* جمهوری ترکیه برآمده از امپراتوری عثمانی است اما این ترکیه تا دو دهه قبل، چندان مطرح نبود. چون مشکلات اقتصادی و سیاسی متعددی داشت. پس از آنکه اسلامگراها در قالب حزب عدالت و توسعه به قدرت رسیدند، اصلاحات زیادی را انجام دادهاند و به نوعی ترکیه را به عنوان الگو و مدل برای کشورهای منطقه خاورمیانه مطرح میکنند.
یک قدرت منطقهای چه مشخصات و ویژگیهایی دارد و چه کشوری میتواند به عنوان الگو یا قدرت منطقهای باشد که ترکیه تلاش میکند این جایگاه را به دست بیاورد؟
** باوند: ترکیه وارث امپراتوری عثمانی است و در سال 1923 به نام جمهوریترکیه تغییر ساختار یافت. ترکیه دارای اهمیت ژئو پلتیک ویژهای است بین اروپا و آسیا و از روزگاران گذشته مطرح بوده است. در یک دوره به صورت امپراتوری لیدی بوده. بعدها که از قلمرو هخامنشیان خارج شد و رومیها آمدند، این منطقه تحت امپراتوری روم بود. در دوره اسلامی هم، سلاجقه روم بر آن حکومت میکردند و بعد هم عثمانیها جانشین سلاجقه روم شدند. البته گسترش قلمرو عثمانیها به سمت غرب و بالکان بود. چون به عنوان غازیان در خدمت سلجوقیان بودند.
مشکلی که ترکیه بعد از جنگ دوم جهانی و خصوصا در دهههای اخیر با آن مواجه بود، یکی بافت اجتماعی ترکیه بوده است. چون ترکیه درست است که از زمان آتاترک به دلیل خدماتی که به ترکیه کرد بخصوص به عنوان ناجی در زمان اشغال ترکیه به وسیله یونانیها و غیره بود جامعه ترکیه از نظر قانون اساسی جامعه سکولار بود ولی از لحاظ بافت اجتماعی و ضریب دینامیسم و تحرکاش، یک بخش آن فریز شده و ثابت باقی مانده بود. یعنی آناتولی، جامعهای تقریبا مذهبی و سنتی بود ولی بخش اروپایی ترکیه، بسیار غربزده بود. وقتی بخش شرقی به تدریج از این وضع بیدار شد و درخواستهایی را مطرح کرد، پیشبینی میشد که ترکیه در آیندهای نه چندان دور، با یک تنش درونی از لحاظ ارزشی رو به رو خواهد شد. مضاف اینکه حوادث منطقه و تحولات جهانی هم زمینه ساز این تنش بود.
روی کارآمدن آقای«اربکان» و بعد به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان، سبب شد که این شکاف و این دو لایگی که در ساخت اجتماعی ترکیه بود به تدریج کمرنگتر و محدودتر بشود. یعنی از تنشی که احتمال میرفت بین آناتولی و قسمتهایی که ترک نیستند ایجاد شود، تقریبا دور شد و حزب عدالت و توسعه از این لحاظ، خدمت بزرگی به ترکیه کرده است. نکته دوم این است که در انتخابات پارلمانی اخیر ترکیه، از بین 16 حزب فعال این کشور، سه حزب یعنی حزب عدالت و توسعه، حزب جمهوری خواه خلق و حزب حرکت ملی پیشاهنگ بودند یا تا حدودی میشود حزب صلح و دموکراسی را نیز نام برد که رابطه نزدیکی با کردها داشته است.اساسا، در حوادثی که در خاورمیانه اتفاق افتاد مثل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و غیره، بیش از همه ترکیه منتفع شد از این شرایطی که در منطقه به وجود آمد. در این هشت سالی که حزب عدالت و توسعه بر سر کار بوده است و با وجود اینکه که بخشی از جامعه بینالمللی به بحرانهای اقتصادی رو به رو بوده است، ترکیه موفق شد از نظر توسعه اقتصادی پیشرفتهای چشمگیری را در پیش بگیرد. چنانکه ششمین کشور قدرت اقتصادی در اروپا تلقی شده است و دوازدهمین کشور در سطح جهان. همچنین ترکیه عضوی از گروه بیست شده است که 20 کشور موفق اقتصادی دنیا در آن حضور دارند.
از یک زاویه دیگر، ترکیه رابطه نزدیکی با آمریکا دارد. البته ترکیه مانند سابق، لبیک گو نیست حتی به عنوان عضو ناتو. یعنی خودش، شرایط خود را تعیین میکند. در مسئله حمله به عراق در زمان صدام حسین، ترکیه اجازه نداد نیروهای آمریکایی از طرف ترکیه وارد عراق شوند. در نتیجه مجبور شدند از لشکر هوا برد استفاده کنند. بنابراین، ترکیه سعی کرده است با تحولات زمان، جایگاه خودش را در یک دید کم و بیش مستقلانهای تنظیم کند.
از لحاظ انرژی، ترکیه موفق شود به عنوان محل ترانزیت گاز و نفت خصوصا از منطقه دریای مازندران، هم حق ترانزیت بگیرد و هم برای خودش ایجاد کار بشود و کشورهای صادر کننده هیدروکربن به ترکیه وابسته بشوند و جایگاه ژئو پلتیک و ژئو اکونومی خودش را ارتقا بدهد. ضمن اینکه با رابطه تنگاتنگی که با غرب و آمریکا و اسرائیل در پیش گرفته بود، توانست به امکانات گستردهای دسترسی پیدا کند.
مسئله دیگر این است که ترکیه مدعی است در سالهای اخیر دیپلماسی در پیش گرفته و یک نوع نقش میانجیگری را در خاورمیانه عهده دار شده است. حزب حاکم عدالت و توسعه، در عین اینکه متقاضی پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپاست ولی سعی نکرده است به صورت خیلی حریصانه در این جهت اقدام کند بلکه سعی کرده نگاه خود را به طرف خاورمیانه و خصوصا جهان عرب برگرداند. از این رهگذر موفق شد حتی در یک مقطع نقش میانجی گری را بین سوریه و اسرائیل داشته باشد. در مورد ایران، سعی کرد درباره تکنولوژی هستهای، نقش یک محلل را ایفا کند.
یک نکته دیگر هم هست که به نفع حزب عدالت و توسعه است و آن، افول نسبی ارتش در ترکیه است. ارتش در ترکیه همیشه یک پدیده قائم به خودش بوده است. برخلاف ایران که در ایران، ارتش مستقل و قائم به خودش نبود، در ترکیه ارتش قائم به خودش بود و در بحرانها، نقش محلل را بازی میکرد. یعنی اگر از نظر سیاسی و اجتماعی، بحرانی به وجود میآمد، ارتش وارد قضیه میشد و سعی میکرد یک دوره رکود را ایجاد کند و بعد وضع را به جریان نسبی دموکراسی برگرداند. امروزه در ترکیه، نقش ارتش تا حدودی افول کرده است. قانون اساسی 1982 ترکیه، ساخته و پرداخته ارتش بوده است و یکی از وعدههای حزب عدالت و توسعه، تغییر قانون اساسی است. البته حزب عدالت و توسعه، در انتخابات اخیر، حدود 326 کرسی را به دست آورد. در صورتی که قبلا 341 کرسی در مجلس داشت. یعنی این حزب 15 کرسی مجلس را از دست داد. اگر اکثریت تامه را به دست میآورد برای سومین بار بود که یک حزب، اکثریت کامل را دارد. تصادفا این به نفع یک کشور است. چون اگر قرار است یک حزب بر کشور مسلط باشد به تدریج به سمت یک ساختار شبه اقتدار گرایانه میرود. همین که حزب عدالت و توسعه نتوانست اکثریت تام را به دست بیاورد که بتواند قانون اساسی را اکثریت کرسیهای خودش تغییر دهد، به نظر من این به نفع دموکراسی است. چرا که با تداوم چنین وضعی به یک نظام غیر دموکراتیک تبدیل میشود. بنابراین حزب عدالت و توسعه آن اکثریت را ندارد و نیاز به ائتلاف دارد. اگر 330 کرسی را داشته باشد میتواند از طریق رفراندوم، تغییر قانون اساسی را انجام بدهد.
این پیروزی برای ترکیه سبب شده است که اولا ترکیه مدعی شود که میتواند سخنگوی کشورهای خاورمیانه و جهان اسلام باشد. این وضع آرمان ناصریسم را تداعی میکند که مبتنی بر رهبری بر جهان عرب، رهبری جهان آفریقایی و رهبری جهان اسلام بود. ترکیه امروز معتقد است که بر جوامع اطراف، این رهبری معنوی را دارد. در مورد خاورمیانه، مدعی است که به نحوی یک شیخوخیت را احراز کرده و در عین حال، سخنگوی جهان اسلام است. اردوغان، در یک گفت و گویی اعلام کرده بود که «پیروزی ترکیه، به طور مستقیم برای مردم سارایوو و مردم فلسطین و همه کشورهایی که به نحوی از انحا مشکل دارند،یک پیروزی خواهد بود.» حتی صحبت این بود که وزیر دارایی ترکیه به دلیل موفقیتی که در زمان بحران اقتصادی، رشد اقتصادی 12 درصدی را برای این کشور به ارمغان بیاورد، رئیس صندوق بینالمللی پول شود.
در این بهار عرب و دموکراسی خواهی، ترکیه به دلیل اینکه منافع اقتصادی شاخصی در لیبی دارد سعی کرد کج دار و مریز عمل کند. در مورد سوریه، قابل پیشبینی نبود که ترکیه به این نحو برخورد کند و در راستای حمایت از جنبشهای آزادی طلبانه یا دموکراسی خواهانه، حمایت نسبی را در پیش بگیرد. بنابراین، اگر ترکیه ادعا میکند که میتواند الگویی باشد و آن نگرشهایی که نسبت به اسلام در غرب مطرح شده است که ترکیه الگو باشد، با دستاوردهایی نسبی که کسب کرده است، ترکیه لااقل میتواند مدعی شود که سخنگوی کشورهای خاورمیانه و جهان اسلام است. چرا که ترکیه یک زمینه بسیار نسبی و ابتدایی برای صحت نسبی این ادعا فراهم کرده است و میتواند خصوصا برای کشورهای عربی که در طلب نیل به نوعی دموکراسی هستند، الگو باشد.
** قائممقامی: از نظر اقتصادی، ترکیه رتبه 16 و 17 را در بین کشورهای جهان دارد. از نظر مسائل لائیک، در همان دوران عثمانی، پادشاه عثمانی حاکم بر «شیخ الاسلام» بود. یعنی یک نوع لائیک، در دوران عثمانی هم وجود داشت و در دوران آتاتورک، لائیسم دیکتاتوری فرانسه در ترکیه به اجرا درآمد.
** خرم: من به این موضوع میپردازم که ترکیه چه مشخصهای داشت که الان اینقدر مشعشع شده است و یک کشور چه مشخصاتی باید داشته باشد تا بتواند چنین جایگاهی را در منطقه پیدا کند. برای پاسخ دادن به این سوال میگویم مهمترین خدمتی که حزب عدالت و توسعه به ترکیه کرد این بود که توانست اسلام هراسی را در جامعه ترکیه به مقدار زیادی کاهش بدهد. تا قبل از حزب عدالت و توسعه، کسی باور نداشت که بچه مسلمانان اهل منطق باشند، اهل برنامهریزی و اهل توسعه و پیشرفت و سیاست و دیپلماسی باشند. همیشه طرفداران پان ترکیسم، میگفتند اگر اسلامگرایان به قدرت برسند جامعه ترکیه عقب میافتد.
من به جهت شغل خودم از سال 1980 تا حالا با ترکیه تماس مستقیم داشته ام. جامعه ترکیه، بسیار از اسلامیها میترسید و به آنها اعتقاد نداشت. فکر میکرد اینها کسانی نیستند که از ترکیه یک کشور پیشرفته بسازند. حزب عدالت و توسعه هم وقتی بر سر کار آمد، در ابتدا توانست با زور دموکراسی یعنی با رای به قدرت برسد و طرفداران خود را بسیج کند و به میدان بیاورد. در ابتدا با آرایی که به دست آورد توانست حکومت را به دست بیاورد ولی در فاصله همین هشت سال، مردم ترکیه و حتی کسانی که طرفدار پان ترکیسم و وطن پرست و ناسیونالیست بودند، به حزب عدالت و توسعه اعتقاد پیدا کردند. به این ترتیب، حزب عدالت و توسعه توانست آن اسلام هراسی را بزداید و توانست ترس آنها را بریزد و الگوی پیشرفتهای را به جامعه ترکیه عرضه کند که در قالب آن اخوان المسلمین هم وجود دارد. در واقع بسیاری از طلسمها را شکست و به این خاطر، جهش ترکیه مرهون حل این تضادی بود که در جامعه ترکیه وجود داشت. امروز در چارچوب یک دموکراسی که حزب عدالت و توسعه توانسته است موفق بشود، ارتشیهای ترکیه، سخنی برای گفتن ندارند.
ترکیه قبل از حزب عدالت و توسعه، له له میزند که عضو اتحادیه اروپا شود. آلمانها و فرانسویها مخالف پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا بودند. امروز به خاطر اینکه ترکیه نشان داده است که حتی در چارچوب اتحادیه اروپا میتواند یک الگوی موفق باشد، به میدان آمده است و برخی از اشکالات گذشته را بر طرف کرد. یکی از این اشکالات به مباحث حقوق بشری ارتباط دارد. موقعی که عبدالله اوجالان را دستگیر کردند یا ربودند، قرار بود اعدام بشود. اما چونکه ترکیه در بین یک جامعه مدرن و یک جامعه در حال توسعه داشت تلو تلو میخورد، اتحادیه اروپا به ترکیه گفت اگر میخواهی با ما مراوده داشته باشی باید یکی از دو پروتکل میثاق حقوق بینالمللی مدنی و سیاسی را بپذیری. آن پروتکل هم در مورد منسوخ شدن مجازات اعدام است. ترکیه با بله گفتن به اروپا و پذیرش پروتکل اختیاری حقوق بینالمللی مدنی و سیاسی، توانست از یک طرف از اعدام آقای اوجالان (رهبر حزب کارگران کرد ترکیه) صرف نظر کند و از طرف دیگر، راه باز شد برای اینکه ترکیه منادی آزادی بشود. در حالی که قبلا ترکیه منادی آزادی نبود. مرتب در دهههای گذشته، ارتش ترکیه کودتا میکرد و یک حکومت اقتدارگرا را به نمایش میگذاشت.
ترکیه از اینجا شروع کرده بود و موقعی که خیزش عمومی در خاورمیانه اتفاق افتاد، باعث شد که ترکیه یک نقش مترقی را از خودش به نمایش بگذارد. به اعتقاد من، ترکیه برای سه تا چهار دهه راه خودش را گم کرده بود و پیدا نمیکرد و بالاخره در دهه 2000 تا 2010 توانست راهش را پیدا کند. راهش چه بود؟ یک وحدت ملی بود. هم ترکیه و راه گذشتهاش و هم اسلام ترکیه. چون بین این دوتا آشتی به وجود آمد همه پتانسیل ترکیه جمع شد و به یک جهش تبدیل شد و ما می بینیم در یک فاصله کوتاه هشت سال، همه این دستاوردها به دست میآید. ترکیه بدون اینکه یک کشور نفتی باشد فقط در امر تجارت، بیش از 120 میلیارد دلار صادرات غیر نفتی دارد. در حالی که صادرات غیر نفتی کشور خودمان 25 میلیارد دلار بود. از این 25 میلیارد دلار هم حدود 13 میلیارد دلار صادرات مشتقات نفتی بوده است. یعنی رقم واقعی صادرات غیر نفتی ما حدود 12 میلیارد دلار است و این در برابر 120 میلیارد دلار صادرات غیر نفتی ترکیه است.
در حالی که ما در سند چشم انداز 20 ساله کشورمان که سال پنجم آن هم تمام شد، قرار است که قدرت اول منطقه بشویم. یعنی همین ترکیه 120 میلیارد دلار صادراتی را با 12 میلیارد دلار باید پشت سر بگذاریم. اما ما میبینیم که ترکیه از موقعیت خوب خودش برای پیوستن به اتحادیه اروپا استفاده کرده است. امروز صنعت ترکیه، واقعا صنعتی است نزدیک به اتحادیه اروپا و با استانداردهای اتحادیه اروپا. امروز در کشور ما، به خاطر تحریم بسیاری از کالاهای درجه اولی را که دیگر نمیتوانیم وارد کنیم، داریم از ترکیه وارد میکنیم. زیرا که تولیدات آن طبق استانداردهای اتحادیه اروپاست. یعنی ترکیه به صنعتی روی آورده است که برای ما صنعت پیچیده محسوب میشود و ما آنها را از ترکیه داریم وارد می کنیم.
پس ترکیه، در امر آزادی بیان و دموکراسی موفق شده است و دارد حرف اول را میزند و منادی آزادی است. در امر آشتی بین اسلام و مدرنیسم، حرف اول را در جهان اسلام میزند و حتی موفقتر از مالزی ماهاتیر محمد شد. در امر صنعت با پیوستن به الگوها و استانداردهای اتحادیه اروپا دارد حرف اول را در جهان اسلام و منطقه میزند. در امر تجارت، کشورهای نفتی و غیر نفتی را پشت سر گذاشته است. اگر علوم و تکنولوژِی و همه اینها را در نظر بگیریم، امروز ترکیه این الگو را به برکت همه آن عواملی که بحث کردیم به دست آورده است و در نتیجه امروز نه تنها چشم مردم ایران به ترکیه است، بلکه مردم در جهان اسلام و جهان عرب و خاورمیانه و در بسیاری از کشورهای دور از ترکیه یعنی در آفریقا و آسیا و مناطق دیگر به ترکیه به عنوان یک الگوی موفق نگاه میکنند. این همان چیزی است که رمز موفقیت ترکیه است. ما باید به حساب خودمان در ارتباط با چشم انداز 20 ساله برسیم که ما چه میخواهیم در منطقه بگوییم.
** قائممقامی: مسئله اصلی در روند دموکراسی ترکیه و حاکمیت مردم ترکیه این است که ترکیه تا هشت سال قبل یعنی از اول جمهوریت تا هشت سال قبل، کاملا تحت قیمومیت ارتش ترکیه و نظام لائیک آتاترکیسم و عصمت اینونو قرار داشت. خصوصا در دهه 50 قرن بیستم، کاملا یک نظام دیکتاتوری فاشیستی در ترکیه برقرار بود؛ هم در دوران آتاترک و هم در دوران عصمت اینونو. حتی مساجد را بسته بود. این کارها از دهه 20 قرن گذشته یعنی از سال 1924 و 1925 شروع شد. بیش از 500 هزار نفر را اعدام کردند. در ترکیه، تعداد زیادی از کردهای مسلمان به رهبری شیخ سعید پالوی را سرکوب کردند. در سال 1937، اکراد علوی به رهبری سید رضا را در منطقه مرسین قتل عام کردند. یعنی علاوه بر اینکه مردهای آن شهر و منطقه را میکشتند یا زندانی میکردند، فرزندان خانوادهها را در سراسر ترکیه تحت اختیار افسران ارتش یا جناحهای دیگر به عنوان گماشته یا نوکر یا کلفت قرار میدادند. به این شکل آنها را پراکنده میکردند.
در ترکیه، دو دشمن داخلی وجود داشت. من این موضوع را در اسناد امنیت ملی یا کتاب قرمز ترکیه دیدم و متوجه شدم بعضی از این مسائل افشا شده است. یکی از این دشمن اسلام بود و یکی هم کرد. ترکها میگفتند که کردها در واقع ترکهای کوهستانی هستند و چون روی برف راه میروند کارت و کورت میکنند، پس به اینها کرد گفته شده است. در ترکیه و در دهههای قبل، به این صورت نسبت به کردها برخورد میکردند. در حالی که در دوران عثمانی، منطقهای به اسم کردستان در آنجا وجود داشت. اما الان در ترکیه، منطقهای به اسم کردستان وجود ندارد. حتی در ترکیه به استان کردستان ایران هم میگویند استان سنندج.
فعالیت اسلامگراها در ترکیه از سه دهه قبل شروع شد و پیشتاز این مسئله گروه اربکان بود که اول حزب نظام بود و بعد حزب سلامت ملی و حزب فضیلت و حزب سعادت بود و گروه عدالت و توسعه از اینها منشعب شد.
البته حزب عدالت و توسعه ترکیه، خودش را یک حزب اسلامگرا نمیداند و می گوید من محافظه کار دموکرات هستم. اما به اصول دین احترام میگذارد.یکی از موارد بسیار مهمی که در ژئو پلتیک ترکیه وجود دارد مسئله آمریکا و ناتو است. یکی از دلایلی که مسلمانان ترکیه و ملی گراهای غیر شوونیست و پان ترکیست خواستند نجات پیدا کنند، یکی از طرق آن پیوستن به اتحادیه اروپاست. چون که آمریکا و ناتو، تسلط کاملا بسیار زیاد و تعیین کنندهای در ترکیه داشتند و امروزه تا حدودی تعدیل شده است و نه اینکه از بین رفته باشد. مسلمانان ترکیه و ملی گراهای استقلال طلب و آزادی خواه ترکیه که در واقع ملی- مذهبی به حساب میآیند برای اینکه از تحت سلطه ناتو و سلطه ناتو نجات پیدا کنند، اصلاحات اروپایی را پذیرفتند. البته 43 سال قبل، ترکیه اصلاحات اروپایی را شروع کرده است. در سال 2004 و 2005 این مسئله به صورت قرار داد کامل و سپس پروتکل آنکارا آغاز شد و گسترش پیدا کرد. تا الان هم از 35 سر فصل مذاکرات، فقط 13 سر فصل گشوده شده است. تقریبا یک یا دو سر فصل آن تکمیل شده است. بقیه سر فصلهای مذاکرات الحاق ترکیه به اروپا باقی مانده است. بیشتر فرانسه و کمیسیون اروپا و قبرس، بقیه سر فصلهای مذاکرات را وتو کردهاند.
* همین چند روز قبل بود که کرواسی هم به اتحادیه اروپا پیوست و تعداد اعضای این اتحادیه به 28 کشور رسید. اما روند الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا چشم انداز روشنی ندارد. حدود شش ماه است که تحولات در کشورهای عربی شروع شده است و همچنان ادامه دارد. سخنگوی شیعیان یمنی نیز گفته است که انقلابهای منطقه موج بیداری ملتها در برابر دیکتاتوری نظامهای سرکوبگر است و مردم خواستار شرافت و کرامت از دست رفته خودشان هستند. در این وضع جدیدی که منطقه خاورمیانه تجربه میکند و ترکیه هنوز پشت دروازههای اروپا مانده است و کرواسی زودتر از ترکیه به اتحادیه اروپا میپیوندد، آیا جایگاه ترکیه در میان ملتهای منطقه خاورمیانه دچار تزلزل میشود؟
** قائممقامی: چند روز قبل، آقای احمد داوود اوغلو وزیر خارجه ترکیه با گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان دیداری بعد از انتخابات داشت و گفت «ما همان استراتژی عضویت کامل در اتحادیه اروپا را داریم.» اما در فرانسه، حزب راستگرای افراطی سارکوزی روی کار است. در آلمان هم آنجلا مرکل در قدرت است که مسیحی راستگراست. اینها میگویند که ترکیه نباید در اتحادیه اروپا حضور داشته باشد. این دو کشور، دو موتور اتحادیه اروپا هستند. آنها به رغم اینکه میگویند باید همکاری استراتژیک داشته باشیم اما مشارکت استراتژیک با ترکیه را ترجیح میدهند. در نتیجه عضویت ترکیه را در اتحادیه اروپا نمیپذیرند و به احتمال زیاد هم نخواهند پذیرفت. به نظرم جایگاه ترکیه با نپذیرفتن این کشور پایین نمیآید. چون خود ترکیه میگوید چه وارد اتحادیه اروپا بشویم و چه وارد اتحادیه اروپا نشویم، این طرح توسعه دموکراتیک را اجرا میکنیم و اصول حقوق بشر را رعایت میکنیم و یک نمونه عالی از لحاظ دموکراسی و حقوق بشر در منطقه و حوزه بالکان و قفقاز و آسیای میانه و خاورمیانه و کشورهای عربی خواهیم شد.
** باوند: ترکیه عضو شورای اروپاست. حالا ناتو که جای خود دارد. ترکیه عضو سازمان همکاری امنیت اروپا هم هست. ترکیه به اتحادیه گمرکی جامعه اقتصادی اروپا ملحق شده است و این برای ترکیه مهم است. اروپاییها میگویند ترکیه از این منافع، منتفع است و فعلا خیلی ضرورتی ندارد اما ترکیه خواهان ورود به اتحادیه اروپاست. به نظر من، ورود کرواسی به اتحادیه اروپا موجب نمیشود که ترکیه تضعیف بشود بلکه بالعکس. البته ورود کرواسی به اتحادیه اروپا از قبل هم مطرح بود و چیز جدیدی نیست. کشورهایی مثل آلمان و فرانسه مخالف عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا هستند. بنابراین، من نمیگویم در آینده نزدیک، ترکیه عضو اتحادیه اروپا میشود ولی تمایلات و علاقه کوچکی در افق ظاهر شده که به نفع ترکیه است.می خواهم در مورد مسئله کردهای ترکیه هم به یک نکته اشاره کنم. ترکیه، در قالب اقدامات دموکراتیک، طرحی را برای کردها دارد که اول به رسمیت شناختن هویت کردهاست و دوم، آزادی فرهنگی برای کردها و سوم، شبکه رسانههای خاص خود آنها و چهارم، سرمایهگذاری در دیار بکر برای ایجاد تحول اقتصادی.
بنابراین، حتی حزب جمهوری خلق و حزب حرکت ملی معتقدند این طرح اردوغان، سبب جدایی و فدرالیسم در ترکیه خواهد شد ولی همین احزاب موضع خود را نسبت به مسئله کردها تعدیل کردهاند. ترکیه سعی میکند این مسئله کردها که یک مانع تحقق دموکراسی است را تعدیل کند. یکی دیگر از مشکلات عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا، مسئله ارامنه است. مذاکراتی انجام گرفت و یک قدم جلو رفت ولی این مذاکرات متوقف شد. اما همین که ترکیه راه را برای گفت و گو با ارامنه باز کرده است، خود این هم یک گام مثبت برای ترکیه و اردوغان است. از لحاظ اینکه ایراد میگرفتند که آمادگی ندارد به عنوان یک نظام دموکراتیک وارد اتحادیه اروپا بشود، تا حدودی نقش تعدیل کننده دارد در این ایرادی که از ترکیه میگرفتند. به همین دلیل اگر فرآیندی را در نظر بگیریم، جایگاه ترکیه را از آنچه که بوده است تضعیف نکرده است بلکه حتی تا حدودی وضع را برای ترکیه مناسبتر کرده است که در آینده ترکیه عضو اتحادیه اروپا شود.
** خرم: پیوستن کرواسی به اتحادیه اروپا را خیلی در ارتباط با سرنوشت ترکیه نمی دانم. اصلا کرواسی، با ترکیه قابل مقایسه نیست. برای مثال انگار رابطه یک با 20 است و نباید این دو کشور را با هم مقایسه کرد. گرایشهای اسلامی در ترکیه، باعث وحشت اتحادیه اروپاست. اتحادیه اروپا جنگهای صلیبی و امپراتوری عثمانی و این قبیل چیزها را از یاد نمیبرد. بسیاری از مناطق اروپای شرقی، جزو امپراتوری عثمانی بود. لذا نگرانی اتحادیه اروپا ناشی از آن هم است. اما اگر راهی را که ترکیه در پیش گرفته است و چهره اسلام مدرنی را عرضه میکند که با دموکراسی و با پیشرفت و توسعه سازگاری دارد. این برای اتحادیه اروپا اصلا یک نگرش جدید است. این بار ترکیه، نه از در خواهش و تمنا بلکه از در اقتدار و عزت دارد با اتحادیه اروپا صحبت میکند.
یعنی آنها الان شاهد یک ترکیه موفق هستند و این نیست که ترکیه دنبال اتحادیه اروپا باشد بلکه برعکس این اتحادیه اروپاست که دنبال ترکیه است.اتحادیه اروپا میخواهند که در خاورمیانه و جهان اسلام جای پا داشته باشند و در قضیه گاز و نقل و انتقالات لولههای مختلفی که گاز را به اتحادیه اروپا میبرد و ترکها دارند سردمدار همه اینها میشوند. حتی برداشت من این است که ترکیه یک مقدار دارد از اتحادیه اروپا فاصله میگیرد. الان ترکیه دارد برای اتحادیه ناز میکند و مثل گذشته نیست که التماس میکرد. این وضع مدیون همین موفقیتی است که در این دو عامل است؛ اسلامی که منادی آزادی و دموکراسی و مدرنیسم است و اسلامی که پیشرو علم و صنعت و تجارت است. به همین دلیل عضویت کرواسی در اتحادیه اروپا، باعث پایین آمدن جایگاه ترکیه در منطقه خاور میانه نشده است.