صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۹:۰۳  ، 
کد خبر : ۲۳۹۴۸۹
نقدی بر عقاید انحرافی بهائیت

تناقضات و تعارضات عقلی در بهائیت


خدا در اندیشه بهائیت
خدای بهائیت در دره تاریکی از افسانه ها فرو رفته و توأم با موهومات بتپرستی و با بافندگی تهی و بی اساس آمیخته شده است؛ تا آنجا که گاهی خدا در زندان می افتد. این مطالب علاوه بر مخالفت با عقل، با ادعای بها و باب مبنی بر الوهیت خود نیز سازگار نیست. ملاک و معیار توحید در نزد حسین علی بهاء، ایمان به وی و اعتقاداتش است، به گونه ای که مخالفانش را مشرک می شمارد. حسین علی بهاء با جملات تناقض آمیز، اوصاف الهی را به ذات تولد یافته خود نسبت می دهد و خود را متولد معرفی می کند و می گوید: «فیا حبذا هذا الفجر الذی فیه ولد من لم یلد و لم یولد.»
وقتی از بهاء الله پرسیدند چگونه گاهی خود را و گاهی خدا را می خوانی؟ پاسخ داد که گاهی ظاهرم، باطنم را و گاهی باطنم، ظاهرم را می خواند و غیر از من در ملت کسی نیست ولی مردم در غفلت آشکارند.
این ادعای رهبر بهائیت با بدیهی ترین اصل عقلی در تعارض است و آن محال بودن حلول موجود نامتناهی (خداوند متعال) در وجود متناهی (حسین علی بهاء) است.
ادعای نبوت و نادیده گرفتن خاتمیت
از دیگر اعتقادات باب و بهاء، هم ردیف دانستن خود با پیامبرانی مانند موسی و عیسی و ابراهیم و نوح(علیهم السلام)، بلکه بالاتر از آنها است و گاهی نبوت خود را رجعت چهارده معصوم(ع) یا رجعت مسیح می شمارند و در نتیجه به نسخ شریعت اسلام و انکار ختم نبوت می پردازند. خاتمیت از اعتقادات مشترک میان شیعه و سنی است. چگونه مذهبی که از دین معینی چون اسلام انشعاب پیدا کرده با آموزه های ضروری و بدیهی آن در تعارض است؟ همچنین یتی از تعالیم دوازده گانه عبدالبهاء، «نیاز بشر به نفحات روح القدس» است. این آموزه به این معنی است که انسان ها علاوه بر نیاز مادی نیازمند امور روحانی هستند که فقط به وسیله پیامبران مرتفع می شود و از این رو ادیان الهی نیازمند تجدید هستند؛ زیرا هر دوره ای برای خود اقتضایی دارد و اقتضای هر زمانی، ایجاب می کند که خداوند مردمان را از فیض خود و متناسب با مقتضیات زمان بهره مند سازد. از این روی ختم رسالت و نبوت، به زعم بهائیت منافی مقتضیات زمانه و تداوم همیشگی فیض الهی است.
این اعتقاد بهائیت در تفسیر خاتم انبیا به زینت پیامبران، ناصواب است، چرا که اگر انگشتر را هم خاتم نامیده اند به جهت مهری بوده که در پایان نامه به وسیله آن می زدند. اما حسین علی بهاء با وجود نص آیه 40 سوره احزاب که می فرماید: «ما کانَ مُحَمدُ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللهِ وَ خاتَمَ النبِیینَ وَ کانَ اللهُ بِکُل شَىْ ءٍ عَلیما» ادعای نبوت ترده است.
بابیان و بهائیان با اینکه مدعی نبوت شده اند، اما در برخی از نوشته های خود، بر خاتمیت پیامبر اسلام(ص) و شریعتش نیز تأکید کرده اند. که این تناقض در گفتار آنها حل شدنی نیست.
گفتنی است با وجود همه تصریحات بهاءالله مبنی بر این که او خاتمیت حضرت رسول(ص) را پذیرفته و اعلام می کند مقام او مقام نبوت نیست، عبدالبهاء فرزند و جانشین منصوب وی، بدون توجه به گفته های پدر، او را یکی از انبیای اولوالعزم معرفی می کند!
انکار معاد
فرقه های بابیه و بهائیت بر این باورند که با آمدن باب، قیامت اسلام برپا شده و با مرگش، قیامت تمام می شود و قیامت اقدس و آیین بهاء با بعثت پیامبر(ص) آینده آغاز می شود. حسین علی بهاء اعتقاد به قیامت را توهم دانسته و می گوید: «قدری تفکر نما که چقدر توهمات در بین ملأ فرقان بود از ظهور قائم و ظهور قیامت و ظهور ساعت، بعد ظهور نقطه اولی روح ما سواه فداه معلوم شد که جمیع خاطی بودند و به قطره از بحر علم مشروب نه»(5) این در حالی است که بیش از یت ششم آیات قرآن به معاد اختصاص دارد و بارها مسئله قیامت و بهشت و جهنم، مورد تأتید قرآن قرار گرفته است؛ مثل آیه 20 سوره سجده ته می فرماید: «وَ أَما الذینَ فَسَقُوا فَمَأْواهُمُ النارُ کُلما أَرادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْها أُعیدُوا فیها وَ قیلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النارِ الذى کُنْتُمْ بِهِ تُکَذبُون»
در دیدگاه بهائیت، معاد به معنای قیامت و رستاخیزی که در منابع اسلامی وجود دارد؛ مطرح نیست. رهبران و مبلغان بهائی با توجیهات سست و تأویل معانی اصلی آیات قرآن مجید، معاد را به معنی ظهور باب و بهاء تفسیر کرده اند.
بهاءالله نیز در بحث های مربوط به قیامت چیزی بر گفته های باب نیفزوده و گفته های او را تکرار می کند. او تمام آنچه را که در قرآن کریم درباره قیامت گفته شده، با تأویلات خارج از قاعده و تفسیر به رأی به ظهور باب نسبت می دهد و افکار تمام علما را عاطل و باطل می داند.
منابع در دفتر نشریه موجود است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات