صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۰ - ۰۸:۲۷  ، 
کد خبر : ۲۳۴۱۲۹

فمینیسم و ضرورت تبیین راهبردی حقوق زنان

شهاب زمانى مقدمه: عصر حاضر را علاوه بر عصر اطلاعات، زمانه داد و ستد فرهنگی میان تمدن ها نیز می گویند. در این میان تأثیرپذیری فرهنگ ها و تمدن ها از یکدیگر در شرایط یکسان و برابر صورت نمی گیرد. فرهنگ و تمدن غرب به دلیل برخورداری از گفتمان سلطه، داشتن اهرم های اقتصادی و سیطره انحصاری بر ابزارهای تبلیغی و فرهنگی نقش مهم و خطرناکی را در مدیریت فرهنگ جهانی ایفا می کند؛ به گونه ای که ترویج فرهنگ و آموزه های غربی در میان سایر فرهنگ ها از صورت تبادل فرهنگی خارج و در قالب تهاجم فرهنگی جلوه گر شده است. عناصر و آموزه های نظری و فرهنگی تمدن غرب دو دسته اند؛ یا مقتضای ذات مدرنیته و تمدن غربی اند که می توان به آرمان ها و بنیان های تفکر غرب نظیر لیبرالیسم، دموکراسی و سرمایه داری اشاره کرد، یا از پیامدها و نتایج این تمدن هستند که حاکمیت همین عناصر بنیانی گاه منجر به واکنش ها و اعتراضاتی شده و خلق و ابداع آموزه ها و مکاتب جدیدی را هم در پی داشته است که در دسته دوم جای می گیرند. از جمله مهم ترین آموزه های بخش دوم می توان به اندیشه ها و مکاتبی چون مارکسیسم و فمینیسم اشاره کرد.

ضرورت تبیین راهبردی حقوق زنان
جنبش یا به عبارتی مکتب فمینیسم اگرچه در اعتراض به مدرنیته و تضییع حقوق سیاسی و اجتماعی «زنان» با نگاه جنسیتی و رویکرد نقادانه به وجود آمد، اما به تدریج در کلیت جامعه مدرن غرب هضم و به مانع و معضلی جدید در دستیابی زنان به حقوق خود تبدیل شد. امروزه دیگر فمینیسم تنها یک عقیده و نظر نیست که در رگ و پوست هواداران خود نفوذ کرده و در برابر دیدگان آنها پرده ای افکنده باشد، بلکه مضاف بر آن، به مکتب و حرکتی همه جانبه تبدیل شده است که فلسفه، هنر، روانشناسی، ادبیات، اقتصاد، جامعه شناسی و قدرت و سیاست را هم تحت تأثیر خود قرار داده است.
اگر چه به برکت حاکمیت تفکر دینی و نظام اسلامی در ایران، نوعی مصونیت نسبی در برابر آموزه های غربی شکل گرفته است، با این حال به دلیل ناتوانی های نظام سلطه در مواجهه مستقیم با انقلاب اسلامی، شاهد تمرکز آنها بر عرصه های تهاجم فرهنگی بر دارایی ها و مزیت های نرم افزارانه جمهوری اسلامی و به تبع آن رسوخ و تأثیرگذاری تدریجی و بطئی و گاه پنهانی برخی آموزه ها و مکاتب غربی از جمله فمینیسم هستیم. چه بسا اختصاص سومین نشست اندیشه های راهبردی نظام اسلامی(14/10/1390) در حضور مقام معظم رهبری به موضوع «زن» و تبیین ابعاد و مختصات نگاه اسلامی نظام به این موضوع، تلنگری به اذهان بیدار و مسئول برای برخورد هوشمندانه در مقابل این تلاش های تدریجی تأثیرگذار در این حوزه باشد. امام خامنه ای(مدظله العالی) در سومین نشست اندیشه های راهبردی با تأکید بر اینکه مسئله زن و خانواده از مسائل درجه یک کشور است، نگاه غرب به زن را گمراهی و ضلالتی عمیق و بزرگ ترین اهانت و ضربه به کرامت زن برشمردند و ضمن تبیین علل ضرورت توجه کامل به مقوله زن در شرایط کنونی تأکید کردند: «نظریه پردازی و گفتمان سازی در این زمینه، نیازی حقیقی است که باید مورد توجه روحانیون و اندیشمندان و صاحب نظران حوزه و دانشگاه قرار گیرد که البته نقش رسانه ها نیز در زمینه گفتمان سازی، بسیار مهم است.» ایشان سرمایه گذاری پژوهشی و پرهیز از انفعال در «بررسی و نقد نظریات رایج دنیا در باب زن و خانواده» را دو پیش شرط نظریه پردازی در این زمینه دانستند.
از این رو بنا داریم در چند شماره آتی ابعاد و زوایای مختلف مکتب فمینیسم را بررسی و با رهیافتی مقایسه ای و در حد توان، نگاه متعالی اسلام به زن را واکاوی و تبیین کنیم.
واژه‌شناسی فمینیسم
واژه فمینیسم (Feminism) از لحاظ لغوی از ریشه (feminine) که واژه ای فرانسوی و به معنای زنانه، زن آسا، مادینه و مونث می باشد، أخذ شده است. البته اصل ریشه لاتینی آن (femina) به مفهوم جنس زن بوده است که در قرن نوزدهم برای توصیف زنانه شدن بدن مرد یا توصیف زنانی که خصوصیات مردانه داشته اند؛ استفاده می شده است، اما در قرن بیستم این مفهوم تغییر کرد و از آن به بعد به جنبش فکری یا نظریه ای گفته می شود که معتقد است زنان به علت جنس خود در طول تاریخ به فرودستی کشیده شده اند و تحت تبعیض های گوناگون قرار گرفته اند. بنابراین فمینیسم از حیث اصطلاحی، باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زن و مرد است. فمینیسم مباحثه ای است که از جنبش ها، نظریه ها و فلسفه های گوناگون تشکیل شده است که در ارتباط با تبعیض جنسیتی هستند و از برابری حقوق زنان دفاع کرده و برای حقوق زنان و مسائل زنان مبارزه می کند. واژه فمینیسم را نخستین بار «شارل فوریه»، سوسیالیست قرن نوزدهم برای دفاع از جنبش حقوق زنان به کار برد.
بنابراین، فمینیسم در دو معنای قریب به هم در زبان انگلیسی به کار می رود؛ در معنای نخست فمینیسم عبارت است از: نظریه ای که معتقد است زنان باید به فرصت ها و امکانات مساوی با مردان در تمامی جنبه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دست پیدا کنند. در زبان فارسی معادل هایی از قبیل «زن گرایی»، «زن باوری»، «زن وری»، «زنانه نگری» و «زن آزادخواهی» برای این استعمال از لفظ فمینیسم ذکر شده است.
معنای دیگر برای واژه فمینیسم این است که این لفظ بر جنبش های اجتماعی ای اطلاق می شود که تلاش می کنند تا اعتقاد و باور فوق - که در معنای نخست ذکر شد - را نهادینه کنند. در زبان فارسی معادل این معنا از فمینیست واژه «نهضت زنان» و یا «نهضت آزادی زنان» قرار داده می شود.
در راستای دیرینه شناسی فمینیسم، می توان به نشانه های زیادی در تاریخ به ویژه قرون وسطی در اروپا اشاره کرد، اما این طرز تفکر به عنوان جنبشی فکری که بر مبارزه برای برابری حقوق زن و مرد متمرکز شده، جریانی ویژه سده 19 در غرب بوده است که اکنون نیز ادامه دارد و اغلب دارای گرایشات افراطی است. در طی یک قرن و نیم، جنبش رو به رشد زنان هدف خود را تغییر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مبتنی بر تبعیض جنسیتی علیه زنان قرار داده است. «ژرژ سان» نویسنده زن فرانسوی با نام اصلی «آماندین دودوا» از بنیانگذاران آن است و(MLF) (جنبش آزادی زنان) از مشهورترین سازمان های این نهضت در اروپا است.
فمینیسم را مبتنی بر سیر تطوری آن می توان در چند مرحله و به اصطلاح موج مورد مطالعه قرار داد. فمینیست های اولیه را به اصطلاح «موج اول» می نامند. نهضت های حق طلبانه زنان تا سال 1960 جزء موج اول هستند. اولین آثار زنان در این موج از نقش محدود زنان انتقاد می کنند، بدون اینکه لزوماً به وضعیت نامساعد آنان اشاره کرده و یا مردان را از این بابت سرزنش کنند. امواج دیگر فمینیستی را در شماره های بعد به صورت کامل ذکر خواهیم کرد.
تنوع آرا و افکار و گرایش های گوناگون فکری که میان فمینیست ها وجود دارد ما را بر آن می دارد که از انواع فمینیسم سخن به میان بیاوریم، اما با این حال می توان گفت تقریباً تمام نحله های فمینیستی خصوصاً یک وجه مشترک مبنایی با هم دارند و آن، این است که در آبشخور اندیشه «اومانیسم» به همدیگر می رسند. همچنین دو مولفه اساسی وجود دارد که همه فمینیست ها بر آن اتفاق دارند: اول آنکه زنان تحت ظلم و تبعیض قرار گرفته اند و این ظلم و تبعیض ریشه در جنسیت آنها دارد (در واقع فمینیسم به مسائلی می پردازد که تحت عنوان زن بودن، برای زنان به وجود آمد، نه تحت عناوین دیگر، همچون سیاه بودن و یا شرقی بودن و...)؛ دوم آنکه این ظلم و تبعیض اصالت ندارد و باید از بین برود. پس می توان ادعا کرد هر نهضت و جریان فکری که دارای دو ویژگی فوق است، یک نهضت و جریان فمینیستی است. به عبارتی این جریان در تمام اشکال آن بر مبنای تفکرات اومانیستی، «خانواده هسته ای» را که بر مدیریت و سرپرستی مرد تأکید دارد، مورد حمله قرار می دهد و خواهان برچیده شدن تمام اختلاف های جنسی در فرصت ها، حقوق و امکانات و ... است. در شماره های آتی درباره موارد گفته شده بیشتر صحبت خواهیم کرد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات