تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۶  ، 
کد خبر : ۲۳۰۷۳۸

نقش استراتژیک ایران در امنیت عرضه انرژی به اروپا

پیشگفتار بیشتر کارشناسان انرژی و اندیشمندان اقتصادی براین باورند که بهره‌گیری بیشتر و گسترده‌تر از گاز طبیعی، از پیش نیازهای توسعه پایدار به شمار می‌آید و این حامل انرژی، سوخت برگزیده سده بیست و یکم خواهد بود. بر پایه برآوردهای معتبر انجام شده، گاز طبیعی، با ویژگیهای ذاتی- بویژه سازگاری آن با محیط زیست- از حاملهای انرژی است که تا سال 2030، نرخ رشد چشمگیر خواهد داشت و این گویای آن است که سهم گاز طبیعی در سبد انرژی مصرفی جهان، رو به افرایش است. ایران، با جایگاه ویژه ژئوپلیتیکی و نیز برخورداری از دومین انباره‌های گاز طبیعی جهان، نمی‌تواند در برابر ورود به باشگاه صادر کننده جهان بی‌تفاوت باشد و به آن نیندیشد. در این راستا، بازار بسیار کسترده اروپا، می‌ تواند از بازارهای بالقوه برای گاز طبیعی ایران باشد.ایران، با داشتن بیش از 28 تریلیون متر مکعب انباره‌های ثابت شده گاز طبیعی، دومین دارنده گاز طبیعی جهان- پس از روسیه- شناخت می‌شود و نیز بعنوان اقتصادی‌ترین، امن‌ترین ونزدیک‌ترین گذرگاه گاز کشورهای منطقه به بازارهای جهانی و بوه به اروپا، نقش انکارناپذیری در منطقه دارد.ایران، با داشتن انباره‌های بزرگ گاز طبیعی، برنامه‌های بلند پروازانه یی برای افزایش توانمندیهای تولیدی در دست بررسی و اجرا دارد و پیش‌بینی می شود به یکی از بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی جهان تبدیل شود.

مرتضی بهروزی فر- عضو هیئت علمی موسسه مطالعاتی بین‌المللی انرژی
سامیه کوکبی- کارشناس موسسه مطالعات بین‌المللی انرژی
چشم انداز بازارهای جهانی گاز طبیعی
پیش بینی می‌شود تا سال 2030، تقاضای گاز طبیعی در سراسر جهان، افزایش یابد. بر پایه برآوردهای آژانس بین‌المللی انرژی، تقاضای گاز جهان از 2006 تا 2030، به گونه میانگین، سالانه 8/1 درصد افزایش خواهد یافت که با نرخ رشد سالانه 6/2 درصدی در سال 2006-1980، در خور مقایسه است.(IEA,2008)
بیشترین نرخ رشد تقاضای گاز طبیعی در کشورهای رو به توسعه در آسیا- بویژه چین و هند- و خاورمیانه خواهد بود.بیشترین افزایش حجم مصرف گاز طبیعی نیز در خاورمیانه رخ خواهد داد که بیشتر برآمده از افزایش مصرف بخش نیرو و پتروشیمی خواهد بود. بیشترین افزایش حجم مصرف گاز طبیعی نیز در خاورمیانه رخ خواهد داد که بیشتر برآمذه از افزایش مصرف بخش نیرو و پتروشیمی خواهد بود. با وجود این در سال 2030، آمریکای شمالی و اروپا باز هم بزرگترین مصرف کنندگان گاز طبیعی جهان خواهند بود. با توجه به نرخ بالای رشد مصرف گاز طبیعی، پیش بینی می شود که سهم این حامل انرژی در سبد انرژی اولیه مصرفی جهان، از 5/20 درصد در 2006، به 5/21 درصد در 2030 افزایش یابد. بر پایه پیش بینی آژانس بین‌المللی انرژی، مصرف گاز طبیعی کشورهای اروپایی عضو OECD، از 541 میلیارد متر مکعب در 2006- با رشد سالانه یک درصدی- به 694 میلیارد متر مکعب در 2030 افزایش خواهد یافت. بر پایه این پیش‌بینیها، تولید گاز طبیعی اروپا تا سال 2030، با کاهش چشمگیر روبه رو خواهد شد(4/1 درصد کاهش سالانه). در این میان، دریای شمال در نخستین دهه آینده، به پیشینه تولید خود خواهد زسید و پس از آن، روند شتابنده تولید خود خواهد رسید و پس از آن، شتابنده کاهش تولید را در پیش خواهد داشت.بیشترین نرخ رشد تولید نیز در خاورمیانه و آفریقا پدیدار خواهد شد. بنابراین، خاورمیانه، منطقه یی خواهد بود که تا 2030، بیشترین نرخ رشد و حجم افزایش تولید گاز جهان را خواهد داشت.
پراکندگی انباره‌های گاز طبیعی جهان
پیش بینی می شود که اندوخته‌های کنونی گاز طبیعی جهان، بتواند افزایش پیش بینی شده تقاضا را تا سال 2030 پوشش دهد.(Cedigaz,2006) اندوخته گاز طبیعی جهان در پایان سال 2008، 185 تریلیون متر مکعب ارزیابی شده است که می تواند مصرف سال 2008 را تا بیش از 60 سال آینده پوشش دهد.BP,2008 با در نظر گرفتن رشد سالانه مصرف 8/1 درصد، این اندوخته‌ها می‌تواند تا 40 سال آینده، تقاضای گاز جهان را برآورده کند.حجم اندوخته گاز طبیعی جهان در دو دهه گذشته، بیش از 80 درصد افزایش یافته، که بخش بیشتر این افزایش در روسیه، آسیای میانه و خاور میانه به ثبت رسیده است. بیشتر این انباره‌ها، به هنگام جستجوی نفت، پیدا شده است. در این سالها، گاز بیشتر، از راه بازبینی اندوخته‌هایی که بیشتر پیدا شده بود، به دست آمده است. انباره‌های پیدا شده گاز در این دهه، در بیشتر موارد، کوچکتر از انباره‌های گازی است که بیشتر پیدا شده بود. بر پایه بررسیهای سازمان جغرافیای ایالات متحده آمریکا، حجم اندوخته‌های بازیافتنی، افزایش انباره‌ها و نیز انباره‌های پیدا نشده، نزدیک به 314 تریلیون متر مکعب خواهدبود.(USGS,2000) در برابر، همه تولید انباشته گاز طبیعی تا کنون، تنها 15 درصد انباره‌های اولیه بوده است. روسیه، ایران و قطر، کمابیش 55 درصد از انباره‌های ثابت شده گاز طبیعی جهان را در دست دارند. با این همه، در برابر اندوخته نفت خام، گاز طبیعی جهان از دید جغرافیایی، در گستره بیشتری از جهان پخش شده است.جمهوریهای شوروی پیشین، نزدیک به یک سوم انباره‌های گاز طبیعی جهان را دارند که با انجام نشدن عملیات اکتشافی لازم، سهم این کشورها در 20 سال گذشته کاهش یافته است.با نرخ تولید کنونی، تا 77 سال آینده، اندوخته‌های گاز طبیعی این منطقه، پایدار خواهد بود.کشورهای خاورمیانه، با داشتن کمابیش 40 درصد اندوخته گاز طبیعی جهان، سهم خود را در دو دهه گذشته افزایش داده اند، که در این میان ، اکتشافهای تازه در ایران، عربستان و قطر، دارای اهمیت بوده است.اندوخته‌های این منطقه، می‌تواند سطح تولید کنونی را تا 200 سال آینده، تضمین کند. اندخته گاز طبیعی کشورهای عضو OECD، کمابیش 18 تریلیون مترمکعب است. این کشورها، با داشتن 10 درصد اندوخته‌های جهانی، تا 16 سال آینده می‌توانند گاز تولید کنند.
بازرگانی گاز طبیعی
ناهمسانی جغرافیایی انباره‌های بزرگ و بازارهای بزرگ گاز طبیعی جهان، به این معناست که بازارهای بزرگ گازهای طبیعی جهان، به گونه فزاینده به واردات گاز طبیعی وابسته خواهند بود. پیش بینی می‌شود که بیشترین حجم واردات گاز طبیعی را در کشورهای اروپایی عضو ‌OECD داشته باشند؛ بدین گونه که واردات این کشورها در سالهای 2006 تا 2030، با نزدیک به 236 میلیاردمتر مکعب افزایش، به 477 میلیارد مترمکعب خواهد رسید، که نشاندهند برآورده شدن بیش از دوسوم مصرف گاز طبیعی این کشورها از واردات بیرون منطقه خواهد بود.پیش بینی می شود که تا 2030، کمابیش 70 درصد از افزایش بازرگانی میان منطقه یی گاز طبیعی جهان، به گونه LNG* باشد و صادرات LNG از 226 میلیارد متر مکعب در 2008 (BP,2009) به نزدیک 350 میلیارد مترمکعب در 2015 و 700 میلیارد مترمکعب در 2030 افزایش یابد و بخش بزرگی از ظرفیت‌های تازه تولی LNG، به گاز طبیعی تا 2012، به چرخه تولید بپیوندد. اگر کارگاههای در دست ساخت یا در دست برنامه‌ریزی، بهنگام به پایان برسد، این امید هست که گنجایش تولید LNG جهان تا 2012، با کمابیش 60 درصد افزایش در سنجش با 2005 از 256 میلیارد مترمکعب به 402 میلیارد متر مکعب افزایش یابد. پیش بینی می شود که آمریکای شمالی بیشترین حجم افزلیش واردات LNG را در دوره مورد بررسی، به خود اختصاص دهد.(IEA,2008)
در آغاز 2006، هشت کشور اروپایی، روی هم 12 پایانه دریافت LNG، با گنجایش 4/52 میلیون تن در سال، داشته‌اند و اسپانیا با 20 میلیون تن گنجایش دریافت سالانه LNG، بیشترین سهم را در اروپا در زمینه دریافتLNG داشته است.با توجه به پیش بینی فزونی تقاضا در برابر عرضه داخلی در انگلیس و نیز جبران افزایش تقاضا در زمان اوج مصزف در زمستان و جلوگیری از افزایش سنگین قیمت، این کشور یک پایانه دریافت LNG با گنجایش 3/3 میلیون تن در سال را در 2005 در Isle Grain به بهره برداری رساند.چنان که پیشتر گفته شد، پیش بینی می شود تقاضای گاز طبیعی در اروپا، به اندازه چشمگیری افزایش یابد؛ ولی در برابر، تولید داخلی کشورهای اروپایی برسر هم کاهش خواهد یافت. بنابراین، حجم واردات این کشورها افزایش می‌یابد و بخش در خور توجهی از مصرف گاز طبیعی اروپا، با واردات برآورده خواهد شد که واردات LNG نقش چشمگیری را به خود اختصاص خواهد داد. بنابراین، 11 کشور اروپایی برای ساخت جایگاه یا گسترش گنجایش دریافت LNG خود، برنامه‌ریزی کرده‌اند که پیش بینی می شود قبرس، آلمان، هلند، لهستان و اوکراین، به جرگه واردکنندگان LNG بپیوندند. برآورده می‌شود گنجایش تازه دریافت LNG کشورهای اروپایی، در 2015 به بیش از 90 میلیون تن در سال برسد. بدین سان، گنجایش دریافت LNG اروپا در 2015، شاید به بیش از 140 میلیون تن در سال افزایش یابد.LNG Journal,April 2008))
فزون بر چشم‌اندازهایی برای افزایش حجم واردات کشورهای اروپایی، این کشورها، بویژه پس از بحران صادرات گاز روسیه در آغاز سال 2006، در پی تضمین امنیت عرضه انرژی هستند و از همین رو برای گونه گون‌سازی منابع مورد نیاز خود می‌کوشند. بنابراین، در کنار بالا بردن گنجایش دریافت LNG خود، خواهان ساخته شدن خطوط لوله دریافت گاز طبیعی از تولیدکنندگان بیرون از حوزه نفوذ روسیه هستند که در این راستا، NABUCCO گزینه بسیار خوبی برای اروپا ارزیابی می‌شود.
سرمایه گذاری جهانی در بخش گاز
پیش‌بینی می شود که در سالهای 2006 تا 2030، در بخش گاز، در برنامه‌ها و تجهیزات بالادستی، کارگاههای تولید LNG، کشتیهای حمل LNG، پایانه‌های دریافت LNG، خطوط لوله، تجهیزات نگهداری گاز طبیعی و سامانه‌های توزیع گاز طبیعی، کمابیش 45/5 تریلیون دلار(سالانه 237 میلیارد دلار) سرمایه‌گذاری شود.بخش بالا دستی، نزدیک به 61 درصد از این سرمایه‌گذاری را جذب خواهد کرد و ساخت خطوط لوله تازه و گسترش شبکه‌های توزیع موجود، نزدیک به 7/1 تریلیون دلار خواهد گرفت. سیاستهای زیست‌محیطی و ایستادگیهای محلی- بویژه در کشورهای عضو OECD- ممکن است برخی برنامه‌های بالادستی و پایین‌دستی را با دشواری روب رو کند یا دست‌کم هزینه‌های آنها را افزایش دهد. از سوی دیگر، پیشرفت‌های تکنولوژیک می تواند فرصتهایی تازه برای سرمایه‌گذاری را فراهم کند و مایه کاهش هزینه های سرمایه‌ای در بلندمدت شود. بیشترین نگرانی این است که آیا می توان به چشم‌اندازهای بلند پروازانه گسترش صادرات گاز طبیعی در برخی از مناطق- بویژه خاورمیانه- با توجه به تنگناهای نهادی، مالی سیاسی، رسید یا نه. امید می‌رود برخی از کشورها، حجم چشم‌گیری از صادرات گاز طبیعی خود را به صورت LNG انجام دهند؛ ولی چنانچه میان این کشورها و کشورهای واردکننده دشواریهایی پدید آید، برخی سزمایه گذاریها، بهنگام انجام نخواهدشد. نبودن ناوگان در خور جابه‌جایی LNG نیز ممکن است برخی سرمایه‌گذاریهای در زنجیره تولید و مصرف LNG را با دشواری روبه رو سازد. دراین میان، روشن نیست که آیا سرمایه گذاری بیشتری در صنعت گاز روسیه خواهد شد یا نه.حجم چشمگیری از گاز طبیعی آن کشور، از سه حوزه بسیار بزرگ Urengoy, Yamburg,Medvezhye به دست می آید. اما این حوزه‌ها با نرخ کاهس تولید 20 میلیارد مترمکعب در سال روبه روست. تولید در چهارمین حوزه گازی روسیه(Zapolyarnoye) که در سال 2001 به چرخه تولید پیوست، هم اکنون در بیشینه تولید خود(100 میلیارد مترمکعب در سال) قرار دارد. کاهش تولید حوزه‌های بزرگ گازی روسیه را با توسعه حوزه‌های تازه‌ای که پر هزینه است، می‌توان جبران کرد. این‌کار، نیازمند سرمایه‌گذاری کلان است.گاز پروم- که نزدیک به 90 درصد گاز روسیه را تولید می کند- افزایش سالانه 13 میلیارد دلار در هزینه‌های سرمایه‌گذاری خود را در نظر دارد، اما این مبلغ، هنوز کمتر از 17 میلیارد دلاری است که برآورد می شود نیاز سالانه صنعت گاز روسیه است. گذشته از ان بیشتر این سرمایه‌گذاریها، به جای آنکه در بخش بالادستی یا برای گسترش شبکه‌های داخلی هزینه شود، در راه به دست آوردن مالکیت شرکتهای خارجی و زیرساختهای صادراتی صرف می‌شود.یک گزینه کم هزینه برای افزایش عرضه گاز روسیه می‌تواند این باشد که گاز پروم به شرکتهای نفتی و شرکتهای مستقل تولیدکنند گاز پروانه دسترسی به زیرساختهای انتقال خود بدهد. فزون برآن کاهش مصرف داخلی گاز روسیه می‌تواند حجم گاز صادراتی آن کشور را افزایش دهد. گسترش حوزه گازی Shtokman در دریای Barents و حوزه Bov-anaenskoye در Yamal در اکتبر 2006 به مناقصه گذاشته شد، که می تواند مایه افزایش گاز صادراتی روسیه شود. از سوی دیگر، هنوز روشن نیست که کشورهای صادرکننده گاز تا چه اندازه می‌توانند در سرمایه‌گذاریها و برنامه‌های تولیدی خود برای پرهیز از ایجاد ظرفیت بیشتر و در نتیجه بالا بردن بهای گاز، هماهنگ شوند. شرکت ملی نفت و گاز الجزایرSonatrach))و شرکت روسی گاز پروم، یادداشت تفاهمی در زمینه همکاری در فعالیت‌های بالا دستی امضاء کرده‌اند که نگرانیهایی در میان واردکنندگان اروپایی درباره تبانی و افزایش قیمتها، برانگیخته است.
چندوچون برآورده شدن نیاز اروپا به گاز طبیعی
همان‌گونه که گفته شد و از جدول(3) برمی آید، پیش بینی می‌شود که واردات گاز طبیعی اروپا در سالهای 2006تا2030، به 236 میلیارد متر مکعب در یال برسد. اما صادرات روسیهع به عنوان بزرگترین فراهم‌کننده گاز این منطقه، به علت تنگناهایی که گریبانگیر صنعت گاز آن کشور است، در این سالها، تنها 72 میلیارد مترمکعب افزایش خواهد یافت. بنابراین، حتی اگر همه این افزایش صادرات به اروپا برسد، تنها نزدیک 30 درصد از افزایش واردات این کشورها را برآورده خواهد کرد. گفتنی است که کشورهای اروپایی، از دیدگاه امنیت ملی، همواره در پی چندگانه کردن منابع انرژی وارداتی و بویژه گاز بوده‌اند. بنابراین، می‌توان گفت که این کشورها، هم‌اکنون به دنبال دستیابی به منابع تازه گاز در جهان هستند و با توجه به توانمندیهای بالقوه ایران، این کشور می‌تواند گزینه بسیار خوبی برای صدور گاز به اروپا باشد؛ که این، خود در گرو سرمایه‌گذاری کشورهای اروپایی در زمینه توسعه صادرات گاز ایران و از میان برداشته شدن چالشهای تکنولوژیک و مالی کشور در زمینه تولید، انتقال و صدور گاز است.بنابراین با توجه به جایگاه جغرافیایی اروپا، اقتصادی تراین منابع برآوری گاز اتحادیه اروپایی، کشورهای آفریقایی و خاورمیانه و بویژه ایران خواهند بود. بر پایه پیش بینی‌های آژانس بین المللی انرژی، حجم صادرات این دو منطقه در سالهای 2006 تا 2030، به ترتیب 185 و 268 میلیارد متر مکعب در سال افزایش می‌یابد. بنابراین، کشورهای این دو منطقه می‌توانند فراهم‌کننده گاز طبیعی اروپا باشند. در این میان و بر پایه برنامه های بلند مدت شرکت ملی نفت ایران، پیش بینی می شود که گنجایش تولید گاز طبیعی کشور در 2025، به کمابیش 1820 میلیون متر مکعب در روز برسد، که پس از برآوری نیازهای داخلی(بخشهای خانگی، بازرگانی، صنعت، تولید نیرو، ترابری، پتروشیمی، تزریق به میدانهای نفتی کشور و...) ایران با صدور 110 میلیارد متر مکعب در سال گاز طبیعی با خط لوله و نزدیک به 70 میلیارد مترمکعب به گونه LNG، به یکی از بزرگترین بازیگران در این پهنه تبدیل شود. با توجه به استراتژی اتحادیه اروپایی در زمینه گونه گون منابع انرژی وارداتی و کاهش وابستگی به یک کشور یا منطقه ویژه، ایران می‌تواند به آسانی 20 درصد از افزایش نیاز اتحادیه را تا سال 2030 برآورد و مانده مازاد تولید خود را روانه دیگر بازارهای گاز طبیعی جهان کند. گفتنی است که اگر ایران به گونه چشمگیر افزایش یابد و روزانه به 82/1 میلیارد مترمکعب در سال 2025 برسد، چنانچه اندوخته‌های گازی تازه‌ای در ایران پیدا نشود، اندوخته های کنونی می‌تواند این حجم از تولید را برای بیش از 42 سال پشتیبانی کند.در این میان، میدان گازی پارس جنوبی که میان ایران و قطر مشترک است و بزرگترین منبع گازی جهان شناخته می شود، در 100 کیلومتری کناره‌های جنوبی ایران قرار دارد و گستره آن 9700 کیلومتر مربع است.اندوخته بخش مربوط به ایران، بر پایه تازه‌ترین برآوردها، کمابیش 2/14 تریلیون مترمکعب است که نزدیک به 7درصد اندوخته‌های گاز جهان و فزون بر 38 درصد اندوخته‌های گاز جهان و فزون بر38 درصد اندوخته های گازی ایران را در خود جای داده است. این میدان، همچنین دارای میعانات گازی، برابر با18 میلیارد بشکه است. ایران، با داشتن انبار‌ه های بزرگ گاز در پارس جنوبی و پیمودن مراحل گوناگون توسعه، می تواند فزون بر برآوردن نیاز داخلی و گاز مورد نیاز برای تزریق به میدانهای نفتی کشور در راستای افزایش نرخ برداشت، گاز فراوانی برای صدور در اختیار داشته باشد. فازهای 11،12،13 میدان گازی پارس جنوبی برای اجرای پروژه‌های LNG در نظر گرفته شده و نیز بر پایه برنامه، بخشی از تولید حوزه‌های پارس شمالی، گلشن وفردوس نیز به تولید LNG اختصاص می‌یابد.در همین راستا، شرکت ملی نفت ایران پنج پروژه جداگانه LNG تنظیم کرده است که امید می‌رود اگر اجرا شود، توان ایران برای تولید LNG را به بیش از 70 میلیون تن در سال برساند.
تحریمها و امنیت عرضه انرژی در جهان
با این که آمریکا، بزرگترین مصرف‌کننده و وارد کننده انرژی در جهان، سخت نیازمند بسندگی و امنیت عرضه عرضه انرژی است، در دو دهه گذشته، برخی از عرضه‌کنندگان بزرگ انرژی را تحریم کرده یا در تحریم این کشورها، نقش رهبری داشته است. تنگناهای پدید آمده از سوی آمریکا برای ایران و تا چندی پیش برای لیبی و عراق،با هدف آن کشور که گونه‌گون سازی منابع و افزایش عرضه جهانی نفت و گاز طبیعی است، همخوانی ندارد زیرا مراد آمریکا از چندگانه ساختن منابع برآوری انرژی، کاستن از خطر قطع شدن جریان انرژی از سوی برخی کشورها یا منطقه‌ای ویژه است.تحریمهای به کار گرفته‌شده در موردبرخی کشورها، فزون بر اثر مستقیم بر اقتصاد این کشورها، پیامدهایی برای اقتصاد جهانی و حتی کشور تحریم‌کننده داشته است. بنابراین، ایالات متحده آمریکا گذشته از ناخشنود ساختن همپیمانان خود، به علت کاربرد قوانین داخلی خود در مناسبات بین‌المللی، امنیت عرضه جهانی انرژی را به خطر انداخته و خود نیز هزینه‌هایی به صورت کاهش صادرات و از دست دادن بازارهای پرسود و نیز امکان سرمایه‌گذاری در ذخایر پزبار این کشورها، تحمل کرده است. در برابر، کشورهای هدف تحریم نیز هزینه‌هایی متخمل شده‌اند؛ هزینه‌هایی به صورت کاهش ارزش پول ملی، دسترسی نیافتن به تکنولوژی و سرمایه آمریکایی، از دست دادن بازار آمریکاو...
کشورهای آسیای میانه، در پی افزایش دادن توان تولید نفت و گاز خود هستند و بنابراین، نیاز خواهند داشت که نفت و گاز خود را بیش از پیش به بازارهای جهانی انرژی روانه کنند، اما با توجه به سیاستهای روسیه در زمینه کنترل گذرگاههای صادراتی و همچنین تحریمهای ایالات متحده آمریکا و مخالفت آن کشور با گذشتن خطوط لوله بین‌المللی از خاک ایران و در نتیجه افزایش هزینه جابه‌جایی انرژی، کشورهای این منطقه با چالش بزرگی در زمینه افزایش توان تولید، روبه ور شده اند. هر چند تحریمها پیامدهای چشمگیری برای اقتصاد ایران و رفاه شهروندان داشته است و خواهد داشت، اما این باور وجود دارد که این تحریمها، با جلوگیری از بروز توانمندیهای ایران در زمینه تولید نفت و گاز و دست یافتن ایران به جایگاه واقعی‌اش در بازارهای جهانی انرژی، هزینه‌های هنگفتی نیز برای کشورهای بزرگ مصرف کننده انرژی و بویژه کشورهای اروپایی، خواهد داشت و سرانجام، امنیتعرضه انرژی خواهد بود که قربانی این گونه سیاستهای نابخردانه خواهد شد.
بهره سخن
برپایه پیش بینی آژانس بین‌المللی انرژی، مصرف گاز طبیعی در اروپا، از541 میلیارد متر مکعب در 2006، با رشد سالانه یک درصد، به 694 میلیارد متر مکعب در 2030 خواهد رسید و در برابر، تولی گاز طبیعی در این کشورها، با کاهش چشمگیر روبه رو خواهد شد. بنابراین، گاز طبیعی وارداتی کشورهای اروپایی عضوOECD در سالهای 2006تا2030، با کمابیش 236 میلیارد مترمکعب افزایش، به 477 میلیارد مترمکعب خواهد رسید که نشاندهنده نیاز این کشورها به وارد کردن 69 درصد گاز طبیعی مصرفی خود از خارج است. روسیه، هم‌اکنون بعنوان بزرگترین فراهم‌کننده گاز طبیعی اروپا، سالانه بیش از 140 میلیارد مترمکعب گاز طبیعی به این منطقه صادر می کند. با توجه به پیش‌بینی آژانس بین المللی انرژی، صادرات این کشور تا2030، دست بالا به70 میلیارد مترمکعب افزایش خواهد یافت، که حتی اگر همه این مقدار به کشورهای اروپایی فرستاده شود، تا 30 درصد از حجم افزایش واردات کشورهای اروپایی عضو OECD را برآورده خواهد کرد.بنابراین، با توجه به برنامه‌های گسترده کشورهای ٰریقایی و خاورمیانه در زمینه افزایش توانمندی تولید، این کشورها می توانند بعنوان بزرگترین فراهم کنندگان گاز طبیعی اروپا شناخته شوند.ایران بر آن است تا در پرتو برخورداری از دومین انباره بزرگ گاز جهان، به گونه بازیگری برجسته در بازارهای گاز طبیعی جهان درآید. شرکت ملی نفت ایران می خواهد گنجایش تولید گاز طبیعی خود را تا 2025، به 82/1 میلیارد مترمکعب در روز افزایش دهد، تا گذشته از برآوردن نیازهای داخلی، سالانه 110 میلیارد مترمکعب گاز طبیعی با خطوط لوله و 70 میلیارد مترمکعب به گونهLNGروانه بازارهای منطقه‌ای و جهانی کند.بنابراین، ایران به پشتوانه جایگاه اصلی گاز طبیعی اروپا تبدیل شود.افزایش تقاضای گاز در اروپا و بسنده نبودن عرضه گاز از سوی روسیه- به علل تکنولوژیک- از یک سو و انگیزه‌های اروپا برای گوناگون سازی مبادی تامین گاز- به دلایل امنیتی و نیز رهایی از وابستگی به روسیه- سبب شده است که امروزه یکی از برجسته‌ترین هدفهای اروپا، یافتن مبادی تازه و کم‌هزینه انرژی در جهان باشد.ایران، به پشتوانه اندوخته‌های بزرگ گازی و جایگاه ویژه ژئوپلیتیکی و دسترسی اش به آبهای آزاد، می تواندسرچشمه بسیار خوبی برای صدور گاز به اروپا- هم به گونه LNG و هم با خط لوله- باشد؛ اما از میان رفتن تنگناهای کنونی در راه صدور گاز از ایران، به لحاظ سیاسی، تکنولوژیک و مالی در گرو همکاریهای اروپا با در نظر گرفتن سود دو سویه به گشودن این تنگناها نپردازد و دیدگاه خود را دگرگون نکند، امکان بهره گیری از اندوخته‌های گاز ایران را نخواهد داشت.این پهنه‌ای است که همکاری متقابل درآن، برآوردنده سود دوسویه خواهد بود و بی گمان، جمع جبری سود برآمده از این بازی، صفر نخواهد بود و سود یک طرف، همراه با سود بردن طرف دیگر نیز خواهد بود.ایران در کناره شمالی خلیج فارس قرار گرفته و این ناحیه به تنهایی نزدیک به دوسوم اندوخته‌های نفت خام و بیش از 40 درصد اندوخته‌های ثابت شده گاز طبیعی جهان رادر خود جای داده و تنگه هرمز نیز باریکه‌ای است که کمابیش دوسوم بازرگانی بین‌المللی نفت خام جهان از راه آن صورت می پذیرد. بنابراین، بی گمان هرگونه ماجراجویی در این منطقه حساس، پیامدهایی ژرف و دیرپا برای بازارهای جهانی انرژی، امنیت عرضه انرژی و اقتصاد جهانی خواهد داشت.
*Liquefied Natural Gas-گاز طبیعی که در دمای 162-سانتیگراد، به مایع تبدیل و با کاهش حجم به یک ششصدم حجم اولیه با کشتیهای ویژهبه هر نقطه از جهان جابه جا می شود. 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات