تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۳۹۱ - ۰۹:۱۶  ، 
کد خبر : ۲۵۰۱۸۲
رسالت رسانه از دیدگاه امام و رهبری

مؤثرترین سلاح جهان


یاسر فروغی
ما باید در همه امور هماهنگی را حفظ کنیم، مخصوصاً هماهنگی در تبلیغات که از اهم امور است باید بیشتر حفظ شود. باید سعی کنید وحدت و هماهنگی را به صورتی حفظ کنید که هرگونه تبلیغات سوء را از بین ببرید. می دانید که سلاح تبلیغات، برنده تر از کاربرد سلاح در میدانهای جنگ است، باید از اسلحه تبلیغات آنها بیشتر ترسید و متأسفانه ما در این زمینه ضعیف هستیم.(1)
(امام خمینی)

امروزه حضور گسترده رسانه های جمعی در جهت دهی به افکار عمومی جهان از واقعیات انکارناپذیر می باشد که دنیای معاصر را از حیث ساخت و محتوا تحت تأثیر قرارداده است. این معنا تا بدانجا پیش رفته که عصر حاضر را عصر رسانه ها نامیده اند.
افکار عمومی در سراسر تاریخ بشریت تعیین کننده ترین ساحت انسانی بوده و هست. افکار عمومی بیش از هر نیروی دیگری تعیین می کند انسان چگونه بیندیشد و رفتار کند. از منظر دیگر، افکار عمومی را «صدای خاموش مردم» دانسته اند. افکار عمومی، اصطلاحی جامعه شناختی بوده و عبارت است از درک معینی که مردم هر جامعه از موضوعات مهم پیدا می کنند. برخی صاحب نظران افکار عمومی را پدیده ای روانی و اجتماعی می دانند که واجد خصلتی جمعی است و بر همین مبنا آن را ارزیابی و نظر مشترک گروهی اجتماعی درباره موضوعی که همگان به آن توجه و علاقه دارند و در لحظه معینی، بین عده زیادی از افراد و قشرهای جامعه عمومیت می یابد و عامه آن را می پذیرند، تعریف کرده اند. افکار عمومی به صورت تائید یک عمل، نظر، شخص و واقعه یا مخالفت با آنها، از طریق خواسته، مطالبه، پیشنهاد و توصیه تجلی می یابد.
در میان پدیده های روان- جامعه شناختی، افکار عمومی گسترده ترین و آشکارترین آنها است. این پدیده شگرف که با پویایی توانمند خود سرنوشت جوامع را رقم می زند به موتوری می ماند که چرخ های ماشین اجتماع را به چرخش درمی آورد. افکار عمومی ماشینی است که گاه می سازد، گاه تخریب می کند، گاه آرام است و گاه سر و صدای بسیار تولید می کند. در قرن پیشین افکار عمومی حالتی شفاهی داشت و سینه به سینه و دهان به دهان بین آدمیان می چرخید و روزها، ماه ها و شاید سالها طول می کشید تا یک خبر یا یک شایعه فراگیر شود.
ولی در قرن بیستم به مدد خلق و پیدایش رسانه های فراگیر که قابلیتهای خارق العاده ای همچون ایجاد ارتباط در یک لحظه میان چندین میلیون نفر را دارند تأثیری شگرف درفرآیند و کنترل افکار عمومی گذاشت. به عبارت دیگر گسترش وسایل ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون و مطبوعات باعث پیدایش جوامع جدیدی شده است که در آن جوامع همه افراد صرف نظر از اینکه در کجا زندگی می کنند یا به چه گروه اجتماعی تعلق دارند، از طریق تماس با منابع خبری، از رویدادها و رخدادها آگاه می شوند.
در هر حال اهمیت و جایگاه رسانه ها در جهان امروز بر هیچ کس پوشیده نیست. رسانه ها چنان در تار و پود زندگی بشر رخنه کرده اند که امروز زندگی انسان ها کاملا به آن وابسته شده است. بسیاری از مردم به وسیله رسانه ها به زندگی خویش معنی می دهند. رسانه ها در جهان امروز، جهان ذهنی و غیرواقعی را به دنیا مخابره می کنند. آنها دیگر به وسایل انتقال واقعیت فکر نمی کنند بلکه خود، سازنده واقعیت اند و با تکامل بشر پیوند مستقیم دارند. طی چندین دهه اخیر نقش رسانه ها در آموزش، تربیت و کنترل افکار عمومی به حدی مهم بوده که برخی پا را فراتر از حد معقول گذاشته و رسانه ها را هدایتگران اصلی جوامع ذکر کرده و افراد را در برابر خواسته های نظرسازان رسانه ای به هیچ گرفته اند.
البته دیدگاه های افراطی د رموضوع رسانه و توانایی های فردی و اجتماعی در مقابله با امواج آگاهی های رسانه ای غیرقابل پذیرش است. اما این نکته شاید بتواند اهمیت و جایگاه رسانه ها را در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها در قرن بیست و یکم به منصه ظهور رساند.(2)
در چنین احوالاتی بود که در این سوی جهان، انقلابی با ماهیت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی رسید و همه معادلات جهان را تغییر داد. حضرت امام با افق بینش خاص خود از کنار هیچ پدیده مدرنی به راحتی عبور نمی کردند و تک تک این نوع ابزارهای دنیای مدرن را با نگاه الهیاتی خود هدف واکاوی قرار می دادند تا ماهیت آن و اینکه چگونه استفاده شده و چگونه باید استفاده شود را به مردمان مسلمان عرضه می داشتند. در این میان رسانه های فراگیر به دلیل اهمیت و تأثیری که در جامعه داشتند همواره مورد تأکید امام راحل قرار می گرفتند که الگوی مدنظر اسلام را سوار بر این ابزار کنند تا جامعه اسلامی نه تنها از جانب این ابزار مدرن صدمه نبیند بلکه بتواند از آن استفاده کافی و وافی نماید.
ناگفته پیدا است که به جایگاه بزرگ و تأثیرگذار رسانه ها و نقش آموزشی و تربیتی آن نیز از دیدگاه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران، بسیار تأکید شده و همین تأکید مسئولیت رسانه ها را خطیر و سنگین می کند. تا آنجا که با توجه به دیدگاه حضرت امام که در وصیت نامه شان متجلی شده است، رسانه ها نه تنها باید از انتشار آنچه برای جامعه زیان آور است خودداری کنند، بلکه باید از نشر و پخش آنچه مفید نسبت هم اجتناب نمایند. به گفته معمار انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، مطبوعات و رسانه ها باید این توجه را داشته باشند که چیزهایی که برای ملت مفید نیست در روزنامه ننویسند و کاغذ و وقت خود را صرف آن ها نکنند.
رادیو تلویزیون هم باید به این معنا توجه داشته باشند. ایشان در این باره به اصحاب رسانه ها، هشدار می دادند که «در نوشته هایتان به خدا توجه داشته باشید. بدانید که این قلم که دردست شما است، درمحضر خدا است و اگر هر کلمه ای نوشته شود، بعد سؤال می شود که چرا این کلمه نوشته شده است. اگر به جای این کلمه بشود یک کلمه خوب تر نوشت، از شما سؤال می کنند، چرا این کلمه زشت را نوشته اید.»(3)
حضرت امام (ره) یکی از عمده ترین عرصه های فسادرا در دوره طاغوت عرصه رسانه ها می دانستند.
ایشان در وصیت نامه سیاسی- الهی خویش می نویسند:«رادیو، تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهای مؤثر تباهی وتخدیر ملت ها، خصوصاً جوان بوده است. دراین صد سال اخیر به ویژه نیمه دوم آن، چه نقشه های بزرگی از این ابزار چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار و چه در تبلیغ استعمارگران غرب و شرق کشیده شد و از آنها برای درست کردن بازار کالاها و خصوصا تجملی و تزیینی از هر قماش، از تقلید در ساختمان ها و تزئینات و تجملات آن ها و تقلید در اجناس نوشیدنی و پوشیدنی و درفرم آنها استفاده گردید، به طوری که افتخار بزرگ فرنگی مآب بودن در تمام شئون زندگی از رفتار و گفتار و پوشش وفرم آن به ویژه در خانم های مرفه و یا نیمه مرفه بود و در آداب معاشرت و کیفیت حرف زدن و به کار بردن لغات غربی درگفتار و نوشتار به صورتی بود که فهم آن برای بیشتر مردم غیر ممکن و برای هم ردیفان نیز مشکل می نمود.
فیلم های تلویزیون از فرآورده های غرب یا شرق بود که طبقه جوان زن و مرد را از مسیر عادی زندگی و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوی بی خبری از خویش و شخصیت خود و یا بدبینی و بدگمانی به همه چیز خود و کشور خود، حتی فرهنگ و ادب پرارزش که بسیاری از آن دست خیانتکار سودجویان به کتابخانه ها و موزه های غرب و شرق منتقل گردیده است. مجله ها با مقاله ها و عکس های افتضاح بار و اسف انگیز و روزنامه ها با مسابقات در مقالات ضد فرهنگی خویش و ضد اسلامی با افتخار، مردم و به ویژه جوانان را به سوی فرهنگ غرب و یا شرق هدایت می کردند.»(4)
با توجه به اینکه امام معتقد بودند کارکرد رسانه ها نظارت برکارهای دولت نیز است و با توجه به اهمیت ارزشهای موردنظر امام در اینجا به رسالت رسانه ها درجامعه از دیدگاه امام توجه خواهیم کرد.
ناگفته پیداست مقوله توجه به رسانه ها مورد نظر خلف امام نیز واقع شده است به گونه ای که رهبر معظم انقلاب نیز برای افکار عمومی و ابزار انتقال اطلاعات به افکار عموم واقف بوده اند و بارها و بارها بر اهمیت این مقوله تأکید کرده اند.
و دراین زمینه هشدارها و تذکراتی نیز داده اند که گسترش فضای تهمت و تخریب در فضای مطبوعات و رسانه ها و نصایح و نقطه نظرات ایشان دراین زمینه بسیار حائز اهمیت بوده است.
«زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. این ها آن وظیفه ماست.اینجور نیست که ما چون مجاهدیم، چون مبارزیم، چون انقلابی هستیم، بنابراین هر کسی که از ما یک ذره - به خیال ما و با تشخیص ما -کمتر است،حق داریم که درباره اش هرچی که می توانیم بگوییم؛ نه، اینجوری نیست. بله، ایمان ها یکسان نیست، حدود یکسان نیست و بعضی بالاتر از بعضی دیگر هستند. خدا هم این را می داند و ممکن است بندگان صالح هم بدانند؛ لکن در مقام تعامل و در مقام زندگی جمعی، باید این اتحاد و این انسجام حفظ بشود و این تمایزها کم بشود...»
با توجه به اهمیت رسانه ها از دیدگاه بنیانگذار انقلاب وخلف لایق ایشان در اینجا به رسالت رسانه ها از دیدگاه امام خمینی و رهبر معظم انقلاب خواهیم پرداخت. در اینجا ابتدا رسالت رسانه ها از دیدگاه بنیانگذار کبیر انقلاب وسپس نگاه حضرت آیت الله خامنه ای را دراین خصوص مطرح خواهیم کرد.
دیدگاه‌های امام در مورد رسالت رسانه‌ها
1- مربیگری
این مطبوعات آموزنده باشد، این مجلات،- اگر کسی بگوید- که باید اینها آموزنده باشد، اینها باید بچه های ما را تربیت کنند اینها باید بچه های ما را رشد سیاسی بدهند و اینها را وارد میدان عمل سیاسی بکنند.
اگر تیراژ روزنامه ای، دویست هزار باشد پانصدهزار نفر آن را مطالعه می کنند و اگر انحراف باشد، پانصد هزارنفر را منحرف می کند و این مسئولیت کوچکی، نیست. این غیر از معصیتی است که در خانه است، آن هم معصیت است اما نه به بزرگی این، هرچه تیراژ شما بیشتر باشد، باید بیشتر توجه به اصلاح آن بکنید. آنها که می گویند تیراژ بیشتر، توجه مردم بیشتر است، پس هرچه می خواهیم می نویسیم اشتباه می کنند. آنها مسئولیت بیشتر دارند.
همانطوری که مردمی که در کوچه و محلات و کارخانه و صحرا مشغول فعالیتند، مردم سالمی هستند، نویسنده ها باید فکر کنند که این جمعیت این محیط را به وجود آورده و ما در پناه این جمعیت های میلیونی، منشور درست کرده ایم. در زمان سابق شما یک سطر می توانستید بیرون بدهید و این که حالا نشریه منتشر می کنید از برکت این مردم است. پس شما و همه ما مرهون این جمعیت هستیم، آنها هم اسلام را می خواهند... نشریه بسیار خوب است و در صورتی که محتوای آن محتوای آموزنده باشد و دست اندرکاران آن متعهد باشند، این نشریه رأس همه امور می شود.
آزادی قلم و آزادی بیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است که بنویسد،برخلاف انقلابی که مردم خون پایش داده اند بنویسد. همچو آزادی صحیح نیست. قلم آزاد است که مسائل را بنویسد لکن نه این که توطئه برضدانقلاب بکند.
مطبوعاتی که بر ضد انقلاب کشور هستند این ها خائن هستند. مطبوعات باید منعکس کننده آمال و آرزوی ملت باشند. مسائلی که ملت می خواهند آنها را منعکس بکنند، البته آزادند که یک مطلب دیگری هم که کسی می گوید منعکس کنند لکن در توطئه آزاد نیستند. ما از بعضی مطبوعات توطئه می فهمیم برای این که می بینیم که مسائلی که به ضدانقلاب است با آب و تاب و با تفسیر و طول می نویسند، مسائلی که وفق انقلاب است را نمی نویسند یا با اشاره رد می شوند. این طور مطبوعات مورد قبول ملت نیست و مردم نمی خرند یک همچو روزنامه هایی را و اگر گفته بشود، بهشان که این روزنامه این طور است، مردم خودشان نمی خرند.
مردم آزادند دراین که نخرند چنین روزنامه ای را، وقتی روزنامه خریده نشد روزنامه بسته می شود، همان طوری که بعضی روزنامه ها وقتی مردم نخریدند، خودش بسته می شود. شما از این به بعد توجه به این معنا داشته باشید که به روی همین مسیر ملت رفتار کنید، همانطوری که ملت دارد می رود رفتار کنید نه این که به اسم آزادی قلم برخلاف مسیر ملت مشی بکنید.
بعضی از این کسانی که جزء هیئت تحریریه اند و می دانید که اینها اصلاح نمی شوند و اینها نمی توانند اصلاح بشوند. این ها عمال غیر هستند. این ها می خواهند دست اجانب را باز به مملکت ما باز بکنند. آن ها را باید کنار بگذاریم و نویسنده زیاد است، نویسنده دیگری وارد کار بشود و در هر صورت تمام رسانه ها مربی یک کشور هستند، باید تربیت کنند کشور را، افراد یک کشور را و باید خدمت کنند به ملت.
«اما قلم ها اگر لغزش پیدا کنند یک ملت را می لغزانند... قلم شما اگر ارشادی باشد، ملت را به راه راست هدایت می کند و می تواند مردم را از انحرافات نجات دهد.»(5)
یکی از کارکردهای مطبوعات انتشار اطلاعات و اخبار و تازه های علم و فرهنگ است، مطبوعات همانند سایر کارگزاران جامعه پذیری، مؤظفند انسان ها را به صورت اعضای مفیدی برای جامعه تربیت کنند.
«رسالت علم و قلم و بیان، آموزش و تعلیم و تربیت انسان است تا انسان الهی شود.»(6)
همان گونه که حضرت امام رحمه الله صراحتا بیان می فرمایند، رسالت قلم علم آموزی است که برای انجام این مهم، لازم است اهل قلم موقعیت و جایگاه خود را در ساختار اجتماعی همانند یک معلم دل سوز در نظر بگیرند تا هم به دنبال کسب علم و دانش باشند و همواره اندوخته های علمی خود را افزایش دهند و هم اندوخته های علمی خود را به کمک قلم به دیگران منتقل کنند. به طور معمول، معلم باید یافته های علمی خود را با زبانی بیان کند که آن ها که در کلاس درس نشسته اند بتوانند از آموخته های او بهره ببرند.
اما این کافی نیست، بلکه تعلیم و آموزش باید همراه با تربیت باشد، علم آموزی باید جهت دار باشد و انسان را متوجه رابطه شخص با خدا و خالقش کند تا از این رهگذر الهی شود. از این منظر، قلم و مطبوعات کارکردی ابزاری دارند و تا زمانی ارزشمندند که بتوانند مقصدی متعالی را تأمین نمایند. در غیر این صورت، نه تنها مفید فایده نیستند، بلکه حتی مانع رشد و تعالی می شوند.
بنابراین، اولین کارکرد مطبوعات در عرصه روابط اجتماعی، زمینه سازی برای رشد معنوی اعضای جامعه است. از این موضوع معلوم می گردد که مطبوعات و فرآورده های قلمی در دیدگاه حضرت امام رحمت الله علیه از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
«و آن که از همه خدمت ها بالاتر است این است که نیروی انسانی ما را رشد بدهد و این به عهده مطبوعات است...»
امام خمینی(ره) مهم ترین رسالت رسانه ها را تربیت و تقویت نیروی انسانی مفید و کارآمد می دانستند و بر نقش آفرینی رسانه ها تأکید می کردند که: «آن چیزی که از همه خدمت ها بالاتر است، این است که نیروی انسانی ما را رشد بدهد و این به عهده مطبوعات است، مجله هاست. رادیو، تلویزیون است، سینماهاست، تئاترهاست. اینها می توانند نیروی انسانی ما را تقویت کنند و تربیت صحیح بکنند و خدمتشان ارزشمند باشد و می توانند مثل رژیم سابق باشند که همه چیز به هم ریخته بود و همه چیز در خدمت استعمار بود. آنها خودشان هم نمی دانستند. خیلی ها خودشان نمی دانستند، نمی دانست که این عکسی که از این زن عریان می اندازد، چند تا جوان را آشفته می کند، از بین می برد.
در هر هفته ای که مثلا یک مجله ای درمی آید که در آن ده تا عکس کذاست، این چند نفر از جوان های ما را از دست ما می گیرد. یا خودشان هم متوجه نبودند یا خودشان هم از آنها بودند، ما چه می دانیم. اگر خودتان را متحول کردید، کشورتان را هم می توانید نجات دهید. اگر به همان حال باشید و اسمتان را عوض کردید، با اسم نمی تواند یک کشوری اداره بشود. با لفظ جمهوری اسلام، با رأی به جمهوری اسلام، نمی تواند یک مملکتی اسلامی بشود. مملکت اسلامی محتوایش باید اسلامی باشد. شما هم که مجله می نویسید، می توانید خدمت کنید، جوان ها را برومند کنید با مقالاتتان، مقالات صحیحتان. دنبال این باشید که از نویسنده های متعهد اسلامی انسانی نیرو بگیرید، مقالات صحیح بنویسید، درد و دوایش را بنویسید، همه چیز را انتقاد کنید.»(7)
امام راحل به رسانه ها به چشم دانشگاهی عمومی می نگریستند و بر تقویت بعد آموزشی آن تأکید داشتند. بر این اساس بزرگ ترین خدمت رسانه به مردم تربیت آنان در همه حوزه هاست. بصیرت محوری دست اندرکاران رسانه نسبت به اسلام و انقلاب نمونه دیگری از مسئولیت اجتماعی رسانه ها از نظر امام(ره) است. بنابراین در صورتی می توان رسانه ای دینی را در تربیت جامعه مدنظر قرار داد که اشخاص معتقد و متعهد به اسلام و انقلاب در آن فعالیت کنند و آن را مدیریت نمایند. از منظر ایشان رسانه، ابزاری برای جذب بیشتر مشتری به هر قیمت نیست بلکه ابزاری است که به واسطه آن می توان فضایل اخلاقی و اجتماعی را اشاعه داد و خلق خدا را به راه انبیاء و اولیاء الهی رهنمون کرد.
در کل نگرش امام(ره) به رسانه از منظر نظام الهی و اجتماعی صورت می گرفت، رسانه از این روزنه ابزاری برای امر به معروف و نهی از منکر است. در چنین جامعه ای دین تبدیل به فرهنگ شده و هنجارهای دینی در جامعه پذیرفته شده است. در چنین وضعی کارکرد امر به معروف و نهی از منکر ادامه ارزش ها و هنجارهای حاکم بر جامعه دینی است. در این حال در جامعه دینی رسانه به ویژه تلویزیون نقش تسهیل کننده ارتباطات دینی را برعهده دارد. امام خمینی(ره) نیز با نگاه به جامعه معاصر رسانه را حذف ناپذیر ارزیابی کرد و تلاش نمود الگوی اسلامی از این ابزار مدرن به جامعه ای که توسط مسلمانان انقلابی سامان یافته بود ارائه دهد تا آنان نیز بتوانند بری از هر نوع آفت و صدمه ای از موهبات این ابزار مدرن در جهت تعالی خود و نزدیکی به باری تعالی استفاده کنند.
ایشان با دوراندیشی خود گویی امروز را می دیدند که دشمنان قسم خورده نظام اسلامی از هر گوشه جهان با کمک رسانه های خود درصدد هستند تا اذهان و افکار مردم جامعه را مسموم سازند و جان آنان را از امید به انقلاب و اهداف والایش تهی سازند و برای مقابله با این تحرکات هیچ چیز به جز خود رسانه یارای مقاومت ندارد و با خود این ابزار باید آن را خنثی . و از این رو مسئولیت سنگینی روی دوش سیاستگذاران فرهنگی و رسانه ای نظام ما وجود دارد تا با برنامه سازی های خود هم نیاز بصری افراد جامعه را برطرف سازند و هم آنان را در برابر هجمه های رسانه ای دشمنان واکسینه نمایند تا راه پیشرفت نظام اسلامی را هموار نمایند و همچنین به آرمان های آن یار سفر کرده ادای دین کرده باشند.(8)
2- خدمت به کشور
مطبوعات، سینما، تلویزیون، رادیو، مجله ها، همه این ها برای خدمت به یک کشور است، این ها باید در خدمت باشند، نه این که هر کس پا شود و یک مجله ای درست کند و هرچه دلش بخواهد در آن باشد و هر عکسی بهتر مشتری داشته باشد توی آن بیندازد. عکس های مهیج، عکس های مهوع در آن بیندازد که مشتری هایش زیاد بشود آن وقت اسمش مطبوعات است و- عرض می کنم- صاحب قلم است و آزادی هم می خواهد! باید دید تو چه می کنی، چه خدمتی داری به این مملکت می کنی، با قلمت داری چه می کنی؟با قلمت بچه های ما را داری به باد فنا می دهی یا تربیت می کنی؟
مجله باید در خدمت کشور باشد، خدمت به کشور این است که تربیت کند، جوان تربیت کند، انسان درست کند، انسان برومند درست کند، انسانی متفکر درست کند تا برای مملکت مفید باشد. مجله باید وقتی کسی بخواند، ببیند، اگر عکس دارد، عکسی باشد که تهییج کند برای این که مقابله با دیگران بکند. اگر مطلبی دارد، مطلبی باشد که بسیج کند این را برای حفظ استقلال خودش، برای حفظ آزادی خودش، برای حفظ مملکت خودش اگر مجله، این مجله است، مجله اسلامی است و مجله جمهوری اسلامی.
نویسنده های ما بهترین خدمتشان امروز این است که این ملتی که ایستاده است در مقابل شرق و غرب و نمی خواهد تحت نظام شرق یا نظام غربی باشد، امید به آن ها بدهند که می توانید تا آخر وابسته به شرق و غرب نباشید. اگر این نویسنده ها این گوینده ها به جای این که به هم اشکالتراشی بکنند به جای این که به جان هم بریزند، با هم امید در ملت ایجاد کنند، اطمینان در ملت ایجاد کنند، استقلال روحی در ملت ایجاد کنند، اگر این خدمت در این رسانه های گروهی، این مطبوعات، این نویسندگان، این گویندگان، این اطمینان را در ملت ایجاد کنند ما تا آخر پیروز هستیم.(9)
هر انسانی نسبت به آب و خاک و میهن خود و ویژگی های فرهنگی اش تمایلات ویژه ای دارد و در حفاظت و حراست از آن ها تلاش و جدیت می نماید و در مقابل دشمنان خارجی که بیرون از مرزها هستند و به دنبال تجاوز به حریم کشور می باشند، به مقابله و دفاع برمی خیزند. این اصل کاملا پذیرفتنی و قابل قبول است و هیچ کس در مقابل این تلقی و طرز فکر واکنش نشان نمی دهد، مگر آن که بیگانه با خود و یا خودفروخته و وابسته به خارج باشد که مولفه های شهروندی و ملیت خود را نادیده گیرد و همه چیز را به بیگانگان بفروشد.
اما معنا و مفهوم دیگری از «ملی گرایی» در ادبیات انقلاب اسلامی وجود دارد غیر از آنچه ذکر شد و آن تسلیم مطلق در برابر مولفه های ملی است، اگرچه متعارض و متناقض با باورهای دینی باشد. یکی از ویژگی های برجسته حضرت امام رحمه الله آن بود که توانست در اندیشه خود ویژگی های ملی و دینی را جمع نماید و به پیروان خود این را بیاموزد که ملیت و ملی گرایی در ادامه باورهای دینی، مقدس است اما اگر در مقابل دین داری قرار گیرد مذموم و مطرود است. در زمینه این تفکر و اندیشه، همواره مطبوعات را نیز به این مهم متوجه می کردند که مبادا ویژگی ملی گرایی بر دین باوری ترجیح یابد و آن را تحت الشعاع قرار دهد.
«آن ها که قلم های مسموم را گرفته اند و برخلاف اسلام چیز می نویسند و ملی و دموکراتیک و این حرف ها را به میان می آورند، از آنها نپذیرند.»(10)
«قلم های مسموم را بشناسید. اشخاصی که قلم دست می گیرند و برضد اسلام، برضد روحانیت، بر ضد مسیر ملت قلم فرسایی می کنند، بشناسید آن ها را... زحمت ملت ما برای اسلام است، برای اسلام بود، اسلام است که سعادت همه را تأمین می کند و اسلام است که ما را به پیروزی رساند و اسلام است که ما را به پیروزی می رساند... اگر اسلام نبود، اینها که برای آزادی قلم فرسایی می کنند، اینجا نبودند. آزادی نداشتند. آزادی را اسلام به ما داده. قدر این آزادی را بدانید و قدر این اسلام را بدانید. کسانی که برای کشور می خواهند خدمت کنند، به اسلام خدمت کنند، باید روحانیت را تقویت کنند، دانشگاه را تقویت کنند.(11)
3- احترام به مقررات اسلام و ضوابط مطبوعاتی
مطبوعات درعین حال که یک مؤسسه محترم وبسیار موثرند لکن باید روی موازین مطبوعاتی و خدمت به ملت رفتار کنند.
آزادی قلم و آزادی بیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است که بنویسد، برخلاف انقلابی که مردم خون پایش دادند بنویسند. همچو آزادی صحیح نیست. قلم آزاد است که مسائل را بنویسد لکن نه این که توطئه برضدانقلاب بکند بیان آزاد است که مطالبی اگر دارد بنویسد آن هم مطالبی که به او داده می شود. از همه اشخاص بنویسد، بدون توطئه.
وقتی ما دیدیم که در یک روزنامه از یک اشخاصی مطالب نوشته می شود که اینها عمال از اجانب هستند و می خواهند مملکت ما را باز به خرابی بکشانند. از آن طرف مقالاتی و مطالبی که راجع به مسائل نهضت است. راجع به مسائل اسلام است، یا تحریف می شود یا نوشته نمی شود. این طور مطبوعات را ما نمی توانیم برایش احترام قائل بشویم. برای مطبوعاتی ما احترام قائل هستیم که بفهمد آزادی بیان و آزادی قلم یعنی چه.(12)
دقت در مطالب ذکر شده این واقعیت را نمایان می سازد که از قلم فرسایی برضد روحانیت و برضد مسیر ملت-که همانا اسلام بوده است- قلم های مسموم شناخته می شود. ملت ما با نام و یاد «اسلام» به پا خاست و چون قیام و انقلاب زیرلوای اسلام بوده دستاوردهای این انقلاب و قیام نیز اسلامی است. در نتیجه آزادی ارمغان اسلام به مردم، بویژه به اهل قلم است. حال که چنین است، اگر ملی گرایی به معنای عشق به آب و خاک و میهن در وجود کسی شعله ور است، باید از اسلام و مولفه های حاکی از اسلامیت دفاع کند. در غیر این صورت، موضع گیری در مقابل اسلام و خواسته ملت است.
یکی از زیبایی های کلمات حضرت امام رحمت الله این است که همواره خواسته ملت را «اسلام» معرفی کرده و بین این دو تفکیک قائل شود. گویی این دو واژه و مفهوم مترادف یکدیگرند. بنابراین، منظور از «خواسته ملت و مردم» بعد اسلام خواهی آنان است. برای تقویت این مهم نیز خطاب به اهل قلم و روشنفکرانی که می خواهند اسلام را با دنیای متمدن جدید مقایسه کنند و غرب گرایی را رواج دهند، به شدت هشدار داده اند و مجددا آنها را به اسلام و همراهی با مردم- که همان اسلام است-دعوت کرده اند.
4- انتقاد البته سازنده
... راجع به انتقاد، البته روزنامه ها باید مسائلی که پیش می آید را نظر کنند، یک وقت انتقاد است؛ یعنی انتقاد سالم است، این مفید است، یک وقت انتقاد است، نه انتقاد این نباید باشد، این با موازین جور درنمی آید.
هر چه می خواهند انتقاد کنند، انتقاد غیرتوطئه است، لحن توطئه با لحن انتقاد فرق دارد، انتقاد از اموری است که سازنده است.
انسان چون با یکی خوب نیست، در مطبوعات او را بکوبد، کار درستی نیست. اما اگر کسی خلاف کرده است، باید او را نصیحت کرد، پرده دری نباشد ولی انتقاد خوب است، باید در این امور خیلی ملاحظه بفرمایید تا مطبوعات مرکزی باشد برای استفاده عموم و این که مردم بفهمند باید چه بکنند و باید چه بشود.
هرچه می خواهند انتقاد کنند، انتقاد غیرتوطئه است، لحن توطئه با لحن انتقاد فرق دارد، انتقاد از اموری است که سازنده است. مباحثه علمی همانطوری که علوم اسلامی بی مباحثه نمی رسد به مقصد، امور سیاسی هم بی مباحثه نمی رسد به مقصد، مباحثه می خواهد، اشکال می خواهد رد و بدل می خواهد این را هیچکس جلویش را نمی گیرد، لکن یک وقت لحن، لحن انتقاد نیست، لحن، لحن تضعیف جمهوری اسلامی است ولو اینکه دیکته کردند به او دادند نفهمد که این طوری است لحن، این لحن است؛ ما با این لحن مخالفیم. این لحن، آزاد نیست.
توطئه آزاد نیست، انتقاد آزاد است، بنویسند، بگویند، انتقاد کنند اما توطئه کردن و دنبال این باشند که تضعیف کنند جمهوری اسلامی را تضعیف کنند ارگانهای این جمهوری را آن است که دست در کار است و ماورای او دست هایی است که گرداننده هستند. (13)
دیدن اشتباهات، هنر است که باید به موقع و به نحو شایسته، اشتباهات را دید. در درون ساختار اجتماعی نیز ممکن است این گونه مواردوجود داشته باشد و احیانا اجزای نظام کاملا با یکدیگر همنوا و هماهنگ نباشند. یکی از کارکردهای مطبوعات مشاهده این ناسازگاری ها است و چه بسا تذکرات مطبوعات و سایر رسانه ها موجب شود که اعضای درگیر در خطا و اشتباه متوجه آن شده، روند انجام کارها را به گونه ای طراحی نمایند و تغییر دهند که خسارات احتمالی به دنبال نداشته باشد و از آسیب های جدی آشکار و پنهان جلوگیری به عمل آید.
«... مساله دیگر راجع به انتقاد، البته روزنامه ها باید مسائلی که پیش می آید را نظر کنند، یک وقت انتقاد است- یعنی: انتقاد سالم است- این مفید است...»(14)
با این دیدگاه، که اصولا انتقاد سالم، مفید است، انتقاد سالم از دیدگاه حضرت امام رحمه الله آن شکل بیانی است که در آن انگیزه تکمیل کاستی ها وجود دارد، نه آن که در پی تخریب افراد و ترور شخصیت آنها باشد.
«انسان چون با یکی خوب نیست، در مطبوعات او را بکوبد، کار درستی نیست....»(15)
یکی دیگر از ویژگی های مطبوعات و نوشتار سالم آن است که علاوه بر حفظ کلیت نظام، آرامش آن دچار اختلال نگرداند و در عین آرامش و حفظ تعادل، نکات مورد نظر را به گونه ای بیان کند که تنش زا نباشد.
«روزنامه ها نباید یک چیزهایی را که موجب تهییج مردم است و موجب انحراف مردم است در آن جا بنویسند.»(16)
حضرت امام رحمه الله در جای دیگر، مرز بین انتقاد و انتقام یا تضعیف و تخریب را به گونه دیگری بیان می کنند: «وقتی که انسان فرض کنید از یک کسی گله داردیا می بیند نقیصه ای در کار هست این نصیحت می تواند بکند، اما لسان نصیحت غیرلسان لجن کردن و ضایع کردن است. ...شما ملاحظه کنید انسان چه قدر ضعیف است. اگر من یک قلمی دستم بگیرم و بخواهم مطلبی بنویسم برای کسی که خیلی دوستش دارم، ممکن نیست در این قلم یک لغزشی پیدا بشود که این ولو هزار تا عیب داشته باشد، یکی از آنها را اشاره کنم: هیچ ممکن نیست؛ برای این که این دوستی نمی گذارد. اگر چنانچه از آن ور، من با یک کسی دشمنی داشته باشم، یک قلمی دست بگیرم بخواهم بنویسم، ممکن نیست که از محاسن او یک کلمه بنویسم. این قضیه، قلم شیطان است این، آن کسی قلمش قلم انسانی است، آنی است که از روی انصاف چیز بنویسد، از روی انصاف صحبت کند.»
دیدگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مورد رسالت رسانه
«موثرترین سلاح بین المللی علیه دشمنان و مخالفان سلاح تبلیغات است. سلاح ارتباطات رسانه ای است. امروز این قوی ترین سلاح است و از بمب اتم هم بدتر و خطرناک تر است...»(17)
«من مطبوعات را یک پدیده ضروری و لازم و اجتناب ناپذیر برای جامعه خودمان و هر جامعه ای می دانم.»(18)
1) نقد و نظارت:
تعریف نقد و انتقاد:
 نقد یعنی عیارسنجی، یعنی:
یک چیز خوب را، آدم ببیند خوب است؛
یک چیز بد را نیز ببیند؛
و بعد جمع بندی کند.
 جمع بندی کار یک مجموعه هم آن وقتی است که ضعف ها و قوت ها را منصفانه پهلوی همدیگر قرار بدهد.
انتقاد معنایش این است که هر انسانی بنشیند عیارسنجی کند:
ببیند نقطه ضعف کجاست؛
ببیند نقطه قوت کجاست؛
بعد ببیند این نقطه ضعف- اگر می تواند علت یابی کند- به کجا برمی گردد، سراغ آن جا برود؛ یعنی آن ریشه را پیدا کند، اصل را پیدا کند. اگر این کار انجام شد، درست است. (19)
2) اطلاع‌رسانی صادقانه و شفاف:
 معتقدم که آزادی قلم و بیان، حق مسلم مردم و مطبوعات است. در این هم هیچ تردیدی ندارم و این جزء اصول مصرحه قانون اساسی است.
 معتقدم اگر جامعه ای مطبوعات آزاد- و دارای رشد- و قلم های آزاد و فهمیده را از دست بدهد، خیلی چیزهای دیگر را هم از دست خواهد داد.
 وجود مطبوعات آزاد، یکی از نشانه های رشد یک ملت و در حقیقت خودش هم مایه رشد است؛ یعنی:
 از یک طرف رشد و آزادگی ملت، آن را به وجود می آورد؛
 از طرف دیگر، آن هم به نوبه خود می تواند رشد ملت را افزایش دهد.
 البته معتقدم در کنار این ارزش، ارزش ها و حقایق دیگری هم وجود دارد که با آزادی مطبوعات و آزادی قلم، آن ارزش ها نباید پایمال شود.هنر بزرگ این است که کسی بتواند:
 هم آزادی را حفظ کند؛
 هم حقیقت را درک کند؛
 هم مطبوعات آزاد داشته باشد،
 هم آن آسیب ها دامنش را نگیرد.
 کسی که قلم به دست می گیرد، باید:
 تقوا،
 صداقت،
 عفاف،
 انصاف نسبت به دیگران؛
جزو طبیعت ثانوی اش بشود.
 افکار عمومی باید با مطبوعات هدایت شوند. اگر کسی غیرمسئولانه و خدای ناکرده مغرضانه بخواهد این هدایت را در دست گیرد، به طور یقین خطا خواهد کرد. هیچ کس به راننده مست و خواب آلوده اجازه رانندگی نمی دهد. اگر اجازه رانندگی هم بدهند، شما سوار ماشین او نمی شوید.
 بعضی افراد خیال می کنند که افکار عمومی، منطقه آزاد و بی قیدو بندی است که هر کار خواستند، با آن بکنند! افکار عمومی موش آزمایشگاهی نیست که هر کس هر کار خواست، بتواند با آن بکند. با تحلیل های غلط، شایعه سازی، تهمت و دروغ، به ایمان، عواطف، باورها و مقدسات مردم آسیب می زنند. این که درست نیست.
 نبایدها (برخی مطبوعات و رسانه ها نانشان در ایجاد اختلاف است):
 نباید عده ای با قلم، بیان و مطبوعات و عده ای هم با ابراز مخالفت با فلانی، فضا را آلوده کنند.
 نباید ایجاد یأس بشود؛ اشکال تراشی های غیرمنطقی، یک نمونه از ایجاد یأس است.
 همه اینها کارهای ممنوع و ضدارزش و خلاف مشی جمهوری اسلامی و خلاف حق است:(20)
3) طرح و تبادل آرا و افکار:
آزادی فکرها:
 آن چیزی که به پیشرفت کشور کمک می کند، آزادی فکرهاست.
 آزادی فکرها یعنی:
 آزادانه فکر کردن؛
 آزادانه مطرح کردن؛
 از هو و جنجال نترسیدن؛
 به تشویق و تحریض این و آن نگاه نکردن و به قولی جوگیر نشدن؛
 سخن را شنیدن و بهترین را انتخاب کردن.
 شاخص های نظام برای تبادل آرا و افکار:
 به هیچ وجه انتقاد کردن را مخالفت و ضدیت نمی دانیم اما انتقاد باید در چارچوب اصول باشد و- اگر این باشد- این اصلا یک مخالفت مضری نیست. چارچوب اصول، اصول انقلاب است. اصول انقلاب هم سلیقه ای نیست.
اصول انقلاب:
 اسلام است؛
 قانون اساسی است؛
 رهنمودهای امام است- وصیت نامه امام است؛
 سیاست های کلی نظامی است که در قانون اساسی معین شده؛
در چارچوب اصول، اختلاف نظر، اختلاف ممشا، اختلاف سلیفه، عیب نیست که حسن است، مضرنیست که مفید و نافع است. اختلاف نظر، اختلاف رأی، اختلاف سلیقه، در مسایل گوناگون، شخصی و عمومی، یک امر طبیعی است.
- من با مناظره، معارضه، گفت وگو و انتقاد مخالفتی ندارم اما سعی کنید این در چارچوب های درست شرعی و دینی انجام بگیرد. نباید منتهی بشود به دشمنی و نتیجه اینکه جنگ واقعی جهان پیچیده امروز جنگ رسانه هاست و تهاجم خبری و تبلیغی و فرهنگی و اخلاقی رسانه های تحت کنترل زورمندان و زرمندان جهانی به ملت ها بویژه ایران در اوج خود قرار دارد و بنابراین مقابله اساسی، نقش رسانه ملی، بسیار مهم است.
امروزه نسبت به نتایج حرکت نظام امیدواری بسیار وجود دارد و باید با این اعتقاد پیش برویم که تکیه بر سرمایه قوی انسانهای با استعداد، باتجربه، مبتکر، شجاع و قابل اعتماد و با اعتماد به نفس می توانیم همه مشکلات را حل و فریادرسا و پیامهای صریح خود را از طریق رسانه در جهان طنین انداز کنیم.
مصونیت بخشیدن به جامعه در برابر تهاجم مخرب رسانه ها، ایجاد و تعمیق باور عمومی به کارآمدی نظام حفاظت و تقویت همگرایی، کار و ابتکار را باید در دستور کار رسانه قرار داد تا فرهنگ اصیل دینی و مذهبی دستخوش تغییر و انحراف نگردد.
هویت حقیقی هر جامعه هویت اخلاقی آن است و رسانه وظیفه دارد مسائلی از قبیل انضباط اجتماعی، و پرهیز از قشری گری و برخوردهای صرفا احساسی و... را در جامعه تحقق بخشد.
برای مقابله با قدرت رسانه هایی که قصد تخریب فرهنگ ملت ها را دارند، تنها ابزار رسانه است. باید فقط ساز و کار مبارزه را شناخت تا مقهور توانمندی های آنان نشد. رسانه امروز به جای کارکرد پیام دهی، به کارکرد فرهنگ سازی مبدل شده است. به نوعی ابزار نوین برای تغییرات شاکله جهان رسانه است و پیام است.
باید دید این پیام و ذات آن چیست، این پیام در جهان معاصر فقط ذاتی خبری و گزارشی ندارد. بلکه می تواند همان فرهنگ باشد. در یک پروسه رسانه به فرهنگ تبدیل می شود. مهمترین ابزار مبارزه با فرهنگ مهاجم، فرهنگ یا رسانه قوی است. فقط باید راهکارهای مناسب را شناخت و به کار بست.
از جمله آنکه:
1- نقاط ضعف و انحراف فرهنگ مهاجم را شناخت و از تحلیل آن بر مردم و یا اشاعه آن در بین اقشار خاص جلوگیری کرد.
2- فرهنگ ملی و اصیل خود را تقویت کرده و به شکلی نیرومند و درست در مقابل فرهنگ مهاجم قرار داد.
3- نیازهای فرهنگی و اخلاقی مردم را سنجید و به آن هم در بهترین شرایط پاسخ داد.
4- به کمک کارشناسان و دانشمندان دنیای رسانه، حیله ها و ترفندهای تبلیغی آنها را برملا کرد و خود ترفندی جدید خلق کرد و روبه روی فرهنگ مهاجم قرار داد.
5- وجوه فرهنگی مشترک اقوام و ملیت های درون مسئولین را بازشناسی کرد و بر روی آنها کار تبلیغی و فرهنگی درست انجام داد. وجوه فرهنگی مانند: دین، زبان، آداب، باورها و سنن نقش تعیین کننده ای در این زمینه دارند. پس مهم ترین رقیب رسانه، رسانه است و با زبان رسانه می توان جلوی رسانه را گرفت.(21)

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات