تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۲  ، 
کد خبر : ۲۵۰۷۳۷

گامی کوچک در مسیری طولانی


کنت‌پولاک / ترجمه: اردلان متین
سرانجام بعد از چند بار تأخیر، قانون اساسی عراق آماده برای تصویب به رأی گذشته شد. در هفته‌های اخیر اخبار مربوط به تأخیرهای کمیته تدوین قانون اساسی عراق بازتاب‌های گسترده‌ای یافت، اما آنچه برای آینده سیاسی عراق اهمیت دارد، داشتن یک قانون اساسی خوب است نه یک قانون اساسی فوری. تئوری دولت آمریکا درباره چگونگی بهتر شدن اوضاع در عراق این است که قرار است قانون اساسی به دست آید که همه عراقی‌ها آن را می‌پسندند و در آن مشارکت می‌کنند. براساس این تئوری‌ تعداد زیادی از عراقی‌ها در انتخابات شرکت می‌کنند و دولت مشروعی به وجود می‌آید که همه عراقی‌ها از آن حمایت می‌کنند و این حمایت باعث فرونشاندن ناآرامی‌ها می‌شود و زمینه برای مقابله با دیگر مشکلات موجود فراهم می‌شود.
دولت آمریکا به دلیل فشارهایی که در داخل این کشور به خاطر تحولات عراق وجود دارد، تلاش می‌کند با پیشبرد وقایع طبق جدول زمانی اولیه خود نشان دهد که همه چیز به درستی پیش می‌رود. اما نکته مهم واکنش و برداشت مردم عراق از این فرآیند است. آنها از روند بازسازی راضی نیستند. عراقی‌ها در 30 ژانویه با شوق و هیجان بسیار در انتخابات شرکت کردند تا برای اولین‌بار با تعیین سرنوشتشان به دست خود کسانی را به قدرت برسانند که به نگرانی‌های آنها توجه کنند. یکی از بزرگترین دغدغه‌های عراقی‌ها بهبود شرایط اقتصادی و وضعیت اشتغال و آب و برق است. به همین دلیل تأکید دولت آمریکا بر تدوین سریع قانون اساسی حرکت در مسیر غلط بود.
اما با وجود همه امیدواری‌هایی که آمریکا دارد باز نکته‌ای که مهم است داشتن یک قانون اساسی خوب است؛ چرا که در غیر این صورت همه چیز فرو می‌پاشد. به همین دلیل است که تعجیل در تدوین قانون اساسی عراق با فشار آمریکا کار خطرناکی بود.
حقیقت آن است که عراقی‌ها هنوز درباره چندین موضوع حساس و حیاتی به توافق نرسیده‌اند و باید به آنها فرصت داده شود تا با رفع اختلافات خود به یک قانون اساسی خوب دست یابند.
تدوین قانون اساسی کار مفیدی است اما همه مشکلات عراق را حل نمی‌کند و فقط گام کوچکی است در مسیر حل مشکلات؛ چون آنچه برای حل مشکلات عراق لازم است به خوب بودن یا نبودن قانون اساسی ربطی ندارد.
حل مشکلات عراق به چگونگی به کارگیری منابع موجود بستگی دارد. اما اگر قانون اساسی بدی به دست آید خطرات زیادی به همراه دارد، از یک سو عراقی‌های بیشتری رانده می‌شوند و از سوی دیگر عراقی‌هایی که اکنون با روند موجود همراه هستند را متقاعد می‌کند که از این روند هیچ نکته‌ای به دست نمی‌آید، تنش‌های موجود بیشتر شده و روند حرکت به سوی وقوع جنگ داخلی تسریع می‌شود. بنابراین قانون اساسی به دلیل اثرات منفی آن مهم است نه اثرات مثبتش. کردها طرفدار این قانون هستند چون فکر می‌کنند آنچه خواسته‌اند به دست آورده‌اند. این دستاوردها در حقیقت به قانون اداره موقت برمی‌گردد و آنها این دستاوردها را حفظ کردند. بنابراین هیچ‌گاه تهدیدی به ترک روند مذاکرات از ناحیه کردها وجود نداشت. سنی‌ها و به طور خاص عرب‌های سنی به دلیل اشتباه خواندن تحریم انتخابات ژانویه در این روند مشارکت کردند و به این نتیجه رسیدند که از حالا به بعد هر انتخاباتی که برگزار شود در آن حضور یابند.
در میان شیعیان اخیراً اختلافاتی دیده شده و محبوبیت ابراهیم جعفری نخست‌وزیر شیعه عراق هم کاهش یافته است. بسیاری از سیاستمداران شیعه هنوز حضور خود را در قدرت باور ندارند و فکر می‌کنند شاید این قدرت به دلیل شرایط غیرعادی کشور به آنها رسیده است. به همین دلیل شیعیان هم به تدوین پرشتاب قانون اساسی تأکید دارند و می‌خواهند که کار این قانون به زودی یکسره شود.
تأخیرها در تدوین و ارائه قانون اساسی نه تنها جایی برای نگرانی نداشت بلکه حتی شروع دوباره این روند از نقطه آغازین و برگزاری انتخابات جدید هم مشکلی ایجاد نمی‌کرد؛ چرا که همان‌طور که گفته شد تدوین یک قانون خوب ارزش همه این کارها را دارد.
مدتی است که میان عراقی‌ها می‌توان نارضایتی را به وضوح دید. این نارضایتی باعث جذب آنها به سوی گروه‌های شبه‌نظامی و جنگ‌سالاران می‌شود. نگرانی عراقی‌ها از ناحیه شکست دولت کنونی عراق و آمریکا است. در بسیاری از موارد عراقی‌ها، تفاوتی میان این دو (دولت عراق و آمریکا) قائل نیستند و درباره هر دو با یک دید قضاوت می‌کنند. این دو نتوانستند امنیت و خدمات اولیه‌ای مثل شغل، برق، آب، بنزین، و... را برای مردم تأمین کنند.
جدیدترین نظرسنجی‌های انجام شده نشان می‌دهد عراقی‌ها کاملاً از دولت جعفری ناامید شده‌اند. همه اینها نگران‌کننده است و موضوعات کوچکی نیستند که با تدوین قانون قانون اساسی حل شوند.
اگر این قانون اساسی در همه‌پرسی 15 اکتبر تصویب شود و دولت بعدی در انتخابات ماه دسامبر تشکیل می‌شود، مردم عراق از این دولت مانند هر دولت دیگری انتظار دارند امنیت، شغل، گاز و برق و دیگر خدمات اولیه را ارائه کند. اگر آمریکا نتواند تغییر خاصی ایجاد کند چه از نظر نظامی، چه سیاسی و چه اقتصادی، اوضاع خطرناک خواهد شد.
حقیقت آن است که عراقی‌ها تاکنون از همه دولت‌هایی که روی کارآمده‌اند ناامید شده‌اند. آنها که به تازگی از بغداد بازگشته‌اند می‌گویند شبه‌نظامیان حتی در خود بغداد کنترل اوضاع را در دست دارند.
در این میان آمریکا نباید وارد جزئیات قانون اساسی و روند بعد از آن شود. آمریکا روی چند نکته اساسی تأکید دارد و در سیاست خود نسبت به عراق آنها را به عنوان خط قرمز خود باید بداند. یکی از آن نکات این است که عراق نباید به یک حکومت اسلامی شبیه ایران تبدیل شود.
نکته دیگر این است که وضعیت اجتماعی آن مثل حقوق زنان نباید شبیه عربستان سعودی باشد. از این نکات اساسی و خط قرمز که بگذریم، در موارد دیگر‌ آمریکا باید رویکردی منعطف داشته باشد و به آنچه نظام حاکم در عراق توافق کرد گردن بگذارد. یکی از این جزئیات خودمختاری منطقه‌ای است. در این مورد آمریکا نباید حساسیت چندانی نشان دهد و ابتدا باید این پرسش را مطرح کند که گروه‌های مختلف عراقی چه میزان خودمختاری منطقه‌ای را تحمل می‌کنند. هنوز در این‌باره کسی نمی‌داند. تا شش ماه پیش هیچ شیعه‌ای از خودمختاری منطقه‌ای حرف نمی‌زد. به تازگی شخصیت‌های شیعه‌ای همچون عبدالعزیز حکیم گفته‌اند.9 استان شیعه عراق هم خودمختاری می‌خواهند.
این حرف روند تحولات را وارد مرحله تازه‌ای کرد. آنچه مهم است اینکه عراق باید درجه‌ای از تمرکززدایی را تجربه کند. دولت مرکزی عراق کارایی کافی ندارد و هرگز نداشته است. بنابراین می‌توان با اختصاص دادن منابع و امکانات به مقامات محلی هم امور را به خوبی اداره کرد، هم از قدرت رسیدن یک دیکتاتور دیگر مثل صدام حسین جلوگیری کرد.
درباره خودمختاری کردهای عراق این نکته را نباید فراموش کرد که کردستان فعلاً باید بخشی از عراق باقی بماند.
بعضی اکنون آنچه در عراق جریان دارد را جنگ داخلی می‌خوانند. برای تغییر شرایط کنونی بعد از تصویب قانون اساسی ابتدا یک استراتژی مؤثر برای مقابله با ناآرامی‌ها مورد نیاز است، استراتژی شبیه آنچه انگلیسی‌ها در کنیا، قبرس و ایرلند شمالی به کار گرفتند، یا استراتژی شبیه آنچه ما در ویتنام فرا گرفتیم. این استراتژی بر پایه حفاظت از مردم به عنوان اصل شماره یک استوار است. اولین وظیفه جنگ در مقابل شورش و ناآرامی حفاظت از مردم و ایجاد فضاهایی امن برای آنهاست که بتواند از نظر سیاسی و اقتصادی پیشرفت کنند. ما در این مورد در عراق شکست خوردیم نیروهای ما از عراقی‌ها حفاظت نکردند. در بسیاری از موارد عراقی‌ها اینطور احساس کردند که ما امنیت خود را به امنیت آنها ترجیح دادیم. یکی از عراقی‌هایی که به تازگی از بغداد آمده است می‌گوید: حرکت در جاده بغداد به سمت فرودگاه این روزها از هر زمان دیگر خطرناک‌تر است؛ چرا که ستونی از ماشین‌های نظامی آمریکا در این بزرگراه حضور دارند و رفت و آمد می‌کنند.
این ستون از ماشین‌ها پلاکاردی با خود حمل می‌کنند که روی آن نوشته شده: «اگر به صدمتری ما نزدیک شوید به سویتان شلیک می‌شود.»
به همین دلیل در این بزرگراه همواره ترافیک سنگین است چون ماشین‌ها باید فاصله 100 متری تا این کاروان آمریکایی را حفظ کنند.
این کاروان هم با سرعتی بسیار کم و آهسته حرکت می‌کند.
این کار به عراقی‌ها پیام حمایت و حفاظت نمی‌دهد، بلکه پیامی کاملاً عکس دارد. نکته مهم دیگر معامله با شیخ‌های قبایل سنی است. اکنون برای همه روشن شده است که اگر چه گروه‌های مختلفی در ناآرامی‌ها حضور دارند اما بخش عمده‌ای از نیروهای عامل این انفجارها و درگیری‌ها از قبایل سنی هستند که یا این کار را به دستور شیخ‌هایشان انجام می‌دهند و یا این شیوخ مانع آنها برای انجام این عملیات نمی‌شوند. این شیوخ نفوذ زیادی بر افراد قبایل دارند و کار زیادی از دست آنها ساخته است.
هیأت‌هایی از شیوخ سنی بارها به آمریکا آمده‌اند و پیشنهاد این معامله‌ها را داده‌اند. درخواست آنها از آمریکا این است که همانطور که صدام به آنها پول می‌داد، واشنگتن هم به آنها پول بپردازد تا آنها از امنیت جاده‌ها و راه‌ها حفاظت کنند.
بسیاری از فرماندهان آمریکایی در عراق اکنون با این شیوخ همکاری دارند اما این یک همکاری تاکتیکی است نه یک استراتژی.
به دلیل همه آنچه گفته شد، تدوین قانون اساسی عراق و تصویب آن تنها گامی است در مسیری طولانی.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات