پايگاه بصيرت: گروه سياست داخلي/ اين روزها شوراي شهر تهران با دو انتخاب مهم رو به روست، انتخاب رئيس شورا و شهردار پايتخت. انتخاب شهردار براي تهران از اهميت ويژه اي برخوردار است و منتخبين مردم تهران در چهارمين دوره شوراي اسلامي شهر تهران موظف اند از عهده اين مسؤليت خطير به بهترين وجه ممکن برآيند. حال مردم تهران منتظر نمايندگان خود در شوراي شهر هستند تا ببينند در جمع بندي خود به کدام گزينهها خواهند رسيد.در اين روزهاي شلوغ شوراي شهر، با آقاي مرتضي طلايي منتخب مردم تهران و رئيس کميسيون فرهنگي اجتماعي شوراي شهر سوم به گفتگو نشستيم تا به سوالاتمان پاسخ گويد. ضمن تشکر از آقاي طلايي متن اين مصاحبه تفصيلي را تقديم علاقمندان ميکنيم.
* ترکيب شوراي شهر چهارم تهران چگونه است؟ توازن قوا به نفع اصلاح طلبان است يا اصولگرايان؟
بنده راجع به اين موضوع فعلاً نميتوانم اظهار نظر کنم چرا که شخصاً با هر حرکتي که به دوقطبي کردن شورا در قالب دو گروه اصلاحطلب و اصولگرا بيانجامد موافق نبوده و آن را کار عاقلانهاي در راستاي منافع شهر، شهروند، نظام و انقلاب نميدانم. البته گروههاي مختلف ميتوانند قبل از حضور و راهيابي به شوراي شهر در قالب گروهاي سياسي فعاليت کنند. سي ويک نفر عضو شوراي شهر تهران هستند که مدعي حرکت در راستاي منافع مردم، نظام و انقلاب کشور، ملت و ولايت بوده و موظف و مکلف اند که دست به دست هم داده، دور يک ميز بنشينند و همانديشي کرده و براي اداره شهر تصميمگيري کنند. اين نکته ي اول بود که از نظر بنده حائز اهميت بسيار است. ما بايد دقت کنيم که نبايد خواسته يا ناخواسته به دوقطبي کردن شورا دامن بزنيم در عين حال اين واقعيت را نميتوان ناديده گرفت که متاسفانه در بيرون بيشتر از درون به آن دامن زده مي شود به طوري که جريان هاي بيروني علاقمند هستند که شورا و شهرداري را به باشگاه سياسي تبديل کنند و تمام قواي خود را به کار گرفته که اين دوقطبي بودن را شدت ببخشند.در اين بين بعضي از افراد هستند که سابقه ي کار سياسي نداشته و چه آن زمان که که در ليست شوراها قرار گرفتند چه حتي همين حالا اساساً نگاه سياسي در شورا نداشتهاند ولي در حال حاضر حرف دل آنها اين است که ما نميخواهيم در معرض کار سياسي قرار بگيريم ما ميخواهيم به نفع شهر و مردم عمل کنيم. عده اي از افراد سياسي در شورا هم از بيرون و هم از درون به دنبال اين هستند که يارگيري کرده و وزن خود را در شورا بالا ببرند. در کل در حال حاضر وزن مجموعه نيروهاي انقلابي و متعهد به نظام اصولگرا و ارزشمدار در سطح شورا بالا است.
*آيا نتيجه انتخابات رياست جمهوري و برگزيده شدن آقاي روحاني، تاثيري در تغيير گرايش برخي افراد در شوراي شهر داشته است؟
قطعاً نميتواند بي تاثير باشد، يکي از دغدغههاي قبل از انتخابات نيز همين بود که سايه انتخابات رياست جمهوري برسر شوراها افکنده شده و متاسفانه شوراي شهر چهارم هم تحت تاثير و هم تحتالشعاع انتخابات رياست جمهوري قرار گرفت، تحت الشعاع به اين معنا که ميزان مشارکت مردم در انتخابات شوراها انگونه که انتظار ميرفت محقق نشد و تحت تاثير به اين معنا که در روز پاياني انتخابات رياست جمهوري درفضاي سياسي کشور ناگهان يک حرکتي اتفاق افتاد که بسياري از افراد به تبع آن فضا موفق شدند پا به عرصه شورا بگذارند، در غير اينصورت در ادامه آن هم به طور طبيعي متصور است که عده اي دنبال اين بوده که از فرصت هاي موجود در اختيار دولت براي افزايش ياران خود استفاد کرده و تعداد خود را اکثريت کنند، اين اتفاق دور از ذهن نيست همانطور که در اخبار روزهاي گذشته شنيديم به بعضي از افراد شوراها مسئوليت هايي را پيشنهاد داده بودند. بنابراين ميتوانيم بگوييم تاثير داشته و خواهد داشت.
* با توجه به فرمايش رهبر انقلاب در رابطه با شوراي شهر که نبايد محل درگيري هاي جناحي باشد، شوراي چهارم در مقايسه با شوراي سوم براي اجرايي شدن اين دستور چه تدابيري خواهند انديشد؟
از نظر بنده هر دو طرف بايد توجه داشته باشند که تجربه تلخي از شوراي اول در ذهن افراد بوده و نبايد اجازه دهند آن حادثه تلخ تکرار شود. خوشبختانه در شوراي سوم به مهمي دست يافتيم و آن اين که ميتوان در عين داشتن تکثرهاي سياسي حول محور خدمت با همديگر کار کرد. در شوراي سوم در مجموع سه، چهار نگاه سياسي وجود داشت اما در کنار آنها عملاً ديديم که همگي حول محور کار هماهنگ بوده، با هم همکاري کرده و موفقيتهاي خوبي را هم بدست آوردند.
* با توجه به رايزنيهاي انجام شده رئيس شوراي شهر از کدام گرايش انتخاب خواهد شد؟
به نظر ميرسد که هم رئيس شوراي شهر و هم شهردار از طيف نيروهاي اصولگرايان انتخاب خواهند شد.
* چه کساني نامزد احتمالي رئيس شوراي شهر هستند و با توجه به شرايط فعلي کداميک شانس بيشتري براي انتخاب دارند؟
افرادي که براي مقام رياست شوراي شهر تهران مطرح اند و بيشتر به چشم ميآيند مهندس چمران و آقاي مسجد جامعي هستد که همه رايزني ها و لابيگري هايي هم در رابطه با اين دو بزرگوار در حال انجام است. در بين انتخاب شهردار هم يک کار گروهي تشکيل شده که آن کارگروه هم يک شاخصهايي را مطرح کردند. براساس آن شاخصها يک فهرست از افرادي که يا خود داوطلب بوده و يا از کانالهاي مختلف معرفي شده.اند تهيه شده است که بالغ بر طيفهاي سياسي مختلف هستند که آقايان قاليباف، محسن هاشمي، مهرعليزاده، نيکزاد، قاسمي در بين آنها ديده ميشوند.
*آيا اصولگرايان شوراي شهر تهران با اختلافات مواجه شده اند؟
نه الحمدالله، فضاي بيروني بيشتر از فضاي داخل حاشيه دارد. در جلساتي که با هم نشسته ايم اصلاً هيچ موردي از اختلاف نداشتهايم.گاهي صحبت ها مربوط به گزارشات مديران شهرداري است به اين صورت که گزارش مي دهند و اگر براي اعضاي دوره جديد سوال هايي مطرح باشد با هم پرسش و پاسخ ميکنند که اين يک امر طبيعي است، اما بين خود اعضاي شورا هيچ اختلافي ديده نميشود، تلاش همگي بر اين بوده که حول محور خدمت به مردم عمل کنيم و اجازه ندهيم که مسائل حاشيه اي جايگزين متن شود.
* در مورد انتخاب شهردار تهران چه گمانههايي وجود دارد و در مسير اين انتخاب چه اقداماتي صورت گرفته است؟
حدوداً بيست نفر از افراد مختلف معرفي شده يا خود اعلام آمادگي کردند و يا حتي برايشان در حال رايزني هستند، اما از نگاه من اولويت و شانس بيشتر با آقاي دکتر قاليباف و افرادي که نام بردم است.
* مهمترين شاخص و معيار براي گزينش شهردار تهران چيست؟آيا معيارهاي سياسي بر شاخصه کارآمدي غلبه ندارد؟
مساله اي که ما با آن مواجهه هستيم همين است که ما در کارگروه چهار حوزه شاخص تعيين کرده ايم.1- حوزه ي اعتقادي؛ به عنوان مثال در حوزه ي اعتقادي الزام عملي به اسلام، ولايت فقيه، قانون اساسي، پرچمداري انقلاب اسلامي، داشتن روحيه وتفکر جهادي، ولايت مداري، ولايت پذيري در عمل و در گفتار از جمله مواردي است که به عنوان شاخصه هاي اعتقادي به آن توجه داريم.2- حوزه ي رويکردي؛ اينکه شهردار بايد نسبت به شهر تهران چه رويکردي داشته باشد. به عنوان مثال شاخصههايي چون رويکرد فرهنگي اجتماعي، رويکرد تعامل، هماهنگي و همکاري با ساير قوا، مشارکت دادن مردم در ادارهي شهر را بايد داشته باشد.3- حوزه ي مديرتي؛ اين است که شهردار تهران تجربه کار داشته و به محيط شهر تهران آشنا باشد، در طراز کلان شهرهاي دنيا قرار بگيرد. شهرداري که بتواند در هيئت دولت شرکت کند، تحصيلات، تجربه، دانش و تخصص او به عنوان شاخصه بخش مديريتي او است.4- حوزه ي شخصيتي؛ به اين معنا که خواهان شهرداري باشيم که پاکدست، متواضع و فروتن باشد، روحيه مشارکتپذيري با اعضاي شوراي شهررا داشته باشد. شهرداري که از اسراف و اشرافيتگري پرهيز کند. اينها به عنوان نمونه شاخصهايي است که در حوزهي شهرداري اهميت دارد. مجموعاً بالغ بر سي و چند شاخص وجود دارد که بعضي از افراد از جمله خود ما معتقد هستيم که اين موارد شاخص است و بايد به اتفاق اکثريت اعضاي شوراي شهر براي آنها وزن کمي تعريف کنيم. سپس افرادي که تاکنون مطرح شده و برنامههاي آنها را با اين شاخصهها اندازه گيري و امتياز دهي کنيم و نهايتاً به ترتيب امتياز بيشتري که دارند آناليز کنيم و به يک يا دو نفر برسيم.اين يک نگاه است و نگاه ديگر اين است که شاخصهها براي دانستن جهتهاي ما است و بايد اکثريت اقليت عمل کنيم، صادقانه ميگويم که در حال حاضر اين دو نگاه براي انتخاب شهردار حاکم است حال اينکه به کدام يک عمل شود به اين بستگي دارد که ببينيم در روزهاي آينده چه اتفاقي روي خواهد داد.
* مخالفين شهردار شدن آقاي قاليباف چه کساني هستند و چه استدلالهايي را مطرح ميسازند؟
نميتوانم نام فردي را ببرم، عدهاي از بيرون هستند که نمي.خواهند آقاي قاليباف شهردار تهران شود. علت هم اين است آقاي قاليباف کسي نيست که بخواهد در دست جريانات سياسي قرار بگيرد. وي شهرداري ولايتمدار، اصولگرا، کارآمد با روحيه جهادي و شاخصههاي فراواني است، البته نه به اين معنا که ضعفي ندارد. لذا فشار سنگيني از بيرون وارد ميشود تا نگذارند آقاي قاليباف شهردار شوند.در درون به اين معنا نيست بلکه يک نگاه وجود دارد که آقاي قاليباف 8 سال شهردار تهران بودند و حالا شهر نياز به يک مدير تازه نفس و جديد دارد، به بعضي از اشکالات جزئي هم استناد ميکنند و ميگويند با وجود اين اشکالات بهتر است که فرد ديگري جايگزين ايشان باشد.نگاه ديگري هم معتقد است که 8 سال تجربه اندوخته شده، تجربه ارزشمندي است، او مديري سوار بر کار است و چون ميخواهيم فرد جايگزين تبديل به احسن باشد بنابراين آيا کساني که تاکنون مطرح شدند در مقايسه با آقاي قاليباف تبديل به احسن هستند؟ در کل اگر به شاخصها بپردازيم راحتتر ميتوان گفت کدام محقق شده و چگونه ميشود به آن دست پيدا کرد، اما اگر به اکثريت - اقليت عمل کنيم شايد کمي سختتر شود.
* آيا آقاي قاليباف موافق تداوم کارشان در شهرداري تهران هستند؟
نميدانم اما اگر از آقاي قاليباف بخواهند ميماند، تا جايي که از ايشان شناخت دارم اين را از رفتار آقاي قاليباف ميفهمم که اگر شوراي چهارم بخواهند، ايشان مي ماند.
* مهمترين دغدغه و اولويت هاي شوراي شهر را چه ميدانيد؟
پنج، شش مورد وجود دارد و بايد به آن پرداخته شود که زمينههاي تحقق آن هم در شرايط فعلي فراهم است. يک اولويت دسترسي به مديريت يکپارچه شهري است، در حال حاضر شرايط و تجارب گذشته براي همه روشن کرده است که ما براي اداره تهران نياز به يک مديريت يکپارچه داريم و لازم است شورا و شهردار تهران با رايزني و تعامل با دولت و مجلس تلاش کنند که اين موضوع محقق شود تا بتوانيم از بسياري هزينههاي غيرضروري، موازي کاري و تداخل کارهايي که در حال حاضر به شهر تحميل ميشود جلوگيري کنيم.در کنار اين موضوع مهم و راهبردي از موضوعات کاري ما در شوراي شهر بحث عملياتي کردن صددرصد طرح جامع و طرح هاي تفصيلي تهران است. ما در شوراي شهر سوم طرح جامع تفصيلي را تصويب کرديم که از نگاه بنده اولويت اول شهردار تهران بايد عملياتي کردن صد درصد طرح جامع باشد. ضمن آنکه ما طرح جامعي در حوزه حمل و نقل تهيه کرديم که آن هم از اولويت هاي شهر تهران است و به ترتيب توسعه حمل و نقل ريلي، اتوبوس و ناوگانهاي بخشهاي مختلف را دارد.ديگر اولويت ما بافت هاي فرسوده است. بايد صادقانه بپذيريم که نتوانستيم در بحث نوسازي بافت هاي فرسوده موفق عمل کنيم، البته اين موضوع فقط تقصير شورا نبوده بلکه کل دولت نتوانسته موفق عمل کند، چراکه يک کار بخشي بوده و شورا هم به سهم خود تا آنجا که ميتوانسته بلکه بيش از آن عمل کرده است. موضوع ديگر که اهميت دارد بحث اهتمام به رفع محروميت از محله هاي محروم شهر تهران است. سياستي در دوره ي سوم بود مبني بر اين که فاصله شمال تا جنوب و شرق تا غرب را کم کنيم اما امروز در کنار اين مسيري که تا به حالا جلو آمدهايم مهمتر اين است که بياييم فاصلههاي محلههاي محروم را با هم کم کنيم به عنوان مثال در منطقه 15 محلهاي به نام هرندي، مسعوديه و مشيريه داريم مسعوديه و مشيريه در منطقه 15در جنوب شهر تهران به نسبت خود شمال شهر تهران محسوب ميشود در حالي که محلهي هرندي محله اي قديمي و اصيل است که متاسفانه حجم آسيب هايي که در آن وجود دارد موجب شده تا حداقل شرايط زندگي را هم ندارد. ما در شهر تهران ده بيست محله داريم مثل فرحزاد، طرشت، هرندي و... که واقعاً براي آنها بايد کارهاي ويژهاي صورت بگيرد تا مشکلاتشان حل شود، اين به خودي خود در دل بافت فرسوده قرار دارد.
در شهر تهران موضوعات فرهنگي و اجتماعي هم ميتواند از اولويت ها باشد. ما معتقديم که توسعهي کالبدي تهران در حد زيادي به جلو رفته اما در توسعه فرهنگي و اجتماعي علي رغم همهي زحمات و سرمايهگذاريهايي که صورت گرفته کماکان تا رسيدن به شاخصه.هاي مورد انتظار فاصله معناداري داريم.يکي از اولويتهاي شهردار چهارم تهران اين است که بايد رويکرد فرهنگي و اجتماعي داشته باشد. دين داري، انسان مداري، اخلاق مداري، قانون مداري حقوق مردم و... موضوعاتي که براي اداره شهر تهران با اين حجم جمعيت از ضروريات است در غير اين صورت ميتوانيم هرج و مرج اجتماعي را متصور باشيم. خوشبختانه زمينه.هاي عملياتي کردن آنها در طول ساليان گذشته فراهم شده و در حال حاضر امکان عملياتي کردن آنها است. اقتصاد شهري نيازمند رويکردي جديد است که دولت، مجلس و شوراي شهرداري کل کشور بنشينند و مکانيزمي براي درآمدهاي پايدار تعريف کنند تا شهرداريها براي اداره شهر ناچار به فروش شهر نباشند.
* با توجه به تبعات اشتغال به کار اتباع بيگانه در شهر تهران، شوراي شهر براي اين موضوع چه تدابيري خواهد کرد؟
ورود اين اتباع با شوراي شهر و شهرداري نيست. وقتي سياست دولت مبني بر اجازه ورود اتباع بيگانه به کشور است به طور طبيعي وقتي اينها ميآيند به دنبال بازار کار هستند، با کمال تاسف فرهنگ کار در کشور ما عوض شده و امروز ديگر کسي کمتر دنبال کار سخت ميرود . براي مثال امروزه فاضلاب شهري و اين نوع کارها توسط نيروهاي کارگر ايراني به سختي پذيرفته ميشود. فرهنگ کار، فرهنگ راحتطلبي، تزئيني، تشريفاتي و تجملاتي شده است. در حالي که بسياري از کارهاي اداره جامعه نيازمند نيروهاي سخت کاري و ورزيده است. اما متاسفانه اين تغيير ذائقه فرهنگي نيروي کار در کشور مزيد بر علت شده است. به عنوان مثال شهرداري ميخواهد شهر را تميز کند و نيروي کارگر بومي پيدا نميکند پس ناچار ميشود به سمت اتباع بيگانه برود. سياست ما در شوراي شهر در دوره ي سوم وطبيعتاً در دوره ي چهارم به کارگيري نيروهاي بومي و ايراني است.
* با توجه به فراگيري بحث بيکاري در کشور آيا نميتوان با فراخوان رسانه اي و تبليغات لازم نسبت به تامين نيروي کار مورد نياز شهرداري اقدام کرد؟
اين کار به فرهنگ سازي نياز دارد. هزينه ي زندگي درشهر تهران بالا است و ما نبايد اجازه دهيم که مجدداً حاشيهنشيني در تهران رواج پيدا کند. همه تلاش ما در اين چند سال اين بود که حاشيههاي به وجود آمده را به متن بياوريم تا امکان مديريت بر شهر وجود داشته باشد حال نبايد دوباره به گونه اي حرکت کنيم که ورود نيروي کار همراه با حاشيه نشيني باشد، در واقع همين نيروي بومي تهران بايد شهر خود را اداره کنند و اين مستلزم انجام کار فرهنگي است. اميدوارم با کمک دوستان رسانه بتوانيم باز تعريفي از فرهنگ کار در کشور داشته و به کار و کارگر ارزش و بها دهيم. متاسفانه در جامعه ي ما آنقدر که به زور آدم ها ارزش ميدهيم به عقلشان نميدهيم، يعني اگر کسي بزرگترين کارهاي علمي را انجام داد شايد کمتر مورد توجه ي رسانه ي ملي قرار بگيرد تا کسي که در يک رشته ي ورزشي موفقيتي بدست آورده و همهي رسانه ها به آن مي پردازند. اين يک اشکال فرهنگي است، اگر جهت گيري فضاي فرهنگي ما اعم از فيلم، سريال ، سخنور، کتاب و رفتار ما در جامعه به کار و کارگر ارزش دهد. به فرمودهي بزرگان دين ما عرق يک کارگر حکم خون شهيد دارد و در مواردي حتي فرموده اند که پينهي دست کارگر را ميبوسند. وقتي اين نگاه در جامعه حاکم شود نتيجه مطلوبي کسب خواهيم کرد.
تهیه وتنظیم : سیید محمد مشکوة الممالک