تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۴  ، 
کد خبر : ۲۳۰۷۶۱
ایران و روسیه در فضای نوین بین‌المللی

زمستان روابط


تهیه و تنظیم: محمدرضا پارسای محمودی
روابط ایران و روسیه به ویژه در چند سال اخیر بر سر مسائلی چون رژیم حقوقی دریای خزر، راه‌اندازی نیروگاه اتمی بوشهر و واگذاری سامانه موشکی اس300، با فراز و نشیب‌هایی روبه رو بوده است. قرار گرفتن این موارد در کنار تاریخ 400 ساله روابط دو کشور و توجه به شرایط متحول منطقه‌ای و بین‌المللی باعث خواهد شد تصویر روشن‌تری از آینده روابط ایران و روسیه به دست آید. اهمیت روابط ایران و روسیه موجب شده است در سال‌های اخیر، بسیاری از پژوهشگران به مطالعه دقیق‌تر روابط دو کشور روی بیاورند. گزارش پیش‌رو درباره نشستی است که در تاریخ پنجم بهمن 1388 در موسسه ایراس برای بررسی روابط ایران و روسیه با حضور الکساندر سادونیکوف، سفیر روسیه در ایران، دکتر مهدی سنایی، نماینده مجلس و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، دکتر بهرام امیراحمدیان، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل روسیه و دکتر جهانگیر کرمی از اعضای هیأت تحریریه ایراس برگزار شد. در پایان این نشست هم میان سخنرانان این نشست و نمایندگان برخی از رسانه‌ها پرسش و پاسخ‌هایی مطرح شد. 
دکتر مهدی سنایی:
1- روابط ایران و روسیه دربرگیرنده همکاری‌های گسترده‌ای در همه سطوح دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی است. میزان همکاری و گسترده و عمق آنها در دو دهه گذشته قابل تامل بوده است. دوران نوین روابط ایران و روسیه به سال 1368 که آقای هاشمی رفسنجانی در مقام رئیس مجلس شورای اسلامی به شوروی سفر کردند بازمی‌گردد. در این سفر، معاهداتی که به امضا رسید مبنای روابط نوین ایران و روسیه قرار گرفت. ریشه بسیاری از مبادلاتی که هم اکنون انجام می‌شود به این سفر بازمی‌گردد که در دوره‌های بعد به دیگر عرصه‌ها گسترش پیدا کرد. امروزه هم بحث‌های زیادی پیرامون روابط ایران و روسیه مطرح است؛ به ویژه رخدادهای چند ماه اخیر، دوره جدیدی را در روابط ایران و روسیه رقم زده که از آن با نام زمستان روابط یا پاییز روابط ایران و روسیه یاد می‌شود.
2- اگر درک صحیحی از شرایط نوین جهانی داشته باشیم، به فهم روابط جدید ایران و روسیه بسیار کمک می‌کند. روسیه کنونی میراث‌دار شوروی و کشوری تاثیرگذار در دنیاست. از سوی دیگر باید توجه داشت ایران هم در دنیا کشوری داعیه‌دار و قدرتی منطقه‌ای به شمار می‌رود که همین امر می‌تواند این دو کشور را در بسیاری از زمینه‌ها به هم نزدیک کند. اما ارتباطات آینده تا اندازه زیادی متاثر از دیدگاه‌هایی است که این دو کشور نسبت به هم دارند.
3- در مجموع دیدگاه‌های ایرانی‌ها درباره ارتباط با روسیه را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: نخست، نگاه کاملا بدبینانه: در این دیدگاه، روسیه شریکی غیر قابل اعتماد است که در شرایط سخت به هیچ روی نمی‌توان به آن اتکا کرد. طرفداران این دیدگاه به روان‌شناسی تاریخی ایرانیان اشاره دارند. اشغال آذربایجان و دیگر مناطق قفقاز جنوبی و تحمیل قراردادهای ترکمنچای و گلستان، دست‌اندازی به دیگر مناطق و سرزمین‌های ایران در ساحل راست دریای خزر- جایی که هم اکنون کشورهایی چون تاجیکستان و ترکمنستان و ازبکستان قرار دارند- و جدا کردن و ملحق کردن آنها به روسیه تزاری در زمان قاجارها، عمل نکردن به تعهدات خود در دو دهه اخیر در زمینه‌هایی چون تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر و تحویل سامانه موشکی اس300، تنها بخشی از مستندات طرفداران این گروه است. در این دیدگاه، ایران مهره‌ای متصور می‌شود که روسیه در معادلات منطقه‌ای و جهانی از آن نفع خود استفاده می‌کند. این در حالی است که ایران به دلیل کاسته شدن سطح روابط خود با غرب و نداشتن دوستان قدرتمند منطقه‌ای و جهانی قادر نیست، به نقض عهدهای پر شمار روسیه پاسخی شایسته بدهد.
دوم، نگاه خوش‌بینانه: در این نگاه، روسیه چونان شریکی استراتژیک متصور می‌شود که ایران می‌تواند به آن در شرایط دشوار بین‌المللی اتکا کند. طرفداران دیدگاه دوم بر این باورند روابط صمیمانه دو دهه اخیر ایران و روسیه که از سال 1991 با فروپاشی شوروی سابق آغاز شده، از 400 سال گذشته تاکنون بی‌سابقه بوده است. بسیاری از تکنولوژی‌هایی که غرب در اختیار ایران قرار نداده، روسیه به ایران واگذار کرده است؛ آنها همچنین در منطقه به ملاحظات یکدیگر توجه دارند و در مواردی که منافع حیاتی یک بازیگر مطرح است دخالت نمی‌کنند. این نگاه بر این باور است مشکلات موجود در روابط دو کشور بیشتر مدیریتی هستند.
سوم، نگاه میانه‌رو: از نظر طرفداران دیدگاه سوم، روابط ایران و روسیه بیشتر جنبه سیاسی دارد. د رهر حال روسیه همانند ایران به دنبال منافع ملی خود است. مقامات ایران برخلاف نظر گروهی از تحلیلگران، از نقش و جایگاه برخی کشورها در نظام بین‌الملل آگاه هستند اما در معادلات کلی، اراده تصمیم گیرندگان نظام، همکاری گسترده با روسیه است. به فرض اینکه روسیه یک کشور تاثیرگذار بین‌المللی نباشد اما به هر حال یک کشور همسایه، بزرگ و قدرتمند است که ایران نمی‌تواند از ایجاد روابط گسترده با آن خودداری کند. حتی کشوری چون ترکیه که روابط بسیار گسترده‌ای با غرب دارد، از ایده گسترش روابط با روسیه چشم‌پوشی نکرده است. بر پایه این دیدگاه اگر روابط ایران و روسیه به سه سطح تقسیم شود، در حال حاضر ترتیب آن به لحاظ اولویت به شکل بین‌المللی، منطقه‌ای و دوجانبه خواهد بود. اما باورمندان به دیدگاه سوم بر این نظرند که این ترتیب باید از لحاظ اولویت به شکل دو جانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی دگرگون شود. هم اکنون حجم مبادلات تجاری ایران و روسیه تنها 4 میلیارد دلار است که به هیچ روی با توانمندی‌های بالقوه و بالفعل دو کشور سازگاری ندارد. در حال حاضر حجم مبادلات تجاری روسیه و ترکیه حدود 40 میلیارد دلار است که همین امر می‌تواند وزن ترکیه را- در مقایسه با ایران- در چشم سیاستمداران کرملین افزایش دهد. به طور خلاصه، دیدگاه سوم بر این باور است نه باید به روسیه به چشم شریکی غیر قابل اعتماد نگریست و نه شریکی راهبردی. این دیدگاه بیشتر نگاهی پراگماتیستی به روابط دو طرف دارد.
4- بسیاری از تحلیل‌های پژوهشگران ایرانی درباره روابط ایران و روسیه مبتنی بر فضاها و دیدگاه‌های جنگ سردی هستند؛ در حالی که دوره جنگ سرد به پایان رسیده است و سیاست‌های روسیه دیگر بر پایه قواعد جنگ سرد تعریف و تنظیم نمی‌شوند. ایرانی‌ها هنوز رفتارهای کنونی آمریکا و روسیه را در چهارچوب جنگ سرد تفسیر می‌کنند اما باید توجه داشت که سیاست خارجی روسیه برخلاف سلف خود- شوروی- دیگر ایدئولوژیک نیست و بیشتر بر مبنای اصول عملگرایی بنا شده است. مدودف، رئیس جمهور روسیه- پوتین- نخست وزیر این کشور- و لاوروف- وزیر خارجه آن- بارها اعلام کرده‌اند که روسیه بر پایه منافع ملی خود و قاعده سود و زیان رفتار می‌کند و به هیچ روی زیر بار تعهدی که منافعی برای این کشور در برنداشته باشد نمی‌رود. اما در دوره جنگ سرد، روسیه بی‌توجه به سود و زیانی که نصیبش می‌شد، بارها تعهداتی را در قبال هم‌پیمانان و کشورهای بلوک شرق به عهده می‌گرفت.
5- تحلیلگران ایرانی نیازمندند درباره روابط ایران و روسیه واقع‌بینانه گمانه‌زنی کنند. روسیه کنونی شوروی سابق نیست که بتواند از اجرای برخی از تصمیمات غرب جلوگیری کند؛ در شرایط کنونی در بهترین حالت کشوری تعدیل‌کننده به شمار می‌رود. کسانی که با مسائل بین‌المللی آشنایی دارند نباید این چنین استدلال کنند که روسیه یا باید همکار و شریک غرب به شمار آید یا کشوری که در برابر غرب می‌ایستد. در حقیقت روسیه و چین با غرب در زمینه‌های گوناگون همکاری می‌کنند و در پاره‌ای موارد- به ویژه زمانی که غرب منافع حیاتی آنها را تهدید می‌کند- در برابر غرب ایستادگی می‌کنند. از این رو رفتار روسیه در برابر غرب، ترکیبی از الگوی رفتاری مشارکت- مقاومتم است. از آنجا که ظرف مقاومت روسیه ظرفی با گنجایش محدود است، نمی‌توان در مواردی چون مسأله هسته‌ای ایران از روسیه انتظار داشت تا با صرف هر هزینه‌ای از ایران دفاع کند.
6- روسیه در سیاست خارجی خود اولویت‌های فراوانی دارد که یکی از آنها مربوط به ایران است. اگر به کتاب‌هایی که پژوهشگران روس و کسانی که در عرصه سیاست خارجی روسیه فعالیت دارند مراجعه کنید، خواهید دید که معمولا تنها بخش کوچکی از کتاب آنها- اگر چنین فصلی وجود داشته باشد- به مسأله روابط دو کشور اختصاص یافته است. بنابراین، ظرفیت محدود توامندی‌های روسیه، بحث اولویت‌های سیاست خارجی آن و پراگماتیسمی که هم اکنون بر سیاست‌‌های این کشور سایه افکنده است، مانع از آن می‌شود که در قبال ایران خود را به تعهداتی که مورد انتظار برخی از صاحب‌نظران داخلی است مقید کند. به عبارت دیگر، بهتر است نوع تصمیم‌گیری‌های روسیه در برابر ایران با توجه به این عوامل مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. وضع اقتصادی روسیه چندان مناسب نیست و تنها 5/2 درصد تولید ناخالص داخلی دنیا را داراست. این کشور در ده سال آینده شاید بتواند خود را از لحاظ برخی شاخصه‌های اقتصادی به سطح پرتغال که کشوری میان پایه در اروپای غربی است برساند.
7- در نظام بین‌المللی کنونی، وضعیت نقش روسیه را باید با توجه به شرایطی که هم اکنون بر این نظام حاکم است ارزیابی کرد. هم اکنون نظام بین‌المللی دوره جنگ سرد و انتقالی پس از این زمان را طی کرده است. پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی دوره‌ای انتقالی را شاهد بودیم که در آن ایالات متحده توانست با توجه به خلأ پیش آمده ناشی از سقوط شوروی و تبدیل شدن آمریکا به تاثیرگذارترین کشور نظام بین‌الملل، دست به یک جانبه‌گرایی بزند و بکوشد نظم نوین بین‌المللی را به رهبری خود پدید بیاورد. عواملی مانند اشغال افغانستان و عراق، هزینه‌هایی که در اثر این لشکرکشی‌ها بر اقتصاد این کشور تحمیل شد و بحران مالی جهانی- که از ایالات متحده آغاز شد و افزون بر اقتصاد ایالات متحده، دیگر بازارهای مالی و اقتصادی جهانی را به شدت متاثر ساخت- باعث شدند یکجانبه‌گرایی حتی از نگاه این ابرقدرت هم سیاستی ناکارآمد جلوه کند. اینک آمریکایی‌ها هم به این نتیجه رسیده‌اند که پیاده کردن نظمی یکجانبه‌گرا ممکن نیست. در شرایطی کنونی بازیگران بالقوه قدرتمندی چون، هند، برزیل و روسیه درصددند جایگاه و نقش خود را در نظام بین‌الملل بهبود و افزایش دهند.
همچنین ایالات متحده دیگر کشوری نیست که انحصار تکنولوژی سلاح‌های هسته‌ای را در دست داشته باشد. اکنون کشورهای دارای سلاح‌های هسته‌ای افزایش پیدا کرده‌اند و گروهی دیگر هم قادرند هر زمان که بخواهند دانش هسته‌ای صلح‌آمیز خود را به عرصه‌های نظامی هدایت کنند. یکی دیگر از اتفاق‌های قابل توجه، کنار گذاشته شدن جمهوریخواهان از کاخ سفید با روی کار آمدن اوباما و دموکرات‌ها در ژانویه سال گذشته میلادی بود. اوباما باشعار تغییر بر سر کار آمد تا نشان دهد دوره جدیدی در سیاست خارجی ایالات متحده آغاز شده است؛ دوره‌ای که با تغییرات اساسی سیاست‌های آمریکا در عرصه‌های داخلی و خارجی و گفت‌و‌گو همراه خواهد بود. اوباما بارها اعلام کرد به دنبال این تغییرات است اما اینکه آیا به راستی چنین تغییری پدید آمده یا نه، پرسشی است که باید کارشناسان به آن پاسخ دهند. البته از قرائن تا اندازه‌ای بر می‌آید که ایالات متحده در دوره اوباما دست کم تا اندازه‌ای سیاست‌های خود را نسبت به روسیه جرح و تعدیل کرده است. با وجود این، به تازگی نشانه‌هایی از سوی اوباما دیده شده است که شعار وی مبنی بر تغییر را تا اندازه زیادی زیر سؤال می‌برد. وی ادعا کرده که حتی جنگ پیشگیرانه برای دفع خطر عادلانه است. این گفته به معنای ادامه و تایید سیاست‌های بوش و حتی دادن فلسفه‌ای نوبه ادامه روندی است که از دوره بوش و با اشغال افغانستان و عراق آغاز شد.
8- اگر چه روابط ایالات متحده و روسیه از زمان وقوع انقلاب‌های رنگی در کشورهای اروپای شرقی و آسیای مرکزی و به ویژه از زمان جنگ روسیه و گرجستان در اوستیای جنوبی در اوت 2008 دچار مشکلاتی شده است اما روی کار آمدن اوباما باعث شد دست کم در ظاهر سیاست‌های ایالات متحده نسبت به دوره بوش جهت‌گیری ضد روسی کمتر و پنهان‌تری داشته باشد. منافع ایالات متحده و روسیه در پاره‌ای موارد با هم پیوستگی پیدا می‌کنند. اگر چه آنها از نظر روابط دو جانبه- برعکس چین و آمریکا که از لحاظ روابط دو جانبه به شدت به یکدیگر وابسته‌اند- چندان به یکدیگر وابسته نیستند اما در روابط بین‌المللی کاملا به یکدیگر نیازمندند. اگر فهرستی از منافع حیاتی ایالات متحده و روسیه تهیه شود مشاهده می‌کنیم که برای روسیه مهم‌ترین مسائل عبارتند از:
عدم ایجاد سپر دفاع موشکی، به رسمیت شناخته شدن فضای حیاتی روسیه در مناطق بالتیک و قفقاز جنوبی و وارد شدن روسیه در سیستم امنیت جمعی اروپا. مواردی چون بهبود وضع اقتصادی، حل و فصل مسأله افغانستان و عراق، از میان بردن خطر تروریسم، تامین امنیت رژیم صهیونیستی و مهار ایران هم جزء منافع حیاتی ایالات متحده به شمار می‌روند. اکنون روابط ایالات متحده و روسیه نسبت به دوره زمانی جنگ اوستیای جنوبی بسیار بهبود یافته است و دو طرف می‌کوشند در زمینه‌های سپر دفاع موشکی و بازنگری معاهده استارت به توافق‌هایی دست پیدا کنند. آمریکا و روسیه از هم انتظار دارند در حوزه منافع حیاتی یکدیگر دخالتی از سوی طرف مقابل انجام نپذیرد، با وجود این، پیدایش اختلاف‌ها و تنش‌های جدید در دوره‌های مختلف دور از تصور نیست؛ چرا که روس‌ها معمولا برای خود نقش و جایگاه مهمی را در معادلات بین‌المللی قائل هستند اما آمریکایی‌ها برای روس‌ها چنین ظرفیت‌هایی را قائل نیستند.
در بسیاری از مقالاتی که تحلیل‌گران روسی می‌نویسند اقدام نظامی نکردن علیه ایران معمولا جزء منافع حیاتی روسیه تلقی می‌شود اما وضع تحریم‌های بیشتر علیه ایران را قابل گفت‌و‌گو می‌دانند. با وجود این، روسها در برابر وضع تحریم‌های گسترده‌تر علیه ایران مقاومت‌هایی دارند. البته باید توجه داشت در چند ماه اخیر دیدگاه عده‌ای از ایرانی‌ها نسبت به روسیه تا اندازه زیادی تغییر کرده و نظرسنجی‌هایی که در این زمینه انجام شده است این دگرگونی دیدگاه‌ها را به خوبی نشان می‌دهند؛ امری که روس‌ها از آن اظهار شگفتی می‌کنند. عده‌ای دیگر هم در ایران از مسکو انتظار دارند برای ایجاد اعتماد میان طرفداران گسترش روابط با روسیه سیاست تقابلی آشکارتری را نسبت به غرب در حوزه مسائلی مانند موضوع هسته‌ای ایران اتخاذ کند. 
الکساندر سادونیکوف:
1- یکی از دلایلی که باعث شده است در ایران به مسأله روابط دو کشور تهران- مسکو توجه ویژه‌ای بشود روابط انسانی و فرهنگی گسترده‌ای بوده که از دیرباز میان دو ملت وجود داشته است؛ حتی وجود رخدادهای ناگوار تاریخی در قرن‌های گذشته میان دو دولت، یکی از عوامل توجه آنها به مسأله بهبود روابط در شرایط کنونی بوده است.
2- به دلیل عوض شدن دنیا و اوضاع و احوال منطقه امکان مقایسه چندانی میان وضعیت جدید و وضعیت ایران و شوروی در سال 1989 وجود ندارد؛ هر چند که گسترش روابط کنونی تهران- مسکو از آن دوره ریشه می‌گیرد. ما در سال 1989 از آقای هاشمی رفسنجانی با وجود اینکه ایشان در آن زمان رئیس مجلس شورای اسلامی بودند استقبالی در اندازه یک رئیس جمهور کردیم زیرا می‌دانستیم که ایشان به زودی به مقام ریاست جمهوری می‌رسند. چنین استقبال‌هایی باعث شد اکنون راه برای بهبود روابط همراه شود.
3- معمولا در کشورهای اروپایی این کلیشه وجود دارد که روس‌ها تنها قادرند از منابع انرژی خود مانند گاز یا نفت به عنوان اهرم فشاری برای رسیدن به خواست‌های خود استفاده کنند و در نظام بین‌الملل کنونی ابزارهای دیگری برای تاثیرگذاری ندارند اما طرفداران این دیدگاه به این امر توجه ندارند که روسیه هنوز بزرگترین کشور جهان است و در دو قاره آسیا و اروپا موقعیت ژئوپلیتیک بسیار مناسبی دارد. تولید ناخالص داخلی، یگانه ملاک پیشرفت و تاثیرگذاری یک کشور نیست و نمی‌توان با گفتن اینکه روسیه تنها 5/2 درصد تولید ناخالص جهانی را در اختیار دارد از میزان اهمیت و نقش آن در معادلات جهانی کاست. روسیه همیشه سهم بسیار زیادی در سیاست‌ها و تصمیم‌های جهانی داشته، دارد و خواهد داشت. اگر سهم روسیه از سهام قدرت جهانی را از آغاز دهه 90 میلادی تاکنون بسنجیم خواهیم دید که این سهم به‌طور پیوسته در حال افزایش است اکنون این صحبت در اروپا وجود دارد (بدون اشاره و استناد به منبع یا مدرک خاصی) که روسیه تا سال 2020 به اقتصاد نخست اروپا تبدیل می‌شود. عضویت روسیه در گروه 8 در اسل 1998 نشان‌دهنده وزن بالای مسکو در معادلات جهانی است. هم اکنون کشورهای عضو اتحادیه اروپا از پیوستن روسیه به این اتحادیه هراس دارند زیرا بر این باورند روسیه به دلیل توانایی‌های بالقوه و بالفعلی چون وسعت بسیار زیاد، جمعیت فراوان، توانایی‌های نظامی بی‌مانند، منابع نفت و گاز عظیم و توانایی‌های صنعتی و تولیدی بالای خود قادر است این اتحادیه را- در صورت پذیرش- کاملا تحت تاثیر قرار دهد.
4- جایگاه استراتژیک روسیه و برخورداری آن از منابع غنی نفت و گاز باعث شده است روابط و همکاری‌های آن با ایران به ویژه در زمینه نفت و گاز گسترش پیدا کند. در واقع وزن سیاسی و اقتصادی دو کشور و همانندی آنها در این دو زمینه باعث شده است با یکدیگر بهتر وارد همکاری‌های دو جانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی شوند. ایران و روسیه پس از فروپاشی شوروی توانستند در جنگ‌های داخلی تاجیکستان نقش موثری ایفا کننده و به جنگ خونین داخلی آن پایان دهند. اگر چه روسیه و ایران در بعضی زمینه‌ها مانند چگونگی تقسیم و استفاده از منابع دریای خزر دیدگاه‌های متفاوتی دارند اما هر دو بر ضرورت همکاری برای حل و فصل مسائل موجود تاکید دارند. با توجه به گستردگی روابط دو کشور در زمینه‌های گوناگون تنها یک حوزه خاص نمی‌تواند در روابط دو کشور چندان سرنوشت‌ساز باشد. اگر چه ایران هنگام جنگ گرجستان موضع روشن و شفافی در قبال مسائل پیش آمده اتخاذ نکرد اما این مسأله برای روسیه قابل درک بود؛ چرا که هر دو کشور ضمن همکاری در موارد بسیاری منافع ملی خود را دنبال می‌کنند. از این‌رو از تک‌بعدی نگریستن به روابط ایران و روسیه باید خودداری کرد و نباید اجازه داد منافع اختلاف‌زا برخورد پدید بیاورند.
5- روسیه با حق ایران برای استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای مخالفتی ندارد و در ضمن مخالف فشار بیشتر آمریکایی‌ها بر ایران است. آقای لاوروف اخیرا در کنفرانسی خبری گزارشی درباره سیاست خارجی روسیه در سال 2009 ارائه داد و به سؤالات خبرنگاران در این زمینه هم پاسخ گفت. لاوروف در این کنفرانس، بخش قابل توجهی از سخنان خود را به موضوع هسته‌ای ایران اختصاص داد و گفت که ما می‌خواهیم جامعه جهانی شک و تردیدی نسبت به جنبه صرفا صلح‌آمیز این برنامه نداشته باشد و کسی حق ایران برای استفاده از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای را مورد تردید قرار ندهد. در مجموع می‌توان گفت که روسیه خواهان حل و فصل این مسأله است.
6- در زمینه استفاده از پتانسیل‌های انرژیک خود هم روسیه و ایران منافع بسیاری دارند. اروپایی‌ها مدت‌هاست که بحث راه‌اندازی خط لوله نابوکو را مطرح کرده‌اند اما هنوز مشخص نیست که آنها چگونه می‌خواهند بدون ایران و روسیه این خط لوله را پرکنند. تنها دو کشور روسیه و ایران هستند که قادرند با تامین گاز این خط لوله، اجرای این طرح را مقرون به صرفه سازند. اروپایی‌ها در سال‌های آینده به شدت به منابع گازی حوزه‌های پیرامونی نیازمند خواهند بود. بحث تشکیل اوپک گازی هم در همین راستا از سوی دو کشور مطرح و پیگیری شد. پیش‌بینی می‌شود با رشد مصرف گاز در اروپا در سال‌های پیش رو کل منابع گازی ایران و روسیه هم برای تامین نیازهای اروپا کافی نباشد. ایران و روسیه در زمینه استفاده از توانایی‌های خود درک متقابلی دارند. روسیه هم‌اکنون هم از لحاظ تامین منابع گازی اتحادیه اروپا نقش قابل توجهی دارد. دو خطوط لوله در حال ساخت روسیه که یکی از دریای بالتیک عبور می‌کند و دیگری که از خاک ترکیه به اتحادیه اروپا می‌رسد، نشان‌دهنده نقش روزافزون روسیه در تامین انرژی اروپاست.
7- آمریکایی‌ها توان درک واقعیت‌های روز جهان را ندارند و بدون توجه به شرایط نوین بین‌المللی همچنان بر ایده حفظ هژمونی- به هر قیمتی- پافشاری می‌کنند؛ در حالی که دنیا عوض شده است و به سمت چند قطبی شدن حرکت می‌کند. امروزه حتی در کشوری چون اوکراین که سال‌ها غربی‌ها کوشیدند آن را به قلمروی خود بیفزایند، اوضاع به نفع آنها رقم نخورده است زیرا مردم این کشور راهی دیگر را برگزیده‌اند. حتی به رغم جنگ روسیه و گرجستان میان مردم آنها دشمنی وجود ندارد؛ چرا که مردم گرجستان می‌دانند، بسیاری از سیاست‌های کشورشان از سوی غرب به آنها تحمیل می‌شود و مشکل آنها از سوی روسیه پدید نیامده است.
8- روسیه مانند ایالات متحده به دنبال کسب هژمونی نیست و قصد ندارد شوروی سابق را هم بازسازی کند زیرا می‌داند دنیا دیگر مانند دوران نظامی دوقطبی نیست. با این حال باید توجه داشت که هنوز هم قدرت نقش مهمی در روابط میان کشورها بازی می‌کند و هر کشوری که قدرتش بیشتر باشد وزنش هم افزون‌تر می‌شود. روسیه امروز می‌تواند بدون وارد کردن ایدئولوژی با همه کشورها همکاری کند.
9- به رغم تغییر شرایط بین‌المللی، ایالات متحده به دیده دوران نظام دوقطبی به رئسیه می‌نگرد. استقرار سپر دفاع موشکی در اروپای شرقی از چنین منطقی پیروی می‌کند. روسیه هم در پاسخ به غرب مجبور است به این اقدامات پاسخ دهد که معمولا از واکنش‌های دفاعی روسیه برداشت‌های دیگری می‌شود و آنها را اقداماتی تهاجمی تعبیر می‌کند. با پایان گرفتن معاهده استارت در تاریخ پنجم دسامبر 2009 و به رغم رایزنی مقامات روسیه و ایالات متحده درباره تجدید قرارداد استارت هنوز این قرارداد به تصویب سنای آمریکا نرسیده، هر چند روسای جمهور دو کشور آن را امضا کرده‌اند. این امر نشان می‌دهد که هنوز میان دو کشور فضای بی‌اعتمادی حاکم است؛ به گونه‌ای که غربی‌ها- به ویژه مقامات ایالات متحده- هرگونه تمایل روسیه برای برقراری روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی با کشورهای اروپای شرقی و جمهوری‌های پیشین شوروی را به دیده شک و تردید می‌نگرند و آن را نشانه تمایل روسیه برای ایجاد مجدد امپراتوری پیشین می‌دانند. 
دکتر بهرام امیراحمدیان:
1- برای برقراری هرگونه رابطه‌ای لازم است رابطه فرهنگی بستر رابطه باشد اما رابطه ایران و روسیه در این زمینه با ضعف اساسی روبروست و دو کشور از هم شناخت خوبی ندارند. ایران در روسیه رایزن فرهنگی دارد اما روسیه در ایران رایزن فرهنگی یا حتی مرکز فرهنگی ندارد. فیلم‌ها و ادبیاتی که هم اکنون در ایران از روسیه ارائه می‌شود. به دوره شوروی مربوط است. از این رو باید با شیوه‌های گوناگونی ایران امروز به روسیه و روسیه امروز به ایران شناسانده شود و نوعی تحول در روابط فرهنگی- اجتماعی دو کشور پدید آید.
ایجاد کرسی‌های زبان شناسی در هر دو کشور می‌تواند زمینه را برای نزدیکی فرهنگی دو کشور- که مقدمه همکاری در دیگر عرصه‌هاست- فراهم کند. هم اکنون در رشت و گرگان کرسی زبان شناسی روسی باز شده است.
2- یکی از دلایل مهمی که باعث شده است امروزه ما با روسیه ارتباط خوبی داشته باشیم، نبود رابطه مناسب میان ایران و ایالات متحده است. حتی برخی بر این نظرند که رابطه این دو کشور رابطه‌ای بازدارنده است و از وجود دشمن مشترکی ناشی می‌شود. به هر حال دو کشور در زمینه‌های متعددی چون بحران تاجیکستان با هم همکاری کرده‌اند و در مواردی مانند انتقال انرژی حوزه دریای خزر به اروپا که نتوانستند به تفاهم برسند غرب از آن به نهایت بهره‌برداری کرد و ایران و روسیه زیان دیدند.
3- برای برقراری رابطه، وجود زیرساخت‌های حقوقی و فیزیکی لازم است اما در حال حاضر چنین زیرساخت‌هایی وجود ندارند. راه‌های ارتباطی ایران و روسیه باز نیستند در حالی که کامیون‌های ترکیه با گذر از کشورهای دیگر به راحتی وارد خاک روسیه می‌شوند. حتی کشتی‌های ایرانی در مسیر انزلی- آستارا خان با مشکلاتی روبه‌رو هستند. به رغم علاقه‌مندی بازرگانان قفقاز شمالی برای حضور در بازارهای ایران و دادوستد، زمینه حضور آنان در بازارهای ایران فراهم نیست. همچنین هیچ خط پروازی دیگری غیر از خط تهران- مسکو وجود ندارد در صورتی که نیاز است خط پروازی‌ای از ایران به قفقاز شمالی یا حوزه ولگا و برعکس ایجاد شود. ایران و روسیه به تحولی اساسی در مناسبات حقوقی و اقتصادی و تجدیدنظری شایسته در مناسبات فعلی خود نیازمندند. 
دکتر جهانگیر کرمی:
1- روابط ایران و روسیه از سال 1989 با سفر آقای هاشمی رفسنجانی به روسیه وارد فصل تازه‌ای شد و از آن زمان تاکنون با پیشرفت‌های بسیاری همراه بوده اما به تازگی با مشکلاتی روبه‌رو شده است. موضوع هسته‌ای به دلیل اهمیت آن برای ایران و مواضع پرفراز و نشیب روسیه، برای ایرانی‌ها حساسیت بسیاری پدید می‌آورد. نظرسنجی‌های داخلی و خارجی هم نشان می‌دهند که مردم ایران درباره روابط ایران و روسیه نظر خوبی ندارند. دلیل این امر را می‌توان در تصوراتی دانست که ایرانی‌ها از روس‌ها دارند و معمولا روسیه را با شوروی مقایسه می‌کنند اما هم اکنون میان روسیه و شوروی پیشین تفاوت‌های بسیاری دیده می‌شود.
2- در ایران برداشت نادرستی از رابطه روسیه با غرب وجود دارد و پنداشته می‌شود که روسیه و غرب دو هویت جدا از هم و ستیزه‌جو هستند؛ در حالی که روس‌ها خود را جزئی از خانواده غرب می‌دانند. قانون اساسی روسیه با غرب هیچ مشکلی ندارد. حتی برخی سیاستمداران روسیه از طرح امنیتی «از ونکوور تا ولادی وستک» جانبداری می‌کنند؛ طرحی که برای روسیه هم سهمی در تامین امنیت اروپا و آسیا در نظر می‌گیرد.
3- به رغم اینکه روس‌ها خود را جزئی از خانواده غرب می‌دانند اما با توجه به توانایی‌های بالقوه و بالفعل خود- به ویژه توانایی‌های نظامی و پیشینه تاریخی- به دنبال یافتن متحدی استراتژیک در قاره اروپا نیستند و بارها این مساله را آشکار اعلام کرده‌اند.
4- برخی در ایران بر این باورند که روسیه برای ایران شریک قابل اعتمادی است که این مساله امری پذیرفتنی نیست.
5- برخی سیاستمداران و تحلیل‌گران هم در ایران به روسیه با ذهنیت‌های تاریخی می‌نگرند و بر این باورند که روسیه تنها به دنبال استفاده از کارت ایران و رسیدن به مقاصد و اهداف خود است و درجایی که ایران به حمایت‌های این کشور نیاز دارد، پشت ایران را خالی می‌کند که این امر هم به همان دلیل بالا به حقیقت نزدیک نیست.
6- معمولا مخالفان نزدیکی به روسیه استدلال می‌کنند که این کشور دارای سیاست‌های شفافی نیست اما به این امر توجه ندارند که شفاف نبودن خصلت ذاتی سیاست است و تنها در دو حالت جنگ و اتحاد استراتژیک، سیاست‌های کشورها رنگ‌و‌بوی شفافیت به خود می‌گیرد. شفاف نبودن سیاست خارجی امری کاملا طبیعی است.
7- روسیه همکار مهمی برای ایران در دو سطح بین‌المللی و جهانی به شمار می‌رود. دو کشور با توجه به منافع مشترکی که برایشان متصور است، می‌توانند در سطوح مختلف امنیتی، سیاسی و اقتصادی همکاری‌های خود را گسترش دهند.
8- در فضای سیاسی نوین بین‌المللی روابط ملت‌ها در موارد بسیاری از روابط دولت‌ها مهمتر است. دولت‌ها در حوزه مسائل سیاسی‌ای که به مسائل حاد مربوط نمی‌شوند هم زمینه‌های بیشتری را برای همکاری پیدا می‌کنند. همچنین همیشه در زمینه امور فنی فرصت‌های بیشتری برای تعامل و ایجاد روابط دو جانبه وجود دارد. در دوره زمانی 55-1345 به رغم اینکه ایران و روسیه از لحاظ قطب‌بندی‌های حاکم بر نظام بین‌الملل در دو قطب متضاد قرار داشتند، روابط آنها در حوزه‌های فنی- تکنولوژیک بسیار گسترده بود.
9- هم اکنون روابط ایران و روسیه به سطحی رسیده است که چشم‌انداز و دورنمای روشنی را پیش‌روی بیننده و ناظر آگاه قرار می‌دهد؛ پیدایش مراکز متعدد روسیه و ایران‌شناسی گواه این امر است. امروزه روابط ایران و روسیه در ابعاد متعدد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسترهایی پیدا کرده و در حال گسترش است.  

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات