تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۱ - ۰۷:۰۵  ، 
کد خبر : ۲۳۹۴۵۰

مهندسی معکوس فرهنگی

رضا شریف‌زاده مقدمه: در مقاله حاضر نویسنده با بررسی چیستی مهندسی معکوس، به نقش این نوع روش در عرصه فرهنگی پرداخته و آن را از نظر ارزشی و غیرارزشی مورد ارزیابی قرار داده است که آن را از نظر می گذرانید.

مهندسی معکوس در صنعت، روشی است که برای بازیابی و تشخیص اجزای تشکیل دهنده یک کالا یا محصول، به ویژه در صورت عدم دسترسی به طراحی اولیه آن به کار می رود. برای مثال هنگامی که یک خودرو به بازار می آید رقیبان آن شرکت تولیدی، مدلی از خودرو را تهیه کرده و آن را جداسازی می کنند (Disassembling) تا طرز کار و چگونگی ساخت آن را ببینند و از تکنیکهای آن در تولیدات خود استفاده کنند؛ یا در مهندسی راه و ساختمان از طرح پلها و ساختمانهای قدیمی که هنوز پابرجا باقی مانده است کپی گرفته می شود و در مورد چگونگی ساخت آنها، مواد اولیه استفاده شده و علل سالم ماندن آن تحقیق می شود تا در طرحهای خود برای استحکام بیشتر استفاده کنند.
در بعضی موارد طراحان، شکلی از ایده هایشان را با استفاده از گچ، سفال و... نشان می دهند (ساخت ماکت) که نیازی به اندازه گیری دقیق ندارد؛ این در حالیست که مدل کامپیوتری (CAD) نیاز به اندازه گیری دقیق قسمتهای مختلف دارد و تا زمانی که این اندازه ها دقیق نباشند وارد کردن آن در CAD بسیار دشوار و حتی ناممکن است؛ زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که مدل ارائه شده در CAD و مدلهای ساخته شده بعدی با مدل اولیه مطابقت داشته باشند. مهندسی معکوس راه حلی برای این مشکل دارد.
مهندسی معکوس در این حالت مدل فیزیکی یک منبع اطلاعاتی مناسب برای مدل CAD است. در این حالت با استفاده از ابعاد سه بعدی و اسکنرهای لیزری و سطح نگارها با در نظر گرفتن ابعاد فیزیکی، جنس ماده تشکیل دهنده و دیگر جنبه ها یک مدل و الگوی پارامتری بدست می آید؛ سپس این مدل به CAD فرستاده می شود و تغییرات نهایی روی آن انجام می شود و سپس به دستگاه های برش و تولید (CAM) فرستاده می شود که CAM این قسمت فیزیکی را تولید می کند.
پس می توان گفت که مهندسی معکوس با کالا آغاز می شود و به فرآیند طراحی می رسد و این دقیقاً مخالف مسیر روش تولید (Statement= PDS Product Definition) است و به همین علت آن را مهندسی معکوس نامیده اند.
به وسیله این روش بیشترین اطلاعات ممکن درباره ایده های مختلف طراحی که برای تولید یک کالا استفاده می شود بدست می آید. بدین وسیله هم می توان کالا را دوباره تولید کرد و هم می توان از ایده های مفید آن برای تولید کالای جدید استفاده کرد. همین امر باعث شده که مهندسی معکوس به یکی از شاخه های مهم مهندسی تبدیل گردد و همواره نگاهها به سوی تولیدات وارد شده به بازار جلب شود.
مهندسی معکوس در عرصه فرهنگی
همان گونه که بسیاری از روش های علوم تجربی در علوم انسانی به کارگرفته شده و اصطلاحات و واژگان اختصاصی و تخصصی آن نیز وارد علوم انسانی شده است، مهندسی معکوس نیز در علوم انسانی و مباحث فرهنگی به کار گرفته شده و می شود.
البته باید دانست همه روش های علوم تجربی را همان گونه که در علوم تجربی به کار می رود نمی توان در علوم انسانی به کار گرفت هرچند که برخی این گونه عمل می کنند و گمان دارند که انسان نیز کالا و چیزی همانند ماده است؛ از این رو به کارگیری روش های تجربی محض در روان شناسی، مردم شناسی و فرهنگ شناسی و علوم سیاسی و اجتماعی، نتوانسته است چنان که باید، حقایق را آشکار سازد و راهکارهای مناسبی به عنوان نظریه در اختیار دانشمندان قرار دهد. اگرچه این روش ها کمک هایی به علوم انسانی کرده ولی هرگز نتوانسته است به عنوان یک روش کامل و بیانگر حقیقت، مورد استفاده قرار گیرد و نتایج خوبی را به بار آورد.
اما این بدان معنا نیست که روش های علوم تجربی در حوزه علوم انسانی و فرهنگی غیرکارآمد است و تنها می بایست از روش های عقلانی بهره برد. بنابراین، بهره گیری از روش های علوم دیگر در علوم انسانی می تواند مفید و سازنده باشد به شرط آن که دانسته شود که به کارگیری این روش ها به معنای دست یابی به حقیقت نیست؛ چنان که برخی بر این باورند که روش های تجربی به معنای کشف حقیقت و اثبات آن است و روش را برابر با ارزش دانسته و کتابی را با نام روش و ارزش تدوین و منتشر ساخته اند؛ زیرا چنان که گفته شد، روش های تجربی هرچند که مفید است ولی هرگز به معنای کشف تمام حقیقت نیست و نمی توان روش را برابر ارزش دانست؛ آن گونه که گمان شده است.
مهندسی معکوس در عرصه فرهنگی نیز می تواند به عنوان یک روش مورد استفاده قرار گیرد؛ زیرا ما در مسایل فرهنگی با مجموعه های پیچیده ای مواجه هستیم که طرح کاملی از آن را در اختیار نداریم و لازم است تا با استفاده از روش مهندسی معکوس، طرح آن به دست آید.
باید بر این نکته تاکید و پافشاری کرد که مهندسی معکوس به عنوان یک روش قابل تقدیر و ارزش گذاری است، ولی بیش از آن ارزش و اعتباری ندارد. به این معنا که نمی توان مهندسی معکوس را بد و یا خوب دانست و این گونه ارزش گذاری کرد؛ زیرا ارزش گذاری مبتنی بر توجه به متعلق آن است. به این معنا که اگر مهندسی معکوس در کارهای مفید و مثبت باشد، عملی ارزشی است و اگر در کارهای بد مورد بهره برداری قرار گیرد، عملی ضدارزشی است. به عنوان نمونه اگر بخواهیم با مهندسی معکوس درباره یک داروی درمانی، اطلاعات و طرحی به دست آوریم و بر اساس آن طرح به تولید انبوه اقدام کنیم کار بسیار مفید و ارزشی انجام گرفته است ولی اگر با روش مهندسی معکوس، یک افیون و ماده مخدری را طراحی کنیم و جامعه را با خطر افیون ها مواجه کنیم، این مهندسی معکوس، به اعتبار متعلق آن ضدارزش خواهد بود.
مهندسی معکوس ارزشی و ضدارزشی
روش مهندسی معکوس در عرصه فرهنگی به ما این امکان را می دهد تا ارزش ها و هنجارهای یک جامعه را بشناسیم و ضدارزش ها و نابهنجاری های آن را بدانیم؛ زیرا جامعه نیز همانند یک کالا، دارای مقوماتی است که شناخت آن به ما کمک می کند تا اصیل را از غیراصیل بشناسیم و با تاکید بر اصالت ها جامعه را حفظ و مدیریت و به سوی کمال رهنمون سازیم. اگر مثلا بدانیم که کدام یک از دو اصل عدالت و آزادی اصالت دارند، می توانیم بر آن که اصیل یافته ایم تاکید کنیم و اجازه ندهیم تا غیراصیل خود را بر جامعه تحمیل کند و هدایت سرمایه های مادی و معنوی جامعه را در اختیار گیرد و سیاست ها و برنامه ها را سامان دهد.
دانشمندان و عالمان اسلامی از این روش مهندسی معکوس استفاده های بسیاری کرده اند. در اصول فقه اسلامی از روش مهندسی معکوس برای کشف حقیقت از مجاز، حقیقت شرعی و متشرعه، سیره عقلایی معتبر از غیرمعتبر و مانند آن استفاده شده است. در گذشته افرادی چون شیخ مرتضی انصاری و صاحب جواهر، از مهندسی معکوس بهره بردند تا بدانند که کدام یک از سیره های متشرعه، سیره متصل به عصر معصوم(ع) و شریعت است و کدام یک، از توهمات است و ارتباطی به شریعت و تقریر معصوم(ع) ندارد.
اکنون ما با محصولی از اسلام مواجه هستیم که نیازمند مهندسی معکوس است تا بدانیم کدام یک از موضوعات و مسایل آن از مقومات و کدام یک از غیرمقومات یا شرایط و یا اجزای آن است.کدام یک اصیل و کدام یک غیرمتاصل است. کدام یک از ثابتات و کدام یک از متغیرات است و مرتبط با فرهنگ زمانه و مکان و زمان است. کدام یک اهم و کدام یک مهم است؟ کدام از اصول و کدام از فروع است. روش مهندسی معکوس در اسلام به ما کمک می کند تا بتوانیم طرح کامل و تمامی از اسلام به دست آوریم و براساس آن مهندسی فرهنگی جامعه معاصر را آغاز کنیم و طرحی برای تمدن اسلامی معاصر ارایه دهیم.
بنابراین، گام نخست ما این است که با روش مهندسی معکوس، طرح جامع و کاملی از اسلام به دست آوریم و حقایق اسلامی را از موهومات و خرافات آن بازشناسیم و مسایل و موضوعات اصیل و ثابتات آن را بدانیم، سپس براساس این طرح به مهندسی اجرایی آن اقدام کنیم.
البته همان گونه که ما به این کار ارزشی اقدام می کنیم و می خواهیم مهندسی معکوسی را از اسلام ارائه دهیم، دشمن نیز به مهندسی معکوس از نوع دیگر که ضدارزشی است اقدام می کند. دشمنان می کوشند تا به دو شکل دیگر مهندسی معکوسی از اسلام به دست دهند.
اول آن که با روش مهندسی معکوس، می کوشند تا به قول خودشان نقاط قوت و ضعف اسلام را بشناسند و نقاط قوت را تضعیف کرده و آن را به عنوان خرافات تبلیغ کنند. در مقابل بر نقاط ضعف تبلیغ کنند و آن را اصالت بخشند. این گونه است که با برخورد گزینشی از آموزه های اسلامی بر مسایلی چون ایمان قلبی، آخرت گرایی و مانند آن تاکید می کنند تا مردم از جامعه و مسایل دنیوی دور شوند و اهتمامی به آن نداشته باشند و سرگرم اموری چون تصوف و عرفان فردی به جای اجتماعی و تزکیه نفس بدون تزکیه جامعه و مانند آن شوند.
دوم آن که با روش مهندسی معکوس، اسلام را به گونه ای معرفی کنند که اصیل به عنوان غیراصیل معرفی شود و فروعات اصالت یابد. این جنگ روانی است که دشمن در جنگ نرم در پیش گرفته و تمام فعالیت های دانشگاهی و مراکز تحقیقاتی و علمی خود را بر آن متمرکز ساخته است.
با نگاهی به جنگ نرم دشمنان اسلام دراین سه دهه به خوبی معلوم می شود که دشمنان توجه خاصی به روش مهندسی معکوس داشته اند. آنان دریافته اند که اسلام بر مدار اصل عدالت خواهی و سعادت در دنیا و آخرت جامعه را به شهادت و انتظار متصل کرده است به گونه ای که چه بکشد و چه کشته شود خود را پیروز بداند و یکی از دو حسن: پیروزی و اجر مادی و معنوی در دنیا یا پیروزی شهادت و بهره مندی از حیات جاودانه را برای خود ثابت بداند. از این روست که به جنگ عاشورا و مهدویت رفته است. افرادی چون بازرگان و سروش و دیگر پیشگامان جنگ نرم فرهنگی در درون جامعه اسلامی علیه شهادت و عدالت و انتظار بسیج شده اند.
به هرحال، مهندسی معکوس روشی کارآمد و مفید است که می تواند در دو عرصه شناخت حقیقت اسلام و جنگ نرم به کار رود و این هوشیاری ما را می طلبد که خود را پیش از حمله دشمن واکسینه کنیم و با شناخت طرح جامع و کامل اسلام از نظریات ثابت و متغیر و دانشی از اصل و فرع در برابر دشمنی که می خواهد با مهندسی معکوس، اسلام را زمین گیر کند برخورد نماییم و او را شکست بدهیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات