بنیادگرایان در اندیشه تسخیر اروپا
این چند جمله نشان میدهد که با قدرت گرفتن راستهای افراطی در اروپا که در واقع به نوعی بنیادگرایی دینی رسیدهاند، نه فقط مسلمانان و مهاجران، بلکه رهروان سایر ادیان و خود اروپائیها نیز از اقدامات این جریان در امان نخواهند بود.
گروه جدیدی که در اروپا این هدف را به پیش میبرد، مدعی است که میخواهد با برداشتهای نو از اسلام، مبارزه کند. این راستگرایان افراطی بشدت با عضویت ترکیه مسلمان در «کلوپ مسیحی اتحادیه اروپا» مخالف هستند و استقلال مسلمانان آلبانیایی تبار کوزوو را نیز برنمیتابد.
جمعبندی این مطالب با حوادث رخ داده در نروژ نشان میدهد که افراطگرایان اروپایی با سرمشق گرفتن از این تفکرات به دنبال یافتن قربانیانی هستند که این قربانیان ممکن است نه فقط مسلمانان، بلکه مسیحیان خود اروپا باشند.
با این اوصاف، افراطگرایی که در سالهای گذشته در کشورهایی چون افغانستان، پاکستان یا عربستان دیده میشد، اکنون در قالبی جدید در غرب نمایان شده و قدرت گرفتن آن میتواند حوادثی چون جمعه خونین نروژ را که خشونتبارترین حادثه این کشور پس از جنگ جهانی دوم تاکنون بود را تکرار کند.
واکاوی افراطگرایی نروژ
اکاوی مواضع و سیاستهای جریان راستگرای افراطی نروژ در پی دستگیری عامل تیراندازی بر تجمع جوانان حزب کارگر نروژ که متعلق به این جریان است، میتواند تا حدود زیادی پاسخگوی سوالات بسیاری درباره معمای خونبار اخیر در این کشور باشد.
با دستگیری عامل اصلی کشتار جوانان حزب کارگر در کمپی واقع در شمال غربی نروژ، بخش مهمی از معمای حوادث اخیر این کشور حل و فصل شد.
«آندرس برینگ بریویک» 32 ساله، تابعیت نروژی دارد. وزیر دادگستری نروژ نیز تابعیت نروژی فرد مهاجم را تایید کرد، اما مهمتر از مسئله اصالت و تابعیت، تعلق فکری و حزبی فرد مهاجم به حزب راست افراطی بوده است.
حزب راست افراطی در نروژ مانند دیگر احزاب راست افراطی در سرتاسر اروپا و مخصوصا کشورهایی مانند سوئد، دانمارک، اتریش و بلژیک فعال است. اسلامستیزی، مخالفت با مهاجرت و تاکید مستمر بر ملیگرایی و نپذیرفتن چارچوبهای همکاری بینالمللی، از مهمترین و اصلیترین خصایص راستگراهای افراطی محسوب میشود. راستگرایان افراطی در نروژ نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
سلمانان نروژ با تمامی احزاب نروژی به جز راست افراطی تعامل دارند و دیدارهایی با سران آنها صورت میدهند. اما راستگرایان افراطی از اساس با دین مبین اسلام مشکل داشته و به مسلمانان به دید تحقیرآمیزی مینگرند. برخی از حملههایی که طی سالهای اخیر در خاک اروپا به مسلمانان صورت گرفته، از طریق همین جریان افراطی بوده است.
در کشور نروژ راستگرایان افراطی شاخهها و گروههای مختلفی تشکیل داده و سعی در نفوذ به داخل پارلمان و نهادهای دولتی دارند.
«لیست مشترک علیه مهاجران خارجی» یکی از اصلیترین این شاخههاست که بنای خود را بر اساس مخالفت مطلق با مهاجرت افراد خارجی به داخل نروژ گذاشته است. حزب مردم نروژ، دموکراتهای ملیگرا و اتحاد ملی برای نروژ، از دیگر شاخههای سیاسی برآمده از جریان راست افراطی هستند.
سکوت سران جریان راست افراطی
«آندرس برینگ بریویک» 32 ساله یکی از اعضای همین حزب راستگرای افراطی محسوب میشود. پلیس و وزیر دادگستری نروژ اعلام کردهاند که فعلاً نمیتوانند اطلاعاتی دقیقتر در خصوص وی به رسانهها ارائه دهند و باید بسیاری از معادلات از جمله نحوه ارتباط دو حادثه اسلو و جزیره «اوتویا» با یکدیگر مشخص شود. اما بسیاری از رسانههای نروژی با تاکید بر وابستگی «آندرس برینگ بریویک» به جریان راست افراطی، ضمن مرتبط دانستن این دو حادثه با یکدیگر، نسبت به ظهور و تشدید جریان راست افراطی در نروژ به شدت هشدار دادهاند. از سوی دیگر، سران جریان راست افراطی در نروژ فعلا در این خصوص سکوت کرده و برخی از آنها صرفا به محکوم کردن کلی حادثه بسنده کردهاند. با این حال دستگیری «برینگ بریویک» به عنوان فردی که ضد اسلام و ضد مهاجرت است، تمامی نگاهها را به جریان راستگرای افراطی در نروژ متمرکز کرده است.
در این میان برخی رسانههای نروژی مانند شبکه تلویزیونی «NRK» از یک سو گرایش بریویک به جریان راست افراطی را کتمان نمیکنند و از سوی دیگر،سعی دارند میان عقاید وی و حوادث رخ داده در اسلو و جزیره «اوتویا» تفکیک قائل شوند. این شبکه تلویزیونی در خصوص دستگیری بریویک میگوید: «بریویک قبلاً در مطالبی که در شبکه اینترنت منتشر کرده بود، صراحتاً از خود به عنوان فردی ضد اسلام و مخالف با مهاجرت نام برد، اما نمیتوان صراحتاً ماجرای جزیر اوتویا را به این عقاید وی نسبت داد!»
در نروژ دید بسیار منفی و بدی نسبت به راستگرایان افراطی وجود دارد. حتی راهیابی حزب راستگرای افراطی در سوئد به پارلمان، سبب ترس و واهمه مردم نروژ از تقویت قدرت راستگرایان افراطی در کشورشان شده است. هم اکنون راستگرایان افراطی در کشورهایی مانند بلژیک، هلند، دانمارک، اتریش، ایتالیا و فرانسه، فعالیتی گسترده دارند. حزب دموکرات افراطی وابسته به جریان راستگرای افراطی در سوئد، در انتخابات اخیر توانست راهی پارلمان شود و 20 کرسی مجلس سوئد را به خود اختصاص دهد. با توجه به شباهتهای فرهنگی کشورهای اسکاندیناوی با یکدیگر، امکان راهیابی حداقلی احزاب وابسته به جریان راست افراطی در نروژ به پارلمان این کشور نیز بعید به نظر نمیرسد.
توجه ویژه مردم
در اینجا نکته دیگری وجود دارد که نمیتوان از آن غفلت کرد. تجربه نشان داده است که در موضوعاتی مانند آنچه در نروژ به وجود آمد، اطلاعات اولیه برای شهروندان و رسانههای مستقل اروپایی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به عبارت بهتر، بسیاری از شهروندان اروپایی، گزارشهای بعدی نهادهای امنیتی و پلیس خود را در خصوص حادثهای مانند آنچه در اسلو اتفاق افتاد، کماهمیت و حتی تزیین شده و غیر واقعی میدانند. هم اکنون وجه ثابت موضوع، تعلق خاطر «آندرس برینگ بریویک» عامل اصلی حادثه جزیره «اوتویا» به جریان راست افراطی است. حال دیگر برای شهروندان نروژی اهمیتی ندارد که او وابسته به کدام شاخه یا زیرمجموعه این جریان است.
شاید تنها سوالی که اکنون در این میان مطرح باشد، انگیزه بریویک برای حمله به حزب کارگر به رهبری «ینس استولتنبرگ» است. در این میان ممکن است انگیزههای زیادی مطرح باشد که یکی از آنها ادامه مهاجرپذیری دولت نروژ و مخالفتهای حزب کارگر و احزاب ائتلافی دولت با رفتارها و مشی سیاسی جریان راست افراطی باشد.
در هر صورت جریان راست افراطی مدتهاست در پناه دموکراسی غربی، امنیت و آرامش شهروندان اروپایی را بر هم زده و به راحتی در برابر آنها قرار گرفته است. جریان راست افراطی مولد بحرانهای زیادی در اروپا بوده است که فقط یکی از آنها حادثه نروژ است.
در هر صورت رسانههای نروژی به شدت بر ارتباط فرد دستگیر شده نروژی با جریان راست افراطی اصرار میورزند و البته شواهد موجود در این خصوص نیز کافی است.
حادثه اخیر نروژ نشان میدهد که جریان راست افراطی در این کشور و سرتاسر اروپا، خود اصلیترین تهدید امنیتی محسوب میشود.
بی درایتی مقامات سیاسی و امنیتی اروپایی در مهار راستگرایان افراطی، سبب شده است تا آنها در برخی کشورها با شعارهای ضد مهاجرتی به پارلمان راه یابند و از سوی دیگر، هوادارانشان به فعالیتهای تروریستی خود بر اساس آموزههای افراطی و ذهنی خود ادامه دهند. بنابر این فراتر از شخص بریویک باید ساختار سیاسی و اجتماعی غرب را در این خصوص مقصر دانست.
کوچ بنیادگرایی از شرق به غرب
جهان و به ویژه غرب، هنوز از شوک حادثه تروریستی نروژ خارج نشده است و در این میان انتشار خبرهایی درباره طرز تفکر عامل این حوادث تروریستی، پیشبینیهایی را موجب شده که این پیش بینیها آینده روشنی را برای قاره سبز به تصویر نمیکشند. چندی قبل «آژانس یهود» مطلبی را درباره عامل حوادث تروریستی نروژ منتشر و در آن اعلام کرد: آندرس برینگ بریویک که به کشتار مردم نروژ اعتراف کرد، در بیانیههای متعددی که به صورت آنلاین و در روز حادثه (جمعه 31 تیر) منتشر کرد، تفکر «مکتب وین» یا همان فلسفه صلیبی ملیگرایی را که ترکیبی است از اصول ضد مدرنیته و خواستار اخراج تمامی مسلمانان از اروپا، کرانه باختری و غزه، ترویج کرده است.
براساس بیانیه منتشر شده از سوی وی با عنوان «2083: یک بیانیه اروپایی برای استقلال» و با نام مستعار «اندرو بریویک» جانی از ایده مکتب وین که حامی صهیونیسم و ملی گرایی اسرائیلی است، حمایت کرد.
بریویک در نوشتههای خود چند حزبد «اروپای آزاد» واحزاب نئونازی را به دلیل تفکرات ضد مهاجرتی و رویکرد ضد اسلامی آنها به عنوان متحدان بالقوه خود یاد کرد.
آنچه در مطلب آژانس یهود حائز اهمیت است، ارتباط و نزدیکی تفکرات راست افراطی اروپا با تفکرات صهیونیسم است.
راستگراهای افراطی چند سالی است که با سر دادن شعارهای ملیگرایانه و مخالفت با مهاجرت دیگران به اروپا، توانستهاند خود را به قدرت نزدیک کرده و در برخی کشورها همچون هلند، وارد مجلس نیز بشوند.
راستهای افراطی اروپا تفکراتی دارند که بررسی آنها نشان میدهد این جریان همچون آتشی زیر خاکستر است که در صورت روشن شدن، قاره سبز را به مکانی بدتر از ویتنام، افغانستان یا عراق تبدیل میکند.
تفکراتی چون مقابله با مسلمانان، اخراج غیراروپاییان از این قاره و حتی بیرون راندن مسلمانان از نوار غزه و کرانه باختری، نشان میدهد که راستگرایان افراطی اروپا دست کمی از صهیونیستها ندارند و در صورت رسیدن به قدرت، اقداماتی همانند آنچه را رژیم صهیونیستی در خاورمیانه انجام میدهد، انجام میدهند.
زنگ خطر
در چنین شرایطی سیاستمداران در آلمان خواستار برخورد بیشتر دولت این کشور با پدیده راست افراطی و لزوم کنترل کامل فعالان در این عرصه شدند.
این سیاستمداران با اشاره به کشتارهای نروژ تأکید کردند که باید در این زمینه اقدام جدی صورت گیرد.
«کلودیو روت» رئیس حزب سبزها (پیمان 90) در اینباره گفت: مقامات امنیتی آلمان با توجه به وقوع این حملات در نروژ، باید فعالیت خود را علیه راست افراطی تشدید کنند.
«آندریا نالس» دبیرکل حزب سوسیال دموکراتها نیز گفت: راه مقابله با چنین حملاتی در آلمان، تشدید قوانین امنیتی نیست، بلکه باید نیروهای امنیتی بیشتری استتخدام کرد تا رادیکالهای تندرو را زیر نظر بگیرند.
وی بار دیگر از وزرای داخلی ایالتهای آلمان خواست تا شرایطی را برای ممنوعیت فعالیت حزب نئونازی (ان.پ.د) فراهم کنند.
طبق گزارش سرویس اطلاعات داخلی آلمان، سال گذشته گرایش به گروههای نئونازی و خشونتطلب در این کشور با رشد 10درصدی مواجه بوده است.بنابراین گزارش، در سال 2010، حدود 600 نفر به این گروههای خشونتطلب اضافه شدند و تعداد آنان به حدود 5600 نفر رسید. این رقم در سال 2000 حدود 2200 نفر بود.
طبق این گزارش، شمار کلی راستهای افراطی در آلمان حدود 25هزار نفر است.
فعالیت راستگرایان افراطی در اینترنت به یک خطر بزرگ برای آلمان تبدیل شده است و این افراد از این عرصه برای گسترش عقاید خود استفاده میکنند.
پیش از این، مرکز آموزش سیاسی آلمان این عرصه را یک زمینه جدید و خطرناک از نظر تاثیرگذاری بر جوانان توصیف کرده و خواستار استفاده از راهبردهای جدید برای مبارزه با آن شده بود.روشهای تبلیغاتی راستهای افراطی خشونتطلب آلمان، کاملاً با روانشناسی قشر جوان کشور هماهنگ و بر آن تأثیرگذار است.آنان در تبلیغات خود بر احساسات جوانان از جمله بیکاری و نژاد تکیه میکنند و با پخش موزیکهای تهییجکننده، از نیازهای جوانان به برقراری ارتباط با دیگران و انجام فعالیتهای جمعی سوء استفاده میکنند. ادامه دارد...