صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۴  ، 
کد خبر : ۲۳۱۶۴۷

غرق شدن سارکوزی در رویاهای مدیترانه‌ای


قاسم غفورى
«نیکلا سارکوزی» که ماه های پایانی ریاست جمهوری خود بر فرانسه را سپری می کند، زنجیره ای از تحرکات را در عرصه سیاست خارجی اجرا کرده و یا در دستور کار دارد. بررسی سیاست خارجی فرانسه نشان می دهد که در کنار بازیگری در سطح اروپا به نام ناجی و نجات بخش این قاره، سارکوزی تلاش کرده تا زنجیره ای از تحولات مشابه و یک دست را در منطقه ای خاص اجرایی سازد، به گونه ای که می توان آن را به زنجیری تشبیه کرد که وی به دنبال تکمیل حلقه های آن است. محور این بازیگر را مدیترانه تشکیل می دهد.
سارکوزی از همان ابتدای حضورش در کاخ الیزه رویای برتری فرانسه در مدیترانه را در سر داشت چنانکه در طرحی نو، ابتکار تشکیل اتحادیه مدیترانه ای با حضور کشورهای آفریقایی، کشورهای عربی، اروپایی در کنار رژیم صهیونیستی را مطرح و حتی چند نشست نیز به ریاست مصر برگزار کرد. هر چند این طرح به دلیل عدم همخوانی مجموعه تشکیل دهنده آن، به ویژه نارضایتی اکثر اعضا از عضویت رژیم صهیونیستی به ناکامی رسید، اما رویای مدیترانه ای سارکوزی همچنان ادامه یافته است. در این چارچوب فرانسه دو سیاست را محور قرار داده است: نخست، گرایش به توسعه مناسبات سیاسی، نظامی و اقتصادی با کشورهای این حوزه و دوم، ایجاد جنگ و ناامنی برای توجیه دخالت نظامی و سیاسی در امور داخلی این کشورها.
در این فرایند می توان به زنجیره ای از تحرکات فرانسه اشاره کرد. پس از سرنگونی «بن علی» در تونس، فرانسه نخستین کشوری بود که به دنبال حضور سیاسی و اقتصادی در این کشور برآمد به گونه ای که اکنون نیز به دنبال ساختار سازی سیاسی بوده و تلاش دارد تا به نحوی این کشور را در ردیف مستعمرات خود قرار دهد. در قبال مراکش نیز فرانسه توسعه همکاری نظامی را در دستور کار قرار داده، به گونه ای که منابع خبری از قراردادهای نظامی جدید میان طرفین و آموزش نیروهای مراکشی توسط فرانسه خبر داده اند. در مصر به عنوان یکی از ارکان اصلی قیام های مردمی، فرانسه زنجیره ای از ارتباطات را با طیف های مختلف برقرار کرده است. در حالی که پاریس در کنار شورای نظامی به عنوان رکن حافظ منافع غرب قرار دارد، در روابط با جریان های سیاسی حتی اخوان المسلمین نیز فعال بوده و به نوعی تلاش دارد تا جریان آینده مصر نگاهی مثبت به فرانسه داشته باشد. با توجه به نگاه منفی مردم مصر به غرب ، فرانسه تلاش دارد تا با رفتارهای آرام و غیرتحریک آمیز، شرایط را برای جلب رضایت مردمی از سیاست های خود فراهم آورد. مهم ترین فاز تحرکات فرانسه را در لیبی می توان مشاهده کرد. فرانسه که آینده ای برای خود در لیبی مشاهده نمی کرد، با بحرانی شدن شرایط داخلی این کشور، اصل حمله نظامی به لیبی را در دستور کار قرار داد. البته نه مانند افغانستان به نام مبارزه با تروریسم، بلکه به عنوان حمایت از مردم و در لوای ناتو. بررسی کارنامه لیبی نشان می دهد که فرانسه و انگلیس بیشترین نقش را در این جنگ داشته و اکنون نیز به دنبال بیشترین سهم از منابع نفتی و درآمدهای باز سازی این کشور هستند. این روند را در سفر سارکوزی به لیبی می توان مشاهده کرد که وی صراحتاً اعلام ترد فرانسه هرگز لیبی را رها نخواهد کرد و در کنار آن باقی خواهد ماند.
الجزایر و بهره گیری از سیاست تهدید با ادعای بازپس گیری فرزندان قذافی و نیز عدم حمایت این کشور از حامیان قذافی و حاکمان گذشته لیبی، از دیگر محورهای تحرکات مدیترانه ای سارکوزی بوده است. الجزایر که زمانی مستعمره فرانسه بود اکنون از چرخه فعالیت آن خارج شده، در حالی که فرانسه با تحرکاتی برای ایجاد فضای ناامنی درونی و نیز فشارهای خارجی به دنبال نفوذ در آن است. سوریه و لبنان دو قطب دیگر تحرکات مدیترانه ای فرانسه هستند. در قبال لبنان بهره گیری از جریان 14 مارس و فضای بحرانی و در قبال سوریه نیز حمایت از گروه های شبه نظامی و ایجاد جریان های مخالف دولت بشار اسد، رئیس جمهور، ارکان کاری فرانسه را تشکیل می دهد. در این قالب، منابع خبری از آموزش شبه نظامیان توسط فرانسه و درخواست پاریس برای ایجاد منطقه حائل امن، در مرز ترکیه و سوریه قرار داده اند تا شاید بتواند سناریوی لیبی با جنگ داخلی در سوریه را اجرایی سازد تا راهی برای ورود فرانسه با این کشور باشد.
با توجه به آنچه ذکر شد این سوال مطرح است که چرا فرانسه با این جدیت و سراسیمگی به دنبال سلطه بر مدیترانه می باشد؟ در پاسخ به این پرسش چند نکته قابل توجه است:
اول اینکه؛ سارکوزی در حوزه داخلی با مشکلات بسیاری مواجه است و امید دارد با بهره گیری از این توسعه طلبی و معرفی خود به عنوان ناپلئون جدید فرانسه، آرای مردمی را برای نجات 2012 کسب کند. همچنین از حمایت های خارجی و آنانی که با طرح های خود به آنها خدمت کرده برخوردار شود.
دوم آنکه فرانسه به دنبال تبدیل شدن به بازوی دیگر آمریکا است. تا در لوای آن، اهداف استعماری خود را پیگیری کند. روند تحولات نشان می دهد که فرانسه خط مقدم رفتاری آمریکا شده و واشنگتن در سایه آن، اهداف خود را اجرا می کند.
سوم، خدمت به صهیونیست ها و تأمین منافع آنها از اصول دیرینه سارکوزی است و تمام این تحولات نیز در این چارچوب است.
چهارم آنکه سارکوزی با خدمت به کشورهای عربی خاورمیانه و برخی کشورهای آفریقایی به دنبال کسب امتیاز از آنها است.
بر اساس آنچه ذکر شد می توان گفت که سارکوزی اکنون محور سیاست های خود را به سمت مدیترانه سوق داده و تلاش دارد تا از این طریق بتواند به منابع گسترده تری در عرصه بین الملل دست یابد. رویاهایی که شاید به غرق شدن سارکوزی در توهمات توسعه طلبانه منجر شود چنانکه وی پیش از این نیز به دنبال اتحادیه مدیترانه ای بود که با ناکامی همراه شد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات