تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۳۹۰ - ۱۳:۳۱  ، 
کد خبر : ۲۳۱۰۵۴
گفت‌وگو با مرتضی مبلغ معاون وزیر کشور

توسعه سیاسی و توسعه اجتماعی دو روی یک سکه


* اگر به خاطر داشته باشید، از دو سال پیش که بحث لزوم توجه به توسعه سیاسی و به عنوان یکی از خواست‌های مردم از سوی جوانان، برخی احزاب اصلاح‌طلب و... مورد مطالبه قرار گرفت، به موازات آن بحث توسعه اقتصادی از سوی محافظه‌کاران مطرح شد و باز این موضوع مدتی عنوان اول رسانه‌ها را به خود اختصاص می‌داد. اما در این بین کسی صحبت از لزوم توسعه اجتماعی در کنار توسعه سیاسی و اقتصادی نکرد، چرا؟ آیا توسعه اجتماعی مهم‌ترین بسترساز برای توسعه‌های سیاسی و اقتصادی نیست؟‌‌
** مبلغ: توسعه سیاسی و اجتماعی به خصوص این دو نوع توسعه در مقطع فعلی کشور ما لازم و ملزوم همدیگرند. همان‌طور که می‌دانید توسعه باید متوازن باشد همه عوامل توسعه با هم اتفاق می‌افتند منتها در هر کشوری در شرایط مختلف زمانی و تاریخی برخی از ابعاد توسعه ضرورت و چهره برجسته‌تری پیدا می‌کند در کشور ما در این مقطع توسعه سیاسی ضرورت و اهمیت بیشتری پیدا کرده. منتها این توسعه سیاسی، درستش این است که توسعه سیاسی - اجتماعی نام بگیرد همان‌طور که در برنامه‌های رئیس محترم جمهوری هم در دوم خرداد توسعه سیاسی - ا‌‌‌جتماعی مطرح شده بود نه صرفاً سیاسی روشن هم هست.‌‌
شما زوایای مسائلی که امروز در باب اصلاحات و توسعه سیاسی مطرح است را باز بکنید متوجه می‌شوید که عمده اینها اجتماعی هستند، مثلاً وقتی که ما می‌گوییم ارکان یا محورهای اساسی توسعه سیاسی یا اصلاحات قانون‌مندی است نظم‌پذیری است، اصلاً نظم‌پذیری یک مقوله اجتماعی است تا فرهنگ نظم‌پذیری در جامعه نهادینه نشود طبیعی است که قانون‌مداری به آن معنای سیاسی قضیه هم نمی‌تواند محقق بشود.‌‌
پدیده خشونت، طبعاً برخاسته از این است که فرهنگ نظم‌پذیری در جامعه‌ها درست نهادمند نشده که بعضی‌ها به خودشان اجازه می‌دهند به راحتی قانون را دور بزنند و فراتر از قانون یک حرکت‌هایی را انجام دهند به شکل خودسرانه، این به خاطر این است که فرهنگ نظم‌پذیری به دلیل سوابق طولانی استبداد قبل از انقلاب با آن ماجراهایی که می‌دانیم در کشور ما درست محقق نشده و فرایندش اتفاق نیفتاده است یا مثلاً جامعه مدنی، امروز یکی از مسائل جدی که در مقوله توسعه سیاسی، اجتماعی یا بحث اصلاحات مطرح است جامعه مدنی است، شما ابعاد جامعه مدنی را که تجزیه بکنید، می‌بینید عمدتاً یک مقوله اجتماعی است اصلاً فرایند اجتماعی شدن و به خصوص تعامل اجتماعی فرایندی است که زیرساخت بسیاری از مسائلی که امروز به عنوان اصلاحات از آن یاد می‌کنیم قرار می‌گیرد.‌‌
یعنی مردم وقتی که نتوانند با هم تعامل داشته باشند حق و حقوق هم را نتوانند رعایت بکنند، تا وقتی احساس نکنند که در یک جمع هستند که حرکت می‌کنند، خودشان تنها نیستند، دیگری هم می‌باشد و دیگران هم در این حرکت ایفای نقش می‌کنند و غیره، آن چیزی که ما به عنوان توسعه سیاسی مطرح می‌کنیم نمی‌تواند به درستی شکل بگیرد.
بنابراین امروز آنچه که تحت عنوان توسعه سیاسی مطرح است همان توسعه سیاسی و اجتماعی است مفاهیم اینها به شدت در هم تنیده است. گرچه در باب توسعه سیاسی، شاخص‌هایی را مطرح می‌کنیم که طبعاً از بعد سیاسی متفاوت می‌باشد با شاخص‌های توسعه اجتماعی ولی آن چیزی که امروز به عنوان اصلاحات کشورمان مطرح می‌کنیم، مفاهیم در هم تنیده‌ای است که متضمن توسعه سیاسی و اجتماعی با هم‌دیگر می‌باشد.‌‌
* به دور از تمامی چالش‌های سیاسی، شما چه تعریفی از اصلاحات را مفید فایده برای شرایط امروز کشور می‌دانید؟‌‌
** به نظر من آن چیزی که امروز به عنوان اصلاحات در کشور مطرح است و معنی واقعی اصلاحات از نظر عمومی هم هست، همان چیزی است که به طور خاص در برنامه‌های انتخاباتی جناب آقای خاتمی مطرح شده و بعد هم طبق رایی که مردم دادند و تعهدی که ایشان داشت دنبال می‌شود. به معنی عام قضیه اصلاحات موضوعی است که در انقلاب ما نیز مطرح بود. انقلاب ما یک انقلاب اصلاحی بود، یعنی آنچه که امروز به عنوان اصلاحات مطرح است بازخوانی آرمان‌های انقلاب در شرایط زمانی و مکانی جدید است، حالا با توجه به این قضیه اصلاحات اصولاً یک امر ضروری و اجتناب‌ناپذیر است، پس برای آنهایی که اصلاحات را می‌گویند به قول شما منشا بی‌بندو‌‌باری یا هرج و مرج است، اینها به اعتقاد من، ابتدایی‌ترین تصور صحیح هم از اصلاحات ندارند.‌‌
اصلاحات یعنی قانون‌گرایی، اصلاحات یعنی مبارزه با هر روشی که متضمن نوعی از استبداد باشد. اصلاحات یعنی این که مردم همه در مقابل قانون مساوی هستند، شهروندان همه درجه یک هستند این یعنی اصلاحات، یعنی ما شهروند درجه یک و درجه دو نداریم، کسی که نظم جامعه را پذیرفته و قانون اساسی را قبول دارد، این دیگر شهروند درجه یک و دو ندارد اصلاحات یعنی این که دولت و حکومت باید در برابر مردم پاسخگو باشد، اصلاحات یعنی آزادی و توسعه مطبوعات و احزاب و امثال اینها.‌‌
به هر حال ما در یک زمانی در دستگاه اطلاعاتی‌مان یک باند مافیایی شکل گرفت (باند سعید امامی). یا گروه‌های خودسر و ضدقانونی که در جامعه بودند گرچه به حمدالله در اثر همین حرکت اصلاحی اینها خیلی وزنشان کمتر شده است و کمرنگ شدند ولی اینها به هر حال وجود داشتند بدون دلیل و قانون بزنند و بشکنند و حمله کنند و حالا با هر استدلالی، این خلاف قانون است. به هر حال در جامعه ما به تدریج این مسائل در بخش‌هایی شکل گرفت و این امر ایجاب می‌کرد که یک حرکت اصلاحی اتفاق بیفتد که جلوی اینها را بگیرد، یعنی آن شعارهایی که ما در انقلاب می‌دادیم دو مرتبه به خاطر این که در بعضی مواقع مخدوش می‌شد دو مرتبه بازسازی و احیا شدند، پس اصلاحات یعنی این که مردم حرمت پیدا بکنند.
امنیت قضایی، امنیت اقتصادی و اجتماعی بیش از گذشته ایجاد شود. باندهای مافیایی، باندهای پشت صحنه، شبکه‌هایی که فراتر از قانون و استفاده از رانت‌های سیاسی، اقتصادی و رانت‌های قدرت بتوانند اعمال نفوذ بکنند و بتوانند مسئله ایجاد بکنند سفره‌شان جمع شود و احزاب و گروه‌ها به طور شفاف و علنی فرصت فعالیت پیدا بکنند.‌‌
چیز پشت صحنه برای مردم وجود نداشته باشد، اینها مجموعه‌ای است تحت عنوان اصلاحات در یک کلام این که، جلوگیری از هر‌‌گونه زمینه‌ای که به نحوی بتوانند بازتولید روش‌های استبدادی را بکند. چون انقلاب ما در ذات و جوهر خودش حرکت اسلامی و ضد‌‌استبدادی بوده، شاه بوده و استبداد بوده، مردم این استبداد را شکستند اسلام‌خواه هم بودند، مسلمان هم بودند، نظامی هم که ایجاد کردند نظام اسلامی بوده.‌‌
بنابراین روی آزادی این‌‌قدر تاکید می‌شود، روی آزادی بیان تاکید می‌شود، روی آ‌‌‌زادی مخالف تاکید می‌شود، اینها همه‌اش به خاطر این است که ما باید ساز‌‌و‌‌کارها را طوری در کشور نهادینه بکنیم و جا بیندازیم که هیچ‌‌گونه امکان بازگشت به گذشته فراهم نشود، کما‌ این ‌که دیدیم در بعضی جاها یک کمی اینها را کم‌توجهی کردیم، باندهای مافیایی هم درست شدند و کسانی هم به خودشان اجازه دادند آدم بکشند و اگر این پدیده با همت والای دولت و همت والای خود وزارت اطلاعات که این غده سرطانی در آن ایجاد شده بود کشف و دفع نمی‌شد خدا می‌دانست چه اتفاق‌های دیگری می‌افتاد و چه کسان دیگری در معرض قتل واقع می‌شدند.‌‌
بنابراین کسانی که می‌آیند در مقابل اصلاحات موضع می‌گیرند یا اصلاحات را فاجعه می‌دانند برای کشور، اینها واقعاً الفبای اصلاحات را درک نکرده‌اند و نمی‌دانند یعنی چه؟ اینها الفبای شرایط زمانی و مکانی ما را هم درک نکرده‌اند و نمی‌فهمند یعنی چه؟ فکر می‌کنند که با این دیدگاه‌های محدود و تنگ خودشان جامعه را می‌توانند اداره بکنند و جوان‌ها را می‌توانند جذب بکنند و اقشار مختلف مردم را می‌توانند جذب بکنند فکر می‌کنند می‌توانند با روش‌های کهنه و از کار افتاده خودشان حکومت را با همان ابعاد اسلامی و مردمی خودشان نگه دارند.‌‌
اینها مطمئن باشند که صددرصد اشتباه می‌کنند. این دیدگاه و این روش‌هایی که اینها به کار می‌برند دیدگاه‌هایی است که اگر استمرار و حاکمیت پیدا کند چیزی از کشور باقی نمی‌گذارد. اینها بایستی که در پیشگاه خداوند شکرگزار باشند و سپاسگزاری بکنند که، بالاخره شرایطی در کشور فراهم شده که یک کسی مثل آقای خاتمی آمد و مردم با حضورش، اعتقاد، اعتماد، هم‌گرایی بیشتر به همین نظام پیدا کردند و با حضور او بسیاری از مفاسدی که در جامعه بود، بی‌قانونی، خودسری، خشونت، افشا شد و مشخص شد که زمینه‌های رشدش دفع شد‌‌‌ و شرایطی به تدریج فراهم شده که مردم احساس می‌کنند در یک کشور آزادی هستند و در کشوری هستند که حرمتشان حفظ می‌شود.
در کشوری هستند که شانشان در جهان محفوظ است، مجدداً همانند اوایل انقلاب کشورمان به عنوان یک کشوری که حرف برای گفتن دارد، در سطح جهان مطرح شده دنیا دومرتبه نگاه‌های مثبتش به جمهوری اسلامی ایران متوجه شده است. دشمنان ما امروز مجبور شدند که اعتراف کنند به پیشرفت و اتفاقات مثبتی که در جامعه ما هست. اینها جای سپاس دارد، کسانی که اینها را نمی‌فهمند واقعا و قطعا باید تجدیدنظر بکنند در دیدگاه‌ها و روش‌های خودشان و بدانند به قول حضرت امام(ره) این دیدگاه‌ها متعلق به عصر و زندگی صحرانشینی است.‌‌
در زندگی مدرن و جدید امروز ما بایستی اسلام و دیدگاه‌ها و ارزش‌های متعالی خودمان را متناسب با شرایط و نیازهای زمان پیش ببریم. چنانچه معلوم شود که این افراد دلسوز نظام و اسلام و انقلاب نیستند، قطعاً باید افشا شوند تا مردم چهره حقیقی اینها را بشناسند و اجازه ندهند افرادی با ادعاهای فریبنده به کیان جامعه آسیب وارد کنند.‌‌
* مطمئناً در اجرای اصلاحات، بخش مهم و آسیب‌دیده جامعه امروز که بخش اجتماعی آن است نیز مدنظر است. به نظر شما اصلاحات در امور اجتماعی چگونه باید نگاه و پیگیری شود؟‌‌
** مبلغ: اصلاحات و آنچه که به عنوان توسعه اجتماعی گفته می‌شود شاخص‌هایی دارد که بخشی از آن سخت‌افزاری و بخشی از آن نرم‌افزاری است. بخش‌های سخت‌افزاری روشن‌تر است، مثل بیمه همگانی، تامین اجتماعی، تعداد درمانگاه‌ها، بهداشت عمومی و نحوه گذراندن اوقات فراغت، تعداد مراکز ورزشی، مراکزی که جوان‌ها بتوانند اوقات فراغتشان را بگذرانند، بحث اعتیاد، بحث متکدیان، بحث آسیب‌دیدگان اجتماعی و کاهش اینها، اما یک بخش کمتر ملاحظه‌شده‌ای را داریم که بخش نرم‌افزاری است و فکر می‌کنم در شرایط اجتماعی، پرداختن به این بخش ضرورت بیشتری دارد.
مثلاً این که ما اهمیت ویژه‌ای بدهیم به افکار عمومی، به جلب اعتماد عمومی و شخصیت بیشتر قائل شدن برای مردم، امنیت اجتماعی ایجاد بکنیم، امنیت اجتماعی به این معنی که افراد در صحنه جامعه احساس بکنند که می‌توانند احقاق حقوق بکنند، می‌توانند دفاع کنند از حق خودشان، اگر مورد ظلم واقع شدند به راحتی می‌توانند بروند تظلم بکنند، به دادگاه مراجعه بکنند، به زودی جوابشان داده شود یا اقشار مختلف جامعه احساس بیگانگی با یکدیگر نکنند، اقلیت‌ها، اقوام، همه احساس هم‌گرایی و مرکزگرایی بکنند و امثال اینها.‌‌
اینها مقولات نرم‌افزاری توسعه اجتماعی است و ما امروز در این زمینه‌ها بیشتر نیازمند هستیم و اینها مقولاتی هستند که هزینه مادی چندانی هم ندارند و تغییر رویکردها تغییر نگاه‌ها و نوع برخورد به راحتی می‌تواند آنها را ایجاد کند. مثلاً شما ملاحظه کنید که ما در انتخابات شوراها، همین که به تمام روستاهای کشور، به تمام اقوام و گروه‌هایی که در کشور هستند اعتماد کردیم و دولت‌ و حکومت‌ به نحوی عمل کرد که مردم احساس کردند می‌توانند مقدرات محلی خودشان را به دست گیرند و این صادقانه و واقعی بود.‌‌
به سرعت شاهد هم‌گرایی بیشتر، امنیت اجتماعی و احساس آرامش بیشتر و به خصوص در اقوام و اقلیت‌های مختلف‌مان بودیم، یعنی احساس کردند که دولت و حکومت برایشان شخصیتی بیش از گذشته احترام قائل شده و اعتماد به آنها کرده، در نتیجه می‌بینیم که هم‌گرایی به سرعت بالا می‌رود و هزینه آنچنانی هم ندارد و این یک رویکرد جدید بود. همچنین اگر در برخورد با مردم در نظام اداری، نظام اداری بتواند پاسخگوی مردم باشد، به جای این که مردم پاسخگوی نظام اداری باشند نظام اداری خودش را پاسخگوی مردم بداند و خود را خدمتگزار آنها بداند اگر چنین اتفاقی بیفتد می‌توانیم در ایجاد امنیت اجتماعی گام‌های بسیاری را برداریم.‌‌
ما در بحث توسعه اجتماعی بیشتر این موارد باید در مدنظرمان باشد که حول محور ایجاد احترام، شخصیت برای مردم و اقشار مختلف مردم، حرمت قائل شدن برای آنها و جلب اعتماد عمومی کار کنیم. این باعث هم‌گرایی بیشتر بین حکومت و مردم می‌شود. چیزی که یکی از آرمان‌های بلند انقلاب ما بوده و هست، وقتی که چنین اتفاقی بیفتد و امنیت اجتماعی برای مردم ایجاد شود، خودشان در رفع معضلات اجتماعی احساس مسئولیت می‌کنند.‌‌‌
یعنی خودشان بسیاری از مسائل و مشکلات اجتماعی که الان توقع از دولت و حکومت دارند دخالت می‌کنند و نسبت به پیشگیری از بروز بسیاری از مشکلات و مسائل اجتماعی که امروز در کشور اسلامی ما با آن روبه‌رو هستیم، اقدام می‌کنند.
* شاید نخستین و مهم‌ترین گام در اصلاحات در بخش اجتماعی و حتی توسعه اجتماعی، رفع معضلات اجتماعی باشد. معضلاتی که به دلیل رشد و گستردگی مانع گام برداشتن در دیگر مسیرهای تحول و توسعه است.‌‌
** اصولاً وقتی که ما می‌گوییم نظام مردمی ‌‌است و باید مردمی باشد این یعنی این که در همه عرصه‌ها این معنی تسری پیدا کند یعنی مردمی بودن به این معنی است که مردم در همه زمینه‌ها خودشان ایفای نقش بکنند. از جمله در حل مشکلات و معضلات اجتماعی، البته این امر نیاز به ساز‌‌و‌‌‌کارهای خودش دارد. در توسعه اجتماعی که ما می‌گوییم حرکت قائل شدن، ایجاد احترام و همین‌طور جلب اعتماد مردم، این مثل یک اکسیری است که حلال بسیاری از مشکلات است یعنی که وقتی که اتفاق بیفتد هم مردم را مسئول‌تر نسبت به سرنوشت خودشان می‌کند و در همه زمینه‌ها، از جمله آسیب‌های اجتماعی و مسائل دیگر آنان را حساس‌تر می‌کند و هم دولت می‌تواند نفوذ عمیقی در بین اقشار مختلف داشته باشد برای اجرای برنامه‌های سازنده و نیز استمداد طلبیدن از آنان برای حل مسائل و مشکلات.
* بزرگترین گام در این راه برداشته شده، مردم برای مشارکت اعلام آمادگی کردند همان‌طور که در انتخابات با حضورشان این را اعلام کردند. الان دیگر وقت این است که مسئولان امور اجتماعی کشور بنشینند و برای رفع مشکلات و معضلات با کمک مردم برنامه‌ریزی کنند اما هیچ طرح و برنامه‌ریزی مشخصی و گام روشنی در این مسیر دیده نمی‌شود.‌‌
** فرمایش شما کاملاً درست است، باید رویکردهای جدید و برنامه‌ریزی‌های جدید داشت. یکی از گام‌هایی که دارد برداشته می‌شود پیگیری ایجاد یک شورای اجتماعی است که بتوانند هماهنگی ایجاد کند در تصمیم‌گیری‌ها و یکی کردن دیدگاه‌ها در مسائل اجتماعی. ما دیدگاه‌های مختلف در مسائل اجتماعی داریم. مثلاً در مورد نوع برخورد با مشکلات جوانان و اعتیاد و مواد مخدر الان ما دیدگاهی داریم که معتاد را یک بیمار می‌داند و می‌گوید معتاد را مثل یک بیمار با او برخورد کنیم و دیدگاهی هم داریم که اینها را مجرم می‌داند. اینها دیدگاه‌های مختلفی است که باید به هم نزدیک شود و نتیجه آن خیلی موثر است.‌‌
گام دیگری که برداشته می‌شود، ایجاد زمینه‌ها‌‌ی مشارکت گسترده‌تر‌‌ مردم در مسائل اجتماعی از طریق ایجاد تشکل‌های اجتماعی غیر‌‌دولتی است. البته این تشکل‌ها هم‌اکنون کمابیش وجود دارند اما شکل پراکنده و نابسامانی دارند. ما به عنوان یک حرکت محوری در وزارت کشور به عنوان یک دستگاه فرابخشی پایین‌بخشی، درصدد تسهیل و توسعه بسترهای تشکیل این گروه‌ها هستیم و مقررات قانونی و زمینه‌های اجتماعی آن را فراهم می‌کنیم که ان‌شاءالله آثار ملیت فراوانی در پی خواهد داشت.‌‌
به ویژه آنکه مردم در کشور ما انگیزه‌های خیرخواهانه بالایی دارند به خاطر اعتقادات مذهبی و اعتقاد به آخرت و ذخیره‌سازی آخرت واقعاً سرمایه عظیمی ما در این زمینه داریم که باید بهره‌برداری شود. گام دیگر همان‌طور که عرض کردم در بخش شوراهاست. ان‌شاء‌الله چنانچه شوراها به طور واقعی نهادمند شوند و بتوانند جایگاه خودشان را به نحو صحیحی پیدا بکنند و سازو‌‌‌‌کارهای لازم برایشان فراهم شود، به عنوان نهادهای مردمی می‌توانند در حل بسیاری از مسایل و معضلات موفق باشند. همچنین ما بایستی روش‌ها و ابزارهای متناسب با رویکرد جدید فراهم بکنیم.‌‌
این روش که ما صرفا به دنبال افزایش امکانات فیزیکی و مادی باشیم مثلا بخواهیم 10 تا میدان ورزشی، 30 تا کتابخانه دیگر اضافه شود گرچه اینها همه‌اش لازم است ولی به تنهایی به‌ هیچ‌وجه کارساز نمی‌باشد. یعنی باید دید آیا همین مقدار میدان ورزشی و فضای فرهنگی و انواع و اقسام فضاهای دیگر که مربوط به اوقات فراغت جوان‌ها و بقیه مردم است چقدر بهره‌برداری درست از آن می‌شود و مهم‌تر از این آیا محتوای برنامه‌ها و روش‌های به کار گرفته شده در آن چقدر می‌تواند پاسخگوی نیازها و مطالبات مردم و جوانان باشد.‌‌
* در کشور ما هم مانند بسیاری از کشورهای دیگر متولی هر امر مشخص شده است. مثلاً فرهنگ به وزارت فرهنگ، آموزش به وزارتخانه‌های آموزش و پرورش و آموزش عالی، اقتصاد به... سپرده شده اما متولی امور اجتماعی کشور کیست؟ و چرا بخشی به این قابل اهمیتی، در کشور ما متولی و تعریف مشخصی ندارد و به امان خدا سپرده شده است؟ وزارت کار هم که بیشتر به امور اجتماعی مرتبط با کار و اشتغال می‌پردازد.
** بله ما دستگا‌ه‌های اجتماعی مختلفی امروز داریم که وظایف مشخصی را به عهده دارند اما یک مرجع نهایی که هماهنگ‌کننده باشد و سیاست‌های کلان اجتماعی را طراحی کند نداریم. همان‌طور که می‌فرمایید مثلاً در بحث فرهنگی، شورای عالی انقلاب فرهنگی را داریم، در سطح بعد از آن شورای فرهنگی عمومی کشور را داریم، در مسائل امنیتی، شورای امنیت کشور هست، حتی در سطح استان‌ها هم، کوچک شده اینها را داریم.‌‌
ولی در بحث اجتماعی در سطح کشور مرجع هماهنگ‌کننده و تصمیم‌گیرنده نداریم و به خاطر همین است که ما در مسائل اجتماعی با برخی اقدام‌های موازی روبه‌رو می‌شویم که اینها بعضاً می‌توانست تکراری و موازی نباشد و گاهی بعضی فعالیت‌هایی که می‌شود در تعارض با هم واقع می‌شوند یعنی می‌توانند جنبه استهلاکی هم داشته باشد البته در استان‌ها یک مکانیزم تعریف شده به اسم شورای اجتماعی استان که مصوبه هیأت‌ وزیران است وجود دارد، منتها پشتوانه قانونی ندارد بنابراین تصمیمات آنها خیلی جدی و قاطع نمی‌تواند باشد.
در سطح کشور هم نداریم، برای حل این مشکل اخیراً پیشنهاد تشکیل شورای اجتماعی کشور را به نحوی که دارای پشتوانه قانونی باشد مطرح کرده‌ایم که ان‌شاء‌الله در صورت تصویب این پیشنهاد فعالیت‌های اجتماعی از یک روند بالنده، پویا و اثربخش برخوردار خواهد شد.
* مشخص نبودن متولی امور اجتماعی در کشور موجب شده تا آسیب‌های اجتماعی کشور هم مورد بی‌اهمیتی و مهجور ماندن از بررسی و پیدا کردن راه‌حلی عملی قرار بگیرد. همان‌طور که چند ماه پیش هم یکی از عواقب آن را به چشم دیدیم که با ارائه آماری از آسیب‌های اجتماعی از سوی رئیس یک سازمان فرهنگی، در جاهایی که آمار به ضرر فلان وزارتخانه یا ارگان تمام می‌شد، آقایا پشت تریبون‌ها آمدند و به تکذیب یا تصریح پرداختند اما پس از مدتی آتش‌ها خوابید و باز هم مشخص نشد آمار حقیقی این معضلات و خطراتی را که نمی‌توان وجود و رشد روزافزون آنها را در جامعه منکر شد، چه بود و مسئول ارائه و بررسی این آمار کیست؟ آیا وزارت کشور نباید در این مهم جدی‌تر اقدام می‌کرد؟
** متاسفانه یکی از مشکلاتی که دامنگیر همه کشورهای در حال توسعه می‌باشد عدم شفافیت‌ آماری است. در اکثر زمینه‌ها این مشکلات را داریم به ویژه در عرصه مسائل اجتماعی که بیشتر هم هست، این برمی‌‌گردد به این که ما نهادهای رسمی و معتبر علمی برای بررسی و ارزش‌گذاری روی نظرسنجی‌ها و دستاوردهای آماری و انواع و اقسام فعالیت‌هایی که منجر به تولید آمار می‌شود نداریم. هر دستگاهی برای خودش یک آماری می‌گیرد و اعلام می‌کند، گاهی هم برای مهم جلوه دادن صحبت‌ها، اغراق‌گویی می‌شود. نتایج برخی از نظرسنجی‌های موردی تعمیم داده می‌شود.
مثلاً نتیجه نظرسنجی از یک دانشگاه را گاهی به عنوان این که دانشگاه‌های ما این‌طور هستند اعلام می‌کنند و در تعمیم دادن آن اغراق می‌کنند و غیرعلمی عمل می‌کنند. گاهی هم موضوع آمار شفاف و روشن نیست و در اعلام صحیح موضوع تحریف می‌شود. این مشکلات متاسفانه هست، راه‌حل قضیه هم این است که ما برای آمارهایی که جنبه رسمی دارد و می‌خواهد به عنوان مرجع استناد برای مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی مطرح شود، بایستی ما یک مرجع رسمی علمی برای ارزیابی اینها داشته باشیم و پس از تایید این مرجع، این آمار قابلیت ارائه و انتشار داشته باشد تا وقتی که این مرجع به وجود نیاید وضع همین است.
فعلاً خودمان را مسئول چنین بخشی نمی‌دانیم. مگر زمانی که شورای اجتماعی در سطح ملی راه‌اندازی شود و مسئولیت مشخصی هم قانوناً برای وزارت کشور معین شود که بتوان در دبیرخانه آن شورای اجتماعی، بخش آمار را راه‌اندازی کرد.
* چرا بخش آمار معاونت اجتماعی در وزارت کشور که با تمام بخش‌ها و دستگاه‌های دخیل در امور اجتماعی و از سوی دیگر با تمامی استانداری‌ها، شهرداری‌ها و شوراها در ارتباط است، وجود ندارد؟
** این که ما احساس کنیم یا مسئولیتی برای ما وجود داشته باشد که ما وظیفه جمع‌آوری کل اطلاعات و آمار اجتماعی، ارزش‌گذاری علمی و انتشاری داشته باشیم، این‌‌طور نیست و نه چنین وظیفه‌ای را احساس می‌کنیم و نه بر دوش ماست. اما بدیهی است که بالاخره چنین بخشی برای تهیه و ارزش‌گذاری آمار باید تاسیس شود اما این که مسئولیت آن بر‌‌عهده چه سازمان و نهادی باشد را دولت باید مشخص کند. ما در حال حاضر چنین وظیفه‌ای را متوجه خود نمی‌دانیم.
* حیطه اختیارات شورای اجتماعی تا چه حد با حیطه اختیارات شوراهای شهر مداخله پیدا می‌کند آیا در کنار هم می‌نشینند و عمل می‌کنند یا یکی ناظر بر دیگری است؟
** شورای اجتماعی در واژه شورا، اشتراک لفظی با شورای شهر دارد ولی از نظر محتوا خیلی متداخل نمی‌باشند. این شورا دارای شان سیاست‌گذاری و هماهنگ‌کنندگی در ارتباط با دستگاه‌هایی که وظیفه اجتماعی به عهده دارند است و از این جهت ارتباطی با شوراهای شهر و سایر شوراها ندارد. ولی شوراهای شهرها هم به لحاظ این که وظایف اجتماعی دارند می‌توانند مرتبط با این شورا باشند چون اینها هم دستگاهی هستند که بخشی از کارشان اجتماعی است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات