تاریخ انتشار : ۰۳ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۹:۰۹  ، 
کد خبر : ۲۲۳۵۱۸

در بمباران مرکز اتمی عراق چه دستهائی در کار بود؟


در هفته گذشته خبرگزاری پارس به نقل از روزنامه «الشعب» چاپ الجزایر پرده از راز مهمی برداشت که قبل از آن نیز شواهد و قرائنی حکایت از صحت چنین موضوعی میکرد. مسئله چکونگی بمباران مرکز اتمی عراق از چند جنبه حائز اهمیت است و ضرورت این تحلیل و بررسی نیز از همین اهمیت ناشی میشود. زیرا همانطور که خوانندگان مطلع هستند، دولت فاشیستی بعث عراق با ظهور علائم شکست و اضمحلالش در جنگی که خود آغازگر آن بود، با تقاضای صلح میخواست خود را از این ورطه نابود کننده نجات دهد و راهی را که انتخاب کرد و با واسطگی همپالگی‌های خود عربستان و اردن و ارباب جدیدش آمریکا به اجرا درآورد، عملی بود که منافع کلیه شرکت‌کنندگان در این اقدام خائنانه را تامین میکرد. بلافاصله پس از بمباران تاسیست اتمی در عراق، طی مقاله‌ای در تایید آن تفسیر به دست آمده است. با تکرار خلاصه آن تفسیر، به بررسی آنچه که موید آن است می‌پردازیم: این تفسیر از مصاحبه‌ها و نظرات کارشناسان و محافل سیاسی و مطبوعاتی استخراج شده است. صدام که به خاطر تجاوز خائنانه‌اش به جمهوری اسلامی مورد حمله رژیمهای مترقی عرب، نظیر سوریه و الجزایر و لیبی قرار گرفته بود و از نظر پرستیژ سیاسی بی‌اعتبار شده و مقامش تا حد سادات ژاندارم جدید آمریکا در خاورمیانه، تنزل کرده بود، برای جبران این سرشکستگی و خواری و خفتی که نصیبش گردیده است به این فریب متوسل گردید. زیرا همانطور هم که بعدا روشن شد با حمله اسرائیل، رژیم عراق نتوانست با جارو جنجال فراوان به بهره‌برداری سیاسی از این مسئله بپردازد. در درجه اول خود را به صورت مظلومی جلوه‌گر ساخت که در حالی که در جنگ با حکومت لجوج و انعطاف‌ناپذیر ایران است، مجبور میباشد که حملات صهیونیست‌ها را هم تحمل کند و همراه با آن جمهوری اسلامی را در حمله به کشورش، همگام و همداستان با رژیم صهیونیستی نشان دهد. ادعای انتقال اسلحه از اسرائیل به ایران توسط هواپیمای آرژانتینی نیز از این نیاز تبلیغاتی سرچشمه میگیرد که عراق با هزینه کلان و با یاری گرفتن از خبرگزاری‌های امپریالیستی میخواست چنین ذهنیتی را رشد و پرورش دهد. آنچه مسلم و اسباب تاسف است اینست که رژیم عراق با این اقدام محیلانه در این مدت توانسته است در زمینه سیاسی یک موفقیت نسبی نیز به دست آورد و با این کار و طی کنفرانس فوق‌العاده سران عرب که پس از بمباران تشکیل یافت، توانست تا حدی همدردی کشورهائی مانند لیبی و حتی سوریه را که تا آن زمان از حملات تبلیغاتی به عراق بخاطر سیاست تجاوز کارانه‌اش علیه ایران ابائی نداشتند، جلب کند.
در حقیقت افشای روشی که رژیم ضد‌ اسلامی و عربی بغداد در پیش گرفته تا به کمک آن سران مورد احترام عرب را بفریبد، از نظر سیاسی خارجی جمهوری اسلامی ایران اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد و کار روی این مسئله و شکافتن جوانب مختلف آن از این جنبه حائز اهمیت بوده و ضروری به نظر میرسد.
انتقام‌گیری ملت عرب
طبق نوشته الحوادث، صدای لیبی پس از بمباران مذکور گفته است:«این وظیفه ملت عرب است که مرکز اتمی اسرائیل در «دیموند» را منهدم کند، زیرا این انتقام‌گیری حق مشروع ملت عرب است». این طرز برخورد از طرف لیبی یک مسئله پذیرفته شده را در بطن خود دراد و آن پذیرش عدم اطلاع صدام و عربستان از بمباران اسرائیل است. از طرفی همین مجله در انتهای مقاله فوق اینطور آورده است:
یاسر عرفات رهبر سازمان آزادی‌بخش فلسطین که به شدت از تفرقه در صفوف اعراب رنج میبرد، بمباران مرکز اتمی عراق را بهانه‌ای کرده تا به کمک آن تلاشهای خود را به منظور نزدیک ساختن دولتهای عربی و زدودن کلیه اختلافات و چند دستگی‌ها، به نتیجه برساند. آثار ناشی از تشکیل کنفرانس فوق‌العاده بغداد هنوز ظاهر نشده کما اینکه هنوز موقعیت مصر در آن و همچنین موضع مصر در برابر آن آشکار نگردیده است، لیکن علامت خشنود کننده‌ای که از اقدام رئیس‌جمهوری لیبی معمر قذافی در برقراری روابط با مغرب و اردن و عراق و سعودی حاصل شده، قابل توجه است. همچنین کوششی که برای زدودن اختلاف بین سوریه از یک طرف و عراق و اردن انجام گرفته درخور ملاحظه است.»
اکنون خوانندگان شاید باندازه کافی متقاعد شده‌اند که صدام تا اندازه زیادی در این هدف خود موفق بوده است. از طرفی هم چون صدام تا سه سال دیگر قادر به بهره‌گیری مثبت از این تاسیسات نبود و قبل از آن میبایستی وضعش در جنگ سرنوشتی که خود بپا کرده است زودتر از آن موقع روشن گردد، نابودی این تاسیسات با توجه به دلارهای باد آورده‌ای که رژیم عربستان و کویت و شیخ‌نشین‌ها به سمت کشورش سرازیر کرده‌اند ضرر چندانی نداشته است. علاوه بر این هزینه تجدید ساختمان آن را عربستان و کویت به طور رسمی تقبل نمودند. ولی باید دید چرا آمریکا از طریق عربستان موافقت خود را با این اقدام اعلام کرده است؟
فاجعه‌ای برای غرب
طبیعی است با وضعی که اکنون جنگ عراق و ایران بوجود آورده و بی‌ثباتی‌ای که بدنبال آن بر عراق حاکم شده، کودتای نظامیان ملی و وطن‌پرست به همان اندازه کودتای نظامیان عامل غرب احتمال وقوع دارد و در صورت انجام یک کودتای مردمی و ساقط شدن صدام، این تاسیسات به دست دولتی می‌افتاد که احتمال همکاری‌اش با جمهوری اسلامی و دولتهای مترقی عربی زیاد بود و از این نظر فاجعه‌ای جبران نا‌پذیر برای غرب رخ میداد و آن مسلح شدن یک دولت مستقل جهان سومی به سلاح اتمی بود. مضافا اینکه این کشور در قلب خاورمیانه قرار دارد و مانند هندوستان بدور از کانون تشنجات نیست. به این علت سه سال تاخیر در بهره‌گیری از این تاسیسات خود فرصتی است برای غرب و بخصوص آمریکا تا مشخص شود که صدام ماندنی است یا رفتنی و هرگاه که رفت با قطع عملیات ساختمان و ترمیم آن از خطر دست‌یابی نیروهای ضد امپریالیست به آن جلوگیری خواهد شد و در نتیجه منافع اسرائیل و آمریکا در منطقه مصونیت بیشتری خواهند داشت. و اما فرانسه، واضح بود که حتی اگر در جریان قضیه هم قرار نگیرد، قطعاً از این که فرصت دوباره‌ای برای انجام یک معامله پرسود و کلان به دست خواهد آورد، از نابودی این تاسیسات استقبال خواهد نمود و کوچکترین خللی هم در اعتبار شرکتهای عامل فرانسوی ایجاد نخواهد گردید. البته بمباران مرکز اتمی عراق بصورتی که حتی یک فرانسوی هم در جریان عملیات آسیب ندید، قابل تعمق است.
بنابراین تمام عوامل مساعد فراهم شده بود و طرفهای ذینفع هر کدام به خاطر دست‌یابی به هدف خاص خود برنامه طرح شده از طرف صدام را صحه گذاردند و سرانجام اتفاق افتاد آنچه را که قبلا در جریان آن قرار گرفته‌اید.
فرصتهای جدید فرانسه
حال در این قسمت از بررسی توجه شما را به دلایل تحلیلی این قضیه جلب می‌نمائیم. از نوشته روزنامه الشعب چاپ الجزایر آغاز می‌کنیم. این نشریه می‌نویسد: «منهدم شدن تاسیسات اتمی عراق فرصتهای جدیدی به فرانسه داده تا قراردادهای پرسود با رژیم عراق را به امضاء برساند. تاسیسات اتمی عراق که فرانسویها مشغول ساختن آن بودند، اخیراً بوسیله هواپیماهای رژیم اشغالگر قدس بمباران شده و رژیم عراق ضمن استفاده تبلیغاتی از این جریان درصدد برآمده است تا به کمک مالی کشورهای عربی ثروتمند خلیج فارس، راکتور جدیدی از فرانسه خریداری کند.»
این روزنامه سپس می‌افزاید «قبل از حمله هواپیماهای رژیم صهیونیستی به تاسیسات اتمی عراق، صدام به مسئولان نظامی این کشور دستور داده بود که بسوی هواپیماهائی که در آسمان عراق در حال پرواز هستند، به هیچ‌وجه تیراندازی نشود، زیرا هواپیماهای اردنی و سعودی در حال تمرین در آسمان عراق میباشند» (اطلاعات 21/5/60).
اما ببینید که سعدون حمادی وزیر خارجه عراق و عضو شورای فرماندهی انقلاب این کشور در مصاحبه با مجله «میدل‌ایست» چاپ انگلستان چگونه رژیم صدام را رسوا ساخته است.
با مطالعه قسمتی از این مصاحبه که در رابطه با مسئله فوق است و سپس اظهارنظر ناظران و کارشناسان نظامی در خصوص این رویداد براحتی دستهای پنهان صدام در انجام این عمل خائنانه آشکار میگردد. در قسمتی از این مصاحبه میخوانیم:»
*(س- شما شخصا معتقدید که آمریکا از قبل در مورد حمله اسرائیل مطلع بوده است؟ وزیر خارجه عربستان سعودی صریحا گفته است که آمریکا از این حمله بی‌اطلاع بوده است؟
**ج- سعدون حمادی: این یک داوری از روی ارزش‌های شخصی نسبت به بعضی از نظریات ایشان و من است. ممکن است او اطلاعاتی داشته باشد که من آنرا نداشته باشم. من اطلاعاتی دال بر تکذیب با تائید آن ندارم. ولی منطقا به این نتیجه رسیده‌ام که آمریکا در مورد حمله با خبر بوده است.
*س- چنین اختلاف عقیده‌ای عواقب مهمی را در بردارد. آیا نظر سعودی به این معناست که این کشور روابط نزدیکش را با آمریکا ادامه خواهد داد؟
**ج- میتوانیم در ارزیابیهایمان پیرامون یک رویداد خاص اختلاف‌نظر داشته باشیم. ولی من مطمئنم که عربستان سعودی از یک سیاست مستقل نسبت به همه کشورها از جمله آمریکا پیروی میکند.
*س- نگرانی عمیقی که پس از حمله اسرائیل بوجود آمده مسئله امنیت خلیج (فارس) میباشد، آیا آواکسهای عربستان سعودی غیر ممکن بوده است که این حمله را خنثی نمایند؟
**ج- شما سئوالی را از من می‌کنید که مربوط به عربستان سعودی است. چگونه میتوانم به جای عربستان سعودی پاسخگو باشم؟ شما بهتر است این سئوالات را برای آنها مطرح کنید نه برای من (!)
*س- ولی افکار عمومی متعجب است که چرا هواپیماهای اسرائیلی توانسته‌اند بر فراز خاک عربستان و اردن بمنظور بمباران بغداد پرواز کنند؟
**ج- این چیزی است که باید بین ما و همسایگان ما حل شود. ما روابط نزدیکی با عربستان سعودی داریم و ما میتوانیم در مورد هر چیزی که بخواهیم با آنها بحث کنیم. ولی همه موارد نمی‌بایستی آشکارا در مطبوعات منعکس شود.
*س- آیا آواکسها برای کشف هواپیماهای اسرائیلی مجهز نبودند؟
**ج- ما دقیقا نمی‌دانیم که آواکسها چگونه تجهیز می‌شوند و چگونه عمل می‌کنند. ما در مورد عملکرد آنها سئوال کرده‌ایم. ما اطلاعاتی در این زمینه نداریم بلکه براساس تجزیه و تحلیل‌های منطقی است که ما تصور می‌کنیم آواکسها می‌بایستی قادر به کشف هواپیماها برفراز عربستان سعودی باشند. اینطور معلوم است که هواپیماها از منطقه شمالی عربستان باعبور از فضائی که زیر پوشش رادارها نبوده حمله کرده‌اند(!) یک شکاف مثلث مانندی بین عراق، عربستان سعودی و اردن وجود دارد که بوسیله رادارها قابل پوشش نیست. بحثهائی در گذشته وجود داشته که راداری فراهم شود که از این منطقه مراقبت نماید. ولی اشتباها منطقه حادی متصور نشده است. تهاجم اسرائیل ثابت کرده است که این طرز تفکر نسبت به اینکه این منطقه را از لحاظ اهمیت کوچک بشماریم اشتباه بوده است. تصور می‌کنم ما مجبور باشیم در آینده بحثهائی را پیرامون فراهم آوردن راداری که از این منطقه مراقبت کند مجدداً آغاز کنیم(!)
آگاهی آمریکا از توطئه
نشریه عربی زبان الحوادث در یکی از شماره‌های ژوئن خود چندین مقاله در ارزیابی جوانب مختلف این مسئله به چاپ رسانده است. درباره اینکه آیا آمریکا از قصد و تصمیم اسرائیل، مبنی بر بمباران مراکز اتمی عراق مطلع بوده یا نه، در قسمتی از مقاله خود تحت عنوان «جاسوسهای آمریکائی از بمباران اسرائیل مطلع بودند» آورده است: «اسرائیل از تمام گزارشهای منابع جاسوسی آمریکا اطلاع دارد و ردوبدل کردن و برنامه‌ریزی اطلاعاتی بین آمریکا و اسرائیل در زمینه جاسوسی بر کسی پوشیده نیست. از این لحاظ جای شک و تردید است که مراکز جاسوسی آمریکا قبل از انجام این عمل از برنامه اسرائیل مطلع نشده باشند».
-در مقاله دیگری درباره اینکه چگونه هواپیماهای اسرائیل بدون اینکه کشورهای اردن و عربستان و عراق متوجه شوند توانسته‌اند از آسمان آنها عبور کنند نوشته است: «غیرممکن است که رادارهای اردنی نتوانسته‌باشند از وجود این هواپیماها در آسمان خود باخبر شوند، زیرا همانطور که میدانیم اردن در حالت آماده باش مداوم در مقابل حملات هوائی بسر می‌برد. آنچه که باور کردن ادعای اسرائیل را مشکل می‌سازد، عبور هواپیماهای آن از آسمان اردن است، بدون اینکه رادارهای آماده اردن آنها را بیابند، سپس داخل شدن در آسمان عربستان سعودی و عبور صدها مایل از آسمان مناطق شمالی این کشور بدون آگاه شدن دفاع ضد هوائی این کشور و سرانجام ورود به آسمان عراق از طریق جنوب آن کشور، یعنی منطقه برخوردهای نظامی بین ایران و عراق است که بازهم عراقیها از وجود و ورود آنها مطلع نشده‌اند و بالاخره آنها توانسته‌اند به بالای هدف رسیده و آنرا در نزدیکی بغداد منهدم کنند (!) آیا معقول به نظر می‌رسد که عراقیها منطقه جنگی حساسی را در حال جنگ کامل با ایران بدون پوشش رادار رها کنند؟».
اظهارنظر یک کارشناس نظامی آلمان
اکنون اظهارنظر یک کارشناس نظامی آلمانی را می‌خوانید. وی از مخبر «الحوادث» خواسته است که از افشای نامش به خاطر در امان ماندن از سوء قصدهای «موساد» خودداری شود.
وی می‌گوید: «چگونه ممکن است اسرائیل توانسته باشد به فضای یکی از کشورهای عربی و همچنین فضای عراق وارد شود بدون اینکه آواکسهای آمریکائی مستقر در عربستان که قادر به کنترل منطقه خلیج‌فارس و اطراف آن است متوجه شوند؟».
با طرح این سؤال این مجله می نویسد: «این سئوال از جانب ما نیست، بلکه چیزی است که در کنگره آمریکا طرح شده و کمیسیون مخصوصی برای تحقیق درباره آن تشکیل گردیده است. زیرا کارشناسان فنی معتقدند غیرممکن است هواپیماهای آمریکائی (آواکس‌ها) نتوانسته باشند بمب‌افکنهای اسرائیلی را شناسائی کنند؟».
«از طرفی همین مجله در جای دیگری می‌نویسد: «هواپیماهای جنگی اسرائیلی که از بندر «ایلات» برخاسته‌اند برای رسیدن به مراکز اتمی نزدیک بغداد ناگزیر بوده‌اند که مسافت طویلی حدود 1800 کیلومتر رفت و برگشت را طی کنند و مسیری که انتخاب شده چاره‌ای باقی نگذاشته جز اینکه اسرائیل مجبور شود علاوه بر پشت‌سر گذاردن دفاع ضد هوائی، برای شکستن حریم هوائی یک کشور دیگر عربی نیز اقدام کند، غیرممکن است که اسرائیل به تنهائی توانسته باشد به اطلاعات کاملی از تاسیسات اتمی عراق، خاصه مواضع حساس آن دست یافته باشد. چه کسی و کدام کشور این اطلاعات را در اختیار اسرائیل گذارده است؟ اطلاعاتی که جز با کمک قمرهای مصنوعی قابل دستیابی نیستند. این سئوالی است که پاسخ آن چندان مشکل نیست».
توانائی‌های آواکس
اکنون کمی‌ هم از توانائی آواکس از اطلاعات 19 مهر 59 بخوانید تا به نتیجه‌گیری لازم بپردازیم: «آواکس با سیستم رادار پائین‌نگر خود قادر است موشکها و هواپیماهائی را که در ارتفاع کم پرواز می‌کنند و غالبا توانائی گریختن از کنترل رادارهای متعارفی و مستقر در زمین را دارند کشف کند، علاوه بر این آواکس می‌تواند بین یک هواپیما و اشیاء پرنده دیگری که معمولا برای گمراه کردن رادارها بکار می‌روند فرق بگذارد. این هواپیماها می‌توانند حتی موشکهای پرتاب شده در ارتفاع کم را نیز ردیابی کنند. حوزه فعالیت آن و قدرت ردیابی آن فوق‌العاده وسیع می‌باشد یعنی، منطقه‌ای به وسعت 120000 مایل مربع را می‌پوشاند. قابلیت کشف هواپیماهائی که از فواصل زیاد و در سطح بسیار پائین حرکت می‌کنند برای آن فوق‌العاده زیاد است».
اگر خواب دقت کرده باشید ابتذال و رسوائی پاسخ‌های سعدون حمادی به خبرنگار میدل ایست برایتان آشکار گردیده است. حمادی که درمانده شده در پاسخ این سئوال که پس آواکس‌های دوست سخاوتمندش عربستان چکاره بوده‌اند که اسرائیل بدون دغدغه خاطر توانسته است به چنین گستاخی دست بزند و با مقاومت هیچکس و هیچ چیز روبرو نشود؟ پاسخ میدهد که: «این چیزی است که باید بین ما و همسایگان ما حل شود»! البته باید جناب حمادی واضح‌تر می‌گفت که این چیزی است که قبلا بین ما و آنها حل شده است. در پاسخ سئوال بعدی حمادی می‌گوید: «ما دقیقا نمی‌دانیم که آوکسها چگونه تجیهز می‌شوند و چگونه عمل می‌کنند»! البته این دروغ را هم سعدون حمادی برای این می‌گوید که بعدا بتواند داستان معروف «نقطه‌کور» راتحویل بدهد.
(خوانندگان عزیز یک بار به هنگام نفوذ هواپیماهای آمریکائی به فضای ایران از طریق نقاط کوری مانند «باقری» و «بنی‌صدر» آگاهی کامل دارند...). در حالیکه لازم نیست ایشان وزیر خارجه دولت سوسیالیستی بعث عراق باشد، بلکه یک روزنامه خوان عادی این را می‌داند که آواکس نقطه کورسرش نمی‌شود و پرواز در ارتفاع پائین هم چاره‌ساز نیست و فرار از چنگش بدون آنکه رادارهای آن باخبر شوند غیر ممکن است. دیگر شکاف مثلثی و امثال آن جنائی است که رنگ ندارد.
وحشت مقامات سعودی
یک نکته هم در آغاز مصاحبه آمده بود که یادآوریش لازم است و دست‌پاچگی و وحشت مقامات سعودی را از افشای این عاملان و دست‌اندرکاران این عمل خائنانه عیان می‌سازد.
وزیر خارجه عربستان پس از انجام عمل خائنانه انهدام تاسیسات اتمی عراق با دستپاچگی و وحشت از افشای دست‌اندرکاران این خیانت از آمریکا پیشی گرفته و از جانب او اظهار میدارد که «آمریکا از این حمله بی‌اطلاع بوده است!» در اینجا وزیر خارجه عربستان نقش وکیل مدافع آمریکا را بازی می‌کند. مضافا به اینکه می‌داند آگاهی آمریکا به این امر نتیجه‌اش درجریان نبودن مقامات سعودی است و آشکار شدن این مسئله که عربستان نیز بهمراه آمریکا از موضوع باخبر بوده، تمام نقشه‌های مرتجعین را نقش بر آب خواهد کرد. در پاسخ به این سئوال خبرنگار که «آیا غیرممکن بوده است که آواکسهای سعودی این حمله را خنثی نمایند؟» سعدون حمادی طفره رفته و می‌گوید: «این سئوالات را برای آنها مطرح کنید نه برای من چگونه می‌توانم به جای عربستان سعودی پاسخگو باشم»!
وی مذبوحانه می‌کوشد که با عنوان کردن وجود یک شکاف مثلثی شکل بین عراق و عربستان و اردن این مسئله را توجیه نماید که چگونه پدافندهای ضد هوائی چهار کشور مجهز به مدرنترین سلاحهای موجود در جهان خاصه آواکس نتوانسته‌اند از عبور هواپیماهای اسرائیلی بر فراز کشورشان مطلع گردند. ولی چه تلاش عبث و بیهوده‌ای می‌گوید: «یک شکاف مثلثی شکل بین عراق و عربستان سعودی و اردن وجود دارد که بوسیله رادارها قابل پوشش نیست.» قبل از اینکه از این پاسخ سفیهانه آگاه شوید از نظر کارشناس نظامی آلمانی و قدرت و برد آواکسها با خبر شدید، اکنون می‌توانید قضاوت کنید که رژیم عراق بلاهت خود را به حساب خلق عرب و جهان اسلام گذارده و درصدد فریب آنهاست. ولی آنچه مسلم است مسلمانان جهان بویژه ملت عرب سرانجام با آگاهی خود نقشه صدام و آمریکا را نقش برآب خواهند کرد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات