تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۵۰  ، 
کد خبر : ۲۳۴۶۰۸

استکبارستیزی در گفتمان امام خمینی(ره) (بخش چهارم)


 مهدی سعیدی
ب- مخالفین و معارضان دکترین استکبارستیزی حضرت امام(ره)
در طول نیم قرن نهضت اسلامی ملت ایران از 15خرداد 42 تاکنون که دکترین استکبارستیزی حضرت امام(ره) به تدریج شکل گرفت و گسترش یافت، جریانهای سیاسی مختلفی به مخالفت با آن قدعلم کردند که هریک به نوعی تلاش داشتند تا از گسترش و نفوذ اندیشه حضرت امام(ره) جلوگیری کنند. این جریانها را از یک منظر می توان به سه دسته تقسیم نمود: مدعیان دروغین استکبارستیزی، مخالفین مبارزه، تجدیدنظرطلبان در مبارزه
1- مدعیان دروغین استکبارستیزی
در بین نیروهای سیاسی دهه های اخیر، جریانهای دیگری نیز بودند که علی رغم مخالفت باجریان خط امام، خود را پیشقراول و سردمدار مبارزه با استکبارجهانی و امپریالیسم بین الملل معرفی می کردند. در راس این گروههای سیاسی در ایران که در مجموع جزو اردوگاه چپ مارکسیستی - مائوئیستی، محسوب می شدند، می توان به سازمان مجاهدین خلق(منافقین) و چریکهای فدایی خلق اشاره کرد که در دهه 50 و ابتدای دهه60، مواضعی سوپرانقلابی داشته و شعارهایی تندعلیه اردوگاه غرب و در راس آن آمریکا سر داده بودند.
این جریان حتی تا بدان جا پیش می رفت که نهضت اسلامی ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) را حرکتی ارتجاعی و برخاسته از اردوگاه امپریالیسم معرفی می کرد که تنها به ظاهر مدعی مبارزه با استکبار است.
این گروهها متاثر از اندیشه های مارکسیستی به ظاهر در تلاش بودند تا به قول خود برای آزادی طبقات محروم کارگر (پرولتاریا) از بند اسارت سرمایه داران و سرمایه داری اقدام کنند، و خود را بزرگ ترین مبارزان علیه امپریالیسم معرفی می کردند.
مهم ترین تفاوت و زاویه این مدعیان مبارزه با استکبارجهانی با گفتمان حضرت امام(ره) را باید در ماهیت مبارزه جست وجو کرد. همانطور که گفته شد در نگاه حضرت امام(ره) مبارزه خاستگاه الهی داشته و مبتنی بر آموزههای اسلامی تداوم می یابد. اما اهداف مبارزه نزد جریانهای چپ اهدافی مادی و دنیوی بوده و مبتنی بر منافع تعریف شده بود. که یکی از نتایج آن محوریت یافتن اصل «هدف وسیله را توجیه می کند» بود.مبتنی بر این اصل تنها هدف مقدس بوده و برای رسیدن به هدف می توان از هر ابزاری استفاده کرد. و همین اندیشه انحرافی بود که آنها را در به خدمت گرفتن روشهای کثیف و غیرانسانی آزادگذاشته بود.
خیلی زود مشخص شد که مبارزه با امپریالیسم جهانی نیز تنها وسیله ای برای رسیدن به اهداف بزرگ منفعت طلبی و قدرت طلبی این جریان بوده که متناسب با شرایط و مقطع زمانی انتخاب شده بود، و با تغییر شرایط و مبتنی بر اصل فرصت طلبانه «هدف وسیله را توجیه می کند»، این شیوه و ابزارکنار گذاشته شد و این بار منفعت در آن بود که به آغوش امپریالیسم بین الملل رفته و از قلب تمدن غرب و با حمایت همه جانبه سران استکبار جهانی به مبارزه علیه انقلاب اسلامی ادامه دهند.
در مورد جایگاه و پیوند امروزین منافقین با سیاستمداران کاخ سفید همین بس که اغلب گروه های 30 گانه تروریستی دفتری در آمریکا ندارند و در این بین، سازمان یک استثناست که دفتر نمایندگی رسمی آن در ساختمان باشگاه مطبوعات در خیابان 14 واشنگتن دی.سی. است.1
«تریتا پارسی» رئیس «شورای ملی آمریکایی های ایرانی تبار» در مورد نفوذ منافقین در کنگره آمریکا می نویسد: «در طول زندگی ده ساله ام در واشنگتن، هرگز ندیدم که نمایندگان القاعده در راهروهای کنگره امریکا رژه بروند. هرگز ندیدم که حماس مراسمی در کنگره آمریکا برگزار کند و هرگز ندیدم که سیاستمداران امریکایی در کارزار یک گروه جهادی اسلامی مشارکت کنند، اما مجاهدین خلق، سازمانی که دست هایش آلوده به خون ایرانی ها و آمریکایی ها است، با وجود قرار گرفتن در فهرست سازمان های تروریست بین المللی دولت امریکا، آزادانه تمام این کار ها را در پایتخت ایالات متحده انجام می دهد.»2
آخرین اقدام حمایتی غرب از منافقین را می توان تلاش دولت آمریکا برای خارج کردن نام گروهک منافقین از فهرست سازمانهای تروریستی و معرفی آن به عنوان «اپوزیسیون اصلی جمهوری اسلامی» دانست. پیش از این انگلیس، در سال 2008 و اتحادیه اروپا در سال 2009، نام این گروهک را از فهرست سازمان های تروریستی خود خارج کرده بودند. 3

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات