تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۳۹۰ - ۰۸:۵۷  ، 
کد خبر : ۲۲۹۶۷۵
نصرالله ترابی، عضو فراکسیون خط امام(ره) در گفت‌وگو با «مردم‌سالاری»:

مصلحت بزرگ اعتماد مردم فدای مصلحت کوچک حمایت از دولت می‌شود

کورش شرفشاهی مقدمه: بی شک یکی از معضلات کنونی کشور ما بیکاری است. اما به جای حل معضل بیکاری، شعار ایجاد دو میلیون و 500 هزار شغل داده می شود. در این رابطه با نصرالله ترابی، نماینده شهرکرد و عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی گفت وگو کردیم که در ادامه آمده است.

* وضعیت بیکاری کشور را چگونه می بینید؟
** بیکاری یک لایه مخفی، یک لایه علنی و یک سطح آماری دارد که با یکدیگر تفاوت دارد. از نظر آمار، دولت می گوید اگر کسی در هفته 2 ساعت کار کند، شاغل است که این موضوع با واقعیت فرهنگی ما سازگار نیست. زیرا کسی در هفته دو ساعت کار کند نمی تواند زندگی خود را اداره کند. امروزه خیلی از افراد در هفته شش روز کار می کنند اما نمی توانند زندگی خود را اداره کنند. بنابراین، به چنین آماری خدشه وارد است. مساله دیگر اینکه خیلی از خانواده ها هزینه زندگی بچه های خود را می دهند. اکنون خرج زندگی بسیاری از افرادی که زن و فرزند دارند را پدرشان تامین می کند که این آمار، بیکاری پنهانی است که خود را نشان نمی دهد تا ابعاد بیرونی داشته باشد. آمار پنهان دیگر از نوع افراد در حال تحصیل است.
اکنون انواع و اقسام دانشگاه های خصوصی و دولتی ایجاد شده که بخش قابل توجهی از جوانان پس از گرفتن دیپلم به دانشگاه می روند که بیکاری پنهان است اما اشکال اینجاست که این افراد، فارغ التحصیل می شوند و سطح توقعات آنها بسته به سطح تحصیل آنها بالا می رود و هر کاری را نمی پذیرند. بنابراین بیکار هستند اما به دنبال هر کار نمی روند و این موضوع آمار نگران کننده ای ایجاد می کند که نشان می دهد دورنمای اشتغال ما بحرانی و خطرناک است. زیرا هر لحظه امکان دارد این بیکاران پنهان، پیدا شوند. بدین معنا که پدر یا مادر دیگر نتوانند هزینه زندگی آنان را بپردازند و مجبور شوند به دنبال کار بروند. یا تحصیل کردگان به این نتیجه برسند که هر کاری را انجام دهند. مساله بعدی مشاغلی است که از دست می دهیم. اکنون بسیاری از بنگاه های اقتصادی به دلیل سیاست های نوسانی دولت تعطیل می شوند و مشاغل آنها از دست می رود واین بیکاری های علنی جامعه است.
* اگر یکباره همه این بیکاران به دنبال کار بگردند، چه خواهد شد؟
** اگر این سه سطح بیکاری دست به دست هم دهند، بحرانی در کشور ایجاد می شود که امکان دارد تبعات جبران ناپذیری داشته باشد که متاسفانه مسوولان اجرایی متوجه این بحران نیستند.
* دولت اعلام کرده امسال 2/5 میلیون شغل ایجاد می کند، در هفت ماه گذشته چه میزان شغل ایجاد شده است؟
** مراجعات جویندگان کار نشان می دهد که اشتغالزایی نشده است. از سوی دیگر، منظور از ایجاد اشتغال، شغل پایدار است. در کشور ما با پرداخت وام 3 میلیون تومانی شغل ایجاد نمی شود. اما با کمال تاسف به یک بیکار از طریق کمیته امداد یا صندوق مهر امام رضا 2 میلیون وام می دهند و او هم یک موسسه ثبت می کند و آقایان شعار می دهند که یک نفر را شاغل کرده ایم! در حالی که این افراد پس از مدتی که نتوانستند اقساط وام را بپردازند، به ما مراجعه می کنند که بیکار هستیم و اقساط پولها را از ما نگیرند! وقتی هم می پرسیم شغل چه شد؟ به سادگی می گویند، نشد. این طبیعی است. چون با 2 میلیون تومان هیچ کاری نمی شود کرد. امروزه اقدامی را می توان اشتغالزایی دانست که پایدار باشد و فرد بتواند درازمدت بر روی آن کار کند. بنابراین اعداد و ارقامی که برخاسته از این نوع اشتغال است نمی تواند صحیح باشد.
* با توجه به میزان بیکاری موجود، اشتغال پایدارچگونه محقق می شود؟
** این موضوع قاعده دارد. اگر دولت می خواهد 2 میلیون و 500 هزار شغل ایجاد کند، باید بتواند منابع لازم را داشته باشد. رشد اقتصادی به وجود آمده باشد. میزان سرمایه گذاری بالا رفته باشد. وقتی برای ایجاد یک شغل پایدار حداقل 100 میلیون تومان پول لازم است، هیچکس نمی تواند اعا کند با 3 میلیون تومان شغل ایجاد کرده است. بنابراین آمارهایی که می دهند اشکال دارد. اگر آقایان بگویند کارخانه فولاد زده ایم یا منطقه نفتی و گازی عسلویه راه اندازی کرده ایم، اینها فرصتهای شغلی ثابت و پایدار قابل قبول است.
* در آمارهای اشتغالزایی به افزایش بیمه شدگان استناد می شود، آیا درست است؟
** این را نمی توان قبول کرد. بیمه رانندگان تاکسی، کارگران ساختمانی، کارکنان مساجد، قالیبافان و این قبیل موارد را نمی توان به عنوان اشغالزایی استناد کرد. این افراد از مدتها قبل کار می کردند و دولت پولی داد تا آنها بیمه شوند. درواقع دولت با پرداخت بخشی از حق بیمه، این افراد را در لیست شغل های ایجاد شده جای می دهد. بنابراین انحراف به وجود میآید و آمارها واقعی جلوه نمی کند.
* اگر احمدی نژاد در پایان امسال اعلام کند که دو میلیون و 500 هزار شغل ایجاد کرده، چه اتفاقی باید در کشور افتاده باشد؟
** هنگامی که رشد اقتصادی کشور پایین بیاید نشان می دهد که شغل از دست داده ایم. رشد اقتصادی حاصل سیستمی است که بیانگر کار بیشتر است. ما چگونه می توانیم ادعا کنیم رشد اقتصادی پایین آمده ولی اشتغالزایی بالا رفته است؟ ضمن اینکه آمار دقیقی هم از بهره وری نداریم. احمدی نژاد هنگامی می تواند ادعا کند که دو و نیم میلیون شغل ایجاد کرده که این اشغالزایی در پایان سال به رشد اقتصادی منجر شود. در آن صورت می توان باور کرد. ولی همین طوری که نمی شود. در صورتی می توان ایجاد این همه شغل را باور کرد که آمار کارخانه های تعطیل شده غلط باشد و تعطیل نشده باشد، کارگرهایی که بیکار شده اند نیز وجود خارجی نداشته باشد. از سوی دیگر ایجاد دو و نیم میلیون شغل سرمایه گذاری نیاز دارد، بنابراین باید سرمایه گذاری بالایی انجام گرفته باشد که در این صورت باید یک سری اعداد و ارقام شفاف ارایه دهند.
* برای ایجاد دو و نیم میلیون شغل چه مقدار سرمایه نیاز است؟
** اگر بخواهیم دست کم بگیریم باید 2 میلیون و 500 هزار شغل را در 100 میلیون برای هر شغل ضرب کنیم که 250 هزار میلیارد تومان می شود که از بودجه عمرانی کشور بیشتر خواهد بود. به همین دلیل است که تاکید دارم باید منابع و آمارهای سرمایه گذاری شفاف اعلام شود.
* از آنجا که نمی توان این پول کلان را بدون ردیف خرج کرد، آیا این رقم در بودجه جاری سال 90 دیده شده است؟
** خیر. به همین دلیل است که تاکید دارم آمارهایشان واقعی نیست. اینها مسکن مهر را شغل اعلام می کنند در صورتی که کارگر ساختمانی قبلا کار می کرده و شغل جدیدی نیست. اما آقایان اعلام می کنند هر متر زیربنایی که در مسکن مهر می سازیم فلان مقدار شغل ایجاد کرده ایم در صورتی که این شغل پایدار نیست. زیرا وقتی می گوییم اینها کارکنان مسکن مهر هستند باید در این شرکت 10 یا 12 سال کار کنند.
* دولت میزان بیکاری را حدود 11 درصد اعلام کرده اما نمایندگان مجلس آنرا قبول ندارند؟
** دولت میزان بیکاری چهارمحال و بختیاری را بالای 15 درصد اعلام کرده که چهار درصد از میانگین بالاتر است درحالی که درآمد سالانه ما نصف کشور است و این یعنی "فقر اندر فقر".
* آیا استان شما جزو استانهای محروم است و این آمار بیکاری را قبول دارید؟
** این آمار دولتی است. اگر آمار واقعی را به این در صد اضافه کنیم بسیار بالاتر خواهد بود. اکنون بیکاری های پنهان و افرادی که پدر خانواده خرج آنها را می دهد و جایی ثبت نمی شود، در استان های محروم بیشتر است.
* هنگامی که دولت وعده ایجاد 2/5 میلیون شغل را می دهد، آیا توقع در مردم ایجاد نمی شود؟
** درست است. اکنون مردم به ما مراجعه می کنند و شغل می خواهند. ما نیز براساس وعده احمدی نژاد به آنها می گوییم که شما یکی از آن دو و نیم میلیون نفر هستید. فرد بیکار نیز به خود می گوید که امسال حتما به سر کار می روم. در نتیجه یک دورنمایی برای خود ترسیم و زندگی اش را براساس آن برنامه ریزی می کند. مجرد است و می خواهد ازدواج کند، به خود می گوید امسال سرکار می روم و بر مبنای این وعده ، پول قرض می کند. اما یکباره سال به پایان می رسد و آن 2/5 میلیون شغل محقق نمی شود. در نتیجه این بخت برگشته سرخورده می شود و به ناهنجاری اجتماعی روی می آورد. سپس آمار خودکشی و طلاق بالا می رود. زیرا یک "در باغ سبز" برای بیکاران ترسیم شده و هنگامی که به آن نمی رسند از درون مشکل پیدا می کنند و طلاق، خودکشی یا آسیب های دیگر را منجر می شود. علت اینکه آمار ناهنجاری های اجتماعی مثل سرقت، اعتیاد، قاچاق مواد مخدر و ... بالا رفته، این است که تعادل لازم در کشور وجود ندارد و آقایان وعده هایی می دهند که توان اجرای آن را ندارند.
* مجلس به عنوان قوه ناظر بر عملکرد قوه مجریه، در قبال آمارهای غیرواقعی می خواهد چه کار کند؟
** متاسفانه مسائل جاری کشور یک مقداری دستخوش مسائل داخلی و بین المللی می شود. یعنی به خاطر یکسری مصلحت های کوچک، مصلحت های بزرگ را فراموش می کنیم. من بارها به دوستان اصولگرا گفتم که بپذیرید احمدی نژاد مولود شماست و اگر احساس می کنید این مولود نامشروع است با او برخورد کنید. اکنون اصلاح طلبان به عنوان اقلیت مجلس قدرتی ندارند. بنابراین اگر اصولگرایان واقعا به اصول پایبند هستند باید چاره اندیشی کنند. سوای اینکه در دنیا به ما چه می گویند، اگر در داخل رفتار غلطی صورت می گیرد اصلاح طلب و اصولگرا بگویند چرا اینگونه شد؟
یعنی به خاطر مردم و رضای خدا نظارت لازم را انجام دهند و مو را از ماست بیرون بکشند. امروز اصولگرایان می دانند چه اتفاقاتی افتاده ولی می خواهند هر جوری که شده، از کنار آن بگذرند، زیرا می بینند از ماست که برماست یا بهتر بگویم خود کرده را تدبیر نیست. چون دولت احمدی نژاد دست پرورده اصولگرایان است مصلحت اندیشی می کنند. در حالی که مصلحت های بالاتر یعنی اعتماد عمومی مردم مطرح است که متاسفانه مصلحت بزرگ اعتماد مردم، فدای مصلحت کوچک حمایت از احمدی نژاد می شود.
* آیا در شرایط موجود، امکان ایجاد 2/5 میلیون شغل وجود دارد؟
** شغل به سرمایه گذاری نیاز داردکه در دولت نهم و دهم درآمد دولت ایده ال بوده است. آقایان اصولگرا چندین سال است که درآمدهای بسیار خوبی داشته اند. در زمان آقای خاتمی نفت بشکه ای هشت دلار بود ولی اکنون 120 دلار هم فروخته ایم بنابراین باید پاسخگو باشند. چرا هنگامی که قیمت نفت 15 برابر افزایش داشته وضعیت اینگونه است؟ آقایان بگویند رضایت عمومی مردم بیشتر شده است؟ اگر بپذیریم ملاک اساسی برای سنجش هر نظام و حکومتی، رضایت مردم است، آقایان بگویند در قبال افزایش 15 برابری قیمت نفت، رضایت عمومی مردم چند برابر شده است؟ اکنون خیلی ها می گویند که یک برابر هم نشده است. بنابراین اصولگرایان پاسخ دهند که این درآمدها چه شده است؟ اکنون مردم می پرسند دولت احمدی نژاد نفت را بشکه ای 120 دلار فروخت و شرایط این گونه است، چگونه دولت اصلاحات با نفت بشکه ای هشت دلار کشور را می گرداند؟ چرا دولت احمدی نژاد پاسخگوی نیازهای مردم نیست و نمی تواند شاخص رضایت مردم را بالا ببرد؟ مردم می گویند ما دولت را برای چه می خواهیم؟ اگر قرار است با نفت بشکه ای هشت دلار کشور اداره شود اما وضعیت با نفت 120 دلار اینگونه باشد چرا باید هزینه های دولت را تحمل کنیم.
* اکنون قیمت ها در اثر اجرای غیر منطقی هدفمندکردن یارانه ها بالا رفته است. این گرانی ها تا چه اندازه می تواند در معضل بیکاری تاثیرگذار باشد؟
** احمدی نژاد قول داد با هدفمندکردن یارانه ها تورم ایجاد نمی کند، ولی برخلاف این ادعا اتفاق افتاد. من معتقدم باید با مردم شفاف صحبت کرد. مگر احمدی نژاد اعلام نکرد بعد از هدفمند کردن یارانه ها دیگر فقیری وجود ندارد و همه چیز متعادل می شود؟ این دورنما در اولین روزهای هدفمندی یارانه ها ترسیم شد و اکنون حدود یک سال گذشت اما از آن درباغ سبزها که مردم تصور کرده بودند خبری نیست. در نتیجه مردم نسبت به هدفمندی یارانه ها بدبین می شوند که شده اند. از طرف دیگر مجلس نیز نسبت به اجرای این قانون ناراضی است زیرا نباید با این شیوه و این شیب انجام می شد. هدفمندی یارانه ها می توانست همچون سایر کشورها باعث اصلاح الگوی مصرف شود، ولی در کشور یک پولی از مردم می گیریم و نصف آن را به مردم برمی گردانیم اما معلوم نمی شود که نصف دیگر آن را چه می کنند. امروزه هیچ اصلاح ساختار و اصلاح الگوی مصرف صورت نمی گیرد. سوال ما این است که هدف از انجام این طرح چه بود؟ آیا اصلاح الگوی مصرف یعنی اینکه پول را از مردم بگیریم و مقداری را به آنها برگردانیم و یک مقداری هم برای هزینه دولت پرت شود؟ هنگامی که این قانون درست اجرا نمی شود و اهداف برای مردم به صورت شفاف گفته نمی شود، باز هم ناراحتی هست. ما معتقدیم که این طرح خوب بوده ولی خوب اجرا نشده و نتوانسته ایم اطلاعات شفافی را به مردم بدهیم . بنا بر این به ضد آن تبدیل شده است.
* هدفمندی یارانه ها چه تبعاتی بر بنگاهای اقتصادی داشته و چگونه باید با آن برخورد کرد؟
** از آنجا که در هدفمندی یارانه ها حمایت لازم از تولید به عمل نیامد شاهد بودیم که بسیاری از بنگاه های اقتصادی به صراحت اعلام کردند تعطیل می کنیم. این معضل، هم در بخش صنعت و هم در کشاورزی رخ داد که شامل بنگاه های بزرگ و کوچک می شد. کارفرمایان از طریق رسانه ها از ورشکستگی ناشی از هدفمندی یارانه ها خبر دادند. به عنوان نمونه درشهرکرد یک واحد کشاورزی داشتیم که 30 سال واحد نمونه می شد اما اکنون اعلام کرده به خاطر اجرای هدفمندی یارانه ها و بالا رفتن قیمت مواد اولیه، نمی توانم به کار خود ادامه بدهم. چندین واحد صنعتی نیز همین گونه شد و اعلام کردند به دلیل بالا رفتن قیمت حامل های انرژی و واردات بی رویه، دیگر قادر به ادامه نیستیم. واردات، دشمن تولید داخلی و ضد اشتغال است. در بازدید از سازمان دامپزشکی استان چهارمحال که مجوز ورود گوشت و محصولات دامی می دهد، مسوول مربوطه اعلام کرد 50 درصد گوشت مرغ و گوشت قرمز استان وارداتی است! درصورتی که استان ما به دلیل کوهستانی و کشاورزی بودن باید خودکفا باشد. واقعا این موضوع خیلی دردناک است. در مدت کوتاهی چند مرغداری و سه واحد گاوداری استان تعطیل شد زیرا دولت قیمت ذرت را با دستکاری ارز بالا برده است. وقتی قیمت ارز یکباره 150 تومان بالا می رود مرغدار باید با همین ارز ذرت بخرد.
بعد به او می گویید قیمت محصول را بالا نبرید. از طرف دیگر وقتی مرغدار بخواهد قیمت را بالا ببرد، مرغ برزیلی وارد می کنند. یعنی از هر طرف دست او را می بندند و محترمانه به تولید کننده می گویند تعطیل کنید و تعطیلی معنایی به غیر از بیکاری ندارد. بیکاری یعنی چه ؟ یعنی نبودن درآمد، و نبودن درآمد یعنی فساد، ناامیدی، خودکشی، طلاق و هزاران معضل دیگر. هنگامی هم که دلایل را بررسی می کنیم متوجه می شویم که در این دولت منابع و درآمد طلایی داشته ایم و بالاترین مقام ها بهترین و بیشترین حمایت ها را از دولت کرده اند اما مردم پاسخ خوبی نگرفته اند و این نشان می دهد که مدیریت ضعیف بوده است. یعنی منابع مالی و حمایت های معنوی وجود داشته اما چون مدیریت نبوده، دولت نتوانسته این منابع را مدیریت کند و به نتیجه برساند و این همه مشکلات برای مردم به وجود آمده است.
* چرا این مسایل را در مجلس مطرح نمی کنید؟
** مشکل این است که هر حرف حقی بزنیم می گویند شما اصلاح طلب ها سیاسی هستید و قصد تخریب دولت را دارید. درحالی که یکی از ائمه می فرماید "نگاه نکن چه کسی می گوید، نگاه کن که چه می گوید". اگر اصولگراها این حرف ها را بگویند اشکالی ندارد. ولی اگر اصلاح طلب ها یا حتی اصولگرایان منتقد این حرفها را بگویند، به سیاسی کاری متهم می شوند. اینها گرفتاریهایی است که نمی توان کاری کرد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات