب شده، از شورای نگهبان هم گذشت، ببینید اینها چکار میکنند زمینهایی را که باید بخرند، یا زمینهایی که موات است، مال دولت است، اینها چطور تلاش میکنند که باز متعلق کنند بخودشان.
برادر! زمین موات است، گوش میدهی؟ مال دولت است، طرف تا قانون تصویب شده، پا شده رفته، یک مشت درخت در آنجا کاشته است! برادر، باور میکنی در شمال بچهها رفتهاند دیدهاند، زمین موات است، آمدهاند کمیسیون را بردهاند، سرزمین، دیدهاند یا للعجب، زمینی که موات بوده، حالا درختدار شده! بعد که آمدهاند کنجکاوی کردهاند، بخدا قسم، دیدهاند با کابل، با بتون اصلا درخت آورده اینجا کشت کردهاند که بگویند زمین دایر است و پول بگیرند. بخدا قسم، در همین شمیران، وقتی که شورای انقلاب گفت زمین موات و اعلامیه داد و آن موصوبه را داد، افرادی براه افتادند، که نگویند این زمین موات است، شروع کردند شخم زدن و گندم و جو توی وسط شمیران، توی بیابانهای شمیران پاشاندهاند، که میخواهیم کشت کنیم، زرع کنیم! آنوقت یک آدم سرمایهدار، یک آدم گردن کلفت، یک آدم بیخبر از خدا، که خانهاش نزدیک یکی از مساجد بود، در زمان خفقان و اختناق، و آن مسجد پایگاه انقلاب بود، نیروهای مترقی و یاران امام به آنجا میرفتند، این آدم هر کجا میرسید، میگفت: «توی این مسجد نروید، توی این مسجد کمونیستها میروند». آنوقت همین آدم، بعد از پیروزی انقلاب، وقتی مصوبه شورای انقلاب تصویب شد، همینی که زمان خفقان میگفت «توی این مسجد نروید، اینجا کمونیستها میروند»، یک کلاه گذاشته بود روی کلهاش، یک چیزی هم پوشیده بود، میگفت که، امام گفته گندم بکارید، من میخواهم گندم بکارم(!) برادر الان در همین تهران شما، اختلافی است بین یک مالک و وزارت مسکن. وزارت مسکن تا 120 میلیون تومان حاضر شده به این (شخص) بدهد، این (شخص) نمیآید رویت کند، نمیآید امضاء کند اصلا. و آمده خصوصی گفته، ببینید 450 میلیون تومان اگر بخواهید، میدهم. و پول زور هم میخواهد بگیرد. حتی اینها آنقدر شیطنت و رزالت دارند. برادرهای ما هوشیار با مسایل برخورد کنند، میگوییم این یکی تلاش میکند که زمین دایر کند که بایر هم نباشد، چون آنجا میتواند بیشتر پول بگیرد. در یک زمینی در خرمآباد، بین بایر و دایرش، بایرش 5 میلیون و خوردهای و دایرش حدود 40 میلیون تومان. و اینها تلاش میکنند اینجور پولها را بگیرند. پولهای کی را (میخواهند) بگیرند از این مردم مستضعف و محروم! آخر انسانی که اینقدر رحم بر این مردم نکند، این مردمی که اینچنین جان برای انقلاب میدهند، بچههایشان را به جبهه میفرستند، همه هستیشان را برای انقلاب دادهاند، این باز تلاش میکند، چهارصد میلیون و نیم، پانصد میلیون تومان پول بگیرد برای یک زمین. اینها هستند. بهر جهت، مادر این زمینه مسایل زیادی داریم و کجا عاملش هست؟ و چه نیرویی مانع شده؟ اینرا حالا من دیگر بحثش را نمیکنم. اما آنچه که مسلم است، اگر ما میخواهیم، اینها، و مسئولین خدمتی به این مردم بکنند، باید دست و بالشان را باز بگذاریم. معنا ندارد ما دست یک کسی را کتبندش کنیم، ببندیم، بعد بیاندازیمش توی آب و بگوئیم، لطفا شنا کن خوب، فردا ممکن است به وزارت مسکن هم بگوئیم در رابطه با مسکن چه کردی؟! البته بشما بگویم آنها دارند کارشان را انجام میدهند، خدا سایه پرمهر این امام عزیز را بر سر ما مستدام بدارد. (آمین نمازگزاران)، آنها وقتی دیدند دارد برایشان مشکلات بوجود میآید، یک سئوال از امام کردند، امام هم زیرش یک جواب داده است. همان، وسیله قانونی و شرعی برایشان است و دارند عمل میکنند. امام فرمودند، چیزی را که مجلس تصویب کرده، شورای نگهبان هم گذرانده، هم قانونی است، هم شرعی است. و دارند عمل میکنند. اما من نمیتوانم بگویم، بعضی ادارت اینها را معطل کردهاند، ماهها، سر «اعلام» و «اعلان»، که در مصوبه مجلس «اعلام» است، اعلام از ماده «علم» است، بنابراین حتما باید به سمع طرف برسانی، تا نرسانی، معنا ندارد. نشریه معنا ندارد. روزنامه اعلامکنی معنا ندار، نه باید بهش برسانی و طرف هم حاضر نیست بشنود، میدانید چطور حاضر نیست بشنود؟ رویت نمیکند، انضاء نمیکند. امضاء که نمیکند، اینها باید هیچکاری نکنند، باید به آنها اعلام کنند! حالا از کمیسسیون مجلس هم سئوال کردهاند، کمیسیون قضایی، کمیسیون راه و ترابری و مسکن، آنها هم گفتهاند، بابا تفسیر قانون همین است، اعلام یعنی همان اعلان، والا اصلا طرف نمیآید، میگوید من رویت نکردم. حالا نماینده وزارت مسکن میگوید رفتهایم لرستان، طرف باوکلایش آمده و نشسته، زمین 600 هزارمتری، چند میلیون هم به او دادهایم، بعد میگوید: بما «اعلام» نشده است آخرش برک (سند) را در میآوریم و میگوئیم: پس این چیست که بتو اعلام شده است؟ میگوید: هان، شما نیاوردهاید که به من بدهید!
بهرجهت، باید مشکلات مردم را حل کرد، و انقلاب در خدمت این مردم است، و موانع را از سر راه نیروهای انقلابی باید برداشت، و برادرهای مومنمان و متدینمان و ارزشمندمان، که ما نمیخواهیم کوچکترین اساعه ادبی به آنها بکنیم، باید هشیارانه برخورد کنند و بدانند، عواملی وجود دارند، باید هوشیارانه برخورد کنند و بدانند، عواملی وجود ندارد، که اگر هوشیارانه برخورد نکنند، خدای نکرده بر سر آنها کلاه میگذارند،آقا، شخصیتهایی که و علماء و بزرگانی که عمرشان را در راه اسلام مصرف کردهاند، عمرشان را در راه مبارزه با ستم مصرف کردهاند، عمرشان را در راه مباره با مارکسیستها مصرف کردهاند، حالا معنا دارد، وقتی خطبه میخواند، وقتی در نماز جمعه تهران صحبت میکند، بگویند: آقا این افکار غربی و یا افکار شرقی است؟ واقعا چقدر غیرمنصفانه! خدا نکند ما بیتقوا با مسایل برخورد کنیم. شخصیتی که سالها در حوزه علمیه تحصیل کرده، شخصیتی که عمرش را با قرآن و روایات گذرانده است، شخصیتی که در موضعگیریهای سیاسی، خصم او چپیها بودند و به خون او تشنهاند، در تمام مراحل در مقابل دشمنان انقلاب و در مقابل چپیها ایستاده، حالا بگویند که مثلا، نکند افکار شرقی است و نکند افکار غربی است! این چه صحبتهایی است؟ انصافاً انتظار نیست. چهرههایی را که به درخشندگی، به زهد، به تعبد به مسایل اسلامی میشناسید، حالا جرم کردهاند، مطالعاتشان زیاد است؟ حالا گناه کردهاند، اطلاعات فراوانی دارند؟ حالا گناه کردند،شناخت از جامعهشان و از محرومیتهای مردم دارند؟ و بینش اصیل اسلامی دارند؟ (یک تکه از اینجا، یک تکه از آنجا)، این چه حرفهایی است؟ اصلا مصلحتاندیشی در کار نیست، که میگویند مصلحتاندیشی. اصلا اسلام اینرا میخواهد. آقا، اسلام تحمل نمیکند که واحدهای مختلف مسکن طرف داشته باشد، و طرف برود توی خیابان و جان بدهد و بچههایش از بین بروند. حداقل، عصر و حرج اینجا هست. آقا من رفتم خدمت آقای صانعی، آیتالله صانعی، دادستان کل کشور، خوب توجه کنید، قضات شریفه ایشان و دیگران از آنها تعریف میکردند، آنجا نشسته بودند چهرههای پاک و مومن. میگفت: در رابطه با مالک و مستاجر، موجر و مستاجر، نوها موجرهایی که طبقه محرومند، طبقه متوسطند، وقتی با اینها برخورد میکنیم، صحبت از محرومیت، صحبت از جنگ، صحبت از فشار دشمن میکنیم، میگوید آقا مخلصت هستم، هر چه میگویی، ما عمل کنیم. سه ماه دیگر هم مهلت بدهیم؟ چشم. چهار ماه دیگر مهلت بدهیم؟ چشم. هر چه میگوئید، چشم. خوب توجه کنید، آن آقایانی که میگفتند، کسی اگر دو تا خانه دارد، بیچاره پسرش میخواهد عروسی کند، چکار کند، همان میگفت که، وقتی بر میخوریم به آنهایی که واحدهای مختلفی دارند، بر میخوریم به آنهایی که پرده میکشند، میبندند، تا اینکه اجاره گنده بگیرند و چند برابر بگیرند، وقتی به آنها میگوئیم، شما که واحدهای مختلف دارید،اینرا هم ببین خانه ندارد، دوران جنگ هم هست، بچهاش هم توی جبهه است. میگوید: آره،خیلی خوب، اشکالی ندارد، ما خانهمان را میخواهیم، میگویم، ببین بچهها دارند آنجا خون می دهند (خوب گوش بدهید)، میگوید: ها. همان بچهها آنجا خون می دهند، تو هم اینجا به وظیفهات عمل کن، اینها را بیرون کن، ولو توی خیابان باشد، من خانههایم را میخواهم. آقا، اینها را ما، هشیارانه باید با این مسایل برخورد کنیم. احکام اولیه، احکام ثانویه، مصلحتاندیشی هم نیست، براساس همان فقه و فقاهت و اسلام فقاهتی، مشکلات را میشود کاملا حل کرد. و من اینجا اینرا به عنوان یک طلبه میگویم، که از اسلام فقاهتی حاضر بودهام بدهم، و حاضرم بدهم. ما میگوئیم اسلام فقاهتی، نه الان اینجا، که بازار اسلام فقاهتی گرم است و هر کس دم از اسلام فقاهتی میزند، آن روزگاری که اسلام فقاهتی را جرم میدانستند، آن روزگاری که در زندان، منافقین زندان دومی برای زندانی درست کرده بودند و میگفتند، شما دگم میگویید، شما مرتجعاید، میگفتیم که مرتجع میگوئید، دگم میگوئید، ما همین اسلام را قبول داریم. میگفتیم اینکه میگویی کفش، ملی، میخواهی مالکیت را بهم بزنی، ما قبول نداریم، ولو برچسب بزنی، تهمت بزنی، افترا بزنی. اینکه میخواهی مرز ایمان و کفر را برداری و مارکسیستها را با مسلمانها یکی کنی و بچه مسلمانها را مارکسیست کنی، میگویی که اینها نجس نیستند، نه همه اینها مرتدند و نجسند، اینهم فتوی، اینهم سخن شهید اول، اینهم سخن شهید دوم، هر چه هم میخواهی بگو، پس طرفداری میکنیم از ان اسلام فقاهتی، نه حالا، آنروزی که اسلام فقاهتی در حداقل یک محیطی انزوا داشت، برچسب زدن داشت و تهمت زدن داشت. آنوقت به این آدمهای اصیل انقلابی متفکر خدمتگزاری که بزرگترین سرمایه برای اسلامند، اینجور برخورد کردن؟ این چه معنا دارد؟ ما هم بیش از این مطالبمان را باز نمیکنیم و بیش ازاین هم نمیگوئیم. میگوئیم، برادرها مواظب باشید آن طرفیها (این آخرین سخن ما است) آن طرفیها آشیخ علی آقا را بیچاره کردند، اینطرفی یک وقت خدای ناکرده شما را بیچاره نکنند. والا آن وقت میگذاریم، و روز معین حرفمان را میزنیم، آنوقت میگوئیم،کسی بنام دین، از میلیاردرها حمایت میکند، آنوقت میگوئیم همین 450 میلیون تومانی کجاها میرود. اینها را در آنروز میگوئیم و الان میگوئیم. سخنم را دراین فراز تمام میکنم چون چند تا مطلب دیگر هم هست، اینها راه هم میخواهم بگویم. بهر جهت، به مشکلات مردم و انتظاری که از انقلاب هست، و انقلابی که آمده نابسامانیها را رفع کنند و به جانفشانی که مردم برای انقلاب میکنند، باید توجه داشته باشیم و بیاری خدا مشکلات مردم هم، حل میشود و برادرانمان مواظب حرفهایشان باشند، که خدای نکرده عکسالعمل دارد و ناگزیر میشویم آنوقت خیلی مسائل را مطرح کنیم و بگوئیم.
اما مسایلی که باید بگوئیم مسایل جنگ است. مسایل نوروز است. مسایل اعلامیه دادستان انقلاب است، که مت پنج دقیقه دیگر هم بیشتر وقت ندارم و تلاش میکنم همه اینها را در این 5 دقیقه بگویم.
آمادگی مردم برای ادامه جنگ
اولا،دشمنان ما بدانند، آمریکا بداند، ارتجاع منطقه بداند، غیرمتعهدها بدانند، دوستان بدانند، دشمنان بدانند، که این ملت آماده و مصمم است که بیاری خدا جنگ را به پیروزی برساند و خواستهایش را از دشمن بگیرد. (تکبیر نمازگزاران) اگر روز اول جنگ در سال 59، این شعار و این حرف باورشان نمیشد، و فکر میکردند که این شعار است، و فکر میکردند که یک هفته و دو هفته و سه هفته و پنج هفته، جنگ پایان می پذیرد، حالا این مردم یا امتحان دادند و دو سال و نیم مقاومت کردند و دشمنی را که آمده بود و 80 کیلومتر از کشور را گرفته بود، با این رسوائی و افتضاح بیرونش کردند و حدود 50 هزار هم اسیر گرفتند و دشمن را به زوزهکشب و دریوزگی و دربدری هم انداختند. بنابراین، دشمنان بدانند، سند زندهاش هم دو سال و نیم جنگ است، و همانطوری که امام روز اول جنگ هم فرمود، جنگ 20سال هم بکشد، ان مردم آمادگی دارند. بنابراین، به این مرده محتضر، بنابراین به این صدام جنایتکار دیگر سرم و آمپول اثر ندارد، و کمک نکنند و بیش از اینهم حیثیت خودشان را بباد ندهند، بخصوص خلیجیها، بخصوص نیروهای منطقه، و بگذارند تا ملت عراق، حکومت مردمی خود را تشکیل بدهد و خودشان، بدون دخالت هیچکس،بر سرنوشتشان حاکم باشند. و مطمئن باشند، رزمندههای ما تا پیروزی کامل به مبارزهشان ادامه میدهند.
هشدار به سوءاستفاده کنندگان از فرمان امام
یک مساله هم، مساله اعلامیه دادستان انقلاب است. امام، فرمان 8 مادهای داد. باران رحمت بود، امنیت و آسایش آورد، اما متاسفانه سوء استفاده میکنند و من احتمال میدهم خطوطی هم باشد، ماجراییهم باشد، جریانی باشد، توطئه باشد، باز افرادی کارهایی کردند که دادستان انقلاب تهران اعلامیه داده است. ببینید، بگذارید نیروهای دادستان انقلاب که شب و روز تلاش میکنند، صرف ضدانقلاب و گروههای تروریستی و گروههای محارب و همان گروههای مستثنای از این فرمان بشود. بگذارید آنها به وظیفهشان عمل کنند و انجام وظیفه کنند این ملت با اینهمه خون و شهادت، با اینهمه ایثار و گذشت، دیگر برایشان قابل تحمل نیست که جامعهشان، جامعه غیراسلامی باشد. و اگر یک نمونه هم از فجایع و فساد و فسق و فجور زمان شاه باشد، دیگر برای مردم قابل تحمل نیست. لذا ما به آنها موعظه میکنیم و هشدار میدهیم که مراقب باشند و مواظب باشند، از این باران رحمات که برای همه آسایش و نعمت آورد، خدای نکرده سوءاستفاده ننمایند.
برادران زندانی در آلمان
یک مساله هم، مساله برادرهای عزیز ما هست که در آلمان زندانی هستند. و اینها که رسانههایشان اینقدر هیاهو میکنند و بر علیه انقلاب سر و صدا میکنند،اینرا هم بشما بگویم، به برادرهای عزیز حزباللهی، دانشجویان ما را هم قبلا، هم اینروزها، در زندان بدترین شکنجه را دادهاند. و با خشنترین وضع این وقیحها و بیشرمها، با آنها رفتار کردهاند. بجرم اینکه اینها دفاع از جمهوری اسلامی و از انقلاب میکنند و در مقابل خطوط انحرافی منافقین و غیرمنافقین و ضدانقلاب ایستادهاند.
مساله بعدی هم، مساله نوروز است که خانوادهها، مسافرین، در ضمن اینکه استراحت است و، تفریح است و، تعطیلی، است. اما انشاءالله مواظب باشند که از تجمل و از خرجهای اسرافی و در این جامعه انقلابی و کشور جنگی بر حذر باشند و حتیالامکان، امکاناتشان را همانند گذشته صرف جبهههای جنگ و صرف مستضعفین بنمایند. (تکبیر نمازگزاران).