تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱۳۹۱ - ۱۰:۲۱  ، 
کد خبر : ۲۴۸۷۴۵

معیارهای وحدت و محبت اجتماعی (بخش سوم و پایانی)


امام صادق (ع) نامه ای نوشتند و برای شیعیان بلاد مختلف از قم، خراسان و... فرستادند. شیعیان، خود را موظف می دیدند که روز جمعه دور هم بنشینند و این نامه را بخوانند تا آن سفارش ها را فراموش نکنند. امام صادق(ع) در آن نامه سفارش می فرماید که: «در نماز جماعت مخالفان در صف اول حاضر شوید. اگر مریض شدند به عیادتشان بروید. اگر نیازی داشتند به آنها کمک کنید. اگر به شما ستم کردند تحمل کنید (تحمّلوا الضّیم م نهم)( الکافی، ج8، کتاب الروضه ، ص2) تا بی جهت بین مسلمانان اختلاف نیفتد و دشمن بر آنها چیره نشود.» بله، اگر کسی عناد داشت و بخاطر هوای نفس، پول، مقام و ... حاضر بود حقایق اسلام را زیر پا بگذارد، چه اسم شیعه داشته باشد و چه اسم سنی، نباید نسبت به او محبت داشت.
مگر در میان کسانی که اسم شیعه داشتند ما نمی شناسیم کسانی را که حاضر بودند تیشه به ریشه اسلام بزنند؟! در نظام قبلی، شاه برای تظاهر نماز می خواند و در کاخش مراسم عزاداری سیدالشهدا (ع) برپا می کرد. از کاخ گلستان به طور مستقیم صدای مراسم عزاداری پخش می شد. حج می رفت و لباس احرام می پوشید و عکسش را با لباس احرام در ادارات و جاهای دیگر می زدند. طوری تظاهر می کرد که بسیاری از عالمان ساده می گفتند: «این تنها پادشاه شیعه است و ما باید از او حمایت کنیم؛ چون در عالم، پادشاه شیعه نداریم!» اگر درون دل شاه را می شکافتید می دیدید که نه تنها شیعه نیست بلکه اصلا اعتقادی به اسلام ندارد.
همانطورکه بعدها از رفتارش معلوم شد. صرف اسم شیعه که کاری را درست نمی کند، از این رو در ذیل آیه 29 سوره فتح وقتی می خواهد ثواب آخرتی امت پیامبر را ذکر کند با لحن دیگری غیر از لحنی که اوصاف دنیایی آنها را ذکر کرد می فرماید: وعداللّه الّذین آمنوا وعم لوا الصّال حات م نهم مّغف ره ً وأجرًا عظ یمًا؛ نمی گوید: ما به همه آنهایی که با پیامبر بودند وعده مغفرت و اجر عظیم دادیم، بلکه می گوید: «خداوند از میان آنها به کسانی که ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند اجر عظیمی وعده داد.» وقتی اوصاف جامعه اسلامی را ذکر می کند می گوید: «امت اسلامی جامعه ای در حال ضعف بود که کم کم قوت پیدا کرد.»
گرچه در بین این کشتزار وسیع که بسیار رشد کرد علف های هرزه هم هست اما کسی به آنها اعتنایی نمی کند. وقتی می فرماید: یعج ب الزّرّاع ل یغ یظ ب ه م الکفّار، اینجا بحث بر سر کشتزار است؛ اما پای حساب که به میان می آید که چه کسی بنا است به بهشت برود، دیگر به صورت کلی نمی گوید همه شما را به بهشت می برم، بلکه می گوید: وعد اللّه الّذ ین آمنوا وعم لوا الصّال حات م نهم مّغف ره ً وأجرًا عظ یمًا. پس صرف اسم مسلمان و اسم شیعه کار را درست نمی کند.
در برخی از روایاتی که اوصاف شیعه را بیان می کنند صریحا آمده است که کسانی که اسم شیعه دارند اما این اعمال را انجام نمی دهند از ما نیستند و ما از آنها بری هستیم. در روایت صحیحی که در اصول کافی آمده از امام باقر (ع) نقل شده است که می فرماید: «فلو قال نّ ی أح بّ رسول اللّه فرسول اللّه خیأ م ن عل یّ؛ (الکافی، ج2 ص74). اگر گفتن اینکه من علی را دوست دارم خوب و کافی بود، می گفتند ما محمد را دوست داریم.» باید از آنهایی که افتخارشان این است که می گویند: «ما علی را دوست داریم« پرسید که آیا علی (ع) افضل است یا محمد(ص)؟ این از ضروریات اسلام است که پیغمبر اکرم افضل از امیرالمومنین است. پس چرا نمی گویند » محمد (ص) را دوست می داریم«؟ اگر به گفتن، مشکل حل می شود، به جای علی (ع) بگویید محمد (ص) را دوست می داریم. صرف گفتن که مشکلی را حل نمی کند.
حضرت در ادامه می فرمایند: من کان ل لّه مط یعاً فهو لنا ول یأ و من کان ل لّه عاص یاً فهو لنا عدوأ. اهل بیت علیهم السلام آمدند تا مردم را با خدا آشنا کنند. قصد ایشان این نبود که مغازه دیگری در کنار مغازه خدا درست کنند و رقیب خدا شوند! اگر ما با اهل بیت علیهم السلام ارتباط داریم و شیعه و دنباله رو آنها هستیم باید اعمال و رفتارمان به آنها شباهت داشته باشد.
مراتب خودی بودن

 پس در پاسخ این سؤال که چه کسی خودی و چه کسی غیرخودی است، باید گفت: خودی بودن مراتب دارد. بله، هر کس شهادتین گفت در ظاهر مسلمان است و جان و مالش محفوظ است. این حکمی ظاهری از احکام ظاهری اجتماع است، اما برای دوستی و محبت از صمیم قلب، باید به ایمان افراد نگاه کرد. باید دید چه قدر به خدا ایمان دارد؛ چقدر پیغمبر و امام را قبول دارد؛ در دلش چقدر محبت به اهل بیت علیهم السلام هست. این ملاک محبت ورزی است. اعمال و ادعاهای ظاهری دردی را دوا نمی کند. گاهی ما وظیفه داریم در مقابل کسانی که به دروغ دم از شیعه گری می زنند با اسلحه بایستیم.
کسی که حاضر است با آمریکا و اسرائیل سازش کند و برای حکومت به اصطلاح مردم سالاری دموکراتیک! و به خیال خودش برای جمهوری ایرانی! حاضر به حذف اسم اسلام، قانون اساسی و ولایت فقیه شود تا خود به حکومت برسد، آیا این واقعا مسلمان است؟ آیا چنین کسی به خدا اعتقاد دارد؟ اگر چنین کسی مسلمان است پس عمرسعد هم مسلمان بوده است! عمرسعد هم نماز می خواند. صبح روز عاشورا لشکرش به امامت او نماز جماعت خواند. اگر اسلام به این امور است پس یزید و ابن زیاد هم مسلمان بوده اند. شمر لعنه الله علیه سال ها در رکاب امیرالمومنین(ع) بود. سرباز علی بود و در جنگ صفین در رکاب امیرالمومنین(ع) با معاویه می جنگید. آیا بخاطر اینکه سابقه شرکت در جنگ صفین را دارد باید به او احترام گذاشت؟ ملاک محبت ورزی و خودی بودن، داشتن ایمان واقعی است. باید دید دل تا چه اندازه خدا، اسلام و اهل بیت علیهم السلام را را باور دارد.
البته این باور، مراتب دارد؛ از این رو محبت ما هم باید مراتب داشته باشد. باید هر کس را که ایمانش قوی تر و محبتش به خدا و اولیای خدا بیشتر است بیشتر دوست بداریم و دوستی هر کسی را که ایمان و محبش به خدا و اولیای خدا کمتر است به همان اندازه کمتر در دل حس کنیم. ملاک ،ایمان است. اگر بنا باشد در جامعه اسلامی که به فرموده قرآن ابتدا با یک نهال کوچکی پدید می آید، کم کم رشد می کند و بعد جهان را فرا می گیرد، علف های هرز و مسمومی پیدا شود که کشت زار را بخشکانند، چه باید کرد؟ با کسانی که حاضرند به روی مسلمانان بخاطر اینکه با حزب آنها مخالفند اسلحه بکشند چگونه باید رفتار کرد؟ باید چنین علف هرزه هایی را کند.
این امر شوخی برداری نیست. اینجا جای تماشا نیست. اگر به خانه و ناموس انسان حمله کنند می نشیند و نگاه می کند؟ مگر اسلام ناموس خدا نیست؟! مگر این نظام ناموس امام زمان(عج) نیست. آیا وقتی ببینیم که می خواهند به این ناموس الهی خیانت کنند باید بنشینیم ببینیم چه می شود؟ آیا باید بگوییم: »لازم است با اینها وحدت داشته باشیم!» وحدت با چه کسی؟! وحدت با دشمنی که می خواهد ریشه ما را بکند؟! این وحدت است یا حماقت؟! مگر قرآن نفرمود: أش دّاء علی الکفّار ؟ آیا با کسی که می گوید باید با آمریکا و اسرائیل سازش کرد! و از آنها فرمان می گیرد، به او پول می دهند و از او حمایت می کنند باید مهربان بود یا سرسخت؟ آیا اینجا جای وحدت است؟!
رهبری؛ ملاک و محور وحدت
جامعه اسلامی برای وحدت، محور می خواهد. محور جامعه اسلامی امام و بعد از امام، جانشین امام است. اگر کسی واقعا طالب وحدت امت اسلامی است و نمی خواهد امت اسلامی از هم پاشیده شود باید حول محور رهبری جمع شود و او را ملاک قرار دهد. هر کس به او روی می آورد خودی است و هر کس به او پشت می کند بیگانه است. روایات ما «حبل الله» را در آیه شریف واعتص موا ب حبل اللّه جم یعًا،( آل عمران، 103). به امام تفسیر کرده اند. البته حبل الله به قرآن هم تفسیر شده است، اما قرآن و امام از هم جدایی ناپذیرند (لن یفترقا). (الکافی، ج2 ص415). امروز اگر کسی طالب وحدت است باید گوش به فرمان رهبری باشد.
او حافظ این وحدت و محوری است که همه باید دور او بچرخند. اگر از حول او پراکنده شوند امانی برای وحدت امت اسلامی نیست و آبرویی برای اسلام باقی نمی ماند. بی جهت نیست که همه تیرها به سوی رهبری هدف گیری شده است و به هر شکل ممکن می خواهند رهبری را تضعیف کنند. گاهی می گویند«باید دوره رهبری محدود شود.»، گاهی می گویند «باید انتخاب رهبری یک مرحله ای باشد و نیازی به خبرگان نیست.» و گاهی درصدد حذف شرایط دیگر برمی آیند. مقصود اصلی شان حذف رهبری است. معتقدند وقتی مردم می توانند به رئیس جمهور رأی بدهند دیگر رهبر چه کاره است؟! چنین آرزویی فقط در دل کفار نیست، بلکه برخی بظاهر خودی ها هم چنین آرزویی دارند، اما جامعه ما مسأله رهبری را پذیرفته و آنها نمی توانند با آن مبارزه کنند. اینها هم خودی اند اما در یک مرحله بسیار نازلی.
ممکن است سؤال شود که شما گفتید ملاک خودی بودن رهبری است. پس چگونه می گویید اینها هم خودی اند؟« در پاسخ می گوییم اینها ادنی مراتب خودی اند که دست کم آنطور که خودشان می گویند اصل اسلام یا ضروریاتش را قبول دارند، اما باید بدانیم که اگر محبت به اینها با محبت به رهبری تعارض پیدا کرد، دیگر محبت به اینها ساقط است. همانطور که عرض کردم مهربانی مراتب دارد؛ یعنی اگر مرتبه ای با مرتبه بالاتر تعارض پیدا کرد بطوری که مجبوریم یا این مرتبه پایین را بگیریم یا آن مرتبه بالا را، باید آن کسی را انتخاب کنیم که ایمانش قوی تر است؛ چراکه به رهبری نزدیکتر است. باید این محور را داشته باشیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات