حلقه اتصال در دانشگاهها
تشکیلات دفتر تحکیم وحدت (طیف علامه) حلقه اتصال فرقه صهیونیستی بهائیت و مدعیان اصلاحات در بستر دانشگاهها بود. در این تشکیلات عناصری مانند شیوا نظر آهاری(دوست نوید خانجانی؛ نوه خواهر جمال الدین خانجانی) رابط بهائیت با کروبی و موسوی بودند. پیشتر نظرآهاری و نوید خانجانی، را معرفی کردهایم.
«پریسا کاکایی» عضو دیگر این مجموعه به اصطلاح دانشجوئی، شخصیتی شبیه به نظر آهاری بود که رابط مدعیان اصلاحات با رسانه های بیگانه از جمله رادیو زمانه بود. کاکایی، پس از فروکش کردن فتنه، قلم خویش را از ارتباط با موسوی و کروبی به ارتباطات غیراخلاقی سوق داد و برای ترویج اعمال شنیعی مانند «همجنسگرائی» و «خودارضائی» به داستان سرائی و نگارش مقالات شبه علمی در سایتهائی مانند رادیو زمانه مشغول است.
یکی دیگر از این افراد «احمد باطبی» بود. وی پس از فرار از کشور رابط مدعیان اصلاحات با صدای آمریکا و حلقه های مدعی حقوق بشر در کانادا و آمریکا شد.
در تشکل همزاد دفتر تحکیم وحدت طیف علامه یعنی جبهه دموکراتیک ایران کمیته (گروهک طبرزدی) گروهی دیگر از مدعیان اصلاحات به اجانب و بهائیان متصل می شدند. «هژیر پلاسچی»، «سعیدکلانکی» و «کیانوش سنجری» (سخنگوی کمیته گزارشگران حقوق بشر و عضو سابق گروهک طبرزدی) مدعیان اصلاحات را به مجاهدین خلق و مدعیان حقوق بشر مرتبط می ساختند.
در این تشکلها همچنین «نوید خانجانی» «حسام میثاقی»(از طایفه بهائیان میثاقی) از طریق «س. حا» (فرزند یکی از اعضای حزب اعتماد ملی) و بالاخره «س. حب» (از نزدیکان یکی از معاونین خاتمی) رابطان عناصر بهائیت با سران فتنه کروبی، موسوی و خاتمی بودند.
اما از ارتباطات سیاسی آنها مهمتر، نقش بعضی از این افراد در فعالیت تجاری- انحصاری از جمله در تجارت زیر زمینی دارو و سودآوری کثیف از جان مردم این مرز و بوم است.
وسوسه بهائیت
پیشتر هم با اشاره به این مثل قدیمی که «خمیر بیمایه فطیر است.» خاطرنشان کردیم که فرقه ضاله بهائیت و حتی گروههای سیاسی رسمی مانند حزب کارگزاران، حزب مشارکت و... با پشتوانه مالی و فعالیت اقتصادی وسیع، بستر فعالیت سیاسی خود را توسعه می دادند. حاصل این فعالیت اقتصادی در مقاطع انتخاباتی مانند مجالس پنجم، ششم، هفتم و هشتم و ریاستجمهوری هفتم، هشتم و نهم به صورت هزینه های تبلیغاتی وسیع در کشور دیده میشد.
به طوری که این احزاب به راحتی میتوانستند شهرهای بزرگ کشور را با تصاویر داوطلبان خود کاغذ دیواری کنند. یک حزب دولت ساخته، در انتخابات مجلس پنجم و ریاستجمهوری دوره هفتم(دوم خرداد)از زدو بندهای مالی با شهرداری تهران، هزینه های انتخاباتی خود را تامین میکرد. حزب دولت ساخته دیگر در انتخابات مجلس ششم، با واردات 6 هزار دستگاه خودروی گرانقیمت خارجی، بدون پرداخت حقوق گمرکی به بیتالمال، هزینه های تبلیغاتی خود را تدارک میدید. حاصل این درآمدهای کثیف، شکلگیری قدرتهای مست و عربدهجو دربرابر مردم مظلوم و انقلابی ایران اسلامی بود.
در این آشفته بازار، فرقه ضاله بهائیت که تجربه طولانی در زد و بندهای اقتصادی و مخفی داشت، نیز وسوسه شد پای در میدان بگذارد. پیوندهایی که بین فعالان دانشجوئی نزدیک به مدعیان اصلاحات و جوانان فرقه ضاله بهائیت برقرار میشد، در بستر اقتصادی نیز به زدو بندهای گسترده انجامید.
پیشتر به ارتباطات «جمال الدین خانجانی» از روسای فرقه ضاله بهائیت و فرزندانش با اصحاب قدرت اشاره کردیم و از جمله روابط «ناصر عرشی مقدم» کارگزار مالی-اقتصادی طایفه خانجانیها با یک آقازاده فراری را یادآور شدیم. اما این روابط به عرشی مقدم و آقازاده فراری محدود نمیماند بلکه عناصر دانشجوئی که در قالب تشکلهای معارضهجو مانند دفتر تحکیم وحدت طیف علامه فعالیت می کردند نیز به دایره این زدو بندها پای گذاردند.
این سلسله مقالات، با تکیه بر فعالیتهای شبه نظامی و چریکی شبکه بهائیت تهیه شده است و هدف اولیه آن، اشاره به فعالیتهای اقتصادی این حزب صهیونیستی نیست. با این حال، از آن رو که فعالیت زیر زمینی هم نیازمند پشتوانه مالی است، شناسائی پیوندهای مالی این شبکه میتواند محل توجه خوانندگان باشد.
عناصر این فرقه همانگونه که پیشتر هم اشاره شد در دولت تساهلگرای محمد خاتمی توانستند به مراکز علمی و دانشگاهی نفوذ یابند و با پشتیبانی شبکهای به سرعت در برخی از تشکلهای دانشجوئی از جمله دفتر تحکیم وحدت( اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان؛ طیف علامه) و جبهه دموکراتیک ایران (اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویی؛ طیف حشمت الله طبرزدی) نفوذ کردند تا از زبان دانشجویان به نظام مقدس جمهوری اسلامی فحاشی کنند.
«س. حب» از مارکسیسم تا سرمایهداری
«س. حب» از جوانانی بود که سودای انقلاب مارکسیستی در ایران داشت! وی متولد 1352 بود. س. حب، به سبب ارتباط با خانوادهای سیاسی به عالم سیاست علاقهمند شد اما به جای اسلام به مسلک مادیگرایانه کمونیسم روی آورد. عموی او سابقه دیرینه در فعالیت های سیاسی داشت. این عمو، در موسسه مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران، همراه با بنیصدر شاگرد «احسان نراقی» بود. اما بعدها راه خود را از نراقی و بنی صدر جدا کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی او مناصب و موقعیتهای ممتازی یافت تا جائی که در دولت میرحسین موسوی وزارت و در دولتهای هاشمی و خاتمی منصب معاونت گرفت.
س. حب، به سبب ارتباط با این عمو و نیز یکی از بستگانش به نام خانم «ش. ح» که مشاور هاشمی رفسنجانی و از دوستان فاطمه هاشمی بود، به وادی سیاست گام نهاد و با این که آشکارا علاقه خود به مسلک مادیگرا و ضد دین «کمونیسم» را بروز میداد در دوران دانشجوئی به «انجمن اسلامی دانشجویان» و سپس اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت) پیوست.
حضور وی در این تشکل، در دوره دولت خاتمی، موجب بروز اختلافهایی در اتحادیه شد. با اینکه وی و دوستانش در این تشکل، در موقعیت اقلیت بودند، بر اعتبار اکثریت خدشه وارد ساختند. اکثریت انجمنهای اسلامی دانشجویان در شیراز یک طیف متعادلتر را به عنوان اعضای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیدند.
اما س. حب و دوستانش زیر بار این انتخابات نرفتند و با حمایت وزارت علوم وقت، در دانشگاه علامه طباطبایی گردهم آمدند و خود را دفتر تحکیم وحدت نامیدند. از این پس این گروه افراطی به «تحکیم وحدت طیف علامه طباطبایی» و گروه متعادلتر که هنوز حیات خود را ادامه داده است به دفتر تحکیم وحدت طیف شیراز موسوم شدند.
س. حب، مدتی دبیری طیف علامه دفتر تحکیم را برعهده داشت و در انتخابات سال 1384، این تشکل را به حمایت از مصطفی معین نامزد حزب مشارکت و سازمان مجاهدین سوق داد. با شکست انتخاباتی معین، س. حب نیز مدیریت این تشکل را به فردی به نام «محمد هاشمی» سپرد.
س. حب اما همچنان به عنوان یک فعال دانشجوئی با رسانههای بیگانه مصاحبه می کرد و به فعالیت ضدانقلابی ادامه می داد. تا اینکه در آذرماه ۱۳۸۶ همراه با گروهی از دانشجویان مارکسیست بازداشت و پس از ۷۰ روز حبس با قرار وثیقه۱۵۰میلیون تومانی آزاد شد. در آستانه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری دوستان س. حب، به حمایت از عبدالله نوری برخاستند و جلساتی انتخاباتی با وی تشکیل دادند. اما با عدم حضور نوری در انتخابات آنها به موسوی و کروبی متمایل شدند. پس از انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری این گروه از اعضای سابق دفتر تحکیم طیف علامه، در حمایت از ادعای تقلب در انتخابات به اردوکشیهای خیابانی پیوستند.
س. حب، نیز در روز شنبه ۴ مهرماه ۱۳۸۸ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد تا به پرونده دو سال پیش وی رسیدگی شود. برخی احتمال دادهاند نقش عموی او در رسیدگی دیرهنگام به پرونده وی موثر بود.
وکالت وی را «محمد شریف»، از مرتبطان با شیرین عبادی در گروهک مدافعان حقوق بشر بر عهده گرفت. این همان گروهکی است که اعضا و مرتبطان آن اغلب وکالت چریکهای بهائی و عناصر فعال در فتنه 88 را بر عهده گرفتند.
به گفته وکیل س. حب، «شرکت در اجتماع افراد مخالف نظام»، همکاری و حضور در جلسات گروه چپ مارکسیستی» به بهانه روز دانشجو و راه اندازی وبلاگ «د. س» برای ترویج مادیگرائی و مسلک کمونیسم از موارد اتهامی او بود. اما جالب اینجاست که وی در اوج این فعالیتها، با اتکا به روابط سیاسی و خانوادگی، فعالیت اقتصادی قابل توجهی در عرصه تجارت به ویژه در امر آی. تی داشت. او با وجود اعتقاد به مکتب مارکسیسم در اندیشه سیاسی، در حوزه اقتصادی به وادی سرمایهداری و کاپیتالیسم پای نهاده بود. آیا شعارهای مارکسیستی و شبه انقلابی تنها پوششی برای فریب نبود؟!
«دی» از دورتمند تا تایپه
س. حب، مدیریت یک شرکت آلمانی در خاورمیانه و شمال آفریقا را بر عهده دارد. ابتدای نام اختصاری این شرکت «دی» است. دفتر مرکزی این شرکت که در سال ۱۹۹۱ تاسیس شده، در «دورتمند» آلمان است.
شرکت «دی»، کارخانجات خود را در چین تایپه برپا کرده است تا بتواند با استفاده از کارگر ارزان آسیای دور، هزینه های تولیدی خود را کاهش دهد اما در آمریکای شمالی نیز دفتر دارد. با این حال فعالیت این شرکت در چند قاره و حدود 20 کشور روبه گسترش است.
شرکت «دی» در سال 2005 از طریق ایجاد غرفهای در یک نمایشگاه در دبی با بازارهای ایرانی آشنا شد و فعالیت خود را در ایران توسعه داد. ارائه مشاوره و راه حل جهت ایجاد شبکهها از قبیل راه حلهای سوئیچینگ، روتینگ، امنیت، انتقال صدا و تصویر بر روی شبکههای IP ، شبکههای بی سیم، راهحلهای ذخیرهسازی دادهها و... همراه با خدمات فنی پس از فروش مناسب و قابل اطمینان! از پیشنهادهای شرکت دی به مشتریان ایرانی بود.
اصلاً نیازی نیست درباره مقولاتی مانند احتمال گردآوری اطلاعات از طریق شبکههای رایانهای یا دامهای امنیتی برای «سازمانهای بزرگ به عنوان مشتریان هدف» شک کنید. به ویژه آنکه راه ورود شرکت «دی» به ایران از مسیر «دبی» بود. جائی که کانون فعالیت جاسوسی علیه ایران از طریق اشخاصی چون دختر دیک چنی و ارتباطات وی با اصلاح طلبانی چون ع.ب و نشریات نسل سوم باند سید مهدی هاشمی معدوم بود! تنها کافی است تأمین پشتوانه مالی افرادی چون س. حب و ورود آنها به اردوکشیهای خیابانی را جدی بگیرید!
محصولات این شرکت در ایران با برند «ل» و از طریق شرکتی ایرانی به نام «دی .پ. سیستم» توزیع می گردد. «دی .پ. سیستم»، اولویت را در گزینش مشتریان هدف خود، سازمانها و نهادهای بزرگ قرار داده است تا از طریق ارائه شبکههای رایانهای و سرویسهای مجازی خدماتی به کاربران، فعالیت خود را توسعه دهند.
از رایانه تا داروخانه
س. حب، دوستان و بستگانی دارد که آنان نیز در حوزه رایانه و دارو فعال هستند. ش. ح، عضو شاخص . بنیاد «ب» و نیز بنیاد «سپ. ب» است. این دو بنیاد، از مهمترین مراکز مصرف کننده داروهای گرانقیمت هستند. دوستان بهائی س. حب، از تولیدکنندگان داروهای گران قیمت، امتیاز تجارت انحصاری آن را در ایران گرفته و آن را از طریق این دو بنیاد، در اختیار مصرف کنندگان نیازمند قرار می دهند.
نوید خانجانی که پیشتر او را معرفی کرده بودیم، حلقه ارتباط واردکنندگان انحصاری دارو به س. حب و بنیادهای «ب» و «سپ. ب» است. دو برادر بهائی از بستگان نوید از طایفه خانجانیها، به نامهای س. خانجانی و م. خانجانی تملک بخش وسیعی از داروخانههای تهران را در اختیار دارند. برخی گزارشها حتی از مالکیت این دو برادر بر نیمی از داروخانههای تهران حکایت دارد.
یکی از این دو برادر یعنی «م. خانجانی»، شوهر خواهر «نوید» است. او صاحب و مدیر عامل شرکت «گ. ا. آ» است. کارخانجات این شرکت، در شهرک صنعتی «اشتهارد» قرار دارد.
«گ. ا. آ» تولید کننده لوازم داروئی- بهداشتی به ویژه در زمینه آرایش و زیبائی است. این شرکت حامی مالی چریکهای بهائی در اردوکشیهای خیابانی بودند.
تحریم از درون
می دانیم که استفاده از لوازم آرایشی و بهداشتی از آن رو که این امر فانتزی است مختص اقشاری با درآمد متوسط به بالاست و قیمت آن کمتر برای خریدار مهم است. از این رو این شرکت و نیز داروخانههای تابع برادران «خانجانی» به راحتی سود کلانی به جیب میزنند.
به علاوه آنها توانستهاند از طریق ارتباطگیری با بنیادهای خیریه ای مانند «ب» و «سپ. ب» به مجرای انحصاری واردات داروهای گرانقیمت برای بیماریهای صعب العلاج تبدیل شوند و بر این سود بیفزایند. اما این تمام ماجرا نیست. احتمال واردات درصد اندکی از داروهای مضر یا مواد آرایشی بیماریزا به جامعه اسلامی و استفاده از این اهرم انحصاری برای اعمال فشارهای سیاسی را هم میتوان به عنوان یک تهدید بالقوه در نظر گرفت.
چنانکه در گزارش مربوط به شرکت العوجان گفتیم که هیچ بعید نیست این شبکه در طمع انتقال بیماریهایی چون سرطان به جامعه اسلامی باشد. به این هشدار مقام امنیتی که در شمارههای گذشته هم مشروح آن را خواندیم توجه کنید:
«بهائیت دنبال امتیاز واردات کالا به صورت انحصاری است. 30 سال است که در حال تحریم هستیم. در موسسه رویان و صنایع و تسلیحات نظامی موفقیت زیادی داشتیم و تحریم روی ما تاثیر نگذاشت. اینها دنبال مکانیزم جدید «تحریم داخلی» هستند، تا اثر بخش باشد. کشور صادر کننده، عنوان کرده که من این کالا را می دهم به شرط این که فلان شرکت خاص از من خرید کند. چون پشت آن شرکت «تشکیلات» است. تشکیلات می تواند «شیر اطمینان تحریم ها» باشد. عملاَ تحریمی اعلام نمی شود، به شرکت می گویند که کم بخر و جنس را در جامعه کم کن و فشار اقتصادی را بالا بیاور.»
نقب به دولت احمدینژاد
چریکهای بهائی و دوستان اصلاح طلب آنها گرچه در عرصه سیاست، نگاهی به شدت خطکشی شده و مغایر با اسلام ناب محمدی(ص) دارند اما در زدو بندهای اقتصادی مرز ندارند. به راحتی میکوشند خود را با دولتهای مختلف سازگار کنند. همانطور که در جمهوری اسلامی به حیات اقتصادی و نیمه مخفی خود ادامه دادند در دولت احمدینژاد نیز چنین کردند.
از حلقههای ارتباطی آنان با دولت احمدینژاد، یک خواهر و برادرند. «س. حا» از دوستان «نوید خانجانی»، «س. حب»، پریسا کاکائی، شیوا نظر آهاری و... بود و با آنان در فعالیتهای دانشجوئی همکاری میکرد. آنان با حضور خاتمی در اجتماعات دانشجوئی کف و سوت و هلهله را با صداهای النگو یکی میکردند و با حضور احمدینژاد در دانشگاه تصویر وی را به آتش میکشیدند.
اما «سعیده. حا» خواهر «س. حا» همکار و مشاور موسسه خیریه «ا.ر» است. مدیریت این موسسه خیریه «ابراهیم ا. چ» است. «ا.چ» دوست صمیمی برخی افراد است که به حلقه انحرافی موسوم هستند و از ارتباط این دوستی فعالیت اقتصادی پر رونقی دارد و البته از این حلقه هم حمایت میکند.
سعیده. حا، به یاران حلقه انحرافی مرتبط است و س. حا، برادرش به تشکیلات بهائیت. اما پدر این خواهر و برادر، یعنی «محمد. حا» پیوندهای شبکه ای دوستان بهائی س. حا با کروبی را مستحکم می کرد. محمد. حا، سابقه دو دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی دارد. وی عضو برجسته حزب اعتماد ملی است. پسرش س. حا، در ستاد انتخاباتی مهدی کروبی مسئولیت کمیته موسوم به حقوق بشر! را داشت. همان کمیتهای که گزارشهای کذائی در مورد شکنجه عاطفه نبوی در زندان از مجرای آن به دست کروبی میرسید! پیشتر انتقال این ادعاها از طریق شیوا نظر اهاری به مهدی کروبی را شرح دادهایم.
ماشین آلات کشاورزی
چنانکه پیشتر هم اشاره کردیم فعالیت اقتصادی شبکه بهائیت تنها به دارو و درمان، عینک، رایانه و... منحصر نمیماند. آنان در زمینههائی چون ماشین آلات کشاورزی، کودشیمیایی نساجی و... نیز ورود یافته بودند. یکی از عناصر فعال در عرصه اخیر، «سعید. رضائی» است.
او موقعیت ممتازی در تشکیلات بهائیت داشت تا جائی که تا سطح رهبری این فرقه صهیونیستی ارتقاء یافت و عضو «گروه یاران ایران» شد و نهایتاً همراه با «جمال الدین خانجانی» در سال 1387 بازداشت شد.
رضائی، اصلاً آبادانی است. کمتر از 60 سال دارد اما درشیراز مقیم بوده و تحصیلات خود را طی کرده است. تا جائی که به یکی از عناصر اصلی فرقه در استان فارس بدل شد. او «مهندسی کشاورزی» در دانشگاه شیراز (پهلوی) خواند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی همزمان با فعالیت تبلیغی به نفع بهائیان مدتی فعالیت اقتصادی محدودی داشت.
درسال ۱۳۶۴ با همکاری دوستانش در شیراز یک شرکت تولیدی و خدماتی برای ماشین آلات کشاورزی تأسیس کرد و توانست به یکی از فعالان بزرگ این عرصه تبدیل شود. وی بخشی از سرمایه خود را هزینه تبلیغ فرقه بهائیت، مدیریت مالی ضیافتهای 19 روزه و... کرد. در نهایت طبق برنامه اعلامی «بیت العدل» و با همکاری خانواده خانجانی از جمله «اشرف سبحانی» همسر جمال الدین، به فعالیت فرهنگی-تبلیغی در میان کودکان محروم حاشیه شیراز پرداخت.
همسر سعید رضایی زنی به نام «شهین روحانیان»، است. این دو، سه فرزند(دو دختر 24 ساله و یک پسر 17 ساله) دارند. براساس برنامهریزی سعید رضائی و تدابیر اشرف سبحانی و شهین روحانیان، دهها جوان و نوجوان بهائی در قالب تیمهای فرهنگی-تبلیغی هر روز جمعه به مناطق محروم استان فارس میرفتند و همراه با بازی و سرگرمی، به کودکان، آموزش ها و نیایشهای فرقه ضاله بهائیت را القاء میکردند. فیلمهای مستندی از این آموزشها در اختیار نگارنده است.
در سال 1385، این گروه فرهنگی- تبلیغی شناسائی شد و 54 جوان بهائی به همراه «سعید رضائی» دستگیر شدند. اما بعدها مشخص شد که رضائی، عضو «گروه یاران» بدیل «محفل ملی بهائیان» است!
صنعت نساجی
یکی دیگر از فعالان برجسته تشکیلات بهائیت فردی است به نام «عفیف نعیمی». او حدود 50 سال سن دارد و متولد یزد است. وی چند سالی را همراه با خانواده در سرزمینهای اشغالی و اردن سپری کرد و پس از بازگشت، مأموریت یافت در سازماندهی حزب صهیونیستی بهائیت به جمال الدین خانجانی کمک کند. تا جائی که به عضویت «گروه یاران» بدیل محفل ملی بهائیان در ایران درآمد.
با این حال او در عرصههای مختلفی چون تبلیغ، تجارت و صنعت نیز وارد شد. وی ضمن فعالیت تبلیغی، با تشکیل مدرسههای زیر زمینی، کودکان و نوجوانان فرقه بهائیت را با تشکیلات سازگار میکرد تا در بستر جامعه اسلامی، هویت فرقهای خود را از دست ندهند.
نعیمی، مدیریت یک کارخانه نساجی و پتوبافی را برعهده دارد که مالکیت آن با شخصی به نام خلجی (پدر همسر نعیمی) است.
این قصه سر دراز دارد
فعالیت اقتصادی-سیاسی فرقه ضاله بهائیت به مواردی که ما اشاره کردیم محدود نمیماند. این قصه سر دراز دارد و امیدواریم با حساسیت جامعه اسلامی و نیز نهادهای مسئول، شاهد ترکتازی این عناصر نباشیم. فتنه 88 و حضور چریکهای بهائی در اردوکشیهای خیابانی نشان داد، عناصر این فرقه برخلاف آنچه وانمود میکنند، با حساسیت بسیار مسائل جاری کشور را رصد و به اربابان خود مخابره میکنند و در صورت لزوم به عربدهجوئی علیه آرمانها و باورهای ملت مسلمان ایران میپردازند. آنان گرچه فعالیت سیاسی و ضدانقلابی خود را در مقاطعی خاص بروز میدهند اما فعالیت تخریبی آنها در حوزه فرهنگ و اقتصاد با جدیت و البته با کمترین هیاهو ادامه دارد.
بخشی از اطلاعاتی که در این سلسله گزارشها در اختیار مخاطبان گرامی قرار گرفت، به صورت پراکنده در فضای مجازی و رسانههای مختلف منتشر شده است و قابل دسترسی است. با این حال، طی روزهای اخیر برخی ار وابستگان به این فرقه ضاله با تماسهای تلفنی و حتی حضوری آن هم با گزافهگوئی و درشتگوئی کوشیده اند از ارائه این اطلاعات در قامت یک تحلیل جامع جلوگیری کنند.
یادآوری می کنیم که هنوز 9 دی بسیاری از مستندات و مدارکی که در اختیار نهادهای مسئول نیز هست را منتشر نکرده است. در شمارههای آتی، از منظری دیگر و بازهم با قلمی نو، فعالیت چریکهای مخفی استعمار را تشریح خواهیم کرد. انشاءالله