صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۴  ، 
کد خبر : ۲۵۰۳۳۴
تأملی بر حلقه مفقوده الگوی زیست اسلامی در رسانه ها

سبک زندگی؛ معیار سینما و تلویزیون تمدن ساز /آرش فهیم


اختصاصی بصیرت: رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در یکی از تاریخی ترین بیانات خود به طرح مسئله «سبک زندگی» پرداختند. از این بیانات می توان نتیجه گیری کرد که اساساً بدون تشکیل و تحکیم سبک زندگی اسلامی در زیست روزمره مردم، نمی توان تمدن نوین اسلامی را تحقق بخشید.
سبک زندگی مهم ترین شاخصه معرف فرهنگ و هویت ملت ها، جوامع و انسان ها است. مجموعه ای از طرز تلقی ها، ارزش ها، شیوه های رفتار، حالت ها و سلیقه ها، سبک زندگی را تشکیل می دهند. ساختار خانواده، نوع تغذیه، آرایش، پوشش، نحوه بهره گیری از هنر و رسانه ها، روابط اجتماعی و خانوادگی، چیدمان منزل، ادبیات و نوع سخن گفتن و ... از جمله نمودهای عینی و بیرونی سبک زندگی است.
محور اصلی ترویج و تکثیر انواع سبک زندگی در سطح جوامع، رسانه ها و به ویژه سینما و تلویزیون است. یکی از قابلیت های رسانه ها، ذهنیت سازی و توزیع الگوهای رفتاری و زیستی در سطح جوامع است. در این میان محصولات رسانه های تصویری و به ویژه آثار نمایشی، نظیر فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی تأثیرات شگرفی دارند. سرگرم سازی، جذابیت، طرح غیرمستقیم مضامین، نفوذ و رسوخ در ضمیرناخودآگاه مخاطب و برخورداری از گستره وسیع مخاطبان، از ظرفیت های قابل توجه این رسانه ها است .این درحالی است که متأسفانه در محصولات سینمایی و تلویزیونی ایرانی مولفه ها و الگوهای زیستی اسلامی و ایرانی به ندرت دیده می شود. یکی از ضعف های اساسی و مشترک اغلب فیلم های سینمایی و سریال های سیما، ناتوانی در ارائه الگوی سبک زندگی بومی و همچنین عدم ارائه شاخصه های رفتاری و شخصیتی تراز و مناسب است. مسائلی نظیر برجسته نمایی زندگی شهرنشینی و آپارتمانی، گذراندن اوقات فراغت در کافی شاپ ها و پاساژها، زیبا نشان دادن زندگی مجردی و یا خانواده بدون فرزند، رفاه طلبی، مصرف گرایی، تحقیر مستضعفان، پوشش نامناسب، اشراف منشی، روابط نامتعارف دختر و پسر، بی احترامی به یکدیگر و عدم رعایت حرمت سالمندان و ... از جمله شاخصه های نامتناسب با فرهنگ اصیل جامعه ماست که به وسیله بسیاری از فیلم ها و برخی سریال ها در جامعه منتشر می شود.
اهمیت موضوع سبک زندگی به این برمی گردد که طی سال های اخیر، محور اصلی آنچه «جنگ نرم» غرب علیه ایران خوانده می شود، تغییر شیوه زندگی مردم کشورمان بوده است. یکی از اولین نظریه پردازهایی که این موضوع را مطرح کرد، فرانسیس فوکویاما بود. او برای ویران ساختن نظام انقلابی و تازه تأسیس ایران و تحمیل مجدد سلطه غرب بر مردم کشورمان، نظریه «میکروپولتیک سلایق و میکروفیزیک قدرت» را مطرح کرد. بنا بر این نظریه، برای شکست دادن مردم ایران در برابر زورگویی های غرب، به جای نبرد نظامی، باید سلایق و تمایلات شهروندان ایرانی تغییر کند. بر این اساس، فعالیت های فرهنگی، تبلیغاتی و رسانه ای غرب و برخی افراد و جریان های داخل کشور بر مدار جایگزین کردن تمایلاتی چون مصرف گرایی، اباحه گری، رفاه طلبی و پیروی از غرایز به جای آرمان هایی چون؛ از خودگذشتگی، شهادت طلبی، جوانمردی و پیروی از ارزش های دینی پیگیری شده است. بر پایه این نظریه، در صورت این جابه جایی، ملت ایران بدون شلیک حتی یک گلوله در مقابل غرب شکست خورده و سلطه آنها را می پذیرد .بهترین مصداق برای توسعه و انتشار یک ایدئولوژی از طریق ترویج سبک زندگی، فیلم های هالیوودی است. این سیاق کاملاً با آنچه در سینمای کشورهای بلوک شرق و شوروی سابق در دوران جنگ سرد رواج داشت، متفاوت است. فیلم های ایدئولوژیک حکومت های کمونیستی، رویکردی شعارزده و تبلیغاتی داشتند، به همین دلیل هم بسیاری از این گونه فیلم ها نه تنها مخاطب خود را به آرمان های بلوک شرق علاقه مند نمی کردند که گاهی تأثیری معکوس گذاشته و تماشاگر خود را نسبت به ایدئولوژی مارکسیستی و جامعه سوسیالیستی منزجر می کردند. سبک و سیاق هالیوود، کاملاً برعکس است؛ فیلم های تجاری و سرگرم کننده که هرساله به طور انبوه و متعدد تولید شده و در کشورهای مختلف جهان تکثیر می شوند، بیشترین نقش را در تبلیغ اهداف حکومت آمریکا دارند. شیوه این آثار هم به این ترتیب است که تصویری زیبا و خوشایند و رهایی بخش از سبک زندگی آمریکایی نمایش می دهند. عمده ترین شیوه این فیلم ها، تخریب فرهنگ و شیوه های زیستی سنتی و بومی در جوامع و تزریق سبک زندگی غربی در بطن و لایه های اجتماعی کشورهای گوناگون است. البته این کار به شیوه ای غیرمستقیم و در قالب درام، فضاسازی و شخصیت پردازی صورت می گیرد. مسائلی نظیر بی بندوباری در روابط انسانی، مصرف زدگی و لوکس گرایی از شاخصه های مهم سبک زندگی آمریکایی است که در فیلم های هالیوودی تبلیغ می شود.
به همین ترتیب، رسانه های ما - به ویژه سینما و تلویزیون- زمانی می توانند به معنای واقعی کلمه اسلامی و ملی شوند که در آثار نمایشی، سبک زندگی برآمده از فرهنگ و ارزش های دینی تجلی یابد. آثاری که بتوانند در قالبی دراماتیک، سلوک و سیاق حیات منطبق بر فرهنگ اسلامی و شیعی را آموزش دهند. اگر رسانه های ما این آرمان را محقق کنند بدون شک بسیاری از اهداف نظام در عرصه های گوناگون، چه در داخل و چه خارج از کشور عملی می شود. ایجاد صداوسیما و سینمای آموزشگر سبک زندگی اسلامی، موجب واکسینه سازی جامعه شده و در نتیجه، توطئه های دشمنان خنثی می شود و راه برای ساختن تمدن نوین اسلامی فراهم می گردد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات