* جمعیت فدائیان اسلام پس از سه دهه فعالیت خود را در عرصه سیاسی و فرهنگی از سر گرفت، به عنوان یکی از اعضای مؤسس این جمعیت بفرمایید چه ضرورتی به وجود آمد که این گروه پس از گذشت سالهای بسیار به صحنه سیاسی برگشت؟
** بسمالله الرحمن الرحیم. ضرورت برای یک دسته و گروه خاص نیست. ضرورت شاید به معنای تولد جدید نیست، برای هر کسی در مسئله دین و پیروی از مکتبش این واژه «ضرورت» همیشه وجود دارد و جزء لاینفک موضوع است. رسول گرامی اسلام (ص) میفرماید: کسی که صبح کند و همت نگمارد، (به حال کسی) این شخص مسلم نیست. «من سمع رجلاً منادی یا للمسلمین و لم یجبه فلیس بمسلم» کسی صدا میزند مسلمانان به دادم برسید، هر کسی جواب ندهد و بیتفاوت باشد، او مسلمان نیست. بنابراین و بر مبنای فرمایش آقا امیرالمؤمنین «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته». هر کدام از شما مسئول هستید و درباره افرادی که به سخن شما گوش میدهند بازخواست خواهید شد. ما باید در هر موقعیتی احساس وظیفه کنیم و به فرموده حضرت امام (ره) ما مأمور به انجام وظیفه هستیم، نتیجه آن دست خداست.
احساس وظیفه جمعیت فدائیان اسلام را بعد از سالها به حرکت وا داشت البته در طول این مدت این جمعیت ساکن نبوده است که بخواهد مجدداً حرکت کند و سکوت را بشکند. منتها چون تابع قانون مملکت بودهایم (همگی باید مطابق قانون عمل کنند) این رویکرد را اتخاذ کردهایم. ما در هر آب و خاکی باشیم آن آب و خاک حرمت دارد و قانون آنجا باید مورد احترام و اهتمام قرار گیرد. به فرموده حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری باید در مسیر و جهتی حرکت کنیم که احقاق
از همان جنبه به سن تکلیف رسیدن فرزندان، موضعگیری مجتبی ربطی به خانواده واحدی ندارد و به خود وی ارتباط دارد اما نظام خلقت این را انکار نمیکند که مجتبی بچه من است و رابطه وی با من فرزند و پدری است. من امر به معروف و نهی از منکر را مطابق آنچه بزرگان فرمودهاند انجام میدهم حالا ممکن است طرف گوش شنوا نداشته باشد و آن مطلب را نشنود. من ملزم نیستم که برای او ایجاد تکلیف کنم. خوش به حال بچهای که از پدرش حرف شنوی داشته باشد. میگویند صدها فکر در دل صاحبخانه است اما یک فکر از آن صد فکر در دل مهمان نیست
حق به وجود بیاید و اعضای فدائیان اسلام طالب این است که در این مسیر گام بردارد و نظام و مسئولیتی که خالصانه در جهت تحقق اهداف الهی و اسلامی حرکت میکند را یاری کند آن هم به نوبه و اندازه خود.
ما حرکت میکنیم در این جهت هر چند که سطح ما نازل و پایین باشد و آنقدر که دست پیرمرد یا پیرزنی را بگیریم و از جوی آبی رد کنیم. بنابراین حرکت فدائیان اسلام حدود ۶۶ سال است که شکل گرفته و حرکتی تازه و امروزی نیست. حضور سردار شهید عالیقدر نواب صفوی (که زود است امثال ما سطح ایشان را درک کند و زود است که عقل بتواند کم و کیف موقعیت ایشان را درک کند مگر بزرگانی نظیر مقام معظم رهبری و مراجع عالیقدر) در شصت و چند سال پیش موجب آغاز فعالیت این جریان شد و تا به امروز این جریان ادامه داشته است.
شهید نواب صفوی بارقه امید فراوانی را در دل مسلمانان ایجاد کرد و بسیاری از اهداف عالی خود در آن زمان را جامه عمل پوشاند. مولا امام حسین (ع) میفرمایند: «ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون یوم المعاد کونوا احراراً فی دنیاکم» که تأکید ایشان آزادی و آزادگی در زندگی است یا از نظر دیگر بخواهیم به موضوع نگاه کنیم سر سلسله مردم آزاد حسین (ع) است/ آن کس که در این ره سر و جان داد حسین است / درسی به بشر داد که تعلیم الهی است / درسش عملی بود نه کتبی نه شفاهی.
امام بزرگوار ما هم بدون اتصال به شخص یا گروهی و با قدرت لایزال الهی حرکت کرد و موفق هم شد. مرحوم نواب صفوی هم سال ۱۳۲۴ در سن ۲۱ سالگی حرکت کرد: در زمانی که اختناق و اوضاع بد آزادی بیان حاکم بود، فعالیت کرد و سرانجام هم به هدف والای خود که همان شهادت بود، رسید. فعالیت فدائیان اسلام امروز ادامه فعالیت آن بزرگوار در زمان طاغوت و شاهنشاهی و مبارزه با بیگانگان و توطئهگران و دشمنان حکومت اسلامی است.
* علت اصلی حرکت نو این جمعیت در شرایط کنونی چه بوده است؟
** شما ببینید در حال حاضر فشار زیادی از داخل و بیرون علیه نظام اسلامی و دلسوزان انقلاب اسلامی وجود دارد. دشمنان بیرونی که سیو چند سال است علیه کشورمان توطئه چینی میکنند و به هر حربهای متوسل میشوند تا به نظام مقدس جمهوری اسلامی کشورمان ضربه بزنند امروز هم دست به دسیسههای گوناگونی زدهاند تا کشور ما را به آن سمتی که خود میخواهند منحرف کنند. همه دشمنان بیرونی و داخلی امروز کمر همت بستهاند تا به جمهوری اسلامی ایران ضربه بزنند. ما هم براساس این شرایط تصمیم گرفتهایم به دفاع و حمایت از نظام و این آب و خاک مثل همیشه و پررنگتر از گذشته بپردازیم. ما جزئی از کل هستیم. برای آتشی که دشمنان درست کردهاند آبهای زیادی لازم است که جز با حضور متحدالشکل امکانپذیر نیست. تهدیدات نظامی، تحریمهای بینالمللی، سیاسی، اقتصادی و غائلهآفرینی و توطئه چینی بیرونیها و خارجیها ما را بر آن داشته است که امروز در صحنه حضور پیدا کنیم.
* چه شرایطی در داخل، جمعیت فدائیان اسلام را ترغیب به حضور در عرصه سیاسی کشور کرد؟
** قطعاً همانطور که عرض کردم شرایط داخلی هم در تصمیمگیری ما مؤثر بوده است. ما در داخل مو به مو و خط به خط فرمودههای رهبر معظم انقلاب را مدنظر و نصبالعین قرار داده و میدهیم. ما به هیچ معیار و اصولی غیر از آن چیزی که ایشان میفرمایند پایبند و علاقهمند نیستیم. اعتقاد بنده این است خلف صالح حضرت امام (ره)، مقام معظم رهبری است که به جز ایشان کسی نمیتواند کشتی انقلاب را به سر مقصد مقصود برساند. در سال ۱۳۴۲ من این آیه را راجع به حضرت امام (ره) میخواندم؛ «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی علمه شدید القوی.... محمد (ص) هرگز از (پیش خود) و از روی هوای نفس سخن نمیگوید. آنچه میگوید جز وحی که (از جانب خداوند) بر او نازل شده نیست. آن کس که قدرت عظیمی دارد (جبرئیل امین) او را تعلیم داده است.»
آن زمان را که بیست و چند سالم بوده است گفتهام نه الان. در اواخر دهه ۶۰ مقام معظم رهبری فرمودند که این انقلاب بینام خمینی در هیچ جا شناخته شده نیست و زمانی هم که بنده عملکرد و گفتار و رفتار ایشان را دیدم به یاد همان منش و جایگاه و عملکرد حضرت امام (ره) افتادم. این فرموده مقام معظم رهبری سند محکمی است که ما بدانیم ایشان رهرو و جانشین واقعی و یگانه حضرت امام (ره) است. ایشان صداقت، شهامت، درایت و توانایی را به حد اعلی رسانده است و این مطالب را بنده در برهههای زمانی مختلف و در هر محفل و مجلسی گفتهام.
* شما در مصاحبهای گفته بودید که مقام معظم رهبری را از دوران طلبگی شناختهاید؟
** بنده خوب است به یک نقطه ضعف اقرار کنم و آن اینکه در آن زمان بنده با همه جرئت شوخی را به خودم میدادم به جز مقام معظم رهبری. من جرئت شوخی کردن با ایشان را نداشتم، آن هم به خاطر ابهتی که داشت، (خدا میداند). ایشان ۵۷ روز هم از بنده سناً کوچکترند. ایشان متولد ۲۴ تیر ماه سال ۱۳۱۸ است، من متولد ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۱۹ هستم. زمانی هم که خدمت ایشان شرفیاب میشوم مورد عنایت ایشان قرار میگیرم. شهید نواب سال ۱۳۳۲ آمدند مدرسه نواب مشهد مقدس در آنجا به مقام معظم رهبری که حضور داشتند یک نصفه لیوان شربت آبلیمو رسید. خدا رحمت کند مرحوم میردامادی را (که از فعالان جمعیت فدائیان اسلام در آن دوره بود) رو به مقام معظم رهبری کردند و گفتند شما شهید زنده هستید. بعد از سال ۶۴ که خدمت ایشان بعد از مجروح شدن دست ایشان رسیدیم هم همین موضوع عنوان شد. خیلی باید بگردیم تا بتوانیم شبیه شهید نواب پیدا کنیم، اما در عین حال مقام معظم رهبری یک فرد بینظیر و فوقالعاده است که نمیتوان به راحتی مثل ایشان را پیدا کرد.
همان جملهای که اول عرایضم عرض کردم همانطور که من در مورد خانه خود و اهل خانه مسئولیت دارم همانطور که در کوچه، شهر و کشور هم مسئولیت وظیفه دارم. ما به عنوان مخلوق خداوند نباید بیتفاوت نسبت به شرایط جامعه و کشور و نظام باشیم و هر لحظه و در هر موقعیتی باید از کشور و نظام و حکومت اسلامی دفاع کنیم.
* تصمیم اعضای مؤسس جمعیت فدائیان اسلام برای از سر گرفتن فعالیتهای حزب به چه زمانی برمیگردد؟
** به ماهها قبل برمیگردد. ما چندین جلسه با دوستانی نظیر عبدخدایی تشکیل دادیم و ضرورت و الزامات این حرکت را مورد بررسی قرار داده بودیم. ایشان پیشکسوت و مغز متفکر فدائیان اسلام و یک ضبط صوت کامل هستند چرا که حافظهای دقیق و فوقالعاده دارند. همه دلسوزان و مؤمنان الان باید کمر همت را ببندند و از این آب و خاک و نظام دفاع کنند و به قول معروف «همه باید گیوهها را برکشند.» ما در زمانی قرار گرفتهایم که بسیاری از چهرهها که به ظاهر موجه و معتقد هستند به دشمنی و کارشکنی علیه نظام روی آوردهاند. «ظاهر چون بوذر و سلمان بود/ باطنش همچون ابوسفیان بود». به فرموده امیرالمومنین این دنیا مثل ماری خوش خط و خال است که ما نباید فریب آن را بخوریم و باید به وظایفی بپردازیم که خدا و رسولش از ما انتظار و توقع دارند.
* جمعیت فدائیان اسلام را میتوان یک تشکل اصولگرا نامید؟
** ما وقتی میبینیم شخصیت بزرگواری مثل آیتالله مهدویکنی در یک نقطه حرکت میکند به خودمان اجازه این را نمیدهیم که تردید بکنیم شاید یکصدم درصد ایشان اشتباه کنند. ایشان حساب شده و طبق عقل و درایت جلو آمده است و روی حساب شدههای ایشان ما حساب میکنیم و عمل میکنیم و گفتههای ایشان برای ما نصبالعین است. عنب، اوزوم و انگور همه یکی است و منظور بنده هم واضح است که ما (جمعیت فدائیان) قرار است بر چه اساس و اصولی حرکت کنیم.
* چرا جمعیت فدائیان اسلام در بیانیه آغاز مجدد فعالیت خود تنها به جریان انحرافی هشدار داده بود و به جریان فتنه چنین هشداری را نداده بود؟
** یکی از دوستان، خداوند رحمتشان کند میگفت اگر حضرت امام(ره) یک چوب بگذارد، من از آن چوب تبعیت و اطاعت میکنم. تمام گروهها و شخصیتهایی که به نوعی مقابل حضرت امام(ره) و خلف صالح ایشان ایستادگی، مقاومت و مخالفت میکنند. ما با آنها مخالف هستیم و به آنها هم هشدار میدهیم. جمعیت فدائیان اسلام همانگونه که زمانی به امثال کسرویها هشدار داد، به جریانات مخالف گفتمان امام و نظام هم مثل جریان انحرافی هشدار میدهد، فرزندان اسلام آنچنان سیلی به شما میزنند که تاریخ فراموش نکند و با تمام توان در مقابل این انحراف ما خواهیم ایستاد. تمام فعالیت جمعیت فدائیان منحصر در اراده الهی آقای خامنهای (حفظهالله) میشود. ما راهمان مطابق با راه و حرکت معظمله است.
* پسر شما مدتی است در ایالات متحده امریکا زندگی میکند و در رسانههای فارسیزبان کشورهای بیگانه مواضعی را اعلام میکند، نظری در اینباره ندارید؟
** امروز در داخل ماشین به خانمم گفتم که اگر تخم چشم من با مقام معظم رهبری دشمنی بکند از این تخم چشم زده میشوم. ایشان(مقام معظم رهبری) خیلی پاک و صادق است و خیلی بزرگتر از من، باید از ایشان تعریف کند. من در آن حد نیستم که از ایشان و خصوصیات و ویژگیهای ایشان تعریف و تمجید کنم، ایشان خیلی والا و بزرگوارند (این را یک زمان خدمت یکی از مراجع بزرگوار قم عرض کردم). آن مرجع بزرگوار بعد از چند وقت که با هم ملاقات داشتیم به بنده رو کرد و گفت واقعاً همینطور است. ایشان یکی از همقطارها و همدرسهای حضرت امام(ره) بود و چنین کسی میتوانست جانشین بحق حضرت امام(ره) باشد (حجره ایشان در مدرسه دارالشفا کنار حجره حضرت امام(ره) بود). تمام عرایض بنده در این جمله که «ایشان خلف صالح، حضرت امام(ره) است» خلاصه میشود. یعنی بنده معتقدم ذرهالمثقالی ایشان تخطی یا کند یا تندروی از راه امام(ره) ندارد. آنهایی که اهل منطق و استدلال و برهان هستند این برایشان جا افتاده است. اگر مسئولان مملکت ما مو به مو فرمایشات ایشان را اجرا کنند تمام مشکلات مملکت ما حل خواهد شد.
من مطلبی بابت سؤال شما عرض کنم و آن اینکه پسر بنده شبی که به سن تکلیف رسیده تمام وظایف دینی، انسانی و اخلاقی را برای چندمین بار به او گوشزد میکردم بعد از تکلیف کاری به او ندارم. تذکر با کارداشتن دو موضوع جدای از هم است، من یک موقع به فرزندم اشراف دارم یک موقع نظارهگر رفتار او هستم، من به فرزندم اشراف دارم اما به خودم اجازه نمیدهم مو به مو رفتار و حرکات او را بررسی کنم.
* مجتبی با شما در تماس است؟
** بله، چند وقتی یکبار تماس میگیرد.
* زمانی که به شما زنگ میزند، به وی چه میگویید؟
** اگر زمانی تماس بگیرد که من در خانه باشم کلیات را به او میگویم و همیشه به او میگویم در سایه حریم اسلام دعایت میکنم.
* زمانی که وی قبل از فتنه ۸۸ به فعالیتهای انتخاباتی به سود کاندیدای جریان فتنه روی آورده بود به او تذکراتی دادید؟
** من آن زمان هم به او کلیات را گفتم. مثلاً اگر خواستم به او بگویم دلبستگی به این ساعت مچی عاقلانه نیست این را مستقیم به او نگفتم بلکه گفتم پسرم به ظواهر دنیا و مادیات و وسایلی که انسان را از خدا دور میکند و علاقه و دلبستگی نشان نده. «العاقل یکفیه العشاره». بنده همیشه طوری با ایشان برخورد کردهام که حریم بین فرزند و پدر حفظ شود و خدشهای به آن وارد نشود. اسلام و عقل به ما این را حکم میکند که کلیات را بگوییم.
* پس شما از وضعیت پسرتان راضی نیستید؟
** من الان حضوری نمیتوانم ایشان را ببینم که تذکرات حضوری و لازم را به ایشان بدهم. وقتی تلفن بزند (من اصلاً به او زنگ نمیزنم و فقط خودش زنگ میزند) تذکرات جهاد اخلاقی، اسلامی با این تعبیر که «مجتبیجان خودت بهتر از من میدانی و آگاهتر از من هستی ولی از باب تذکر به تو میگویم ما باید در سایه دین و در سایه قرآن باشیم و فرامین اسلام را نصبالعین خودمان قرار بدهیم و در این رهگذر میتوانیم راه را از چاه پیدا کنیم، به او میدهم.»
* شما صراحتاً نفرمودید که از عملکرد و نوع فعالیت ایشان در رسانههای بیگانه که هدفی جز تخریب و هجمه به نظام جمهوری اسلامی ندارند، راضی نیستید، چرا؟
** پسر نوح هم اشتباه کرد و نباید اشتباه او را به پای پدر بنویسیم. هابیل و قابیل هم از یک پدر هستند و از یک مادر اما قابیل، هابیل را از بین میبرد و این کار او را نباید به پدر و مادر نسبت بدهیم. به فرموده حضرت امیر(ع): «حب الشیء یعمی و یصم» گاهی عشق ورزیدن و دوست داشتن چیزی انسان را کر و کور میکند. ممکن است مجتبی علاقهای به چیزی داشته باشد و هرچقدر بنده سواد و توانایی داشته باشم در آن جهت موضوع را لمس نکنم و او هر چند سطح پایینتر از من سواد داشته باشد آن را لمس کند.
* پسرتان هرازچندگاهی در رسانههای غربی صراحتاً مواضعی علیه نظام و مسئولان کشور اعلام میکند، شما از این موضوع مطلعید؟
** بنده متوجه این قضیه به این شکل نبودهام، اگر اینطور باشد وظیفه بنده است که به او تذکر بدهم. پدری در خانه هست و تصمیم و اراده دارد که خود و فرزندانش درست مسیر را انتخاب کنند و جز راه حق راه دیگری نروند اما بعضی از فرزندانش این راه را انتخاب نمیکنند و این دلیل خراب بودن خانه نیست. من تذکرات را به اندازه کافی و کامل دادهام و این به اندازه توان من بوده است هر وقت هم مجتبی تلفن کند باز هم به او تذکرات لازم را میدهم. بنده تلویزیون را در حد اخبار روزانه نگاه میکنم و بسیاری از شبکهها و اتفاقات را پیگیری نمیکنم و نمیبینم. باز هم عرض میکنم که تکلیف من است که به فرزندانم خصوصیات و بایدها و نبایدها را بگویم و از آن به بعد آنها خود مکلف به انجام تکلیف هستند.
* پس شما موافق فعالیت و مواضع پسرتان نیستید؟
** از همان جنبه به سن تکلیف رسیدن فرزندان، موضعگیری و رفتار او ربطی به خانواده واحدی ندارد و به خود وی ارتباط دارد اما نظام خلقت این را انکار نمیکند که مجتبی بچه من است و رابطه وی با من فرزند و پدری است. من امر به معروف و نهی از منکر را مطابق آنچه بزرگان فرمودهاند انجام میدهم حالا ممکن است طرف گوش شنوا نداشته باشد و آن مطلب را نشنود.
تمام موضعگیری وی به خودش ارتباط دارد و من ملزم نیستم که برایش ایجاد تکلیف کنم. خوش به حال بچهای که از پدرش حرفشنوی داشته باشد. میگویند صدها فکر در دل صاحبخانه است اما یک فکر از آن صد فکر در دل مهمان نیست.