گروه سياسي
از همان روزهاي نخست آغاز به كار دولت نهم، شيوه عملكرد محمود احمدينژاد در سياست خارجي كه به گفته خودش شرط موفقيت آن در گرو ايمان بر اصول انقلاب و نظام و امام است، با واكنشهاي متفاوتي مواجه گشت.
اين رويه دكتر احمدينژاد مثل هميشه به مذاق سياستبازان خوش نيامد، اما در عوض بارها با تاييدات قاطع و بيترديد مقام معظم رهبري روبهرو گشت. غرضورزان بسياري سعي كردند تا در اين حوزه نيز حساب دولتهاي نهم و دهم را از يكديگر جدا كنند اما معظمله در آخرين تاييدات خود درخصوص سياست خارجي دولت دهم آنجا كه توپخانههاي متحدالمركز و متحدالهدف، عملكرد رئيسجمهور را در آخرين سفر به نيويورك مورد هجمه قرار داده بودند باز هم آب پاكي را روي دستانشان ريختند. ايشان در ديدار برگزيدگان اقشار مختلف مردم و مسئولان اداري استان خراسان شمالي در مهرماه 91 با اشاره به پيشرفت خوب در ادبيات مقابله با زورگويان جهاني فرمودند: «يكي از عرصههاي پيكار با دشمنان، عرصه حرف زدنهاي بينالمللي است كه مسئولان ما امروز در پشت ميز مذاكرات گوناگون و تريبونها حرفهاي پخته، جامع، جالب و درست ميزنند.»
روزنامه ایران در بخشهاي قبلي از سلسله گزارشهاي بررسي شاخصههاي گفتماني دولت احمدينژاد به شاخصههايي همچون عدالت، سادهزيستي، مهدويت و احياگري ارزشها پرداخت. در بخش پنجم نيز سعي داريم تا با بررسي ديپلماسي احمدينژاد در عرصه بينالمللي به يكي ديگر از شاخصههاي گفتماني وي يعني عزتمداري و اقتدار در اين حوزه بپردازيم.
اینها حرف بافی است
مروري بر بيانات امام خامنهاي و دقت در تاريخ بيانات نقل شده مشخص ميكند تاييدات معظم له در حوزه سياست خارجي اولاً مشخصاً صريحتر و قاطعتر از همه دولتهاي قبل بوده و ثانياً تنها مختص به دولت نهم نبوده و همچنان در دولت دهم هم ادامه داشته است.
معظم له در ديدار با هيات دولت در آخرين هفته دولت دوران مسئوليت محمود احمدينژاد در سال 91 مهر تاييد خود در حوزه سياست خارجي را محكمتر از قبل بر كارنامه دولت ميكوبند. امام خامنه ای در بيانات خود در اين ديدار خاطرنشان ميكنند: «هر بينندهای احساس ميكند و میبيند كه تلاش دشمنان در مقابله با جمهوری اسلامی در اين سالهای اخير، به خصوص در همين شش هفت سال گذشته و به خصوص در اين دو سه سال اخير، بيشتر شده. به نظر من دو سه عامل تأثير دارد: يكی از علل اين دشمنیها، همين پيشرفتهای شماست؛ يعنی ميخواهند اين پيشرفتها كند شود. جمهوری اسلامی با داعيه اسلامخواهی، با داعيه مردمسالاری اسلامی، با داعيه رد و نفی مستدل ليبرال دموكراسی، برای تشكيلات استكباری دنيا يك خطری است. هرچه شما بيشتر پيشرفت كنيد، اين خطر برای آنها بيشتر خواهد شد. ميخواهند جلوی اين را بگيرند.
عامل دوم اين دشمنیها، زنده شدن شعارهای انقلاب است. وقتی شعارهای انقلاب كمرنگ شود، پنهان شود، آنها طبعاً بيشتر خوششان میآيد و چهره همراهتری ميگيرند؛ هر چه شما شعارهای انقلاب را پررنگتر كنيد، آنها چهرهشان عبوستر و خصمانهتر ميشود؛ اين چيز طبيعی است.» ایشان در ادامه در پاسخ به مدعيانی كه ميگويند اين دولت به دنبال دشمنتراشي است ميگويند: «حالا البته بعضیها در روزنامه، در سايت، در تريبونهای گوناگون مطالبی منتشر ميكنند؛ اينكه چرا ما در دنيا دشمنتراشی كرديم كه اينقدر با ما دشمنی كنند! به نظر من اينها حرفبافی است. آنچه كه گفته ميشود، متكی به يك تحليل درست نيست. نه، دشمنیها خيلی طبيعی است. وقتی كه امام بزرگوار بود، دشمنیها زياد بود؛ برای خاطر مواضع قاطع امام. هر چه مواضع ما ضعيفتر شود و عقبنشينی كنيم، آنها طبعاً چهرهشان به ظاهر متبسمتر ميشود. البته جلو میآيند. يعنی چهره را متبسم ميكنند، برای اينكه بتوانند جلو بيايند، مناطق را تصرف كنند و ما را از پيشرفت هدفهامان باز بدارند. هر چه ما در حركت خودمان جدیتر و مصممتر باشيم، آنها ناراحت ميشوند و چهرهشان عبوس ميشود.»
استكبارستيزي، شاخصه اين دولت است
مقام معظم رهبري در ديدار با هيات دولت در سال 86 نیز با بيان اينكه امروز در عرصه سياست خارجي، ثقل و وزن كشور با چند سال قبل تفاوت دارد و ما در مسائل، تاثيرگذاريم، اينها مهم است، در حوادثي هم كه پيش آمده، ما تاثيرگذار بودهايم، ميفرمايند: «استكبارستيزي - كه معناي ويژه انقلابي خودش را دارد - در اين دولت تشخص و تميّز پيدا كرد. معناي استكبارستيزي، دشمني كردن با دولتهاي دنيا نيست، معنايش دشمني كردن با استكبار است. مسأله اعاده عزت ملي و ترك انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زيادهطلبي سياستهاي ديگران و ترك شرمندگي در مقابل غرب و غربزدگي را هم انسان در اين دولت احساس ميكند، عزت ملي و استقلال حقيقي و معنوي از اينجا حاصل ميشود.»
هولوكاست، هزينهها و فايدهها
اما بحث هولوكاست نيز از ديگر دستاويزهايي بود كه منتقدان براي كوبيدن بر سر شيوه ديپلماسي احمدينژاد، از آن چماقي ساختند كه حتي در تبليغات انتخاباتي نيز مورد استفاده قرار گرفت و برخی گفتند كه به اسم آرمانگرايي، موضوع هولوكاست مطرح شد و آن جنجال ايجاد گرديد! اما نگاهي به بيانات امام خامنهاي نشان ميدهد كه مدعيان ولايتمداري تا چه اندازه از آن غريب و دور گشتهاند. معظم له با اشاره به زير سؤال رفتن مبناي اصلي مشروعيت رژيم صهيونيستي و در ترديد قرار گرفتن ماجراي هولوكاست اظهار ميكنند: «صهيونيستها فلسطين را به بهانه هولوكاست غصب كردند، اما عدم تحمل رسانههاي غربي و صهيونيستي و دولتهاي حامي اسرائيل در برابر طرح سؤال و تحقيق درباره هولوكاست نشان ميدهد كه مسأله مشروعيت آنان با گذشت زمان متزلزلتر و بغرنجتر و پرسش افكار عمومي جهان از دليل پيدايش اين رژيم جديتر شده است.»
امروز من نگراني ندارم
اما بايد تير خلاص بر پيكر مخالفان سياست خارجي احمدينژاد را در ديدار امام خامنهای با جامعه مدرسين حوزه علميه قم جستوجو كرد، آنجا كه فرمودند: «امروز وقتي رئيس جمهور يا مسئول ارشدي از دولت به خارج از كشور ميرود، من نگراني ندارم، اما قبلاً نگران بودم كه مسئولان در خارج از كشور ميخواهند چه بگويند؟»
حضوري اعتقادي و آرماني
اقتدار، عزتمداري، روحيه تهاجمي و در يك كلام استكبارستيزي از ويژگي شاخص سياستورزي احمدينژاد در حوزه سياست خارجي و بينالملل بوده است. ويژگيهايی كه البته مخالفان بسياري چه در داخل و چه در خارج داشته و خواهد داشت. رئيس جمهور در ششمين اجلاس جامعه مدرسين حوزه علميه قم در سال 87 در اين خصوص ميگويد: «حضور ما در عرصه سياست خارجي، حضوري اعتقادي و آرماني است. بازي سياسي نيست. ما يك تحليل روشن بر پايه مباني رهبري و امام داريم، همان را تنظيم كردهايم تكليفمان را هم استفسار كرده و داريم عمل ميكنيم. ما برمبناي تكليف ديني عمل ميكنيم. در آن ذرهاي بازي سياسي نيست. 30 سال از انقلاب گذشته است. اين ابرقدرتها مانع حركت ملت ايران شدهاند. هر دو- سه سال يك بار يك فشار، بهانه و تبليغات و هر روز به شكلي. بالاخره يك روز بايد اين غائله ختم بشود. اينها بايد روزي يك تودهني بخورند تا از جايشان بلند نشوند. يك روز بايد بساطشان را جمع كنند و به مرزهاي خودشان بروند. خب چه كسي بايد بايستد؟ يادمان هست كه وقتي آقاي بوش به سمت افغانستان حركت كرد، گفت افغانستان، عراق، ايران. اصلاً هدف ايران بود. اين را كه همه ميدانيم. اسنادش هم منتشر شد. اقرار هم كردند. الان چه اتفاقي افتاده است؟ آنها كجا هستند و ما كجاييم؟ در موضوع هستهاي شما ديديد همه توانشان را به كار گرفتها ند. ما جلو رفتيم. حداكثرش همين فشارهاي اقتصادي بود كه به ما آوردند. تهديد نظامي كردند. خب تهديد كردند. اما ما الان هستهاي هستيم.»
مگر ما در دنيا تنشزايي كرده بوديم!
دکتر احمدینژاد در ادامه صحبتهای خود گفت: «... اما در سياست خارجي، بالاخره شما ديديد يك دوره طولاني 16-15 سال شعار اين بود كه ما ميخواهيم با دنيا تنشزدايي كنيم. بنده از همان اول معترض بودم. مقالاتي هم نوشتم، حرفهايي زدم. حرفم اين بود كه آقا! مگر ما در دنيا تنش درست كردهايم كه تنشزدايي كنيم. انقلاب اسلامي كه براي همه رحمت است. انقلاب پيروز شد امام فرمود: ما ميخواهيم با همه ملتها جز اشغالگران قدس و آفريقاي جنوبي كه آپارتايد هستند، رابطه داشته باشيم. ما مگر تنش درست كرديم؟ آنها كودتا كردند، آنها فشار آوردند. ملت ايران كي در دنيا تنش درست كرده؟ خب حاصل آن سياست را شما در عرصههاي گوناگون ديدهايد. حاصلش اين شد كه آقاي بوش بعد از آن خدمات طلايي كه از دولت ايران در افغانستان گرفت كه راه برايش باز شد، پشتيباني و تاييد شد و آمد در افغانستان مستقر شد. آمد گفت ايران محور شرارت است.
روي سخن اين گزارش با مدعيان ولايتمداري است كه ادعايشان گوش عالمي را كر كرده است. جملات امام خامنهاي را بايد حسن ختامي بر اين گفتار دانست: «ما امروز در مقابله با استكبار، در سياست خارجي زبانمان زبان طلبكاري، عزت، اقتدار معنوي و اقتدار ملي است؛ آن وقت بعضي بيايند همين را به عنوان نقطه ضعف وانمود كنند كه نه آقا! شما كاري كردهايد كه فلان دولتها از شما خوششان نيايد. خب معلوم است كه خوششان نميآيد. فلان دولتها آن وقتي خوششان ميآيد كه انسان تملق آنها را بگويد و حرفهاي آنها را به عنوان حرفهاي برتر ذكر بكند؛ خودش را كوچك كند و از حرفهاي خودش و حرفهاي انقلاب عقبنشيني كند؛ آن وقت آنها خيلي خوششان ميآيد! انتقاد خوب است، تخريب بد است...»