* فراهم بودن بستر مناسب براي حضور ميتواند به معناي تقاضاي اصلاحطلبان براي ميدان يافتن در انتخابات آتي تلقي شود؟
** اين چنين نيست كه فقط جريان اصلاحات به اين ميدان نيازمند است و تقاضا دارد كه ميدان را براي ورود او باز كنند. به نظرم چنين تصوري درست نيست و هيچ جرياني هم نميتواند اين واقعيت را ناديده بگيرد. بحث اصلي اين است كه يا فضاي قابل قبول و خوبي براي رقابت فراهم ميشود كه در اين صورت جريان اصلاحات با تمام توانش خواهد آمد يا اين اتفاق نميافتد كه در آن صورت هم اصلاحطلبان به تكليف خود عمل ميكنند.
* در اينباره آقاي باهنر نيز اظهاراتي داشتهاند.
** اظهارات قديم و جديد باهنر درباره اصلاحطلبان، چندان قابل توجه نيست. پيشتر وي براي اصلاحطلبان شرط گذاشته بود و اكنون گفته كه «يك مقدار برگشتشان به ميدان سياستورزي سخت است اما به اعتقاد من چراغ قرمز هم در مقابل آنها نيست». اصولا باهنر چون منتسب به طيف اصولگراست لذا در جايگاهي نيست كه به اظهارنظر در اين موضوع بپردازد البته اين مساله دلايل ديگري هم دارد.
* برآورد اصولگرايان از حضور اصلاحطلبان در ميدان رقابت انتخابات يازدهم رياست جمهوري چيست؟
** اصولگرايان به خوبي ميدانند كه بدون حضور جريان اصلاحات، انتخابات رقابتي بين اين دو گروه نخواهد بود. نبودن جريان اصلاحات باعث شده كه اختلافات و شكافها در بين جريان اصولگرا پررنگتر شود و اختلافات بيشتري دامن جريان اصولگرا را بگيرد به طوري كه در شرايط كنوني كاملا درگير اين مساله هستند.
* راه برونرفت اصولگرايان از شكافي كه در درون اين جريان به وجود آمده است، چيست؟
** هيچ راهي براي خروج اصولگرايان از اين عرصه وجود ندارد مگر اينكه خود را در معرض يك رقابت منطقي و معقول قرار بدهند. حضور ما در عرصه سياسي كشور ضروري است و اين الزام نه به خاطر رقيبان كه به خاطر مصالح كشور است.
* به شرط فراهم بودن بسترهاي لازم براي معرفي كانديدا، اصلاحات با چه هدفي گام در عرصه رقابت خواهد گذاشت؟
** ما به خاطر مصالح كشور است كه آمادگي پيدا ميكنيم مطالبات قشر عظيمي از مردم را نمايندگي كنيم. هدفمان هم اين است كه از اين راه بتوانيم بخشي از فشار مشكلات وارده بر دوش مردم را كم كنيم. اصولگرايان خوب ميدانند كه حاصل اين 8 سال مديريت نتايج مثبتي در همه زمينهها براي جامعه نداشت و از منظر ديگر خواستههاي آنها هم به طور كامل محقق نشد. اين دوره حتي خودشان را نيز دچار مشكلاتي كرده است. ترديدي نيست جرياني كه بخواهد بدون انتقاد جدي جريان مقابل حركت كند، قطعا خودش دچار مشكلات درونگروهي خواهد شد. لذا افرادي مثل باهنر خيلي خوب ميدانند كه قبل از اينكه مصلحت به آمدن جريان اصلاحات باشد يا خير، اولا مساله مصالح ملي مطرح است و ثانيا شكافهاي دروني خود آنها افزايش پيدا نكند.
* چرا بخشي از اصولگرايان درباره برخي اثرات مديريتشان موضعگيري شفافي ندارند؟
** امروز آنچه باعث شده بخشي از اصولگرايان از عملكرد هفت سالهاش تمام قد دفاع نكند، برخي از ايراداتي است كه آنها در مديريت داشتهاند.
* در مورد برخي اظهارنظرها كه به انكار حيات سياسي ـ اجتماعي اصلاحطلبان ميپردازد، چه نظري داريد؟
** حقيقت اين است كه جريان اصلاحات يك واقعيت اجتماعي است و اگر كسي هم انكارش ميكند از ترس است، نه از اينكه به اين موضوع باور ندارد. طبيعي است كه اصلاحطلبان خواهان آن هستند كه در يك رقابت سالم براي مصالح كشور مشاركت جدي داشته باشند. اميد ما اين است كه بتوان بخشي از موانع به وجود آمده در اين مسير را برطرف كرد هر چند اين موضوع منوط به اين است كه شرايط هم بهتر از گذشته مهيا شود.
* در مورد برخي بدلسازيها كه در پي شكل دادن آن براي جايگزيني اصلاحات هستند چطور؟
** اگر اصولگرايان احساس ميكنند، ميتوانند بدلسازي كنند و يك شمايي از جريان اصلاحات را ايجاد كنند و بعد منافعش را ببرند، اين موضوع غير ممكن است. جريان اصلاحطلب يك جريان ريشهدار است و چهرههاي شاخص آن نيز معلوم هستند. حرف و ادبيات، روش و استراتژياش نيز معلوم است. بر اين مبناست كه امكان بدلسازي وجود ندارد. دنبال كردن اين پروژه هرگز موفق نخواهد بود. جريان اصلاحات نام و مرام خاص خودش را دارد.