تاریخ انتشار : ۳۱ تير ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۷  ، 
کد خبر : ۲۴۱۲۰۸

سخنرانی در مراسم افتتاح طرحهای تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی در کرج


بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
اللهم‌ عجل‌ لولیک‌ الفرج‌ والعافیة والنصر واجعلنا من‌ خیر اعوانه‌ و انصاره‌ والمستشهدین‌ بین‌ یدیه‌
خدای بزرگ را سپاسگزارم که در جمع عزیزان خدمتگزار و پژوهشگر در عرصه کشاورزی و خادمان این بخش شاهد به نتیجه رسیدن چندین طرح تحقیقاتی و چند هزار طرح عمرانی و خدماتی هستیم. به همة شما تبریک می‌گویم و صمیمانه از همه شما تشکر می‌کنم.
از جمله لحظات و ساعاتی که انسان بسیار خوشحال می‌شود، آن لحظات و ساعاتی است که تلاش‌های روزها سالیان به ثمر می‌نشیند. روزی است که انسان احساس می‌کند نو شده و دوباره باید از اول آغاز کند. اصولاً هر خدمتی که عرضه می‌شود، نقطة آغازی برای ارائه خدمات بالاتر و والاتر است. همان‌طور که جناب آقای دکتر خلیلیان، وزیر عزیزمان به خوبی اشاره کردند، بخش کشاورزی مهم‌ترین بخش اقتصادی و اجتماعی ماست. این گونه نیست که کشاورزی فقط بعد اقتصادی داشته باشد، بلکه نوعی زندگی است و روابط اجتماعی را با هم تنظیم می‌کند. تقریباً بدون صنعت می‌شود زندگی کرد، اما بدون کشاورزی هرگز نمی‌شود. اگر غذا نباشد، حیاتی وجود نخواهد داشت. بنابراین، کشاورزی همیشه در اولویت اول کشور خواهد بود؛ همان طور که اولویت اول همة جوامع انسانی است.
کشور ما کشور پهناوری است و استعدادهای فراوانی دارد. ما چهار نوع اقلیم و شاید ده‌ها نوع خاک داریم. وقتی اینها را با هم ترکیب می‌کنیم، صدها شرایط گوناگون پیدا می‌شود که در هر یک از اینها گیاهان خاص با نوع و رقم خاص تولید می‌شود و می‌تواند تولید شود. به تعبیر دیگر، هر یک از این شرایط نیازمند رقم گیاهی خاص خودش است تا بتواند محصول کافی را ارائه دهد.
خوشبختانه الآن کارهای بسیار خوبی در بخش‌های گوناگون تحقیقاتی وزارت جهاد در حال انجام است و ما هر روز شاهد دستاوردهای جدیدی هستیم. از همه شما تشکر می‌کنم.
در این چند سال تولیدات کشاورزی ما علیٰ‌رغم خشکسالی‌های پیوسته و سرمای شدید سال‌های 86-88 روند رو به رشدی داشته است. ما سال گذشته از 87 میلیون تن تولید به 107 میلیون تن رسیدیم و امید است که امسال این رقم به 110 میلیون تن برسد.این رشد خوبی است، اما در قیاس با ظرفیت کشور ما در ابتدای راه هستیم. ما نیازمند یک تحول اساسی در نگاه به بخش کشاورزی هستیم. طی سال‌های طولانی بخش کشاورزی از اولویت کشور خارج شد.
الآن مسئله‌ای یادم آمد که گفتن آن خالی از لطف نیست. در یک دورة طولانی تصور این بود و الآن هم بعضی‌ها این تصور را دارند که بازدهی و اشتغال‌زایی در بخش صنعت بسیار بسیار بالاتر از بخش کشاورزی است؛ یعنی اگر می‌خواهیم مشکل بیکاری را برطرف کنیم، باید تمرکز را روی بخش صنعت تمرکز کنیم. اگر بخواهیم ارزش افزوده و درآمد سرانة کشور را بالا ببریم، باید تمرکز را روی بخش صنعت ببریم. این کار تقریباً در بیست سال اتفاق افتاده است. کارهای بسیار خوبی انجام شده و به لحاظ صنعتی الان ما کشور پیشروی هستیم. اما آیا مشکل بیکاری برطرف شد؟
من معتقدم اگر یک پنجم سرمایه‌گذاری در بخش صنعت را در بخش کشاورزی می‌آوردیم و چهار پنجم را هم در همان بخش صنعت سرمایه‌گذاری می‌کردیم، بخش کشاورزی با این یک پنجم معادل آن چهار پنجم حتماً برای ما ارزش افزوده و اشتغال ایجاد می‌کرد. چون فکر کردیم کشاورزی از رده خارج است، به ظرفیت‌های آن فکر نکردیم.
همین الان بعضی از محققان ما بعضی از محصولات باغی را توضیح می‌دادند که اگر ما مقداری شرایط و گیاه و آبیاری را عوض کنیم، محصول شش تا ده برابر می‌شود و به همین نسبت درآمد بالا می‌رود و اشتغال درست می‌کند و ای کاش ما یک پنجم دیگر از آن چهار پنجم باقی مانده را هم برای صنایع تبدیلی می‌گذاشتیم. گفتند قبل از دولت نهم به طور متوسط سالی 700 هزار تن ظرفیت تبدیلی فراوری بوده و در این پنج شش سال سالی سه میلیون و دویست هزار تن بوده است.
فرض کنید ما ده سال این روند را ادامه ‌دهیم، چه پشتوانة عظیمی برای بخش کشاورزی و چقدر اشتغال و ارزش افزوده ایجاد می‌شود. محصولات غذایی هم چیزی نیست که روی دست کسی بماند و اگر ماند، خودمان مصرف می‌کنیم. کما اینکه با روش‌های جدید طول ماندگاری محصولات فرآوری شده هم زیاد شده است. می‌شود آنها را نگه داشت و در فصل‌های بعدی به بازار عرضه کرد. باید متمرکز بشویم. حالا در این پنج شش سال یک مقدار کار شد، اما هم به لحاظ اعتنا به بخش کشاورزی و هم به لحاظ سرمایه‌گذاری و تخصیص اعتبارات نیازمند توجه بیشتری است. این کار را باید حتماً انجام دهیم.
علاوه بر گونه و نوع گیاهانی که ما باید استفاده کنیم یا حتی نمونه‌هایی که در مرغ و دام و آبزیان باید استفاده کنیم کارهای دیگر را هم باید انجام دهیم. یکی از مهم‌ترین کارها نحوة استفاده از آب است. ما در قیاس با سایر کشورها جزء کشورهای کم بارش هستیم و آب کم داریم، اما متوسط مصرف آب برای هر واحد تولید کشاورزی‌مان شاید چند برابر متوسط جهانی است؛ یعنی از همان بارش کم هم درست استفاده نمی‌شود. این را باید درست کنیم و شدنی است. شیوه‌های جدید آبیاری باید به سرعت در کشور گسترش پیدا کند. بدون اینکه انقلابی در بخش کشاورزی اتفاق بیفتد، ما با اصلاح شیوه‌های آبیاری و بعضی گونه‌های گیاهی می‌توانیم به سرعت تولیدمان را به سه برابر وضع کنونی برسانیم. این شدنی است و استعدادی است که خدای متعال قرار داده است.
حالا اگر یک انقلابی در ژنتیک و کشاورزی اتفاق بیفتد، آن وقت می‌شود چند برابر آن سه برابر تولید کرد. الان متوسط برداشت در هکتار ما چه در دیم و چه در آبی پایین است. بودجه‌ای اختصاص داده شد. حتماً بسیج شده‌اید. من خواهش می‌کنم مجموعة کشاورزی ما (چه کشاورزان و چه متخصصان، مهندسان و کارکنان بخش کشاورزی) حرکت کنید و ظرف چهار پنج‌سال شیوة آبیاری را در کشور عوض کنید. این شیوة آبیاری که ما داریم، میزان محصول در واحد هکتار را هم کاهش می‌دهد. دیشب دوستی به من می‌گفت در همدان سمت کبودر آهنگ دیگر آب چاه‌ها هم پایین رفته است. چاهی پنج سال پیش که با عمق 45 متر آب می‌داد، الان آب آن به 65 متر تا 70 متری رسیده و آبدهی کاهش پیدا کرده است. حساب کردیم به ازای هر کیلو سیب زمینی چقدر آب مصرف می‌شود. ما به عدد 250 کیلو رسیدیم. حالا شما متخصص هستید و آن را حساب کنید و رقم دقیق آن را به ما اعلام کنید. برای یک کیلو سیب‌زمینی 250 کیلو آب مصرف شده است. الان این بطری‌های نیم لیتری آب چند است؟ 250 تومان که 150 تومان برای ظرف آن و صد تومان برای نیم لیتر؛ یعنی 250 هزار لیتر برای یک کیلو سیب‌زمینی. دویست و پنجاه تا دویست تومان می‌شود پنجاه هزارتومان. پنجاه هزار تومان آب برای یک کیلو سیب زمینی استفاده می‌کنیم که قیمت آن 150 تومان است. نباید تجدید نظر کنیم؟ در یک کیلو سیب زمینی چقدر آب هست و چقدر توسط برگ‌ها تبخیر می‌شود. ما می‌گوییم سه یا ده یا پنجاه کیلو آب می‌خواهد. بیشتر نیست. ما پنج برابر مصرف می‌کنیم. باید جهاد کشاورزی این را به یک برنامة ملی و یک انقلاب در آبیاری تبدیل کند و این شدنی است. ما پیشنهاد دادیم که شیوة آبیاری سالی یک و نیم میلیون هکتار را تغییر دهیم که پنج ساله تمام شود. حالا دوستانمان روی یک میلیون هکتار برنامه‌ریزی کرده‌اند. اشکالی ندارد، یک میلیون هم خوب است. امسال اگر شما یک میلیون هکتار را انجام دهید، سال بعد می‌توانید یک میلیون و نیم هکتار انجام بدهید. ما هجده میلیون هکتار زمین دست نخورده داریم. ده میلیون زمین داریم که الان دیم کشت می‌شود. اینها همه منتظر آب‌اند. به خدا می‌‌شود با یک پنجم این آب، دو برابر این محصول را داشته باشیم. تازه وقتی کشت سیب‌زمینی را غرقابی کنیم، محصول آن پایین می‌آید. بسیاری از آفت‌ها ناشی از کشت غرقابی است. بین خود و خدا آیا نمی‌شود این کار را کرد؟ می‌توانیم کارهای بسیار بزرگی انجام دهیم. باید دست به دست هم بدهیم، همت کنیم و تصمیم بگیریم.
بعضی وقت‌ها انسان از بعضی روحیات خیلی بدش می‌آید. روحیاتی که نگاهشان به جای افق‌های بلند به پیش پایشان است. تا از کارهای بزرگ اسم می‌بریم، شروع به داستان بافی و فلسفه بافی می‌کنند که نشدنی است. توی دل آدم را خالی کنند که نمی‌شود. گفتیم آقا دو و نیم میلیون شغل در کشور درست می‌کنیم. چقدر سخنرانی و فلسفه بافی کردند و مقاله نوشتند که آقا یعنی چه؟ نمی‌شود. خوب چقدر می‌شود، همان را که می‌شود بگو. تو هم کمک کن و بگو من چه کاری می‌توانم انجام دهم. نه اینکه از اول «نه» بگویی. بسیار خوب نمی‌شود. پس بنشینیم همدیگر را نگاه کنیم یا کار کنیم؟ ما بررسی کردیم و دیدیم که می‌شود. شما هم کمک کنید. اگر دو و نیم میلیون شغل ایجاد نشد، دو میلیون و چهارصد هزار شغل درست می‌شود. ما می‌گوییم هر سال شیوة ابیاری یک میلیون هکتار را تغییر بدهید. هر سال بارندگی ما کاهش پیدا می‌کند. تغییر اقلیم و دزدی هوایی آب هم هست که آن هم داستان دیگری است. آب‌ها را روی هوا می‌زنند و ابرها را تخلیه می‌کنند و سراغ ما می‌فرستند. اینکه امروز در دنیا شناخته شده است. این را آماده کنیم و حتی اگر ما بخواهیم سطح تولید کنونی را حفظ کنیم، به ناچار باید شیوة آبیاری‌مان را تغییر دهیم. شیوة کشت، داشت و برداشت را واقعاً می‌شود عوض کرد. نحوة کشت، نگهداری و برداشت اینها همه اثر دارد.
من فکر می‌کنم گیاه هم حس دارد. اگر شما به آن توجه کنید، او به شما پاسخ می‌دهد. اگر خوب به آن برسی، آن هم پاسخ می‌دهد. باید شرایط متعادل را برای گیاه فراهم کنیم که هر چه استعداد خدا در آن گذاشته، بیرون بریزد و منفجر و شکوفا بشود. یک دانه می‌تواند هفتاد دانه بدهد. چرا ده دانه؟ در نهاد آن هست که هفتاد دانه بدهد. باید شرایط آن را فراهم کنیم و می‌توانیم.
در کنار آن هم صنایع تبدیلی است. کارهای خوبی انجام شد. سه میلیون و 200 هزار تن محصول داشتیم. یک برنامة پنج ساله تهیه کنیم و در همین برنامة پنجم سر و ته آن را به هم بیاوریم. من مهندس کشاورزی یا کشاورز نیستم، اما آنچه می‌فهمم می‌گویم، اگر اشتباه است، آن را اصلاح کنید. من از سی چهل سال پیش یادم است و در اخبار می‌شنیدم که داریم برای الگوی کشت برنامه‌ریزی می‌کنیم. چقدر موفق بوده‌ایم؟ چقدر کشاورزها تبعیت کردند؟ چقدر کلاس آموزشی گذاشتیم و چقدر خط و نشان کشیدیم و محدودیت گذاشتیم که کود و سم را به این شرایط می‌دهیم. آیا درست شد؟ من فکر می‌کنم ما مسیر را اشتباه آمده‌ایم. باید از سمت تقاضا الگوی کشت را مدیریت کنیم. اگر شما صنایع تبدیلی را در سرتاسر کشور گسترش دهید، معنای آن این است که یک تقاضای ساده ثابت را پای کشاورز گذاشته‌اید. در جایی که کارخانه رب گوجه‌فرنگی همیشه هست، آیا شما در آنجا نوسان تولید دارید؟ ندارید. متناسب با نیاز تولید می‌کنند. اصلاً از قبل با کشاورز قرارداد می‌بندند. اگر ما صادرات محصولات را سازمان دهیم، تاجر سیب، انگور و محصولات کشاورزی و خشکبار از قبل با کشاورز قرارداد می‌بندد که آقا امسال من این‌قدر انگور، سیب یا پرتقال می‌خواهم. می‌شود. باید با نگاه جدیدی به عرصة کشاورزی وارد شویم. استعدادها در بخش کشاورزی ایران بی‌نظیر است. ما 250 هزار کیلومتر مربع (اندازة هفت هشت ده تا از این کشورهای کوچک اروپایی) کویر داریم. بعضی وقت‌ها آدم خیلی غصه می‌خورد. آدم در نقشه می‌بیند که کشوری که الان پنج میلیون جمعیت دارد، یک موقعی لشکر‌کشی کرده‌ و به شرق آسیا رفته و یک کشور دویست میلیونی را تحت سلطة خودشان گرفته‌ و همه ثروت آنها را غارت کرده‌است. ما که اهل غارت و استعمار و … نیستیم. ایران که مرکز فرهنگ، عدالت و برادری است. 75 میلیون جمعیت با یک میلیون و هشتصد هزار کیلومتر وسعت داریم.
باور من این است که وقتی هر نوع میوه و هر نوع محصول کشاورزی در هر نقطة دنیا به عمل بیاید، در ایران هم قابلیت عمل آوری دارد. وقتی موز و نارگیل و میوه‌های گرمسیری در جنوب ایران پرورش داده می‌شود، دیگر ایران مرکز بقیة محصولات است. در تولید گوشت و آبزیان و …نیز همین‌طور. ما تقریباً در جنوب دو هزار کیلومتر ساحل داریم و هزار و شصت هفتصد کیلومتر هم در شمال داریم. اصل دریای شما هم سمت ایران است. مثل ملاقه‌ای است که دستة آن بالاست و کاسه آن درسمت ایران است. جنوب هم از دریای عمان تا اروند ادامه دارد. ما چقدر محصولات شیلاتی تولید می‌کنیم؟ ششصد و شصت هزار تن. ظرفیت و فرصت چقدر است؟ به خدا می‌شود غذای همة مردم ایران را از طریق شیلات تأمین کرد. ما باید کمی وزنه‌ها را از دست و پای خودمان باز کنیم و در کار محققین کشاورزی هم مقداری جستجو کنیم. گفتند 25 سال طول کشیده که بعضی از این کارهای تحقیقاتی نتیجه داده است. دست شما درد نکند، 25 سال ممارست کار خیلی بزرگی است. اما بیاییم فضایی باز کنیم که آیا نمی‌شود در یک محیط آزمایشگاهی فضایی را فراهم کرد که به جای 25 سال، پنج ساله نتیجة کارمان را بگیریم؟ من فکر می‌کنم می‌شود. ما در این عالم ناشدنی نداریم. یک گردوی ده ساله و بیست ساله را به یک شاخه جدید پیوند زده‌اند و پنج ماه بعد گل کرده و گردو داده است. بالاخره علم فقط یک خط نیست که ما آن را بگیریم و دنبال کنیم. مثل شب‌هایی که یک متر برف می‌آید، صبح اگر هیچ‌کس قبل از ما نرفته باشد، راحت می‌رویم و صد مسیر پیش روی ماست، اما خدا نکند یک نفر قبلاً رد شده باشد. دیگر همه پاها را جای پای او می‌گذارند و فکر می‌کنند بغل دست آن دره است. هزاران راه وجود دارد نه هزار راه.
جملة آخر، عزیزان من! امروز باید ایران را ساخت. این وظیفه و مأموریت تاریخی ماست. همان‌گونه که ما نسبت به مقاطع تاریخی قبل از خودمان قضاوت می‌کنیم، در آینده هم دربارة ما قضاوت خواهند کرد. امروز باید ایران را بسازیم. جایگاه ایران کجاست؟ اطلاع دارید سهم ما از تولیدات کشاورزی چه نسبتی از تولید کل جهانی است؟ کمتر از یک درصد یعنی 75 صدم.
حالا من می‌خواهم به شما بگویم اگر ما نسبت جمعیتی خودمان را در نظر بگیریم، یک و یک دهم می‌شود؛ یعنی باید یک و نیم برابر موجود تولید کنیم. اما می‌شود یک جور دیگری سهم بندی کرد. ما اگر سهم استعدادهای خداداد، فرهنگ، تمدن و سابقة خودمان را ببینیم؛ باید چقدر تولید کنیم و نوآوری داشته باشیم؟ در اینجا نوآوری‌های خیلی ارزشمندی داریم. دستتان درد نکند. کارهای بسیار نوئی در حال صدور به دنیاست. اگر بخواهیم سهم ایران بماهو ایران را داشته باشیم، چند برابر باید تولید کنیم؟ ده برابر، پانزده برابر؟ من می‌خواهم آن را با فرهنگ و تمدن ایران مقایسه کنم. همة مورخان، تمدن شناسان و صاحب نظران به اتفاق اذعان دارند که اگر فرهنگ و تمدن ایران را از فرهنگ و تمدن جهان برداریم، چیز قابل‌توجهی باقی نمی‌ماند. همة آن کشت و کشتار و توحش است. نمی‌خواهم کار دیگران را کم‌بها و بی‌ارزش تلقی کنم. سهم ایران سهم ممتازی است. امروز باید به آن جایگاه برگردیم. کشوری که پرچم پیامبر و اهل بیت پیامبر را بر دوش گرفته است، باید متعالی‌ترین و پیشرفته‌ترین کشورها باشد.
عیب است در کشور ما استعدادی ناشکفته باقی بماند. حالا تبعیض، بداخلاقی، فقر، بی‌عدالتی و ظلم باشد که واویلا، اصلاً پذیرفته نیست و هیچ کس ما را نخواهد بخشید.
من فرض را بر این گذشته‌ام که اینها نیست و چشمم را بسته‌ام. می‌گویم استعدادهای ما در دنیا چه جایگاهی دارند؟ ما به هر جای ایران که می‌رویم، باید کالای ایران در بازار خودش را نشان دهد و این شدنی است. شما همت، دانش و انگیزة آن را دارید، بهترین ملت، فرهنگ و سرزمین را داریم، باید دست به دست هم بدهیم و یک یاعلی بگوییم و هدف‌های بزرگ داشته باشیم.
من از همة شما تشکر می‌کنم. کارهای بسیار خوبی در بخش کشاورزی دارد انجام می‌شود که ثمرات آن را ملت عزیز ایران خواهد دید. من مجدداً از همة تلاشگران و جهادگران بخش کشاورزی صمیمانه تشکر می‌کنم. به امید آیندة درخشان، یا علی مدد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات