صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۳۹۱ - ۰۹:۴۳  ، 
کد خبر : ۲۴۲۳۹۹

گزیده سر مقالات برخی روزنامه های 3 تیر 1391


 

1- در مثنوی مولوی داستان عبرت انگیز و درس آموزی آمده است که شباهت بسیاری با چالش هسته ای این روزهای کشورمان دارد. ماجرای «شترمجنون» که پیش از این نیز به مناسبتی از آن یاد کرده ایم. مجنون در تب و تاب دیدار «لیلی» بر «ناقه» ای می نشیند و راهی دیار یار می شود. شتر اما، در شهر «کره »ای دارد که به غریزه مادری دل از آن برنمی دارد. مجنون در این اندیشه که به کوی لیلی برود و ناقه در اضطراب که از کره خود جدا نشود.

2- اوایل دهه 80 و در گرماگرم نخستین سال های چالش هسته ای کشورمان با تروئیکای اروپایی- فرانسه، انگلیس و آلمان- و چند ماهی بعد از اجلاس اکتبر 2003 تهران، طی یادداشتی با اشاره مستند به کارشکنی ها و قانون گریزی های حریف، نتیجه گرفتیم که چالش هسته ای غرب با ایران اسلامی فقط یک بهانه است و این چالش را با استناد به شواهد و قرائن موجود، ادامه جنگ تحمیلی دانستیم که با تغییر شکل- و نه ماهیت- در عرصه ای دیگر کلید خورده و به جریان افتاده است. همان روزها نوشته بودیم، دست حریف از ارائه نمونه های قصور -- یا تقصیر -- در فعالیت هسته ای کشورمان خالی است و از سوی دیگر، تنها ملاک و معیار آژانس بین المللی انرژی اتمی در بررسی فعالیت هسته ای کشورهای عضو، موازین «فنی» و «حقوقی» است، و از این رهگذر پیش بینی کرده بودیم که آمریکا و متحدانش پرونده هسته ای کشورمان را به شورای امنیت سازمان ملل می فرستند و درباره علت آن، آورده بودیم که، ارجاع پرونده از آژانس به شورای امنیت سازمان ملل، میدان بررسی پرونده را از بستر «حقوقی و فنی» که تعریف شناخته شده و قابل محاسبه ای دارد به «بستر سیاسی» که معیار تعریف شده ای ندارد، منتقل می کند تا در این میدان تعریف نشده به حریف فرصت مانور بدهد.

c3- اگرچه مذاکرات مسکو را به مفهوم رایج آن نمی توان «شکست خورده» ارزیابی کرد ولی با جرأت می توان گفت که اجلاس مسکو غیر از نمایش مقاومت و اقتدار ایران اسلامی و برخورد هوشمندانه و با صلابت تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان هیچ دستاورد قابل ملاحظه دیگری نداشته است و سخن این است که آیا همین اندازه از «دستاورد» می تواند توجیه کننده ادامه مذاکرات و یا ادامه آن در سطح و شرایط کنونی باشد؟! یادداشت پیش روی با استناد به دلایلی که در پی خواهد آمد، به این پرسش، پاسخ منفی می دهد و براین باور است که حریف در صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران کمترین تردیدی ندارد و مذاکره را فقط برای مذاکره می خواهد؛ چرا؟! اول آن که؛ با ادامه مذاکرات، چالش هسته ای علیه کشورمان را زنده نگاه می دارد و از آن به عنوان یک «دستاویز» برای به کارگیری اهرم های فشار استفاده می کند.

سوم آن که؛ اگر حق قانونی و منطقی جمهوری اسلامی ایران در فعالیت صلح آمیز هسته ای را بپذیرد، الگوی دیگری از پیروزی ناشی از مقاومت به دنیای بحران زده و در حال تغییر و تحول امروز، ارائه خواهد شد و این، یعنی اعتراف آمریکا و متحدانش به ناتوانی خود در باج خواهی و زورگویی. حالا تصور بفرمائید که این الگو چه نقش برجسته و مؤثری در شتاب بخشیدن به انقلاب های اسلامی در منطقه و موج بیداری ملت ها در عرصه بین المللی خواهد داشت؟و چهارم و پنجم و...

5- درباره «تهدید نظامی»! و توخالی بودن آن، پیش از این گزارش های مستندی داشته ایم و در وجیزه پیش روی به همین اندازه بسنده می کنیم که امروزه آمریکا و متحدانش، مخصوصا رژیم جعلی اسرائیل به اعتراف استراتژیست های بلندآوازه خود و به گواهی شواهد غیرقابل انکار موجود، ضعیف تر و حقیرتر - تاکید می شود حقیرتر- از آنند که به این حماقت محض دست بزنند. این روزها آمریکا و اروپا با بحران شکننده و بی نظیر اقتصادی، جنبش فراگیر وال استریت که موجودیت نظام سرمایه داری را نشانه رفته است، تجربه شکست های مفتضحانه در عراق، افغانستان، جنگ33 روزه و 22 روزه، از دست دادن عقبه های استراتژیک در منطقه و ده ها بحران شکننده دیگر روبرو هستند. اسرائیلی که دو خط آبی روی پرچم خود را به نشانه سرزمین به اصطلاح موعود «از نیل تا فرات» جای داده بود، امروزه برای در امان ماندن از یورش مسلمانان فلسطینی، به دور خود دیوار بتونی کشیده اند و... اکنون به آسانی می توان حدس زد که حماقت حمله نظامی به ایران برای آمریکا و متحدانش چه فاجعه ای در پی خواهد داشت�� به قول «نیویورکر»، در حالی که ایران «موشک سفینه بر» به فضا می فرستد، اروپا نیز نمی تواند از تیررس دور باشد و به قول «دویچه وله»، وقتی آمریکا و اسرائیل در جنگ 33 روزه و 22 روزه از گروه های مقاومت تحت حمایت ایران شکست می خورند، چگونه می توانند در مقابله با ایران جنگ دیده و برخوردار از رزمندگان فداکار و مجهز به مدرن ترین جنگ افزارها و حامیان فراگیر منطقه ای، پیروز باشند؟!

7- در حقوق بین الملل فصلی با عنوان «حق مقابله به مثل-» آمده است. در این فصل به کشوری که حق قانونی آن از سوی یک یا چند کشور دیگر نقض گردیده اجازه مقابله به مثل داده شده است. جمهوری اسلامی ایران بر این اساس و با استناد به این فصل از حقوق بین الملل، می تواند در واکنش به قطعنامه اتحادیه اروپا از حق «مقابله به مثل» استفاده کند و تنگه هرمز را به روی نفتکش هایی که برای کشورهای اروپایی تحریم کننده محموله نفتی حمل می کنند، ببندد. توضیح آن که کشورهای اروپایی یا هر کشور دیگری مجاز به خرید یا نخریدن نفت ایران است ولی قطعنامه اتحادیه اروپایی تاکید و تصریح دارد که این اقدام برای مقابله با جمهوری اسلامی و اعمال فشار بر این کشور تهیه و تصویب شده است بنابراین جمهوری اسلامی ایران نیز حق دارد در واکنش به این اقدام خصمانه از حق قانونی خود برای مقابله به مثل استفاده کند. باید توجه داشت که تنگه هرمز در آب های سرزمینی ایران قرار گرفته است و مطابق «کنوانسیون 1958 ژنو» و «کنوانسیون 1982 جامائیکا» که موضوع آن نظام حقوقی آبراهه های بین المللی و حق عبور کشتی هاست حق دارد و می تواند در صورت محروم شدن از صدور نفت خود، تنگه هرمز را به روی تمامی کشتی های نفتکش و حتی کشتی های حامل کالای تجاری یا تسلیحاتی ببندد بنابراین چنانچه ایران از صدور نفت خود محروم شود دلیلی ندارد که دیگران از تنگه ای که در آب های سرزمینی کشورمان است اجازه صدور نفت برای دشمنان تابلودار و متخاصم ما را داشته باشند.

همانگونه که ملاحظه می شود علاوه بر آن که «مقابله به مثل» با تحریم اتحادیه اروپا حق قانونی و شناخته شده ایران است، جمهوری اسلامی می تواند از عبور و مرور کشتی های نفتکش یا دارای محموله نظامی و تجاری که برای امنیت، نظم، آسایش و حقوق ملی کشورمان «بی ضرر» تشخیص داده نشود، جلوگیری کند. در بند 4 از ماده 14 و بند یک از ماده 16 کنوانسیون 1958 ژنو که در کنوانسیون 1982 جامائیکا نیز تکرار شده است، تصریح شده که تشخیص بی ضرر بودن عبور کشتی ها- در اینجا تنگه هرمز- برعهده کشور ساحلی- در اینجا ایران اسلامی- است.

خراسان:کارنامه منفی خصوصی‌سازی و پیشنهادهای اصلاحی«کارنامه منفی خصوصی‌سازی و پیشنهادهای اصلاحی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی حسن‌زاده است که در آن می‌خوانید؛انتشار گزارش سازمان بازرسی از فرآیند ۱۱ ساله خصوصی سازی در کشور حاوی این نکته تلخ و تایید این دیدگاه بسیاری از کارشناسان است که خصوصی سازی در کشور ما بدون برنامه و با هدف درآمدزایی برای دولت بوده است. نگاهی به تازه ترین آمارهای کلان اقتصاد کشور نشان دهنده این است که سهم بخش دولتی از اقتصاد کشور اگر افزایش نیافته باشد، کاهش نیافته است. چنان که در لایحه بودجه ۹۱ شرکت های دولتی ۷۱ درصد اعتبارات بودجه را به خود اختصاص داده بودند که در مصوبات مجلس به ۷۴ درصد افزایش یافت. این در حالی است که سال ۹۰ این نسبت حدود ۷۰ درصد و سال ۸۹ حدود ۶۸ درصد بود.

اضافه بر این واگذاری شرکت های دولتی به بخش خصوصی واقعی نیز بدون چالش نبوده است. چرا که بخش قابل توجهی از مالکان خصوصی شرکت های دولتی واگذار شده یا فاقد اهلیت فنی و یا فاقد اهلیت های قانونی بوده اند. تجربه واگذاری برخی صنایع نساجی و از همه مهم تر واگذاری برخی شرکت های دولتی به گروه آریا موید این مطلب است.

 

نتیجه این اقدام شکل گیری اقتصادی بود که سرعت خصوصی سازی در بخش های تصمیم ساز و کلان نظیر بانک و بیمه بیش از بخش های عملیاتی نظیر برخی صنایع بود که آسیبی جدی به فرآیند اجرای اصل ۴۴ وارد کرد. به ویژه نحوه واگذاری بانک ها و شکل گیری بانک های خصوصی که با نقض صریح قانون سهم اشخاص حقیقی و حقوقی در سهام آن ها بیش از میزان تعیین شده در قانون بود. (هر چند این مسئله طی یکی دو سال اخیر تا حد قابل توجهی اصلاح شده است)

۱ - قطع کامل ارتباط درآمدهای خصوصی سازی با درآمدهای بودجه و پیشنهاد تشکیل صندوقی شبیه صندوق توسعه ملی با واریز درآمدهای خصوصی سازی به آن برای توانمندسازی بخش های خصوصی و تعاونی

۳ - تغییر در قانون اصل ۴۴ در جهت کاهش سهم شبه دولتی ها (بخش عمومی غیردولتی) و حتی الزام به واگذاری بخشی از سهام شرکت های شبه دولتی به بخش های خصوصی واقعی و عموم مردم

۵ - تقویت جدی بخش های مردمی اقتصاد از جمله تعاون برای پذیرفتن سهم بیشتر از واگذاری شرکت های دولتی

 

1 - کاترین اشتون، به عنوان رئیس هیأت مذاکره کننده گروه 1+5 همچنان بر مواضع زیاده خواهانه این گروه تأکید می‌کند و خواستار پذیرش مطالبات غرب توسط ایران است. این مطالبات را کاترین اشتون در مسکو اینگونه اعلام کرد:

- تعطیلی تأسیسات فردو

نکته قابل تأمل اینست که کاترین اشتون این مطالبات غیرقانونی را با عنوان گام‌هائی برای اعتمادسازی مطرح کرده و با این تعبیر یکبار دیگر اعلام نموده که غرب همچنان نسبت به ایران بی‌اعتماد است. آنچه در تعبیرات گروه 1+5 تحت عنوان "بی اعتمادی" مطرح می‌شود بدین معناست که این گروه همچنان معتقد است ایران درصدد ساخت سلاح اتمی است، اتهامی که برای دولتمردان آمریکائی وسیله‌ای برای پی گیری مطالبات زیاده خواهانه علیه ملت‌ها گردید و قبلاً در عراق بکار گرفته شد و اکنون سوریه را هدف قرار داده و آمریکا توانسته آن را به دستاویزی برای گروه 1+5 در مذاکراتش با ایران تبدیل نماید. نکته مهم اینست که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و نهادهای اطلاعاتی آمریکا بارها اعلام کرده‌اند مدرک قابل استنادی که بتواند این اتهام را علیه ایران به اثبات برساند در اختیار ندارد و براین اساس هیچ دلیلی که مقررات آژانس بتواند آن را نشانه حرکت ایران به سوی ساختن سلاح اتمی بداند وجود ندارد.

3 - کاترین اشتون در اظهارات خود در پایان مذاکرات مسکو مثل همیشه بر این عبارت تکیه کرد که "دور هم جمع شدیم تا نگرانی‌های جهانی را کم کنیم." وی با بکار بردن تعبیر "نگرانی‌های جهانی" درصدد است وانمود کند افکار عمومی جهان از فعالیت‌های هسته‌ای ایران نگران است.

اول آنکه کشورهای غربی حق ندارند خود را نماینده افکار عمومی جهان بدانند و از طرف آنها اظهارنظر کنند. چه کسی به کاترین اشتون اجازه داده به نمایندگی از طرف مردم جهان سخن بگوید؟

سوم آنکه اگر سلاح اتمی نگرانی آور است که هست، باید پذیرفت که افکار عمومی جهان از زرادخانه‌های اتمی آمریکا و سایر قدرت‌های اتمی عضو گروه 1+5 نگران است نه از ایران.

این واقعیت‌ها نشان می‌دهند که ادعای بی‌اعتمادی جهانی نسبت به ایران کاملاً بی‌پایه است و کاترین اشتون در نقش یک ابزار بی‌اختیار مأموریت دارد این مطالب بی‌اساس را تکرار کند و چه بسا خود او نیز به این ادعا اعتقادی نداشته باشد.

5 - آنچه مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران را برای رسیدن به حقوق قانونی ملت ایران در زمینه فعالیت‌های هسته‌ای در جایگاه بالاتری قرار می‌دهد تا بتوانند موانع راه را برطرف نمایند، تقویت گروه هسته‌ای ایران است. به نظر می‌رسد زمان آن رسیده است که در این زمینه اقداماتی صورت بگیرد. استفاده از نیروهای با تجربه و باسابقه، تقویت گروه مذاکره کننده و استفاده از برنامه‌ها و سیاست‌های جدید در مذاکرات، از جمله عناصری هستند که می‌توانند به تقویت گروه هسته‌ای ایران منجر شوند.

رسالت:پاسداران و کیفیت مبارزه عاشورایی«پاسداران و کیفیت مبارزه عاشورایی»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن می‌خوانید؛امروز سوم شعبان مصادف با میلاد سومین پیشوای شیعیان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و روز پاسدار است. امامی که مظهر مبارزه در پاسداری از دین خدا بود.الگویی که به تعبیر بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی (ره) از کار خودش به ما تعلیم داد که در میدان وضع چگونه باید باشد و درخارج میدان وضع چه جور باشد . کیفیت مبارزه را ؛ کیفیت اینکه مبارزه بین جمعیت کم با یک جمعیت زیاد باید چطور باشد اینها چیزهایی است که حضرت سیدالشهدا به امت جدش آموخته است واهل بیت بزرگوار و فرزند عالی مقامشان به همه فهماندند بعد از آنکه مصیبت واقع شد چه باید کرد؟ باید تسلیم شد؟ آنها به ما فهماندند که درمقابل جائر نباید زن‌ها بترسندو نباید مردها بترسند ،در مقابل یزید، حضرت زینب سلام‌الله علیها ایستاد وآن راهمچو تحقیر کرد که بنی‌امیه در عمرشان همچو تحقیری نشده بودند.

بعد از رحلت رسول اکرم(ص) با فاصله گرفتن جامعه از ارزشهای اسلامی، زمینه های تبعیت از هوای نفس و بدعت گذاری در دین در بین مسلمانان به وجود آمد و روحیه تبختر، نژادپرستی، مال‌اندوزی و راحت طلبی بر جامعه اسلامی مستولی شد و مناشی نفاق، جهالت، خباثت، خیانت و... دهان باز کرد.

قیام امام حسین(ع) زمانی آغاز شد که باطل به حق ملتبس و صواب در ناصواب ممتزج شده بود و امیدی برای اصلاحات تدریجی نبود. یزید بن معاویه در انظار عمومی به حرمت شکنی ارزشهای اسلامی می پرداخت و با احیای اخلاق دوران جاهلیت، حداقل های دیانت مردم را نیز به باد داده بود. امام حسین(ع) می فرمایند:" الا ترون الحقّ لایُعملُ به وان الباطِلَ لایتناهی عندَ فلیرغب المُومنَ فی لقاء الله محقا"( طبری ، 1364 ، ج 5 ، ص 403 )مگر نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل پرهیز نمی کنند مومن باید حق طلب و مایل به لقای پروردگار باشد.

شهادت امام حسین (ع) در کربلا جامعه اسلامی را برای اولین بار بعد از رحلت رسول اکرم(ص) بیدار کرد و مسلمانان را نسبت به خطر نزدیک هوای نفس و بدعت های جدید در دین آگاه کرد.

از این پس بود که موج بیداری اسلامی جامعه را فرا گرفت و زمینه قیام توابین ، قیام حره، شورش در حجاز، قیام در عراق،  قیام مختار بن ابی عبدالله ثقفی ، قیام زید بن علی را ایجاد کرد. در واقع اگر نبود خطبه های زینب کبری(س) و روشنگری های علی بن الحسین(ع) کربلا در کربلا می ماند و مسلمانان در رویای دیانت خود. رسالت زینب کمتر از شهادت حسین(ع)  نبود و جامعه اسلامی در طول تاریخ بیداری و ولایت پذیری اش را مدیون خطابه ها و روشنگری های زینب کبری(س) است. روشنگری هایی که ابعاد گسترده فتنه را روشن ساخت و زمینه سقوط سلسله اموی را فراهم کرد. خطابه ها و تذکارهایی که خطر پیروی از هوای نفس را گوشزد می کرد و بدعت های جدید در دین را عریان می ساخت.

پاسدار کیفیت مبارزه در داخل و خارج میدان را از مولای خود می آموزد.8 سال دفاع مقدس سنگ محک مناسبی برای آزمون سپاه در میدان جنگ بود. توان نظامی فزاینده سپاه پاسداران که امروز به بزرگترین قدرت موشکی در منطقه تبدیل شده مانع از دست درازی و طمع ورزی بیگانگان حتی به یک وجب از خاک میهن عزیزمان شده است.امروز به اعتراف دشمنان انقلاب خاورمیانه روی انگشتان عده ای از سرداران و فرماندهان سپاه می چرخد.

در میانه چهارمین دهه از عمر پر برکت نظام اسلامی فضای کشور مهیای تحرک بیش از پیش پاسداران برای اثرگذاری مثبت بر حیات سیاسی جامعه است. سپاه بی تردید در درون گفتمان پیشرفت و عدالت عمل می کند و در برابر گفتمانی که دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران را می خواهد عملیاتی کند می ایستد. البته این به معنای حزبی شدن سپاه نیست و پاسدار نباید ابزار دست احزاب و جریانات سیاسی قرار گیرد اما مگر می توان پاسدار بود و نسبت به سرنوشت سیاسی کشور بی اهمیت ماند؟سپاه بدون سیاست یعنی سپاه سکولار، یعنی بریدن از آرمانها و شعارهای انقلاب، یعنی پشت پا به منطق حضرت امام(ره) در اداره حکومت اسلامی  و ... این تعریف انحرافی با  گفتمان انقلاب اسلامی جور در نمی آید. جنس مردمی سپاه این همبستگی را قهری و امری می کند. سپاه متن ملت ایران و مجموعه بزرگی از شریف ترین و نجیب ترین نیروهای معتقد به انقلاب اسلامی است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همسازی ملت ایران در دفاع از انقلاب است. پاسداران به عنوان یک نیروی اجتماعی حضور سازمان یافته و مقتدرانه مردم و تاثیرگذار بر روند تغییرات اجتماعی هستند.

امروز در جریان تحولات عظیمی که در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در حال رخ دادن است سپاه باید با تاسی به روش و کیفیت مبارزه اباعبدالله الحسین(ع)نبض تحولات در جریان بیداری اسلامی به دست بگیرد.خاورمیانه امروز همان زمین کربلاست و زمانه بیداری کنونی همان روز عاشوراست. باید به ندای هل من ناصر حسین زمان لبیک گفت.

 

آنها با همین روش وارد مذاکرات مسکو شدند چرا که می‌خواستند با عنصر زور و فشار با ایران مذاکره کنند. اما به دلیل مشکلات عدیده اقتصادی،‌ سیاسی و اجتماعی‌شان وقت‌کشی می‌کنند. این مسئله مورد قبول ایران قرار نگرفت. اکنون با پایان مذاکرات مسکو، کشورهای غربی از همه اهرم‌های در اختیار خود برای افزایش فشارها بر ایران استفاده می‌کنند.

ادعاهای تکراری پارچین هم ابزاری دیگر در پیشبرد جنگ روانی غرب است. جمهوری اسلامی ایران همه راه‌های قانونی برای دریافت سوخت از آژانس را طی کرده است ولی با توجه به اینکه این درخواست ایران از سوی غربی‌ها پذیرفته نشد دانشمندان ایرانی غنی‌سازی 20 درصدی را آغاز کردند و امروز جمهوری اسلامی ایران توانایی غنی‌سازی 20درصدی را دارد. ایران زیر بار حرف زور و فشار غربی‌ها نمی‌رود؛ چرا که در حال حاضر حق داشتن فن‌آوری صلح‌آمیز هسته‌ای از سوی ایران برای جهان ثابت شده و تاسیسات هسته‌ای ما به کرات از سوی بازرسان آژانس و همچنین کشورهای غیرمتعهد مورد بازدید قرار گرفته است.

اما با توجه به کم کاری‌های آژانس برای این مدالیته، بهانه‌جویی‌های جدید آژانس و آمریکایی‌ها مبنی بر انجام فعالیتهای پاکسازی در پارچین نیز ادامه همان عملیات سیاسی و روانی است که غرب بعد از مذاکرات مسکو آن را تشدید کرده است. با این شرایط،‌ ایران با تاکید بر نشست های کارشناسی با گروه 1+5 خواهان پیشبرد مذاکرات بر اساس تبادل دقیق اطلاعات است تا از بهانه‌جویی‌های غربی برای طولانی کردن مذاکرات جلوگیری کند.

 

در همین حال" مخدوم شهاب الدین" وزیر کشاورزی پاکستان به عنوان جانشین وی معرفی گردید که منابع خبری از صدور حکم بازداشت وی از سوی دادگاه خبر داده‌اند. با توجه به این شرایط می‌توان گفت که پاکستان در وضعیت متزلزل قرار گرفته است به ویژه اینکه اتهاماتی نیز علیه زرداری رئیس جمهور وارد شده است .

برخی نیز بر نقش دستگاه اطلاعاتی و امنیت پاکستان () تاکید دارند. آنها بر این عقیده‌اند که () هر زمان که قدرت را تضعیف شده می‌بیند برای احیای قدرت به کودتای سیاسی دست می‌زند چنانکه در گذشته نیز این طرح‌ها را اجرا کرده، در حالی که در ظاهر نامی از آن مشاهده نمی‌شود.

در روزهای اخیر روابط میان پاکستان با آمریکا و اروپا رو به تیرگی نهاده است چرا که پاکستان از پذیرش بازگشایی مسیر انتقال تجهیزات برای نیروهای ناتو در افغانستان خودداری می‌کند. این سناریو مطرح است که غربی‌ها با اعمال فشار بر گروههای سیاسی پاکستان سرنگونی گیلانی را رقم زده‌اند تا با اعمال فشار بر زرداری رئیس جمهور، بار دیگر راه انتقال تجهیزات ناتو را بازگشایی نمایند. برکنار شدن گیلانی پس از سفر مقامات آمریکایی و انگلیس به پاکستان این سناریو را تقویت کرده است.

آفرینش: بیمه؛ مزایا و معایب

‎ها و سیاست‌گذاری‌های انسان برای فردای خویش، آینده هیچ‌گاه به گونه روشن و خدشه‌ناپذیر، برای وی قابل تخمین و پیش‌بینی نبوده است. از همین‌روست که انسان، همواره نسبت به آن‌چه در آینده‌های دور یا نزدیک، با آن روبرو خواهد شد، نوعی ترس و تردید سرچشمه گرفته از ناآگاهی و جهل را در درون خویش احساس کرده است.برای رهایی از همین بیم و تردیدها و ایجاد نوعی اعتماد نسبت به آینده است که انسان‌ها به نهاد بیمه روی آورده و سعی کرده‌اند با پرداخت آن‌چه حق بیمه نام دارد، رفاه و آرامشی نسبی‌ را برای زندگی آینده خویش تضمین کنند.

اما از آن‌جا که هر پدیده انسانی، در کنار همه محاسن، از نقص‌ها و کاستی‌ها نیز خالی نیست، امور بیمه و خدمات مربوط به آن نیز، در کنار همه مزایا، نقاط ضعفی را نیز دارند.بدیهی است آن‌چه بیمه‌گذار زمانی‌که برای تنظیم قرارداد بیمه به بیمه‌گر مراجعه می‌کند، مدنظر وی است، تامین و پشتیبانی او در روزهای سختی است که احتمال دارد با آن مواجه شود.با درنظرگرفتن این موضوع، زمانی که بیمه‌گذار در شرایطی قرار می‌گیرد که به این خدمات نیاز پیدا می‌کند، این احساس که بیمه‌گر، به نوعی با مسامحه نسبت به مشکل وی برخورد می‌کند، به این رابطه شکل گرفته براساس اطمینان خدشه وارد خواهد شد.

حال آن که در برخی دیگر ممکن است این احساس در میان بیمه‌شدگان وجود داشته باشد که بیمه‌شده در قبال آن‌چه پرداخت نموده، سرویس و خدماتی را که در شرایط خاص، به آن نیاز پیدا کرده، دریافت نمی‌کند. علاوه بر آن، تاخیر در رسیدگی به امور بیمه‌شده نیز، مزید بر علت شده و به این حس نارضایتی دامن می‌زند.

درحقیقت، اگر فعالیت‌های بیمه‌ای در سطح جامعه، به‌خوبی و آن‌گونه‌‌مردم سالاری:ارزش جان ��نسانها در دنیای سیاست زده امروز«ارزش جان انسانها در دنیای سیاست زده امروز»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم منصور فرزامی است که در آن می‌خوانید؛ باید بپذیریم که جان انسانها نیز در دنیای رنگارنگ امروز، به قدرت و چانه زنی‌های سیاسی بستگی دارد و ارزش‌ها نسبی است. بارها خوانده‌ایم و شنیده‌ایم که چگونه فرد اسیری را با هزاران نفر مبادله می‌کنند.

همچنین گاهی توجه افکار عمومی در مسائل خود یا دیگران ساخته، به رویدادهایی که ماهیت حقیقی و ارزشمندی هم ندارد آن چنان جلب می‌شود که از ارزش‌های حقیقی و حیثیتی خود هم، غافل خواهند شد و تا به خود آید، آن واقعه مشمول «مرور زمان» می‌گردد و تنها چیزی که می‌ماند پشیمانی و سرافکندگی و عذاب وجدان است. در روزهای اخیر، نشست مسکو و مذاکره با 1+5 و انتخابات مرحله دوم ریاست جمهوری مصر بحران زده و اسیر نظامیان وابسته، آن چنان توجه ما را به خود معطوف داشت که از سر بریده شدن هموطنان در بند خود در زندانهای رژیم آل سعود غافل ماندیم و به تبع غفلت مردم ما که این روزها به بیداد گرانی‌های «لحظه‌ای» گرفتارند، خبرگزاری‌ها و نهادهای بین‌المللی حقوق بشر هم، منهای عفو بین الملل، بدان نپرداختند.

در این میان باید به احساس مسوولیت کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی‌دست مریزاد گفت و تقاضا کرد که مسئولان دستگاه سیاستگذاری کشور را که فقط به اظهار تاسف بسنده می‌کنند مورد بازخواست قرار دهند و بپرسند که بازخورد خبر سربریده شدن هموطنان ما که به جرم موهوم و به جفای دستگاه قضایی به اصطلاح مستقل رژیم آل سعود به شیوه عصر دولت عثمانی، گردن زده شده اند چه بوده است؟

آیا متانت معنی دار و غیر منطقی ما، به دیگر همسایگانی که با ما بر سر لطف نیستند، چنین جسارتی را نخواهند آموخت؟البته! رژیم آل سعود، در فضای تنش آلود ما با غرب، فرصت ابراز وجود یافته و تاریخ را از یاد برده و به اجبار و به فرمان پشت پرده و نقشه تحمیلی راهبردی‌اش قصد افروختن آتشی دارد و نمی‌داند و آن مغز پیچیده ندارد که بداند، از پیش را چنین شعله‌های سرکشی «مالکان می‌گریزند تا چه رسد به خرده مالکی» مثل عربستان! افسوس که اینان حکمت مثلهای فارسی را نمی‌دانند تا از خواب دلار و نفت بیدار شوند! لازم است که دولت، تدبیری اتخاذ کند تا دستگاه سیاستگذاری کشور قضیه را پیگیری کند و به محاکم حقوقی بین‌المللی بکشاند و عکس العمل شدید ملت ایران را با احضار سفیر عربستان، بازگو کند و نگذارد که خون بیگناهان هموطن به دست غفلت و فراموشی سپرده شود.

شرق:رای «سیاسی» در زرورق «قضایی»

در ارتباط با این دو رای دستگاه قضایی پاکستان، دو برداشت متضاد وجود دارد. هواداران دستگاه قضایی و احزاب سیاسی مخالف دولت آن را نشانه‌ای از استقلال عمل دیوان‌عالی کشور ارزیابی کرده‌اند و هواداران حزب مردم آن را رایی سیاسی می‌دانند که حزب مردم را هدف قرار داده است.

نواز شریف رهبر حزب مسلم‌لیگ شاخه‌ نواز مشغول رایزنی با احزاب متحد حزب مردم از جمله جنبش قومی‌ مهاجران و احزاب اسلامی است تا آنها را قانع کند که نامزد پیشنهادشده آصف‌علی زرداری، رییس‌جمهوری را به چالش بکشند و اگر امکان‌پذیر باشد به نامزد موردنظر مسلم‌لیگ، «سردار احمدخان عباسی» نماینده مردم ابیت‌آباد در مجلس شورای ملی رای دهند. حزب مردم نیز بعد از صدور حکم بازداشت مخدوم شهاب‌الدین از طرف دادگاه «راجا پرویز اشرف» وزیر سابق علم و فناوری را به پارلمان معرفی کرد.

این واقعیت که یوسف رضا گیلانی در سفر اخیرش به لندن موضوع بازگشایی راه تدارکاتی «ناتو» را مورد بحث قرار داده بود و احتمالا‌درصدد امضای توافقنامه‌ای جدید با آمریکایی‌ها بود جای بحث ندارد و اطلاعات نسبتا موثقی به رسانه‌های پاکستان درز کرده بود. درست به همین دلیل است که هواداران حزب مردم رای دیوان‌عالی کشور و رای دادگاه علیه نخست‌وزیر و جایگزین وی را سیاسی ارزیابی کرده‌اند. به نظر می‌رسد که پاکستان در این شرایط ناآرام سیاسی و تشدید بحران داخلی با دو احتمال روبه‌رو باشد:

2- تشدید بحران و کودتای نظامی ژنرال‌ها و پایان‌دادن به دموکراسی لرزان کشور.

ادامه کار دولت ضعیف حزب مردم بر ‌دامنه نارضایتی‌های عمومی خواهد افزود و شانس پیروزی حزب مردم در انتخابات آینده را به شدت کاهش خواهد داد. به طور طبیعی برنده چنین وضعیتی حزب مسلم‌لیگ شاخه‌نواز خواهد بود. در ارتباط با گزینه دوم و کودتای نظامی محاسبات دقیق‌تری وجود دارند که تنها در داخل پاکستان مدنظر قرار ندارند. آینده افغانستان و چگونگی خروج آبرومندانه ارتش‌های آمریکا و ناتو و کمکی که پاکستان باید بکند مهم‌تر از محاسبات داخلی است.

در چنین برداشتی تحولات آتی در پاکستان در گرو چگونگی عملکردش در قبال بحران و جنگ در افغانستان است و رای دیوان‌عالی و دادگاه اسلام‌آباد تنها گوشه‌ای از معامله بزرگ‌تری را برملا می‌کند که احتمالا در پشت پرده سیاست در جریان است. هرچند دستگاه قضایی محاسبات خاص خود را دارد و به نظر می‌رسد به‌تدریج دارد به صورت یک نهاد جدید قدرت تاثیرگذار در تحولات پاکستان به موازات نهادهای دیگر نظیر بخش سیاسی، ارتش و مذهبی مطرح می‌شود.

 

این دوگانگی در گفتمان به ابهام فضای سیاسی افزوده و امکان داوری را ناممکن کرده‌است. البته در گذشته نیز این دوگانگی وجود داشت؛ به این معنا که در زمان حاکمیت اصلاح‌طلبان، بخشی از سیاستمداران که در گفتمان رسمی، متعلق به اردوگاه اصلاح‌طلبی بودند در گفتمان غیررسمی یا به طرف گفتمان اپوزیسیون، شیب داشتند و یا در قواره یک اصولگرا ظاهر می‌شدند.

حال که کمتر از یک سال به پایان دولت اصولگرای محمود احمدی‌نژاد باقی مانده،”تضاد گفتمانی" به مهمترین بحران جریان اصولگرایی تبدیل شده‌است.

به عنوان مثال، اعضای اصلی جبهه پایداری که خود را نماینده گفتمان اصولگرایی ناب معرفی می‌کنند، در گفتمان غیررسمی -که شاخص عمل به حساب می‌آید و به زعم دیگر اصولگرایان”انحرافی" لقب گرفته‌- به عنوان حامیان گفتمان دولت در کنار آن قرار گرفته‌اند، در چنین صحنه‌ای اعضای رهپویان انقلاب اسلامی و چهره‌های معروفی چون احمد توکلی و الیاس نادران که در گفتمان رسمی جزو پیشگامان انتقاد نسبت به دولت اصولگرای احمدی‌نژاد به حساب می‌آیند، در جریان انتخاب هیأت رئیسه اما در صف”پایداری"‌ها و در کنار حامیان دولت قرار گرفتند.

دنیای اقتصاد:دیپلماسی هسته‌ای، بیرون خانه«دیپلماسی هسته‌ای، بیرون خانه»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن می‌خوانید؛نتیجه مذاکرات ایران و گروه 1+5 در مسکو، از منظر عامیانه ناموفق اما از جنبه دیپلماتیک موفق بود.

موضوع مهم و حساسی که دیپلمات‌های آمریکایی و اروپایی ماموریت داشته‌اند به همتایان ایرانی خود منتقل کنند، احتمالا این بوده که تحریم‌های سالیان اخیر میدان منازعه را از تالارهای گفت‌وگو به سوی صحنه زندگی روزانه ایرانیان کشانده و راه دولت ایران را برای ارائه کالاها و خدمات عمومی که مهم‌ترین عرصه تجلی حاکمیت است، ناهموارکرده است. اگر دیپلمات‌های آمریکایی و اروپایی در اجلاس مسکو این مضمون را به طرف‌های ایرانی خود منتقل کرده باشند،از نظر ایشان مذاکرات موفق بوده است.حال مذاکرات دیپلماتیک در مسکو پایان یافته و قرار است تا آینده‌ای نامعلوم، مذاکرات در سطوح کارشناسی انجام شود. مذاکرات دیپلماتیک در هنگامه‌ای به مذاکرات کارشناسی تنزل یافته که سایه تهدیدهای جدید اتحادیه اروپا بر سر ایران است و اگر تا هفته آینده(11 تیر)توافقی حاصل نشود، تحریم نفتی کلید می‌خورد.

نکته بنیادی در این داستان این است که طرف‌های غربی نمی‌توانند، موضوع را به تقابل دو سویه «نظم جهانی و جمهوری اسلامی» تقلیل دهند و از آن نتیجه بگیرند، حل معضل در گرو تغییر رفتار جمهوری اسلامی است؛ زیرا پروسه‌ای شدن پرونده هسته‌ای در پرتو استراتژی بزرگ، بین اقتضائات ملی ایران و جمهوری اسلامی،رابطه عموم و خصوص ایجاد می‌کند و ذات موضوع از جمهوری اسلامی فراتر می‌رود و پهنه ملی، حتی مخالفان را در بر می‌گیرد. این وضع، اتخاذ تصمیم‌های ماجراجویانه را برای غرب، بی‌حاصل و پرهزینه و بلکه غیر ممکن می‌کند.

خصلت پروسه‌ای بودن تحولات منطقه، نقش ایران را در تعیین جهت این تحولات پررنگ کرده و به تبع آن قابلیت جمهوری اسلامی برای بازی دراین میدان افزایش یافته است. این قابلیت که شعاع آن از بحرین و سوریه تا دور ترین نقاط خاورمیانه و شمال آفریقا را در بر می‌گیرد، غرب را وادار می‌کند که در استراتژی بزرگ خود، به ایران به چشم شریک ناگزیر نگاه کند.

ایران اگرچه منتقد مخالفان مسلح دولت سوریه است، اما هرگز رژیم سوریه را بی‌نقص نخوانده و معترضان سیاسی‌اش را تقبیح نکرده است. این موضع میانه به ایران امکان می‌دهد که بخش اجتناب‌پذیر استراتژی بزرگ غرب را در خاورمیانه خنثی کند و برجهت شکل‌گیری و ماهیت تازه بخش اجتناب‌ناپذیر این استراتژی تاثیر بگذارد.

گسترش صنعت:قوانینی که فراموش شده‌اند

در شرایط کنونی شرکت‌ها برای مشتریان خود پایگاه‌های اطلاعاتی ایجاد می‌کنند، پایگاه‌هایی که اطلاعاتی درباره وضعیت جمعیت شناختی، سبک زندگی و سطوح مختلف حساسیت‌پذیری مشتریان نسبت به محرک‌های مختلف بازاریابی و معاملات گذشته را در بردارند. به این ترتیب آنها با آنچه که عرضه می‌‌کنند، برای خود مشتریان راضی یا مسرور ایجاد می‌کنند، مشتریانی که همواره نسبت به شرکت وفادار باقی‌می‌مانند و به شرکت اعتماد می‌کنند. البته اعتماد چیزی نیست که به سادگی به‌دست آید.

‎‎‎به‌عنوان مثال، شما به عنوان یک مشتری چه معیارهایی را برای اعتماد به یک محصول یا خدمت یا تولید‌کننده و ارائه‌دهنده آنها به کار میبرید؟ معیارهای ایجاد اعتماد به‌طور قابل ملاحظهای بسته به موقعیت مشتریان تغییر خواهند کرد.

‎اگر ما بخواهیم بفهمیم چگونه باید رابطه‌مداری را با مشتریان خود گسترش دهیم، نخست باید دریابیم مشتریان، چه نیاز‌های آشکار و پنهانی دارند. قطعا امروزه پاسخگویی به الزامات فنی و کیفی محصولات و خدمات جزئی لاینفک از وظایف فروشنده به حساب می‌آید و بنابراین آنچه که باید به آن پرداخته شود رعایت چارچوب‌ها و مولفه‌های اخلاقی و رفتاری در کسب و کار‌ها است. وقتی به این درک نائل آمدیم می‌توان با تلاش برای جلب رضایت مشتریان یک رابطه موردی و کوتاه‌مدت معامله‌گری را به رابطه‌ای طولانی و بلندمدت مبتنی بر رضایت دوطرف معامله تبدیل کرد، برخی از قوانینی و اصول رفتاری که به این رابطه‌مداری منجر می‌شوند را به شرح ذیل می‌توان برشمرد:

‎‎‎بیشتر اوقات این مولفه میتواند به‌عنوان «وفای به عهد» یا «حسن نیت» نیز توصیف شود.  قانون سوم: صلاحیت فنی و تخصصی فروشنده باید درک شود،‌ صلاحیت فنی، زمینه اعتماد به سطح عملکرد تخصصی را دربر میگیرد. به عنوان مثال،‌ خریداری که یک کولر را خریداری میکند، امیدوار است که فروشنده بتواند به هر سوالی در مورد مسائل فنی ویژه آن سیستم پاسخ دهد. درحقیقت جای شگفتی است که یک فروشنده نتواند به چنین سوالاتی صادقانه پاسخ دهد. قانون چهارم:‌ صلاحیت برقراری ارتباط مناسب فردی، توانمندی افراد را در مذاکره و معامله توام با ادب، خوشرویی و احترام متقابل شامل میشود.

‎‎جهان صنعت:فاجعه در کمین خودرو ایرانی«فاجعه در کمین خودرو ایرانی»عنوان یادداشت روز روزنامه جهان صنعت به قلم سارا ثبات است که در آن می‌خوانید؛ کاهش میانگین 50 درصدی واردات و صادرات قطعات خودرو در دو ماهه نخست امسال که بیانگر بحران بی‌سابقه تامین نقدینگی قطعه‌سازان است به طور قطع ضربه سهمگینی به صنعت خودروسازی کشور می‌زند. تولید خودرو در این دو ماه کاهش 2/32 درصدی را تجربه کرده که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت.

این زنجیره دست به دست هم داده‌اند تا برخی قطعه‌سازان برای بقا رو به تامین مواد اولیه بی‌کیفیت بیاورند. این نقطه آغازین تولید خودروهایی است که قطعاتشان مرغوب نیست؛ فاجعه در راه است. مسوولان چاره‌ای بیندیشید!

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات