تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۰ - ۰۹:۰۷  ، 
کد خبر : ۲۲۶۱۳۶
رضا طلایی‌نیک در گفت‌وگو با «ملت ما» مطرح کرد

توفیق دولت در دیپلماسی عمومی

اشاره: گروه سیاسی ـ مهناز اعتدالی: با توجه به مشغله‌های فراوان در حالی که قرار بود چند روز آینده با تشخیص مصلحت نظام خداحافظی کند و با ارایه استعفا به دنبال نامزدی نمایندگی مجلس برود اما در دفتر کارش واقع در مجلس قدیم پذیرای ما شد. با متانت و صبوری مثال‌زدنی گفت‌وگو را شروع کرد و آن‌قدر با تامل صحبت کرد که روند مصاحبه با آرامش طی شد. دانشجوی دکتری مدیریت راهبردی است که در کارنامه خود دو دوره حضور در مجلس شورای اسلامی را به نمایندگی از مدرم بهار و کبودرآهنگ به عنوان عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هفتم و عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ششم تجربه کرده است. طلایی‌نیک در زمان مصاحبه آخرین روزهای کاری به عنوان معاون امور قوا و شوراهای دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام را پشت‌سر می‌گذاشت و آماده بود تا با نامزد شدن مجدد برای مجلس نهم از این پست استعفا دهد.

*به عنوان نخستین سئوال، طرح وحدت ملی چندی پیش برای چندمین بار از سوی مسئولان مطرح شد به نظر شما در این برهه زمانی ارایه این راهکار تا چه اندازه می‌تواند در پیشبرد مقاصد و منافع ملی تاثیرگذار باشد؟
** برحسب نوع برداشت از وحدت می‌توان ضرورت و تاثیر راهبردی آن را تبیین کرد. برخی در برداشت از وحدت ملی در بعد اتحاد همه نیروهای وفادار به نظام و انقلاب وتحکیم منافع ملی و ارزش‌های اصولی نظام و به‌کارگیری تمام فرصت‌ها و اهتمام فرصت‌ها در جهت آرمان‌ها واهداف ملی از آن یاد می‌کنند که این نوع برداشت از وحدت از ضرورت‌های دایمی است یعنی ما در هر مقطع و زمانی به وحدت بین مردم و نظام در اجزا و ابعاد گوناگون بر مبنای اصول، مبانی و معیارهای ارزشی با محوریت رهبر انقلاب نیاز داریم.
اما برخی منظورشان از موضوع وحدت ملی آشتی ملی است در واقع به نوعی به دنبال آشتی سیاسی بین جناح‌های گوناگون به‌ویژه در فضای سیاسی پس از انتخابات ریاست‌جمهوری و حوادث فتنه 2 سال گذشته بوده و هستند. دست یافتن به چنین بعدی از وحدت مستلزم بازیابی و بازنگری رویکردها و عملکردها است یعنی بدون اصلاح رفتارها و رویکردها با برخی از گروه‌ها و جریانات سیاسی امکان وحدت میسر نخواهد شد چرا که برخی‌ها با ساختار شکنی و قانون شکنی و کمک به جریان‌های ضدنظام با وجود عنوان و تابلوی طرفداری از نظام و انقلاب با وضع متفاوتی مواجه هستند.
در واقع وحدت به مفهوم تعامل، همکاری و انسجام‌بخشی بین کارکرد هم جناح‌ها است و جریانات درون نظام مستلزم انطباق با اصول و مبانی انقلاب در عمل و رفتار هستند که متاسفانه برخی ساختارشکنی‌ها و فتنه‌انگیزی‌های پس از انتخابات زمینه وحدت با بخشی از عناصر و گروه‌های اصلاح‌طلب را از بین برده است هر چند بخشی از اصلاح‌طلب‌ها متفاوت از عناصر و گروه‌های ساختارشکن زمینه تعامل با سایر جریانات و اصولگرایان را در همکاری‌های گوناگون مانند اقلیت مجلس کنونی و ارتباط آنها با اکثریت مجلس هشتم را دارند.
البته وحدت بدنه جامعه و ارکان نظام در رویکردها و کارکردهای عمومی مشترک از نیازهای راهبردی است چرا که ایران در یکی از فرصت‌های تاریخی و نقطه عطف خاصی قرار گرفته است که فرصت‌های منطقه‌ای تحت تاثیر قیام‌های مردمی و تحولات اخیر از یک سو و فرصت‌های ناشی از تحولات اقتصادی در سطح جهان و به‌ویژه بالا رفتن قیمت نفت، افزایش درآمدهای ارزی ایران و جهش علمی کشور، دست یافتن به فناوری‌های نوین، لزوم اقتصادی کردن این دستاوردهای علمی – فناوری توام با ثبات ملی و فرصت‌های فراملی ضرورت‌های ارتقای وحدت برای پیشبرد اهداف ملی را ایجاد می‌کند که متاسفانه برخی‌ها با تنگ‌نظری، تنگ‌فکری و ساختارشکنی یا مسیرهای انحرافی در درون و حاشیه نظام به فرصت جهش پیشرفت و ارتقای موقعیت ملی و فراملی آسیب می‌زنند. در واقع می‌توان گفت ما برای دست یافتن به بالاترین سطح وحدت و اتحاد ملی باید به شناسایی موانع وحدت و عوامل تفرقه‌افکن بپردازیم، با حذف عوامل تفرقه و تفرقه‌افکنی‌ها به‌طور طبیعی جامعه و نظام در بالاترین سطح وحدت با محوریت ولی‌فقیه و اتکا به قانون قرار می‌گیرد.
*در انتخابات گذشته آقای رضایی با طرح دولت ائتلافی و ضرورت بازبینی در نوع مدیریت و استفاده از ظرفیت‌های نخبگان، واکنش‌های بسیاری را برانگیخت که به دلیل محدودیت‌های زمانی آنطور که شایسته است به آن پرداخته نشد. هر چند صاحبنظران بسیاری در این زمینه نظرات موافق و مخالف خود را اعلام کردند، به نظر شما در این برهه از زمان با توجه به نزدیکی زمان انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست‌جمهوری چگونه می‌توان در تمامی ابعاد به واکاوی این نظریه پرداخت و این نظریه تا چه اندازه می‌تواند جایگاه اجرایی داشته باشد؟
** دولت ائتلافی متفاوت از دولت وحدت ملی است. برخی‌ها برای فرار به جلو به جای نقد و پرداختن به مقوله دولت ائتلافی در انتخابات گذشته با تمسک به شعار دولت وحدت ملی اجازه پردازش به این مقوله را ندادند. در صورتی که منظور آقای رضایی از مطرح کردن دولت ائتلافی متعهد و کارآمد که دو پسوند «متعهد و کارآمد» را با تاکید مطرح کردند، این بود که از شخص محوری در تشکیل دولت به تیم محوری، برنامه محوری و کارآمدی بین نیروهای همفکر سیاسی روی بیاوریم.
در واقع یکی از آفت‌های بزرگ تشکیل دولت و نتایج انتخابات ایران شخص محوری و بروز چالش‌های بعدی بین دولت و سایر ارکان نظام است. لذا دولت ائتلافی متعهد و کارآمد در انتخابات گذشته برای مطرح شدن یک تیم به جای یک فرد در انتخابات و اتکای مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری به تیم همراه شخص رئیس‌جمهور است که البته معرفی تیم برای تشکیل دولت توام با برنامه محوری بر مبنای دولت ائتلافی متعهد و کارآمد بین نیروهای سیاسی همگرا و به‌طور خاص اصولگرایان بود.
در انتخابات آینده نیز اگر هر نامزد داوطلب ریاست‌جمهوری علاوه بر معرفی خود تیم اصلی کابینه و برنامه عملیاتی خود برای یک دوره چهار ساله رابه مردم ارایه دهد در انتخابات گزینه اصلح توسط مردم خواهد بود که البته در دولت ائتلافی با معرفی اعضای اصلی کابینه نوعی ائتلاف بین نامزد و سایر شخصیت‌های کارآمد، متعهد و همسو با نامزد انتخاباتی سیاسی نیست بلکه شاید در برداشت از مفهوم این عنوان اشتباهاتی صورت گرفته است که اگر از یک عنوان مناسب‌تر استفاده شود بتواند منظور اصلی آقای رضایی از طرح دولت ائتلافی متعهد و کارآمد را در آینده شفاف‌تر کند.
به گونه‌ای که در دولت کارآمد بین نیروهای همفکر و همگرای سیاسی امکان تشکیل قوی‌ترین و پرظرفیت‌ترین دولت با انسجام بالا محقق خواهد شد. ما در دوره نیل به اهداف چشم‌انداز و دهه پیشرفت و عدالت برای بسیج همه منابع، ظرفیت‌ها و استفاده از همه استعداد‌ها و فرصت‌ها باید به جای شخص محوری درتشکیل دولت به قرار گرفتن چندین شخصیت در حد رییس جمهور در کنار هم در قالب گروه ائتلافی با برنامه شفاف و عملیاتی اتکا کنیم تا بتوانیم بر چالش‌هایی مانند بیکاری، تورم، رکود اقتصادی و دستیابی به بالاترین شاخص‌های پیشرفت و عدالت و ارتقای موقعیت اجتماعی نایل شویم.
* اساس سیاست خارجی ما بر پایه ایران 1404 است که این سند با رویکرد اسلامی - ایرانی و با در نظر گرفتن سه اصل حکمت، عزت و وحدت ملی ترسیم شده است که به نوعی الهام‌بخش جهان اسلام خواهد بود، به نظر شما دولت فعلی با ارایه عملکرد در حوزه‌های گوناگون تا چه میزان به چشم‌انداز مورد نظر نزدیک شده است؟
** روند زمانی پیشرفت در عرصه‌های گوناگون داخلی و خارجی محسوس است اما سرعت و گستره پیشرفت موضوع اصلی است. این‌که ما وضع موجود را در مقایسه با وضع گذشته با نگاه واقع‌بینانه بنگریم می‌توانیم اوضاع را بهبود یافته و رو به پیشرفت ارزیابی کنیم و این حقیقتی غیر قابل انکار است. اما این‌که آیا این روند پیشرفت متناسب با اهداف و چشم‌انداز ایران 1404 هست یا خیر این نیاز به تجزیه، تحلیل و ارزیابی دقیق دارد.
به نظر می‌رسد ما در بعضی جهات سرعت عمل بالایی در نیل به چشم‌انداز ایران 1404 داریم به‌طور خاص در توسعه عرصه‌های آموزشی، علمی – فناوری، دفاعی و نیز ارتقای سطح سیاسی جامعه روند پیشرفت بسیار مطلوب و متناسب با اهداف پیش تعیین شده است و در برخی شاخصه‌ها حتی ما از اهداف زمان‌بندی شده نیز جلوتر هستیم. اما در برخی از عرصه‌ها میزان پیشرفت متناسب با مراحل زمان‌بندی شده سند چشم‌انداز در شاخص‌های کلان اقتصادی و نوسازی اجتماعی و برخی از عرصه‌های فرهنگی به‌ویژه در ابعاد کیفی متناسب با شاخص‌های هدف‌گذاری شده نیست و در هدف‌گذاری زمانی مربوطه قرار نگرفته‌ایم.
در حوزه سیاست خارجی از همه ظرفیت‌های ممکن برای پشتیبانی و پیشبرد سند چشم‌انداز استفاده نشده است به‌طور خاص ما در اولویت‌بندی سیاست خارجی و دیپلماسی کشور با اشکالات اساسی مواجهیم یعنی اولویت دادن به آسیای جنوب غربی باید طبق سند چشم‌انداز در سیاست خارجی رقم می‌خورد که متاسفانه به جای در اولویت قرار گرفتن آسیای جنوب غربی و همسایگان، حوزه‌هایی مانند امریکای لاتین در صدر قرار گرفت که این انحراف از سند چشم‌انداز محسوب می‌شود. ضمن این‌که ظرفیت‌های دینی، فرهنگی و پیشینه تاریخی بین ایران، همسایگان و کشورهای منطقه با مطالعه دقیق راهبردی به عنوان سیاست خارجی در سند چشم‌انداز منظور شده است.
یعنی ما بالقوه در 22 کشور آسیای جنوب غربی هنوز در مناسبات حداکثری و ظرفیت کامل روابط نیستیم. در رقابت با کشورهایی مانند ترکیه و عربستان در منطقه عقب هستیم و این در شرایطی است که طبق سند ایران 1404 ما باید در عرصه اقتصادی، علمی و فناوری به‌طور خاص که مستلزم عرصه‌های سیاسی و فرهنگی است در بالاترین سطح و رتبه اول منطقه بین 22 کشور آسیای جنوب غربی و افق ایران 1404 باشیم اما شاخص‌های اقتصادی و تا حدودی غیر اقتصادی نشان‌دهنده فاصله قابل توجه بین ایران، ترکیه و عربستان در منطقه است که پرکردن این فاصله در سال‌های باقی مانده تا پایان مدت سند چشم‌انداز با توجه به سرعت عمل بالای کشورهایی مانند ترکیه در منطقه و پیدایش رقبای جدید با تحولات در حال انجام چالش‌های خود را خواهد داشت.
لذا مهم‌ترین نقد به دستگاه سیاست خارجی اولویت ندادن به توسعه مناسبات در ابعاد گوناگون بین کشورهای آسیای جنوب غربی است که از نقدهای راهبردی به عملکرد دستگاه سیاست خارجی است به‌طور مثال در مقایسه با رقابت‌های فزاینده بین ایران و برخی از کشورهای پرظرفیت منطقه از یک سو و رقابت سخت ایران با غرب و شبکه‌های نفوذ غرب در منطقه از سوی دیگر ضرورت اهتمام ویژه به آسیای جنوب غربی و سیاست خارجی ایجاب می‌کند که زمینه‌های مردمی همسو با انقلاب اسلامی و اشتراکات دینی با وجود برخی افتراقات و پیشینه تمدنی ایران و آسیای جنوب‌غربی از مزیت‌های راهبردی برای توسعه مناسبات در بین همسایگان و کشورهای منطقه قرار گیرد، که از یک‌سو با ضعف عملکرد دستگاه سیاست خارجی و از سوی دیگر با تحرک و فشار بی‌امان مخالفین منطقه برای الهام گرفتن از انقلاب اسلامی با تحرکات مطلوب نهادهای رسمی و غیررسمی مواجه نبود در واقع ما بیش از روند موجود می‌توانیم به عطش و انتظار تعامل بین انقلاب اسلامی و قیام‌های مردمی منطقه بپردازیم که به نظر می‌رسد نوعی تردید و تحلیل غیر واقع‌بینانه از قیام‌های مردم منطقه موجب ایستایی و کند بودن دستگاه سیاست خارجی درباره تحولات اخیر منطقه بوده است.
ما متناسب با انتظارات ملت‌ها و اقتضائات حاکم بر دولت‌های منطقه در ورود به تحولات جاری عمل نکردیم حتی متناسب با شاخص‌ها و رهنمودهای راهبردی رهبر انقلاب درباره تحولات منطقه، دستگاه سیاست خارجی و برخی از نهادهای دیگر فرهنگی و سیاسی وارد عمل نشدند لذا ما از یک‌سو نیاز به تحرک مضاعف در دیپلماسی حرفه‌ای و عمومی در منطقه داریم و از سوی دیگر به استفاده از فرصت‌های ناشی از بحران اقتصادی و اجتماعی در غرب باید بپردازیم.
استفاده از فرصت پیش آمده درباره بحران اقتصادی و اجتماعی در غرب و کمرنگ شدن حوزه نفوذ آنان در منطقه و متزلزل شدن ساختار نظام بین‌الملل برای عرصه نظام بین‌المللی و حرفه‌ای ایران تاریخی است که متاسفانه به موازات دیپلماسی حرفه‌ای و رسمی ما از ظرفیت‌های دیپلماسی عمومی استفاده مطلوب نمی‌کنیم. عرصه‌های دیپلماسی عمومی مانند دیپلماسی پارلمانی، رسانه‌ای، دینی و فرهنگی مستلزم بازیابی و اتکای جدی است که از مزیت‌های جدی ایران در عرصه ملی و منطقه‌ای زمینه مانور در دیپلماسی عمومی است.
زیرا ما بیش از سایر کشورها امکان تحرک در دیپلماسی عمومی را در منطقه و جهان داریم چرا که اصول، ارزش‌ها و شعارهای انقلاب اسلامی با مطالبات طبیعی مردم و به‌ویژه مسلمانان همخوانی دارد. ولی ما در استفاده از سازوکارهای دیپلماسی غربی برای بهره‌گیری از زمینه‌های طبیعی با همگرایی فرهنگ و جهت‌گیری‌های انقلاب اسلامی با مطالبات جامعه بشری و توده‌های مردم از حضور نخبگان استفاده جدی نکرده‌ایم، درمجموع با وجود موفقیت دستگاه سیاست خارجی با پشتیبانی ارکان نظام در دیپلماسی هسته‌ای که شایان تقدیر است جمهوری اسلامی ایران در دیپلماسی هسته‌ای با وجود تحریم‌ها و فشارهای سنگین خارجی در عبور موفقیت‌آمیز از این شرایط تجربیات ارزنده‌ای را به دست آورده است.
در همین راستا در بازدارندگی از تهدیدات، مهار تحریم‌ها و فشارها عملکرد دستگاه سیاست‌ خارجی و حمایت‌های ارکان نظام قابل تقدیر است اما در عرصه دیپلماسی عمومی و استفاده از ظرفیت‌های خارجی برای پیشبرد ایران 1404 و توسعه مناسبات اقتصادی و فرهنگی ما خلأها و نارسایی‌های جدی داریم که البته یکی از علل این خلأها کم توجهی به استفاده از همه ظرفیت‌های حرفه‌ای برای عرصه دیپلماسی است. علاوه بر کم‌توجهی به دیپلماسی عمومی در دیپلماسی حرفه‌ای نیز از همه ظرفیت‌های توانمند کشور استفاده نمی‌شود و نوعی خط‌کشی‌های غلط جناحی دستگاه سیاست خارجی را در استفاده از همه ظرفیت‌های دیپلماسی عمومی و حرفه‌ای با محدودیت مواجه ساخته است.
* با توجه به صحبت‌های پیش گفته انسجام کافی بین دیپلماسی عمومی و حرفه‌ای در ایران وجود ندارد؟
** ما بین دیپلماسی عمومی و حرفه‌ای توازن لازم را نمی‌بینیم درواقع با توجه به زمینه‌های بالقوه و گسترده آسیای جنوب‌غربی در سطح منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای از ظرفیت‌های لازم استفاده نمی‌شود. ما در استفاده از شخصیت‌های حقیقی و حقوقی نهادهای دینی، پارلمانی، فرهنگی، علمی و سایر عرصه‌ها برای دیپلماسی عمومی با کم توجهی جدی مواجهیم و لذا باید برای استفاده حداکثری از دیپلماسی عمومی در ایران و خارج از کشور اقدام انقلابی به عمل ‌آید.
آقای احمدی‌نژاد در قالب گفتمان شخصی و مقطعی در دیپلماسی عمومی غرب خوب ظاهر شد و یکی از موفقیت‌های ایشان با وجود نامتوازن بودن عرصه دیپلماسی عمومی و حرفه‌ای در دستگاه سیاست خارجی، گفتمان ایشان در دیپلماسی عمومی بود در واقع آقای احمدی‌نژاد در صورت نهادینه شدن دیپلماسی عمومی بیش از روند انجام شده در روند دیپلماسی می‌توانست تاثیرگذار باشد. اما با وجود نامتوازن بودن تاثیر دیپلماسی حرفه‌ای و عمومی وضعف انسجام آقای احمدی‌نژاد در برخی گفتمان‌ها ادبیات دیپلماسی عمومی موفقیت نسبی خوبی داشته است.
* با توجه به تغییر رویکرد غرب و مشاهده تغییر رفتار و گفتمان در برخی مقاطع می‌توانیم منتظر کمرنگ شدن فشارها و تحریم‌ها در آینده نزدیک باشیم؟ این مسئله را به‌ویژه با توجه به تحولات اخیر منطقه و موقعیت استراتژیک ایران در این میان چگونه ارزیابی می‌کنید؟
** موقعیت ژئوپولتیک و ظرفیت انقلاب اسلامی توام با سرعت تحولات منطقه نیاز استراتژیکی به ایران در معادلات و ساختارها را افزایش داده است. ایران در یکی از بهترین موقعیت‌های ژئوپولتیکی و الهام‌بخشی در منطقه و جهان اسلام قرار دارد و نقش محوری در تحولات و معادلات منطقه‌ای را به دست آورده است. در این زمینه آشکار و پنهان تئوریسین‌ها و استراتژیست‌های غربی و منطقه‌ای در نیاز راهبردی به ایران در بازتنظیم معادلات منطقه تاکید دارند.
بیش از سیاسیون، پژوهشگران استراتژیست در محیط‌های علمی و آکادمیک بر محوریت ایران در بازتنظیم معادلات منطقه تاکید دارند و گزارش‌های آشکار و پنهان گوناگون توجه کانون‌های تبلیغاتی در سطوح سیاسی و پژوهش راهبردی به پررنگ‌تر شدن ایران در معادلات منطقه کمک می‌کند. امریکا با پشت سر گذاشتن سه دوره تسلط، تخاصم و تقابل با ایران در آینده نه چندان دور به تعامل با ایران توجه بیش‌تری خواهد کرد. امریکا به عنوان محور و نماد در رویارویی غرب با انقلاب اسلامی و ایران تلقی می‌شود.
در قبل از پیروزی انقلاب، امریکا و غرب دوره تسلط بر ایران را تجربه کرده‌اند. با پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران دوره تسلط غرب بر ایران را با تخاصم در همه ظرفیت‌ها تجربه کرده است به گونه‌ای که هدایت کودتا، آشوب‌های داخلی، تحرکات ضد‌امنیتی، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و حمله مستقیم و غیرمستقیم به تاسیسات و منافع ایران از جمله حمله به هواپیمای مسافربری ایرباس در سال 67 از جمله آن است که برای این منظور از همه فرصت‌ها و ظرفیت‌های ممکن علیه ملت ایران در دوره تخاصم استفاده کرد.
اما در سال‌های اخیر به دنبال ناکامی‌های امریکا و غرب در عراق و افغانستان، به نفع ایران شدن برآیند منطقه به‌ویژه وضع عراق و افغانستان، همچنین پیروزی حزب‌الله در لبنان و حماس در فلسطین و متزلزل شدن رژیم صهیونیستی در منطقه و متزلزل‌تر شدن قدرت‌های وابسته به غرب در منطقه مجموعه این تحولات غرب و امریکا را به تبدیل رویکرد تخاصمی به رویکرد تقابلی کنترل شده وادار کرده است. درواقع امریکایی‌ها زمینه و امکان جنگ مستقیم را با وجود اراده درونی پیدا نکردند.
برآیند تحولات منطقه و ظرفیت‌های سیاسی– دفاعی ایران برای به اوج رسیدن دوره تخاصم علیه ایران با جنگ مستقیم علیه کشورمان هم خوانی نداشت و لذا امریکا و غرب برای جلوگیری از هزینه‌های بیش‌تر با ایران به رویکرد تقابل کنترل شده به جای تخاصم در سال‌های اخیر توجه کرده‌اند که تقاضاهای آشکار و نهان مقامات امریکایی و غربی برای مذاکره مستقیم در غیر از موضوع هسته‌ای با ایران و تمایل به همکاری و حضور ایران در مذاکراتی مانند افغانستان و 2+6 و تداوم مذاکرات هسته‌ای 1+5 با وجود نتیجه نگرفتن از تحریم‌ها، تهدیدها و فشارها و سایر پیام‌های آشکار و پنهان آنان نشان‌دهنده چرخش رویکرد تخاصمی به رویکرد تقابلی در یک روند فرایندی است و به نظر می‌رسد برآیند تحولات قیام‌های مردمی در منطقه و ارتقای موقعیت ایران و بحران‌های داخلی اجتماعی و اقتصادی غرب و عدم امکان انکار نیاز به ایران در بازیابی ساختار منطقه روند تقابل کنترل شده با ایران را در آینده نه چندان دور به رویکرد تعامل با ایران سوق خواهد داد که البته سیاست‌های اصولی و اعلام شده جمهوری اسلامی ایران متناسب با تغییر رفتار امریکا و غرب امکان تغییر رویکرد تقابل علیه ایران به تعامل با ایران وجود دارد.
* آیا این تغییر رویکرد تعاملی باعث می‌شود که از میزان تحریم‌ها نسبت به ایران کاسته شود؟
** به‌طور حتم با نتیجه نگرفتن غرب از تحریم‌ها و فشارهای گوناگون سیاسی، جنگ روانی و تهدیدات گوناگون علیه ایران و برآیند تحولات منطقه در سال‌های آینده ما شاهد رویکرد تعاملی غرب با ایران پس از یک فشار و تست نهایی خواهیم بود. شاید امریکا با تهدید صهیونیست‌ها برای اتخاذ تصمیم نهایی در رفتار نسبت به ایران به تست نهایی با تهدیدات جدید دست بزند و این ماهیت تست نهایی خواهد داشت. تست‌های گذشته امریکا و غرب در فشار به ایران برای آنان دستاورد مثبتی نداشته است ولی احتمال تست نهایی برای اتخاذ تصمیم نهایی در تغییر رفتار و رویکرد نسبت به ایران در سال‌های جاری از احتمال بسیار بالایی برخوردار است.
* در ماه‌های گذشته بدعت‌های جدیدی در مسئله اعتقاد به امام زمان توسط جریان در حاشیه دولت به وجود آمده است که با به وجود آوردن انشعاباتی در این اصل اعتقادی و دینی بستر‌سازی لازم را برای عبور از ولایت مطرح کرده‌اند. تا جایی‌که با مطرح کردن خودکفایی در شناخت اسلام و مدیریت امام زمانی، اسلام منهای روحانیت را ترویج داده و به کنار گذاشتن روحانیت از متن انقلاب و جامعه اهتمام ورزیده‌اند. وجود این جریان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
** جریان انحرافی در حاشیه دولت مزاحم اصلی آقای احمدی‌نژاد، نظام و ملت ایران در کنار سایر مزاحمین داخلی و خارجی است که در تقابل با جهش پیشرفت و نهادینه شدن عدالت حرکت می‌کنند. در دهه پیشرفت و عدالت بسیج همه ظرفیت‌ها و اغتنام همه فرصت‌ها در عرصه‌های داخلی و خارجی از الزامات راهبردی است.
اما جریان انحرافی در حاشیه دولت همانند جریان فتنه پس از انتخابات کمک بزرگی به دشمنان انقلاب و ملت ایران در فرصت سوزی و کشاندن انرژی ملی به مسیرهای حاشیه‌ای دارد. رئیس‌جمهور بیش از مخالفین غیرمنطقی خود از این جریان حاشیه‌ای آسیب می‌بیند و بر همین اساس مهار این جریان حاشیه‌ای علاوه بر کمک به مردم و نظام به دولت و شخص آقای احمدی‌نژاد نیز کمک شایانی خواهد کرد.
چون ایشان یکی از بهترین فرصت‌های داخلی و خارجی توام با فرصت‌سازی‌های خودجوش خود را در تحقق دهه عدالت و پیشرفت برخوردار است به گونه‌ای که افزایش درآمدهای نفتی ایران و مهیا شدن تحقق سیاست‌های نوین اصل 44 همراه با افزایش منابع دولت در کنار واگذاری‌ها و حمایت‌های بی‌دریغ مقام معظم رهبری و بسیاری از ارکان نظام را به دنبال داشته است.
ضمن این‌که حمایت و اعتماد قاطع مردم توام با فرصت‌های ناشی از تحولات منطقه، بحران‌های اقتصادی، اجتماعی غرب و گرفتاری‌های سیاسی دشمنان ایران برای دولت ایشان به مثابه یک فرصت تاریخی و راهبردی تلقی می‌شود که متاسفانه جریان انحرافی در حاشیه دولت در درون دولت و جریان فتنه به عنوان جریان مخالف دولت توام با برخی سهل‌انگاری‌ها استفاده از این فرصت‌ها و ظرفیت‌ها را با چالش مواجه کرده است.
جریان انحرافی در حاشیه دولت در ابعاد فرهنگی، سیاسی، فکری، مدیریتی و اقتصادی معیارهای متفاوت از مبانی و اصول نظام و انقلاب را دنبال می‌کند. رگه‌هایی از انحرافات عقیدتی مغایر با تعالیم اصیل اسلامی در پرداختن به موضوع امام عصر(عج) در بین عناصر این جریان حاشیه‌ای وجود داشت اما تلفیق یا قرارگرفتن عناصر اعتقادی منحرف در موقعیت‌های سیاسی و مدیریتی و دسترسی به امکانات داخلی و خارجی موجب سوءاستفاده‌های جدی سیاسی، مدیریتی و دسترسی به امکانات داخلی و خارجی در ترویج عقاید ناسالم بود.
با وجود دلخوری آقای احمدی‌نژاد از مقابله با جریان در حاشیه، این اقدام در مجموع به نفع رئیس‌جمهور و دولت بود چرا که ایشان و اعضای دولت با مرزبندی نسبت به جریان حاشیه دولت از اقتدار و زمینه خدمت و محبوبیت بالاتر در حال و آینده برخوردار شدند. اما هر نوع بی‌تفاوتی یا حمایت و همراهی با این جریان به هویت و موقعیت و کارایی اعضای دولت آسیب جدی وارد می‌سازد. خوشبختانه اکثریت رای‌دهندگان و حامیان رئیس‌جمهور به ماهیت این جریان حاشیه‌ای پی‌برده‌اند و لذا برای صیانت از آرا و حمایت‌های مردمی و کارگزاران نظام، از آقای رئیس‌جمهور خواستند که این جریان مهار شود.
پیشگامی مسئولان رده اول دولت در مهار این جریان به بازسازی اعتماد عمومی و محبوبیت سیاسی و اجتماعی دولتمردان منجر شد. البته باید بین قریب به اتفاق اعضای دولت با عناصر محدود در حاشیه دولت تفکیک قایل شد ضمن اینکه خدمات و عملکرد مثبت رئیس‌جمهور در برخی از اقدامات اساسی مانند هدفمند‌سازی یارانه‌ها و رفع محرومیت‌ها نباید به بهانه انتقاد و واکنش به این جریان حاشیه‌ای نادیده گرفته شود.
در اصل باید همزمان و توام با انتقاد و واکنش قاطع و شفاف به جریان در حاشیه دولت، از برنامه‌ها و اقدامات سازنده رئیس‌جمهور و دولت در سایر زمینه‌ها حمایت کرد. به نظر می‌رسد جریان در حاشیه دولت با سوءاستفاده از موقعیت‌های سیاسی و مدیریتی در ترویج انحرافات عقیدتی با استفاده از موضوعاتی نظیر «به سوی ظهور» ظلم بزرگی به رئیس‌جمهور، خودشان، نظام و ملت ایران روا داشته‌اند که هوشمندی نهادهای مسئول و به‌ویژه ایستادگی شفاف و قاطع رهبر انقلاب در برابر هر انحرافی در ارتقای آگاهی سیاسی و اجتماعی نسبت به این جریان موثر بود و لذا جریان در حاشیه دولت قدرت مانور زیادی در عرصه سیاسی و اجتماعی در صورت ادامه نظارت‌های قانونی بر این جریان را نخواهد داشت. هر چند احتمال سوءاستفاده‌های موردی به علت برخی حمایت‌ها از این جریان کماکان وجود دارد اما واکنش شفاف و قاطع مراجع و نهادهای دینی و سیاسی و حساسیت گسترده افکار عمومی نسبت به جریان در حاشیه دولت قدرت مانور این جریان را بسیار کاهش داده است.
* رهبر معظم انقلاب با توجه به جریانات اخیر در بیانات روز 14 خرداد سال جاری بر مصادیق بارز دوری مسئولان از بداخلاقی‌های سیاسی تاکید داشتند و با ارایه رهنمودهایی یادآور شدند چنانچه این وضع ادامه پیدا کند موجب دلسردی و کمرنگ شدن حضور مردم در انتخابات پیش‌رو خواهد شد، به نظر شما چه راهکارهایی را باید در این زمینه مدنظر قرار داد تا ضمن حضور حداکثری مردم در پای صندوق‌های رای از میزان دعواهای سیاسی و بدگفتاری‌ها که در برخی موارد به فحاشی هم نزدیک شده است بین دولت و مجلس جلوگیری شود؟
** هشدارهای صریح رهبرانقلاب درباره اخلاق سیاسی را باید در این زمینه بسیار جدی گرفت. مقام معظم رهبری به دنبال رهنمودهای قبلی در 14 خرداد صریح‌ترین تذکرات را درباره رعایت اخلاق سیاسی اعلام کردند. تذکرات صریح رهبرمعظم به مصادیقی از بداخلاقی‌های سیاسی و ناهنجاری‌های ناشی از برخی واقعیت‌های تلخ در فضای سیاسی و رسانه‌ای است. استفاده ابزاری از برخی نمادها توام با زیر پا گذاشتن حریم‌های اخلاقی و مرزهای قانونی و حتی معیارهای شرعی و دینی از پدیده‌های تلخ چند سال اخیر است که در انتخابات و قانون‌شکنی‌های بعد از آن در برخی ابعاد رواج بیش‌تری داشته است. بر همین اصل باید انتخابات آینده را به مانور اخلاق شایسته سیاسی تبدیل کنیم.
جهاد اخلاقی در انتخابات آینده از تکالیف بزرگ نخبگان و فعالان عرصه‌های سیاسی و رسانه‌ای است که همانند جهاد اقتصادی قابل توجه است که با توجه به تاکیدات اخیر رهبر انقلاب باید جهاد در سیاست را در اولویت قرار دهیم. یکی از عوامل بسیار موثر در کنار سایر عوامل موثر بر فتنه 88 بداخلاقی‌ها و قانون‌شکنی‌ها بود. هر چند در مقوله بداخلاقی با قانون‌شکنی، ساختار شکنی و انحراف از اصول و معیارها معمولا پیوستگی آشکار و نهانی وجود دارد، لذا برای نیل به بالاترین شاخص اخلاق سیاسی، تقویت ایمان، تقوا و رعایت حقوق دیگران بسیار حیاتی است.
در واقع با تقویت ایمان به خدا و خدا باوری در سیاست و اعمال و رفتار توام با رعایت تقوا در مناسبات با دیگران و پرهیز از تجاوز به حریم معنوی، مادی و اجتماعی دیگران و نیز اتکا به ارزش‌های رفتاری در رقابت‌ها و سیاست‌های رسانه‌ای اجتماعی می‌توان الگوی مطلوب اخلاقی را در سیاست و جامعه رقم زد. ما باید در مقایسه با سایر جوامع مناسب با هویت اسلامی و انقلابی از بالاترین شاخص اخلاق سیاسی برخوردارباشیم که متاسفانه با وجود این‌که نسبت به بسیاری از جوامع دیگر در ایران اخلاق سیاسی در سطح بالاتری قرار دارد اما در مقایسه با برخی کشورها و جوامع برتر و متناسب با تکالیف دینی، انقلابی و هویت ایرانی اسلامی با اخلاق سیاسی مطلوب فاصله داریم.
مردم ایران علاوه بر بینش سیاسی دارای جوهره عاطفی، اخلاقی و اجتماعی هستند. ایرانیان به‌ویژه پس از اسلام در اخلاق‌گرایی و دین محوری از جوامع ممتاز تاریخ بوده‌اند و لذا هر چند ممکن است برخی با بداخلاقی و سوءاستفاده از انتظارات عدالت خواهانه مردم بتوانند به‌موقعیت‌های سیاسی دست یابند اما به مرور زمان مردم بین سوءاستفاده‌کنندگان از انتظارات عدالت طلبانه و حق‌خواهانه با بداخلاقی‌ها برای دست‌یابی به قدرت با به‌کار‌گیری ابزار‌های غیرمنطقی، تمایز قایل می‌شوند. لذا باید یکی از شاخص‌های رقابت و انتخاب اصلح در جامعه، نخبگان و رسانه‌ها میزان اتکا به اخلاق در سیاست و رفتارها باشد.
افراد نباید فقط در شعار بلکه در رفتار و اخلاق سیاسی به‌طور دقیق ارزیابی شوند و برای ارزیابی دقیق اعمال و رفتار هر گروه سیاسی و اجتماعی بر مبنای شاخص‌های اخلاقی نیاز به فرهنگ‌سازی عمومی در جامعه داریم. بین عدالت‌خواهی و حق مداری و قیام برای مردم و خدا با بداخلاقی و شکستن حریم‌های انسانی و حقوق دیگران مرزبندی شود که برای مرزبندی کردن بین بداخلاقی‌ها و شجاعت و صراحت در بیان و رفتارها نیاز به آموزش در بدنه اجتماع داریم.
* با توجه به تحرکات زودهنگام انتخاباتی جریان حاشیه دولت برای معرفی نمایندگان منتخب خود جهت حضور در مجلس نهم در شهرستان‌ها، و برپایی ستاد‌های انتخاباتی و دور زدن‌های غیرقانونی از جمله همراه کردن استانداران، فرمانداران و بخشداران برای به حداکثر رساندن میزان رای افراد مورد نظر این جریان چقدر می‌تواند در تغییر روند انتخابات تاثیرگذار باشد؟ و آیا آرایش سیاسی و تعامل  لازم بین این سه جریان برای شرکت در انتخابات می‌تواند به وجود آید؟
** غلظت حضور جریانات گوناگون انتخاباتی متفاوت خواهد بود هر چند جریان در حاشیه دولت و برخی اصلاح‌طلبان ساختارشکن ممکن است در این انتخابات فضایی برای رقابت پیدا کنند اما فضای موفقیت برای ساختارشکنان بسیار محدود خواهد بود و به نظر می‌رسد با رشد آگاهی مردم مشارکت‌کننده در انتخابات مانور اصلی در رقابت‌ها برای اصولگرایان و نیروهای ارزشی از طیف‌های گوناگون رقم می‌خورد. تمسک جستن به برخی ابزارها و امکانات دولتی و تلاش برای ماندن در قدرت معمولا در اواخر هر دولت وجود داشته است.
در اواخر دولت آقای هاشمی جریان کارگزاران با استفاده حداکثری از موقعیت‌ها و امکانات آشکار و پنهان برای پیروزی در انتخابات مجلس پنجم و ریاست‌جمهوری دوره هفتم متوسل شد، در اواخر دوره آقای خاتمی هر چند استفاده ابزاری از امکانات و موقعیت‌ها برای مجلس ششم و هفتم و ریاست‌جمهوری دوره نهم با توفیقات کمی همراه بود اما استفاده از روش‌های سلبی و فشارهای غیرمنطقی مانند تحصن و استعفا در بین مسئولان دولت و نمایندگان تندرو مجلس ششم برای بقای در دولت دیده می‌شد، اما در نهایت با وجود تاثیرگذاری این نوع رفتارهای ایجابی و سلبی در انتخابات برآیند موفقیت‌ها برای این‌گونه سازوکارها نبود و لذا در انتخابات آینده مجلس نهم جریانات همراه مردم و وفادار به نظام و به‌ویژه متکی به گفتمان رهبرانقلاب شانس پیروزی بالاتری دارد.روش‌های فرسوده‌ای مانند جابه‌جایی مقامات دولتی، استانداران، فرمانداران، بخشداران و استفاده از امکانات دولتی هرچند بی‌تاثیر نیست اما نسبت به گذشته از اثربخشی کمتری برخوردار است زیرا مردم تجربه تلخ استفاده ابزاری از برخی امکانات غیرمنطقی در انتخابات گذشته را دارند و افزایش سطح هوشمندی مردم و حساسیت نخبگان و رسانه‌ها از همین حالا این نوع مسائل را رصد می‌کند و برای اثرگذاری روند بازدارنده است. البته نمی‌توان منکر شد که به صورت موردی و محدود جابه‌جایی‌هایی اتفاق می‌افتد ولی در اکثر استان‌ها و شهرستان‌ها پدیده‌ای به عنوان جابه‌جایی مسئولان دولتی مشاهده نمی‌شود که این امر به واسطه بالا بودن حساسیت رسانه‌ها و افکار عمومی است که همین موارد اندک را هم بسیار برجسته کرده است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات