صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۴  ، 
کد خبر : ۲۳۸۵۹۳

گزیده سر مقالات برخی روزنامه های5 اردیبهشت1391


 

 

 

جام جم: «گام اول برای فرجامی خوش»«گام اول برای فرجامی خوش» عنوان سرمقاله امروز روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن می خوانید:

از زمان اعلام ادامه مذاکرات 1+5 با ایران در بغداد، همچنان توجه به این مذاکرات ادامه دارد و اعلام مثبت بودن مذاکرات استانبول 2، امیدواری به نتیجه‌بخش بودن نشست بغداد را افزایش داده است.

اولا تعیین بغداد به پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران بوده است و برگزاری نشستی با چنین اهمیتی نه تنها به اعتبار بین‌المللی عراق می‌افزاید، بلکه نشان‌دهنده عمق روابط راهبردی ایران با عراق از سویی و حضور فعال و تعیین‌کننده ایران در این مذاکرات از سوی دیگر است.

انتخاب این روز که حتما با هوشمندی هیأت مذاکره‌کننده ایرانی صورت گرفته است نیز از هم‌اکنون این پیام را با خود دارد که هیأت ایرانی بی‌توجهی و حتی کم‌توجهی 1+5 به جایگاه و نقش جمهوری اسلامی ایران را برنمی‌تابد و مذاکره‌کنندگان طرف مقابل قبل از ورود به مذاکرات باید ذهن خودشان را از یک گفت‌وگوی از بالا به پایین خالی و با اذعان به این نقش، مذاکرات را آغاز کنند.

شاید عبارت روز گذشته سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و مذاکره‌کننده ارشد جمهوری اسلامی ایران در دیدار با نوری ‌المالکی همین مسأله را گوشزد می‌کند: فرجام نشست بغداد در گرو درک صحیح از ظرفیت‌های ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک فرصت برای همکاری است.

نخست این‌که جمهوری اسلامی ایران مانند هر کشور دیگری مطابق معاهدهحق برخورداری از فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای را دارد و نه در گذشته، نه امروز و نه در آینده چیزی بیش از این نخواسته و نمی‌خواهد.

NPTدیگر این‌که طی 10 سال فراز و فرود موضوع هسته‌ای ایران و بر اساس توافقنامه‌های سعدآباد، بروکسل و پاریس، این جمهوری اسلامی ایران بوده است که برای اثبات حسن‌نیت خود و جلب اعتماد طرف مقابل گام برداشت و حتی تمامی فعالیت‌های هسته‌ای خود را برای حدود دو سال به حالت تعلیق درآورد و پروتکل الحاقی را داوطلبانه پذیرفت و این در حالی بوده است که طرف مقابل هیچ تعهد جدی را نپذیرفته و آنچه را هم پذیرفته بود انجام نداد لذا امروز نوبت 1+5 است که اعتماد ایران را جلب و حسن نیت خود را به اثبات برساند.

بسته‌های تشویقی پر از خالی! امروز غرب می‌تواند و باید به طور واقعی نشان دهد که حاضر به برداشتن گام عملی است آن هم نه برای کوتاه آمدن ایران بلکه برای به نتیجه رساندن پرونده‌ای که خودش آن را گشوده است و بالاخره این‌که راهبرد غرب در مواجهه با ایران، راهبرد چماق و هویج بوده است.

اکنون نوبت آن است که این راهبرد دچار دگرگونی شود و سیاست گفت‌وگو و فشار به گفت‌وگو و همکاری تغییر یابد.

کیهان: «ای قصه بهشت زکویت حکایتی»«ای قصه بهشت زکویت حکایتی» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می خوانید:

شگفت شهری و حکایتی! اولین حکایتش را باید از یهودیان پرسید و شنید که از صدها سال پیش کوچید��د و به این جا آمدند.

 کافران که به تردید می افتادند و می خواستند ایمان بیاورند، از آنها به عنوان اهل کتاب می پرسیدند تا قوت قلب بگیرند اما آنها سر بزنگاه- بعد از قرن ها انتظار- آنچه می دانستند را کتمان کردند.

«هان! شما را چه می شود؟! می بینیم که هنوز کفن پیامبرتان خشک نشده، بر سر جانشینی او اختلاف کرده اید!». این را یهودیان به پسر ابوطالب می گویند، با زبانی که آمیخته به طعنه است. اما پسر ابوطالب با آنها همدلی نمی کند.

زبان یهودیان هم- که به بت پرستان قوت قلب می دادند تا در ترجیح جبت و طاغوت بر آخرین فرستاده خدا تردید نکنند- دراز شده است. پاسخ پسر ابوطالب به دار و دسته یهودیان، کوبنده است اما فقط اوست که چنین پاسخی می دهد.

نه برادر! اندکی صبوری کن در قضاوت! کسی می خواهد ایمان بیاورد در همین شلوغی شهر و گم شدن حقیقت در گردوغبار آمیزش حق و باطل. و ایمان می آورد مرد یهودی که سالها تعصب ورزیده و یهودی مانده.

می بیند هارون معاصر- برادر موسی- را که زمزمه می کند «یا ابن امّ! انّ القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی». و شهادتین می گوید. مرد یهودی تو را چه می شود؟ «این مرد را که امروز چنین دست بسته برای بیعت می برند، می شناسمش.

او حالا هم می تواند اما... دست بسته می بریدش برای ستاندن بیعت. او دین تازه من و زندگی و مرگ و آخرت و بهشت من است... شهادت می دهم که محمد(ص) فرستاده خداست».

... اما بهشت، مرد یهودی! نام «راضیه مرضیه» و «مرتضی» را بر سرادق جنت نوشته اند. این، بشارت پیامبر اعظم(ص) است هنگامی که از معراج ملکوت برگشت.

جناب عایشه بارها دیده که چگونه رسول خدا (ص) پیش پای فاطمه بلند می شود و او را به سینه می چسباند و می بوسد و می بوید. مرد یهودی! علی(ع) هم این گونه است، فاطمه(س) را عاشقانه دوست دارد.

ای قصه بهشت ز کویت حکایتی شرح جمال حور ز رویت روایتی... حدیث عشق و حکایت هجران اگر می خواهی، اینک در مسجد و کوچه و بازار شهر گشوده شده است. «در کار گلاب و گل، حکم ازلی این بود- کان شاهد بازاری وین پرده نشین باشد».

صبوری علی حتی طاقت فاطمه را هم طاق می کند؛ چون جنین در خود پیچیده! اما بی تابی فاطمه، فقط برای رنج مردافکن مولای خود است.

عشق فاطمه به فریاد آمده است. بدانید مردم! همانا سعادتمند- به تمامی سعادت و حقیقت آن- کسی است که علی را در زندگی و پس از مرگش دوست بدارد... و رنج بی وفایی و ستم بر امام که فزونی می گیرد تا آنجا که حتی قلب مرد یهودی را می گدازد، حق باید داد فاطمه(س) اراده مرقد پیامبر خدا کند به قصد نفرین پیمان شکنان و جفاکاران.

سلمان به محضر فاطمه(س) می رسد و درخواست می کند که از تصمیم خود درگذرد. «سلمان! آنها قصد جان علی را دارند و من بر این صبر نتوانم.

«حال که چنین است برمی گردم و صبر می کنم و از جان می شنوم سخن او را و اطاعت می کنم.» فاطمه جانش برای علی می رفت که در نوبتی دیگر از جفاها بر علی به خشم آمد و مهاجمان با مشاهده غضب او، دست از امام کشیدند.

بار غم عشق او را گردون نیارد تحمل چون می تواند کشیدن این پیکر لاغر من؟ اگر هنوز از راز عشق و حکایت هجران می جویی، نظاره کن که تقدیر حضرت صدیقه کبری بیش از سه ماه ماندن در این جهان پس از رحلت پیامبر(ص) نبود اما امیر مؤمنان باید هنوز سه سال دیگر تا آن سحر که از غصه نجاتش دادند، در میانه میدان مجاهدت، با بینش و بصیرت تمام صبوری می کرد.

پس آب [ایمان] را که در دهان خود جمع کرده بودید، یکباره همه را بیرون ریختید و هرچه را خورده بودید، بالا آوردید (و البته به فرموده قرآن) کفر شما و تمام انسان های روی زمین زیانی به خدا نمی رساند....».

پس مرگ و ذلت بر قوم ستمکار باد! وای بر آنان! از علی به کجا روی برگرداندند؟ سوگند به خدا که دشمنی آنها با علی تنها به خاطر برندگی شمشیر او و استواری اش در راه حق و ثبات قدم علیه باطل است... همانا نطفه فتنه و فساد بسته شد و اکنون منتظر بارور شدن آن باشید و پس از این به جای شیر، از شتران خود خون کثیف و سمّ سوزان بدوشید» و نیز آنجا که به ام سلمه خبر داد «به خدا سوگند آن کس که بر امام او ستم شود و نه به دستور خدا و نه توصیه فرستاده او عمل نکند، پرده حرمت او دریده و هتک می شود. اما آنچه با علی کردند، کینه های جنگ بدر و میراث جنگ احد بود که در قلب های منافقان مخفی بود و اکنون که پیامبر رحمت کرده، بیرون ریخته است.»

مرد تازه مسلمان! بیا ایمان خود تازه کنیم... به عشق فاطمه و علی. بیا زندگی کنیم عشق را و ولایت را.

بر دل و جان ما صفا بخشد

همچو مرغی که دانه برچیند

گرنگاهی به ما کند زهرا...

دوستان را جدا کند زهرا...

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

این شاعر آلمانی اخیراً طی قصیده‌ای به شدت از رژیم صهیونیستی انتقاد کرد و خطاب به اروپایی‌ها اعلام نمود چه نیازی هست که مردم اروپا از رژیم متجاوز و قانون شکنی چون اسرائیل، تا این حد حمایت کنند؟

براساس نظرسنجی اتحادیه اروپا حدود 80 درصد پاسخ دهندگان از مواضع گونترگراس حمایت کرده اند، واقعیتی که نشان از عمق تنفر و انزجار مردم اروپا از رژیم صهیونیستی دارد.

اساساً افکار عمومی اروپا مدتهاست از صهیونیسم و نماد عینی آن یعنی رژیم صهیونیستی منزجر و متنفر است ومردم سعی کرده‌اند این نظر خود را در مناسبت‌های مختلف ابراز کنند.

بسیاری از نهادهای مردمی و شخصیت‌های ادبی و فرهنگی اروپا از صهیونیسم بیزار هستند و در مقاطع گوناگون نیز هزینه و بهای این مخالفت خود را پرداخته‌اند و حتی بسیاری از آنها به سبب انتقاد از رژیم صهیونیستی و مقوله ساختگی «هولوکاست» به زندان افتاده‌اند.

در مورد عوامل قدرت گرفتن و نفوذ سابق صهیونیسم در اروپا به نکات زیر باید اشاره کرد:

2ـ ترس ساختگی از نازیسم برای اروپائی ها و اینکه هر کس در اروپا بر ضد رژیم صهیونیستی موضع بگیرد، برچسب طرفدار نازیسم می‌خورد و باید متحمل فشارها و انتقادهای غیرقابل پیش‌بینی شود.

4ـ فشار آمریکا به سیاستمداران و دولتمردان اروپا برای حمایت از رژیم صهیونیستی، عامل مهم دیگری است که موجب حمایت کورکورانه دولتهای اروپایی از رژیم صهیونیستی شده است.

به عبارت دیگر، هر دولتی در اروپا از این سیاست پیروی نکند و یا احتمالاً از حقوق فلسطینی‌ها حمایت کند نه تنها از سوی اسرائیل تهدید می‌شود بلکه باید انواع فشارها را از سوی آمریکا تحمل نماید.

تشدید موج گرایشات ضد صهیونیستی در اروپا به حدی رسیده است که به اذعان منابع رژیم صهیونیستی بسیاری از مقامات این رژیم رغبتی برای سفر به اروپا و ظاهر شدن در میان مردم اروپا را ندارند.

تردیدی نیست که انقلاب‌های مردمی و حذف دیکتاتورها در کشورهای عربی و استقرار تدریجی حکومت‌های مردمی در منطقه خاورمیانه، رژیم صهیونیستی را به شدت تضعیف کرده و این رژیم را به انزوای بی‌سابقه‌ای دچار ساخته است.

رسالت: «خدا با ماست»«خدا با ماست» سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن می خوانید:

آنها همه چیز را دقیقا محاسبه و تمرین کرده بودند. نیروهای آمریکایی برای این عملیات ویژه در «فورتبرگ» آمریکا آموزش دیده و در فرودگاه کارولینای شمالی بارها آن را تمرین کرده بودند.

قرار بود سرهنگ چارلی بکویث و سرگرد میدوز قهرمانان این ماجراجویی باشند.

هنگام ورود به صحرای طبس هم یکی دیگر از هلی‌کوپترها باز دچار نقص فنی شد. موقعیت به ناو نیمیتز و از آنجا به کاخ سفید اطلاع داده شد کارتر دستور توقف عملیات را صادر کرد.

برژینسکی حال کارتر را این‌طور توصیف کرد؛ پس از خبر برخورد کارتر سرش را میان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانیه روی میز گذاشت و مثل مار زخمی به خود می‌پیچید و به اطرافیانش بد و بیراه می‌گفت!

آنها طعم تلخ شکست سیاسی از ملت ایران را در 22 بهمن سال 57 چشیده بودند و اکنون باید در افتضاحی که در طبس به بار آورده‌اند رسما شکست نظامی خود را می‌پذیرفتند. این بار این ملت ایران نبود که به آنها سیلی می‌زد بلکه آنها این سیلی را از خداوند تبارک و تعالی در صحرای طبس دریافت می‌کردند.

 

امروز آمریکایی‌ها تحت پوشش 1+5 به مقابله با ما می‌آ‌یند حتی در این پوشش هم براساس عبرتی که از حادثه طبس دارند، جرات نمی‌کنند شاخ و شانه نظامی خود را به رخ ما بکشند.

اما با همه اقتدار سیاسی و نظامی که ایران دارد ما در مقابله با کفار و مشرکین امید به خدا و جنود الهی داریم. یقین داریم همان‌طور که خداوند در طبس به یاد ملت ایران بود و بینی دشمن را به خاک مالید امروز هم با ماست و ما را در صحنه‌های نبرد نظامی،‌ سیاسی و اقتصادی با آمریکا پیروز می‌کند.

وقتی ملتی اراده کرد که خدا را اطاعت کند و وقتی ملتی اراده کرد به قرآن عمل کند، با هر حرکت دست ولی خدا اتفاقاتی می‌افتد که وزیر دفاع وقت آمریکا نیز به آن اشاره داشت.

سیاست روز: «توطئه‌ای در حال شکل‌گیری است»«توطئه‌ای در حال شکل‌گیری است» عنوان سرمقاله امروز روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می خوانید:

۱+۵رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار نخست وزیرعراق اقتدار روزافزون این کشور در دنیای عرب و منطقه را مایه خرسندی فراوان جمهوری اسلامی ایران دانستند.

۱+۵هر چند از ابتدا مکان احتمالی برگزاری مذاکرات استانبول مطرح شده بود و مقامات ترکیه این احتمال را قطعی می‌دانستند، اما طرح موضوع بغداد به عنوان گزینه دوم خشم آنکارا را برانگیخت.

سیاست ایران برای طرح گزینه بغداد، برای برگزاری دور دوم گفت‌وگوها، باعث شد تا تحرکات دیپلماتیک کشور رقیب و همسایه افزایش یابد. این افزایش تحرکات ترکیه از سفر بارزانی به ترکیه آغاز شد.

پیش از سفر نوری مالکی نخست‌وزیر عراق به ایران، اردوغان پس از دیدار با بارزانی، مالکی رامتهم به ایجاد درگیری‌های قومی و طایقه‌ای کرد وگفت: «مالکی باتلاش برای به دست گرفتن قدرت در عراق تنش‌های مذهبی میان شیعه و سنی و کرد را تقویت می‌کند.».

ـ تضعیف دولت قانونی عراق به نفع کیست.

پاسخ این پرسش‌ها بسیار روشن است. تضعیف دولت مالکی و روی کار آمدن دولتی سرسپرده به نفع کشورهایی است که می‌خواهند، عراق باثبات و امنیت وجود نداشته باشد. دولتی دست‌نشانده که به سوی ایران هم گرایشی نداشته باشد و حتی جسته گریخته، مواضعی نیز علیه جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کند.

پرسش دوم نیز پاسخش روشن است، هیچ دولتی توسط خودش در کشور تفرقه‌ ایجاد نمی‌کند، مگر آن که اهداف خاصی داشته باشد و دستورات خارج را پیاده کند، که البته این اتهام از دولت نوری مالکی ساقط است.

گرایش بغداد به ایران که می‌توان به آن پیمان استراتژیک اطلاق کرد، دفاع بغداد از بشار اسد و حتی حزب‌الله لبنان و مقاومت از مهمترین نکته‌هایی است که باعث شده کشوری مانند ترکیه ساز مخالف سر دهد و با مواضعی که علیه عراق اتخاذ کرده است، باعث تیرگی روابط دو کشور شود.

عراق یکپارچه و منسجم، تضمین کننده وجود افرادی چون بارزانی در عالم سیاست است. اگر چنین اتفاقی بیفتد، نخستین کسانی که از صحنه حذف می‌شوند، اشخاصی همچون آقای بارزانی هستند.

بهترین گزینه برای مقامات اقلیم کردستان عراق، یکپارچه ماندن در این سرزمین کهن است.

تهران امروز: «دلایل اهمیت سفر مالکی»«دلایل اهمیت سفر مالکی» یادداشت روز تهران امروز به قلم جعفر حق‌پناه کارشناس مسائل عراق است که در آن می خوانید:

این سفر اولین سفر بعد از نهایی شدن خروج نیروهای آمریکایی از عراق و تحویل کامل امنیت این کشور به نیروهای عراقی صورت گرفت.

ارتقای روابط دو کشور باعث می‌شود امنیت فعلی عراق تقویت و به ثبات بیشتر برسد. به عبارت دیگر آزمونی پیش روی دولت مالکی گذاشته شد که در این وضعیت نیازمند همکاری تهران است.

 

در این وضعیت برای برقراری موازنه و ایجاد ثبات در عراق نگاه به سمت ایران است تا بتواند توسط نفوذ سنتی خود در شیعیان و کردهای عراق ثبات را برای دولت مالکی برگرداند.

عراق در مسیر تحولات سوریه واقع شده است؛ مسیری که ترکیه و عراق در سمت حمایت از مخالفین حکومت دمشق و ایران در نقش حامی رژیم بشار اسد نقش آفرینی دارند. طبیعتا روابط این دو کشور یعنی ترکیه و عربستان به عنوان همسایه‌های عراق در عملکرد دولت مالکی تاثیرگذار است.

در این وضعیت حمایت‌های ایران اهمیت و نقش آفرینی ویژه‌ای پیدا می‌کند. چرا که ایران می‌تواند با کمک به دولت مرکزی عراق برای برقراری ثبات، مقداری از فشارهای داخلی علیه دولت مالکی را کم و باعث می‌شود عراق بتواند مقابل دو همسایه خود یعنی ترکیه و عربستان موازنه برقرار کند.

رییس منطقه خودمختار کردستان عراق همکاری جدیدی را با دولت اردوغان آغاز و به نحوی فشار بر دولت مالکی را بیشتر کرده است.

ابتکار: «خلیج فارس یک وعده انتخاباتی نیست»«خلیج فارس یک وعده انتخاباتی نیست» عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم فضل الله یاری است که در آن می خوانید:

اگرچه صدام حسین نتوانست به این بخش از منویات ذهنی جنون‌آمیزش جامه عمل بپوشاند اما این موضوع نشان می‌دهد که چقدر وضعیت جغرافیایی و استراتژیکی ایران برای همسایگان وسوسه‌کننده است؛ اما هر از چندگاهی کشورهای کوچک جنوب خلیج فارس به بهانه‌ای قصد آن می‌کنند تا با اقدامی مشابه آنچه که صدام حسین به تحقق آن می‌اندیشید، ولی‌نعمتان خود در دوران استعمار را به کمک بطلبند تا بخشی از این خاک وسوسه برانگیز را از آن خود کنند.

نگاهی به تاریخ مشخص می‌کند که سن کشور امارات، دو روز کمتر از شروع دوره جدید حیات جزایر سه‌گانه است؛ دوره‌ای که شیخ ‌رأس‌الخیمه و نماینده دولت انگلیس بر حاکمیت ایران بر این سه پاره جدامانده از وطن، اعتراف کردند.

تا اینجای ماجرا، این اتفاق در بسیاری از مناطق جهان نیز می‌افتد و مناقشات مرزی در میان برخی کشورها امری عادی است اما آنچه که در اینجا خود را بیشتر نشان می‌دهد تفاوت موضوع «خلیج فارس و جزایر آن» با مناقشات ارضی و جغرافیایی است.

حرکت‌های پرشور جوانان ایرانی در فضای مجازی پیرامون «خلیج فارس» برای همه کاربران این دنیای گسترده، امری آشناست.

در بسیاری از مواقع، حتی هیجانات ملی و داخلی است که مسئولان را وادار به واکنش می‌کند؛ در جنجال‌ اخیر اماراتی‌ها پیرامون سفر رئیس‌جمهور به ابوموسی، وزارت خارجه آخرین مرجعی بود که دراین‌باره اظهارنظر کرد.

به برخی از اخبار این روزها توجه کنید: «ابوموسی منطقه نمونه گردشگری اعلام شد»، «همه امکانات برای جشنواره بین‌المللی خلیج فارس در ابوموسی به کار گرفته می‌شود»، «جلسه شورای عالی استان‌ها در ابوموسی»، «طرح نمایندگان برای تشکیل استان خلیج فارس» و...

به نظر می‌رسد اگرچه موضوعی مانند خلیج فارس در ذهن و زبان مردم ایران به عنوان یک مفهوم ملی نهادینه شده و با هر تهدیدی، گویی خانه‌ای در ایران تهدید می‌شود اما این موضوع چنانکه باید و شاید، در میان دولتمردان و دستگاه‌های دولتی هنوز اتفاق نیفتاده‌‌است، بلکه گاه در کنار وعده احداث راه، مدرسه، پارک و...، در شمار وعده‌های انتخاباتی نیز قرار می‌گیرد حتی اگر در زمان انتخابات مطرح نشود!

نکته آخر اینکه، خلیج فارس نه‌تنها نباید در معرض نگاه نامحرمان خارجی باشد بلکه حتی نگاه سودجویانه داخلی نیز نباید به آن دوخته شود. خلیج فارس مانند مناطق جنگی جنوب و غرب و مفاهیمی نظیر دفاع و شهادت، در هیچ وعده انتخاباتی نمی‌گنجد.

 

هرچند که تونس مبدأ حرکت های ضد دیکتاتوری بود، اما به سبب اهمیت و نقشی که مصر در بین کشورهای عربی دارد، حرکت و انقلاب مردم آن به عنوان الگویی برای دیگر کشورها مطرح شد. ساختار انقلاب مصر با انقلاب های کلاسیک متفاوت بود.

به طوری که احزاب و تشکل های مختلف پشت سر تظاهرات مردمی حرکت کردند و بعد از وقوع تحولی بزرگ به جذب مردم و منتصب کردن حرکت کنونی به نام خود بودند.

 

اخوان المسلمین یکی از احزاب و تشکل هایی است که از قدرت و تشکیلات حزبی نسبتاً قوی برخوردار است و توانسته است با ائتلاف با حزب سلفی النور، ریاست و اکثریت پارلمان مصر را به خود اختصاص دهد.

چون از دیرباز سیاست های کشور مصر به الگویی برای افکار عمومی دیگر اعراب منطقه تلقی شده است اما انقلاب کنونی مصر و تحقق روند دموکراسی درآن با مشکلاتی رو به رو است که به نظر نمی رسد به زودی و به راحتی برطرف گردد.

2- تسلط نظامیان بر هرم قدرت در مصر نزدیک به نیم قرن سابقه دارد و با بدنه سیاسی این کشورعجین شده است. ضمن اینکه نظامیان از سوی کشورهای خارجی همچون آمریکا حمایت می شوند. فقط کشور آمریکا سالانه یک میلیارد دلار کمک بلاعوض و نظامی به این کشور می کند.

4- اسرائیل مسئله بسیار مهم دیگری است که در شکل گیری قدرت سیاسی در مصر نقش به سزایی دارد. نوع روابط آینده دولت حاکم بر مصر با تلاویو و برخورد با قضایایی همچون کمپ دیوید، برای هردو طرف بسیار حیاتی است. کوچکترین عکس العمل مصر به مواضع اسرائیل به سبب نقش رهبریت تاریخی مصر درجهان عرب، به منزله قرار گرفتن دوباره اعراب و اسرائیل در مقابل یکدیگر خواهد شد.

نمونه این مدعا را می توان در سکوت اخوان در اعتراضات اولیه مردم در میدان التحریر و یا همراهی با شورای نظامی در اداره قدرت دانست. به هرحال آنچه برای آینده انقلاب مصر متصور است این که اسلام گرایان قطعاً به مناسک قدرت خواهند رسید اما درمورد سیاست های آنها باید منتظر تحولات آتی و انتخابات ریاست جمهوری در این کشور ماند.

 

گرچه هیچ بیان و قلمی توان وصف و ادای حق حتی یکی از شایستگی ها و فضائل حضرت فاطمه زهرا(س) را ندارد تا آن جا که شخصیت وارسته و فقیه دانشمندی چون آیت ا...جوادی آملی در کلامی با این مضمون می فرماید: حتی ائمه وقتی به فاطمه زهرا(س) می رسند، و می خواهند از او بگویند و در وصفش سخن کنند حریم می گیرند و حرمتی خاص برای مادرشان قائل می شوند.

حضرت زهرای اطهر نه تنها مبارک مولود دامن محمدمصطفی(ص) و خدیجه کبری آن هم پس از روزه داری پیامبر به فرمان الهی و افطارش به مائده آسمانی است بلکه او «باطن» عالم وجود است.

صدیقه طاهره همو است که پیامبر عظیم الشان فرمود: «فاطمه پاره تن من است و ... هر که او را بیازارد مرا آزرده است» و کیست که نداند رنج و آزار و اذیت حبیب خدا، آزار خداست.

دخت پیامبر بنده خاص و خالص خداوند است که بندگی خدا و اطاعت از حضرتش را چندان به غایت رساند و آن چنان غرق در شناخت و عرفان و بندگی خدایش بود که جبرئیل بر پیامبر نازل می شود و عرضه می دارد که به فاطمه ام بگو از من چه می خواهد تا اجابتش کنم؟

و خدایا! فاطمه چگونه بندگی خالص و اطاعت محض کرد و عارف به حق آفریدگارش شد که پاسخی چنان به جبرئیل داد که بزرگان حتی از فهم و درک آن عاجزند!

شأنش «کوثر» آن سوره قرآن، قدرش چون «لیلةالقدر»، همه ذکر و گفتش ثنای حق، زندگی اش همه الگو و اسوه خلق.

تنها خدا و حبیبش رسول خاتم و ولی اش علی مرتضی می دانند و خبر دارند از گوهر آسمانی وجود فاطمه که یکی از مقام و مرتبت های او «فطم» است و بریدن و رهانیدن محبان و شیعیانش از آتش.

خدایا فاطمه ات را مرتبت تا به کجا رساندی که حبیبت آن سرور و اشرف و اکرم و اعظم انبیا از او عطر بهشت استشمام کند و بر دست هایش بوسه زند.

اما گویی غربت حضرت زهرای بتول نه فقط در «آن روزها» خلاصه شده است که امروز نیز هنوز آن در عالم وجود در میان بسیاری از ما به غربت و مظلومیتی دیگر دچار است، اگر کمی به گفتار و کردار خود بنگریم خواهیم دید با مشی و مرام آن دردانه عالم وجود چقدر فاصله داریم!

و آیا این ظلمی بزرگ نیست که کیمیای بی همتا و الگوی بی همانند و نجم فروزانی چون زهرای اطهر داشته باشیم و حتی در یکی از صفات و فضائل حضرتش به او شبیه نباشیم و ذره ای از کهکشان وجود او را در وجود خود نیابیم؟

 

وزارت راه و شهرسازی از همان ابتدای تولدش علی نیکزاد را به عنوان وزیر بالای سر خود دید، از همان روزها هم بسیاری از کارشناسان هشدار دادند که مبادا وزارت راه و شهرسازی تبدیل به محلی شود با بیشترین تمرکز روی مسکن و غفلت از حوزه‌های مختلف راه.

از سوی دیگر با ابقای یکی از معاونان به سمت نماینده تام‌الاختیار وزیر در هدفمندی یارانه‌ها، نیکزاد از این حوزه هم رفع مسوولیت کرده است تا با خیالی آسوده به بازدیدهای اتفاقی و برنامه‌ریزی شده از مسکن مهر بپردازد.بد نیست علی نیکزاد کمی به حوزه‌های مختلف از جمله وضعیت بنادر رسیدگی کند.

شائبه امضای قرارداد 30 ساله 307 میلیون دلاری در بندر امام خمینی (ره) با شرکتی که وجود خارجی ندارد و انتشار اسنادی که نشان داد مزایده بندر شهید رجایی به نفع کدام شرکت هدایت می‌شود زلزله‌های سهمگینی بود که فعالان بندری هنوز هم آن را باور نکرده‌اند.

چگونه است که برنده مزایده پیش از فراخوان در جلسه «فعال‌سازی ترمینال کانتینری شماره دو بندر شهید رجایی» شرکت می‌کند؟طبق فراخوان مزایده معروف بندری، شرکت‌ها نباید به سازمان بنادر و دریانوردی بدهی داشته باشند که با این بند صحیح قانونی چند شرکت از دور مزایده حذف شدند اما شرکتی که براساس آرشیو روزنامه رسمی تا تاریخ 3/11/90 حدود 68 میلیارد تومان بدهی دارد به یکباره کامش از برنده شدن مزایده‌ای با این درجه از اهمیت شیرین می‌شود.

و سوال آخر اینکه کدام اتفاق بدتری برای بزرگ‌ترین و مهم‌ترین بندر ایران باید رخ دهد تا حساسیت وزیر را برانگیزد؟

 

در دنیای امروز کانون‌های قدرت و ثروت متعددی وجوددارند که درتعامل و رقابت با یکدیگر هستند. حضور در رخدادهای جهانی وگریز از حاشیه نشینی ایجاب می‌کند که همه کشورها از جمله ایران، با عبور از تنگناها و ...

شاید امروزه به دلیل روند تحریم‌های خارجی، جذب مدیریت، تجربه و سرمایه‌های خارجی، انتقال تکنولوژی، صدور خدمات وگسترش تجارت با همسایگان از اولویت بالایی در مناسبات سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی برخوردار باشد اما توجه به این نکته اساسی خالی از فایده نیست که به‌رغم فشارهای سیاسی و تحریم‌های تحمیلی، مزیت‌های جمهوری اسلامی در بخش انرژی، نفت و گاز وترانزیت سرزمینی، برای بسیاری از کشورها و صاحبان سرمایه، بازرگانان وصاحبان بنگاه‌های اقتصادی وسوسه‌انگیز است.

آنچه مسلم می‌نماید این است که کانون‌های اقتصادی و بنگاه‌های تجاری جهان ناچار به تعامل با کشورهای صاحب انرژی و کانون‌های قدرتمند خاورمیانه هستند تا از مزیت‌های اقتصادی و تجاری آنها بهره‌گیری کنند.

از آنجا که اقتصاد ملی از دو مسیر تجارت و تولید با اقتصاد جهانی مرتبط می‌شود، بر دولت و بنگاه‌های جویای کسب‌وکار فرض است که قوانین و مقررات ضروری برای ایجاد تسهیلات بیشتر در این مسیر را سرلوحه کار خود قرار دهند تا با هدف تقویت تولید ملی، با اقتصاد جهانی تعامل سازنده‌ای داشته باشند.

اما پرسش اصلی این است که توسعه ایران و تقویت کار و سرمایه ایرانی درراستای شعار سال تولید ملی چگونه و با چه ویژگی‌هایی باید دنبال شود؟ آیا ایران قادر است از تجربیات، دستاوردها و آموزه‌های سایر ملل جهان درس‌های ارزشمندی بیاموزد یا خیر؟

براین اساس شاید نتوان گفت که الگوی سایر کشورها در مدار توسعه ایران قابل پیاده‌سازی یا کپی‌برداری است، اما بهره‌گیری از تجربه‌های آن کشورها، مرور اشتباهات و انحرافات آنها و نگرش جامع برداشت‌ها و مقدورات و شیوه‌های موفقیت سایر ملت‌ها می‌تواند درس‌های آموزنده‌ای برای مسیر توسعه پرفراز و نشیب ایران باشد.

پس از انقلاب 1949 در چین و حاکمیت کمونیست‌ها بر این کشور و با عبور از سال‌های نخستین انقلاب، همواره دو جناح قدرت در حزب کمونیست چین ظرفیت‌های ملی را به صورت مشارکتی اداره کرده و در کادر رهبری این کشور به بحث‌های جدی پرداخته‌اند.

- آیا اقتصاد دولتی و گسترش بدنه دولت به نفع مردم چین است؟

- چرا بهره‌وری در اقتصاد چین پایین است؟

- مدیریت، سرمایه، اطلاعات و توانایی‌های چینی‌های ماورای بحار و سایر ملت‌ها را چگونه می‌توان به کشور چین متصل کرد؟

1- ساختن چین بزرگ، مرفه و پیشرو وظیفه ای همگانی است.

3- همه قشرهای اجتماعی با رهب��یت حزب باید در سیاست درهای باز تولید ملی مشارکت کنند.

5- عقلانیت جمعی و استفاده از همه توان‌ها در تصمیم‌سازی برای همگانی کردن فرهنگ توسعه ضروری است.

چین در سه دهه گذشته، با بهره‌گیری مناسب از فضای بین‌المللی و رقابت ابرقدرت‌های آن دوران، امکانات منطقه‌ای را در اختیار اقتصاد فرسوده خود قرار داد و با استفاده از کاتالیزوری مناسب به نام «چینی‌های ماورای بحار»، استراتژی توسعه اقتصادی و ارتقای موقعیت بین‌المللی خود را پی گرفت.

واقع‌گرایی، خطرپذیری و بی‌باکی و اراده عبور از فشارهای اقتصادی، سه عامل اصلی برای گذار چین از قطعه (79-49) بود که به «دوره اول چین» مشهور است و ژانویه 1979 در تاریخ چین نقطه عطفی تاریخ ساز محسوب می‌شود و قراردادهای همکاری علمی و فنی با تکیه بر توسعه تعاملی، پیوندهای نوینی برای انتقال تجارب علمی جهان به چین فراهم کرد. در این مرحله صدها هزار چینی درقالب تیم‌های آموزشی وکاری و تحصیلی به خارج رفتند و سلسله‌ای از دانشمندان و مدیران و مهندسان نواندیش چینی پدیدار شد.

مهم‌ترین برنامه‌هایی که مبتنی بر فرهنگ رشد وتوسعه وتکیه بر تولید ملی و کار با چینی‌های مقیم خارج بود را می‌توان در ذیل مشاهده کرد:

یکی از طرح‌های مهم دولت چین برنامه مشعل بود (1998) که در قالب آن چین حدود 50 منطقه توسعه فناوری () در مناطق و نواحی ایجاد کرد و با کمک بنگاه‌های تجاری بخش خصوصی دانشگاه‌ها به صنعت متصل شدند و معافیت‌های مالیاتی و وام‌های تسهیلاتی برای شرکت‌های بزرگ و بنگاه‌های متوسط منظور گردید.

این برنامه شامل اولویت‌های استراتژیک در عرصه اقتصاد بود که هدایت فناوری اطلاعات، لیزر، فناوری علوم دریایی و فضایی و بیوتکنولوژی و مواد عالی و فناوری خودرو را شامل شد و تسهیلات دولتی و دستاوردهای کشورهای صنعتی برای استفاده شرکت‌های بخش خصوصی چین در این مسیر تسهیل شد.

این حرکت، «توسعه روستایی» چین از طریق پیشرفت علوم و فناوری تولید کشاورزی را از 1985 به بعد همراه با آموزش عمومی روستاییان و همگانی کردن علوم کشاورزی مکانیزه مورد هدف قرار داد و زمین‌های کشاورزی در قطعات کوچک‌تر به بخش خصوصی واگذار شد.

این برنامه مبتنی بر حمایت از مراکز و شرکت‌های دولتی بود و توسعه علمی و فنی در عرصه‌های تجاری و اقتصادی را دنبال می‌کرد و دستاوردها وتجربیات مدیران آموزش دیده و چینی‌های ماورای بحار را در اختیار مدیران سنتی شرکت‌های دولتی قرار می‌داد، تا شرکت‌های دولتی کوچک‌تر شده و به بخش خصوصی سپرده شوند. این برنامه از سال 1980 به بعد دنبال شد و تاثیر بسزایی در رشد اقتصادی داشت.

این برنامه از سال 1997 به بعد استراتژی‌های چندوجهی برای توسعه پژوهش و تحقیقات در علوم پایه را هدف قرار داد و به تشویق مادی و معنوی در حوزه‌های اقتصاد، انرژی و بهداشت و عرصه فناوری‌های نو توجه کرد.

این برنامه همپای با گسترش همکاری‌های چین با جهان خارج، استانداردهای جهانی و مالکیت فکری و ثبت اختراعات و فناوری‌های بالا را در راس برنامه‌ها قرار داد.

در یک جمع‌بندی کلی می‌توان گفت که آنچه امروز چین را به «کارخانه دنیا» تبدیل کرده و به توسعه سریع علوم و فناوری و جهانی شدن این اقتصاد انجامیده است، شناخت همه جانبه و دقیق تحولات اقتصادی دنیا و بهره‌گیری مناسب و بهنگام از امکانات ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی است. این تعامل با همکاری مدیریت هوشمند و ساختاریافته حزبی و توانایی‌های مدیریتی، ارتباطاتی، سرمایه‌ای و اطلاعاتی چینی‌های ماورای بحار حاصل شده است.

این الگو توانسته است رشد اقتصادی چین را تضمین نماید و اژدهای بیدار را در آستانه «توسعه اقتصاد ملی» و پذیرش نقش‌های جدید بین‌المللی قرار دهد. این الگو و راه چین، ارزش دیده شدن را دارد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات