علیرضا خداقلیپور / نماینده مطالعاتی سفارت جمهوری اسلامی ایران ـ پاکستان
با تلاش بخش مطالعاتی سفارت جمهوری اسلامی ایران و با همکاری بنیاد مطالعات در زمینه فضای بینالمللی، توسعه و امنیت ملی1 راولپندی سمینار "رژیم NPT: مورد ایران ـ تهدیدها و پاسخها" در روز چهارشنبه 10/12/84 با حضور گسترده اندیشمندان، چهرههای سیاسی، خبرنگاران، طبقه دانشگاهی و دیپلماتهای مقیم در اسلامآباد برگزار شد. گزارشی از این سمینار ارائه میشود.
در دفترچه معرفی این سمینار که توسط موسسه فرندز تهیه و به همراه کارت دعوت برای مدعوین ارسال شده بود، آمده است: این روزها در مطبوعات مطالب زیادی در مورد امیال هستهای ایران و تهدیدی که از آن متوجه اسرائیل، آمریکا و غرب است، به چشم میخورد. این اخبار و مقالات علاوه بر تبلیغ این تفکر که ایران با هدف ساخت سلاحهای هستهای، به دنبال برنامه غنیسازی است، ایران را متهم به کمک به تروریسم جهانی میکنند. کاندولیزا رایس به صراحت اعلام کرده است که "ایران منبع مرکزی تروریسم جهانی و شریک سوریه در بیثبات ساختن خاورمیانه است." این اتهامات به طور عمده با هدف توجیه اقدامات قهری و سیاست تهدید ایران از سوی دولت بوش با کمک بلر مطرح میشوند.
اما حقیقت این است اگر ایران میخواهد برنامه غنیسازی اورانیوم خود را برای اهداف صلحآمیز پیگیری کند، هیچ اشکالی ندارد. ایران عضو NPT است و تمام مفاد آن معاهده را اجرا میکند ساخت سلاح هستهای از سوی ایران به شدت رد شده و تحلیلگران مستقل نیز بر این باورند که ایران فاصله زیادی با ساخت سلاحهای کشتار جمعی دارد و برنامه هستهای آن با توجه به نیاز به تأمین منبع جایگزین برای انرژی، به طور عمده تأمین نیازهای انرژی را دنبال میکند.
ایران تنها کشوری نیست که برنامه هستهای را دنبال میکند بلکه فهرست بلندبالایی از کشورهای دارای نیروگاه هستهای وجود دارد؛ از قبیل آرژانتین، بلژیک، برزیل، بلغارستان، کانادا، چین، جمهوری چک، فرانسه، آلمان، مجارستان، هند، ژاپن، کره جنوبی، لیتوانی، هلند، پاکستان، رومانی، روسیه، اسلوونی، آفریقای جنوبی، اسپانیا، سوئد، سریلانکا، اوکراین، انگلیس و آمریکا. حدود 441 راکتور فعال در این کشورها وجود دارد. در حالی که اسرائیل با رضایت آمریکا و سایر دول غربی سلاحهای کشتار جمعی تولید کرده و به صورت دو فاکتور دارای توان هستهای است، هیچ صدای اعتراضی علیه آن شنیده نمیشود.
اسرائیل معاهده منع اشاعه را نیز امضا نکرده است. در حال حاضر، حدود 31000 کلاهک هستهای در جهان وجود دارد و 13000 کلاهک از این تعداد مستقر شده و 4600 کلاهک در حال آمادهباش کامل هستند. اما هیچ یک از این سلاحهای هستهای تهدیدی به شمار نمیروند.
در همین حال، ایران که برنامه غنیسازی اورانیوم را در سطح صلحآمیز در پیش گرفته، به اتهام احتمال تمایل به ساخت سلاح هستهای مورد سرزنش قرار میگیرد. چنین اتهامات نادرستی ناشی از سوءنیت و تبعیض است و هیچ زمینه قانونی ندارد. تهدید ایران به حمله، تحریم و فشار در واقع توخالی است و بر پایه عدالت و حقوق بینالملل نیست. با این حال، آینده قابل پیشبینی نیست و در صورت هر اقدامی از سوی آمریکا یا اسرائیل علیه ایران، کل منطقه و به خصوص پاکستان از عواقب آن بسیار متأثر خواهند شد. اما تأثیرات اقدام علیه ایران بر منطقه و به خصوص پاکستان چه خواهند بود؟ پاسخ ایران و واکنشهای کشورهای همسایه به اعمال فشار بر ایران چه میتواند باشد؟ در صورت هر اقدامی علیه ایران ـ حمله یا تحریم ـ چه بازتابها و عواقبی متوجه ایران و اقتصاد جهان خواهد شد؟
سخنرانان
در این سمینار به ترتیب، آقایان:
ـ دکتر مطیع الرحمن، دبیر کل مؤسسه مطالعات سیاسی فرندز.
ـ دکتر ظفر اقبال چیما، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه قائد اعظم و رئیس بخش مطالعات دفاعی و استراتژیک دانشکده دفاع ملی پاکستان
ـ محمدابراهیم طاهریان، سفیر جمهوری اسلامی ایران
ـ علیرضا خداقلیپور، نماینده مطالعاتی سفارت
ـ تنویر احمدخان، قائم مقام سابق وزارت خارجه و سفیر سابق پاکستان
ـ اکرم زکی، قام مقام سابق وزارت خارجه پاکستان
ـ ژنرال میرزا اسلمبیگ، رئیس سابق ستاد ارتش پاکستان و رئیس فعلی مؤسسه فرندز سخنرانی کردند.
سخنرانیها
در ابتدای جلسه و پس از تلاوت آیاتی از کلامالله مجید، دکتر اس. مطیع الرحمن، دبیرکل مؤسسه فرندز گزارشی از زمینههای برگزاری این سمینار را به حاضران ارائه کرد. وی همچنین در سخنان خود اظهار داشت: ایران به عنوان یک کشور مورد احترام برای واگذار نکردن حاکمیت خود راسخ است. اسرائیل نیز کاملاً به سلاحهای کشتار جمعی مسلح شده است. اسرائیل امروز چون شمشیر دموکلس2 بر گردن خلیجفارس و منطقه خاورمیانه سنگینی میکند تا ثروت نفت تحت کنترل انگلو ـ آمریکن بماند. در این میان، دو راهکار به طور گسترده مورد تبلیغ قرار گرفتهاند. اول این که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور یاغی معرفی شده که باید از سوی آمریکا یا متحد آن اسرائیل مورد حمله نظامی قرار بگیرد تا نیروگاه اتمی بوشهر و سایر تأسیسات هستهای غیرنظامی آن نابود شوند. نظیر این راهکار در حمله نظامی غیرمنصفانه اسرائیل به تأسیسات اوسیراک عراق در سال 1981 امتحان شده است.
راهکار دوم این است که در صورتی که عملیات نظامی مناسب تشخیص داده نشود، باید بیثباتی سیاسی در ایران به وجود آورد تا در نهایت به تغییر رژیم منتج شود و این یک ابتکار استعماری در راستای تشکیل دولت مورد نظر قدرتهای برتر است تا منافع آنها بدون خونریزی و بدنامی حفظ شود. نمونه این راهکار براندازی دولت منتخب و دموکراتیک محمد مصدق، رهبر محبوب ایران، در سال 1953 بود. جان پرکینز در کتاب خود با عنوان "اعترافات یک ورشکسته" توطئه شوم انگلیسیها در براندازی حکومت مصدق را افشا میسازد.
نقشه حساب شدهای که توسط آمریکاییها و برادران دالس، آلن و جان فاستر، به اجرا درآمد. مصدق توسط به اصطلاح قهرمانهای دموکراسی برکنار شد، چون منابع نفت ایران را در راستای تأمین منافع کشورش ملی کرده بود. از انگلیسیها خواسته شده بود که برای حل این قضیه مذاکره کنند، ولی مغز استعماری آنها که خواستار سلطه کامل و همهجانبه بر منابع نفت ایران بود، نمیتوانست با این ایده هماهنگ شود.
اهانت و تحقیری که بر اثر براندازی مصدق بر ایران تحمیل شد، تأثیری عمیق بر روح و روان ایرانیان داشته است. رضاشاه پهلوی در ایفای نقش دستنشانده جهت حفظ منافع آنگلو ـ آمریکاییها تطمیع و پرورده شد. از آن زمان تاکنون هیچ رهبری چه راست و چه به نسبت لیبرال، نوکری استعمارگران را نپذیرفته است. انقلاب ایران یک واکنش طبیعی علیه مداخله آشکار انگلیسیها و آمریکاییها بوده که ایرانیها را به سوی اعتراض جدی سوق داد. فرانکلین روزولت طرح متفاوتی برای ایران داشت. وی به اقتدار سیاسی در ایران معتقد بود، اقتداری که میتواند منبع الهام برای سایر کشورهای منطقه بوده و به عنوان یک نمونه موفق مدیریت دموکراتیک ایفای نقش کند.
متأسفانه پس از مرگ ناگهانی فرانکلین روزولت، انگلیسیها متحدان جدیدی در آمریکا پیدا کردند و رئیسجمهور ترومن را به عنوان آلت دست خود در طراحی نقشه تغییر رژیم در سال 1953 در ایران به کار گرفتند. چرچیل نیز نقش حیاتی در این خصوص ایفا کرد. انواع اقدامات محرمانه برای خدشهدار ساختن وجهه رهبر ایران و جنگ روانی به عنوان جزء لاینفک نقشه دسترسی به اهداف استراتژیک جهت براندازی روند دموکراسی ریشهدار در ایران مورد استفاده قرار گرفتند. در سالهای بعد نیز گروه دیگری از جنگطلبان شامل کیسینجر، شولتز و بعدها دیک چنی و دیگر دسیسهگران نومحافظهکار، حامیان سرسخت اقدام نظامی علیه ایران بودهاند و به نظر نمیرسد که هنوز هم نتایج منفی و معکوس جنگ بیخردانهای را که عراق با حمایت آنها علیه ایران به راه انداخت و تخریب قدرت نظامی ایران و عراق را در طول هشت سال در پی داشت، درک کرده باشند.
در نتیجه این اقدامات، مردم ایران اکنون جنگ را یک فاجعه نمیدانند و آمادگی مقابله با هرگونه ماجراجویی را دارند.
مردم ایران تأثیر ضربه روحی چپاول ثروت نفت خود از سوی هر دو دولت انگلیس و روسیه را همچنان با خود دارند. گرچه ایران به طور رسمی هیچگاه یک مستعمره نبوده است، ولی آنها تجربه تحتالحمایگی انگلیس و تقسیم به منطقه نفوذ روسیه و انگلیس در سال 1907 را به همراه دارند. در آن سالها ایران تنها 16 درصد درآمد نفت خود را دریافت میکرد.
در چنین چشماندازی است که میتوان درک کرد که جناب آقای احمدینژاد، رئیسجمهور ایران، چنین قاطعانه مصمم به تسلیم نشدن در مقابل خواستههای آمریکا و دست نکشیدن از برنامه غنیسازی اورانیوم است. ایران براساس مفاد پیمان منع اشاعه هستهای که آن را امضا کرده، حق برخورداری از فناوری صلحآمیز هستهای را دارد. سرپیچی آشکار رئیسجمهور ایران از الزامات ابرقدرت و به مبارزه طلبیدن اسرائیل مبنی بر این که در صورت هرگونه ماجراجویی علیه ایران، از نقشه جهان محو خواهد شد، ممکن است از نظر برخی از تحلیلگران مرعوب قدرت نظامی آمریکا، تحریکآمیز و نامعقول باشد، ولی موضعگیری رئیسجمهور ایران ناآگاهانه نیست.
وی کاملاً درک میکند که ابرقدرت در عراق و افغانستان گرفتار آمده است. آمریکا هیچگونه کمبودی از نظر فاشیستهای شروری چون مایکل لادین که درخصوص نحوه به راه انداختن جنگ علیه تروریسم همواره مورد مشورت دولتمردان بوش قرار میگیرد، ندارد. وی در کتاب خود با عنوان "جنگ علیه اربابان" با غرور مینویسد که "قدرت مرعوبکننده جامعه آزاد متعهد به هدف واحدی است که دشمنان ما قادر به درک آن نیستند. پیروزی بسیار سریع و مرعوبکننده ما در افغانستان مقدمه یک جنگ بسیار گسترده است که به احتمال قوی خاورمیانه را دست کم برای یک نسل به طور کلی متحول کرده و سیاست بسیاری از کشورهای جهان را دچار تغییر جدی خواهد کرد." استناد به اسناد و مدارک جعلی از سوی دیکچنی، معاون رئیسجمهور و دیگران، برای تحمیل یک جنگ غیرمنصفانه و ویرانکننده بر عراق و فریب کنگره و مردم آمریکا و سازمان ملل متحد براساس این ادعای دروغین که صدام در آستانه تولید بمب اتمی است، از جمله این دروغها بوده است.
تمام دسیسهگران نومحافظهکار که دیک چنی آنها را نمایندگی میکند، اعتقاداتی دارند که به طور تنفرآمیزی بر دیدگاه ماکیاولی استوار است. لادین در کتاب خود توصیه میکند که "جهت مبدل شدن به یک رهبر مؤثر، عملیترین روش تضمین این امر است که دیگران از شما بترسند در راستای ایجاد ارعاب، ضروری است شما ثابت کنید که کسانی که به شما حملهور میشوند، زنده نمیمانند".
رهبران ایران با این تهدیدهای تو خالی کاملاً آشنا هستند. کارل اوزگود به نقل از چالمرز جانسون در کتاب "اندوههای امپراتوری: نظامیگری، محرومیت و پایان جمهوری" مینویسد: رهبران آمریکایی اکنون مایلند خود را با امپراتوران روم مقایسه کنند، ولی آنها تاریخ روم را نمیدانند. مهمترین درسی که آمریکاییها باید از تاریخ روم فرا بگیرند، این است که جمهوری روم چگونه به یک امپراتوری مبدل شد. این روند با منهدم ساختن سیستم انتخابات قوۀ اجرایی این جمهوری، از کار انداختن سنای مردم، خاتمه همیشگی گردهماییهای محبوب و دورهای مردم و مجلس قانونگذار که قلب جمهوری بود و با روی آوردن به سوی دیکتاتوری کامل نظامی انجام گرفت." ایران یک هدف آسان برای آمریکا نیست. این کشور توانایی واکنش متقابل را دارد.
در صورت حملات سنتی هوایی، ایران میتواند علیه نیروهای آمریکا در افغانستان و عراق پاسخ متقابل دهد و نیز میتواند اسرائیل را به وسیله موشکهای شهاب مورد هدف قرار دهد. از سوی دیگر، نتایج استفاده از سلاحهای تاکتیکی اتمی، چنان که نومحافظهکاران اشاره میکنند، خیلی ویرانکننده خواهد بود و هوشمندان آمریکا توصیه به اجتناب از آن دارند.
موضع ایران یک پایه قوی اخلاقی دارد تا وقتی که شواهدی محکم دال بر نقض مفاد پیمان منع اشاعه هستهای از سوی ایران یافت نشود، حتی شورای امنیت نیز نمیتواند تحریمی را بر ایران تحمیل کند. به علاوه چین و روسیه نیز هیچگاه از اعمال تحریم علیه ایران پشتیبانی نمیکنند، چون این اقدام بحران بزرگی را به وجود میآورد. ممکن است ایران برای جلب رضایت شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، آمادگی تصویب پروتکل الحاقی را داشته باشد، اما هیچگاه از برنامه غنیسازی خود دست بر نخواهد داشت چرا که دلیلی برای این کار وجود ندارد. در عوض، اسرائیل باید برای امضای پیمان منع اشاعه تحت فشار قرار گیرد و همینطور هند و پاکستان. ادامه برخوردهای دوگانه و تبعیضآمیز فعلی اعتبار آمریکا به عنوان رهبر جهان را کاملاً زیر سؤال خواهد برد. آنچه برای یک عضو از جامعه جهانی درست است، باید برای عضو دیگر هم ملاک عمل باشد.
سخنران بعدی دکتر چیما بود که ضمن ارائه گاهشماری از روند تحولات مربوط به پرونده هستهای از سال 2002 تاکنون، به تناقضات موجود در موضعگیریهای آمریکا و سایر دول غربی در طی این دوره حدود سه سال اشاره داشت.
وی گفت: وضعیت بحران هستهای ایران امروز تا حدی شبیه وضع عراق در آستانه حمله آمریکا است. در آن زمان هم قطعی نبود که عراق سلاح هستهای داشته باشد و آژانس هم تأیید نکرده بود. اما ایران عضو NPT است و پروتکل الحاقی را هم امضا کرده، گرچه هنوز در مجلس این کشور تصویب نشده است. وی فشار بر ایران به دلایل واهی فعلی را غیرمنصفانه دانست و گفت: حتی درخواست از ایران برای انجام غنیسازی خارج از خاک خود نیز خلاف بند 4 NPT است. وی همچنین گفت: حداقل 20 کشور هستهای در جهان وجود دارند، اما هیچ یک از آنها به اندازه ایران تحت فشار قرار نگرفتهاند و این نشان میدهد که این موضوع، بیش از آن که حقوقی باشد، سیاسی است.
دکتر چیما موضوع اشاعه هستهای را اصلاً سیاسی خواند و با اشاره به موارد متعدد تخلف آمریکا از معاهده عدم اشاعه، گفت: همکاری هستهای آمریکا با هند، نقض روشن NPT است. رژیم عدم اشاعه از ابتدا شاهد تبعیض و برخوردهای دوگانه بوده است. آمریکا از سویی اعلام کرده که ایران ده سال تا ساخت سلاح هستهای فاصله دارد و این در صورتی است که اصولاً ایران چنین قصدی داشته باشد. اما غلبه موضوعات سیاسی باعث شده تا ایران تحت فشار قرار بگیرد.
وی همچنین با اشاره به مفاد معاهده منع اشاعه (NPT) و مقررات آژانس بینالمللی اتمی و نیز گزارشهای متعدد دبیرکل آژانس، تأکید کرد که ایران هیچ تخلف عمدهای از قوانین مربوط نداشته است. وی با اشاره به همکاریهای همهجانبه ایران با آژانس و روشن بودن اقدامات ایران، گفت: آمریکا و سایر کشورهای مخالف ایران با توجه به همین واقعیت و این که نتوانستهاند موردی از تخلف در فعالیتهای فنی ایران بیابند، سعی کردهاند که آن را به یک موضوع سیاسی تبدیل کنند و لذا توصیه من این است که:
1. جمهوری اسلامی ایران در این دام نیافتد و تمرکز خود را بر کاهش تنش سیاسی موجود قرار دهد. به خاطر انتخابات، شور خاصی در ایران ایجاد شده که به تدریج باید تخفیف یابد. اگر ایران هم این موضوع را سیاسی دنبال کند، بیشتر میبازد.
2. ایران باید در نظر داشته باشد که تنها راهحل دیپلماتیک میتواند این مسأله را حل کند. تنها راهحل این موضوع، راهحل مسالمتآمیز است.
3. ایران تمایل خود را برای همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان داده است، اما اگر غنیسازی در کشور دیگری را در این مقطع بپذیرد، به زدودن سوءظنها کمک میکند.
4. احتمال حمله پیشگیرانه آمریکا و اسرائیل منتفی نیست. از نظر فنی و نظامی، آمریکا این توان را دارد و لذا به نفع ایران نیست که این تنش را بالا نگه دارد. وقتی آمریکا به عراق حمله کرد، همه دنیا مخالف بودند، ولی آمریکا حمله کرد.
5. تنها گزینه آمریکا در صورت حمله، حمله هوایی محدود است.
6. بیشتر رژیمهای اسلامی، طرفدار غرب هستند. فکر نمیکنم فشار بر ایران، با هدف سایر کشورهای اسلامی صورت گرفته باشد، ضمن این که بعید است که آنها هم به کمک ایران بیایند.
7. تجربه نشان داده که تحریمها به جز مورد لیبی تاکنون همواره نتیجه عکس به بار آوردهاند.
8. پاکستان هم در گذشته با چنین تحریمهایی روبرو شده است، اما ایران نسبت به پاکستان در صورت تحریم، توان اقتصادی بسیار بیشتری دارد.
9. در صورت حمله یا تحریم، ضررهای اقتصادی زیادی متوجه سایر کشورها خواهد شد، ولی ضربه وارده به پاکستان بیش از آن که اقتصادی باشد، سیاسی و ایدئولوژیک خواهد بود.
10. ایران نباید تسلیم شود، بلکه باید از حق خود دفاع کند، ولی این دفاع باید با درایت و تدبیر باشد.
در ادامه جلسه، سفیر جمهوری اسلامی ایران بر عزم راسخ ایران برای دستیابی به حقوق مسلم خود تأکید کرد و گفت که دستیابی به فناوری هستهای حق مسلم ما به عنوان عضو NPT است و تنها چیزی که ما میخواهیم، دستیابی به این حق خود است و از آن نمیگذریم.
سپس علیرضا خداقلیپور، نماینده مطالعاتی سفارت، آخرین مواضع و اقدامات کشورمان در خصوص برنامه هستهای صلحآمیز جمهوری اسلامی ایران را به صورت دستهبندی شده برای حاضران تشریح کرد. محورهای مطالب ارائه شده توسط وی به قرار زیر بود:
ـ برخلاف آنچه در برخی از رسانهها تبلیغ میشود، جمهوری اسلامی ایران میخواهد در چارچوب مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی و معاهده عدم اشاعه (NPT) تنها به انرژی صلحآمیز هستهای دسترسی داشته باشد؛
ـ جمهوری اسلامی ایران در زمینه تعهدات بینالمللی عدم اشاعه، مسؤولیتپذیر بوده و هست؛
ـ متأسفانه برخی از کشورهای غربی برخلاف مواضع رسانهای، در مذاکرات سیاسی به ما میگویند که ایران نباید فناوری و دانش هستهای داشته باشد و این یک دوگانگی در نظام بینالمللی است که برای ما قابل قبول نیست؛
ـ جمهوری اسلامی ایران میخواهد به مانند بسیاری از کشورها همچون ژاپن، برزیل و یا برخی از کشورهای اروپایی از این فناوری و دانش صلحآمیز هستهای برخوردار شود و در صحنه جهانی در میان کشورهای در حال توسعه نقش خود را ایفا کند؛
ـ بهترین ضمانت در مورد صلحآمیز بودن برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران، میتواند شامل:
1. پذیرش نظارتها و بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی همچون وضعیت موجود باشد؛
2. دریافت سانتریفوژهای پیشرفته با درصد غنیسازی محدود که از سوی برخی از دانشمندان آمریکایی و انگلیسی پیشنهاد شده است.
3. آمادگی برای پذیرش مشارکت کشورهای علاقمند در قالب یک کنسرسیوم.
ـ بنابراین راههای متنوعی برای تضمین وجود دارد که میتواند ثابت کند ایران به دنبال برنامه هستهای نظامی نیست؛
ـ جمهوری اسلامی ایران در صورتی که این قبیل ضمانتها قابل قبول باشد، میپذیرد که پروتکل الحاقی را برای تصویب به مجلس بفرستد
ـ سیاست همیشگی جمهوری اسلامی ایران استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای در جهت توسعه اقتصادی کشور بوده است
ـ شایسته آن بود که اتحادیه اروپایی به جای تکرار مواضع ایالات متحده خود به صورت مستقل عمل کرده و راههای جدیدی براساس حقوق مترتب در قالب معاهده عدم اشاعه ارائه کند
ـ جمهوری اسلامی ایران آماده همکاری با اتحادیه اروپایی در این خصوص است، اما شایسته است که در این همکاری از زبان تهدید استفاده نشود. از اینرو، چنانچه اتحادیه اروپایی ادبیات خود را تغییر داده و حاضر شود حق ایران را در زمینه هستهای صلحآمیز در قالب معاهده عدم اشاعه به رسمیت بشناسد، آمادگی همکاری به صورت کامل با اروپا وجود دارد
ـ جمهوری اسلامی ایران همچنین آمادگی دارد در همین چارچوب با دیگر کشورها (به جز رژیم صهیونیستی) مذاکره و همکاری کند
ـ اشکال اساسی بر طرح پیشنهادی اروپا در اوت 2005 آن بود که حق فناوری صلحآمیز هستهای برای ایران برخلاف معاهده عدم اشاعه نادیده گرفته شده بود
ـ ما معتقدیم که میتوان از ظرفیتها و تواناییهای اتحادیه اروپایی برای حل موضوع استفاده کرد و آماده هستیم به صورت درازمدت با اروپا همکاری کنیم. ما در گذشته نیز بر این سیاق و موضع بودیم، ولی شاهد رفتار خوبی از ناحیه طرفهای اروپایی نبودهایم، به عنوان مثال لغو ساخت نیروگاه بوشهر توسط زیمنس آلمان و عدم تحویل اورانیوم توسط اورودیف فرانسه و عدم اجرای تعهد تحویل اورانیوم برای رآکتور تحقیقاتی تهران از سوی آمریکا در حالی که کلیه وجوه آن را دریافت نموده بود، نمونههایی از اینگونه رفتارهای غیرقابل درک است. عواملی که موجبات بیاعتمادی ما را به غرب به وجود آورده و ما را بر آن داشته تا به دنبال تکمیل برنامه هستهای صلحآمیز خود برویم.
ـ جمهوری اسلامی ایران اینک بیش از هر زمان دیگری در گذشته بر فعالیت و تحرک دیپلماتیک خود با امکان مانور بیشتر بر تعامل با دولتها و کشورها و سایر بازیگران مؤثر در موضوع هستهای افزوده است تا سوءتفاهمات بعضاً موجود را از بین ببرد
ـ سفرهای اخیر مقامات بلندپایه ایران به بروکسل، وین، مسکو و سایر پایتختهای مهم سیاسی برای تبادلنظر با مقامات اروپایی، روس و سایر کشورها در همین راستا صورت میگیرد.
آقای تنویر احمدخان سخنران بعدی بود که وی نیز با تأکید بر شفاف بودن فعالیتهای هستهای ایران و مقاصد قطعاً صلحآمیز ایران، گفت: برنامه هستهای ایران با آمدن آقای احمدینژاد یا حتی امام خمینی(ره) آغاز نشده، بلکه خود آمریکا و غرب از دوره پهلوی آغازگر این برنامه در ایران بودند. وی جامعه ایران را ذاتاً یک جامعه فعال و پویا خواند و برنامه هستهای ایران را نشانه دیگری از جدیت این کشور برای نیل به خودکفایی اقتصای دانست و گفت: تکمیل چرخه سوخت و دستیابی به فناوری هستهای حق مسلم ایران است. ایران نهایت همکاری ممکن در زمینه برنامه هستهای خود را با جامعه بینالملل انجام داده، از جمله این که پروتکل الحاقی را امضا کرده و بازرسیهای سرزده بازرسان آژانس را نیز پذیرفته است و بعد از این اقدامات هیچ شکی در مقاصد صلحآمیز ایران باقی نمانده است. هدف ایران، رسیدن به تولید 6000 مگاوات برق است و برای رسیدن به این هدف، نیاز به راکتورهایی بیش از پاکستان دارد.
تنویر احمدخان با اشاره به برخوردهای دوگانه و تبعیضآمیز با برنامه هستهای کشورها، گفت: اسرائیل تنها کشوری است در منطقه خاورمیانه که سلاح هستهای دارد و تنها با این توجیه که قصد به کارگیری آن را ندارد، از پاسخگویی به جامعه جهانی طفره رفته است، اما واقعیت این است که اگر این توان وجود داشته باشد، قصد استفاده از آن یک شبه میتواند به وجود بیاید. ایران به این خاطر در این مورد تحت فشار قرار گرفته و هزینه میپردازد که تنها چالش آمریکا و متحد آن اسرائیل در منطقه محسوب میشود. لذا در مورد ایران، باید نوع فشارها را شناخت.
تنویر احمدخان فشار بر ایران را نتیجه "تعصب تمدنی" غرب دانست و ادامه داد: IAEA دوست ایران نیست؛ یک بدنه حرفهای و رسمی است و وقتی مکرراً تأکید میکند که هیچ مدرکی دال بر نظامی بودن برنامه هستهای ایران مشاهده نشده، حتماً همینطور است. وقتی البرادعی اصرار کرد که نمیتواند گزارشی دال بر نظامی بودن برنامه هستهای ایران ارائه دهد، تلاش گستردهای برای تعیین جانشین دیگری برای وی شروع شد، ولی موفق نشدند. تنویر احمدخان گفت: ایران خلافی مرتکب نشده که مورد حمله قرار بگیرد. وی تهدید حمله به ایران را تنها مانوری برای فشار بر ایران دانست و با این حال تأکید کرد که حتی در صورت حمله، ایران توان اقدام متقابل را دارد، بنابراین احتمال حمله به ایران کم است. ضمن این که دیپلماسی ایران یک دیپلماسی باز، روشن و ماهرانه است.
وی درخصوص اعمال تحریم علیه ایران گفت: تحریم ایران بیش از آن که ایران را متضرر کند، به سایر کشورهای منطقه و کل جهان ضربه خواهد زد. وی ضررهای ناشی از تحریم ایران بر چین، ژاپن، کشورهای جنوب آسیا، کشورهای حوزه خلیجفارس و کل بازار انرژی جهان را نیز برشمرد. وی گفت: اگر ایران تحریم شود، ضربات جبرانناپذیری بر کشورهای منطقه وارد خواهد شد، بازار نفت جهان خراب خواهد شد، چین ضربه خواهد خورد، روند سریع رشد اقتصادی منطقه دچار اخلال خواهد شد، توسعه چین را دچار مشکل خواهد کرد و کشورهای منطقه خلیجفارس نیز ضربه بدی خواهند خورد. تنویر احمدخان با اشاره به منافع گسترده روسیه و چین در ایران گفت: رأی مثبت این دو کشور به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت نشان میدهد که آنها قصد دارند مانع اقدام یکجانبه آمریکا علیه ایران شوند.
ژنرال (بازنشسته) اسلمبیگ ضمن تشکر از حاضران، بحثهای مطرح شده را خوب ارزیابی کرد و با تأکید بر این که قصد تکرار مباحث مطرح شده را ندارد، گفت: به نظرم باید محیطی را که کل این تحولات دارد اتفاق میافتد، در نظر گرفت. وی تأکید کرد: من اطمینان دارم که جنگی اتفاق نخواهد افتاد و هدف از این تهدیدها فقط ایجاد هراس نظامی و فشار سیاسی است برای دستیابی به اهداف خاص. در 20 سال گذشته اتفاقاتی افتاده که امکان جنگ گسترده را منتفی کرده است و عمدهترین آنها تغییر از یکجانبهگرایی به چند جانبهگرایی است. آمریکا و متحدانش در این برهه تمایلی به حمله به ایران ندارند و عمدهترین دلیل آن درگیری در عراق و افغانستان است. اسلمبیگ پیشنهاد روسیه را یک حرکت مهم استراتژیک توسط روسیه از دیدگاه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک توصیف کرد که در عین حال، غرب هم در آن منافعی را دنبال میکند.
ژنرال اسلمبیگ گفت: بوش از حمله به عراق سه هدف عمده را اعلام کرده بود: آزادی، دموکراسی و سرمایهگذاری آزاد. البته او نفت را به عنوان هدف اصلی خود سانسور کرده بود. اما مرور زمان نشان داد که همه این اهداف شکست خوردهاند. وی درخصوص شعار دموکراسی غرب به پیروزی حماس اشاره کرد که متعاقب آن همه دنیای غرب برای فشار بر آنها بسیج شدند. وی گفت: این واقعیت شعار دموکراسی غرب را نشان میدهد. در عراق هم در حالی که شیعه و سنی برای احیای دموکراسی همکاری میکنند، انفجار حرم امام هادی و امام حسن عسگری اتفاق میافتد. اما من خوشحالم که امروز در عراق عقل غالب است و توطئههای آنها را خنثی میکند. اسلمبیگ گفت: از نظر نظامی، شما اگر به هدفی که از حمله دارید، دست نیابید در واقع شکست خوردهاید و این در مورد حمله آمریکا به عراق صدق میکند.
اسلمبیگ ادامه داد: آمریکا که تجربه ناکامی در عراق و افغانستان را دارد، باید بداند که ایران با عراق و افغانستان متفاوت است. ملت ایران مشخصات روحی و روانی خاص خود را دارد که هم به لحاظ ملی و تمدنی و هم به لحاظ ایدئولوژی بسیار مقتدر و خاص است؛ ضمن این که یک رهبری قوی هم آن را بیشتر تقویت میکند. وی گفت: بعد از حمله عراق به ایران، کابینه پاکستان به ریاست ژنرال ضیاء جلسه فوقالعاده تشکیل داد و از من هم خواسته شد تا در آن شرکت کنم. جلسه 5/3 ساعت طول کشید و تقریباً همه معتقد بودند که این جنگ فقط چند روز بیشتر طول نمیکشد و ایران به زودی به زانو درخواهد آمد و تقاضای آتشبس خواهد کرد و پاکستان تنها باید آماده اعزام نیروهای حافظ صلح به مرزهای عراق ـ ایران باشد. اما من با اشاره به یک ضربالمثل چینی که میگوید: هیچ وقت به انقلابی حمله نکنید، مگر آن که ایدئولوژی قویتر از آن داشته باشید، گفتم: اسلام قویترین ایدئولوژی است و ایران شکست نخواهد خورد.
انقلاب ایران اولین انقلاب تاریخ اسلام بود و این ایدئولوژی قوی باعث شد جنگ 8 سال به طول بینجامد. عراقیها انگیزه و طرح لازم برای یک جنگ طولانی را نداشتند، اما ایران یک هدف متعالی داشت و آن اخراج متجاوز بود. در آن جلسه، من گفتم که ایران پیروز میشود. وی با اشاره به موفقیتهای ایران در جنگ، گفت: عراقیها حتی با سلاح شیمیایی که جهان متمدن به آنها داده بود، باز هم نتوانستند مقاومت ایرانیها را در هم بشکنند. تاریخ ایران نشان میدهد که مردم ایران با هم متحد هستند و با متجاوز مقابله میکنند. این جنگ انقلاب ایران را تحکیم کرد.
اسلمبیگ تأکید کرد که در حال حاضر یک تحول عمده در سیاست خارجی آمریکا شکل گرفته و مهار چین و روسیه و مهار اسلام افراطی در مناطقی که آمریکا منافع مستقیم دارد، هدف عمده سیاستهای آمریکا در منطقه هستند. وی افزود: واقعیتهای جهان تغییر کرده و جهان دیگر تکقطبی و دوقطبی نیست و به تدریج جهان چند قطبی در حال ظهور است. امروز در نتیجه تغییر جهتگیریهای سیاست آمریکا، افغانستان در برنامههای آمریکاییها بخشی از جنوب آسیا محسوب میشود و به همین دلیل است که نیروهای ناتو در افغانستان مستقر شدهاند و انگلیس هم تمرکز نیروهای خود را از عراق به سوی افغانستان سوق میدهد، چرا که آنها بر این باورند که اگر افغانستان را از دست بدهند، پاکستان هم افغانستان بعدی خواهد بود.
اسلمبیگ با اشاره به توان نظامی ایران، گفت: ایران از روسیه سلاحهای پیشرفتهای را تهیه کرده و در عین حال خودش هم در ساخت تسلیحات پیشرفته توفیقات زیادی داشته است. ایران امروز با روسیه در یک حلقه قرار گرفته است و افغانستان به جنوب آسیا ـ حلقه آمریکا ـ پیوسته است و این تغییرات کل منطقه را متأثر خواهد کرد. در بررسی موضوع هستهای ایران، باید واقعیتها را در ابعاد بزرگتری دید.
اسلمبیگ توصیه کرد که ایران این موضوع را به مباحث فنی و تکنیکی سوق دهد و مذاکره با روسیه را به عنوان تنها راه فعلی برای کاهش فشار سیاسی در دستور کار خود حفظ کند. وی افزود: رهبر ایران، امام خامنهای شخصیت برجستهای است که بر ثبات و قدرت ایران افزوده است. من به رهبری ایران و مردم ایران اعتقاد دارم و مطمئنم که آنها به جای ورود به جنگ، راهی صلحآمیز برای حل این مسأله خواهند یافت. ایران امید این منطقه است. تصمیم رهبری ایران بر سرنوشت ایران، افغانستان و پاکستان تأثیر خواهد گذاشت و من مطمئنم که آنها بهترین تصمیم را خواهند گرفت.
جلسه پرسش و پاسخ
در پایان سخنرانیهای اصلی، جلسه پرسش و پاسخ و بحث آزاد به مدت یک ساعت برگزار شد.
آقای نوبوآکی تاناکا، سفیر ژاپن در پاکستان، با به چالش کشیدن نظرات دکتر چیما و تنویر احمدخان گفت: شما چند بار تأکید کردید که ایران از تکالیف خود در قالب NPT تخلف نکرده است، اما قطعنامه 24 فوریه 2006 آژانس بینالمللی انرژی اتمی صریحاً به قصور و کوتاهیهای ایران اشاره میکند. آیا ایران هنوز در دایره تردید قرار دارد؟ وی همچنین گفت: من هم موافقم که این پرونده کاملاً سیاسی شده است. در این صورت آیا فکر نمیکنید که اگر این پرونده به شورای امنیت که یک عرصه سیاسی است، ارجاع شود، بهتر باشد؟ وی به عنوان یک سؤال دیگر گفت: درست است که اگر ایران تحریم شود، ژاپن ضربه میخورد، با توجه به این که 15% نفت ژاپن از ایران تأمین میشود، ولی تجربه تحریم عراق نشان داد که تحریم بر زندگی مردم تأثیر منفی میگذارد و لذا ایران هم از این جهت صدمه خواهد دید.
یکی از پژوهشگران مؤسسه مطالعات منطقهای اسلامآباد (IRS) سؤال کرد که با توجه به سیاسی بودن مسأله و با توجه به اتحاد پاکستان ـ آمریکا و سفر قریبالوقوع بوش به پاکستان، پاکستان چه نقشی میتواند در این میان ایفا کند؟
دکتر رحمان، دبیرکل مؤسسه فرندز، سؤال کرد که چه تضمینی وجود دارد که اگر ایران تسلیم شود، این کار تعبیر به ضعف نشود و برای دادن امتیازات بعدی تحت فشار قرار نگیرد؟
یکی دیگر از حاضران از استان سرحد گفت: هدف واقعی آمریکا چیست؟ آیا هدف آنها واقعاً تنها برنامه هستهای ایران یا چنان که ما فکر میکنیم، منزوی کردن ایران مثل افغانستان و عراق است؟ برای همه دنیا کاملاً روشن است که ایران سلاح کشتار جمعی یا برنامه ساخت آن را ندارد، پس چرا باید تحت فشار قرار گیرد؟ اگر این روند چنان که دنیا باور دارد، غلط است، چرا ایران باید مصالحه کند؟
سرلشکر شامی نیز درخصوص سیاست بهینه پاکستان در این برهه، تأثیر اتحاد هند ـ آمریکا بر ایران و نقش چین و روسیه در بحران فعلی سؤال کرد.
در این بخش تنویر احمدخان گفت: چین و روسیه به عنوان قدرتهای هستهای و اعضای شورای امنیت سازمان ملل تأثیر قابل ملاحظهای در این وضعیت دارند. اما تاکنون تأثیرگذاری لازم را نداشتهاند. روسیه از سالها پیش در حال احداث نیروگاه اتمی بوشهر است، اما یک قدرت هستهای دیگر در منطقه را نمیخواهد، با این حال، روشن است که ایران قصد دستیابی به سلاح هستهای را ندارد. با توجه به بازی بزرگ تازه در زمینه انرژی، روسیه میتواند پیشنهادات مؤثری برای حل مسأله ارائه کند. حتی اگر روسیه و ایران غنیسازی را در روسیه انجام دهند، باز هم حق ایران برای غنیسازی در خاک خود از بین نخواهد رفت.
در مورد چین هم، سرمایهگذاری چین در ایران رو به افزایش است. ایران باید صنعت نفت و سایر صنایع خود را توسعه دهد و برای سرمایهگذاری در این بخشها چین خیلی مشتاق است و لذا چین در حل و فصل این مسأله منافع مستقیم دارد. روسیه و چین در حال حاضر در یک سطح کلان همکاری دارند. در عین حال سعی میکنند جهان چند قطبی را آشکارا عملی سازند و همراهی با ایران در این مسأله میتواند به مقابله آنها با یکجانبهگرایی آمریکا کمک کند.
دکتر چیما در پاسخ به سؤال سفیر ژاپن گفت: کوتاهیهای ایران که آژانس به آنها اشاره دارد، چند مورد نقض فنی و تکنیکی جزئی است و نه تبدیل برنامه هستهای به سلاح هستهای که آمریکا و متحدانش به آن اشاره میکنند. وی بریده روزنامه نیوز (روز برگزاری سمینار) را به حاضران ارائه کرد که براساس آن آژانس تصریح کرده ایران مرتکب هیچ تخلفی در این زمینه نشده و در برنامه هستهای آن هیچ مدرکی دال بر انحراف به سوی برنامه تسلیحاتی مشاهده نشده است. وی ادامه داد: از آنجا که ایران مرتکب تخلف فنی و تکنیکی نشده، آمریکا و متحدانش میخواهند آن را به یک مسأله سیاسی تبدیل کنند، اما ایران نباید تسلیم شود و در عین حال نباید هم اجازه دهد که موضوع سیاسی شود. وی در حالی که خطاب به سفیر ژاپن با صدای بلند فریاد میزد، گفت: ایران براساس بند جهار معاهده عدم اشاعه حق دارد به فناوری صلحآمیز هستهای دست یابد. آیا ایران چیزی جز آنچه که کشور شما (ژاپن) انجام داده، میخواهد؟
وی در پاسخ به سؤال دکتر رحمان گفت: این که میگویم ایران باید تنشها را کاهش دهد، به معنی تسلیم نیست. وی تأکید کرد که ایران باید از حقوق مشروع خود دفاع کند، اما نباید تدبیر و عقلانیت را در آن نادیده بگیرد.
دکتر چیما در پاسخ به سوال پژوهشگر مؤسسه مطالعات منطقهای، گفت: من این را میدانم که ایران به عنوان عضو NPT هیچ تخلفی را مرتکب نشده. اگر پاکستان به نفع آمریکا وارد این بازی شود یا حتی اگر در این زمینه بیتفاوت باقی بماند، بازنده بزرگی خواهد بود. پس پاکستان باید هر کاری میتواند انجام دهد تا مانع فشار بیشتر بر ایران شود. تجربه نشان داده که تحریمها در بیشتر اوقات نتیجه عکس به بار آوردهاند. در مورد ایران هم تحریم بیش از این که خود این کشور را متضرر کند، به سایر کشورهای وابسته به ایران ضربه میزند. در واقع، ایران به اندازه کافی قوی هست که بتواند از پس مشکلات تحریم برآید.
آقای تنویر احمدخان در مورد تحریم علیه ایران، گفت: ایران تجربه تحریم را دارد و این اقدام علیه ایران چیز تازهای نخواهد بود. وی گفت: سه کشور اروپایی جداً تلاش کردند راه برونرفت از این بحران را پیدا کنند و حل نشدن این مسأله حیثیت اروپاییها را به شدت خدشهدار خواهد کرد.
آقای اکرم زکی، قائم مقام سابق وزارت خارجه پاکستان و عضو ارشد حزب مسلم لیگ حاکم، تجربه اقدام یکجانبه و حمله پیشگیرانه در عراق و افغانستان را برای آمریکا بسیار تلخ توصیف کرد که در آن مردم این دو کشور در مقابل حملات به ظاهر غیرقابل مقاومت آمریکاییها ایستادگی کردند و آنها میدانند که این مقاومت در ایران بسیار گستردهتر و شدیدتر خواهد بود. لذا فکر حمله گسترده به ایران را هم به ذهن خود راه نمیدهند. اکرم زکی ادامه داد: مسأله انرژی در واقع پایه و عصاره این وضعیت است.
آمریکا اسرائیل را به عنوان یک خاکریز در خاورمیانه ایجاد و تقویت کرده و آن را به سلاحهای هستهای نیز مجهز نموده است و در مقابل هر خطری برای این متحد خود تاب نمیآورد. وی ادامه داد: آمریکا اکنون نیز کمکهای هستهای خود به هند را که از سال 1964 در خفا جریان داشته، علنی ساخته است.