صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۹:۰۸  ، 
کد خبر : ۲۳۸۵۷۲

اندیشه سیاسى مسلمانان (بخش صد و چهل و نهم)

فتح‌الله پریشان مقدمه: در شماره گذشته به رابطه دین و حکومت از منظر آرای سیاسی میرسیدعلی همدانی پرداختیم و متذکر این نکته شدیم که ردپای نگرش وی به سیاست را در آرای غزالی از متقدمان و امام خمینی(ره) از معاصران می توان جست وجو کرد، اما در ادامه می توان از مبحثی تحت عنوان «اخلاق در سیاست» هم در آثار وی سخن گفت. همان طوری که می دانید تحت این عنوان بسیاری از اندیشمندان مسلمان و غربی در سیاست و قدرت بحث کرده اند و گاهی از اخلاق حکومتی و گاه از حکومت اخلاقی سخن به میان آورد ه اند. اما نگاه اندیشمند مورد بررسی ما در این نوشته به این موضوع به گونه ای دیگر است.

اخلاق و حکومت
به نظر همدانی، راه کسب سعادت اخروی آراسته شدن به صفات حمیده است. او اصول مکارم اخلاقی انسان را ده صفت می داند و باقی صفات را فروع آنها برمی شمرد. این ده اصل اخلاقی بنا به آنچه میرسید علی همدانی در ذخیره الملوک آورده، عبارتند از: علم، حلم، حیا، سخاوت، تقوا، شجاعت، عدل، صبر، صدق و یقین. وی در همان اثرش، حسن خلق را اینگونه تعریف می کند: «پس حسن سیرت که آن را حسن خلق خوانند عبارت است از هیئتی در نفس که به واسطه آن تقرب شخص به حد اعتدال آسان شود.»
مطالعه آثار و آرای همدانی بیانگر این نکته مهم است که از منظر وی، بین اخلاق و سیاست پیوندی وثیق برقرار است. میرسیدعلی به دو صورت بین اخلاق و سیاست پیوند می زند؛ اول آنکه یکی از غایات سیاست را آن می داند که حیوان صفتی در میان خاص و عام رواج نیابد و در واقع همدانی حاکم را پاسبان اخلاق می داند؛ دوم آنکه اخلاق یکی از مبانی مشروعیت است و حاکم فارغ از اخلاق از دید همدانی مشروع نیست و بدین جهت سراسر کتاب ذخیره الملوک پر از نصایح و مواعظ اخلاقی به حاکم با تکیه بر سنت و احادیث دینی است. او با تقسیم حاکمان بر اساس صفات احسان و بخل، برترین صفت های حاکم را وفا و سخاوت می داند. همدانی به پادشاه توصیه می کند که شب زنده دار بودن و وردخواندن و زهد ورزیدن، کار درویشان است و پادشاه باید به جای این امور به انجام دادن واجبات اکتفا کند و در عوض به کمک حاجتمندان بشتابد و داد مظلومان را بستاند، چه اینکه اگر کسی یک دل شکسته را دریابد و یا یک درمانده را معمور سازد بهتر از آن است که در همه عمر خود بیدار باشد و نوافل بجای آورد.
مشروعیت حکومت
امروزه مشروعیت حکومت ها از مباحث حائز اهمیت دنیای سیاست است و نظریه پردازان سیاست و قدرت در این حوزه به مباحثی نظیر چرایی حقانیت یک فرد برای حکومت بر دیگر مردمان از طرق مختلف پاسخ می دهند. حاکمان هم به دلیل اهمیت آن همواره تلاش می کنند به لطایف الحیل حکومت های خود را مشروع و مقبول مردم نشان دهند، اما مشروعیت حکومت و قدرت سیاسی در اسلام و اندیشه سیاسی مسلمانان مبحث مستقل و جداگانه ای دارد که درک و فهم آن نیاز به ظرافت و تأمل در پارادایم اندیشه سیاسی اسلامی دارد. اولاً اندیشمندان مسلمان، میان دو بحث مشروعیت دینی حکومت با مقبولیت مردمی و سیاسی آن تفاوت قائلند و ثانیاً در چارچوب مطالبات دینی حاکم را ارزیابی می کنند. به نظر همدانی، آنچه به حاکم مشروعیت می بخشد، عدالت و اصلاح طلبی وی در امور دین و دنیای مردم است و وجود حاکم عادل و مصلح کامل برای جامعه ضروری است. به عبارت دیگر، در مباحث مربوط به تقابل دوگونه مشروعیت الهی و مشروعیت مردمی، همدانی را می توان قائل به نوع خاصی از مشروعیت الهی دانست.
او معتقد است حاکم را خداوند برگزیده است و در نامه ای به سلطان طغان شاه می نویسد: «بدان که حضرت جل و علی آن عزیز را به اختیارات زیاد برگزیده» اما این حاکم برگزیده باید بتواند از وضعیت خود در نهایت برای تحصیل سعادت اخروی، استفاده کند، در غیر این صورت ترک آن منصب برای وی بهتر است. همدانی مقام حکومت و ولایت را ایستگاهی بین «سعادت ابدی» و «شقاوت سرمدی» می داند و به حاکم عادل توصیه می کند که از خطر حکومت غافل نباشد. در همین راستا، همدانی برای راهنمایی طغان شاه اظهار می کند که مجموع عبادت هایی که به سعادت اخروی می انجامد به دو اصل بازمی گردد؛ یکی تعظیم امر الله و دیگری شفقت بر خلق الله. می توان این دو نکته را ملاک مقبولیت سیاسی حاکم از نگاه همدانی دانست. در شماره آتی به مولفه های اندیشه سیاسی وی می پردازیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات