صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۸:۲۹  ، 
کد خبر : ۲۵۴۴۱۶

تولد سینما بر ویرانه روشنفکری و سیاهچال فیلم فارسی/آرش فهیم


پایگاه بصیرت:سینما یکی از نمودارهای صنعتی و فرهنگی غرب مدرن است که از یکصد سال پیش همچون میهمانی ناخوانده وارد ایران شد. نیت و منشأ شکل گیری این پدیده در موطن خود - غرب- آزمایش ها و کنجکاوی های علمی بود؛ هرچند که در ادامه به ابزاری در دست سوداگران و تبهکاران سیاسی تبدیل شد، اما در ایران، هوس بازی ها و خوش گذرانی های درباریان زمینه ساز ورود و نمو سینما در ایران شد.
بناکنندگان هنر هفتم در ایران که عموماً به لژهای فراماسونری وابسته بودند، با فرهنگ بومی، حریم های اخلاقی و باورهای اعتقادی جامعه ما بیگانه بودند و آثارشان در تضاد با مردم قرار داشت. به همین دلیل هم از همان ابتدا، عموم مردم و به ویژه اقشار مذهبی و روحانی ها روی خوشی به سینما نشان نمی دادند. شیخ فضل الله نوری به عنوان یکی از نمایندگان دینی جامعه ایران، از جمله تکفیرکنندگان اولیه سینما محسوب می شود، اما برخورد با این پدیده مدرن از سوی جریان سنتی ایران، نه از سر واپس گرایی، بلکه به دلیل هویت استعماری سینما در آن دوران بود؛ از این رو ایستادگی بخشی از مردم در مقابل سینما در دوران قاجار و پهلوی را نباید یک واکنش علیه فناوری و پیشرفت دانست، بلکه یک عکس العمل ضداستعماری شناخته می شود؛ به خصوص اینکه سینما در آن زمان با حمایت سفارتخانه های دولت های استعماری غربی همراه بود همچنان که وقتی شیخ فضل الله نمونه هایی از فیلم های مستند با مضمون جنگ و حماسه را دید، دستور لغو تحریم سینما را داد، اما متأسفانه سینمای آن عصر ایران، به ویژه در دوران پهلوی دوم مسیری یکسره رو به انحطاط و تباهی را طی کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، وضعیت سینما نیز متحول و متفاوت شد.
 نفی جنبه های مبتذل و ضداسلامی و نزدیک شدن به فرهنگ بومی و بازنمایی حماسه ها و خیزش های مردمی، سینمای مرده و سترون ایران را زنده کرد. اگرچه در دو سه سال ابتدایی انقلاب، سینما در حالتی نیمه تعطیل به سر می برد، اما از اوایل دهه 60 این عرصه رونقی شگرف یافت.نکته قابل توجه درباره سینمای این مقطع کشورمان این است که رویکرد سینما به فرهنگ بومی جامعه با ارتقای سطح کیفی و تکنیکی فیلم ها همراه بود. هرچند پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز دو جریان فیلم فارسی و سینمای شبه روشنفکری ادامه حیات یافتند، اما یک جریان مستقل و نوین سینمایی نیز با تکیه بر شرایط جدید اجتماعی و سیاسی و برخورداری از روح سنت ها و ارزش های عمومی مردم کشورمان شکل گرفت و عرض اندام کرد. سینمای ایران در این مقطع، 70 سال عمر داشت، اما گویی تازه متولد شده بود. تولد سینما در ایران با دم مسیحایی حضرت امام(ره) -که هنر را برای رهایی انسان می خواست- و همت جوانان انقلابی اتفاق افتاد. افرادی چون شهید سیدمرتضی آوینی، ابراهیم حاتمی کیا، مرحوم رسول ملاقلی پور، احمدرضا درویش، جمال شورجه، شهریار بحرانی، مجید مجیدی و... از جمله فیلمسازانی بودند که موج نوی سینمای ایران را بر مرداب های افیونی سینمای روشنفکری و سیاهچال های مفلوک فیلم فارسی راه انداختند. این جریان سینمایی به تدریج نضج یافت و تا میانه دهه 70 به اوج خودش رسید. به این ترتیب فیلم هایی چون «دیده بان»، «مهاجر»، «بدوک»، «سرزمین خورشید»، «بچه های آسمان»، «آژانس شیشه ای»، «رنگ خدا»، «حماسه مجنون»، «سفر به چزابه» و... به عنوان آثاری الگو و نمونه از سینمای ناب ایرانی تجلی یافتند.
اما این روند از اواسط دهه 70 رو به خاموشی نهاد. از این موقع - که همزمان با مقطع موسوم به اصلاحات بود- سیاست هایی در سینمای کشورمان اجرا شد که موجب تضعیف سینمای برآمده از انقلاب و دفاع مقدس و غلبه مجدد دو جریان گذشته سینمایی شد. البته فیلم فارسی دیگر به آن شکل سابق ظهور و بروز نیافت؛ اما نوعی تلطیف یافته تر که به سینمای بدنه و گیشه ای (تجاری) موسوم است، راه فیلم فارسی را ادامه داد به طوری که هم اکنون از تولید متوسط سالیانه 70 فیلم در ایران، اکثریت را آثار این گروه تشکیل می دهد. جریان سینمای روشنفکری نیز نه تنها تضعیف نشد که با برخی حمایت های دولتی و پشتیبانی های مادی و معنوی از سوی جشنواره های غربی، با قدرت بیشتری ادامه پیدا کرد.
نکته قابل تأمل این است که سیاستگذاران فرهنگی دوره موسوم به اصلاحات، به لحاظ گرایش فکری و سیاسی شباهت فراوانی به اهالی قجر و پهلوی داشتند. افرادی نظیر عطاءالله مهاجرانی، علی اصغر رمضان پور و... که از جمله اصلی ترین طراحان سیاست های فرهنگی آن دولت بودند، هم اکنون به انگلیس پناهنده شده اند و عضو اتاق های فکر بی بی سی هستند. چنین مدیرانی سعی داشتند تا سمت و سوی سینمای کشورمان را به عقب برگردانند و تا حدودی هم موفق شدند. آنچنان که پس از کنار رفتن آنها از مدیریت های خود، سینمای ایران دیگر آن شور و نشاط و پاکیزگی سابق را نداشت.
متأسفانه تلاش های صورت گرفته توسط مدیران بعدی برای بازگرداندن سینما به مسیر اصلی و حقیقی خودش هنوز به نتیجه نرسیده است. تجربه نشان می دهد که هر گاه سینمای ایران به طرف لیبرالیسم و روشنفکرنمایی و تجارت پیشگی میل پیدا کند، رو به محاق می رود. غلبه دو جریان مسموم و پوسیده فیلم فارسی و جشنواره ای طی یک دهه اخیر، عامل اصلی بحران های مختلف در این عرصه است. همان طور که انقلاب اسلامی، 34 سال پیش، سیطره این دو جریان منحط را بر سینما پایان داد و راه جدیدی را در این حیطه گشود، امروز نیز سینما نیاز به انقلاب اسلامی دارد. مانند اول انقلاب، باز هم فیلمسازهای انقلابی و جهادی هستند که با شکستن کلیشه ها و تابوهای منجمدکننده و با جسارت و پویایی و حقیقت جویی خود می توانند سینما را دوباره متولد کنند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات