تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۷:۰۰  ، 
کد خبر : ۲۳۴۶۷۷

استکبارستیزی در گفتمان امام خمینی(ره) (بخش پنجم)


مهدی سعیدی
3- تجدیدنظرطلبان در مبارزه
دسته سوم از طرفداران غرب و مخالفین دکترین «استکبار ستیزی»، کسانی بودند که از ابتدا جزو مخالفین نبودند، بلکه بالعکس از حامیان و موافقان استکبارستیزی به حساب می آمدند. بخشی از ایشان خود جزو کسانی بودندکه روزگاری نه چندان دور ازدیوارهای سفارت آمریکا بالا رفته و خود را صاحبان حماسه انقلاب دوم می دانستند. اما سیر تغییرات و تحولات این جریان به نحوی شکل گرفت، که این جریان به تدریج دچار استحاله شده و به صف مخالفین دکترین استکبارستیزی پیوستند. این دگردیسی عوامل متعددی داشت که مهم ترین آن عبارت بودند از:
3-1- ساده لوحان: بخشی از کسانی که تا دیروز آمریکا را به عنوان دشمن بزرگ جمهوری اسلامی می دانستند، و امروز به صف حامیان مذاکره و ارتباط در آمده اند، ساده لوحان ناآشنا با سیاستی هستند که تحت تاثیر القائات دیگر جریانهای حامی غرب و تبلیغات رسانه استکبارجهانی قرار گرفته و ناشیانه و ناآگاهانه دم از برقراری ارتباط می زنند. این ساده لوحان را اغلب در میان توده ها و عوام مردم باید جست وجو کرد، هرچند گاه برخی از به ظاهر خواص نیز همچنان همان تعابیر عوام گونه را به کار می گیرند. نداشتن تحلیل درست از مسایل سیاسی و تحولات بین المللی آنها را به عدول از دکترین استکبارستیزی کشانده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در تعبیری در این باره می فرمایند: «کسانی که دم از مذاکره با آمریکا می زنند، یا از الفبای سیاست چیزی نمی دانند، یا الفبای غیرت را بلد نیستند؛ یکی از این دو تاست»(1/3/81)
معظم له در محفلی دیگر انتقادات و اظهارات این دسته را چنین پاسخ می دهد: «حال عدّه ای، ساده لوحانه، این گوشه و آن گوشه می نشینند، حرفی و ن قی می زنند. قلم روی کاغذ می آورند که: »چرا با آمریکایی ها مذاکره نمی کنید؟ تا کی می خواهید این وضع ادامه داشته باشد؟« آیا اینها نمی فهمند در دنیا چه خبر است؟ نمی فهمند که توقّع این دشمن افزون خواه مغرور کم خرد و بی حکمت چیست؟ تصوّر می کنند همین قدر که ما مذاکرات و روابطمان را با آمریکا شروع کردیم، همه مشکلات تمام خواهد شد؟ نه آقا، قضیّه این نیست. آری؛ آمریکایی ها در اظهارات رسمی می گویند و اظهار می کنند که ما آماده مذاکره با ایرانیم. مذاکره برای چه؟ معلوم است؛ مذاکره برای این که راهی و مجرایی برای فشار آوردن روی دولت ایران پیدا شود. مذاکره را برای این می خواهند. چه مذاکره ای؟! ما با شما کاری نداریم، احتیاجی به شما نداریم، ترسی از شما نداریم، هیچ محبّتی به شما نداریم. شما کسانی هستید که در روز روشن، جلو چشم همه مردم دنیا، هواپیمای مسافربری ما را به بهانه دروغ و واهی، سرنگون کردید و ده ها نفر انسان را کشتید و حتّی عذرخواهی هم نکردید« (11/8/1373)
3-2- استحاله شدگان و تمایل یافتگان به لیبرالیسم غربی: محور اصلی جریان تجدیدنظرطلبی را باید از میان آن بخش از جریانهای سیاسی جست وجو کرد که در دهه 70 به تدریج در مسیر آشنایی با تفکرات معرفتی - سیاسی غرب دچار وادادگی و استحاله شده و جذب آن گردیدند. این تمایل و تعلق، بیش از هر چیز در حوزه نگرشها خود را نشان داد و به تدریج اظهارنظرها و دستنوشته هایی از این جریان صادر گردید که حکایت از تجدیدنظرطلبی در آرمانهای حضرت امام(ره) داشت.
3-3- دنیاگرایان، رفاه‌زدگان و منفعت‌طلبان: عامل دیگری که منجر شد تا بخشی از افراد و جریانهای سیاسی کشور به تدریج از گفتمان استکبارستیزی فاصله گرفته و در باب ایجاد رابطه و فتح باب مذاکره سخن برانند، آلودگی به زخارف دنیا، دنیاگرایی، منفعت طلبی بود. این فرآیند که به تدریج با پایان یافتن جنگ تحمیلی و با اولویت یافتن مساله سازندگی و آبادانی کشور در دهه آغاز شد، برخی از انقلابیون دیروز (یا متظاهرین به انقلابی گری) را آنچنان به مسایل اقتصادی و دنیوی آلوده ساخت که ترجیح دادند برای حفظ منافع حاصله، باورهاو آرمانهای خود را نیز به فراموشی سپرده و درآن تجدیدنظر نمایند. که در راس آنها تجدیدنظر در دکترین استکبارستیزی بود.
البته بین این جریان دوم و سوم پیوندی عمیق حاکم بوده و از یک منظر هر دو جریان را می توان در ذیل یک روند بررسی نمود. روندی که با دور شدن از آرمانهای انقلاب اسلامی و آموزه های اسلام ناب محمدی(ص) شکل گرفت. این حرکت را می توان نوعی ارتجاع به نظرات ملی گرایان و نهضت آزادی دانست و قرابت و همکاری و ائتلاف تمام عیار این جریانها نیز خود حکایت از قرابت و همفکری آنها دارد.
حضرت امام(ره) نگرانی خود را از قوت یافتن چنین تفکراتی در جامعه که بدون توجه به آرمانها و انگیزه های الهی مبارزه و نهضت و تنها مبتنی بر مصلحت سنجی های مادی و منفعت طلبانه به تحلیل حوادث سیاسی می پردازند، ابراز داشته و چنین هشدار داده بود:
«ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟ و نتیجه گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته اند، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم.» 1

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات