علی شیرازی
آمریکاییها چون دیدند با کاربرد سلاح و راهاندازی جنگ نتوانستند به اهداف خود دسترسی پیدا کنند و طرح اقتصادی سیاست مهار نیز نتوانست نظر دلخواه آنان را ترسیم کند، به سراغ فرهنگ ملت ایران آمدند.
مقام عظمای ولایت در تاریخ 21/5/71 با بصیرت خاص رهبری، پرده از این راز برداشنتد و فرمودند: «دشمن با یک محاسبه فهمید که جمهوری اسلامی را با تهاجم نظامی نمیشود از بین برد. محاسبه قبلی آنها غلط از آب درآمده بود. همین طور دیدند با محاصره اقتصادی هم نمیشود کار کرد، چرا که وقتی ملت قانع، صبور، متکی به نفس، و متوکل علیالله باشد هرگز شکست نخواهد خورد... لذا فهمیدند که باید عقبه ما – پشت جبهه ما – را بمباران کنند. عقبه ما، در مبارزه ملت ایران با قلدری استکبار جهانی، عبارت از فرهنگ ما بود.»
تهاجمی شبیه طرح آمریکاییها در شوروی
آمریکاییها در طرح فروپاشی نظام شوروی سابق نیز وارد همین مرحله شدند. در دهه 1960 چون جماهیر شوروی به بمبهای هستهای، هیدروژنی و موشکهای دوربرد دست یافت، دو ابرقدرت شرق و غرب بر سر استقرار موشکهای شوروی در کشور کوبا تا سرحد جنگ تمام عیار پیش رفتند. در این مقطع به دلیل عدم عقبنشینی اتحاد جماهیر شوروی از مواضع خود که به بحران «کارائیب» مشهور است، ایالات متحده تصمیم گرفت که روش مقابله خود را تغییر دهد و در این مرحله استراتژی آمریکا به نبرد نرم تبدیل گردید.
الکساندر پروخانوف – نویسنده روسی – در این باره میگوید: «دیگر لازم نبود شوروی را با راکت و بمب اتمی از هم پاشید. در اثر اجرای این طرح، تغییراتی در عقاید و باورهای مردم به وجود آوردند که به این مهم نائل شدند(1)».
آنگاه که سلاح جنگ و طرحهای اقتصادی در خصوص ایران اسلامی کارگر نیفتاد، ابرقدرت غرب با طرح نبرد آرام، وارد عرصه ستیز با انقلاب اسلامی و مردم مسلمان کشورمان شد.
آقای سرگئی گورکینیان – رییس مرکز مطالعات استراتژیک روسیه – میگوید: «من اسنادی را در غرب دیدم که آنها تلاش میکنند کشور شما و جامعه شما را نابود کنند و شما (ملت ایران) باید هوشیار باشید. هدف اصلی آنها کم رنگ کردن و بیاعتبار ساختن اسلام است. اگر بتوانند به ایدئولوژی شما ضربه بزنند، کشورتان را متلاشی میکنند»
این شخصیت مهم روسیه، با توجه به آشنایی خود نسبت به طرحهای آمریکا علیه شوروی سابق و یافتههای خویش از توطئههای غربیها علیه ایران، نسبت به طرح نبرد آرام هشدار میدهد.
این واقعیت امروز بسیار روشنتر نمود پیدا کرده است. گرچه ده سال قبل نیز بعضی از بزرگان کشور نسبت به آن هشدار دادند؛ لیکن بیتوجهی به آن طرح، امروز از سوی هیچ فردی پذیرفته نیست.
اسد همایون – ضدانقلاب فراری و از همکاران سازمان سیا و پنتاگون در آمریکا – نمایی از پرده اسرار تغییر استراتژیک را کنار میزند و میگوید: «باید روی کودتا قلم قرمز کشید، زیرا با وجود حمایتهای مردمی از جمهوری اسلامی ایران، امکان کودتا وجود ندارد؛ موج نظامی و جنگ مسلحانه هم فایدهای ندارد؛ باید مرد مرا برانگیخت»!(2)
ادوارد شرلی – یکی از مقامات سابق سیا – گفتار اسد همایون و نگاههای پیرامنون آن را تفسیر میکند و میآورد: «کلید اصلی ایجاد تغییر بنیادین در ایران، از بین بردن نفوذ روحانیان و عقاید انقلابی است. اگر نظام ولایت فقیه در ایران از هم بپاشد، آن وقت میتوان گفت تغییر ایجاد شده است (3)».
دیوید کیو – مأمور سازمان سیا – نیز میگوید: «مهمترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی ایران، تغییر فرهنگ جامعه فعلی ایران است و ما مصمم به آن هستیم(4)».
تغییری که دشمن در آن پا را فراتر از نفی انقلاب اسلامی گذاشته و برای رسیدن به هدف خود «اسلام» را نشانه رفته است.
اگر درآمد نفت به درستی هزینه میشد...
از ذکر حقایق هیچ ابایی نیست؛ هرچند در این سیاهه امکان تبسیط و تسری قلم به همه موضوعات مبتلا که هرکدام از گستردگی خاصی برخوردارند، مقتضی نیست، لکن با پشتوانه الطاف الهی و تأسی به نغمه دربار حضرت امیر(ع) که «قل الحق ولو علی انفسکم، حق را بگویید اگر چه به ضررتان باشد». قطرهای از جوبیار نقایصی که لیدر اصلاحات، گاهی به ندبه و بعضاً به عذرخواهی قابل کفایت میفرمایند، ترسیم میشود.
رییس محترم دولت پاسخگو در مراسم گشایش مرکز تحقیقات پژوهشی و درمانی قلب و عروق تهران به مطالبی اشاره فرمودند که خوشبختانه ارباب جراید در انعکاس گزیدههایی از آن، همت درخور توجهی نمودند. گوشهای از آن را میخوانیم: «این مردم مطالباتی دارند که اکثراً برآورده نشده است. بخشی از این امر ناشی از نقصهای موجود در مدیریت ما و همکارانمان میباشد.» سپس اظهار داشتند: «هم به خاطر نقصهایی که به عنوان مدیر منتخب در خود و همکارانم وجود دارد، از این ملت شریف عذرخواهی میکنم و هم به خاطر خطاهایی که نکردهام.»
از ایشان باید تقدیر شود که از مردم عذر خواستند، اما نکته قابل تدبر این جاست: ایشان از فرو گذاردن درخواست صاحبنظران و روشنفکران سیاسی در زمان رقابت به جهت نیل و احراز مهمترین مسؤولیت اجرایی حول محور مناظره و مباحثه مفید و پربار که در پرتو آن عمرهای غیرقابل استحصال، بارقههای امید «نسل سوم» از تیرگی و تباهی به شکوفایی مقرون میشد، چه هدفی را دنبال میکردند؟
به راستی منشأ مفسده و گرفتاریها در جامعه در حال توسعه ایران که از شمول کشورهای جهان سوم نیز مستثنا نیست، معلول کدام عامل یا عوامل است؟ جواب کاملا بدیهی و مبرهن است. امالفساد دایره بحث ما پریچهره طنازی است که عقلای عالم، آن را به نام نفت میشناسند، که صد البته رفت و آمد شبانهروزی این سیال تیره بخت به نوعی تأثیر در چرخه زندگی اجتماعی دارد. اگر این هستی کمیاب با رعایت عدم تبعیض و تنفیذ تعدیل میشد و همچون هرزگان به هر سرایی قدم نمینهاد، هیچگاه برخی از گروههای سیاسی مجبور نمیشدند به خاطر تصاحب اندک اهرمهای باقی مانده، با اغتنام از آشفته بازار سیاسی، استراتژیهای بحران همچون فشار از پایین و چانهزنی در بالا، آرامش فعال، خروج از حاکمیت، بازدارندگی فعال، اقدام هماهنگ، رفراندوم و دهها مسأله دیگر را به بهای تباهی قاطبه نسل جوان پیریزی کنند.
به بیان سادهتر، اگر به شمارش روزهای سال، قطراتی از سیال خوش خط و خال را به خدمت من و تو میگماردند، هیچ وقت در کوی و برزنها و چهارراههای شهرمان شاهد متکدیان و مستمندان کمشانسی نبودیم که از مسافران پراید و پاترولهای نمره آبی و غیر آبی استمداد بطلبند. و به قول یکی از نمایندگان مجلس، حدود هفتاد میلیارد تومان تبصره سه این مملکت به وسیله بانکها با اغماض و انفاق و اتفاق مدیریت قبلی برنامه و بودجه به جیب این و آن رفته و تبدیل به ماشین پراید و دوو و پژو و موبایل شده است. اگر از شیء گرانبها قطرهای به خزانه من و تو تزریق میشد، در سرزمین ما بنیاد هدایتکدههایی هویدا نمیشدند که هزاران دختر و زن بخت برگشته به اندک درهمورزی برای رفع جوع، ابزار عیش و طرب کنند و طعمه گرگهای حریص شوند. مضافاً هر روز به تعداد چهل نفر از شیعیان آل محمد(ص) ناگزیر نمیشدیم به خاطر فرستادن قرص نانی به گلوی فرزندانمان با توسل به دلالان حرفهای و چیرهدست، ودیعه الهی (کلیه) را به پشیزی ارزانی کنیم!
جداً میپرسید بشکههای نفت به کجا میروند؟ اگر این موجود چموش فقط به شمارش چند دقیقه جهت آبادانی سرزمین من و تو تربیت میشد، تفصیل اصل بیست و هشت (هر کسی حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست، برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید) است»!(8) ادامه دارد...